گروههای قومی هندواروپایی در درجه اول در غرب، جنوب و جنوب آسیای مرکزی متمرکز بودند From Wikipedia, the free encyclopedia
مردمان ایرانی یا مردمان ایرانیتبار[۳] (به انگلیسی: Iranian peoples)[۴][۵] مردمانی هستند که به یکی از زبانهای ایرانی صحبت کرده[۶] و دارای اشتراکات فرهنگی و تباری هستند.[۳] این مردم در سراسر فلات ایران، از هندوکش تا آناتولی و از آسیای میانه تا خلیج فارس، منطقهای که ایران بزرگ یا ایرانزمین نامیده میشود،[۷] پراکنده شدهاند.
این مقاله دارای چندین مشکل است. خواهشمندیم به بهبود آن کمک کنید یا در مورد این مشکلات در صفحهٔ بحث گفتگو کنید. (دربارهٔ چگونگی و زمان مناسب برداشتن این برچسبها بیشتر بدانید)
|
کل جمعیت | |
---|---|
۳۱۰–۳۵۰ میلیون[۱] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
فلات ایران، آناتولی، آسیای مرکزی، قفقاز و به عنوان جوامع مهاجر در آمریکای شمالی، اروپای غربی و استرالیا. | |
زبانها | |
• زبانهای ایرانی، شاخهای از زبانهای هندواروپایی • بیشتر آنها به زبان فارسی به عنوان زبان مادری یا دوم مسلط هستند. • همچنین مردم آذری به زبان ترکی آذری و اعراب پارسی به زبان عربی سخن میگویند. | |
دین | |
• اکثریت: اسلام (شیعه و سنی) • سایر: مسیحیت (ارتدکس شرقی[۲])، مزدیسنا، یهودیت، بهائیت، یارسان، خداناباوری وندانمگرایی | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر مردمان هندوایرانی |
باور بر این است که ایرانیان برای اولین بار در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد به عنوان گروهی مشخص و شاخهای جداگانه از مردمان هندوایرانی در آسیای میانه ظهور کردهاند.[۸][۹] در اوج گسترش قلمرو خود در اواسط هزاره اول پیش از میلاد، ایرانیان را میشد در سراسر استپ اوراسیا از بالکان تا غرب چین و در فلات ایران پیدا کرد.[۱۰][۱۱]
اقوام ایرانی نقش بسیار مهمی را در تاریخ بازی کردهاند. مادها یکی از نخستین کشورها و امپراتوریهای چند قومیتی را تشکیل دادند و قبایل کوچرو سکاها-سرمتی بر زمینهای گستردهای از روسیه و بالکان حکم فرما بودهاند[۱۲][۱۳] آیینهای گوناگونی از مردمان ایرانیتبار مانند مزدیسنا و آیین مانوی تأثیرهای بسیار مهم فلسفی را بر مفاهیم یهودیت و مسیحیت داشتهاند.[۱۴] و احتمالاً یک قبیله زنان جنگاور سرمتی الهام بخش اسطوره یونانی آمازونها بودهاند.[۱۵]
اقوام ایرانی باستان نیای مردمان بسیاری مانند: فارسیزبانان (پارسها، سیستانیها، تاجیکها، هزارهها، تاتها و…)، لرها (بختیاریها و…)، مردم آذری، مازندرانیها (کتولها و الیکاییها)،[۱۶][۱۷][۱۸] کومشیها (سمنانیها، سرخهایها و…)،[۱۹] تالشها، گیلکها، کردها، بلوچها، پشتونها و… هستند. مردمان بومی ایرانی با قدمت ۱۰٬۰۰۰ سال یکی از کهنترین اقوام جهان هستند.[۲۰][۲۱][۲۲]
واژه ایرانی مشتق شده از ایران است که خود واژه ایران به معنی سرزمین آریاییها است.[۲۳][۲۴] خود واژه آریا در زبان نیاهندوایرانی به معانی بسیاری مانند: اصیل و شریف معنی شده است.
