نقض حقوق بهائیان From Wikipedia, the free encyclopedia
بهائیستیزی ستیز با دین بهائیت و بهائیان به شکلهای گوناگون و با اِعمال تبعیض، سیاهنمایی، کینهتوزی، پیشداوری، نفرتپراکنی از راه رسانه، حبس، تبعید، آزار و شکنجهٔ جسمی و روانی و نیز کشتار است.
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتابشناسی بهاءالله - آثار و گفتار عبدالبهاء | |
آموزهها | |
مؤسسات | |
بیتالعدل اعظم | |
تاریخچه | |
بهائیان ایرانی | |
شخصیتهای برجسته | |
بیشتر | |
نشانهها |
از هنگام پیدایش آئین بابی در سال ۱۸۴۴ میلادی و پس از آن، آیین بهائی در ۱۸۵۲ م. بابیستیزی و بهائیستیزی، از سوی عالمان دینی شیعه و حکومت قاجاریه آغاز شد.[2] از آنجا که این دو آیین از جهاتی، واحد تلقی میگردند، از دیدگاه جامعهشناختی و تاریخی میتوان آن دو را واحد در نظر گرفت و عنوان بهائیستیزی را بهطور کلّی، به کار برد.[2][3]
دلیل مذهبی بهائیستیزی این بود که برخی مجتهدان دینی و حکومت ادعا میکردند پس از اسلام دین جدیدی نباید ظاهر شود. از نظر اجتماعی و سیاسی علّت مخالفت آن بود که در صورت قبول ادعای باب و بهاءالله، قدرت مادی و مذهبی و سیاسی طبقهٔ روحانیون و حکومت با چالشهای جدّی روبهرو میشد.[3][4]
بهائیستیزی در دوران حکومت قاجاریان در ایران به اشکال گوناگون دیده میشد. انتشار مطالب بر ضدّ آئین بابی و بهائی و تبعید، حبس، شکنجه و قتل و کشتار پیروان، از روشهای رایج بهائیستیزی در آن دوران بود.[3][4][5]
جنبش بابی از همان ابتدای خود با مخالفت سران قاجار روبهرو شد.[3] در فاصلهٔ ۱۸۴۸–۱۸۴۹ شاه ایران حدود ۶ هزار نیروی لشکری و تسلیحات برای مقابله با حدود ۵۰۰ بابی که در مقبرهٔ منتسب به شیخ طبرسی در نزدیکی دریای خزر پناه گرفته بودند فرستاد. در نهایت در ماه مه ۱۸۴۹ بابیان که به علت گرسنگی مفرط تضعیف شده بودند فریب وعدهٔ آتشبس نیروهای حکومتی را خوردند اما به محض خارج شدن از پناهگاه خود قتلعام شدند.[3] دو حادثهٔ مشابه دیگر در نیریز و زنجان دو شهری که جمعیت بابی بالایی داشتند اتفاق افتاد. هر دو واقعه با قتلعام بابیان پایان یافت.[3] در سال ۱۸۵۰، صدراعظم وقت امیرکبیر اینطور تصمیم گرفت که برای پایان دادن به جنبش بابی بهترین راه، اعدام مؤسس این جنبش است که در آن هنگام در زندان بود. باب در ژوئیهٔ ۱۸۵۰ در تبریز اعدام شد.[3]
خشم و درماندگی بابیان از اعدام باب، در ۱۸۵۲ گروه کوچکی از آنان را تحریک کرد تا به جان ناصرالدینشاه سوءقصد کنند.[3] پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه با بابیان برخورد شدیدی شد. اگر چه تنها عدهٔ کمی از بابیان مسئول این واقعه بودند اما شاه دستور قتلعام بابیان را داد.[3] از تعداد دقیق بابیانی که در این دوران کشته شدند اطلاعی در دست نیست.[3] اما بهطور کلی این رقم معادل ۲۰ هزار نفر در نظر گرفته میشود.[4] گزارشهای کتبی که شاهدان عینی اروپایی از این دوره برجا گذاشتهاند، روایت میکند که چگونه پیروان باب را با آهن گداخته داغ میکردند، سنگسار یا با توپ دو نیم میکردند، به عنوان هدف برای تمرین استفاده مینمودند، جمجمههایشان را میشکستند، وارونه از درختان آویزان میکردند، دندانهایشان را از ریشه بیرون میکشیدند، چشمهایشان را از حدقه درمیآوردند، آنها را مجبور میکردند تکههای بریده شدهٔ بدن خودشان را بخورند، شمعهای روشن در بدنشان فرومیکردند، پوست کف پای آنها را میکندند و در روغن داغ فروکردند، پاهایشان را نعل میزدند و قبل از اعدام کردن آنها را میدواندند.[4]
