یکی از شاخههای پارسی میانه From Wikipedia, the free encyclopedia
زبان لُری(به لری: زۊن لٛوْری) [۷] یک زبان ایرانی جنوب غربی است که توسط مردم لر ساکن و کوچنشین در منطقه بزرگی در غرب و جنوب ایران شامل استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و همچنین جنوب ایلام، جنوب همدان، نیمه شرقی استان خوزستان، شمال غرب فارس، شمال غرب بوشهر و جنوب غرب اصفهان گویش میشود. این زبان در کنار فارسی به شاخه جنوبی زبانهای ایرانی جنوب غربی تعلق دارند.[۸]
زبانهای لری خود به دو گروه متمایز متناظر با تمایز بین لر بزرگ و لر کوچک تقسیم میشوند.[۹] زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی میانه است[۱۰] و واژههای آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.[۱۰] ریشه زبانهای ایرانی، لری-بختیاری و سایر گویشهای لری مانند زبان فارسی به پارسی میانه و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان برمیگردد؛[۱۱][۱۲][۱۳][۸][۱۴] زبانشناسانی دیگر لری را یک زنجیره گویشی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونههای فارسی و کردی دانستهاند[۱۰] که میان مردم لر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است و خود از گویشهای مختلف تشکیل شده است.[۱۰] به عبارت دقیقتر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایلها و طایفههاست که شناختهشدهترین این گروهها عبارتند از: بالاگریوه یا پهلی یا فیلی، ممسنی، بختیاری، بویراحمدی، کهگیلویه و ممسنی، ثلاثی و گاه کمزاری.[۱۵]
نام زبان لری در کتابهای تاریخی قدیمی نیامده است و ظاهراً زبان مردمان این ناحیه گویشی از زبان پهلوی در نظر گرفته شده است . پیش از بررسیهای زبانشناسی نوین، برخی نویسندگان بر پایه حدس، گویش لُری را به اشتباه با زبانهای کردیتبار مربوط میدانستند؛ سه زبانی فارسی ، لری و کردی ارتباط تنگاتنی دارند و تمایز های بسیار سطحی دارند این سه زبان به قدری نزدیک هستند که ایجاد تمایز چه در زبان شناسی کهن و چه زبان شناسی نوین بسیار سخت است .[۱۶] آنچه لری وگویش هایش نشان میدهد نتایج بسیار محکمی گونه شناسی فارسی غربی میرسند .[۱۷]همه لهجههای لری شباهت زیادی به فارسی استاندارد دارند .[۱۸]از نمونه های زبان شناسی که اشتباهاً لری را با کردی مرتبط میدانستند میتوان به دهخدا ، لغت نامه دهخدا ، لر (و یا لور) را نام عشیرتی بزرگ از عشایر کرد میداند :
گروهی از کردها در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۱۹]
یا دکتر پرویز ناتل خانلری گویشهای لری را نزدیک به زبان کردی گمان برده است و در این خصوص مینویسد: «در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن که با کردی خویشاوندی دارد اما با هیچیک از شعبههای آن درست یکسان نیست و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.»[۲۰]
بر پایه گمانی دیگر از میان تمام اقوام آریایی، لرها از نظر سازمان زبانی رابطه تنگاتنگی با کردی زبانان و فارسی زبانان دارند زیرا این سه زبان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و تمایز آنها از زبان شناسی بسیار سخت است . [۱۰] لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند اما کارشناسان در این باره اختلاف نظر دارند که لری و فارسی از فارسی باستان منشعب شدهاند یا از فارسی میانه. گویشهای لری شمالی یک زنجیره گویشی مابین فارسی و کردی هستند.[۱۰]
دهخدا همچنین ذکر میکند :
در زبان لری الفاظ عربی بسیار است و نمی آید، و اما این ده حرف در زبان لری نمی آید: ح ص ط ظ ع غ ف ق.[۲۱]
عدهای از زبان شناسان لری را به عنوان یک زبان در نظر نگرفتهاند و آن را گویشی از فارسی بهشمار آوردهاند[۲۲][۲۳][۲۴] همچنین از دیدگاه ایران کلباسی گویش لری از شاخه جنوب غرب زبانهای ایرانی نو و خواهر زبان فارسی است.[۲۲] از سوی دیگر اریک آنونبی،[۳] دانشنامه ایرانیکا،[۱۴][۸] فهرست لینگوییست[۲۵] و سکندر امانالهی[۳] لری را زبانی مستقل از فارسی استاندارد امروزی معرفی میکنند ، ولی به طور قطع غیر قابل تمایز بین لری و فارسی میانه است. همچنین اتنولوگ زبان لری را مستقل از زبان فارسی استاندارد معرفی کرده و بیش از ۸۰٪ واژگان زبان لری و فارسی استاندارد را مشترک میداند.[۲۶]
