بهائیت
دینی یکتاپرستانه، ابراهیمی و ایرانی / From Wikipedia, the free encyclopedia
دین بهائی، آیین بهائی یا دیانت بهائی (که برخی آن را به صورت بهائیت و بهایی نیز مینویسند) دینی یکتاپرستانه،[1] ابراهیمی[2][3][4] و ایرانی است[5][6] که حسینعلی نوری، ملّقب به بهاءالله، در سده ۱۹ میلادی بنیان گذاشت. بهائیان معتقدند پیامبران از طریقِ فرایندِ «ظهور تدریجی وحی» به هم پیوند میخورند. طبق این فرایند خداوند آموزههای خود را به صورت پیاپی و تدریجی و با توجه به مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر به او ارائه میکند؛ از همین رو، ادیان، سیری تکاملی میپیماند و ظهور ادیان را پایانی نیست. همچنین بهائیان معتقدند که بهاءالله (۱۸۱۷–۱۸۹۲) جدیدترین فرستاده خدا در سلسله پیامبران پیشین است و هدف از ظهور او ایجاد وحدت و صلح بین نوع بشر است.[7][8] بهائیان بهاءالله را موعود تمامی ادیان میدانند.[9]
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتابشناسی بهاءالله - آثار و گفتار عبدالبهاء | |
آموزهها | |
مؤسسات | |
بیتالعدل اعظم | |
تاریخچه | |
بهائیان ایرانی | |
شخصیتهای برجسته | |
نخستین پیروان بهاءالله | |
بیشتر | |
نشانهها |
دین بهائی بر اعتقاد به خدای یکتا، یکی بودن اساس جمیع ادیان الهی، یگانگی نوع انسان، ظهور تدریجی حقایق دینی، یگانگی و شرافت ذاتی نوع انسان، اعتقاد به حقوق برابر از جمله آزادی اندیشه برای همهٔ انسانها، برابری زن و مرد، هماهنگی علم و دین، جداییناپذیری عبادت و خدمت، لزوم جستجوی مستقل حقیقت و رهائی از تقلید و هر نوع تعصب، رفتار و اخلاق نیکو و اهمیت پرورش صفات معنوی، اهمیت تعلیم و تربیت، لزوم رفع فقر فاحش و ثروت مفرط و محوریت عدالت در تمامی فعالیتهای انسان تأکید میکند.
از دیدگاه تاریخی، آئین بهائی ریشه در جنبشهای پیشین ولی بسیار متفاوت شیخیه و بابیه دارد.[10] بهاءالله در سال ۱۸۴۴ دعوت سید علیمحمد باب را قبول کرد و به تبلیغ آموزههای او پرداخت. علیمحمد باب پیش از تیرباران، برادر کوچکتر بهاءالله را، حداقل در ظاهر، به رهبری بابیها انتخاب کرد؛ گرچه بهاءالله در دوران تبعید در بغداد با نگارش رسالههای اعتقادی متعدد به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود پرداخت.[7] بهاءالله به سال ۱۸۶۳ در ادرنه دعوتش به «مَن یُظهِرُهُ الله» و پیامبری خویش و شروع عصر جدید را آشکار و به این وسیله استقلال خود را از برادرش و بابیه اعلام کرد.[7] بهاءالله در آثارش اعلان داشت که هدف از آئین بهائی و آموزههای آن اصل یگانگی نوع انسان و رسیدن به صلح و اتحاد در سطحی جهانی است.[11][12] پس از بهاءالله، در سال ۱۸۹۲ پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء رهبری بهائیان را برعهده گرفت و آئین بهائی را به فراتر از مرزهای جغرافیایی پیشین گسترش داد و نظم اداری بهائیان را توسعه داد. پس از عبدالبهاء، نوهاش شوقی افندی به مدت ۳۶ سال رهبری بهائیان را برعهده داشت و به تکمیل نظم اداری آئین بهائی پرداخت. شورای بیتالعدل اعظم پنج سال بعد از درگذشت شوقی افندی در سال ۱۹۶۳ تشکیل شد و از آن زمان رهبری بهائیان را برعهده گرفته است.[10]
به اعتقاد بهائی، احکام شامل دو بعد مکمّل هستند. یک بُعد، شامل احکام اخلاقی میشود که در گذر زمان تغییرناپذیرند و در ادیان مختلف مشترک هستند؛ مانند دعوت به صداقت و درستکاری. بُعد دیگر شامل احکامی است که هدف نظمبخشی به زندگی اجتماعی را دارند و که بعضی از آنها در بستر زمان قابلیت تغییر دارد.[13] در آئین بهائی احکام غالباً نه به صورت دستورالعملهای جزئی برای موقعیتهای متفاوت بلکه به شکل اصول کلی ارائه شده است که در بسیاری موارد فرد به شکلی که در زندگی خود و در هر موقعیت مناسب میبیند این اصول را به کار میگیرد.[14] در آئین بهائی هیچ فردی مسئول نظارت بر رعایت احکام توسط دیگران نیست.[14] در نظر بهائیان فرد فقط پاسخگوی خداست و هر شخص مسئولیت بهبود و به انضباط درآوردن رفتار و اعمال خود را دارد.[14]