وبسایت پژوهشی پیپل گروپس برای اشاره به این گروه از اقوام از اصطلاح مردمان «پارسی-مادی» (Persian-Median) نیز استفاده کرده است.[۲۵]
جمعیت به میلیون نفر میباشد و آمار تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی برای کشورهای زیر لحاظ شده است:
ردیف | نام کشور | جمعیت ایرانیتبارها | اقوام مرتبط | درصد ایرانیتبار |
---|---|---|---|---|
۱ | ایران | ۷۹ | تمام مردم ایران به جز ترکمنها، اعراب و سایر اقلیتها | ۹۵ درصد |
۲ | پاکستان | ۴۲ | پشتونها، بلوچها و تاجیکهای پاکستان | ۲۰ درصد |
۳ | افغانستان | ۲۶ | تمام مردم افغانستان به جز هزارهها، ازبکها، ترکمنها و سایر اقلیتها | ۷۹ درصد |
۴ | ترکیه | ۲۵ | کردهای ترکیه و زازاهای ترکیه | ۳۰ درصد |
۵ | ازبکستان | ۱۰ | تاجیکهای ازبکستان | ۲۵ درصد |
۶ | آذربایجان | ۹ | تمام مردم جمهوری آذربایجان به جز اقوام قفقازی و روسها | ۹۵ درصد |
۷ | تاجیکستان | ۸ | تمام مردم تاجیکستان به جز ازبکها، قرقیزها و سایر اقلیتها | ۸۵ درصد |
۸ | عراق | ۶ | کردهای عراق و لرهای عراق | ۱۵ درصد |
۹ | سوریه | ۳ | کردهای سوریه | ۱۵ درصد |
۱۰ | روسیه | ۱٫۵ | مردم آسی، مردم آذری، تاجیکها، تاتها و تالشها | ۱ درصد |
۱۱ | گرجستان | ۰٫۳ | مردم آذری و مردم آسی | ۱۰ درصد |
۱۲ | بحرین | ۰٫۱ | ایرانیان بحرین (لرها و مردم اچمی) | ۵ درصد |
۱۳ | چین | ۰٫۰۵ | تاجیکهای چین و مردم پامیری | ناچیز |
۱۴ | قرقیزستان | ۰٫۰۵ | تاجیکهای قرقیزستان | ۱ درصد |
۱۵ | عمان | ۱٫۷ | مردم بلوچ | ۳۳٫۳ درصد |
۱۶ | جوامع دور از وطن | ۱۵ | ایرانیها، افغانها، کردها، بلوچها و سایر جوامع دور از وطن | - |
کل | مردمان ایرانی | ۲۲۵ | مردمان هندوآریایی و مردمان هندوایرانی | - |
از اواخر هزاره دوم پیش از میلاد تا اوایل هزاره اول پیش از میلاد، ایرانیان از مناطق مرکزی استپ اوراسیا به نقاط دیگر گسترش یافتند. مردمان ایرانی مانند مادها، پارسها، پارتها و باختریها در فلات ایران ساکن شدند. قبایل سکایی به همراه کیمریها، سرمتیها و آلانها در استپ پونتیکاسپی، دشت بزرگ مجارستان، غرب سیبری، و شمال بالکان ساکن شدند. سایر قبایل سکایی، مانند سکا نیز، از سمت شرق تا حوضه تاریم گسترش یافتند.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲]
در هزاره یکم پس از میلاد، جمعیت ایرانیان ساکن در استپهای اوراسیا،[۳۳] به علت گسترش قومهای اسلاو، ژرمن، ترک و مغول بهطور قابل توجهی کاهش یافت. بسیاری از آنها در معرض اسلاوی شدن[۳۴][۳۵][۳۶] و ترکی شدن[۳۷] قرار گرفتند. در نتیجه این روند، جمعیت ایرانیان بیشتر در فلات ایران متمرکز شد.
در میان زبانهای کهن ایرانی، تنها دو زبان اوستایی و آذری از روی متون نوشته شده، شناخته شدهاند. قدیمترین بخش این نوشتهها مربوط به قرن ششم پیش از میلاد است. زبان اوستایی در شمال شرق ایران و آذری در شمال غرب ایران استفاده میشد.[۴۰] بیشترین، زبانهای ایرانی کنونی از این دو زبان سرچشمه گرفتهاند.
