استانی در جنوبغرب ایران From Wikipedia, the free encyclopedia
خوزستان استانی در جنوبغرب ایران است که جنوب آن در کرانهٔ خلیج فارس قرار دارد. گستره استان خوزستان ۶۴٬۰۵۷ کیلومتر مربع است و با جمعیتی برابر با ۴٬۷۱۰٬۵۰۹ نفر (۱۳۹۵) پنجمین استان پرجمعیت ایران میباشد.[3] مرکز استان خوزستان در سال ۱۳۰۳ از شوشتر به اهواز منتقل شد[4] و از آن زمان تاکنون شهر اهواز مرکز این استان است. استان خوزستان در همسایگی خلیج فارس و اروند رود قرار دارد. این استان در جایگاه راهبردی و ترانزیتی واقع شده است. خوزستان، پس از استان تهران، دارای بالاترین میزان تولید ناخالص در میان استانهای ایران میباشد.
خوزستان | |
---|---|
مرکز | اهواز |
شمار شهرستانها | ۲۹ |
حکومت | |
• نوع | مرکز |
• استاندار | سید محمدرضا موالیزاده |
جمعیت (۱۳۹۵) | ۴۷۱۰۵۰۹ نفر[1][2] |
منطقهٔ زمانی | +۳:۳۰ |
وبگاه | https://www.ostan-khz.ir/ |
از دید تاریخی، خوزستان یکی از کهنترین مناطق مسکونی فلات ایران است که پیشینهٔ زندگی انسان در آن به ۲٬۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و شکلگیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم پیش از میلاد، بازمیگردد.[5]
خوزستان از شمال با استان لرستان، شمال غرب با استان ایلام از شمال شرق و شرق با استان چهارمحال و بختیاری، از جنوبشرقی با استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب با استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب با کشور عراق همسایه است.[6]
استان خوزستان هماکنون دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده در مجلس خبرگان رهبری میباشد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت فولاد خوزستان ، شرکت نورد و لوله اهواز و شرکت نفت و گاز اروندان در استان خوزستان مستقر هستند.
خوزستان یعنی سرزمین مردمان خوزی یا هوزی. در سنگنوشتههای فارسی باستان که مربوط به ۲٬۵۰۰ سال پیش هستند برای نامیدن سرزمین عیلام (یعنی منطقهٔ جنوبغربی ایران امروز و دربردارندهٔ خوزستان امروز) واژههای -ʰŪja و -ʰŪvja (اوجیا) بهکار رفته است. این واژهها ۲۴ بار در سنگنوشتههای داریوش بزرگ و یکبار در سنگنوشتهای از خشایارشا ثبت شدهاند. همین واژهٔ -ʰŪja است که در زبان فارسی تبدیل به خوز شده است.[7]
واژههای -ʰŪjiya و -ʰŪvjiya نیز ۷ بار در سنگنوشتههای داریوش بزرگ به کار رفتهاند که در واقع صفت و به معنای «خوزی یعنی اهل سرزمین -ʰŪja و -ʰŪvja» هستند. همین واژهٔ -ʰŪjiya است که در زبان فارسی تبدیل به خوزی شده است.[7]
استرابون و پلینیوس از خوزستان به اسم اوکسی[8] نام میبرند. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکسکنندهٔ ساکنان این منطقه در زمان عیلامیان بوده است.[9]
نام خوزستان در فارسی میانه (پهلوی ساسانی) و نیز در پارتی (پهلوی اشکانی) به صورت hūğestān (یعنی هوجِستان) یا hūžestān (یعنی هوژِستان) آمده است.[10] سریانیها به آن بت هوزایه میگفتند.[11]
بخشی از متنی پارتی بر روی دستنویس مانوی M 5569[12] که از زمان و مکان مرگ مانی میگوید و در سدهٔ سوم میلادی (سیصد سال پیش از اسلام) نوشته شده است: آوانگاری به خطّ فارسی:
پَد چَفار سَخت، شَهرِوَر ماه، شَهرِوَر رُوژ، دُشَمبَت، اود اِیوَندَس ژَمان، اَندَر اَوِستام ای هوژِستان، اود شَهرِستان چِ بِیلاپاد، کَذ اَهراماد هُو پِدَر رُوشن …
آوانگاری به خطّ آوانگار بینالمللی:[13]
pad čafār saxt šahrewar māh, šahrewar rōž, dōšambat, ud ēwandas žamān, andar awestām ī hūžistān, ud šahrestān če bēlābād, kaδ ahrāmād hō pidar rōšn
برگردان فارسی:
