بوکان

شهری در استان آذربایجان غربی از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

بوکانmap

بوکان شهری در جنوب مرکزی استان آذربایجان غربی و مرکز شهرستان بوکان است. این شهر نسبت به برخی از شهرهای ایران، شهری جوان و نوبنیاد محسوب می‌شود و از نظر بافت تاریخی در دورهٔ قاجار و سدهٔ نوزدهم میلادی بنیان گذاشته شده است. جمعیّت شهری آن براساس سرشماری سال ۱۳۹۵، بالغ بر ۱۹۳٬۵۰۱ نفر اعلام شده که بزرگ‌ترین شهر جنوب استان آذربایجان غربی به‌شمار می‌رود. از دههٔ ۱۳۶۰ شمسی به بعد، بوکان مرکز جذب مهاجران زیادی از شمال‌غرب ایران و خصوصاً بخش‌های کردنشین ایران بوده است.

اطلاعات اجمالی بوکان, کشور ...
بوکان
Thumb
Thumb
Thumb Thumb
نشان‌وارهٔ شهرداری بوکان
کشور ایران
استانآذربایجان غربی
شهرستانبوکان
بخشمرکزی
سال شهرشدن۱۳۲۷ شمسی[۱]
مردم
جمعیت
  • ۱۹۳٬۵۰۱ نفر (حریم شهر، ۱۳۹۵)[۲]
  • ۲۵۱٬۴۰۹ نفر (حوزهٔ استحفاظی، ۱۳۹۵)
رشد جمعیت ۱۳٫۴۲٪[الف]
جغرافیای طبیعی
مساحتبا پهنهٔ ۸ کیلومتر[۳] و به‌صورت طولی ۱۲ کیلومتر[۴]
ارتفاع۱٬۳۰۰ تا ۱٬۳۷۰ متر[۵]
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه۱۲٫۱ درجهٔ سانتی‌گراد[۶]
میانگین بارش سالانه۴۲۸ میلیمتر[۷]
روزهای یخبندان سالانه۱۰۰ روز (۱۳۹۰)[۸]
اطلاعات شهری
تأسیس شهرداری۱۳۲۷[۹]
ره‌آوردفرش، صنایع دستی، شیرینی محلی، ترشی، سبزیجات، ماهی قزل آلا، لبنیات محلی، میوه‌های فصلی، گیاهان کوهی
پیش‌شمارهٔ تلفن۴–۰۴۴ و پیش شمارهٔ مراکز شهری: ۶۲٬۶۳[۱۰]
وبگاه
شناسهٔ ملی خودرو ایران ن ۲۷
 ایران ط ۳۷
Thumb
بوکان
روی نقشه ایران
۳۶٫۵۲۱۵۰۹۶°شمالی ۴۶٫۲۱۱۱۸۳۷°شرقی / 36.5215096; 46.2111837
بستن

ساکنان بوکان کُرد هستند و به زبان کردی سورانی با لهجهٔ بوکانی سخن می‌گویند. بیشتر مردم این شهر رسماً مسلمان و سنی شافعی مذهب هستند. دیگر جوامع مذهبی در بوکان شامل شیعهٔ دوازده‌امامی و بهائیان می‌شود. بوکان از ارومیه ۱۸۵، از تبریز ۲۰۴ و از تهران ۶۴۹ کیلومتر از طریق خط ارتباطی زمینی فاصله دارد. موقعیت جغرافیایی این شهر، ۱۳ استان شمال و جنوب ایران را به یکدیگر متصل می‌کند. بوکان در مرز میان استان کردستان و آذربایجان غربی قرار گرفته است. ارتفاع بوکان از سطح دریای آزاد ۱٬۳۷۰ متر است و آب هوای آن استپی خشک با تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد است.

قدمتِ بناهای تاریخی داخل شهر به دورهٔ قاجار برمی‌گردد و نماد این شهر، قلعهٔ سردار است. در دورهٔ قاجار به سبب توجه و سکونتِ سردار عزیزخان مکری و خانواده‌اش، بوکان مورد اهمیّت قرار گرفت. خانوادهٔ سردار، در آبادانی بوکان نقش بسزایی داشتند. به گونه‌ای که این شهر در اواخر دورهٔ قاجار یک قصبه و مرکز اداری این خانواده بود. در دورهٔ پهلوی زیرساخت‌های شهری در آن بنا نهاده شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ در شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و سیاسی شکوفا شد. این شهر یکی از شهرهای مهّم و مؤثر کردستان ایران است.

حمل و نقل داخلی بوکان، توسط سامانهٔ تاکسی‌رانی و اتوبوس‌رانی انجام می‌شود. بوکان دارای سه ناحیه شهرداری است و شهردار آن توسط شورای شهر هفت نفره انتخاب می‌شود.[ب] این شهر دارای یک پایانه مسافربری است که در شرق شهر و نزدیکی کمربندی آن واقع شده است. اقتصاد بوکان متکی به حوزهٔ صنعت و صنایع خرد و بخش اندکی مربوط به گردشگری و مسافران است. ره‌آورد مردم آن، حبوبات، فرش دستباف، ترشی، سبزیجات، لبنیات محلی و میوه‌های فصلی است. بازار بوکان دومین بازار بزرگ استان آذربایجان غربی به‌شمار می‌رود.

نام

خلاصه
دیدگاه

دربارهٔ واژهٔ بوکان، نظریه‌های بسیاری مطرح شده و اختلاف نظر میان نویسندگان و روایت کنندگان وجود دارد.[۱۱]ولادیمیر مینورسکی به نقل از رشیدالدین فضل‌الله همدانی گفته است که پیک امرای مغولی مرکیت بوکان نام داشته است. ناحیهٔ بوکان در اصل شاید بهی یا باهی [پ] نام داشته که امروزه فقط به یک دهستان بوکان اطلاق می‌شود.[۱۲] بنا به روایتی، بوکان را ابتدا شهر کهنه خوانده‌اند و آن شهر در جنوب غربی فعلی بوکان واقع شده بود که در اثر زلزله ویران شده و در محل فعلی نی‌زار و چشمه‌سار، بوکان را بنا کرده‌اند.[۱۳] بوکان چشمه‌های آب متعددی در آن وجود داشت و در زبان کُردی به چشمه «کانی» گفته می‌شود. روایت می‌شود، شخصی که می‌خواهد به کانی برود در زبان کُردی می‌گوید: «ده‌چم بوکانی.» به جهت سلیس و خوش آهنگ بودن، حرفِ ی آخر آن حذف و تبدیل به «بوکان» شده است.[۱۴]

Thumb
نقشهٔ آذربایجان، سال ۱۸۵۱ میلادی برابر با ۱۲۳۰ شمسی که نام بوکان به انگلیسی Bukan درج شده است. ترسیم شده توسط هاینریش کیپرت، برلین آلمان ۱۸۶۱. نقشه‌بردار: نیکولای خانیکوف.

برپایهٔ نظر ولادیمیر مینورسکی، تا پیش از دورهٔ قاجار نامی از بوکان در منابع تاریخی و جغرافیایی مشاهده نشده است.[۱۵] در برخی از نقشه‌هایی که توسط نیکولای ولادیمیروویچ خانیکوف خاورشناس و مردم‌شناس روسی و هاینریش کیپرت جغرافی‌دان آلمانی از آذربایجان و ایران در دورهٔ قاجار ترسیم کردند، نام بوکان قید شده است.

لقب‌ها و عناوین

بوکان دومین شهر مهاجرپذیر ایران بعد از کرج،[۱۹] اَمن‌ترین شهر استان آذربایجان غربی،[۲۰] جایگاه دوم باسوادی (۹۵٪ نرخ باسوادی) پس از شهر ارومیه در سال ۱۳۹۵.[۲۱][۲۲] به این شهر لقب‌های عروس شهرهای ایران،[۲۳] شهر فرهیختگان،[۲۴] شهر آب‌ها و چشمه‌سارها،[۲۵] شهر حسن زیرک، شهر سردار عزیزخان مکری و شیرازِ کُردها داده شده است. در میان مردم کُرد، بوکان از جایگاه فرهنگی - سیاسی بالایی برخودار بوده و کانون توجه است.[۲۶][۲۷][۲۸]

تاریخ

خلاصه
دیدگاه

پیشینه و بافت تاریخی شهر بوکان به دورهٔ قاجار بازمی‌گردد و با زندگی‌نامهٔ چهار شخصیت برجستهٔ دولتی که به «خانوادهٔ سردار بوکان» معروف هستند، گره خورده است. اهمیت تاریخی بوکان بیشتر به ارتباط آن با خاندان سردار عزیزخان مکری، سپهسالار ناصرالدین شاه، برمی‌گردد.[۲۹] در گذشته، بوکان تنها یک تپهٔ مشرف به چشمه‌های آب با زمین‌های مرطوب و باتلاقی بود که اطراف آن را باغ‌ها فرا گرفته بودند.[۳۰] در سال‌های نخستین سلطنت ناصرالدین شاه، این منطقه جمعیتی حدود ۶۰ نفر داشت و خانه‌هایی گلی در آن بنا شده بود.[۳۱] بوکان ابتدا به‌عنوان روستایی کوچک شکل گرفت که در اطراف یک قلعه ساخته شده بود.[۳۲] این قلعه در ابتدا محل سکونت عزیزخان مکری بود و سپس به‌صورت موروثی به فرزندان و نوادگان او رسید.[۳۳] در دورهٔ قاجار، بوکان و روستاهای اطراف آن تحت مالکیت و مدیریت عزیزخان مکری قرار داشت.[۳۴] از زمانِ شکل‌گیری بوکان در دورهٔ قاجار، این منطقه همواره نقشی کلیدی در تعاملات میان دولت مرکزی ایران و عشایر منطقه ایفا کرده است. بوکان به‌عنوان نقطه‌ای استراتژیک و قابل اعتماد برای حکومت‌های مرکزی شناخته می‌شد. قبل از دوره ناصرالدین شاه، مرکز ایل مکری ساوجبلاغ بود. اما عزیزخان مکری برخلاف سایر بزرگان این ایل، در بوکان سکونت کرد و بخشی از قدرت مکری‌ها را در این منطقه قرار داد.[۳۵] به گفتهٔ ولادیمیر مینورسکی در این زمان، بوکان یک قصبه و مرکز اداری یک بخش و محل سکونتِ نسل به نسل حاکمان مکری بوده است.[۳۶]مالکین کُرد منطقهٔ بوکان و حومهٔ آن، در ادارهٔ بخش کوچکی از مناطق کُردنشین ایران، نقش آفرینی کردند. آن‌ها با عناوینی همچون آجودان‌باشی، سرتیپ، سرهنگ، امیرتومان و همچنین تصدی مناصبی چون فرمانداری (حاکم) در آن دوره، دارای جایگاه و قدرت بودند. بنا به گفتهٔ ژاک دمورگان، سیف‌الدین‌خان سردار پسر عزیزخان، کُردهای این مناطق را به یکجانشینی و ساخت روستا در زمین‌هایشان تشویق می‌کرد و اهمیت بوکان را بعنوان یک منطقهٔ مهم افزایش داد.[۳۷] در سال ۱۲۶۰ شمسی، در نزدیکی قلعه و مسجد، مکان‌هایی مانند حوضخانه و بازار سرپوشیده توسط سردار سیف‌الدین خان مکری حاکم وقت بوکان احداث شدند.[۳۸] سیف‌الدین برای تکمیل کارهای ساختمانی قلعهٔ پدرش و مسجد جامع و استخر آب از روی ناچاری و تنگ دستی چند آبادی به نام‌های تبت، اینگیجه و کهریزه از املاک مورثی خود را فروخت و به کمک مهندسین روسی برای تأمین آب روستا و قلعه، استخر آب را بنا کرد.[۳۹]

عزیزخان مکری، سیف‌الدین خان مکری و محمدحسین خان مکری در فراهم کردن امکانات اولیهٔ بوکان و شکل‌گیری آن نقش مهمی داشته‌اند. آن‌ها برای بوکان، مسجد، حمام، بازار، سیستم تأمین آب، مکتب‌خانه، گورستان و سد ساختند. علی خان مکری آخرین و چهارمین سردار این شهر، در سال ۱۳۰۶ شمسی، بوکان را واگذار و از امورات دولتی کناره‌گیری کرد.[۴۰]

برپایهٔ یک سند قدیمی که مربوط به سال ۱۲۲۸ شمسی و در یکی از دفترخانه‌های تبریز تنظیم و تهیه شده، عزیزخان مکری شش دانگ بوکان و حوِمهٔ آن را به مبلغ ۱۸۵۰ تومان از معروف‌آقا ایلخانی (حسام لشکر) رئیس ایل دهبکری خریداری کرده است.[۴۱]
در قسمتی از سند فروش و انتقال بوکان به عزیزخان چنین آمده است:

Thumb
سند انتقال بوکان به عزیزخان مکری بابامیری آجودانباشی، در سال ۱۲۲۸ شمسی به زبان عربی و فارسی. این سند با حضور ریش سفیدان منطقه (بعنوان شاهد) در یکی از دفترخانه‌های تبریز در آن زمان ثبت و تنظیم شده است.