در سال ۱۸۵۱ میرزا حسینعلی که در آن وقت بین بابیان به جناب بهاء معروف بود، به شهر بغداد تبعید شد. دشمنی با بهائیان چندان در دوران دودمان قاجار در جامعهٔ ایران رواج داشت که متهم کردن مشروطهخواهان به «بابیگری»، مهمترین سلاح نظری مستبدان به دوران انقلاب مشروطه ایران بود.[6]
بهائیستیزی در دوران حکومت پهلوی نیز اگرچه نسبت به دوران قاجاریان کمتر بود، ولی به همان اَشکال سابق ادامه داشت.[3][4][5] در دوران قاجار آزار و اذیتها بیشتر از طرف عوامل محلی صورت میگرفت و حکومت مرکزی گاهی از این برخوردها حمایت میکرد و گاهی به دلیل ترس از دست دادن کنترل با آنها مخالفت مینمود؛ اما در دوران پهلوی با قویتر شدن حکومت مرکزی، این، خود دولت بود که به تدریج عامل اصلی آزار و اذیت بهائیان شد. در نتیجه شکل آزار از حرکتهای تهاجمی عوام در دوران قاجار تغییر کرد و ماهیتی اداری به خود گرفت که بیشتر، همراه با بخشنامهها و آییننامههای دولتی بود.[3] برای مثال در ۱۹۳۴ دولت به دلیل اینکه یکی از مدارس بهائی در یکی از روزهای تعطیلی بهائی مدرسه را بسته بود، حکم تعطیلی دائم حدود ۶۰ مدرسهٔ بهائی را صادر کرد. همچنین چاپ و انتشار آثار بهائی ممنوع شد و ازدواج بهائی به رسمیت شناخته نمیشد.[3]
در دورهٔ رضاشاه آرامش نسبی و حتی شکوفایی برای بهائیان ایجاد شد؛ هر چند دورهٔ چندان راحتی هم برای بهائیان نبود؛ با این حال با کاهش نفوذ و قدرت عالمان شیعه از خشونت بر ضد بهائیان کاسته شد؛ ولی حکومت رضاشاه در درازمدت، فعالیت کنترلنشده سازمانهای اجتماعی و دینی را برنتافت؛ به همین دلیل، مدرسههای بهائیان را بست. همچنین حاضر به پذیرش اعتبار اسناد ازدواج بهائیان نشد، انتشار کتابهایشان را ممنوع کرد، برخی از مراکز محلیشان را بست و برخی از کارمندان بهائی را اخراج کرده و درجه نظامی برخی از افسران بهائی را تنزل داد.[7]
جدیترین موج آزار بهائیان در دوران پهلوی از سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۴) آغاز شد؛ هنگامی که حکومت به محمدتقی فلسفی اجازه داد در رادیوی سراسری بر ضد بهائیان، به وعظ و خطابه بپردازد و عوام را علیه بهائیان بشوراند.[3] موجی از بهائیستیزی در کشور به راه افتاد و در بسیاری از نقاط بهائیان با قتل و غارت مواجه شدند. شاید یکی از دلایل این موج از بهائیستیزی این بود که شاه به دستگاه روحانیون دینی که به او کمک کرده بودند با کودتا علیه مصدق قدرت را بازپس گیرد احساس دِین میکرد.[3]
در دورهٔ جمهوری اسلامی، بهائیستیزی،[8][9] دوباره به شکلی شدید و مستمر ادامه یافتهاست. همدستی حکومت و فقیهان شیعه در بهائیستیزی در دوران قاجار و پهلوی، در دوران جمهوری اسلامی به یکیشدن بهائیستیزان حکومتی و فقیهان تبدیل شد و شکل جدیدِ سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران را به خود گرفت.[3][4][10] برخلاف دوران قبل که بهائیان قربانیان اقدامات پراکندهٔ حکومتی بودند، پس از انقلاب ۱۳۵۷ طرح مشخص و برنامهریزیشدهای برای نابودی جامعهٔ بهائی شکل گرفت.[3]
