بهائیت در ایران
From Wikipedia, the free encyclopedia
آئین بهائی، دیانتی جهانی است که در میانه قرن نوزدهم از ایران آغاز شد.[1] در حال حاضر بهائیان از پیشینههای نژادی، قومی و اعتقادی مختلف در اکثر کشورهای جهان زندگی میکنند[2] و در ایران پس از مسلمانان پرجمعیتترین جامعهٔ دینی را تشکیل میدهند.[3]
ایران بستر بسیاری از وقایع مهم تاریخ آئین بهائی است و بسیاری از متون مقدس بهائی به زبان فارسی نازل شدهاست. این کشور زادگاه سه شخصیت برجسته و محوری آئین بهائی یعنی سید علیمحمد باب، بهاءالله و عبدالبهاء و همچنین پیروان اولیهٔ آنهاست که در این میان میتوان به حروف حیّ، حواریون بهاءالله و ایادیان امرالله اشاره کرد.[1]
اگر چه در ابتدا اکثریت باورمندان به آئین بهائی در ایران پیشینه بابی یا شیعی داشتند، ولی بعدها ایرانیان از پیشینههای گوناگون مذهبی به این آئین گرویدند. به عنوان مثال در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم شمار قابل توجهی از ایرانیان یهودی و زرتشتی بهائی شدند.[4][5]
از بدو پیدایش آئین بهائی، بهائیان ایران در تلاش برای ترویج و اجرائی کردن آموزههایی بهائی در این کشور بودهاند - آموزههایی مانند تلفیق خدمت و عبادت، برابری زنان و مردان،[6] تعلیم و تربیت به عنوان یک اولویت با تأکید بر آموزش دختران و زنان[7] و همچنین اداره امور جامعه بر اساس تشکیل شوراهایی که به صورت دموکراتیک انتخاب میشوند.[8] بهائیان همچنین اقداماتی در زمینه تأسیس مدارس مدرن،[9] تعاونیهای کشاورزی و مراکز درمانی، ترویج بهداشت عمومی[10] و سواد آموزی و آموزش به خصوص برای دختران و زنان انجام دادهاند.[9][11] بهائیان در عین حال از بدو پیدایش آئین بهائی انواع گوناگونی از آزار و اذیّت را تجربه کردهاند، از نفرتپراکنیهای مستمر گرفته تا سرکوب فرهنگی و اجتماعی، محرومیت از تحصیل، خفقان اقتصادی، دستگیریهای خودسرانه، زندان و اعدام. وبسایت «خانهٔ اسناد بهائیستیزی در ایران» هزاران سند، گزارش، شهادتنامه، عکس و فیلم جمعآوری کردهاست که نشاندهندهٔ تلاش روحانیون و حکومت برای سرکوب و نابودی جامعه بهائی ایران، به ویژه بعد از انقلاب سال ۱۹۷۹ میباشد.[12][13][14][15]
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ سرکوب و آزار بهائیان از سوی حکومت جنبههای مختلفی به خود گرفت و بهطور فراگیر، سیستماتیک و بیوقفه ای ادامه پیدا کرد. موسسات اداری بهائی تعطیل شد و بیش از دویست بهائی از جمله اعضای نهادهای دموکراتیک بهائی اعدام شدند. توجه جامعه جهانی به نقض حقوق بهائیان در ایران افزایش پیدا کرد و در نتیجه حمایتهای بینالمللی از حقوق ایشان بیشتر شد و اکنون مجمع عمومی و نهادهای مختلف سازمان ملل متّحد، مقامات و دولتهای مختلف و سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری در کشورهای گوناگون، اقدامات حکومت ایران در قبال شهروندان بهائی خود را پیوسته محکوم میکنند. علاوه بر آن، ایرانیان هم در خارج و هم در داخل ایران بهطور فزایندهای از حقوق هموطنان بهائی خود در ایران دفاع میکنند و اعتراض خود را به گوش حکومت ایران نسبت به اذیّت و آزارهای سیستماتیک میرسانند به شکلی که از همان ابتدا، واکنش و اعتراض بینالمللی در جلوگیری از تشدید خشونت، آزار و اذیّت علیه بهائیان در ایران تأثیر بسزایی داشتهاست.[16]
با وجود سرکوبهای شدید، اکثر بهائیان ترجیح دادهاند که برای احقاق حقوق خود و کمک به بهبودی و پیشرفت ایران در این کشور بمانند. جامعهٔ بهائیان ایران در زیر فشار حکومت تبدیل به یک جامعهای خودجوش و پویا شدهاست که با نفی کامل خشونت و فرهنگ نفرت، استقامت سازنده و صلحآمیز را به جای درگیری با حکومت یا دستکشیدن از عقیده و ایمان، که در تضاد با تعالیم بهائی است، در پیش گرفتهاست. از نمونههای این نوع راهکار میتوان به تأسیس دانشگاه علمی آزاد که در سال ۱۳۶۶خ به منظور فراهم کردن امکان تحصیلات عالیه برای بهائیان محروم از تحصیل ایجاد شد اشاره کرد. دانشگاه علمی آزاد به عنوان یکی از معدود مؤسّسات خودجوش شناخته میشود که در یک جامعهٔ بسته و محدود امکان تحصیلات دانشگاهی را برای محرومان از این حق فراهم میکند. از این دانشگاه به عنوان نمونهای از استقامت سازنده و صلحآمیز در برابر ظلم و نمونهای از توانمندسازی از طریق آموزش یاد میشود.[17]