تمامی و همگی ششدانگ قریه بوکان من اعمال مراغه من آذربایجان مشتمله براراضی آبی و دیمی و مزارع و مراتع و کهوف و کهسار و متضمنه بر لواحق و دفایق و انهار و جداول و ضمایم و شواهق و…[۴۲]

در سال ۱۲۳۶ در جریانِ عزل عزیزخان با دسیسه‌های میرزا آقاخان نوری از مناصب دولتی، او به آذربایجان برگشت و در بوکان اقامت کرده بود.[۴۳]

علی‌خان پسر بزرگ عزیزخان در قشون ایران خدمت می‌کرد و در زمانی که پدرش سمتِ وزیر جنگ را داشت، درجهٔ سرهنگی داشته و روستایی در چند کیلومتری بوکان به نام چاوان، در همان دوره بنا به محبوبیت و احترام علی‌خان به «علی‌آباد» تغییرنام داده شد.[۴۴]

در روایتی از حرکت قشون عراقی از بیجار گروس و مرگ نواب الله حشمت‌الدوله در سال ۱۲۵۹ شمسی به قلعهٔ بوکان و سیف الدین حاکم آن که در آنجا سکونت داشته، اشاره شده است.[۴۵]

میرزا محمد علی محلاتی ملقب به «حاجی سیاح» در کتاب خاطرات و سفرنامهٔ خود (صفحهٔ ۲۵۴) در تیرماه سال ۱۲۶۱ شمسی، بوکان را این چنین توصیف کرده است:

از غار کرفتو و سقز گذشتیم و به هنگام مغرب وارد بوکان شدیم. دهی است که دریاچه بسیار خوبی داشت و آب زلالی از آن جاری بود. تحقیق کردیم گفتند «قریه از مرحوم عزیزخان سردار بوده» که الان ملک پسرش سیف‌الدین خان است.[۴۶]

Thumb
نگارهٔ از بوکان و قلعهٔ عزیزخان سردار در سال ۱۲۶۶ شمسی (۱۳۰۵ هجری قمری). این نگاره در آلبوم علی‌خان والی قرار دارد و در آرشیو کتابخانهٔ دانشگاه هاروارد آمریکا نگهداری می‌شود.

پس از مرگ عزیزخان مکری، سیف‌الدین کوچک‌ترین فرزند او که در آن دوران، کودکی بیش نبود بر جایگاه پدرش نشست و مادرش نیابت او را بر عهده گرفت.[۴۷] ژاک دو مورگان باستان‌شانس و محقق فرانسوی که در سال ۱۲۶۹ شمسی در بخش‌های کُردنشین آذربایجان ایران حضور داشته، در کتاب سفرنامهٔ خود دربارهٔ بوکان نوشته است:

پیش از این گفته‌ام تمامی کُردها عشایر بودند تا کم‌کم با الگوبرداری از ایرانی‌ها و مسیحیان آذربایجان دست به ساخت روستاهایی زدند. بسیار دشوار است برآورد اینکه چه زمانی این دگرگونی آغاز شده یا حتی پیش از گسترش شهریت توسط امیرخان سردار.

سیف‌الدین والی مکری و حاکم آذربایجان در سرزمین‌های موروثی‌اش، روستای سردارآباد را بنا نهاد و اهمیّت بوکان را افزایش داد و کُردها را تشویق به ایجاد دهات در زمین‌هایشان کرد.[۴۸]

ژنرال سیف الدین‌خان حاکم کُردستان مکری در ۲۹ سالگی بود و شاه او را به تازگی به سمتِ مارشال منصوب کرده بود. او از طرف گماشتگان قبلی سردار مورد حمایت قرار گرفت و زمانی که سیف الدین به سن بلوغ عقلی رسید از صد و هشت دِه و قلمرو وسیعی که پدرش در تصاحب داشت تنها دِه بوکان بجا مانده بود، همانجایی که در جریانِ شورش مکری، در برابر شورشیان استقامت کرد.[۴۹]

سلیمان شاکری، مأمور امپراتوری عثمانی در اواخر دوران ناصرالدین شاه به بوکان سفر کرده است. او در سفرنامه‌اش از بوکان به‌عنوان محل اقامت «سردار ایران» (اشاره به عزیزخان سردارکُل) یاد کرده و اهمیت این منطقه را به‌عنوان مرکز این خاندان کُرد مُکری، مورد توجه قرار داده است.[۵۰] در این زمان (سال ۱۲۸۰) جمعیّت بوکان به ۴۰۰ نفر (۶۰ خانوار) افزایش یافته بود.[۵۱]

Thumb
قلعهٔ سردار و چشمهٔ بوکان در سال ۱۹۱۳ میلادی برابر با ۱۲۹۲ خورشیدی، عکاس: الکساندر ایوانوویچ ایاس کنسول روسیه تزاری در ایران

ولادیمیر فیودورویچ مینورسکی در سال ۱۲۸۹ در ارتباط با سفر خود به بوکان نوشته:

در سال ۱۹۱۱ میلادی سردار مکری (محمدحسین خان) اصرار کرد که در ملک او در بوکان توقف کنیم. هر پنج دقیقه گروه‌های سوارکار جدیدی به ما ملحق می‌شدند. سپس پسر سردار با سلام و احوال پرسی آمد و خودش در روستا با ما ملاقات کرد و از میان صفوف پیاده و دهقانان ما را به داخل باغ هدایت کردند. تعدادی چادر کنار استخر زده شد. بلافاصله طولانی‌ترین ناهار شروع شد، سپس چای، سپس دوباره غذا با صدای موسیقی و آواز. البته این فقط برای ما نیست، یک دیگ کامل پلو برای کاروان و خدمتکاران نیز آماده شد.[۵۲]

در جریان حملهٔ دهبکری‌ها به‌آبادی‌های منطقهٔ فیض‌الله‌بیگی، حدودِ هفتصد تا یک هزار نفر از جنگجویان این عشایر مقابل یکدیگر ایستادند. محمدحسین خان خود و بوکان را بی‌طرف اعلام کرد. پس از چند روز با متارکه محمدحسین خان صلح میان عشایر برقرار شد.[۵۳] در سال ۱۲۸۱ خوانین بانه از سردار محمدحسین خان سرپیچی می‌کردند و او ناچار شد لشکری تهیه و آن‌ها مطیع خود کند.[۵۴] سردار بوکان تمامی طوایف و عشایر مکری را به فرمان خود درآورد و امنیت را در منطقه حاصل کرد.[۵۵] در اسناد دورهٔ مشروطه، سقز و بانه از توابع بوکان ذکر شده‌اند و مأموران حکومتی و نظامی در بوکان به حل اختلافات و مشکلات این منطقه و حومهٔ آن می‌پرداختند.[۵۶] محمدحسین خان حدود ۹۰۰۰ نفر رزمندهٔ نسبتاً مسلح از کُردهای مکری را تحت فرمان خود داشت.[۵۷]

حملهٔ قشون عثمانی و اعدام سردار سوم

قبل از وقوع جنگ جهانی اول (۱۲۹۳)، محمدحسین مکری به‌همراه چند نفر دیگر از کُردهای منطقه به اتهام همکاری با اتحاد جماهیر شوروی و نپذیرفتن جهاد عثمانی‌ها، توسط مأمورین دولت عثمانی دستگیر شد.

Thumb
تلگراف وزارت خارجه به سفیر ایران در استانبول در رابطه با اعدام سردار مکری سال ۱۲۹۳

محمدخان بانه از خان‌های معروف بانه، سیف‌الدین خان اردلان حاکم سقز، شیخ باباسعید برزنجی از شیوخ منطقه و شاعر و خوشنویس و فاضل کُرد از افرادی بودند که توسط سپاه عثمانی اعدام شدند. محمدخان در شهر بانه اعدام شد و به‌محض رسیدن به سقز سیف‌الدین خان اردلان دستگیر شد.

تعداد ۱۲ سرباز و مأمور دولت عثمانی محمدحسین‌خان را همراه میرزا محمود افخم و پیکارش با دست و کتف بسته، درحالی‌که سوار بر شتر لخت و بدون جهاز بودند، به طرف شهر مراغه که مقر فرماندهی سپاه عثمانی‌ها بود بردند.[۵۸]

محمدحسین خان و میرزامحمود افخم در مراغه زندانی شدند و سرانجام در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی به دستور «ارکان» یکی از فرماندهان حکومت عثمانی، او و سیف‌الدین خان سقز در مقابل صدها سرباز عثمانی در میدان عمومی شهر مراغه تیرباران شدند.[۵۹]

میرزامحمود افخم منشی به وساطت حاجی باپیرآقا آزاد شد و به وسیلهٔ او و معتمدین شهر مراغه با تشریفات لازم و احترام پیکر محمدحسین خان مکری در آرامگاه بوکان دفن شد.[۶۰][ث]

کوه نعل شکن یا نالشکینه سنگر روس‌ها بود.[۶۱] در سال ۱۲۹۵ یک هزار سوار قزاق روس به بوکان حمله‌ور شدند و عثمانی‌ها از منطقه عقب‌نشینی کردند.[۶۲] در سال ۱۳۰۱ شمسی، علی‌خان سردار مکری به همراه عشایر دهبکری بوکان و خالو قربان هرسینی، توسط حکومتِ مرکزی مأموریت یافتند که با اسماعیل سیمیتقو مقابله کنند.[۶۳]

دورهٔ پهلوی

بوکان در دورهٔ قاجار و پهلوی، جَمعیَت کمتری در مقایسه با مناطق همجوار خودش را داشت. اما به دلیل سکونت روسای قدرتمند و دارای نفوذ در حکومت مرکزی ایران، نسبت به سایر روستاها و حتی شهرها، مورد توجه بیشتری بود.[۶۴] با آغاز حکومت رضا شاه پهلوی، به تدریج در بوکان سازمان‌ها و اداره‌های دولتی مانند پست و تلگراف، دارایی، مدارس دولتی، گمرک و ژاندارمری دایر شدند. گمرک بوکان در سال ۱۳۱۱ شمسی توسط وزارت دارائی وقت منحل شد.[۶۵] علی خان مکری آخرین سردار این شهر به‌دلیل بدهکاری و نداری، بوکان را با روستای سردار آباد معاوضه کرد و به آنجا نقل مکان کرد و با دختری ارمنی ازدواج کرد و از کار دولتی کناره‌گیری کرد.[۶۶] علی‌خان تا سال ۱۳۰۶ شمسی مالک این شهر بود. بعدها علی‌آقا ایلخانی زاده، بوکان را به میرزا آقا پناهی و حبیب پناهی که از تجار تبریز ساکن تهران بودند، فروخت.[۴۰][ج] در سال ۱۳۲۳ شمسی، عبدالله‌آقا ایلخانی‌زاده و قاسم مهتدی دوباره بوکان را از تجار تبریزی خریداری کردند و مالک آن شدند.[۶۷]

در تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ ایران، بوکان به‌عنوان بخش به مدت ۵۲ سال (تا سال ۱۳۶۸) به شهرستان مهاباد ضمیمه شد و جایگاه سیاسی آن کاهش یافت. به گفتهٔ بهمن کریمی تعداد خانوارهای بوکان در تیرماه سال ۱۳۱۵ بالغ بر ۳۰۰ خانواده و دارای ۲ کاروانسرا، مدرسه دولتی و چند مغازه بود و ۵۰ خانوار کلیمی در این شهر زندگی می‌کردند. عمارت قلعهٔ سردار در آن سال نیمه خرابه بوده که از آن به‌عنوان مدرسه و ادارهٔ پست استفاده شده است.[۶۸]بوکان در جنگ جهانی دوم، مرز میان دولت‌های انگلیس و شوروی بود که در آنجا افسران نظامی با یکدیگر گفتگو می‌کردند.[۶۹]