زبانهای میانه ایرانی، بهطور کلی به دو دستهٔ شرقی و غربی تقسیم میشوند:
زبانهای ایرانی نو در ایران و افغانستان متمرکزند. نمایندگانی از این زبانها را در تاجیکستان، عراق، سوریه، ترکیه، ازبکستان، ترکستان چین و شبهقاره هند هم میتوان یافت.[۴۲]
با آن که امروزه فارسی، زبان مشترک و رسمی سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است، سایر زبانهای نو ایرانی، نیز به دو دستهٔ شرقی و غربی تقسیم میشوند:
هندواروپایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هندوایرانی (آریایی) | اروپایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایرانی (ایرانیک) | هندو (اندیک) | نورستانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاخهٔ شرقی | شاخهٔ غربی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سکاها | خوارزمیان | سغدیان | تخاریان | مادها | پارسها | پارتها | داردها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مردم یاسی گروهی از مردمان ایرانی از تیره سکاها هستند که در قرن سیزدهم به دنبال حمله مغول از سرزمینهای شرقیتر و قفقاز به همراه کومانها راهی دشت مجارستان شدند. یاسیها از دیرباز در ناحیه یاسبرنی زندگی میکنند و تا سده پانزدهم به گویش یاسی از زبان آسی سخن میگفتند. امروزه این زبان فراموش شده ولی یاسیها ویژگیهای فرهنگی-نژادی خود را هنوز نگاه داشتهاند. امروزه جمعیت یاسیهای مجارستان در حدود ۲۰۰ هزار نفر است.[۴۳][۴۴]
شیرازیهای شرق آفریقا قومی از ساکنان سواحیل و جزیرههای نزدیک آن در اقیانوس هند است که اغلب در زنگبار، پمبا و مجمعالجزایر قمر زندگی میکنند. شیرازیها به دلیل کمک به گسترش اسلام در سواحیل و نقشی که در تأسیس سلطنتهای جنوبی سواحیلی مانند موزامبیک و آنگوچه داشتند، و به دلیل نفوذشان در توسعه زبان سواحیلی و ثروتشان مشهور هستند.[۴۵][۴۶][۴۷]
بنابر بررسی ژنتیکی محققان دانشگاه فلوریدای جنوبی و هاروارد، اجداد نیمی از مردم سواحلی در ساحل شرق آفریقا، بازرگانان ایرانی هستند. بررسیهای ژنتیکی نشان میدهد که تمدن مرفه اهالی سواحلی در زمان قرون وسطی تا حد بسیار زیادی از زنان آفریقایی و مردان ایرانی که برای تجارت به آن سرزمین رفته بودند، نشات گرفته است.[۴۸]
مردم آذری احتمالاً از قبایل باستان ایرانی، مانند مادها هستند.[۴۹] برای بررسی تنوع ملکولی mtDNA در جمعیت آذریهای ایران، ۱۳۳ نمونه فرد آذری که در نقاط مختلف منطقه آذربایجان (ایران) ساکن بودند انتخاب گردیدند. خون این افراد برای تخلیص mtDNA جمعآوری گردید و mtDNA تخلیص شده با استفاده از روش PCR-RFLP مورد مطالعه قرار گرفت. ۱۴ هاپلوگروپ مورد شناسائی قرار گرفت که ۸۲٪ آنها از هاپلوگروپهای اختصاصی اروپائی بودند. هاپلوگروپ H شایعترین هاپلوگروپ بود و ۷۹ هاپلوتیپ نیز مشخص شدند. در این مطالعه جمعیت آذریهای ایران یک جمعیت نامتجانس مشاهده گردیدند که تمامی هاپلوگروپهای آسیائی، اروپائی و آفریقائی در آنها مشاهده گردید. مقایسه هاپلوگروپهای مطالعه حاضر با جمعیتهای دیگر نشان دهنده تشابه بسیار جمعیت آذری ایران با سایر جمعیتهای ایرانی بود.[۵۰] ارتباط ژنتیکی قوی بین کردها و آذریهای ایران وجود دارد، آزمایشهای ژنتیکی صورت گرفته تفاوت معنی داری بین این جمعیتها و سایر اقوام عمده ایران نشان نداد. با توجه به نتایج فعلی، به نظر میرسد کردهای امروزی و آذریهای ایران متعلق به یک ریشه ژنتیکی مشترک هستند.[۵۱]
تاتهای قفقاز یا تاتهای شمالی یکی از قومهای ایرانیتبار و شاخهای از فارسیزبانان بومی قفقاز هستند.[۵۲]
آسیها یا اوستیاییها قومی ایرانی و بومی منطقهای در رشتهکوه قفقاز به نام اوستیا هستند.[۵۳][۵۴][۵۵]