چهار روز گذشته از شهریورماه، روزِ شهریور، روز دوشنبه، ساعت یازده، در استان خوزستان و در شهر بیلاباد (گندیشاپور) که پدر روشنایی (مانی) عروج کرد.[14]
به گفتهٔ سوات سوجک در کتابهای تاریخ کلاسیک اسلامی، نام این استان، خوزستان بوده است. ابن حوقل جغرافیدان قرن ۱۰ میلادی در کتاب «صورتالارض» در فصلی جداگانه، این استان را همراه با نقشه توصیف میکند و یاقوت در سدهٔ ۱۳ میلادی در معجم البلدان جزئیاتی از خوزستان نوشته است.[15]
ریچارد فرای در مورد خوزستان مینویسد: «خوزستان استانی ثروتمند و کمارتفاع بود که دستِ کم به هفت کوره تقسیم میشد؛ بزرگترین جز آن هرمزداردشیر یا هرمزدشهر بود که عربها بدان سوقالاهواز میگفتند».[16]
واژهٔ خوزستان به معنای سرزمین «خوزها» است و خوز را به صورتهای «هوز» و «حوز»[نیازمند منبع] نیز مینوشتهاند و جمع هوز در زبان عربی اهواز است که نام مرکز استان خوزستان است.[17] ابن خردادبه (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمیشمارد که با نام کور الاهواز میخواندش.[18]
ابن خردادبه، نظر دیگری دربارهٔ نام اهواز دارد. او نه فقط اهواز بلکه کل موقعیت جغرافیایی خوزستان امروزی را اهواز میداند. خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمیشمارد و به آن اکوار الاهواز میگوید.[18] سبب وجود همین هفت کوره در این سرزمین، عضدالدوله دیلمی، آنجا را اقلیم هفت حوزه نامگذارده تا آنجا که مقدسی در قرن چهارم هجری، از رواج این نام خبر داده و پیروی خود را از آن، اعلام میدارد. همچنین او یادآور میشود که برخی از این حوزهها از میان رفته است.[19][20]
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه و صفحه ۲۵۶ نوشته است: «و قیل آنه بلد من خوزستان؛ و لیس ذلک ببعید، غیر ان قول هرقل ملک الروم، حین هرب من انطاکیة الی قسطنطینیة، و التفت الی الشام و قال: «علیک السلام یا سوریة»، سلام مودع، لا یری آنه یرجع الیها ابداً، دلیل علی ان سورستان هی بلاد الشام.» (ترجمهٔ فارسی:گفتهشده که (سورستان) بلد و شهری و قسمتی از خوزستان است و این سخن دور از صواب نیست ولی هنگامی که هرقل امپراتور رم هنگامی که از انطاکیه به قسطنطنیه میگریخت روی خود را به شام کرده و گفت سلام بر تو ای سوریه و این سلام، تودیع و خداحافظی کسی با توست که دیگر به تو بازنمیگردد پس گفتار قیصر رم دلیل بر آن است که سورستان شام است)
همچنین در صفحهٔ ۳۶۷:"... فی الثالث و العشرین، ذکران مارجیورجس الشهید، و هو جرجیس المقتول مرارا بألوان العذاب؛ و فی الرابع و العشرین، ذکران مارقوس صاحب الانجیل الثانی؛ و فی الخامس و العشرین، ذکران ایلیا الجاثلیق بخراسان؛ و فی السابع و العشرین، ذکران خریسطفوروس؛ و فی الثلاثین، ذکران شمعون بن صباعی الجاثلیق، المقتول بخوزستان مع من کان معه من النصاری. (ترجمهٔ فارسی: روز بیست و سوم ذکران مارجیورجس شهید است که به انواع عذاب چند مرتبه او را کشتند و روز بیست و چهارم ذکران مارقوس صاحب دومین انجیل است؛ و روز بیست و پنجم ذکران ایلیا جاثلیق خراسان است و روز بیست و هفتم ذکران خریسطفورس است و روز سیام ذکران شمعون صباعی است که در خوزستان جاثلیق نصاری بوده و با دیگر مسیحیان که با او بودند کشته شد.[21])
ابوسعد سمعانی در ذکر مردم این منطقه و در بیان جغرافیا، بارها به نامهای خوزستان و اهواز اشارهکرده است.[22]
استخری در کتاب المسالک و الممالک، خوزستان را بین فارس و اصفهان و کرخه و لرستان میداند.
ابوعبدالله خوارزمی در نیمهٔ دوم قرن چهارم ه.ق در کتاب مفاتیحالعلوم از خوزستان و زبانِ خوزی نام برده است.
در کتاب مروج الذهب (قرن چهارم هجری) نیز نام خوزستان بهکار رفته است.