در زمان جمهوری مهاباد در بهمن سال ۱۳۲۴ اکثر رؤسای قبایل در جشن‌های اعلام جمهوری شرکت کرده بودند. با این همه، بسیاری از آن‌ها از درستی این اقدام خاطرجمع نبودند. عده‌ای به این علّت که جمهوری را دولتی دست‌نشانده شوروی می‌دانستند و برخی به این جهت که نمی‌خواستند همهٔ پل‌های پشت‌سر را خراب کنند و راه اتصال با تهران را ببندند. چندی برنیامد که بعضی از سران دهبکری با سرتیپ همایونی فرمانده نیروهای ایران در کُردستان تماس گرفتند.[۷۰] در شهر بوکان پرچم حزبی این جمهوری که در قلعهٔ سردار نصب شده بود، به وسیلهٔ خاندان ایلخانی‌زاده و به ویژه قاسم‌آقا به پایین آورده شد و بعدها در روستای یکشوه نصب شد. دستاورد جمهوری مهاباد در بوکان، راه‌اندازی یک چاپخانه در این شهر و انتشار مجله سیاسی فرهنگی هلاله بود.[۷۱] بنا به گزارش‌های کنسولگری آمریکا در تبریز و وزارت کشور، در سال ۱۳۲۵ شمسی، ارتش شاهنشاهی ایران در بوکان و روستای حمامیان مستقر شد و با حمایت عشایر بوکان (دهبکری و منگور) توانست جمهوری مهاباد را برچیده و تمامیت ارضی ایران را حفظ کند.[۷۲]

محمدرضا خلیلی‌عراقی در سفری ۸۰ روزه به شهرهای آذربایجان شرقی و غربی و برخی از شهرهای استان کُردستان در سال ۱۳۲۷ شمسی دربارهٔ بوکان نوشته:

بوکان در کُردی به معنی چشمهٔ عروس است. چشمهٔ دیدنی در وسط این قصبه به شکل استخری مکعب مستطیل بوده و اطراف آن عمارت بخشداری و چند عمارت دیگر ساخته شده است که بسیار خوش منظره است. بوکان صاحب چهار هزار نفر جمعیت بوده و تشکیل هزار خانوار را می‌دهد. در این قصبه فقط یک دبستان وجود دارد که دارای ۲۵۰ نفر شاگرد است. غله این قصبه به اندازه‌ای زیاد است که نام انبار غله آذربایجان و کُردستان به آن داده شده است. مالک بوکان، ایلخانی‌زاده‌ها هستند که این چند نفر قصبهٔ بوکان را چند سال قبل به مبلغ ۶ میلیون ریال خریداری کرده‌اند. اهالی بوکان یا سنی یا یهودی‌اند و کلیهٔ این چهار هزار نفر از دو حمام موجود در قصبه استفاده می‌کنند که یکی مختص مسلمین و دیگری برای یهودیان است.[۷۳]

در سال ۱۳۲۷ شمسی در بوکان شهرداری تأسیس شد.[۷۴] در اسفند سال ۱۳۲۸ و اوایل ۱۳۲۹ جمعیّت یهودی ساکن این شهر از بوکان خارج شده و به تهران رفتند. سپس در تیرماه ۱۳۲۹ به اسرائیل مهاجرت کردند.[۷۵]

ویلیام او داگلاس قاضی و سیاستمدار اهل ایالات متحده آمریکا در بهار سال ۱۳۲۹ شمسی (۱۹۵۰ میلادی) به بوکان سفر کرده و جمعیّت آن را ۸۰۰۰ نفر دانسته که بیشتر مردم آن شهرنشین و از زندگی ایلاتی فاصله گرفته‌اند. داگلاس به فریدریش، دکتر آلمانی‌تبار ساکن بوکان که مشغول به طبابت بوده اشاره کرده است.[۷۶]

جنبش دهقانان بوکان
Thumb
جمعی از اهالی بوکان، تهران سال ۱۳۳۳

در سال ۱۳۳۱ قیام و جنبشی دهقانی علیه خان‌های منطقه در روستاهای کُردنشین جنوب آذربایجان غربی شکل گرفت. در دوران نخست‌وزیری محمد مصدق و گذراندن طرح‌ها و قوانین جدید از جمله قانون مربوط به «سهیم کردن رعایا در درآمدهای حاصله» و حذف عوارض و اختصاص درصدی از سهم مالکان برای فعالیت‌های عمرانی و آبادی روستاها، مردم حامی دولت و برنامه‌ها و قوانین مصوبه بودند و در مقابل مالکین و صاحبان قدرت محلی مخالفت کرده و به عناوین مختلف در صدد کارشکنی برمی‌آمدند. در منطقهٔ بوکان، پنج شخصیت محلی که اسامی آن‌ها عبارت بود از حسین فاتحی بوکانی، قاسم کریمی، عبدالله ایرانی، محمدرئوف، طاها غفوری؛ اقدام به شورش علیهٔ حاکمیت و ظلم و ستم خان‌های منطقه کردند.[۷۷]

اعتراض‌ها در بوکان و روستاهای منطقهٔ فیض الله بیگی، محال آختاچی، رودخانهٔ مجیدخان از سایر بخش‌های کردنشین ایران شدت بیشتری به خود گرفته بود. قاسم کریمی، عبدالله ایرانی با غنیمت شمردن فرصت و موقعیت زمانی، اقدام به تشکیل جلساتی در این شهر کرده و به اقداماتی نظیر ارسال طومار و مخابره تلگراف برای تهران در جهت حمایت از حرکت ملی دست می‌زدند و هم‌زمان با تشکیل نشست‌ها و تجمع‌هایی با حضور افراد مختلف از جمله نمایندگان مردم و کشاورزان برای بیان خواسته‌ها و ارسال نامه و شکایت در جهت احقاق حقوق خود اقدام می‌کردند.[۷۸][۷۹] جنبش دهقانان بوکان و منطقه فیض الله بیگی در سال ۱۳۳۲ سرکوب و خاتمه یافت.[۸۰] این جنبش یکی از بزرگ‌ترین قیام‌های دهقانی در دورهٔ پهلوی بود.[۸۱]

حوزهٔ انتخابیه بوکان

از تاریخ ۲ اسفند ۱۳۳۹ خورشیدی تاکنون یک کرسی نمایندگی به صورت مستقل در ادوار مختلف مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی به حوزهٔ انتخابیه بوکان تعلق گرفته است. بوکان در زمانی که تنها یک بخش محسوب می‌شد، شرایط لازم را برای ارتقاء به شهرستان داشت.[چ][۸۲]

سال‌های پایانی حکومتِ پهلوی
Thumb
تظاهرات مردم بوکان در بهمن سال ۱۳۵۷

مردم بوکان همانند بسیاری از شهرها و کلان‌شهرهای ایران، تظاهرات و راهپیمایی‌های ترتیب داده و خواهان برکناری حکومت پهلوی بودند. در سال ۱۳۵۴ محمدرضا مهدوی کنی از روحانیون مبارز آن دوره توسط ساواک به شهر بوکان تبعید شد.[۸۳] در جریان ناآرامی‌ها در ایران، در روز هشتم مهر ۱۳۵۷ عده‌ای از مردم و دانش‌آموزان بوکان در دبیرستان کوروش اجتماع کرده و در حالی که به تدریج تعدادشان به سه هزار نفر رسید با شعار «آزادی، آزادی» به تظاهرات پرداختند.[۸۴]تظاهرکنندگان که خواهان آزادی زندانیان سیاسی بوکان و حومه بودند، با مأموران درگیر شدند و رئیس شهربانی دستور تیراندازی به سوی مردم را صادر کرد.[۸۴]

در اثر تیراندازی مأموران دو نفر از جوانان این شهر کشته شدند و پنج نفر نیز مجروح شدند. در نتیجهٔ بحرانی شدن اوضاع بوکان، تقاضای اعزام نیرو از ژاندارمری سقز شد و فرماندهٔ تیپ مهاباد و معاون شهربانی استان آذربایجان غربی برای رسیدگی به وضعیت شهر با بالگرد عازم بوکان شدند. در ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ در بوکان راهپیمایی برگزار شد.[۸۴]

پس از انقلاب ۱۳۵۷

در مدتی که بوکان به‌عنوان بخش به‌شمار می‌رفت، کمترین امکانات زیرساختی نسبت به جمعیت را داشت. در حالی که یکی از پرجمعیت‌ترین بخش‌های غرب ایران بود. به همین جهت، تنها دارای یک پاسگاه کوچک شهربانی و ژاندارمری بود و سایر زیرساخت‌های انتظامی و نظامی در آن وجود نداشت. با توجه به این مسائل، در جریانِ انقلاب ۱۳۵۷ به سرعت به تصرف احزاب مسلح کُرد مخالف جمهوری اسلامی درآمد. تا اینکه در ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ به کمک یگان‌های ارتش، سپاه و ژاندارمری و نیروهای مردمی که از محور سقز آمده بودند، بوکان مدت کوتاهی از کنترل شورشیان خارج شد.[۸۵] پاک سازی و کنترل کامل منطقهٔ بوکان تا ۱۱ مهر سال ۱۳۶۲ به طول انجامید.[۸۶][۸۷]اولین روحانی شهید اهل سنت آذربایجان غربی که امام جمعهٔ بوکان بود در شامگاه یکم دی ۱۳۶۰ توسط عوامل حزب کومله در خانه‌اش ترور و کشته شد.[۸۸] شهر بوکان، محل آغاز درگیری میان حزب کومله و حزب دموکرات کردستان ایران در هفتم اسفند ۱۳۵۹ بود که منجر به کشته شدن ۳ عضو از سازمان پیکار (حزب کمونیست ایران و متحد کومله) از سوی حزب دموکرات کُردستان شد و از این تاریخ تا اردیبهشت ۱۳۶۷ جنگ کومله و حزب دموکرات کردستان ایران در سایر مناطق مرزی ایران و عراق ادامه داشت.[۸۹] احزاب مسلح کُرد با شعار خودمختاری برای خلق کُرد، عملیات‌های مسلحانه در شهرهای کُردنشین مانند بوکان انجام می‌دادند که در همین ارتباط در ۲۹ شهریور سال ۱۳۷۵ سیدعلی خامنه‌ای در سفر به استان آذربایجان غربی گفت: «کسانی که این روزها را در ارومیه و مهاباد و بوکان بودند و دیدند که خلق کُرد کیست و کجاست، خلق کُرد جزو ملت ایران است» و به رویدادهای این مناطق در اوایل انقلاب پرداخت.[۹۰]

میزان خسارت و تخریب وارد شده به شهر بوکان در طول جنگ ایران و عراق در میان شهرهای آذربایجان غربی، ۲٫۴۰۹ واحد مسکونی که مجموعاً پنج درصد از کل این استان، اعلام شده است.[۹۱] در دورهٔ جنگ به صورت موقت پایگاه‌های ارتش و سپاه در بوکان مستقر بودند.[۹۲] پس از پایان جنگ و امن شدن این مناطق، تنها پایگاه‌های سپاه پاسداران به صورت دائم مستقر شدند و ارتش از این شهر خارج شد.