کرواتها و صربها بنا به تعداد زیادی از مطالعهها ریشه ایرانی دارند. فرضیه جالب و بحثبرانگیز که ۲۰۰ سال پیش توسط پروفسور یوسیپ میکوزی بلومنتال (en:Josip Mikoczy-Blumenthal) مطرح شد؛ تاکنون منجر به ارایه ۲۴۹ مقاله تحقیقی، علمی و چاپ آن در نشریات مختلف توسط ۱۲۰ استاد کروات و غیر کروات شده است. او در پایاننامه خویش در سال ۱۷۹۷، ایرانی بودن کرواتها را مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که کرواتهای امروزی از بخش غربی ایران باستان مهاجرت کردهاند. کروات در زبان اوستایی به معنی دوستانه است و بر اساس برخی شواهد و مطالعههای تاریخی، کرواتها از ۱۷۰۰ سال پیش از سرزمین مادری خود ایران به سمت شبه جزیره بالکان حرکت کردند و در صربستان و کرواسی و بوسنی امروزی ساکن شدند. علت این مهاجرت سرکوب پیروان دین مانوی در دوران ساسانی بوده است. بر مبنای اسناد قدیمی، کرواتها و صربها دارای اصلیت ایرانی هستند که بعدها به اسلاوها ملحق شدند. هم کرواتها و هم صربها بهطور تقریبی همزمان مهاجرت کردند و برای تمیز دادن خود از سایر اقوام دستمالی به دور گردن خود میبستند که بعدها به کراوات معروف شد. این دستمال در پرچم کرواسی هم وجود دارد. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق ایران اذعان کرده بود که این نظریه ممکن است توضیح قابل اعتمادی برای منشأ کرواتها که به صورت تاریخی خیلی نزدیک به صربها زندگی میکنند، نیز باشد. زبانهای کرواتی و صربی هماکنون بیش از ۳۰۰۰ واژه از زبان پارسی دارند که حدود ۷۰۰ تا از این واژهها بهطور فعال در زبان کنونی صربی- کرواتی به کار برده میشود.[۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]
سرمتیگرایی مفهومی نژادی-فرهنگی است که میکوشد خاستگاه لهستان را به قوم ایرانی سرمت، تیرهای از سکاها که در تاریخ کهن ایران آنان را از تبار سلم (سرم) یکی از سه پسر فریدون دانستهاند، پیوند بزند. در نقشهای که بر پایه دادههای بطلمیوس یونانی در سده پانزدهم بازآفرینی شده است، بخش میانی روسیه کنونی برابر ناحیه فدرالی ولگا تا کشور لیتوانی سرمستان (سلمستان) خوانده شده و سرزمینی که زمانی دوکنشین بزرگ لیتوانی نام گرفت، در کتاب نامبرده، سلمستان اروپایی (sarmatia europea) نام دارد.[۶۰] برپایهٔ این نظریه هستهٔ اصلی مشترکالمنافع لهستان–لیتوانی ایرانیتبار بودهاند. این ایده بیش از همه بر ادبیات لهستانی در سدهٔ هفدهم میلادی تأثیر نهاده است.
نخستین بار در سدهٔ پانزدهم میلادی، یان دووگوش از واژهٔ سرمتیگرایی در نگارش تاریخ خود استفاده کرد. او سرمیها را با لهستان پیش از تاریخ مرتبط دانست.
سرمتیگرایی تأثیرات فراوانی بر فرهنگ، شیوهٔ زندگی و ایدئولوژی نخبگان لهستان گذاشته بود. بهویژه در میان نجیبزادگان طبقهٔ شلختا، سرمتیگرایی با استفاده از تیپ شرقی مانند گذاشتن سبیل، پوشیدن ژوپان (Żupan)، کنتوش (Kontusz)، سوکمانا (Sukmana) و دلیا (Delia) و آویختن شابلا پاس داشته میشد. سرمتیگرایان به آدابی چون استوار نگاه داشتن بستگیهای خانوادگی و مهماننوازی اهمیت میدادند. زنانشان به داشتن شجاعت و افتخار نامور بودند. زبان لاتینی بهطور گسترده نزد ایشان به کار گرفته میشد. رقصهای محبوب ایشان در بزمها شامل پولونز، مازورکا و اوبِرِک (Oberek) بود. مردان سرمتیگرا به سفر زیاد میرفتند و نزد زنانشان نگاهداری از فرزندان و احشام و دیگر امور خانه مهمتر بود. همچنین دختران و پسران جدا از هم پرورش مییافتند. آنها به اسلاوها به چشم تحقیر مینگریستند، و همین عاملی شد که در آینده که پاناسلاویسم روسی مطرح شد با آن از در ضدیت درآمدند.
