زبان لری

یکی از زبان‌های ایرانی غربی از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

زبان لری

زبان لُری یکی از زبان‌های زبان ایرانی جنوب غربی است که توسط مردم لر ساکن و کوچ‌نشین در منطقه بزرگی از غرب و جنوب ایران شامل استان‌های لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و همچنین جنوب ایلام، جنوب همدان، نیمه شرقی استان خوزستان، غرب فارس، شمال غرب بوشهر، مناطقی از استان مرکزی و جنوب غرب اصفهان گویش می‌شود. این زبان در کنار فارسی به شاخه جنوبی زبان‌های ایرانی جنوب غربی نو تعلق دارند.[۷]

اطلاعات اجمالی لری, زبان بومی در ...
لری
زبْوݩ لٛۏری
Thumb
زبان بومی درایران،
بخش‌هایی از شرق عراق.[۱][۲]
منطقهمرکز و جنوب زاگرس
قومیتمردم لر
شمار گویشوران
بیش از ۴ میلیون[۳][۴]
حدود ۵ میلیون[۵]  (بدون تاریخ)
گویش‌ها
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹در زمان‌های گوناگون:

lrc  لری شمالی

bqi  گویش بختیاری

luz  لری جنوبی
گلاتولوگluri1252[۶]
بستن

زبان‌های لری خود به دو گروه متمایز متناظر با تمایز بین لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می‌شوند.[۸] زبان لری همانند زبان فارسی نواده‌ای از زبان پارسی میانه است[۹] و واژه‌های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.[۹] ریشه زبان‌های ایرانی، لری-بختیاری و سایر گویش‌های لری مانند زبان فارسی به پارسی میانه و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان برمی‌گردد؛[۱۰][۱۱][۱۲][۷][۱۳] زبان‌شناسانی دیگر لری را یک زنجیره گویشی از گویش‌های ایرانی جنوب غربی بین گونه‌های فارسی و کردی دانسته‌اند[۹] که میان مردم لر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است و خود از گویش‌های مختلف تشکیل شده است.[۹] به عبارت دقیق‌تر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایل‌ها و طایفه‌هاست که شناخته‌شده‌ترین این گروه‌ها عبارتند از: بالاگریوه یا پهلی یا فیلی، ممسنی، بختیاری، بویراحمدی، کهگیلویه و ممسنی، ثلاثی و گاه کمزاری.[۱۴]

پیشینه

خلاصه
دیدگاه

نام زبان لری در کتاب‌های تاریخی قدیمی نیامده است و ظاهراً زبان مردمان این ناحیه گویشی از زبان پهلوی در نظر گرفته شده است . پیش از بررسی‌های زبان‌شناسی نوین، برخی نویسندگان بر پایه حدس، گویش لُری را به اشتباه با زبان‌های کردی‌تبار مربوط می‌دانستند؛ سه زبانی فارسی ، لری و کردی ارتباط تنگاتنی دارند و تمایز های بسیار سطحی دارند این سه زبان به قدری نزدیک هستند که ایجاد تمایز چه در زبان شناسی کهن و چه زبان شناسی نوین بسیار سخت است .[۱۵] آنچه لری وگویش هایش نشان میدهد نتایج بسیار محکمی گونه شناسی فارسی غربی میرسند .[۱۶]همه لهجه‌های لری شباهت زیادی به فارسی استاندارد دارند .[۱۷]از نمونه های زبان شناسی که اشتباهاً لری را با کردی مرتبط میدانستند میتوان به دهخدا ، لغت نامه دهخدا ، لر (و یا لور) را نام عشیرتی بزرگ از عشایر کرد می‌داند :

گروهی از کردها در کوه‌های میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۱۸]

یا دکتر پرویز ناتل خانلری گویش‌های لری را نزدیک به زبان کردی گمان برده است و در این خصوص می‌نویسد: «در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایل‌های بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویش‌هایی سخن که با کردی خویشاوندی دارد اما با هیچ‌یک از شعبه‌های آن درست یکسان نیست و میان خود آنها نیز ویژگی‌ها و دگرگونی‌هایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه گویش‌های بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.»[۱۹]