بوکان در ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ سه بار توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد که مجموع این حمله‌ها ۱۹ نفر کشته و ۱۶۰ نفر مجروح شدند.[۹۳][۹۴] تاکنون بیش از ۳۷۸ نفر از مردم این شهر شهید، ۱۳۶ نفر آزاده، ۹ شهید مفقودالاثر، دارای شهدای مدافع حرم و ۴۹۴ نفر جانباز است.[۹۵][۹۶][۹۷]

در اسفندماه سال ۱۳۶۸ این شهر در تقسیمات کشوری ایران با جمعیتی بالغ بر ۱۱۷٬۰۰۰ نفر(نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۶۵)[۹۸] از بخش به شهرستان ارتقاء یافت.[۹۹] در طی ۳۰ سال از یک بخش کُردنشین در جایگاه سومین شهر کردنشین بزرگ ایران (پس از کرمانشاه و سنندج) قرار گرفت و در بسیاری از شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و سیاسی پیشرفت چشمگیری داشته است.[۱۰۰]

بوکان از زمانِ سکونتِ عزیزخان سردار به مرور به خاستگاه سیاستمداران، شعرا، نویسندگان و هنرمندان کُرد تبدیل شد و در میان شهرهای کُردنشین ایران، دارای آوازه و مقبولیت اجتماعی و فرهنگی است. موقعیت جغرافیایی این شهر و جذابیت‌های اجتماعی، آن را به کانون جمعیّتی جنوب استان آذربایجان غربی (مکریان) مبدل کرد و در مدت دو دهه، جمعیّت آن ۸ برابر شد. وجود منابع آبی و خاکی و دسترسی آسان سایر شهرها به آن، از ظرفیت‌های مهّم بوکان به‌شمار می‌رود.[۱۰۱] طی سال‌های ۱۳۶۹ و ۱۳۷۳ و ۱۳۸۷ تشکیل استان کُردستان شمالی به مرکزیت بوکان در مجلس شورای اسلامی و خبرگزاری‌های ایران مطرح شده است.[۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴]

وضعیت طبیعی

خلاصه
دیدگاه

جغرافیا

بوکان در °۳۶ درجه وَ ۳۱ دقیقه عرض شمالی و °۴۶ درجه وَ ۱۲ دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ و در میان دو کوه نعل‌شکن (نالشکینه) و کوه سیاه (برده‌رش) قرار گرفته است. وسعت محدوده شهری آن به صورت طولی ۱۲ کیلومتر است.[۴]ارتفاع بوکان از سطح دریای آزاد ۱٬۳۷۰ متر است.[۱۰۵]مسافت جاده‌ای بین این شهر تا ارومیه ۱۸۴ کیلومتر، تا تبریز ۲۰۴ کیلومتر، تا سردشت ۱۴۰ کیلومتر (از مسیر خلیفان-ربط) و تا بانه کمتر از ۹۰ کیلومتر است. شهر بوکان یکی از مسطح‌ترین شهرهای ایران است و همچنین بیشتر اراضی آن را دشت‌های هموار تشکیل می‌دهد.[۱۰۶]

Thumb
تصویر هوایی شهر بوکان. ۲۰۱۵

موقعیت ممتاز جغرافیایی و امنیت نسبی جاده‌ها، بوکان را به‌عنوان مرکز منطقهٔ جنوب و جنوب غربی دریاچهٔ ارومیه تبدیل کرده است.[۱۰۷] این شهر با قرارگیری بر سر راه‌های ارتباطیِ سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، و کردستان از موقعیت جغرافیایی و ترافیک ویژه‌ای برخوردار است.[۱۰۸] بوکان از غرب به مهاباد، و از جنوب به سقز محدود است و در دشت‌های استپی و هموار قرارگرفته و میان کوه‌های نالشکینه و برده‌زرد واقع شده است.[۱۰۹][۱۱۰]

آب و هوا

آب و هوای بوکان استپی خشک با تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد است. این شهر در زمستان سرد و پرف و روزهای زمستانی آن طولانی بوده که معمولاً تا اواخر اسفندماه ادامه دارد.[۱۱۱] حداکثر مطلق دمای بوکان ۴۲ درجه سانتی گراد بالای صفر و حداقل مطلق دمای هوا ۲۷ درجه سانتی گراد زیر صفر است. مدت روزهای یخبندان از ۸۵ تا ۱۰۰ روز و میزان بارندگی در سال‌های مختلف میان ۳۵۰ تا ۴۱۷ میلی‌متر متغیر بوده، که متوسط آن ۴۲۸ میلی‌متر برآورد شده است.[۱۱۲]

میانگین دما و بارش برای آب و هوای بوکان در سال ۲۰۱۴ میلادی
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
دمای بیشینه (°C) ۳ ۶ ۱۳ ۱۸ ۲۴ ۳۰ ۳۴ ۳۴ ۲۹ ۲۰ ۱۱ ۸ Ø ۱۹٫۲
دمای کمینه (°C) ۲ ۶ ۸ ۱۳ ۱۷ ۱۷ ۱۲ ۵ Ø ۵٫۵
بارش (mm) ۴۶ ۱۰ ۵۷ ۲۱ ۱۹ ۵ ۴ ۱۵ ۰ ۷۸ ۷۶ ۶۸ Σ ۳۹۹
روزهای بارانی ۶ ۵ ۱۱ ۹ ۶ ۲ ۳ ۲ ۰ ۸ ۱۰ ۹ Σ ۷۱
دما
۳
۶
۱۳
۲
۱۸
۶
۲۴
۸
۳۰
۱۳
۳۴
۱۷
۳۴
۱۷
۲۹
۱۲
۲۰
۵
۱۱
۸
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
بارش ۴۶
۱۰
۵۷
۲۱
۱۹
۵
۴
۱۵
۰
۷۸
۷۶
۶۸
  ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر


منبع: سرویس اطلاعاتی آب و هوای جهان[۱۱۳]

باغ‌ها

باغ‌های آلبالوی امیرآباد با قدمت بیش از هشتاد سال هر ساله تولیدکننده چندین تن انواع میوه و انواع سبزی است.[۱۱۴] این باغ‌های سرسبز از نامدارترین باغ‌های بوکان و حومه به‌شمار می‌آیند.[۱۱۵] در گذشته حدود ۳۲ باغ سرسبز که به‌دلیل وفور آب، در شهر وجود داشته است. اسامی برخی از باغ‌های قدیمی بوکان بدین شرح است: باغ قاضی، باغ قاسم آقا، باغ‌های صلاح مهتدی، باغ میره‌بیگ، باغ ملاعلی، باغ سردار، باغ عبدالرحمن، باغ حاجی حریری، باغ‌های امیرآباد، باغ حاجی ابراهیم محمدیان، باغ حسن سام بیگی، باغ احمد کرمانج، باغ حاجی علی، باغ مام نصراله و باغ شیخ قادر. در میان آن‌ها اکنون تنها باغ‌های امیرآباد، باغ قاضی و باغ‌های کوسه (کوسته) به صورت سالم و نیمه سالم به‌جا مانده‌اند.[۱۱۶]

Thumb
چشم‌اندازی از بوکان در روز (۱۲ مهٔ ۲۰۱۴)

سیمینه‌رود (تاتاهو)

رودخانه سیمینه‌رود در زبان کردی تَتَهو خوانده می‌شود که واژهٔ زرتشتی یا اوستایی است. این رودخانه از ارتفاعات مناطق منگور و دهستان ترجان سرچشمه می‌گیرد. پس از آبیاری این دهستان وارد بوکان می‌شود و از غرب این شهر عبور می‌کند و به دریاچه ارومیه می‌ریزد. حواشی این رودخانه به ویژه دره‌ها و دشت‌های آن بسیار زیبا و دیدنی است.[۱۱۷]

کوه‌های شهر

بوکان در میان چند کوه از شرق و غرب احاطه شده است. کوه نعل‌شکن (نالشکینه) در شرق شهر کوه بَردِ زرد و کوه سیاه (برده‌رش) در غرب شهر قرار گرفته‌اند. آرامگاه هنرمند سرشناس کُرد حسن زیرک و پارکی به همین نام در دامنهٔ این کوه قرار گرفته است. کوه سیاه نیز در غرب شهر واقع شده و به یک پارک جنگلی و تفرجگاه تبدیل شده است.

مردم

خلاصه
دیدگاه

زبان، قومیت و مذهب

زبان مردم این شهر کردی سورانی یا کردی مرکزی است.[۱۱۸] سورانی خود به چندین لهجه تقسیم می‌شود.[۱۱۹] لهجهٔ رایج در سنندج لهجهٔ اردلانی است و لهجهٔ مردم بوکان نیز مکریانی نام دارد. مکریانی لهجه‌ای روان، خالص و فصیح است و از حیث شکل و تعداد کلمات بسیار غنی است.[۱۲۰] به باور محمدامین شیخ‌الاسلامی مکری در زبان کُردی سورانی، لهجهٔ بوکانی برای نوشتن زبان کردی مطلوب‌تر است.[۱۲۱][۱۲۲]

ساکنان بوکان عمدتاً سنی و شافعی مذهب هستند. در سال ۱۳۹۲ مسلمانان از جمعیّت این شهرستان ۹۳ درصد و در نقاط شهری ۹۲ درصد و در نقاط روستایی ۹۷ درصد را تشکیل می‌داده‌اند.[۱۲۳] بهائیان[۱۲۴] و شیعیان در سطح شهر ساکن هستند.[۱۲۵] از دوره پهلوی دوم شیعیان در این شهر ساکن شدند.[۱۲۶] از دورهٔ قاجار و پهلوی، یهودیان در بوکان و حومهٔ آن سکونت داشته‌اند.[۱۲۷] در میان مسلمانان بوکان، خانواده‌هایی هستند که سابقاً یهودی بوده و طی دهه‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی مسلمان شده‌اند که مردم منطقه به آن‌ها در اصطلاح، جدید الاسلام یا نومسلمان می‌گویند.[۱۲۸]

جمعیّت

Thumb
تغییرات جمعیت بوکان (۱۳۹۵–۱۳۳۵)

در دوران سلطنت ناصرالدّین شاه، بوکان تحت تملک عزیزخان مکری جمعیّت آن تنها ۶۰ نفر حدود ۱۲ خانوار با خانه‌های گلی بوده است.[۳۱]دیوید یروشالمی در کتاب یهودیان ایران در قرن نوزدهم، جمعیّت بوکان با احتساب خانوارهای یهودی آن در زمان سردار سوم در سال ۱۲۸۰ خورشیدی ۴۰۰ نفر (۶۰ خانوار) یاد کرده است.[۵۱]

اطلاعات بیشتر سال, جمعیت ...
آمار جمعیتی
سالجمعیتنرخ رشدحکومت
؟۶۰ناصرالدین شاه قاجار
۱۲۸۰۴۰۰مظفرالدین شاه قاجار
۱۳۱۶۲۰۰۰۴٫۵۷پهلوی اول
۱۳۲۷۴۰۰۰پهلوی دوم
۱۳۳۵۵۰۳۷پهلوی دوم
۱۳۴۵۹۰۵۷پهلوی دوم
۱۳۵۵۲۰۵۷۹پهلوی دوم
۱۳۶۵۶۷۹۳۵۴۱٫۸۵جمهوری اسلامی
۱۳۷۵۱۲۰۰۲۰جمهوری اسلامی
۱۳۸۵۱۴۹۳۴۰جمهوری اسلامی
۱۳۹۰۱۷۰۶۰۰جمهوری اسلامی
۱۳۹۵۱۹۳۵۰۱۱۳٫۴۲جمهوری اسلامی
منابع:افخمی[۳۱]- یروشالمی[۵۱] - درگاه آمار ایران[۱۲۹]
بستن

بیشترین افزایش نسبی جمعیّت شهر بوکان در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ بوده است که طی آن جمعیّت شهری از ۱۳ درصد به ۲۳ درصد رشد داشته است و از جمعیّت ۲۰٬۵۷۹ نفر در سال ۱۳۵۵ به ۶۷٬۹۳۸ نفر در سال ۱۳۶۵ رسیده است. مهم‌ترین دلیل رشد جمعیّت این شهر، موج شدیدی از مهاجرت مردم روستاها به آن در دههٔ ۶۰ و جنگ ایران و عراق بوده است.[۱۳۰] در سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیّت شهر بوکان ۱۹۳٬۵۰۱ نفر اعلام شد، که از این تعداد ۹۷٬۶۵۹ نفر مرد و ۹۵٬۸۴۲ نفر زن و این تعداد در قالب ۵۶٬۹۴۴ خانوار بود. شهر بوکان با اختلاف کم با جمعیّت شهر خوی، سومین شهر پرجمعیّت آذربایجان غربی و سومین شهر بزرگ کردنشین ایران به‌شمار می‌آید.[۱۲۹][۱۳۱][۱۳۲]

جمعیّت شهر بوکان در شش ماه دوم هر سال بیش از ۱۷٬۰۰۰ نفر به آن اضافه می‌شود که ناشی از مهاجرت فصلی مردم روستاها در فصل‌های پاییز و زمستان به شهر است.[۱۳۳]

اطلاعات بیشتر مردان, سن ...
هرم جمعیتی بوکان در سال ۱۳۹۵[۱۳۴]
مردانسنزنان
۴٬۵۷۵ ۶۵+ ۵٬۲۶۵
۲٬۶۶۸ ۶۰–۶۴ ۲٬۵۷۹
۳٬۹۱۲ ۵۵–۵۹ ۳٬۸۱۶
۴٬۶۰۴ ۵۰–۵۴ ۴٬۷۲۸
۶٬۲۰۹ ۴۵–۴۹ ۵٬۸۶۹
۶٬۲۹۸ ۴۰–۴۴ ۶٬۳۰۳
۹٬۳۶۲ ۳۵–۳۹ ۸٬۵۵۵
۹٬۸۶۵ ۳۰–۳۴ ۹٬۵۷۴
۱۱٬۲۱۷ ۲۵–۲۹ ۱۱٬۰۵۶
۸٬۶۶۹ ۲۰–۲۴ ۹٬۰۸۰
۶٬۷۵۶ ۱۵–۱۹ ۶٬۶۷۷
۷٬۰۷۸ ۱۰–۱۴ ۶٬۹۵۰
۷٬۶۴۱ ۵–۹ ۷٬۲۷۸
۸٬۸۰۵ ۰–۴ ۸٬۱۱۲
بستن