استان خوزستان از شمال و شرق توسط رشته کوههای زاگرس احاطه شده است، با حرکت به سمت داخل استان از ارتفاع این کوهها کاسته شده و جای خود را به تپه ماهورها میدهد. خوزستان شامل دو منطقه کوهستانی و جلگهای است. دو پنجم کل مساحت این استان کوهستانی و سه پنجم آن جلگهای میباشد. کوه چو، زردکوه، شاویش، آببندان، مامازاد، کوه سیاه و کوه چال، از جمله کوههای خوزستان هستند. جلگه خوزستان شیب کمی دارد و در برخی از نقاط آن گنبدهای نمکی موجود است که نقش عمدهای در شور کردن زمینها و آبها دارد.[23]
خوزستان پرآبترین استان ایران است.[24] پنج رود بزرگ که از زاگرس سرچشمه میگیرند، زمینهای جلگه خوزستان را سیراب کرده و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، به خلیج فارس میریزند. کارون بزرگترین این رودها، بزرگترین رودخانه ایران است، این رود که از کوههای زاگرس مرکزی سرچشمه میگیرد، در جنوب شوشتر رود دز نیز به آن میپیوندد و سپس در نزدیکی دهانه اروندرود در خلیج فارس، به این رود میریزد.[25] رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. این رود که از کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد، پس از طی مسیری نزدیک به ۷۵۵ کیلومتر، در جهت جنوب غربی به تالاب هورالعظیم در مرز ایران و عراق میریزد. نام کرخه از شهری در کوره شوش خوزستان به نام کرخا یا کرخه برگرفتهشده است.[26] رود دز از زاگرس مرکزی در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی بروجرد نزدیکی چهاربره جریان مییابد از نزدیکی شهر اندیمشک میگذرد و پس از عبور از سد دز اندیمشک، از میان شهر دزفول میگذرد و سپس مرز شهرستانهای شوشتر و شوش را میسازد. رود دز در جنوب شهر شوشتر در محلی به نام بند قیر به کارون میریزد. این رود با حجم بالای آب در طول تاریخ شریان حیاتی کشاورزی متمرکز در منطقه بوده است.[27] رود مارون از کوههای راه باریک، سفید و گل گیلک در ۵۳ کیلومتری شمال غرب یاسوج سرچشمه میگیرد پس از تلاقی با رود اعلاء در چم هاشم با نام جراحی به راه خود ادامه میدهد و پس از مشروب کردن دشت رامهرمز و رامشیر و در کل پس از پیمودن مسافتی نزدیک به ۴۳۸ کیلومتر به خورموسی و خلیج فارس میریزد.[28] رود هندیجان یا زهره از کهگیلویه سرچشمه میگیرد و دو سرشاخه اصلی آن دو رود آب شیرین یا خیرآباد و آب شور یا شولستان است، این رود پس از گذر از هندیجان به خلیج فارس میریزد.[29]
«خوزستان» در دوران باستان، به ویژه در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم میشد: بخشهای شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای سرسبز و پرآب بوده است. بخشهای جنوبی که «ایلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میانرودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل میشده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
در سال ۵۵۸ پیش از میلاد پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) در انشان (فارس) و خوزستان آغاز شد و پایتخت هخامنشیان به شوش منتقل شد.[5]
«استرابون» جغرافیدان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگههای جهان میداند؛ زیرا رودخانههای زیادی این دشت را آبیاری میکرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر میساخته است. شاید بر همین اساس بوده که عدهای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آبهای فراوان» است.
دربارهٔ آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیتالمقدس آمده است:
«شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهمتر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن میچرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفتهاند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد؛ و دربارهاش گفتهاند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما میباشد. بهشت، خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام میبرند، مردمش با خوشی عمر میگذرانند.»
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی میخوانیم:
«سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کردهاند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بیمانند میباشد.»
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقه است که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده است. این دانشگاه را ساسانیان بنیانگذاردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱–۲۷۱ م) به سبب وجود آب و هوا و طبیعت پربار و مناسب در گندی شاپور (نزدیک دزفول) ساخته شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشتهاند و زبان به مقاومت گشودهاند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی میکردهاند.
در سال ۲۲۴ میلادی، اردوان پنجم به وسیله اردشیر بابکان حاکم فارس (بعداً اردشیر یکم ساسانی) در نبرد هرمزدگان واقع در استان خوزستان کنونی، شکست خورده و کشته میشود. طی این رویداد پادشاهی ۴۷۱ ساله اشکانیان پایان میپذیرد.[5]
