مردم اَچُم،[۱] همچنین به نام‌های لارستانی،[۲] لاری، خودمونی،[۳]:6-19[۲] یا عجمی (در کشورهای حاشیه خلیج فارس)،[۴][۱][۵][۶][۳]:6-19[۴][۱] مردمان ایرانی‌تبار هستند که در جنوب ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ساکن هستند،[۴][۱] سرزمینی که از لحاظ تاریخی به نام ایراهستان،[۷][۸] و امروزه با نام اچمستان شناخته می‌شود.[۹] آنها عمدتاً مسلمانان سنی با اقلیت شیعه هستند.[۱۰][۱۱][۱۲]

اطلاعات اجمالی مناطق با جمعیت چشمگیر, زبان‌ها ...
اچمی، خودمونی، اچمستانی، لارستانی، لاری
مناطق با جمعیت چشمگیر
 ایران:
استان هرمزگان
جنوب استان فارس
شرق استان بوشهر
بخشی از استان کرمان
 امارات متحده عربی
 قطر
 کویت
 بحرین
 عمان
 عربستان سعودی
زبان‌ها
لارستانی (خودمونی - اچمی)
دین
اسلام (اهل سنت، شیعه)
قومیت‌های وابسته
اقوام ایرانی‌تبار
پارس کرد بلوچ لر سیستانی تالش گیلک مازندرانی
در کشورخاری خلیج (ایرانیان بحرین ایرانیان امارات ایرانیان کویت ایرانیان قطر ایرانیان قطر ایرانیان عمان)
بستن

ریشه نام ها

خلاصه
دیدگاه

آنها اغلب به عنوان «اچم» شناخته می‌شوند:

  • اَچُم: واژه‌ای است یکی از نام‌های خدا در دین زرتشتی هست به معنای: «خود آفریده» یا «بی علت»[۱۳]
  • عجمی: دلیل دوم از زمانی نشأت می‌گیرد که اعراب با اچُم‌ها تجارت می‌کردند و آنها را «عجم» می‌گفتند که به معنای غیر عرب است. این واژه اغلب برای اشاره به «مردم اچم» استفاده می‌شود.
  • خودمونی: یا در اکثر گویش‌های زبان اچمی (خُمُنی) یکی از نام‌های این قوم است که خودشان برای اشاره به هم استفاده می‌کنند (به معنای از خودمان) است و در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که در حاشیه خلیج فارس قرار دارند، اچُم‌ها را نیز خودمونی می‌نامند، اصطلاحی که به معنای واقعی کلمه به معنای «بخشی از خودمان» است[۴][۱۴][۱۵]
  • لارستانی: این نامی است که اکثر مورخان ایران برای اشاره به آنها استفاده می‌کنند. این به منطقه آنها اشاره دارد که در طول سال‌ها به دلیل سیاست بارها تغییر کرده و از هم جدا شده است.[۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] نظر دیگری از استاد محمدباقر وثوقی و ملچنوا روسی، استاد زبان، وجود دارد که مبدأ همه لهجه‌های اچمی، زبان لاری است که بر این اساس برخی تمایل دارند به جای اچمی، نام لارستانی را بر روی مردم منطقه بگذارند یا به نام سرزمین خود، لارستان، آنها را لارستانی می‌نامند.[۱۵][۲۰][۲۱]
  • لاری: زبانشان و نژادشان را گاه لاری می‌نامند.
  • ایراهستان یا گرمسیر: نام منطقه اچمی‌زبان، جایگاه اصلی مردم اچمی ذکر شده در منابع تاریخی.[۷][۸]

در کشورهای حاشیه خلیج فارس:

  • در امارات متحده عربی و قطر آنها را به نام «عجم» می‌شناسند که نام پذیرفته شده برای شهروندان شورای همکاری خلیج فارس با اصالت ایرانی است. بستکی‌ها (اچُم‌های بستک) در امارات، به عنوان مثال، «هولی» خطاب نمی‌شوند بلکه به آن‌ها «(عجمی)» می‌گویند.[۱۸][۲۲][۳]:6-19
  • در بحرین، اچم‌های اهل سنت به عنوان «هوله» (نباید با اعراب ساحلی اشتباه گرفته شوند) خودشان معرفی میکنند،[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] در حالی که اچومی‌های شیعه به «عجم» معروف هستند.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸] اکثر اینها نام‌هایی دارند که به خاطر مکان‌های مهاجرتی خود که اجدادشان از آنجا مهاجرت کرده‌اند (البستکی، خنجی، جناحی/الجناحی، فلامرزی، العباسی، الانصاری، کوهیجی/الکوهجی، خنجی/الخنجی، و…) نام‌گذاری شده‌اند.[۲۹]:101–103[۳۰][۳۱][۲۹][۳۲][۲۵]
  • در کویت، آنها تحت نام «عیم» قرار می‌گیرند که به کویتی‌های ایرانی الاصل (شامل لرهای گناوه بوشهر مانند خانواده بوشهری که در بحرین و کویت زندگی می‌کنند، مانند بازیگر کویتی محمود بوشهری).[۱۸][۱۵] شیعیان آچمی به «تراکمه» معروف هستند. برجسته‌ترین خانواده‌های سنی «الکندری» و «العوضی» هستند، اغلب آنها با هم آمیخته می‌شوند.[۴][۳۳][۲۷][۳۴]

زبان

Thumb
پراکندگی زبان اچمی تقریبی
  • اکثریت مردم لارستان به زبان لارستانی که با نام‌های دیگری از جمله خودمونی و اچمی و لاری شناخته می‌شود سخن می‌گویند، این زبان در معرض خطر انقراض است.[۳۵] گویشوران بومی اغلب زبان خود را آچومی می‌نامند.[۱۴] دلایل مختلفی برای این نام وجود دارد.[۱۴] یکی از آنها استفاده مکرر زبان از صامت [tʃ] است.[۱۴]
Thumb
تبارشناسی زبان آچومی
  • زبان فارسی جنوبی نیز در شهر لامرد و بخش‌هایی از مهر و جم، زبان عربی در عسلویه و بخش‌هایی از کنگان و جزایر این منطقه
  • زبان هندی در روستاهای گتاو و خلوص شهرستان بستک توسط نوادگان هندی‌های مهاجر رواج دارد.[۵]
  • اچُم‌های بیخی (گله‌داری) با گویش گله‌داری که به زبان لری شباهت زیاد دارد و نزدیک است به زبان فارسی نو سخن می‌گوند. مردم گله‌دار عمدتاً نتیجه آمیخته‌ای از اچُم‌ها و مهاجران لر که از کهگیلویه و بویراحمد به مهر، گله‌دار مهاجرت کردند.[۳۶]
  • در امارات زبان اچمی/لارستانی بر علاوه از زبان عربی خلیجی اماراتی.
  • در بحرین زبان اچمی/لارستانی (در محلی به نام «خودمونی»)، بر علاوه از زبان عربی خلیجی بحرینی و همچنین زبان فارسی بحرینی (در بحرین به نام «عجمی») نزدیک به فارسی بوشهری که بیشتر دز میان اچم‌های بحرین (با پیشینه شیعه) صحبت می‌شود.

نسب و ریشه

همه مردم ایراهستان (لارستانی‌ها) در حال حاضر به عنوان قومیت اچمی شناخته می‌شوند،[۳۷][۱۸][۱۷][۳۸][۳۹][۴۰] و گروه‌هایی متشکل از چندین قوم هستند که با قوم غالب منطقه ادغام و ذوب شده‌اند و در نتیجه تنوع فرهنگی شامل گویش‌ها، ضرب‌المثل‌ها، شعر، لباس، عقاید و … و فرقه‌ها به مرور زمان به یک بخش تبدیل شده‌اند که هیچ چیز از هم جدا نشده و نمایانگر نمای فرهنگی جنوب ایران است.[۳۷]

اچُم‌ها نیاکان ساکنان باستانی ایراهستان هستند و ریشه زبان اصیل اچمی به آنها برمی گردد، منتفی نیست که علاوه بر برخی از اقلیت‌های یهودی و هندی، اقوام دیگری مانند قبایل پارس، اشکان و ماد نیز وجود داشته باشند. اقوام فارس، لرها، تاجیک، کردها، بلوچها، هرمزیان و ترک‌ها، بیشتر این اقوام در ادوار مختلف اسلامی به مناطق ایراهستان مهاجرت کردند که بارزترین آنها دوران صفویه و قاجار است.[۳۷]