فرهنگ

خلاصه
دیدگاه
Thumb
دف در موسیقی کردی از جایگاه بالای برخورداراست.
Thumb
بازی جورابن

آداب و رسوم

مراسم و آیین‌هایی که در میان مردم کرد مرسوم است در برگیرنده اعیاد مذهبی، قومی و باستانی است که ریشه در باورهای کهن این مردم دارد و اغلب تاریخی، پاره‌ای و اسطوره‌ای است. آداب و رسوم کردها کاملاً مانند دیگر اقوام ایرانی برگزار می‌گردد.[۱۳۵] از آداب و فرهنگ منطقهٔ بوکان می‌توان به حنابندان، چهارشنبه سوری، نوروز، رقص کردی و موسیقی کردی اشاره کرد. موسیقی کردی با موسیقی‌های باستانی ایران نسبتی تمام و کمال دارد.[۱۳۶]

در میان انواع بی‌نظیر موسیقی کردی، هوره، شمشال (نوعی ساز بادیدف از قدمت بالای برخورد دارند و قدمت برخی از آن‌ها به بیش از هزار سال و حتی به پیش از ظهور اسلام در ایران می‌رسد و در حال حاضر در بسیاری از مراسم مولودی‌خوانی و آهنگ‌های کردی در موسیقی اقوام خاورمیانه شنیده می‌شود و این به علّت اثرگذاری و غنی بودن این نوع موسیقی در کنار موسیقی همسایگان خود است.[۱۳۷]

پوشش

پوشاک مردان و زنان کُرد شامل تن‌پوش، سرپوش و پای‌افزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء به نوع فصل، نوع منطقه، نوع کار و معیشت و مراسم و جشن‌ها بستگی و با یکدیگر تفاوت دارند. لباس زنان و مردان اهالی کرد زبان جنوب آذربایجان غربی همان لباس عمومی اهالی کردستان است که جزو یکی از زیباترین و متین‌ترین نمونه لباس‌های بومی در میان کُردها به‌شمار می‌رود. جزئیات لباس کردی با توجه به شرایط مختلف جغرافیایی و آب و هوایی تفاوت‌هایی در بین دیگر نقاط کردستان ایران دارد، اجزای یک لباس کردی مردانه منطقه بوکان چنین است: «که‌وا پانتۆڵ» نوعی زیبا از شلوار کردی مردانه که در لهجه بوکانی آن را پاتول تلفظ می‌کنند نقش کت و شلوار را دارد ولی دوخت و فرم آن‌ها با کت و شلوار تفاوت کلی دارد. «که‌وا» به‌صورت یک ژاکت نظامی دوخته می‌شود، با این تفاوت جیب‌های آن روی سینه دوخته می‌شود و تنه و آستین‌های که‌وا چاک دارد. این نوع لباس مردانه را بیشتر در فصل زمستان می‌پوشند که کردهای این منطقه به آن «مرادخانی» می‌گویند.[۱۳۸]

لباس زنان از قسمت سرپوش آن، می‌توان به دستمال یا روسری اشاره کرد.[۱۳۹] این دستمال، پارچه‌ای است بسیار نازک و سه‌گوش که تارهایی در اطراف آن ایجاد می‌کنند و به‌دین وسیله بر زیبایی آن می‌افزایند، اغلب پولک‌هایی نیز با آن تارها می‌دوزند تا زیبایی آن چند برابر شود. هر چند در مراسم عروسی اکثراً روسری در اولیت قرار نمی‌گیرد و الزامی نیست. شال نوعی پارچه است که بر روی لباس در ناحیهٔ کمر در رنگ و ابعاد مختلف بسته می‌شود.[۱۴۰] امروزه نمونهٔ لباس زنانه، بیش از یک میلیون تومان قیمت دارد، ولی با این وجود یکی از محصولات پرفروش در میان کردها به‌شمار می‌رود چراکه بیشتر زنان کُرد به این نوع لباس‌ها علاقه خاصی دارند.[۱۴۱]

رقص

رقص کردی بخشی از آیین‌های نمایشی کُردها است که به‌صورت گروهی و به شکل حلقه‌ای ناکامل مرکب از رقصندگان زن و مرد درحالی‌که پنجه دست‌هایشان به هم گره خورده است و از چپ به راست در حرکت هستند اجرا می‌شود.[۱۴۲] در رقص کردی معمولاً یک نفر که حرکات رقص را بهتر از دیگران می‌شناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده می‌گیرد و در ابتدای صف رقصندگان می‌ایستد و با تکان دادن دستمالی که در دست راست دارد ریتم‌ها را به گروه منتقل می‌کند و در ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری می‌دهد. رهبر گروه رقصنده که «سرچوپی» نامیده می‌شود با تکان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان می‌افزاید، در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در کنار سرچوپی به گونه‌ای قرار می‌گیرند که هر یکی با دست چپ، دست راست نفر بعد را می‌گیرد؛ اصطلاحاً این حالت را «گاوانی» می‌گویند و نفر آخر هم با در دست داشتن دستمال به گروه نظم خاصی می‌بخشد. دستمال داشتن رهبر و نفر آخر نشان‌دهندهٔ برابری بوده و دست همدیگر را گرفتن هم نشانهٔ اتحاد گروه است.

رقص مردم بوکان از آرامش و از یک پارچگی خاصی برخوردار و به سبک آرام و ملایمی اجرا می‌شود. همچنین سبکی به‌نام سپیی وجود دارد که رقص نسبتاً تندی است و منشأ آن منطقهٔ فیض‌الله‌بیگی بوکان است. در رقص‌های کردی تمامی رقصندگان به سرگروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت یک قوم ریشه‌دار را به تصویر می‌کشند.[۱۴۳]

بازی‌های محلی

در کنار آداب و رسوم کُردها و به‌خصوص منطقهٔ بوکان سرگرمی و بازی‌های گوناگونی وجود دارد که به بازی دامه (یک نوع شطرنج ابداعی اما کاملاً متفاوت با بازی فکری شطرنج کنونی؛ برگرفته از «دامیهٔ» فرانسوی: damier)، بازی جورابن (جوراب‌بازی)، بازی بوکه بارانه، میشین (تیله‌بازی) و بازی خوزین (چوگان‌بازی) اشاره کرد. جورابن یا در اصطلاح فارسی جوراب‌بازی، نوعی بازی گروهی است که در آن، ۱۰ عدد جوراب مردانهٔ بزرگ از جنس پشم را به‌صورت دهانه‌باز در دو ردیف پنج‌تایی می‌چینند و یک تیله به نام «مازو» را در کنار آن‌ها می‌گذارند و بازیکنان در دو گروه، طرفین جوراب‌ها می‌نشینند. این بازی هم‌اکنون رایج‌ترین بازی و سرگرمی جوانان و نوجوانان کُرد است که به‌طور عمده در شب‌های طولانی و سرد زمستان یا در ماه رمضان اجرا می‌شود.[۱۴۴] هرساله مسابقات بزرگ جورابین (جورابن) با شرکت تیم‌های از سایر شهرستان‌های مناطق کردنشین ایران در شهر بوکان برگزار می‌شود.[۱۴۵]

سینما
Thumb
حضور مردم در سینما سعدی در دههٔ ۴۰ خورشیدی

تاریخ تأسیس نخستین سینمای بوکان مربوط به دورهٔ پهلوی دوم است. در سال‌های ۱۳۴۲–۱۳۴۳ خورشیدی، این سینما مقابل ساختمان ادارهٔ دخانیات شهر قرار داشت و مالک آن یکی از آذری‌های منطقه بود. بعدها سینما سعدی در سال ۱۳۵۶ به دلیل اتصال برق در آتش سوخت و با آغاز انقلاب اسلامی بخشی از ساختمان آن تخریب گردید.[۱۴۶] بعد از سینما سعدی در دههٔ هفتاد سینما وحدت با ظرفیت ۴۸۳ نفر ساخته شد. این سینما از معدود مرکزهای فرهنگی و تفریحی بوکان بوده که از تعطیلی آن بیش از ۱۵ سال می‌گذرد.[۱۴۷] شهر بوکان به‌عنوان یک شهر با کاربری فرهنگی همواره در هنر و هنرپروری و در عرصهٔ هنر نمایش در سطح استان آذربایجان غربی پیشتاز بوده است، اما به‌دلیل نبود امکانات لازم در آن، وضعیت فرهنگی و هنری این شهر را با چالش مواجه کرده است.[۱۴۸] سینما وحدت به‌دلیل بی‌توجهی و اختلافات موجود میان شهرداری و پیمان‌کار، تعطیل و به حال خود رها شده است. نماینده مردم این شهر در سال ۱۳۹۱ عدم همکاری مسئولان بوکان را مشکل اصلی تعطیلی سینما وحدت اعلام کرد.[۱۴۹]

مشاهیر

بوکان دارای پیشینه غنی فرهنگی، تاریخی، سیاسی و معنوی است به‌طوری‌که در طول یکصد سال اخیر به‌عنوان مرکز فرهنگ و ادب و هنر کُردی شناخته و به شیرازِ کردستان معروف شده است.[۱۵۰][۱۵۱]

مکان‌های تفریحی و گردشگری

خلاصه
دیدگاه
بوستان ساحلی بوکان

یکی از بزرگ‌ترین پارک‌های واقع در استان آذربایجان غربی است و در قسمت غربی بوکان قرار گرفته است و به سه بخش تقسیم شده است که عبارتند از: بخش مجتمع تفریحی برده‌رش، نام کوهی در نزدیکی این پارک و در بخش شمالی پارک نیز باغ‌های امیرآباد قرارگرفته‌اند باغ‌های معروف آلبالوی امیرآباد هر ساله پذیرای مسافران زیادی است.[۱۵۲] همچنین از حاشیه این پارک رود سیمینه رود عبور می‌کند. شمال پارک دارای امکاناتی مانند: زمین بسکتبال، شهربازی، زمین اختصاصی فوتسال، امکانات ورزشی، مسیرهای جهت‌دار دوچرخه سواری است. بخش جنوبی پارک به پیست اسکی، بوفه، امکانات تفریحی، سینماچندبعدی، شهربازی و نمایشگاه‌های صنایع دستی اختصاص دارد.[۱۵۳] بوستان ساحلی با مساحت ۱۲٬۹۸۳ متر، بزرگ‌ترین پارک این شهر است.[۱۵۴]

پارک جنگلی کیوه ره‌ش

پارک جنگلی برده‌رش یکی از مراکز تفریحی و گردشگری شهر بوکان است[۱۵۵] که در غرب شهر در نزدیکی باغ‌های امیرآباد و در شرق رودخانه سیمینه رود واقع شده است. در مجتمع گردشگری کوه سیاه با کاشت بیش از ۱۰۰۰ اصله نهال سرو نقره‌ای و خمره‌ای، فاز اول آن در سال ۱۳۸۴ به پایان رسید. این پارک از نظر توپوگرافی بر شهر کاملاً مسلط است.