بر پایه گمانی دیگر از میان تمام اقوام آریایی، لرها از نظر سازمان زبانی رابطه تنگاتنگی با کردی زبانان و فارسی زبانان دارند زیرا این سه زبان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و تمایز آنها از زبان شناسی بسیار سخت است . [۹] لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند اما کارشناسان در این باره اختلاف نظر دارند که لری و فارسی از فارسی باستان منشعب شده‌اند یا از فارسی میانه. گویش‌های لری شمالی یک زنجیره گویشی مابین فارسی و کردی هستند.[۹]

دهخدا همچنین ذکر می‌کند :

در زبان لری الفاظ عربی بسیار است و نمی آید، و اما این ده حرف در زبان لری نمی آید: ح ص ط ظ ع غ ف ق.[۲۰]

دیدگاه‌ها دربارهٔ لری

عده‌ای از زبان شناسان لری را به عنوان یک زبان در نظر نگرفته‌اند و آن را گویشی از فارسی به‌شمار آورده‌اند[۲۱][۲۲][۲۳] همچنین از دیدگاه ایران کلباسی گویش لری از شاخه جنوب غرب زبان‌های ایرانی نو و خواهر زبان فارسی است.[۲۱] از سوی دیگر اریک آنونبی،[۳] دانشنامه ایرانیکا،[۱۳][۷] فهرست لینگوییست[۲۴] و سکندر امان‌الهی[۳] لری را زبانی مستقل از فارسی استاندارد امروزی معرفی می‌کنند ، ولی به طور قطع غیر قابل تمایز بین لری و فارسی میانه است. همچنین اتنولوگ زبان لری را مستقل از زبان فارسی استاندارد معرفی کرده و بیش از ۸۰٪ واژگان زبان لری و فارسی استاندارد را مشترک می‌داند.[۲۵]

وضعیت کنونی

زبان لری یکی از زبان‌هایی است که حیاتش به دلایل مختلف درون و برون قومی، در معرض تهدید است. با توجه به استفادهٔ وافر و نسنجیده از شیوهٔ واژه‌گزینی، این شیوه به مهم‌ترین عامل آسیب‌رسان به زبان لُری تبدیل شده است. امروزه تعامل اقوام و ملل به شکل عجیبی گسترش یافته است و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یک‌دیگر در همه عرصه‌ها شده است. در این خصوص، تأثیر زبان‌ها بر یک‌دیگر برای بعضی از اقوام به فرصت و برای برخی دیگر به تهدیدی جدی تبدیل شده است. برخی از زبان‌ها به دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان که بیش‌تر درون‌قومی است دارای فرصت و برخی دیگر به دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. به نظر می‌رسد لُری در زمرهٔ زبان‌های دستهٔ دوم یعنی زبان‌های مورد تهدید قرار می‌گیرد.[۲۶] این قوم به علت نداشتن رسم‌الخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سال‌های اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی استاندارد صحبت کردن و دوری از زبان‌های بومی گرایش پیدا کرده‌اند که هر دوی این عوامل خطری برای ادامه حیات زبان‌های مردم لر هستند. پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یافته است.[۲۷]

پراکندگی

خلاصه
دیدگاه
Thumb
پراکندگی گویش‌وران زبان لری در ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی طی نظرسنجی به سفارش شورای فرهنگ عمومی ایران

|پراکندگی زبان لری و گویش‌های آن در ایران]]

پراکندگی گویش‌وران لر در امتداد رشته کوه زاگرس در غرب کشور ایران و به‌طور دقیق‌تر از زاگرس میانی تا کناره‌های خلیج فارس و در غرب تا حدود میان رودان است.[۱۳] بیشترین جمعیت گویش‌وران لر در استان‌های لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است ولی جمعیت قابل ملاحظه‌ای از لرزبان‌ها در مناطقی از جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان و استان بوشهر ساکن هستند.[۱۳] ولی برخی از لرزبان‌ها در مناطقی از ایران پراکنده‌اند که علت این پراکندگی به‌طور عمده مسائل سیاسی به ویژه در زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله می‌توان به لرزبان‌هایی که به استان‌های قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هم‌اکنون بخشی از گویش‌وران لر به‌شمار می‌آیند.