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، بهائیستیزی که با حمایت روحانیان شیعه همراه بود، شکلی جدید و افراطی به خود گرفت. به صورتی که بهائیت تنها مذهبی در ایران است که روحانیّت شیعه برای مبارزه با آنان نهاد ویژهای تأسیس کردهاست.[6] گفتنی است که بهائیان متهم به حمایت از نظام شاهنشاهی شدند و مورد برخورد نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند که از آنجمله میتوان به اعدام بهائیان، تخریب اماکن مقدس و گورستانهای بهائی، توهین به مقدسات بهائی و جلوگیری از تحصیل و اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نام برد.[11][12]
بر پایهٔ برخی از منابع، حقوق بهائیان به عنوان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران، از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران نقض میشود؛ از جمله: محرومیت از تحصیل در دانشگاه، محرومیت از شغل حکومتی، ممنوعیت برگزاری مراسم دینی و نیز بازداشت، زندان و اعدام….[13]
دشمنی با بهائیان چندان ریشهدار و مستمر بود که حتی در روزهای انقلاب، در کنار اشغال و تخریب نهادهای مالی و امنیتی حکومت، کشتن و تخریب و آتش زدن خانههای بهائیان فراموش نشد و از جمله در قریه سعدی شیراز، بهائیان «قتلعام» شدند.[6]
روحالله خمینی پیش از اینکه به قدرت برسد دشمنی خود با بهائیان را اعلام کرده بود و واضح ساخته بود که اقلیت سیصد هزار نفرهٔ بهائیان ایران که بزرگترین اقلیت دینی کشور بود از حقوق پایهٔ انسانی که سایر اقلیتهای دینی برخوردار بودند محروم خواهند شد.[4] پس از انقلاب، قانون اساسی جدید کشور به عمد بهائیان را به رسمیت نشناخت و برای آنها هیچ حقی قائل نشد. دادگاههای جمهوری اسلامی ایران به نوبهٔ خود از بهائیان در برابر قتل و ضرب و تعرضات دیگر حمایت نمیکنند و آنان را مشمول حق دریافت خسارت ندانسته به این ترتیب هر آزار و تجاوزی به بهائیان مجاز انگاشته میشود و مصونیت قضایی دارد.[4][14] دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کیمون، در گزارش سال ۲۰۱۶ خود در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران، بهائیان را ستمدیدهترین اقلیت دینی ایران نامید.[15]
حقوق انسانی بهائیانِ حتی کودک[16] در نظام جمهوری اسلامی ایران، به گونهٔ سازماندهیشده،[17] نقض میشود.[9][18][19][20] سرکوب اقلیتهای دینی (زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و بهائیان…) در ایران، باعث کاهش بسیار شدید پیروان آنها در ایران شدهاست.[21]
بنا به گزارشهای نمایندگان سازمان ملل متحد در زمینهٔ حقوق بشر در ایران موارد زیر از جمله موارد سرکوب و آزار و اذیت بهائیان ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودهاست:[3]
«یک بهائی، پر از اضطراب، دارد زندگی میکند. هیچ بهائی نمیتواند فکر کند که حتی برای متوفیانش سنگ قبرِ درست و حسابی بگذارد؛ تمام اماکن مقدسی که برای بهائیان وجود داشته، با خاک، یکسان شده. اموال بهائیان، غصب میشود به عنوان بیتالمال؛ در سالهای اولیهٔ انقلاب، ۲۰۰ نفر بهائی، تنها به خاطر بهائی بودن، کشته شدند. در سال[های] اخیر، دوباره، بهائیها را زندانی میکنند».