والی بصره در اوایل سال ۱۶ مغیره بن شعبه را از طرف خود مأمور فتح بلاد خوزستان کرد و مغیره به آسانی دهقانان ایرانی اهواز را به تسلیم و قبول جزیه واداشت. اما عمر به علت حرکت زشتی که از مغیره روایت کردند او را از حکومت بصره برداشت و ابوموسی اشعری را به جای او فرستاد. ابوموسی دنباله فتوحات پیشینیان خود را گرفت و پس از چند رشته جنگ، بلاد رامهرمز و شوش را فتحکرد. اما چون به شوشتر رسید به مقاومت هرمزان والی آنجا که در قلعه شهر متحصن بود برخورد، ناچار از خلیفه کمک خواست و عمر دستور داد که از کوفه عمار بن یاسر با لشگریانی به یاری ابوموسی برود.[30]
هرمزان و ایرانیهای شوشتر مقاومتکردند و لشکر عرب با وجود زیادی بر ایشان پیروزی نیافتند تا آنکه با یاری یک ایرانی بر مقام زنان و اطفال مدافعین راه یافتند و این کیفیت پای هرمزان و اصحاب او را در مقاومت سست کرد و جمعی از ایشان برای آنکه به دست مسلمین نیفتند خود و عزیزان خود را کشتند. سرانجام هرمزان از ابوموسی امان خواست و ابوموسی قبول این تکلیف را به امر خلیفه موکول ساخت و هرمزان را به مدینه فرستاد. هرمزان به ظاهر، پیش خلیفه اسلام آورد و عمر برای او وظیفهای نیر مقرر داشت، اما چون بعدها به شرکت در قتل خلیفه و همدستی با ابولولو متهم شد مسلمین او را کشتند.[30]
پس از تسلیم هرمزان، شوشتر و جندیشاپور و بلاد دیگر خوزستان همه مسخر ابوموسی شدند و به این ترتیب فتح قسمت جلگهایِ ایران تماماً به دست مسلمین به انجام رسید.[30]
به گفته ریچارد فرای به خاطر تأثیر قوی عربزبانهای مهاجر به جنوب غربی این استان (مخصوصاً مهاجرت بنی کعب و بنی لام) از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، نام عربستان به این ناحیه از زمان صفویه اطلاقگردید تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی با نام خوزستان جایگزین شد و خط پایانی بر آرزوهای تجزیه طلبانه شیخ خزعل، رئیس قبیله کعب شد.[31]
در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیتآمیز،[32] قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کردهاند.[33]
در گویشهای فارسی باستان و پارسی میانه که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم میشده (و هنوز میشود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز مینوشتهاند.[نیازمند منبع] از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه میداند. «اهواز» محرف واژه «آواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومتنشین استان خوزستان بوده است. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بوده است. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تأسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده میشد منتقل شد و تاکنون نیز اهواز است. «به هر حال به وسیله بیگانگان برای تعمیم نام عربستان و فراموش شدن کلمه خوزستان سعی بسیار به کار رفت. این وضع تا سال ۱۳۰۳ه. ش؛ که حکومت مرکزی موفق شد پس از چندین سال غفلت از امور خوزستان به آن ناحیه توجه کند، باقی بود. در این تاریخ نام عربستان به کلی از فرمانها و مکاتبههای دولتی حذف و به {نام قدیمی آن} خوزستان تغییر نام یافت.»[34]
در شاهنامهٔ فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق از این خطه با نام خوزیان یاد شده است. برای نمونه:
بشد تیز با لشکر خوزیان | برآن سود جستن سرآمد زیان[35] | |
وزان پس بر کشور خوزیان | فرستاد بسیار سود و زیان[36] | |
همیرفت تا کشور خوزیان | ز لشکر کسی را نیامد زیان[37] |
«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه.ق در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیلهای از مردم عجماند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا میکنند؛ زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژهای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست میداده است.
در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمده است که به نظر میآید، برگرفته از پارسی میانه با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان، «بختیاریها» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره میگیرند؛ بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافته است.[نیازمند منبع] در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد.[38]
برپایه نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت استان خوزستان ۴٬۷۱۰٬۵۰۹ نفر بوده است که از این تعداد ۷۵/۵ درصد در سکونتگاههای شهری و ۲۴/۵ درصد در سکونتگاههای روستایی زندگی میکردند.[39] شمار عربهای استان خوزستان در نواحی روستایی و شهری استان خوزستان حدود ۶۸ درصد کل جمعیت روستایی استان را دربر میگرفت.[40]
گویشهای بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، تحت تأثیر زبان معیار قرار دارند. عوامل مؤثر بر آن افزایش باسوادی، گسترش رسانههای جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یکجانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گسترده از دیگر نواحی کشور به درون استان شده است. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویشهای بومی میشود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل میشد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و اروندرود به سوی شهر اهواز و بالاتر از شهر اهواز تا نزدیکیهای مرز استانهای همجوار و پیش از برخورد به روستاهای بختیاری زندگی میکردند، و سخنگویان به گویشهای ایرانی که در نواحی به سوی شرق و شمال شرق و کوهپایههای رشته کوه زاگرس ساکن بودند.