جمعیت ایران بالغ بر ۷۵٬۱۴۹٬۶۶۹ تن (سرشماری سال ۱۳۹۰) و ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ تن (سرشماری سال ۱۳۹۵) و وسعت ایران ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع است بنابراین سه استان عمدتاً لر نشین در سال ۱۳۹۰ در حدود ٣,۶۵ درصد وسعت ایران و در حدود 4.40 درصد از جمعیت ایران در سال ۱۳۹۰ و 4.28 درصد از جمعیت ایران در سال ۱۳۹۵ را تشکیل می‌دهد که نشان دهنده کاهش درصد جمعیت این چهار استان به جمعیت کل کشور طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ می‌باشد (رشد کمتر جمعیت نسبت به بقیه مناطق و مهاجرت منفی داخلی یا خارجی). جمعیت کل این سه استان در سال ۱۳۹۵ بر اساس سرشماری ۱۱٣٣۰٩ نفر نسبت به سال ۱۳۹۰ افزایش یافته‌است (به‌طور میانگین سالانه ٢٢۶۶٢ نفر).

اطلاعات بیشتر ردیف, نام استان ...
ردیفنام استانمرکزوسعت (کیلومتر مربع)جمعیت سال ۹۰جمعیت سال ۹۵
۱ لرستانخرم آباد٢٨٢٩۴۱٧۵۴٢۴٣۱٧۶۰۶۴٩
۲ چهارمحال و بختیاریشهرکرد۱۶٣٢٨٨٩۵٢۶٣۹۴٧٬٧۴۳
۳ کهگیلویه و بیراحمدیاسوج۱۵۵۰۴۶۵٨۶٢٩٧۱٣۰۵٢
کل بخش‌های لرنشین ایران-(3.65٪) ۶۰۱٢۶(4.40%) ۳٣۰٨۱٣۵(4.28%) ٣۴٢۱۴۴۴
بستن



دزفولی و شوشتری نیز با اینکه به عنوان گویشی از زبان فارسی مطرح اند، به لری شبیه تراند.[۷][۱۳]
هر چه از سوی میانه زاگرس به جنوب و کناره‌های خلیج فارس حرکت کنیم گویش‌وران لر به زبان فارسی بیشتر نزدیک می‌شوند و هر چه به سمت زاگرس میانی و شمالی و به‌طور خاص مناطق کردزبان حرکت کنیم واژه‌ها و شباهت‌های واجی بیشتری میان گویش‌وران لر و گویش‌وران کرد خواهیم داشت و لری خرم‌آبادی نمونه‌ای از نزدیکترین گویش‌های لری به زبان کردی است.[۱۳]

لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۲۹][۳۰][۳۱] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند.[۲۹][۳۰][۳۱] لرستان در طول تاریخ به مناطق کوچکتری تقسیم شده است.

لغت نامه دهخدا در کنار توصیف استان لرستان به عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان به معنای سرزمین محل سکونت لرها نام می‌برد:

لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران، که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوه‌های بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان.[۳۲]


و سکنه نواحی واقع در شمال غربی آبدیز یکی موسوم به لکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است. زبان لری فعلی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم، و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی در آن کمتر نفوذ یافته و به واسطه محصور بودن در کوه‌ها این نظر بیشتر تأیید می‌شود، در صورتی که کردستان چون در سر راه واقع بوده عناصر خارجی در آن بیشتر نفوذ یافته‌اند.

دانشنامه ایرانیکا جغرافیای گویش‌وران لر را از جنوب استان همدان (دست کم از نهاوند به سمت جنوب) تا خوزستان و استان فارس بیان می‌کند. جدا از تقسیم مردم لر به دو گروه لرهای بزرگ و لرهای کوچک، گویش لری را می‌توان به دو دسته لری شمالی و جنوبی تقسیم کرد و رودخانه دز را می‌توان به نوعی مرز دو دسته لری شمالی و جنوبی دانست که لری شمالی به زبان کردی نزدیکتر است اما در هر حال زبان لری و گویش‌های مختلف آن شاخه‌ای از گویش‌های ایرانی جنوب غربی است.[۷] به‌طور دقیق تر می‌توان گویش‌های لری را به مناطق جغرافیایی زیر تقسیم کرد:

۱. لری بختیاری: استان چهار محال و بختیاری، قسمت اعظم خوزستان، شرق لرستان[۷] و قسمت‌های غربی و جنوبی استان اصفهان.[۱۰]