شبنم طلوعی[41]
از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ ایران تاکنون، بیش از دویست نفر از بهائیان ایران به خاطر اعتقادشان به دین بهائی، توسط نظام جمهوری اسلامی کشته شدهاند.[4][42] برخی از افرادی که در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ کشته شدند عضو شوراهای انتخابی بهائی (محفل روحانی) بودند که وظیفهٔ رسیدگی به امور بهائیان در سطح محلی و ملی را بر عهده داشتند.[24] اما به غیر از این افراد سایر بهائیان نیز مورد قتل و اعدام قرار گرفتهاند که مرکز اسناد حقوق بشر ایران این رقم را بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ میلادی معادل ۱۸۳ نفر میداند.[24] این افراد صرفاً به خاطر اعتقادات مذهبی خود تیرباران شده، اعدام یا به قتل رسیدهاند.[43] بعضی منابع وابسته به جمهوری اسلامی ادعا میکنند که این افراد از صاحب منصبان حکومت قبل بودهاند و اعدامشان ربط مستقیم به اعتقادات دینی نداشتهاست.[44] پوچ بودن این اتهامات و ادعاها علیه بهائیان از آن جا روشن میشود که مقامات ایرانی همواره به بهائیانی که مورد آزار و سرکوب قرار میگیرند چنین وعده دادهاند که اگر اعتقادشان به آئین بهائی را انکار کنند و اسلام بیاورند آزار و اذیتها علیه آن متوقف میشود. این درخواست برای رد اعتقادات بهائیان شاهدی است بر این که اعتقادات دینی بهائیان دلیل اصلی آزار و سرکوب آنها بودهاست.[4]
تنها از تاریخ ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ م) تا مرداد ۱۳۸۴ (۲۰۰۵)، بیش از ۲۲۰ (دویست و بیست) بهائی توسط نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شدهاند.[79]
دستگیری و زندانی کردن افراد بهائی به دلیل اعتقاداتشان از جمله آزار و اذیتهای وارد بر جامعهٔ بهائی ایران است.[3][4] بنا به آمار دفتر جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد تنها در فاصلهٔ سالهای (۱۳۸۳) ۲۰۰۵ تا (۱۳۹۶) ژانویهٔ ۲۰۱۸، ۱۰۰۶ بهائی در ایران دستگیر شدهاند.[37] بنا به آخرین آمار این دفتر در فروردین ۱۳۹۷ (مارس ۲۰۱۸) ۹۷ بهائی در ایران در زندان به سر میبردند.[81] موارد زیر نمونههایی از این دستگیریها هستند:
توقیف و تخریب مکانهای دینی و تاریخی بهائیان ایران یکی دیگر از موارد نقض حقوق آنها بهشمار میرود.[3][4] برای مثال در سال ۱۹۷۹ میلادی، بهائیستیزان خانهٔ باب در شیراز را که یکی از مقدسترین امکان برای بهائیان محسوب میشود تخریب نمودند.[25][98][99][100] در آوریل ۲۰۰۴ آرامگاه قدوس یکی از پیروان اولیهٔ باب توقیف و بهطور مخفیانه طی چند روز تخریب شد.[25] در ژوئن همان سال حکومت خانهٔ پدر بهاءالله، میرزا عباس نوری، در تهران را که ارزش تاریخی و میراث فرهنگی داشت تخریب کرد.[25]
توقیف و تخریب خانهها، املاک و قبرستانهای بهائیان از دیگر موارد بهائیستیزی بهشمار میرود.[3][4] در گزارش سال ۲۰۰۶ میلون کوثری، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد که در ۲۰۰۵ در مأموریتی از ایران بازدید کرد، آمدهاست که از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵، حداقل ۶۴۰ مورد از املاک و زمینهای بهائیان در ایران مصادره شدهاست.[25][26] او رقم واقعی املاک مصادره شده را به دلیل عدم ثبت و دسترسی به آمار استانهای دورافتاده بسیار بالاتر میداند. این املاک شامل خانهها، زمینهای کشاورزی، قبرستانها و امکان تاریخی بهائیان بودهاست. این گزارش همچنین اشاره میکند که در مناطق روستایی مصادره خانههای بهائیان و بیرون انداختن ساکنان با تهدید و خشونت فیزیکی همراه بودهاست.[26] هنگامی که این موارد به دادگاههای انقلاب برده شدهاست دادگاه رأی به شرعی و قانونی بودن این موارد مصادره و توقیف دادهاست، مسئلهای که گزارشگر سازمان ملل متحد آن را نگرانکننده و نشانه واضح تبعیض علیه بهائیان میداند.[26]