بلغارها قومی آمیخته از مردمان ترکتبار و ایرانیتبار (سکایی-سرمتی) بودند[۶۱][۶۲] که در مسیر مهاجرت، اقوام دیگری را نیز در خود حل کرده بودند.[۶۳][۶۴]
برخی گروههای قومی از مردمان ترک برخی ویژگیهای فرهنگی و قومیتی از مردمان ایرانی را در خود دارند. برای نمونه ترکمنها و قزاقها نشانههایی از تبار ایرانی در خود دارند. یکی از مطالعات ژنتیکی بر روی میتوکندری دیانای قزاقها که نسب مادری را نشان میدهد، از شیوع تکگروههای رایج در اروپای غربی (۵۵٪) و اروپای شرقی (۴۱٪) در این مردم حکایت داشته و همچنین تنوع ژنتیکی بالایی در بین این مردم مشاهده شده است. بر اساس یک تحقیق دیگر بر روی میتوکندری دیانای بیش از ۶۴ درصد قزاقهای به تکگروه شایع در آسیا و ۳۵ درصد به تکگروه شایع در اروپای غربی تعلق دارند. نسب U7 که در ایران و مدیترانه شرقی معمول است و نسبهای آسیای شرقی هم در تعداد قابل توجهی از قزاقها دیده شده است. تحقیق بر روی کروموزوم ایگرگ که نسب پدری مردان را نشان میدهد هم شیوع تکگروه را نشان داده که در میان مغولها هم شیوع دارند. این تنوع نشان میدهد که گروههای قومی مختلف از جمله قبایل مغولی، مردمان ترکزبان سیبری و آلتایی، اقوام هندوایرانی خاورمیانه و اسلاوهای اروپای شرقی در سطوح مختلف در تشکیل قزاقهای امروزین مشارکت داشتهاند.[۶۵]
اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهند که منطقه سینکیانگ پیش از سکونت مهاجران مغول و اقوام ترک، سرزمینی ایرانی بوده که اقوام و قبیلههای ایرانی مانند سکاها و سغدها با گویش زبانهای خاور ایران (زبانهای ایرانی شرقی) در آن زندگی میکردند. در کتابهای تاریخی از حضور گروههایی از اقوام آریایی در منطقه سینکیانگ نام برده شده است. برخی از آنان حکومت محلی نیز داشتند که رواج زبان سغدی از نشانههای پایدار فرهنگ ایران باستان در این سرزمین بهشمار میآید. همچنین گذر جاده ابریشم از این منطقه سبب شده نژادهای گوناگون با فرهنگهای گوناگون در آن ساکن شوند و همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند که گردهمایی فرهنگهای متنوع آسیایی بر غنای فرهنگی آن افزوده است. در این بین زبان و فرهنگ ایرانی به دلیل پیشینه طولانی و توسعه خود حرف اول را میزده است. در سال ۸۴۰ میلادی به دلیل قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در مغولستان، بسیاری از مغولها به سینکیانگ کوچ کردند. از آمیزش مهاجران و دیگر اقوام ترک با ساکنان بومی یعنی سکاها و آریاییها نژاد تازهای به وجود آمد که بعدها به اویغورها شناخته شدند. در اثر افزایش شمار مهاجران، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی که به زبانهای شرقی ایرانی صحبت میکردند کاهش یافت و به تدریج در جمعیت غالب، همگونسازی فرهنگی شدند.[۶۶]
برابر تاریخ قوم ازبک به عنوان قومی مرکب و برآمده از فارسی زبانان ایرانیتبار آسیای میانه و تُرک تبارهای زردپوست و چشم بادامی آسیای میانه پیشینه تاریخی چندانی ندارد و بیشتر آنها تاجیکهایی هستند که در ۲۰۰ سال اخیر ترکزبان شدهاند.[۶۷] جمعیت امروزی ازبکها نشان دهنده درجات مختلفی از تنوع ناشی از ترافیک بالای مسیرهای هجوم از طریق آسیای مرکزی میباشند. هنگامی که جمعیت موجود در آسیای مرکزی توسط قبایل ایرانی و سایر مردم هندواروپایی و همینطور چندین حمله شدید از ناحیه مغولها تحت تأثیر قرار گرفت. بر اساس مطالعات اخیر ژنشناسی دانشگاه آکسفورد، ژن ازبکها ترکیبی از مردمان ایرانی و مغولها است.[۶۸]