۲. نواحی شمالی: بروجرد، جنوب استان همدان[۷][۳۳] و بخش‌هایی از جنوب استان مرکزی.[۱۳]

  1. لری بهمئی: بهمئی ،رامهرمز، بهبهان، امیدیه ٬باغ‌ملک، هندیجان، دیلم، گناوه، بخش کمی از دشتستان و قسمت‌هایی از لردگان.
  2. لری بویراحمدی: در شهرستان‌های بویراحمد، دنا، گچساران، باشت، دهدشت ،چرام، نورآباد ممسنی، بخشی از سپیدان، کازرون و قسمت‌هایی از مرودشت.

۵. لری میانی: خرم‌آباد، دورود، پلدختر، دوره، اندیمشک، شوش، شهرستان دره‌شهر،[۷] قسمت‌هایی از استان قزوین[۱۳] و در عراق (مورد اختلاف)[۳۴]

واج‌شناسی

واکه‌ها و همخوان‌های زبان لری عبارتند از:

واکه‌ها

اطلاعات بیشتر پیشین, پسین ...
پیشین پسین
بسته i: u:
ɪ ʊ
میانه ɛ ɔ
باز a~æ ɑ:
بستن

همخوان‌ها

اطلاعات بیشتر لبی, دندانی/لثوی ...
لبی دندانی/لثوی لثوی‌کامی کامی نرم‌کامی زبانکی چاکنایی
انسدادی بی‌واک p t k q ʔ
واک‌دار b d ɡ ɢ
انسایشی بی‌واک t͡ʃ
واک‌دار d͡ʒ
سایشی بی‌واک f s ʃ x χ h
واک‌دار (v~w) z ʒ ɣ ʁ
خیشومی m n ɲ
زنشی ɾ
ناسوده ʋ l j
بستن

گویش‌ها

گویش‌های لری با تفاوت‌های کم و بیش از هم سخن گفته می‌شوند.[۳۵] دانشنامه ایرانیکا زبان لری را به دو دسته کلی لری شمالی و لری جنوبی تقسیم کرده است.[۷][۱۳] از سوی دیگر فهرست لینگوییست لری را به سه دسته شمالی، بختیاری و جنوبی دسته‌بندی کرده است.[۲۴] بنابراین می‌توان لری را به سه دسته زیر تقسیم کرد که خود شامل گویش‌های مختلف است.[۲۴]

برخی لکی را نیز گویشی از زبان لری دانسته‌اند.[۳۶][۳۷] لری خرم‌آبادی ۷۸ درصد، لری خرم‌آبادی و لری بختیاری نیز ۷۸ درصد و لری بختیاری و لری جنوبی ۸۶ درصد شباهت دارند.[۳۸][۳۹]همچنین لری خرم آبادی با فارسی ۸۵٪ شباهت دارند.[۴۰]

نوشتار

خلاصه
دیدگاه

برای نوشتن زبان لری، تاکنون در دهه‌های گذشته، تلاش‌هایی متعدد برای تدوین و تعریف رسم‌الخط‌های مختلف انجام شده است.

اما هیچ كدام تقریبا توفیق چندانی برای جلب نظر قشر فرهیخته و نویسندگان زبان لری پیدا نکرده است. به نظر برخی از دست‌اندرکارانِ کتابت لری، علت اصلی این امر، كم كاری نخبگان و افراد تحصیلکرده لر در امر نوشتن به مجموعه زبان‌های لری بوده است. زبان لری سنتا زبانی شفاهی بوده است و بیشتر گنجینه های ادبی این زبان نامکتوب می‌باشد. و البته، برای نوشتن، بیشتر لر-زبانان یا از زبان فارسی برای مکاتبات رسمی استفاده می‌کنند، و یا با استفاده از رسم الخط فارسی، و بدون تبعیت از استنادارد و قانون و رسم الخط خاصی، گویش لری خویش را می‌نویسند.[۴۱]