محرومیت تحصیلی بهائیان بخشی[132] از تلاشهای دولت ایران برای سرکوب این جامعه است. اندکی پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ تعداد بسیاری از دانشآموزان بهائی در تمامی مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه از تحصیل محروم شدند.[28][29] در سالهای بعد در واکنش به فشارهای بینالمللی، دانشآموزان مقطع ابتدایی و متوسطه اجازهٔ ثبت نام دوباره یافتند اما محرومیت جوانان بهائی از ورود به دانشگاههای خصوصی و عمومی کشور همچنان ادامه دارد و بهائیان نمیتوانند در دانشگاهها ثبت نام کنند و در صورت ثبت نام باید اخراج شوند.[11][29]
مصوبهای که دانشآموزان بهائی را از ورود به دانشگاههای دولتی منع میکند در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۱) صادر شد. در آن سال دانشگاهها سیستم جدیدی برای پذیرش دانشجو اتخاذ کردند که بنا بر آن تنها دانشآموزانی که به یکی از ادیان رسمی قانون اساسی ایران معتقد بودند اجازه ورود به دانشگاه داشتند. این محدودیت تا به امروز ادامه دارد.[15][24][29]
در ۶ اسفند ۱۳۶۹ (۲۵ فوریهٔ ۱۹۹۱) مصوبهای توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد که ذکر میکند که باید از ثبت نام بهائیان در دانشگاهها جلوگیری به عمل آید و چنانچه هویت بهائی فردی هنگام تحصیل مشخص شود باید از تحصیل محروم شود. طی سالها، برای منع ورود متقاضیان بهائی به دانشگاه، ترفندهای گوناگونی در مراحل مختلف فرایند پذیرش از جمله آزمون ورودی، انتخاب رشته، ثبت نام و … بهکار برده شدهاست. برخی از این دانشآموزان با وجود شرکت در کنکور ورودی دانشگاه در مراحل بعدی با عبارت «نقص پرونده» مواجه میشوند.[15] در میان معدود دانشآموزان بهائی که قادر به ثبت نام و شروع تحصیل در دانشگاه شدهاند، بیشتر آنها قبل از فارغالتحصیلی اخراج شدند.[133] نمونههای اخراج دانشجویان بهائی یا ممانعت از ورود آنها به دانشگاه یا عدم صدور مدرک آنها در رسانهها ثبت شدهاست.[134][135]
در پاسخ به این محرومیت، جامعهٔ بهائی یک سیستم دانشگاهی از راه دور و غیررسمی تأسیس کردهاست.[133] هماکنون دانشگاه علمی آزاد در بسیاری از رشتهها جوانان بهائی را آموزش میدهد.[136]
طبق مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بهائیان از اشتغال در مشاغل و امکان دولتی محروم هستند.[11][137] بر اساس سندی که سحامنیوز در اردیبهشت ۱۳۹۴ منتشر کرد فرمانده نیروی انتظامی در سال ۱۳۸۶ با صدور دستورالعملی به ادارهٔ اماکن نیروی انتظامی سراسر کشور دستور داده که ضمن شناسایی بهائیان و تهیهٔ آمار مشاغل و پراکندگی جمعیتی آنان، مانع حضورشان در شغلهایی با درآمد بالا و در رشتههای شغلی مشروط به طهارت شوند.[138]