نحوهٔ سازماندهی و اداره امور جامعه بهائی، نظم اداری نامیده میشود.[15][16] طرح کلی این نظام توسط بهاءالله در کتاب اقدس و سایر آثارش مشخص شده است.[17] آئین بهائی طبقه روحانی و مجتهد دینی ندارد، در ساختار جامعه بهائی اقتدار و مرجعیت به افراد داده نشده بلکه به شوراهای انتخابی سپرده شده است.[17] این شوراهای انتخابی در سطح محلی، ملی و بینالمللی فعالیت دارند. در سطح محلی، این شوراها محفل روحانی محلی و در سطح ملی، محفل روحانی ملی نامیده میشوند.[18] شورای بینالمللی انتخابی بهائی، بیت العدل اعظم نام دارد که اعضایش هر ۵ سال یک بار انتخاب میشوند. این نهاد در رأس ساختار اداری بهائی قرار دارد.[15] شوراهای انتخابی در حوزه عملکرد خود اختیارات تقنینی، اجرایی و قضایی دارند.[19]
در آئین بهائی مفاهیم عبادت، کار و خدمت، در قالب مؤسسه مشرقالاذکار تلفیق میشوند و آثار بهائی مشرقالاذکار را نمادی از پیوند عبادت و خدمت میدانند.[20][21] مجموعه مشرق الاذکار از یک ساختمان مرکزی به عنوان محل نیایش (معبد) تشکیل شده است و در اطراف آن موسسات عامالمنفعهای قرار خواهند گرفت که هدفشان فراهم آوردن امکانات آموزشی، بهداشتی و سایر خدمات در راستای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی جامعه است.[22][21] در حال حاضر هشت معبد بهائی قارهای یا منطقهای بهائی در جهان وجود دارند که واقع در استرالیا، ساموآ، اوگاندا، شیلی، آلمان، هندوستان، پاناما و ایالات متحده آمریکا هستند.[23][24]
کتابها و نامههای بسیاری توسط بهاءالله، عبدالبهاء و شوقی افندی نوشته شده است که همگی جزو آثار بهائی دستهبندی میشوند.[25] در آئین بهائی آثار باب و بهاءالله به عنوان وحی یا کلام الهی، متون و سخنرانیهای عبدالبهاء و آثار شوقی افندی به عنوان تفسیر و تبیین رسمی و آثار بیت العدل اعظم به عنوان تشریع و توضیحات رسمی در نظر گرفته میشود.[26]
از ابتدای پیدایش آئین بابی در سال ۱۸۴۴ میلادی و پس از آن آئین بهائی در ۱۸۵۲ میلادی مخالفت و سرکوب توسط علمای دینی شیعه و حکومت قاجاریه با این دو آئین آغاز شد. بهائی ستیزی در دوران حکومت قاجاریه در ایران به اشکال گوناگون دیده میشد. انتشار مطالب بر ضدّ آئین بابی و بهائی و تبعید، حبس، شکنجه و قتل و کشتار پیروان، از روشهای رایج بهائی ستیزی در آن دوران بود.[27][28] بهائی ستیزی در دوران حکومت پهلوی نیز اگرچه نسبت به دوران قاجاریه کمتربود، ولی به همان اَشکال سابق ادامه داشت.[27][28] در دوران قاجار آزار و اذیّتها بیش تر از طرف عوامل محلی صورت میگرفت و حکومت مرکزی گاهی از این برخوردها حمایت میکرد و گاهی به دلیل ترس از دست دادن کنترل با آنها مخالفت مینمود.[27] اما در دوران پهلوی با قوی تر شدن حکومت مرکزی، این خود دولت بود که به تدریج عامل اصلی آزار و اذیت بهائیان شد. در نتیجه شکل آزار و اذیتها از حرکتهای تهاجمی عوام در دوران قاجار تغییر کرد و ماهیتی اداری به خود گرفت که اغلب همراه با بخشنامهها و آئیننامههای دولتی بود.[27]
در دورهٔ جمهوری اسلامی (از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون) بهائی ستیزی مجدداً به شکلی شدید و مستمر ادامه یافته است. بعد از انقلاب ایران تبعیضهای اجتماعی و تبلیغات منفی از سوی حکومت و نهادهای وابسته به آن، علیه اصول دیانت بهائی و باورمندان به آن به شکلی «سازمانیافته»[29] شکل گرفت.[30] برخلاف دورانهای قبل که بهائیان قربانیان اقدامات پراکنده حکومتی بودند، پس از انقلاب اسلامی طرح مشخص و برنامهریزیشدهای برای نابودی جامعهٔ بهائی شکل گرفت.[27]
شمار پیروان این دین، بیش از ۷٫۹ میلیون نفر برآورد شده است.[31] با اینکه این شمار کمتر از ۰٫۲٪ جمعیت دنیاست ولی از نظر پراکندگی در کشورهای مختلف پس از مسیحیت دومین دین جهان شمرده میشود.[32][persian-alpha 1] طبق آمار مرکز جهانی بهائی، در حال حاضر ۱۹۲ محفل روحانی ملی بهائی در جهان وجود دارد.[31] در سراسر جهان بهائیان بیش از ۶۰ هزار کلاس تعلیم و تربیت کودکان و گروههای توانافزایی نوجوانان (۱۲–۱۵ ساله) برگزار میکنند که به روی همگان باز هستند.[31] بهائیان جهان تا کنون بیش از ۷۰ هزار پروژهٔ کوتاهمدت توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی را به انجام رساندهاند و در حال حاضر ۱۵۰۰ پروژهٔ بلندمدت توسعه در جریان است.[31] آنها همچنین بیش از ۱۵۰ سازمان برای توسعه اجتماعی و اقتصادی در نقاط مختلف جهان تأسیس کردهاند.[31]