به هر حال، از موفق‌ترین و تثبیت‌شده‌ترین رسم‌الخط‌های لری، رسم‌الخط «پاپَریک» می باشد، که از الفبای فارسی الهام گرفته شده، و حروف، علائم، و قواعد خاصی برای بازتاب دادن گویش‌های مختلف لری به آن اضافه شده است. این رسم‌الخط حاصل تلاش‌های آقای غلام‌رضا مهرآموز در سال ۱۳۷۴ شمسی می باشد. در سال ۱۳۹۴ شمسی، با همکاری آقای محمد موگویی، اصلاحات و ویرایش‌هایی روی این خط انجام شد و به شکل امروزهٔ آن در‌آمد. نتائج و ثمرات این تلاش‌ها در ویدئوها و بلاگ‌ها و مقالات متعدد، و همین‌طور کتابی چاپ شده در سال ۱۳۹۶ شمسی تالیف شده به دست آقایان مهرآمز و موگویی و با نام «ڤانومنیایٛن نيسٱنن و هٱنن ڤ لٛۏری (آموزش نوشتن و خواندن به لری)» ارائه شده است.[۴۱]

از دیگر تلاش‌ها برای تدوین رسم‌الخط لری، می‌توان دو مورد اشاره کرد. اولین آن‌ها، رسم‌الخط ارائه شده برای گویش بختیاری می‌باشد که توسط آقای اشرف اسدی با همکاری با زبان‌شناس کانادایی اریک جان آنونبی در دانشگاه اوپسالا در سوئد در سال ۱۳۹۷ شمسی، در کتابی تدوین و ارائه شده است. این الفبا نیز مشتق گرفته شده از خط فارسی می باشد.[۴۲] مبلغین مسیحی موسسه‌ای در شهر البوکرکی، نیومکزیکو، از این رسم‌الخط برای ترجمهٔ تعدادی چند از فصول عهد جدید انجیل به بختیاری استفاده کردند.[۴۳] رسم‌الخط دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، خط «لورتین» (ترکیب دو واژهٔ «لاتین» و «لوری») است، که الفبای لاتین، با حروف و علامات برای نشان‌دادن گویش‌های لری می‌باشد. این رسم‌الخط کاربردی «کمکی» (یعنی برای برگردان‌های علمی و نه نوشتار روزمره) دارد.[۴۱] و نهایتا، بعضی افراد، برای نوشتار گویش‌های لری، از رسم‌الخط کردی استفاده می‌کنند، که البته این امر نیز فراگیر نشده است.

در این بخش، تمرکز بر روی «رسم‌الخط پاپریک» خواهد بود. این الفبا دارای ۴۲ حرف است، به طوری که تمامی صداهای ممکنه در گویش‌های مختلف لری را پوشش دهد (بجز ۸ حرف «ث ح ذ ص ض ط ظ ع» که تنها در وام‌واژگان عربی به کار می‌روند).

جدول زیر، این حروف را نشان می‌دهد.[۴۱]