بنا بر آمار دفتر جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸ بیش از ۱۱۷۰ نمونه تبعیض اقتصادی علیه بهائیان ایران ثبت شدهاست.[37] از جمله این تبعیضها میتوان به این موارد اشاره کرد: عدوم صدور یا تمدید پروانه کسب بهائیان، پلمپ و تعطیلی مغازهها و محلهای کسب و کار بهائیان، دستور به صاحبان ملک مبنی بر عدم اجاره یا تمدید قرارداد مغازه به بهائیان، دستور به فروشگاههای زنجیره ای و دفاتر دولتی مبنی بر عدم دادم و ستد با فروشندگان بهائی، فشار بر صاحبان مشاغل خصوصی برای اخراج کارمندان بهائی خود و یورش به امکان کسب و کار بهائی.[25]
نمونههایی از موارد فشار و تبعیض اقتصادی بر بهائیان در سالهای اخیر:
جامعهٔ جهانی بهائی در شهریور ۱۳۹۵ (سپتامبر ۲۰۱۶) با انتشار نامه ای سرگشاده به رئیسجمهور ایران، حسن روحانی، خواستار پایان دادن به سرکوب اقتصادی بهائیان ایران شد.[140][141]
بهدنبال افزایش فشار بر زندانیان زندان گوهردشت کرج و اعتصاب غذای ۲۰ زندانی سیاسی، جامعهٔ جهانی بهائی روز ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ اطلاعیهای صادر کرد و طی آن از وخیمتر شدن اوضاع زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران خبر داد. بر اساس این اطلاعیه، روز ۷ مرداد ۱۳۹۶، تعدادی از زندانیان از جمله ۱۵ زندانی بهائی را به بخش جدید امنیتی زندان منتقل کردند که دارای نظارتهای امنیتی ویژه است و شرایطی نامساعدتر و سختتر دارد بهطوریکه حتی در حمام و دستشوییهای این بخش دوربین مداربسته و میکروفون نصب شدهاست.[57][146][63][147] همچنین بعد از این انتقال ملاقات خانوادههای زندانیان قطع شدهاست. دایان علائی، نمایندهٔ جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، وقایع اخیر زندان گوهردشت را «بسیار نگرانکننده» توصیف کرد و گفت این بهائیان تنها به دلیل باورهایشان زندانی هستند.[148][149]
پس از خاکسپاری پیکر یک شهروند بهائی از اهالی شهر دماوند واقع در استان تهران به نام شمسی اقدسی اعظمیان و در تاریخ ۲ آبانماه ۱۳۹۷، در آرامستان بهائیان گیلاوند به نام گلستان جاوید، پیکر وی به وسیلهٔ عده ناشناسی نبش قبر شده و در بیابانهای اطراف روستای جابان از توابع همان شهرستان رها شدهاست. پیش از این نیروهای امنیتی به بهائیان ساکن در منطقه گیلاوند اعلام کرده بودند که حق دفن اموات خود را در این گورستان را نداشته و باید خاکسپاری اموات خود را فقط در تهران انجام دهند.[150]
سید روحالله خمینی دربارهٔ بهائیان فتوا داد که این طائفه ضاله، کافر و نجس هستند و به حمام مسلمین نباید وارد شوند. پول قرض دادن به بهائیان و قرض گرفتن از آنها اشکال دارد و باید از معامله با آنها اجتناب شود.[151]
سید علی خامنهای نیز در فتوایی بر ضد بهائیان میگوید که جمیع افراد فرقهٔ ضالهٔ بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بودهاست باید اجتناب کرد و در صورت تماس آنها با چیزی، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به اموری که مشروط به طهارت است، واجب است.[152]
محمد فاضل لنکرانی در پاسخ به استفتایی اینطور فتوا میدهد: بهائیها مسلمان نمیباشند بلکه کافر و نجسند. سلام ابتدایی به آنها جایز نیست و در دست دادن به آنها باید مراقب احکام نجس و پاکی باشید. غذای آنها نجس است و خوردن آن، حرام است.
محمدتقی بهجت نیز بهائیان را نجس اعلام کرده و هرگونه ازدواج و معاشرت و معامله با آنها را مطلقاً حرام میداند.