دین

زرتشتی دین غالب این منطقه پیش از اسلام بوده به گونه‌ای که آتشکده آذرفرنبغ یکی از سه آتشان بهرام در دوران شاهنشاهی ساسانی بوده است. زرتشتیان تا سالها پس از ورود اسلام در این منطقه حضور داشته‌اند. اکنون دین اکثریت غالب اَچُم‌ها اسلام است و مذهب اکثریت آن‌ها اهل تسنن، شافعی و اقلیت نیز شیعه ۱۲ امامی هستند.[نیازمند منبع]

گروهی از مردم اَچُمستان پیرو دین یهودیت و مذهب ارتدکس بودند که در شهرهای لار، جویم، بنارویه، گله‌دار، می‌زیستند که به شیراز و تهران و اصفهان مهاجرت کرده‌اند و برخی نیز از این تعداد اکثریت به اسرائیل و اقلیت به آمریکا، کشورهای غربی مهاجرت نمودند، یهودیان گله‌دار تماماً به اسرائیل در زمان تأسیس کشور اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، یهودیان جویم و بنارویه و لار نیز به جاهای مختلفی که ذکر شده مهاجرت کرده‌اند برخی از یهودیان لار مهاجرت نکرده و اکنون در لار حضور دارند، جمیعت تقریبی یهودیان خودمونی حدود ۱۰۰ خانوار است.[نیازمند منبع]

توزیع جغرافیایی

خلاصه
دیدگاه
Thumb
جایگاه تاریخی مردم اچمی در جنوب ایران

در ایران

منطقه تاریخی ایراهستان از چند شهرستان تشکیل شده است، از جمله هرمزگان (جاسک، بشاگرد، سیریک، میناو، رودان، بندر عباس،[۴۱] خمیر، شهرستان بستک: شهر بستک: گوده، فتویه، دهتل؛ جناح: فرامرزان، دهستان جناح، کوخردهرنگ؛ بندر لنگه، پارسیان/گاوبندی، کوهیجفارس (لارستان، لار، لامرد، مهر: اسیر، گله دار، وراوی؛ گراش، خنج، جهرم، اشکنان، بیرم، اشکنانبوشهر (عسلویه، کنگان، جم، دیر).[۸][۱۱][۷][۴۲]

گروهی از مردم اَچُمستان (که اکثریت یهودی بوده‌اند) به اسرائیل و اقلیت به آمریکا، شیراز،[۳] و تهران مهاجرت کرده‌اند و برخی نیز مهاجرت نکرده‌اند.[۴۳]

در کشورهای حاشیه خلیج فارس

Thumb
ابتسام البستکی - دکتر اماراتی
Thumb
امل العوضی - بازیگر کویتی
Thumb
پروفسور بحرینی حمید خنجی - عضو کمیته مرکزی مجمع مترقی
Thumb
نجلاء الکندری - مجری تلویزیون کویتی

از دهه ۱۲۷۹ تا ۱۳۷۹ هجری شمسی (۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ میلادی)،[۴۴] ترکیبی از شرایط سخت طبیعی و عوامل سیاسی مردم گرمسیر (اچُم‌ها)،[۳] را مجبور به مهاجرت کرده است تا زندگی بهتری داشته باشند، از سختی‌های طبیعت فرار کنند،[۳] و از مالیات‌های جدید واردات و صادرات که توسط دولت مرکزی ایران تحمیل شده بود، اجتناب کنند.[۴۴][۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰]

آنها اغلب به سمت شمال به شیراز حرکت می‌کردند،[۳] اما بیشتر به سمت جنوب به سوی سواحل و حتی فراتر از آن به هند و سواحل عربی خلیج فارس (امارات متحده عربی، کویت، بحرین، قطر و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس) می‌رفتند.[۴۴][۳][۲][۵۱]

در سال ۱۹۵۵، احمد اقتداری، پژوهشگر لارستانی، وضعیت دردناک زادگاه خود را در کتاب لارستان کهن با بیانی شیوا توصیف کرد و این اثر را به این سرزمین تقدیم نمود:[۳]