اطلاعات بیشتر شماره, حرف ...
شماره حرف معادل لورتین آوانگاری نمونه نکته
۱ آ ـاā[a]آساراٛ
۲ ٱa[ɑː]ٱفتوٛمعادل فتحه
۳ اٛe[æ]اٛنسانمعادل کسره
۴ اْê[ə]زیرناْخیز
برار
معادل شوآ‌ (واکه بی‌رنگ)، بدون معادل در فارسی. در میان واژه، این حرف نوشته نمی‌شود
۵ ایـ یـ یi[iː]ایرٱ
ایمٱ
۶ بb[b]بٱرد
بٱلگ
۷ پp[p]پیل
پٱلامار
۸ تt[t]تٱش
تیار
۹ جj[d͡ʒ]جٱمشیر
جیا
۱۰ چč[t͡ʃ]چی
چیل
۱۱ خx[x]خوم
خورزمار
۱۲ دd[d]دایا
دۊنسمٱند
۱۳ ڌđ[ð]دوهڌٱر
باڌ
ذال معجم، در فارسی امروزی معادل ندارد.
۱۴ رr[ɾ]رٱهڌوم
ریڤار
۱۵ ڒrr[r]کڒ داڤۊدحرف «ر» مشدد، در فارسی معادل ندارد.
۱۶ زz[z]مٱزۊنم
زۊما
۱۷ ژž[ʒ]تٱژگا
رۊژ
۱۸ سs[s]سامۊن
سی‌مو
۱۹ شš[ʃ]شانازی
شیر
۲۰ غğ[ɢ]غٱریڤ
جٱرغاٛ
۲۱ فf[f]فٱن باز
فئرٱ
۲۲ قq[q]قارنیڌن
قٱپ
۲۳ ڤv[ʋ]ڤولات
ڤارگٱ
۲۴ ۋw[w]سیۋ
گولاۋ
۲۵ کk[k]کال
کار
۲۶ کٛķ[c/cʰ]کٛۊچۊ
کٛینی
«ک» لری جنوبی، تلفظی خاص شبیه «چ» خفیف، مانند تلفظ حرف «ک» در لهجهٔ تبریزی ترکی آذربایجانی.
۲۷ گg[g]گۊلۊ
گرهڌن
۲۸ ڳńg[ɲ~ɟ]شنڳ
شٱنڳٱر
حرف «گ» که تلفظ آن خفیف و خیوشمی شده و در حرف «ن» پیش از آن ادغام می‌گردد. در فارسی معادل ندارد.
۲۹ لl[l]لیڤٱ
لیر
۳۰ لٛł[ɫ]تولٛ
کیسلٛ
حرف «لام» ثقیل یا زاگرسی، تلفظی مانند «ل+ی» دارد. در زبان فارسی معادل ندارد، در کردی با حرف «ڵ» نوشته می‌شود.
۳۱ مm[m]می
مٱچم
۳۲ نn[n]نازار
نئها
۳۳ نٚň[∅]برارۊنٚ
نۊنٚ
«نون پنهان»، نون که در آخر واژه می‌آید، اما در خواندن، تلفظ نمی‌شود. اما اگر پس از واژه، حروف مصوت بیایند، این حرف خوانده شده (مانند قانون پیوستگی آوایی در زبان فرانسه (لییِزون)) و در نوشتار نیازی به نوشتن علامت «۷» روی حرف نون نیست.
۳۴ او وo[o]اورٱک
گور
معادل ضمه
۳۵ اۊ ۊu[u]اۊمام
بۊشهر
۳۶ ۉow/aw[ow]شۉ
ایمشۉ
«واو غنه»، در فارسی معادل ندارد.
۳۷ ۏö[œ]دۏ
تۏ
«ضمه فیلی»، در فارسی معادل ندارد. معال «اؤ» در ترکی آذربایجانی. در نوشتار کردی، از حرف «ۊ» برای آن استفاده می‌شود.
۳۸ ؤü[y]مؤرم«ضمه مینجایی»، در فارسی معادل ندارد. معال «اۆ» در ترکی آذربایجانی. پیش‌تر در نوشتار لری، حرف «ۋ» برای این صدا در نظر گرفته شده بود.
۳۹ هـ هh[h]هۊناٛ
هومال
۴۰ ئ-[ʔ]اۊمائن
دیئن
همزه
۴۱ ایـٛ یٛـ یٛî[e]هیٛل
بیٛل
شیٛر
«یاء مجهول»، در فارسی امروزهٔ ایرانی معادل ندارد.
۴۲ یـ یy[j]یو چناٛ؟
یار
بستن

در این رسم‌الخط، نقش‌نمای اضافه در زبان لری مانند فارسی می‌باشد، به این معنی که نقش‌نما نوشته نمی‌شود. در صورت نیاز، حروف متصل کننده مانند «ی» نوشته می‌شوند.

نمونه نوشتار

خلاصه
دیدگاه

نوشتار زیر به لری خرم‌آبادی است.[۷]

ایما خوفتیئیم نزدیکیا ساعٱت چار اۏ چار اۏ نیم. ڤٱنو کاٛ پا تٱش بئین اۏ بیار بئین هٱمٱناٛ بیار کردن اۏ ڤ سۏرعٱت هٱمٱ خوشۊناٛ آمادٱ کردن سی حٱرکٱت ڤ طٱرٱف قولٱ.

ٱما قرار نیئان کاٛ یٱک دۏ نٱفٱر بئیسٱن داٛ اٛشگٱفت اۏ بٱقیٱ رۏئٱن ڤیراٛ قولٱ. چۊنکاٛ ٱثاثیٱ زیادی داشتن کاٛ نمی‌تونساٛن ڤا خوشۊ بۏیارناٛشۊ، دۏ نٱفٱر مانن داٛ اٛشگٱفت کاٛ هٱم باٛئیسٱن تی ٱثاثیٱ ڤٱ هٱم ایٛناشتاناٛ حاضر کونن کاٛ مۉقع کاٛ اینۊ ڤرمیگردٱن بوخورٱن.