زبان لری یکی از زبانهایی است که حیاتش به دلایل مختلف درون و برون قومی، در معرض تهدید است. با توجه به استفادهٔ وافر و نسنجیده از شیوهٔ واژهگزینی، این شیوه به مهمترین عامل آسیبرسان به زبان لُری تبدیل شده است. امروزه تعامل اقوام و ملل به شکل عجیبی گسترش یافته است و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یکدیگر در همه عرصهها شده است. در این خصوص، تأثیر زبانها بر یکدیگر برای بعضی از اقوام به فرصت و برای برخی دیگر به تهدیدی جدی تبدیل شده است. برخی از زبانها به دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان که بیشتر درونقومی است دارای فرصت و برخی دیگر به دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. به نظر میرسد لُری در زمرهٔ زبانهای دستهٔ دوم یعنی زبانهای مورد تهدید قرار میگیرد.[۲۷] این قوم به علت نداشتن رسمالخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سالهای اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی استاندارد صحبت کردن و دوری از زبانهای بومی گرایش پیدا کردهاند که هر دوی این عوامل خطری برای ادامه حیات زبانهای مردم لر هستند. پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یافته است.[۲۸]
|پراکندگی زبان لری و گویشهای آن در ایران]]
پراکندگی گویشوران لر در امتداد رشته کوه زاگرس در غرب کشور ایران و بهطور دقیقتر از زاگرس میانی تا کنارههای خلیج فارس و در غرب تا حدود میان رودان است.[۱۴] بیشترین جمعیت گویشوران لر در استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است ولی جمعیت قابل ملاحظهای از لرزبانها در مناطقی از جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان و استان بوشهر ساکن هستند.[۱۴] ولی برخی از لرزبانها در مناطقی از ایران پراکندهاند که علت این پراکندگی بهطور عمده مسائل سیاسی به ویژه در زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله میتوان به لرزبانهایی که به استانهای قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هماکنون بخشی از گویشوران لر بهشمار میآیند
دزفولی و شوشتری نیز با اینکه به عنوان گویشی از زبان فارسی مطرح اند، به لری شبیه تراند.[۸][۱۴]
هر چه از سوی میانه زاگرس به جنوب و کنارههای خلیج فارس حرکت کنیم گویشوران لر به زبان فارسی بیشتر نزدیک میشوند و هر چه به سمت زاگرس میانی و شمالی و بهطور خاص مناطق کردزبان حرکت کنیم واژهها و شباهتهای واجی بیشتری میان گویشوران لر و گویشوران کرد خواهیم داشت و لری خرمآبادی نمونهای از نزدیکترین گویشهای لری به زبان کردی است.[۱۴]
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۲۹][۳۰][۳۱] واژهای است که به سرزمینهای لرنشین اطلاق میگردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند.[۲۹][۳۰][۳۱] لرستان در طول تاریخ به مناطق کوچکتری تقسیم شده است.
لغت نامه دهخدا در کنار توصیف استان لرستان به عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان به معنای سرزمین محل سکونت لرها نام میبرد:
لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران، که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان.[۳۲]
و سکنه نواحی واقع در شمال غربی آبدیز یکی موسوم به لکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است. زبان لری فعلی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم، و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی در آن کمتر نفوذ یافته و به واسطه محصور بودن در کوهها این نظر بیشتر تأیید میشود، در صورتی که کردستان چون در سر راه واقع بوده عناصر خارجی در آن بیشتر نفوذ یافتهاند.