تفرجگاه بوکان بزرگ‌ترین تفرجگاه و پارک جنگلی استان آذربایجان غربی به‌شمار می‌آید. احداث مراکز مختلف فرهنگی، ورزشی و تفریحی با هدف تکمیل این پارک جنگلی یکی از اولویت‌های مهم صنعت گردشگری شهرداری این شهر است.[۱۵۶] کوه سیاه به‌عنوان بزرگ‌ترین جاذبهٔ طبیعی این شهر به‌شمار می‌رود که پتانسیل تبدیل شدن به دهکده‌ای توریستی را دارد.[۱۵۷]

بناها

بیشتر بناهای تاریخی بوکان طول قدمت آن‌ها محدود به دورهٔ قاجار است که عبارتند از آرامگاه حمامیان ،آرامگاه سرداران مکری، قلعه سردار، مسجد محمدحسین خان (بازار)، آرامگاه شیخ احمد مکریانی، مسجد حمامیان و مسجد جامع.[۱۵۸]بوکان با داشتن ۹۴ اثر تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی، یکی از شهرهای تاریخی ایران به‌شمار می‌آید.[۱۵۹]

آرامگاه سرداران
Thumb
ورودی بنای قاجاری آرامگاه سرداران مکری واقع در پارک ملّت

آرامگاه تاریخی سرداران مکری با معماری سنتی بنا شده است و با توجه به سبک معماری و زندگی‌نامه محمدحسین خان مکری مربوط به دورهٔ قاجار بوده و شامل یک حیاط کوچک در ضلع جنوبی است. این بنا محل دفن خانوادهٔ عزیز خان مکری داماد میرزا محمد تقی‌خان فراهانی معروف به امیرکبیر است.[۱۶۰] این بنا به عنوان یکی از مکان‌های تاریخی و گردشگری مهّم بوکان به‌شمار می‌رود که در پارک عمومی ملّت این شهر قرار گرفته است.[۱۶۱]

آرامگاه حسن زیرک

آرامگاه حسن زیرک در فضای بیش از ۱۰۰۰ مترمربّع احداث شده که دارای فضای سبز و گل‌کاری و نورپردازی است. مجتمع در دامنه کوه نالشکینه ساخته شده است و آرامگاه هنرمندان برجستهٔ کُرد حسن زیرک، قادر عبدالله‌زاده در این مجتمع قرارگرفته‌اند و هر ساله پذیرای صدها نفر از دوستداران هنر و موسیقی کردی از مناطق مختلف کُردنشین ایران و خصوصاً اقلیم کُردستان عراق است.[۱۶۲]

مساجد

معماری نخستین مسجد بوکان (مسجد جامع کنونی) به دورهٔ قاجار برمی‌گردد و «ملاسلام شیخ‌الاسلامی» اولین امام جمعه شهر در دوران عزیزخان مکری بود. این بنا امروزه به‌عنوان مسجدجامع شهر کاربرد دارد.[۱۶۳]

Thumb
نمایی از مسجدجامع

مسجد بازار در میدان اسکندری خیابان انقلاب بوکان واقع شده است. این مسجد در سال ۱۲۶۲ شمسی ساخته گردیده است و به‌نام سردار محمدحسین‌خان مکری نامگذاری شد. مسجد بازار یکی از بناهای قدیمی و قاجاری شهر است که قدمتی بیش از ۱۵۰ سال دارد.[۱۶۴]

این شهر دارای بیش از ۶۵ مسجد است که از مساجد مهم آن می‌توان به اسامی زیر اشاره کرد:

مسجد حمامیان

این مسجد در نزدیکی شهر و در کنار روستای حمامیان قرار گرفته و بافت تاریخی آن مربوط به سال ۱۲۸۹ هجری شمسی برابر با ۱۳۲۸ قمری است و قبل از جنگ جهانی اول بنا شده است. بانی مسجد محمودآقا ایلخانی‌زاده و معمار آن معمارباشی مراغه‌ای بوده است.[۱۶۶] بنای مسجد بابلان مربع شکل و به‌صورت تک گنبدی با مصالح سنگ لاشه‌ای در پی و آجر چهارگوش در بدنه و گنبد پوششی به‌صورت دو لایه با ظرافت خاصی بنا گردیده و بعد از احداث بنای مسجد، واحدهایی تحت عنوان مدرسه به بنای آن اضافه شد.[۱۶۷]

مسجد جامع بوکان

در کنار تپهٔ قدیمی قلعه سردار در ضلع شرقی چشمه قرار گرفته و به دستور حاکمان وقت بوکان ساخته شده است. در سال ۱۳۴۵ خورشیدی بنای مسجد گسترش یافت و ۴ گنید آجری و ۳ ستون به‌آن اضافه شد. در حال حاضر از این بنا برای برگزاری نماز جمعه مورد استفاده قرار می‌گیرد. مسجدجامع بوکان در سال ۱۳۷۹ به شماره ثبت ۳۴۸۰ در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده است.[۱۶۸][۱۶۹]

خانه‌ها

قلعهٔ سردار یا ارگ بوکان از مکان‌های تاریخی این شهر است. بخش نخست ساختمان این قلعه در سال ۱۲۸۵ هجری قمری برابر با ۱۲۴۷ خورشیدی توسط عزیزخان مکری ساخته شده و مرکز حکومت خانواده‌اش بود.[۱۷۰] این قلعه در دورهٔ قاجار به‌عنوان دژ نظامی و سکونتگاه مورد استفاده قرار می‌گرفت و نماد این شهر است.[۱۷۱]

مراکز آموزشی

خلاصه
دیدگاه

دانشگاه‌ها

Thumb
دانشگاه آزاداسلامی واحد بوکان

بوکان داری سه دانشگاه شامل پیام نور، آزاد و دانشگاه علمی کاربردی است.[۱۷۲] دانشکده پرستاری و پیراپزشکی در شهر بوکان نیز دایراست.[۱۷۳] در دانشگاه پیام نور بوکان ۳۲۰۰ دانشجو مشغول به تحصیل هستند.[۱۷۴] دانشگاه جامع علمی کاربردی بوکان دارای ۱۴۰۰ دانشجو در ۲۰ رشته کارشناسی و ۱۶ رشته کاردانی است.[۱۷۵] در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان نیز بیش از ۳۰۰۰ دانشجو مشغول به تحصیل هستند. دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان جزو ۱۰۰ دانشگاه برتر در میان واحدهای دانشگاه آزاد ایران است.[۱۷۶]

مدرسه‌ها

Thumb
شاپور اولین مدرسهٔ دولتی بوکان در عمارت قلعهٔ سردار در سال ۱۳۰۷ خورشیدی

اولین مدرسه دولتی بوکان در سال ۱۳۰۷ شمسی با نام دبستان مبارکهٔ شاپور با مدیریت مهدی شیبانی (یکی از اهالی شهر تبریز) تأسیس گردید.[۱۷۷] بعد از مهدی شیبانی به ترتیب ورقائیان، حسن مدرسی و سلیمان امیری مدیر این مدرسه بودند.[۱۷۸] شیخ حسن کاظمی مکری نیز اولین معلم بوکان بود و تا قبل از تأسیس این مدرسه، مکتب خانه‌های قدیمی در این شهر وجود داشت و عموماً دانش آموزان برای فراگرفتن، کتاب‌های مقدماتی و ساده نظیر گلستان ،بوستان سعدی و منشآت امیرنظام و نصاب‌الصبیان مشغول بودند. تا آن تاریخ هیچ‌گونه مدرسهٔ دولتی در بوکان وجود نداشته است.[۱۷۹] در سال ۱۳۹۰ تعداد آموزشگاه‌های موجود این شهر در مقطع متوسطه ۲۹ واحد و پیش دانشگاهی ۲۷ واحد بوده است.[۱۸۰] همچنین تراکم دانش‌آموز در کلاس تشکیل‌شده در کلیهٔ مقاطع تحصیلی این شهر ۳۳ نفر است که نسبت به میانگین استان در رتبهٔ هشتم قرار دارد.[۱۸۱] بوکان دارای بیش از ۴۲ هزار نفر دانش آموز است.[۱۸۲]
در سال ۱۳۹۴ نرخ باسوادی شهروندان بوکانی در گروه سنی هدف ۱۰ تا ۴۹ سال به بیش از ۹۳ درصد رسیده است.[۱۸۳]

مدارس علوم دینی

تاریخ برپایی مدرسه علوم دینی بوکان مربوط به دورهٔ قاجار است که تأسیس مدرسه و انتقال عالم نامدار منطقه ملا محمدحسن وجدی قزلجی از ترجان به شهر بوکان و تأمین تمامی هزینه‌های مدرسه و مستمری طلاب توسط حاکم وقت این منطقه، یعنی سردار محمدحسین خان مکری صورت می‌گرفت.[۱۸۴] تا اینکه در دورهٔ پهلوی دوم ساختمان مدرسه علوم دینی بوکان در سال ۱۳۵۵ شمسی به مساحت چهارهزار متر مربع در جنوب این شهر تأسیس شد. تعداد طلاب اولیه این مدرسه بیش از پنجاه نفر بود که تحت نظارت سرپرست مدرسه علوم دینی مشغول به تحصیل بودند.[۱۸۵] از شخصیت‌های برجسته مدرسه علوم دینی بوکان می‌توان به ملا هادی افخم‌زاده اشاره کرد.[۱۸۶] در شهر بوکان و حومهٔ آن بیش از ۳۰ مدرسهٔ علوم دینی فعال وجود دارد.[۱۸۷]

کتابخانه‌ها

نخستین کتابخانهٔ عمومی بوکان در سال ۱۳۴۰ تأسیس شده است.[۱۸۸] شهر بوکان دارای ۳ باب کتابخانهٔ عمومی و ۴ باب کتابخانه عمومی مشارکتی است. هم‌اکنون ۳ باب کتابخانه عمومی مستقل و تعدادی کتابخانه مستقر در مساجد بوکان مشغول ارائه خدمات به شهروندان این شهر هستند.[۱۸۹] بیشترین اعضای کتابخانه‌های این شهر را دانش‌آموزان مقاطع مختلف تشکیل می‌دهند.[۱۹۰] مساحت فضای کتابخانه‌های بوکان ۲٬۵۷۰ متر مربّع بوده و سرانه آن ۱٫۱۴ متر به ازای هر ۱۰۰ نفر و تعداد اعضای کتابخانه‌ها ۳٬۷۰۰ نفر است[۱۹۱] و به نسبت جمعیّت شهر در حد پایینی قرار دارد که قرار گرفته شدن کتابخانه‌های بوکان در مرکز شهر و عدم دسترسی بخش زیادی از جمعیّت شهر به کتابخانه‌ها از مهم‌ترین علل کمبود اعضای کتابخانه‌های شهر است.[۱۹۲] در کتابخانه‌های شهرستان بوکان ۶۵٬۰۰۰ جلد کتاب وجود دارد.[۱۹۳]

معضلات اجتماعی

مهاجرت‌های بی‌رویه و عدم فرهنگ سازی و تناسب امکانات نسبت به جمعیّت شهر، بوکان را با معضلات اجتماعی مانند سوءمدیریت، بیکاری، طلاق، تکدی گری روبه‌رو ساخته و زمینهٔ افزایش جرایم را در این شهرستان فراهم کرده است.[۱۹۴] در رابطه با معضل بیکاری، برخی از سرمایه‌داران این شهر به‌جای ایجاد کارگاه‌های تولیدی و اشتغال زایی برای مردم، سرمایه‌های خود را در بازار مسکن و به شکل فعالیت‌های دلالی سرمایه‌گذاری می‌کنند و حاضر نیستند وارد تولید شوند.[۱۹۵] عدم مسئولیت پذیری در پست‌های مدیریتی، وابستگی‌های جناحی، مهاجرت‌های سامان‌دهی نشده، افزایش نرخ بیکاری، مشاغل کاذب، نبود رسانهٔ دولتی (رادیو و شبکه تلویزیونی) مشکلات زیادی را در تمامی حوزه‌ها برای مردم بوکان ایجاد کرده است.

معضلات شهری

خلاصه
دیدگاه

آلودگی هوا

آلودگی هوای بوکان بیشتر به‌صورت گردوغبار است و این پدیده بر اثر طوفان‌های شن و وزش باد شدید در بیابان‌های جنوب غربی کشور عراق به وجود آمده و به‌خاطر ریز بودن ماندگاری زیادی در هوا دارند.[۱۹۶] این نوع آلودگی هنگامی خطرساز است که غلظت آن از حد مجاز بگذرد که می‌تواند مواردی مانند کاهش دید در شهر و مشکلات تنفسی را برای مردم به وجود آورد.[۱۹۷] در تیرماه ۱۳۹۴ آلودگی هوای بوکان در برخی ساعات به حدود ۶۰۰ میکروگرم بر مترمکعب می‌رسید.[۱۹۸] ایستگاه سنجش آلودگی هوای شهر بوکان به دستگاه آنالیزور کمتر از ۲٫۵ میکرون مجهز است. این ایستگاه در زمینی به مساحت ۱۸ متر مربع در ضلع شمالی میدان استقلال در سال ۱۳۸۸ احداث شده است و اطلاعات آن کاملاً از طریق اتصال به شبکه از ارومیه و تهران قابل دسترسی است.[۱۹۹]

آب شرب

بوکان با آنکه یکی از شهرهای پرآب ایران به‌شمار می‌آید[۲۰۰] اما با مشکل جدی کم‌آبی در مناطق مختلف شهر روبه رو است.[۲۰۱] بزرگ‌ترین سد آذربایجان غربی در این شهرستان قرار دارد. مردم این شهر از مشکل کمبود آب رنج می‌برند، درحالی که دریاچه سد شهید کاظمی این شهرستان آب شهرستان‌های تبریز، بناب، ملکان، میاندوآب و بخشی از مراغه را تأمین می‌کند.[۲۰۲][۲۰۳] مسئولان و مدیرکل آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی پاسخگو نیستند.[۲۰۴] این شهر تنها دارای دو مخزن ذخیره آب ۵ هزار و ۱۰ هزار مترمکعبی بوده و در هر ثانیه در بوکان ۳۳۰ لیتر و پیک مصرف ۶۰۰ لیتر است. مطالعات جدیدی برای انتقال آب از سد شهیدکاظمی انجام گرفته که پیش‌بینی شده است با انتقال آب آن، مشکل آب شرب بوکان تا ۳۰ سال آینده برطرف خواهد شد.[۲۰۵]