Īmā hoft-ī-Īm nezīk-yā sāat-e čār ö čār ö nīm. vano ke pā taš b-ī-n ö biār b-ī-n hama-ne biār kerd-en ö ve sörat hama xo-šōn-e āmāda kerd-en sī ḥarekat ve taraf-e kola.

amā qerār nĪā-n ke yak dö nafar bē-Īs-an de ešgaft ö baqia rö-an vīr-e kola. čūnke asās-yā ziād-Ī dāšt-en ke ne-mĪ-tōness-en vā xo-šō bö-jr-an-ešō, dö nafar man-en de ešgaft ke ham bē-Īs-an tĪ asā-s-yā va ham enāštā-ne hāzer kon-an ke möjqē ke īn-ō ver-mĪ-gerd-an bo-hor-an

ترجمه فارسی

ما تا نزدیکی‌های ساعت چهار، چهار و نیم خفته بودیم. آن‌هایی که پای آتش بودند و بیدار شده بودند، همه را بیدار کردند و همگی به سرعت خود را برای رفتن به سوی قله آماده کردند.

اما قرار گذاشتند که یکی دو نفر در غار (شکاف) بمانند و بقیه به سوی قلهٔ کوه راهی شوند. چونکه اثاث‌های بسیای داشتند که نمی‌توانستند همه آن‌ها را با خود حمل کنند. دو نفر در غار ماندند که هم مراقب اثاث‌ها باشند و هم صبحانه‌ای آماده کنند که هنگام بازگشت گروه بخورند.

نمونه واژگان

واژگانی در لری فیلی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دا= مادر
  • بوٱ=پدر
  • برا=برادر
  • لوچ_لیٛو=لب
  • می می= عمه
  • پاٛت= بینی
  • کلاٛک=انگشت
  • می= مو
  • گوپ، دٱم=دهان
  • قُل=مچ پا تا انگشتان پا
  • مل=گردن
  • قیٛ=کمر
  • گیئ= شکم
  • سی=برای
  • داْ= داخل
  • اْزگاٛل= زغال
  • چیا- چوقا= تپه
  • ژو= درد
واژگانی در گویش بروجردی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • نِنٱ=مادر
  • بوا=پدر
  • بِرار=برادر
  • خۋار=خواهر
  • لُۉ، لوچ=لب
  • پِت=بینی
  • کِلِک=انگشت
  • دو=دهان
  • وِرِه=برای
  • زِنِشت=درد
  • اِژبوژ=شپش
  • کِرجِنگ=خرچنگ
  • واژگانی در لری بختیاری و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دا=مادر
  • اُو، آو، اِو=آب
  • بٱڤاْ، بوڤاْ، بو=بابا
  • برار، گٱگاْ، گو=برادر
  • چپلاق: سیلی یا پس گردنی
  • کٱچی=عمه
  • نفت، پاٛت=بینی
  • کلاٛک، کلاٛیچ=انگشت
  • پٱل، می، مِل=مو
  • قول=مچ پا تا انگشتان پا
  • ماٛل=گردن
  • قٱڌ=کمر
  • گٱداْ، اشکم=شکم
  • سی=برای
  • ماٛن، مین=درون، میان
  • ٱنگشت=زغال
  • چوقا=تپه
  • زناٛشت=درد
واژگانی در لری جنوبی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دی: مادر
  • بوڤ: پدر
  • کَه‌کا، کٱکی:برادر

واژگانی در لری بالاگریوه ای و ترجمه فارسی آن

  • دا و دالکه و دایه = مادر
  • پت = بینی
  • گده = شکم [۴۴]
  • آو = آو
  • کلیک = انگشت
  • سی = برای
  • بوعه = بابا
  • گیس و می = مو
  • مین = داخل و میان
  • گیه و گگه و برار = برادر
  • قول = پا
  • چپلاق= سیلی
  • مل = گردن
  • چغا = تپه
  • کچی = عمه
  • قاد = کمر
  • گوپ و دم = دهان
  • لو و لوچ = لب

جستارهای وابسته

منابع

پیوند به بیرون

Loading related searches...

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.