عربی خوزستانی دارای لهجههای متفاوت بین مناطق مختلف آن میباشد اما در هر حال بیشترین شباهت را با لهجهٔ جنوب عراق دارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویشهای صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر سه نوع میرسد: دزفولی- اهوازی-شوشتری، که در آن سه شهر بدان صحبت میشود، و زبان لری بختیاری که توسط مردمی که در مناطق کم ارتفاع خوزستان و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، باغملک، ایذه و … زندگی میکنند، صحبت میشود و زبان لری بالاگریوه ای که توسط مردم شهرستان اندیمشک و شوش صحبت میشود. زبانهای فارسی، عربی، لری، و دزفولی در شوش صحبت میشود.[41][42]
استان خوزستان دارای زبانهای گوناگونی است که عبارتند از: فارسی، لری، عربی و زبان قشقایی. عمده اقوام خوزستان هر کدام گویش ویژهٔ خود را دارند که تا حدودی با هم متفاوتاند.[43]
تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربزبانهای خوزستان، بیشتر در شهرستانهای آبادان، خرمشهر، دشت آزادگان، شادگان، شوش و هویزه بود، اما پس از شروع جنگ جنگزدگان عربزبان بیشتر در شهرکهای اطراف و محلههای شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سکنی یافتند.[44]
بومیان قدیمی شهرهای شوشتر، دزفول، بهبهان، رامهرمز، ماهشهر، هندیجان به گویشهای زبان فارسی یعنی شوشتری، دزفولی، بهبهانی، رامهرمزی، ماهشهری-هندیجانی و … صحبت میکنند و گویش آنها ریشه در پارسی میانه دارد. لهجه اهوازی و لهجه آبادانی نیز در این دو شهر به کار میروند که نزدیکترین گویشهای خوزستانی به فارسی معیار هستند.[45][46][47]
گویشوران لری بختیاری در شهرستانهای ایذه، مسجدسلیمان، اندیکا، لالی، گتوندو هفتکل، دزفول، و شوشتر ،دژپارت در کنار سایر گویشوران خوزستانی ساکن هستند. استان خوزستان محل اسکان قشلاقیِ برخی ایلات کوچروی بختیاری است.[48][49][50][51]
گویشوران لری شمالی در شهرستانهای اندیمشک و شوش و بخشهای از شهرستان گتوند و دزفول در کنار سایر گویشوران خوزستانی ساکن هستند.[52][53]
گویشوران لری بهمئی که زبان بسیار سخت تر و اصیل تری نسبت به بقیه گویش های لری است در شهرستانهای صیدون، شهرستان جایزان ، رامهرمز، امیدیه، باغملک، آقاجری، زیدون، بهبهان، هندیجان، ماهشهر و اهواز در کنار سایر گویشوران خوزستانی ساکن هستند.[43] لرهای کهگیلویه ساکن در استان خوزستان از ایل بهمئی و طیبی میباشند.[54]
قشقاییزبانان نیز در شهرهای اهواز، هفتکل، (زیدون)، امیدیه و آغاجاری زندگی میکنند.[55]
طی پژوهشی که به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۱۳۸۹ خورشیدی انجام شد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد زبانهایی که در این نظر سنجی نمونهگیری شد در استان خوزستان به قرار زیر بود:[56]
ترکیب زبانی در استان خوزستان | ||||
---|---|---|---|---|
گروه زبانی | درصد | |||
عربیزبان | ۳۳٫۶٪ | |||
فارسیزبان | ۳۱٫۹٪ | |||
لریزبان | ۳۰٪ | |||
قشقاییزبان | ۲٫۵٪ | |||
کردیزبان | ۱٪ | |||
سایر | ۰٫۷٪ |
استان خوزستان بالاترین نرخ مهاجرت به بیرون را در میان تمام استانهای ایران دارد. تنها در چند سال پیش از ۱۳۹۷، ۴۰۰ هزار نفر از مردم خوزستان بنا به دلایلی مانند آب ناسالم، ریزگردها و هوای نامطبوع، گرمای زیاد هوا و شرایط اقلیمی نامساعد همچنین بیکاری، فقر و گرانی، محل سکونت خود را ترک کرده و به شهرهای شمال ایران مهاجرت کردهاند.[57]
برداشت خرما در سال ۲۰۲۰ در خوزستان ۵۶۰ هزار تن خرما بود.
در سال ۱۲۸۷ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه، توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی، نفت استخراج شده، و اولین گام در تأسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بوده است. چاه شماره یک هماکنون به صورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره میشود.
اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لولهسازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعهها میتوان به لولهسازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان و شرکت نورد و لوله اهواز اشاره کرد.
گرمای بیش از حد و تمرکز صنایع بزرگ در استان خوزستان باعث شده است که این استان پس از استان تهران بزرگترین مصرفکنندهٔ انرژی در ایران باشد.[58] این وضعیت که بار مستقیم آن بر دوش صنعت برق است، تهدیدی برای توسعه استان است زیرا با گرم تر شدن دما، بسیاری از نیروهای متخصص یا کارآفرین ترجیح میدهند که به مناطق خوش آب و هوا تر کوچ کنند. همچنین افزایش دما تأثیر نامطلوبی بر بخشهای رفاهی، تفریحی، صنعت و بخصوص کشاورزی دارد که در دراز مدت میتواند آثار سوء خود را به رخ استان بکشد. اما بر اساس یک نظریه قدیمی، هر تهدیدی میتواند یک فرصت نیز بشمار رود. گفته میشود در طول سال، حدود ۳۰۰ روز هوای آفتابی در ایران وجود دارد که البته این آمار در خوزستان بسیار بیشتر است؛ یعنی استان خوزستان در شمار بهترین مناطق ایران و جهان در زمینه استفاده از پتانسیل انرژی خورشیدی به حساب میآید.[59] نیروگاههای حرارتی و گازی استان عبارتند از رامین، زرگان، آبادان، خرمشهر و فجر.[60]
تا چندی پیش قابلیت کشتیرانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل میشد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد در حال حاضر منتفی است و کشتیرانی تجاری عملاً انجام نمیگیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمنشیر) و ماهشهر و بندر امام پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران، مسیر پراهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ ایران و عراق، آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کُند، به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک میشوند.