ساختار شهری

خلاصه
دیدگاه

گسترش

خاستگاه اولیهٔ بوکان در پیرامون چشمه یا حوضخانه آن است.[۲۰۶] بیش از ۱۳۰ سال قبل، مرحله‌ای از جذب جمعیّت و توسعهٔ بوکان، در اطراف هسته اولیه آن یعنی قلعهٔ سردار و مسجد جامع و چشمه آغاز شد. از نظر جغرافیایی، بوکان برسر راه اصلی و ارتباطی شهرهای بزرگی مانند کرمانشاه، سنندج و تبریز قرار گرفته است. در بعد سیاسی، سردارهای این شهر به آن هویت سیاسی بخشیده‌اند و نسبت به سکونتگاه‌های دیگر از اهمیّت بیشتری برخوردار بوده است.[۲۰۶]

از قلعهٔ سردار به‌عنوان محلی برای اجرای سیاست‌های دولت‌های مرکزی و سردارهای بوکان در منطقهٔ مکریان استفاده می‌شد. این قلعه در نزدیکی چشمهٔ اصلی واقع شد و به علّت اهمیت دین اسلام برای حاکمان و مردم، مسجد جامع نیز در همان دورهٔ قاجار در نزدیکی ساختمان قلعه و چشمه احداث شد.[۲۰۶]

در قرن بیستم میلادی تغییرات قابل توجهی در شهرهای ایران و عموماً شهر بوکان به‌طور خالص روی داده است. ورود نظام سرمایه‌داری و معماری مدرن و از همه مهم‌تر ورود اتومبیل و به طبع آن ساخت شبکهٔ راه‌های ارتباطی و خیابان‌بندی، ظاهر شهر دچار دگرگونی شد. این شهر به‌دلیل داشتن تنگناهای ژئومورفولوژی به‌صورت خطی و در محور رودخانهٔ سیمینه‌رود و دامنه کوه نالشکینه رشد و توسعه پیدا کرده است.[۲۰۶]

از سال ۱۳۴۰ تا اکنون وسعت شهر گسترش زیادی را تجربه نموده و در حال حاضر تا پای کوه نالشکینه و زمین‌های اطراف سیمینه‌رود به زیرساخت و سازهای شهری تعلق گرفته است. گسترش وسعت این شهر بیشتر در جهت شمالی و جنوبی بوده و زمین‌های حاصلخیز برای کشاورزی را اشغال کرده است.[۲۰۷] بوکان ۷ درصد از مساحت استان آذربایجان غربی را دربرگرفته[۲۰۸] و پهنه‌ای حدود ۸ کیلومتر دارد که از شهرهای بزرگ استان آذربایجان غربی محسوب می‌شود.[۲۰۹] طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ از جمعیت کل شهرستان بوکان، ۷۴٫۲۵ درصد به نقاط شهری اختصاص دارد.[۲۱۰] قدیمی‌ترین محلهٔ شهر بوکان، قلعهٔ سردار نام دارد.[۲۰۶]

Thumb
نشان‌وارهٔ شهرداری بوکان

شهرداری

شهرداری بوکان با قدمت بیش از نیم قرن در اوایل دورهٔ پهلوی دوم در سال ۱۳۲۷ پایه‌گذاری شد و اولین شهردار رسمی این شهر سیدعبدالله کاظمی مکری بود.[۲۱۱] در بدو تأسیس، جمعیت شهر به ۵٫۰۰۰ نفر می‌رسید در حالی که تا قبل از این تاریخ، بوکان را تنها یک قصبه بزرگ می‌نامیدند. ساختمان آن زمان شهرداری بوکان، ساختمان فعلی بانک صادرات در خیابان انقلاب این شهر بود.[۲۱۲]

مناطق شهرداری

در طی دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی شمار قابل توجه‌ای محلّه و شهرک در محدوده شهر ساخته شد. برخی از این محله‌ها همان روستاهای پیشین‌اند که گسترش داده شده‌اند. شهر بوکان در حالت فعلی به سه ناحیه از سوی شهرداری تقسیم‌بندی شده است.

فضای سبز

در سال ۱۳۸۵ مساحت کل فضای سبز بوکان ۷۷۰٬۰۰۰ مترمربع برابر با ۷۷ هکتار که سرانه فضای سبز این شهر برای هر نفر ۴٫۳۸ مترمربع بوده است.[۲۱۳] بیش از ۹۰ درصد فضای سبز سطح شهر به‌وسیله آب خام آبیاری می‌شود.[۲۱۴]

اقتصاد

خلاصه
دیدگاه

اقتصاد مردم بوکان متکی به حوزهٔ صنایع خرد و بخشی مربوط به گردشگری بوده و بازار بوکان در جایگاه دومین بازار استان آذربایجان غربی قرار دارد.[۲۱۵]کارخانه‌ها و واحدهای صنعتی و تولیدی بوکان محدود به دورهٔ جمهوری اسلامی است که بعد از خاتمهٔ جنگ هشت ساله ایران و عراق، به‌دلیل موقعیت راهبردی این شهر واحدهای صنعتی گوناگونی طی چند دهه در بوکان احداث شدند و اکنون با داشتن ۱۵۰ واحد صنعتی در رتبهٔ سوم صنعت استان آذربایجان غربی قرار گرفته است.[۲۱۶] بوکان در استان آذربایجان غربی در رتبهٔ سوم صنعت پس از ارومیه و خوی قرار دارد.[۲۱۷] و در زمینهٔ صنعت نساجی، ماشین‌سازی فعالیت دارد.[۲۱۸] از لحاظ سرمایه‌گذاری ۷/۶ درصد سرمایه‌گذاری آذربایجان غربی را به خود اختصاص داده است.[۲۱۹]

در شهرک صنعتی بوکان هم‌اکنون ۸۳ کارگاه تولیدی مشغول به فعالیت هستند. محصولات فلزی، پلاستیکی، مواد اولیه صنعت ساختمان و ماشین آلات کشاورزی بیشترین میزان تولیدات واحدهای صنعتی بوکان را تشکیل می‌دهند.[۲۲۰] مساحت این شهرک صنعتی ۵۹ هکتار و دارای هفت هکتار فضای سبز است.[۲۲۱]

Thumb
کارخانه سیمان کاوان

واحدهای صنعتی

سیمان

کارخانهٔ سیمان کاوان از بزرگ‌ترین کارخانه‌های آذربایجان غربی و شمال غرب ایران است که روزانه توانایی تولید چهارتن سیمان را دارد.[۲۲۲] این کارخانه به دلیل موقعیت خاص جغرافیای و نزدیکی به مرز الخصوص باکشور عراق و به جهت رشد صنعت در سال ۱۳۸۵ فاز اول و سال ۱۳۹۰ فاز دوم آن ساخته شد و بیش از ۵۰۰ نفر به‌صورت مستقیم و ۴۰۰۰ هزار نفر به‌صورت غیرمستقیم در این کارخانه مشغول به کار هستند.[۲۲۳] برای احداث این کارخانه ۲۵ میلیون یورو و ۵۴۵ میلیارد ریال تسهیلات هزینه شده است.[۲۲۴] ۳۲ درصد محصولات کارخانه سیمان کاوان بوکان به خارج از ایران صادر می‌شود.[۲۲۵]

پلی اتیلن

واحد تولیدی پلی اتیلن بوکان در سال ۱۳۷۶ با خرید ماشین‌آلات موردنیاز از کشور اتریش راه‌اندازی شد و فعالیت خود را به منظور تأمین لوله‌های مورد نیاز طرح‌ها و سیستم‌های آبیاری در بخش‌های کشاورزی، آبرسانی شهری و روستایی، گازرسانی و فاضلاب آغاز کرده است که در سال ۱۳۹۳ به‌عنوان واحد نمونهٔ استاندارد کشوری معرفی شد.[۲۲۶]

کارتن آکاردئونی

نخستین کارخانهٔ کارتن آکاردئونی ایران در بوکان قرار دارد. از جمله محصولات این کارخانه می‌توان به تولید کارتن سه‌لایه با کیفیت بسیار بالا، کارتن‌های ضربه‌گیر جهت استفاده در جعبه و جعبه‌های بزرگ کارتنی برای حمل و نقل و محافظت از اشیاء حساس و شکننده اشاره کرد.[۲۲۷]

اتاق‌های کامیون

این شهر از قطب‌های مهم در زمینهٔ تولید اتاق‌های کامیون در استان آذربایجان غربی و ایران به‌شمار می‌رود.[۲۲۸] تعداد ۳۲ واحد در بخش اتاقک‌سازی در شهرک صنعتی این شهر فعال هستند.[۲۲۹]

اطلاعات بیشتر نام, سال تأسیس ...
برخی از صنایع مهم شهر بوکان
نام سال تأسیس رده فعالیت صادرات وضعیت
کارخانه سیمان کاوان۱۳۸۵سیمان تیپ یک و تیپ ۲عراقترکیهفعال
شیشه۱۳۸۸شیشه دوجداره و..عراقترکیهفعال
پلی اتیلن۱۳۷۶پلی اتیلنعراقروسیهفعال
ماشین‌سازی۱۳۷۴تجهیزات و قطعات صنایع سبکنروژعراقسوئدانگلستانفعال
شرکت سازه کشت کاوه بوکان۱۳۶۸تولیدکننده ماشین آلات و ادوات کشاورزیایرانفعال
کارتن آکاردئونی بوکان۱۳۹۴تولید ورق کارتن آکاردئونی، تولید پالت مقوایی و پالت باکسایرانفعال
نساجی خاتم‌الانبیاءدههٔ ۷۰نساجیخاورمیانهتعطیل
بستن

صنعت چاپ

بوکان یکی از فعال‌ترین شهرهای آذربایجان‌غربی، غرب و شمال غرب کشور در زمینه چاپ به‌شمار می‌رود. در این شهر سه واحد چاپ افست، یک واحد چاپ رول فلکسو، چهار واحد چاپ دیجیتال بنر، یک واحد لیتوگرافی، ۲۰ واحد کانون آگاهی و تبلیغات فعال، یک واحد کانون آگاهی، ۳۰ واحد تایپ و تکثیر زیر نظر اتاق اصناف، ۶ واحد مؤسسه انتشارات و سه واحد مؤسسه انتشاراتی وجود دارد.[۲۳۰]

تجارت

این شهر در مسیر ارتباطی کلان‌شهرهای ارومیه، تبریز، تهران و با مناطق مرزی کردنشین ایران نیز با سردشت دارای جاده بین شهری است. کالاهای وارداتی اقلیم کردستان عراق از طریق سردشت و بانه به این شهرستان انتقال پیدا می‌کند. همچنین بوکان با کردستان عراق دارای خط ارتباطی زمینی است.[۲۳۱]

مشکلات صنعت

یکی از مشکلات صنایع و واحدهای صنعتی بوکان نقدینگی و تسهیلات بانکی و نبود سرمایه‌گذار فعال است.[۲۳۲] کارخانه نساجی خاتَم‌الانبیاء در دروان فعالیت خود یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های نساجی خاورمیانه بود که به دلیل مشکلات نقدینگی و اعتبارات از ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۸۶ تاکنون تعطیل است. نساجی خاتم‌الانبیا روکش مخصوص صندلی خودروهای سبک و سنگین و پوشاک را تولید می‌کرد که توانایی تولید ۱۸ هزار متر در ۱۵ روز را دارا بود. این کارخانهٔ ریسندگی در ایران و خاورمیانه باتولید محصولات ممتاز خود از جایگاه بالای برخوردار بود.[۲۳۳]

ترابری و حمل و نقل عمومی

خلاصه
دیدگاه
Thumb
جاده ۲۱
اطلاعات بیشتر شهر مقصد, فاصله(KM) ...
شهر مقصد فاصله(KM)[۲۳۴]
تهران۶۴۹[۲۳۵]
تبریز۲۰۴[۲۳۶]
ارومیه۱۸۴
شیراز۱۳۰۶
بانه۸۷
اراک۵۳۸
سنندج۲۲۵
سردشت۱۴۰
کرمانشاه۳۶۲
رشت۵۴۸
بستن

جادهٔ ۲۱ که از بوکان می‌گذرد و مراکز استان‌های غرب ایران را به هم متصل می‌کند و سپس به مرز جمهوری آذربایجان ختم می‌شود.