شناخت اصالت و ریشه و تبار باشقیر تا حد زیادی پیچیده است. منطقه اصلی زندگی باشقیرها جنوب شرقی اورال و استپهای مجاور بوده که از دیرباز به مردمانی با تبارهای گوناگون و ریشههای نژادی فرهنگی متفاوت تعلق داشته است. در زمینه ریشه نژادی باشقیرها به صورت کلی سه نظریه اصلی و برجسته وجود دارد. برخی منابع آنها را ایرانی دانستهاند.[۶۹][۷۰][۷۱]
مردم هوئی بزرگترین قوم مسلمان در چین هستند و اویغورها دومین گروه قومی مسلمان در چین هستند. خوییزو یا هوئی قوم مسلمان ایرانیتبار هستند که حدود ۵۰۰ سال پیش برای ترویج دین اسلام به چین رفتند، با قوم خَن (هان) ازدواج کردند و در آن جا ماندگار شدند. در این میان اقوام چینی، قوم «خوییزو» بسیار به بهداشت فردی و نوع خوراک خود اهمیت داده و به آموزههای اسلام پایبندند؛ این قوم عمدتاً در غرب و شمال غرب چین ساکن هستند.[۷۲]
در زمان ساسانیان پس از هجوم اعراب به ایران، گروهی از مردم ایران به چین و ژاپن مهاجرت کردند این مطلب مورد تأیید بسیاری از تاریخ نگاران از جمله کریستین سن در کتاب ایرانیان در زمان ساسانیان میباشد. قومی به همین نام (قوم آینو یا عبدال (عبدالله)) در شرق چین زندگی میکنند این اقوام ایرانی هستند.[۷۳] زبان آینو از ریشه ایرانی است و به خاطر تبعیض نژادی شدید در آستانه نابودی است. قومی که به نام مردم آینو یا عبدال (عبدالله) در غرب چین در سین کیانگ در حوضه تاریم زندگی میکنند و ایرانی هستند؛ تلفظ شمارش اعداد آنها بهطور کامل به فارسی است.[۷۳] جمعیت آنها بین ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
آوارهای اوراسیایی مردمانی کوچنشین با ترکیبی از نژادهای گوناگون بودند. بر پایه پژوهشهای آندراس رونا تاس قوم آوار در آسیای میانه در قرون باستان از ادغام چند قبیله شکل گرفته است.[۷۴] به تازگی برخی پژوهشها اشاره کردهاند که آوارها به یکی از زبانهای ایرانی سخن میگفتهاند.[۷۵]
در نوشتههای تاریخی و ادبی، ایرانیها با کشیدن مرزهایی بین خود و بیگانگان، خودشان را از دیگران متمایز کردهاند برای نمونه داریم:
مهترین نواحی جغرافیایی مرتبط با ایرانیان عبارتند از:
در ارتباط با پیوندهای تباری ایرانیان با دیگر ملتها پژوهشهای جالبی صورت گرفته است. تارنمای اینترنتی «مجارتی رایتس» یا «حقوق اکثریت»، گراف جالبی را مشخصا پیرامون میزان خویشاوندی و شباهت ژنتیکی بیست و شش گروه جمعیتی انتشار داده که با تحقیق بر روی ده هزار نمونهٔ واجد شرایط از بیست و شش ملیت مختلف در سال ۱۹۹۴ و به سرپرستی پروفسور «لوییجی س فورزا» از دانشگاه استنفورد به دست آمده و اطلاعات مهمی را در زمینهٔ شباهتهای ژنتیکی ایرانیان با دیگر ملل نمایش میدهد. در این گراف از معیاری به نام «کین شیپ» یا خویشاوندی برای نشان دادن میزان شباهت یا اختلاف ژنتیکی کشورها استفاده شده و بر مبنای ضریب خویشاوندی، میزان تغییرات فاصلهٔ ژنتیکی یا واریانس آن، اندازه شباهت یا اختلاف تباری ملتها را نشان میدهد.