آب فراوان رودهای کارون، کرخه و هندیجان (زهره)، جراحی، مارون، اروندرود و دز که اکثراً جزو پرآبترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگهای استان خوزستان، قابلیت بالقوهٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کرده است. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفیجات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفتتپه است که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ میپردازد.
استان خوزستان دارای ۲۹ شهرستان، ۷۰ بخش، ۱۴۶ دهستان و ۸۸ شهر است.
ردیف | نام شهرستان | مرکز شهرستان | سال تأسیس | مساحت
(Km²) |
جدا شده از شهرستان/استان | جمعیت مرکز شهرستان ۱۳۹۵ | جمعیت شهرستان ۱۳۹۵ | زبان |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱ | اهواز | اهواز | ۱۳۱۶ | ۴٬۸۶۴ | شوشتر[62] | ۱٬۱۸۴٬۷۸۸ نفر | ۱٬۳۰۲٬۵۹۱ نفر | فارسی معیار، بختیاری، عربی، شوشتری، بهمئی دزفولی، بهبهانی |
۲ | بهبهان | بهبهان | ۱۳۱۶ | ۲٬۸۸۴ | - | ۱۲۲٬۶۰۴ نفر | ۱۸۰٬۵۹۳ نفر | فارسی بهبهانی، فارسی معیار، لری لیراوی |
۳ | خرمشهر | خرمشهر | ۱۳۱۶ | ۲٬۲۹۸ | - | ۱۳۳٬۰۹۷ نفر | ۱۷۰٬۹۷۶ نفر | عربی، فارسی |
۴ | ایذه | ایذه | ۱۳۱۹ | ۳٬۷۸۹ | اهواز | ۱۱۹٬۳۹۹ نفر | ۱۷۹٬۵۲۰ نفر | بختیاری |
۵ | آبادان | آبادان | ۱۳۲۱ | ۲٬۵۳۸ | خرمشهر | ۲۳۱٬۴۷۶ نفر | ۲۹۸٬۰۹۰ نفر | فارسی؛ عربی |
۶ | دشت آزادگان | سوسنگرد | ۱۳۲۳ | ۱٬۹۷۲ | اهواز | ۵۱٬۴۳۱ نفر | ۱۰۷٬۹۸۹ نفر | عربی |
۷ | دزفول | دزفول | ۱۳۲۵ | ۴٬۶۴۶ | اهواز | ۲۶۴٬۷۰۹ نفر | ۴۴۳٬۹۷۱ نفر | فارسی دزفولی، بختیاری، عربی |
۸ | شوشتر | شوشتر | ۱۳۲۶ | ۲٬۴۳۳ | ۱۰۱٬۸۷۸ نفر | ۱۹۲٬۰۲۸ نفر | فارسی شوشتری، بختیاری، عربی | |
۹ | مسجدسلیمان | مسجدسلیمان | ۱۳۳۳ | ۲٬۱۷۶ | شوشتر[63] | ۱۰۰٬۴۹۷ نفر | ۱۱۳٬۴۱۹ نفر | بختیاری |
۱۰ | رامهرمز | رامهرمز | ۱۳۳۷ | ۱٬۸۱۸ | ۷۴٬۲۸۵ نفر | ۱۱۳٬۷۷۶ نفر | بختیاری، عربی، بهمئی، ترکی قشقایی | |
۱۱ | بندر ماهشهر | بندر ماهشهر | ۱۳۳۸ | ۱٬۹۰۸ | خرمشهر | ۱۶۲٬۷۹۷ نفر | ۲۹۶٬۲۷۱ نفر | فارسی، عربی، |
۱۲ | شادگان | شادگان | ۱۳۵۸ | ۳٬۵۹۸ | خرمشهر | ۴۱٬۷۳۳ نفر | ۱۳۸٬۴۸۰ نفر | عربی |
۱۳ | اندیمشک | اندیمشک | ۱۳۵۹ | ۳٬۱۱۶ | دزفول | ۱۳۵٬۱۱۶ نفر | ۱۷۱٬۴۱۲ نفر | لری بالاگریوهای |
۱۴ | شوش | شوش | ۱۳۲۱ | ۴۸۵۱ | شوش | ۷۷٫۱۴۸
نفر |
۳۱۰٫۰۰۰
نفر |
لری بالاگریوهای، عربی |
۱۵ | باغملک | باغملک | ۱۳۶۹ | ۲٬۲۵۹ | ایذه | ۲۶٬۳۴۳ نفر | ۱۰۵٬۳۸۴ نفر | بختیاری و بهمئی |