بوکان مرکز ناحیهٔ جنوب و جنوب شرقی دریاچه ارومیه و مهم‌ترین جادهٔ ترانزیتی غرب کشور محسوب می‌شود که ۱۳ استان از راه‌های مواصلاتی این شهرستان تردد می‌کنند.[۲۳۷] این شهر بر سر راه‌های ارتباطی سه استان مهم آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان قرار گرفته و از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است، به‌طوری‌که ارتباط در شهرهای ناحیه‌ایِ شمال غرب کشور نظیر تبریز و سنندج بایکدیگر بدون عبور از بوکان امکان‌پذیر نیست.[۲۳۸]

سازمان اتوبوسرانی بوکان در سال ۱۳۸۱ تأسیس شده است.[۲۳۸] بیش از ۴۹ دستگاه اتوبوس در سطح شهر و حوزه‌های استحفاظی به فعالیت اشتغال دارند و همگی آن‌ها به بخش خصوصی واگذار شده‌اند.[۲۳۸] تعدا ۲۷ دستگاه از اتوبوس‌های این سازمان بنز ۳۵۵ و تعداد ۲۲ دستگاه دیگر بنز ۴۷۵ است.[۲۳۸] در روز تعداد ۱۹۹۲۰ نفر و در ماه ۵۹۷۶۶۰۰ نفر توسط اتوبوس‌های سازمان اتوبوسرانی بوکان جابجا می‌شوند.[۲۳۹]

در بوکان بیش از ۱٬۰۶۸ تاکسی فعال موجود است که حدود ۷۵ درصد جابجای مسافران درون‌شهری را به‌خود اختصاص داده است. از این تعداد ۷۱۸ دستگاه تاکسی گردشی، تعداد ۳۳۱ دستگاه آژانس تلفنی، تعداد ۱۲ دستگاه تاکسی ویژه خطی و تعداد ۷ دستگاه ون در سطح شهر فعال هستند.[۲۴۰]

در دههٔ هفتاد به وزارت راه و ترابری ابلاغ شد که طرح مطالعاتی احداث راه‌آهن مراغه به بوکان و سپس به استان کردستان را آغاز کند، اما پیگیری نشد.[۲۴۱] در مرداد ۱۳۹۰ مجدداً مصوبه طرح مطالعاتی راه‌آهن مراغه-میاندوآب به بوکان ابلاغ و از سوی معاون اول دولت احمدی‌نژاد ابلاغ شد.[۲۴۲]

در طرح جامع حمل و نقل ایران، براساس آن کشور به پنجاه‌وچهار منطقه تقسیم شده است که شهر بوکان در منطقهٔ هشتم این تقسیم‌بندی قرار دارد.[۲۳۸]

پایانهٔ جامع مسافربری بوکان

در شهر بوکان تعداد شش پایانهٔ مسافربری بین‌شهری فعال وجود دارد. پایانهٔ جامع بوکان در شرق شهر در بلوار شهید قاسم سلیمانی به مساحت سه هکتار و در نزدیکی کنارگذر این شهر در حال احداث است.[۲۴۳]

ورزش

خلاصه
دیدگاه

بوکان دارای بیش از ۱۸ باشگاه ورزشی روباز و سرپوشیده شامل سالن‌های سنگ‌نوردی آمادگی جسمانی، پیتلاس، بدنسازی، بوکس، پینگ‌پنگ، تکواندو، تنیس روی میز، تیراندازی، جودو، بینت بال، ورزش‌های رزمی، ژیمناستیک، شطرنج، فوتسال، کاراته، کشتی، والیبال، وزنه‌برداری، ووشو، فوتبال، والیبال و هندبال، زمین‌های اسکیت، اسب سواری و تیراندازی با کمان و چمنهای طبیعی و مصنوعی و استخر شنا و یک ورزشگاه پنج هزار نفری است.[۲۴۴][۲۴۵] در این شهر ۳۸ هیئت مختلف ورزشی فعال بوده و بیش از ۶ هزار نفر ورزشکار تحت پوشش بیمه هستند.[۲۴۶]

پاس، پرسپولیس، حسن زیرک و استقلال جزو اولین تیم‌های فوتبال در قبل و بعد انقلاب ۱۳۵۷ در بوکان بودند. سردار بوکان باشگاه ورزشی فوتبال این شهر در سال ۱۳۷۹ تأسیس شد و در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ نایب قهرمان و قهرمان لیگ برتر استان آذربایجان غربی بوده است. تیم فوتبال سردار در حال حاضر در لیگ دسته دو حضور دارد.[۲۴۷]

ورزش کوه‌نوردی در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ نه به شکل امروزی، بلکه بیشتر در آموزشگاه‌ها به صورت گردش در حال انجام بود. اولین گروه‌های کوه‌نوردی به شیوه نوین در سال‌های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ توسط دبیرانی که از مرکز و شهرها به بوکان آمده بودند برپا شد و در سال ۱۳۶۷ نخستین هیئت کوهنوردی این شهر فعالیت خود را آغاز کرد. در حال حاضر ۱۵ گروه کوه‌نوردی در سطح شهرستان بوکان حضور دارند و باوجود دیوارهای سنگ نوردی در باشگاه‌ها، رشتهٔ سنگ نوردی نیز به صورت فعال زیر نظر هیئت کوه‌نوردی شهرستان به فعالیت می‌پردازد. هیئت کوه‌نوردی بوکان از فعال‌ترین هیئت‌های ورزشی در سطح استان آذربایجان غربی و ایران است.[۲۴۸]

هیئت شطرنج بوکان در سال ۱۳۶۸ تأسیس شده است و یکی از قطب‌های اصلی شطرنج آذربایجان غربی و کردستان به‌شمار می‌آید. شطرنج بوکان این قابلیت و توانایی را داشته که در سال ۱۳۸۹ میزبان سومین دورهٔ مسابقات کشوری جام چی چست باحضور استادان بزرگ شطرنج ایران و بازیکنان تیم ملی باشد.[۲۴۹] بوکان در سال۱۳۹۰ مجوز برگزاری مسابقات بین‌المللی را از فدراسیون شطرنج دریافت کرد و در این تاریخ اولین مسابقات بین‌المللی جام بوکان با حضور بازیکنان پنج کشور مختلف در هتل ایزدی این شهر برگزار شد.[۲۵۰]

مراکز درمانی

Thumb
فریدریش آلمانی و احمد ویسی- درمانگاه بوکان سال ۱۳۲۶ شمسی

اولین درمانگاه بوکان در سال ۱۳۲۶ با سرپرستی دکتر فریدریش و همسرش ارویر که از یهودی‌های آلمانی تبار بودند در جنوب شهر ساخته و پس از تکمیل آن رسماً فعالیت خود را آغاز کرد.[۲۵۱] در سال ۱۳۳۰ درمانگاه ۳۰ تخته‌خوابی بوکان در زمینی به مساحت ۳۰۹۶ متری با سرپرستی فریدریش و با تلاش جمعی از اعضای جمعیت شیروخورشید سرخ ساخته شد، این درمانگاه تا سال ۱۳۵۰ مشغول به فعالیت بود.[۲۵۲] سپس در سال ۱۳۴۵ نخستین بیمارستان بوکان بانام کوروش کبیر با پنجاه تخت و با ساختمانی یک طبقه در شمال شهر احداث گردید که در حال حاضر به یک درمانگاه تبدیل شده است.[۲۵۳]
بیمارستان ۲۵۰ تخته‌خوابی شهید قلی‌پور تنها بیمارستان بوکان است که مجهز به دستگاه‌های پیشرفته سی‌تی اسکن، ام‌آرآی، ماموگرافی، رادیولوژی است.[۲۵۴] این بیمارستان در شهریور ماه ۱۳۷۹ احداث و مورد بهره‌برداری قرار گرفته است.[۲۵۵]

رسانه‌ها

نشریه‌ها

اولین نشریه کُردی در ایران توسط یکی از اهالی بوکان، فردی به نام ملا محمد قزلجی ترجانی‌زاده در سال ۱۹۲۲ میلادی برابر با ۱۳۰۱ شمسی و به‌نام «روز کُرد» که با نام کردستان هم شناخته می‌شود در ارومیه منتشر می‌شد.[۲۵۶] نشریه و چاپخانهٔ بوکان در سال ۱۳۲۴ فعالیت خود را آغاز کرد. اولین شماره رسمی نشریهٔ هلاله که در قالب یک مجلهٔ ادبی، سیاسی بود با سردبیری حسن قزلجی در اسفند ماه ۱۳۲۴ به دو زبان کردی و فارسی منتشر شد. این چاپخانه و نشریه بعد از فروپاشی جمهوری مهاباد تعطیل و به کار خود پایان داد.[۲۵۷] در اوایل انقلاب اسلامی هیچ نشریهٔ در بوکان چاپ نشد تا این‌که در سال ۱۳۷۸ ویژه‌نامه رصد در این شهر چاپ و منتشر شد و سپس نشریه‌های دیگری به مرور زمان بانام‌های داهاتوو، خور، باران، آزادی، فردای ما، پیام زمان، کوشا، صدای آشنا، سطر اول و مرزداران چاپ و منتشر یافت. بوکان دارای هفت نشریهٔ فعال با اسامی ماهنامهٔ فرصت برابر، ماهنامهٔ منطقه‌ای موج ورزشی، ماهنامهٔ سانا، ماهنامهٔ بوکان، دوهفته‌نامه زیرک، دوهفته‌نامه پیام بهاران و دوهفته‌نامه صدای آشنا است. چهار نمایندگی خبرگزاری فعال نیز در بوکان مستقر هستند.[۲۵۸][۲۵۹]

نسخهٔ از مجله ادبی-سیاسی هلاله

ره‌آورد

ره‌آوردهای بوکان شامل قالی و فروش، غذاهای سنتی، سوغات و صنایع دستی است.

Thumb
فرش دستباف بوکان
قالی بوکان

قالی بافی یکی از مهم‌ترین صادرات صنایع دستی بوکان در آذربایجان غربی به‌شمار می‌رود که به خارج از ایران صادر می‌شود.[۲۶۰] درهمین رابطه تالار مجلس فرانسه با فرش قالیبافان بوکانی با ۳۵۰ متر مربع مساحت[۲۶۱] تزیین شده است.[۲۶۲] هشتادو پنج درصد فرش تولیدی این شهرستان به خارج از کشور صادر و مابقی آن در داخل کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۲۶۳] فرش بوکان به سبب طراحی ویژه و کیفیت بالا دارای شهرت است.

غذاهای سنتی[۲۶۴]
Thumb
لقمه قازی و بامیه، شیرینی معروف بوکان


Thumb
نوعی از ترشی محلی بوکان
سوغات[۲۶۵]
صنایع دستی[۲۶۶]

یادداشت

  1. نرخ رشد جمعیت شهر (۱۳۹۵)
  2. شهرداری بوکان مناطق این شهر را از لحاظ اداری به صورت ناحیه‌ای اداره می‌کند
  3. Behi - Bahi
  4. نام پیشین مهاباد و همچنین به مجموع مناطق مهاباد، بوکان و سردشت نیز در دورهٔ قاجاریه ساوجبلاغ مکری می‌گفتند.
  5. تاریخ و زمان: روز سه‌شنبه سه ساعت به غروب مانده بیست و سوم سال ۱۳۳۳ هجری قمری (۱۲۹۳ شمسی). تاریخ فرهنگ و ادب مکریان بوکان صفحهٔ ۲۱۴
  6. علی آقا معروف به امیراسعد، رئیس ایل دهبکری‌ها و عشایر منطقه بود. علی‌خان بدهکار بود و بوکان را به امیراسعد واگذار کرد و امیراسعد نیز برخی بدهی‌های علی‌خان را به عهده گرفت.
  7. نطق سلیمان انوشیروانی: یکی از تقاضاهائی که مردم بوکان داشتند این بود که بخش بوکان تبدیل به شهرستان به شود و من چهار سال در اینباره تلاش کردم و زحمت کشیدم اما اینکار انجام نشد گناه وزارت کشور نبود بلکه علّت دایره تقسیمات کشوری بود که مرتب نوسان داشت و از این وزارتخانه به آن وزارتخانه می‌رفت؛ ولی به هرحال وعده کردند که در اولین فرصت بوکان شهرستان به شود.

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.