دانشنامه ایرانیکا جغرافیای گویشوران لر را از جنوب استان همدان (دست کم از نهاوند به سمت جنوب) تا خوزستان و استان فارس بیان میکند. جدا از تقسیم مردم لر به دو گروه لرهای بزرگ و لرهای کوچک، گویش لری را میتوان به دو دسته لری شمالی و جنوبی تقسیم کرد و رودخانه دز را میتوان به نوعی مرز دو دسته لری شمالی و جنوبی دانست که لری شمالی به زبان کردی نزدیکتر است اما در هر حال زبان لری و گویشهای مختلف آن شاخهای از گویشهای ایرانی جنوب غربی است.[۸] بهطور دقیق تر میتوان گویشهای لری را به مناطق جغرافیایی زیر تقسیم کرد:
۱. لری بختیاری: استان چهار محال و بختیاری، قسمت اعظم خوزستان، شرق لرستان[۸] و قسمتهای غربی و جنوبی استان اصفهان.[۱۱]
۲. نواحی شمالی: بروجرد، جنوب استان همدان[۸][۳۳] و بخشهایی از جنوب استان مرکزی.[۱۴]
۵. لری میانی: خرمآباد، دورود، پلدختر، دوره، اندیمشک، شوش، شهرستان درهشهر،[۸] قسمتهایی از استان قزوین[۱۴] و در عراق[۳۴]
واکهها و همخوانهای زبان لری عبارتند از:
گویشهای لری با تفاوتهای کم و بیش از هم سخن گفته میشوند.[۳۸] دانشنامه ایرانیکا زبان لری را به دو دسته کلی لری شمالی و لری جنوبی تقسیم کرده است.[۸][۱۴] از سوی دیگر فهرست لینگوییست لری را به سه دسته شمالی، بختیاری و جنوبی دستهبندی کرده است.[۲۵] بنابراین میتوان لری را به سه دسته زیر تقسیم کرد که خود شامل گویشهای مختلف است.[۲۵]
برخی لکی را نیز گویشی از زبان لری دانستهاند.[۳۹][۴۰] زبان لکی و لری خرمآبادی ۷۸ درصد، لری خرمآبادی و لری بختیاری نیز ۷۸ درصد و لری بختیاری و لری جنوبی ۸۶ درصد شباهت دارند.[۴۱][۴۲]
نوشتار زیر به لری خرمآبادی است.[۸]
ایما هوفتیئیم نهزیکیا سائت چارئو چارئو نیم. ونو که پآ تهش بیئن ئو بیار بیئن همهنه بیآر کهردهن ئو و سورئت ههمه خوشونه آماده کهردن سی رهته ویره قوله
آما قهرار نیآن که یهک دو نهفر بئیسن د اشگهفت ئو بهقیه روئن ویره قوله. چوونکه اساسیا زیادی داشتهن که نمیتونهسهن وا خوشو بیارهنشو، دو نهفر مئنن د اشگهفت که هم بئسن ته ئی اساسیا ئو هم ئناشتا هازر بهکهن که موقع که اینو ورمیگهردن بوهورهن.
اوفتائیم و ره. نهزیک یه سائتی ره رهتیم تا رئسهسیم و قوله. الوته خهیلی سهرد بی. بهرف ئم اومایی. یه تیکهام بهردیا کوو سور بینی؛ و همی دهلیل ایما یوآش یوآش ئو وا سهختی میرهتیم و ره.
amā qerār nĪā-n ke yak dö nafar bē-Īs-an de ešgaft ö baqia rö-an vīr-e kola. čūnke asās-yā ziād-Ī dāšt-en ke ne-mĪ-tōness-en vā xo-šō bö-jr-an-ešō, dö nafar man-en de ešgaft ke ham bē-Īs-an tĪ asā-s-yā va ham enāštā-ne hāzer kon-an ke möjqē ke īn-ō ver-mĪ-gerd-an bo-hor-an
ترجمه فارسی
ما تا نزدیکیهای ساعت چهار، چهار و نیم خفته بودیم. آنهایی که پای آتش بودند و بیدار شده بودند، همه را بیدار کردند و همگی به سرعت خود را برای رفتن به سوی قله آماده کردند.
اما قرار گذاشتند که یکی دو نفر در غار (شکاف) بمانند و بقیه به سوی قلهٔ کوه راهی شوند. چونکه اثاثهای بسیای داشتند که نمیتوانستند همه آنها را با خود حمل کنند. دو نفر در غار ماندند که هم مراقب اثاثها باشند و هم صبحانهای آماده کنند که هنگام بازگشت گروه بخورند.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.