جعفر سبحانی و میرزا جواد تبریزی و حسین نوری همدانی و ناصر مکارم شیرازی نیز بهائیان را نجس و ازدواج و معامله با آنها را حرام میدانند.[153][152]
۴۳ فیلسوف و دانشآموختهٔ برجستهٔ رشتهٔ الهیات از ۱۶ کشور جهان با پیشینههای مسیحی، یهودی، مسلمان و هندو در نامهای سرگشاده از نظام جمهوری اسلامی ایران خواستند از پیگرد بهائیان دست برداشته و نیز برای آنان حق برخورداری از آموزش عالی قائل شود. در میان امضاکنندگان این نامه، نام استادان برجستهای مانند چارلز تیلور، پروفسور فلسفه در دانشگاه مکگیل کانادا، هیلاری پاتنم، پروفسور فلسفهٔ دانشگاه کوگان و دانشگاه هاروارد آمریکا و لئوناردو بف، پروفسور اخلاقیات فلسفهٔ ادیانی و بومشناسی (اکولوژی) دانشگاه ایالتی ریودوژانیروی برزیل هست.[166]
پاسخ بهائیان ایران به ظلم و سرکوب به دور از خشونت و نافرمانیهای مدنی بودهاست و از عبارت «استقامت سازنده» برای توصیف آن استفاده میشود.[4][25] بهائیان عقیده دارند که ایجاد تغییرات اجتماعیِ پایدار از جمله غلبه بر ظلم و ستم خشونتآمیز باید به ابعاد مادی و معنوی تغییر از جمله تغییر افکار و باورهای قلبی ظالمان و مظلومان توجه کنند.[4][25] از این رو، در نظر بهائیان راهبردهای تقابلآمیزی که گروهی را به مبارزهٔ خشونتآمیز یا غیرخشونتآمیز با گروهی دیگر وامیدارد، به دگرگونی و تغییر پایدار نمیانجامند. در نتیجه، بهائیان از هر گونه کنش اجتماعی تفرقهآمیز، از جمله مشارکت در سازماندهی و مخالفت سیاسی حزبی، دوری میکنند.[4][25] بیتالعدل اعظم (شورای بینالمللی بهائی) میگوید واکنش بهائیان در مقابل ظلم، نه قبول خواستههای سرکوبگران است و نه پیروی از خوی و روش آنها.[167] بهائیان تلاش میکنند از راههای قانونی به دادخواهی برای خود و دیگران بپردازند[4] و بارها تلاش کردهاند از طریق نامهنگاری با مسئولان و طرح شکایتهای قانونی حقوق پایمالشدهٔ خود را اعاده کنند.[25] یکی از برجستهترین نمونههای استقامت سازنده و صلحآمیز بهائیان ایران تأسیس یک سیستم دانشگاهی از راه دور برای جوانان بهائی محروم از تحصیل دانشگاهی است.[4][25] اگرچه جمهوری اسلامی ایران مدرک این دانشگاه در ایران را معتبر نمیداند، اما از سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) تاکنون بیش از ۸۰ دانشگاه در سراسر دنیا مدرک این دانشگاه را معتبر دانستهاند و فارغالتحصیلان دانشگاه علمی آزاد را در مراتب بالاتر تحصیلی دانشگاه خود پذیرفتهاند.[168]
در سالهای اخیر، جامعهٔ بهائی یمن از جانب مقامات صنعا مورد آزار و اذیت و سرکوب از جمله یورش به منازل، دستگیریهای خودسرانه، بازداشت و حبس قرار گرفتهاست.[65]
در حال حاضر هفت بهائی به دلیل اعتقادات خود در یمن در زندان هستند.[30] پنج نفر از این تعداد در فاصلهٔ آوریل تا اکتبر ۲۰۱۷ دستگیر و زندانی شدند. یک نفر از اوت ۲۰۱۶ در بازداشت به سر میبرد[30] بهائی دیگر حامد کمال حیدره در سال ۲۰۱۳ توسط دفتر امنیت ملی یمن دستگیر شد و برای حدود یک سال در بازداشتگاهی در صنعا به سر برد. او در این دوران مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفت و پس از ۹ ماه حبس انفرادی به زندان مرکزی صنعا منتقل شد.[30] حامد حیدره که همچنان در زندان به سر میبرد در ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۸ به دلیل اعتقاد به آئین بهائی به اعدام محکوم شد.[30]