مطابق با نمودار بالا، میزان اختلاف ژنتیکی میان مردمان دانمارک و انگلستان در حدود ۰٫۰۰۲۱ میباشد که نشان از شباهت این دو ملت دارد (در نمودار با عدد ۲۱ نمایش داده شده/ کلیهٔ ارقام نمودار در عدد ده هزار ضرب گردیده) و این میزان قرابت نزدیکتر از میزان قرابت هشت نسل متوالی یا قرابت یک شخص با پدر پدربزرگ پدر بزرگ پدر بزرگ اوست! همچنین میزان خویشاوندی میان بومیان استرالیایی با مردمان بنتو در آفریقا ۰٫۳۲۷۲ (در نمودار ۳۲۷۲) است که نشاندهندهٔ بیشترین اختلاف تباری در گروههای مورد مطالعه است.
مطابق با این گراف نزدیکترین گروه به ایرانیان، یونانیان هستند با ۰٫۰۰۷۰ اختلاف پس از ایشان به ترتیب ۰٫۰۱۳۳ مردمان ایتالیا و ۰٫۰۱۵۲ هندوستان، خاور نزدیک ۰٫۰۱۵۴، دانمارکیها ۰٫۰۱۷۹ و مردم انگلستان ۰٫۰۱۹۷ قرار دارند و همینطور میزان خویشاوندی ایرانیان با زردپوستان ترک و اقوام تورکیک (با علامت اختصاری ان تی یو در گراف) ۰٫۰۸۲۱ است که اختلاف زیادی را نمایش میدهد.
نکته قابل توجه در این پژوهش که توسط یکی از معتبرترین مراکز تحقیقات ژنتیک صورت گرفته مصریها آفریقایی تبارها و عربها در گروه ژنتیکی یکسان قرار گرفتهاند و مغولان و ژاپنیها و کره ایها و ترکان شرقی نیز در گروهی یکسان قرار گرفتهاند.[۷۷][۷۸][۷۹]
بر اساس این پژوهش، عموم اقوام و گروههای جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی فعلی ایران) ساکن هستند، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی گاه به زبانهای مختلف هم تکلم میکنند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند و این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش در قسمتهای جنوب غربی فلات ایران ساکن بوده برمیگردد.
اندکی تفحص در منابع و مدارک تاریخی موجود نشان میدهد که کلمات آریا و آریائی به کرات توسط شخصیتهای تاریخی و مورخان داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته و دارای معانی مختلفی بودهاند، مثلاً به عنوان نامی برای یک جمعیت باستانی در ایران، نامی برای زبان ایران باستان و حتی نامی برای سرزمینی که محل اقامت ایرانیان باستان بوده است به کار رفته است. اسناد و شواهد تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد که آریاییها اقوامی مهاجر نبودهاند، بلکه از حدود ده هزار سال قبل در این سرزمین ساکن بوده و مبدأ و منشأ بزرگترین ابداعات و نو آوریهای انسان مدرن بودهاند از جمله ابداع کشاورزی، پیدایش نخستین روستاها و شهرهای کشف شده در جهان، اهلی کردن حیواناتی چون احشام برای اولین بار، ابداع خط و نگارش و بنیانگذاری بزرگترین و اولین تمدنهای پیشرفته بشری در بسیاری از نقاط ایران مانند جیرفت، سیلک، شهر سوخته.[۸۰]
برپایه پژوهش و تحقیق رگوئیرو و همکاران در سال ۲۰۰۶[۸۱] و گروگنی و همکاران در سال ۲۰۱۲[۸۲] برپایه نمونه کروموزوم Y، هاپلوگروپ پدری ایرانیها به گونه زیر بوده است:
در ژنتیک انسانی، هاپلوگروپ جی-ام۲۸۵ که به نام هاپلوگروپ جی۱ نیز شناخته میشود، هاپلوگروپ کروموزوم Y است. هاپلوگروپ G1 یک زیر گروه اصلی هاپلوگروپ G (Haplogroup G-M201) است. احتمال زیاد اعتقاد بر این است که G1 در ایران سرچشمه گرفته است. این فرکانس در جمعیتهای مدرن به جز (i) ایران و همسایگان غربی آن، و (ii) منطقهای که از جنوب مرکزی سیبری (روسیه) و شمال قزاقستان متصل است، دارای فرکانس بسیار کمی است. اساسیترین نمونههای G1 در افراد زنده شناسایی شده است و در سراسر منطقه از شبه جزیره عربستان تا بلاروس یافت شده است.