۱۶ | امیدیه | امیدیه | ۱۳۷۵ | ۲٬۱۴۸ | بندر ماهشهر | ۶۷٬۴۲۷ نفر | ۹۲٬۳۳۵ نفر | فارسی، بهمئی، عربی، |
۱۷ | لالی | لالی | ۱۳۸۲ | ۱٬۴۰۰ | مسجدسلیمان | ۱۸٬۴۷۳ نفر | ۳۷٬۹۶۳ نفر | بختیاری |
۱۸ | هندیجان | هندیجان | ۱۳۸۲ | ۳٬۷۸۰ | بندر ماهشهر | ۲۹٬۰۱۵ نفر | ۳۸٬۷۶۲ نفر | فارسی، لری لیراوی عربی بندری، |
۱۹ | اندیکا | قلعه خواجه | ۱۳۸۴ | ۲٬۳۶۹ | مسجدسلیمان | ۲٬۴۰۸ نفر | ۴۷٬۶۲۹ نفر | بختیاری |
۲۰ | گتوند | گتوند | ۱۳۸۴ | ۹۷۳ | شوشتر | ۲۴٬۲۱۶ نفر | ۶۵٬۴۶۸ نفر | بختیاری، لری بالاگریوهای، گویش گتوندی، فارسی شوشتری |
۲۱ | رامشیر | رامشیر | ۱۳۸۴ | ۱٬۶۲۰ | رامهرمز | ۲۵٬۰۰۹ نفر | ۵۴٬۰۰۴ نفر | عربی، فارسی |
۲۲ | هویزه | هویزه | ۱۳۸۷ | ۲٬۷۵۷ | دشت آزادگان | ۱۹٬۴۸۱ نفر | ۳۸٬۸۸۶ نفر | عربی |
۲۳ | هفتکل | هفتکل | ۱۳۸۷ | ۱٬۴۳۶ | رامهرمز | ۱۵٬۸۰۲ نفر | ۲۲٬۱۱۹ نفر | بختیاری، ترکی قشقایی |
۲۴ | باوی | ملاثانی | ۱۳۸۹ | ۱٬۳۷۷ | اهواز | ۱۷٬۳۳۷ نفر | ۹۶٬۴۸۴ نفر | عربی، فارسی شوشتری |
۲۵ | کارون | کوت عبدالله | ۱۳۹۱ | ۱٬۱۹۷ | اهواز | ۵۶٬۲۵۲ نفر | ۱۰۵٬۸۷۲ نفر | عربی |
۲۶ | حمیدیه | حمیدیه | ۱۳۹۱ | ۷۷۴ | اهواز | ۲۲٬۰۵۷ نفر | ۵۳٬۷۶۲ نفر | عربی |
۲۷ | آغاجاری | آغاجاری | ۱۳۹۱ | ۲۹۷ | بهبهان | ۱۱٬۹۱۲ نفر | ۱۷٬۴۶۵ نفر | فارسی، لری لیراوی عربی |
۲۸ | کرخه | الوان | ۱۳۹۹ | شوش | ۶٬۸۶۰ نفر | ۶۹٬۳۳۱ نفر | عربی | |
۲۹ | دزپارت | دهدز | ۱۴۰۰ | ایذه | ۵٬۴۹۰ نفر | ۱۹٬۳۲۱ نفر | بختیاری |
خوزستان دارای چند جزیره است که از جمله آنها میتوان به جزیره بونه و جزیره دارا که به آنها دیره و بنه هم میگویند و همچنین به جزیره قبر ناخدا، جزیره آبادان و جزیره مینو اشاره کرد.[64]
این استان از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا واپسین روز جنگ ایران و عراق همواره صحنه عملیاتهای گوناگون ایران برای بازپسگیری مناطق اشغال شده توسط نیروهای ارتش عراق بود. در آغاز جنگ شهرهایی چون آبادان، سوسنگرد، بستان، دزفول، اندیمشک، خرمشهر، و اهواز که مرکز استان بود مرتباً هدف حملات موشکی و توپخانه ارتش عراق قرار داشتند.
خوزستان از جمله استانهایی است که در طول جنگ ایران و عراق دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانیمدت برخی مناطق استان، موشکباران دایمی برخی شهرها و حملات هوایی و زمینی به شهرهای دزفول، بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شوشتر، شادگان، اندیمشک و بسیاری از مناطق دیگر، باعث آسیبهای فراوان به سرمایههای طبیعی و انسانی و زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شد.