در آوریل ۲۰۱۷ دهها نفر از جامعهٔ بهائی یمن تماسهای تلفنی تهدیدآمیزی از سوی دادستان کل دادگاه جرائم خاص دریافت کردند که از آنها میخواست برای بازجویی در دادگاه حاضر شوند یا آنها را تهدید به دستگیری در خانههایشان میکرد.[169] این افراد تهدید شده بودند که چنانچه از عقیدهٔ خود برنگردند دستگیر خواهند شد.[65] به دنبال این ماجرا حکم دستگیری ۲۵ بهائی صادر شد.[31] در ژانویهٔ ۲۰۱۷ دو بهائی که قصد ترک کشور را داشتند در فرودگاه عدن دستگیر شدند و به محل نامعلومی منتقل شدند.[65] در اوت ۲۰۱۶، با یورش نیروهای دفتر امنیت ملی به یک برنامهٔ مخصوص جوانان، ۶۵ بهائی شامل زنان و کودکان دستگیر شدند.[169]
این اعتقاد مطرح است که جمهوری اسلامی در آزار و اذیت بهائیان یمن به خصوص در صنعا که تحت کنترل نیروهای شبهنظامی حوثی وابسته به ایران است نقش دارد.[14] احمد شهید گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد در زمینهٔ آزادی دین یا عقیده اظهار داشت شدت یافتن موج سرکوب بهائیان در یمن مشابه و انعکاسی از سرکوب و آزار و اذیت بهائیان در ایران است.[31][170] او این سرکوبها را که با هدف بازگشت بهائیان یمن از اعتقادشان صورت میگیرد محکوم کردهاست و خواستار آزادی همهٔ زندانیان بهائی یمن است.[31] سازمان عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر و فرستادهٔ ویژهٔ دبیرکل سازمان ملل متحد در امور یمن نیز از سرکوب بهائیان یمن ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی زندانیان بهائی یمن و لغو حکم اعدام حامدبن حیدره شدهاند.[30][169][171][172]
حدود ۲۰۰۰ نفر از پیروان دین بهائی در مصر زندگی میکنند. بهائیان مصر در سال ۲۰۰۹ میلادی، به این حق دست یافتند که در شناسنامهها و کارتهای هویت، از ذکر دیانت و عقیده معاف شوند.[173] در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۰۹ میلادی، گروهی از مسلمانان مصری ساکن استان سوهاج، ۴ خانه متعلق به خانوادههای پیرو دین بهائی را به آتش کشیدند. به گزارش مطبوعات مصر، آتشسوزی موجب شد که تعدادی از خانوادههای بهائی از ترس جان فرار کنند.[173]
بهائیان مصر از جهت خاکسپاری مردگانشان نیز با مشکلاتی روبهرو هستند.[174]
در سال ۲۰۲۱ جامعهٔ بینالمللی بهائیان با انتشار گزارشی اعلام کرد که طی سالهای گذشته دولت قطر به صورت سیستماتیک بهائیان را در لیست سیاه خود قرار داده و از این کشور اخراج میکند. نمایندهٔ جامعهٔ بینالمللی بهائیان در سازمان ملل این قبیل اقدامها را به پاکسازی مذهبی تشبیه کرده و گفتهاست که ادامهٔ این سیاست میتواند طی چند سال به از بین بردن کل جامعهٔ بهایی در قطر منجر شود.[175][176]
جامعه بهائی قطر و جامعه جهانی بهائی پیشتر نیز این نگرانیهای خود را با مقامهای قطر و همچنین کمیته ملی حقوق بشر این کشور مطرح کرده بودند.[177] در ماه مارس، عدم بهبود اوضاع موجب شد جامعه جهانی بهائی این موضوع را در شورای حقوق بشر سازمان ملل مطرح کند.[177]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.