در مقیاس و مقایسه جهانی، جمعیت ایران از لحاظ شباهت کروموزوم Y (نسب پدری) از یک سو به هندوها و پاکستانیها و از سوی دیگر به مردمان آسیای میانه و همچنین کشورهای خاورمیانه نزدیکی و قرابت دارد.[۸۳]
بر مبنای یک مقاله منتشر شده در سال ۲۰۱۳، که مقایسهای است در مورد ساختار ژنتیکی ۳۵۲ ایرانی، با وجود اینکه تنوع ژنتیکی کل ایرانیان بسیار بالا است، آذریهای ایران قرابت ژنتیکی نزدیکتری با مردم گرجی در مقایسه با گروههای ایرانی، ترکیهای و همچین آذریهای قفقاز دارند. برخلاف تصور موجود که فرض میشود که آذربایجانیها (ساکنان امروزی کشور جمهوری آذربایجان) با آذریهای ایرانی ریشه مشترک دارند، تحقیقات نشان میدهد که آذریهای ناحیه قفقاز ویژگی ژنتیکی متفاوتی از آذریهای ساکن ایران دارند و موقعیتی میان آذریها/گرجیها از یک سو و ایرانیها/ترکها از سوی دیگر دارند.[۸۴]
یک مطالعه ژنتیکی اخیر که در «ژورنال اروپایی ژنتیک بشر» در طبیعت (۲۰۱۹) منتشر شد، نشان داد که جمعیت در غرب آسیا، اروپاییها، آفریقای شمالی، آسیای جنوبی (هندیها) و برخی از آسیاییهای مرکزی رابطه نزدیکی دارند. آنها بسیار متفاوت از آفریقاییهای زیر صحرایی یا جمعیت آسیای شرقی هستند.[۸۵]
پراکندگی تکگروه در بین برخی از اقوام ایرانی:
قوم | گروه زبانی | تعداد نمونه آماری | R1a[۸۶] | R1b | I | E | J | G | N | T | L |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسها (استان فارس)[۸۷] | ایرانی غربی | ۴۴ | ۴٫۵ | ۱۱٫۴ | ۰ | ۱۳٫۷ | ۳۶٫۳ | ۹٫۲ | ۰ | ۶٫۸ | ۶٫۸ |
فارسها (خراسان)[۸۷] | ایرانی جنوب غربی | ۵۹ | ۲۲ | ۶٫۸ | ۰٫۰ | ۳٫۴ | ۲۳٫۸ | ۱۳٫۶ | ۰ | ۵٫۱ | ۳٫۴ |
بلوچها[۸۸] | ایرانی شمال غربی | ۲۵ | ۲۸٫۰ | ۸٫۰ | ۰٫۰ | ۸٫۰ | ۱۶٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۲۴٫۰ |
پشتونها[۸۹] | ایرانی جنوب شرقی | ۹۶ | ۴۴٫۸ | ۴٫۲ | ۰٫۰ | ۲٫۱ | ۶٫۳ | ۱۱٫۵ | ۰٫۰ | ۱٫۰ | ۱۲٫۵ |
کردها (شمال عراق)[۹۰] | ایرانی شمال غربی | ۹۵ | ۱۱٫۶ | ۱۶٫۸ | ۰٫۰ | ۷٫۴ | ۴۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۳٫۲ |
کردها (ایران)[۸۷] | ایرانی شمال غربی | ۵۹ | ۲۰٫۳ | ۱٫۷ | ۱٫۷ | ۲۰٫۴ | ۲۸٫۹ | ۱۱٫۹ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۱٫۷ |
لرها[۸۷] | ایرانی جنوب غربی | ۵۰ | ۵٫۹ | ۲۳٫۵ | ۰ | ۱۱٫۸ | ۲۳٫۶ | ۱۵٫۷ | ۰٫۰ | ۳٫۹ | ۳٫۹ |
آذریها (استان آذربایجان غربی)[۸۷] | ترکی آذربایجانی | ۶۳ | ۱۹ | ۱۷٫۵ | ۰ | ۱۱ | ۲۷٫۲ | ۸ | ۱٫۶ | ۷٫۹ | ۳٫۲ |
یغنابیها[۹۱] | ایرانی شمال شرقی | ۳۱ | ۱۶٫۱ | ۳۲٫۳ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۳۲٫۳ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۹٫۷ |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.