در جریان سفر محمدباقر قالیباف به خوزستان، نمایندگان این استان گزارشهایی از مشکلات این منطقه دادند که نشاندهنده بحران آب، بیکاری گسترده و وجود طرحهای نیمه تمام بزرگ در استان خوزستان است. بر اساس گزارشی که روز ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ منتشر شد، رئیس مجلس در نشست پایانی سفر گفت با وجود اینکه ۳۰ درصد منابع آبی ایران در استان خوزستان هستند، «۷۰۰ روستای این استان با تنش آبی» مواجه هستند. حبیب آقاجری، نماینده ماهشهر نیز در این نشست گفت که با وجود صنایع بزرگی که در این منطقه وجود دارد، «نرخ بیکاری این منطقه حدود ۲۵ درصد است». او همچنین از بحران آب و حاشیهنشینی به عنوان دیگر مشکلات این منطقه نام برده و گفت: «بیشترین پول و منابع اعتباری در حوزه انتخابیه من است، اما گردش پول در تهران است».[66]
بحران آب روستاهای خوزستان در طول سال ۱۳۹۸ بارها مطرح شد و برخی نمایندگان مجلس از وجود بحران آب در ۸۰۰ روستای این استان خبر داده بودند. در خردادماه ۱۳۹۸، ساکنان بخش غیزانیه در ۴۵ کیلومتری اهواز در اعتراض به این وضعیت تجمع کردند که با برخورد نیروی انتظامی مواجه شدند. محمد مولوی، نماینده آبادان گفت که شرایط نامناسب زندگی در این استان باعث شده که ۲۰۰ هزار نفر از استان خوزستان به سایر مناطق کوچ کنند. در شهریور سال ۱۳۹۷ پروانه سلحشوری، نماینده تهران خبر داد که در «چند سال اخیر»، حدود ۴۰۰ هزار نفر از این استان به شهرهای شمالی ایران مهاجرت کردهاند. ابراهیم متینیان، نماینده رامهرمز و رامشیر در مجلس نیز در این نشست گفت که طرح ۵۵۰ هزار هکتاری به «موضوع سیاسی» تبدیل شده و «عمداً اجرایی نمیشود».[66]
اشاره این نماینده به مجلس به طرح ۵۵۰ هزار هکتاری به طرحی بازمیگردد که سال ۱۳۷۵ و در جریان سفر علی خامنهای به استان خوزستان مصوب شد. در این طرح ابتدا قرار بود برای توسعه کشاورزی در ۸۰۰ هزار هکتار از زمینهای استانهای خوزستان و ایلام برنامهریزی شود ولی پس از مدتی اعلام شد که این طرح در ۵۵۰ هزار هکتار از این زمینها اجرایی میشود. با وجود گذشت بیش از ۱۴ سال از تصویب این طرح، هنوز سرنوشت نهایی این طرح و زمان اجرای کامل آن مشخص نیست.[66]
تاریخ برق در استان خوزستان با فوران اولین چاه نفت در این استان ارتباط مستقیم دارد. در ساعت چهار صبح روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ با فوران نفت از چاه شماره یک در مسجدسلیمان، نخستین اکتشاف نفت در خاورمیانه به وقوع پیوست وحیات اقتصادی و اجتماعی ایران را به کلی دگرگون کرد. در سال ۱۲۹۰ یعنی ۳ سال پس از فوران نفت از چاه میدان نفتون مسجد سلیمان، پالایشگاه آبادان ساخته شد.[67]
برای تأمین برق مورد نیاز جهت انتقال نفت از مسجد سلیمان به پالایشگاه نفت آبادان از طریق تلمبه خانه ای در منطقه تمبی واقع در مسجدسلیمان یک نیروگاه بخار با قدرت ۶۰۰ کیلووات ساخته شد. این نیروگاه علاوه بر برق تلمبه خانه، روشنایی تأسیسات و معابر و نقاط مورد نیاز و برخی مناطق در شهر را نیز تأمین برق میکرد. به این ترتیب میتوان گفت که صنعت برق در استان خوزستان تاریخی به بلندی تاریخ کشف نفت دارد و همزمان با گسترش صنایع مرتبط با نفت، صنعت برق نیز به عنوان یک زیرساخت ضروری گسترش و توسعه یافت و از حالت یک کالای صرفاً لوکس برای تأمین روشنایی منازل بزرگان و اشراف خارج شد و ماهیتی زیربنایی و خدماتی به خود گرفت. از آن زمان تاکنون صنعت برق در استان خوزستان دوران بسیار پر فراز و نشیبی را طی کرده است.[67]
حاج میرزا حسین خان موقر بوشهری که از تجار بزرگ در حدود سالهای ۱۳۰۸ محسوب میشد و صاحب چندین کشتی تجاری نیز بود برای تأمین برق کارخانه یخ تازه احداثش، از موتور برق استفاده کرد که آنرا روی نوعی قایق به نام دوبه نصب کرده بود و به این ترتیب اولین استفاده از انرژی برق رقم خورد.[67]
میرزا حسین خان موقر بعدها نخستین کارخانه تولید برق اهواز را در ساحل شرقی کارون ساخت. این منطقه اکنون محل استقرار بانک ملی مرکزی است و روبروی ترمینال ۲۴ متری کنونی اهواز میباشد. از آن زمان اهواز دارای برق شد و خانوادههای نقشینه، حاجی خان دولتی، مرتضوی، جزایری، علوی، فتحی و شاهرودی که دارای تمکن مالی بودند منازل و معابر منتهی به منازل خود را با استفاده از روشنایی برق کارخانه روشن ساختند. با توجه به اینکه در آن زمان هنوز کنتور نیز استفاده نمیشد، روش محاسبه بهای برق نیز به این صورت بود که با توجه به تعداد شعلههای برق (لامپ) و تعداد چراغ برق از مشترکان مبالغی دریافت میشد.[67]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.