Thumb
احمد اقتداری

به مردمان شهرها، روستاها و بنادر لارستان که در سرزمین نیاکان خود باقی مانده‌اند، با گذشته‌ای پرشکوه و حالتی ویران. و به کسانی که سختی مهاجرت را تحمل کرده‌اند تا در جزایر خلیج فارس و اقیانوس هند و در شهرهای هند، عربستان و دیگر نقاط زندگی خود را تأمین کنند. آنها با شادی زادگاه محبوب خود را به یاد می‌آورند و همچنان برای خرابی آن اندوهگین هستند.

 احمد اقتداری، لارستان کهن (۱۹۵۵)

در کویت

اکثریت کویتی‌های جزیره فلیکه از نژاد ایرانی هستند.[۵۲] آنها در اصل از سواحل ایران، عمدتاً جزیره خارگ و بندرلنگه به فیلکه مهاجرت کردند.[۵۲] این افراد معمولاً در ایالت‌های شورای همکاری خلیج فارس به عنوان هوله شناخته می‌شوند.[۵۲] آنها عمدتاً مسلمان سنی هستند و عربی را روان صحبت می‌کنند، اگرچه قبل از کشف نفت، فارسی را نیز روان صحبت می‌کردند.[۵۲] مهم‌ترین سکونتگاه هواله‌ها در جزیره فیلکه مربوط به ۴۰ خانواده است که در سال‌های ۱۸۴۱–۱۸۴۲ میلادی است که از جزیره ایرانی خارگ به فیلاکا مهاجرت کردند.[۵۲] بیش تر مهاجرت هواله‌ها در اوایل دهه ۱۹۳۰ پس از وضع قانون کشف حجاب توسط رضاشاه رخ داد.[۵۲]

جمعیت

طبق آخرین آمارهایی که سازمان آمار ایران در مورد جمعیت شهرستان‌ها، بخش رویدر و جزایر مسکونی کیش، لاوان، سیری، بوموسی، هندورابی و تنب بزرگ منتشر کرده،[۵۳] و طبق آمار امارات برای جمعیت زرکوه و آمار عمان برای مسندم جمعیت ساکن در منطقه اچمستان چیزی بالغ بر ۱٫۴۰۰٫۰۰۰ نفر بوده هست این آمار مربوط به سال ۹۵ هست و جمعیت کنونی ساکن در اچمستان چیزی بین سه تا چهار میلیون نفر تخمین زده می‌شود،[نیازمند منبع] جمعیت تمام اچم‌ها از جمله اچم‌های ساکن اچمستان، کشورهای دیگر و شهرهای بزرگ ایران مثل بندرعباس، شیراز و تهران چیزی حدود هشت میلیون نفر برآورد می‌شود.[نیازمند منبع]

تاریخچه

خلاصه
دیدگاه
Thumb
نام لارستان همان‌طور که در یکی از نقشه‌های تاریخی فارس قدیم مربوط به ۱۷۸۷ میلادی

در سدهٔ ۱۳ خورشیدی، لار و بندرلنگه به عنوان مراکز تجارت فعال در جنوب ایران شناخته‌شده بوده‌اند.[۴۳] مرکز اچُمستان (ایراهستان؛ لارستان باستانی ساسانی) قبل از دوران صفویه شهر لار بوده و شاه عباس صفوی با کمک حاکم کرمان و شیراز، لارستان را پس از محاصره طولانی مدت تصرف می‌کند و حکومت مستقل اچُمستان از بین می‌رود پس از لار، بستک از دوران حکومت افغان‌ها و فتح اصفهان توسط محمود خان افغان مرکز لارستان بوده هست سه حکومت جهانگیریه به حاکمیت شیخ احمد مدنی در دوران افغان‌ها و نادرشاه، بعد از آن حسن خان دِلَر و بعدتر هم خان‌های بنی عباس از دوران زندیه تا زمان اصلاحات ارضی در بستک حکومت کرده‌اند.[۴۳]

در سفرنامه‌ها

Thumb
محمد تقی خان بستکی فرزند مصطفی خان ملقب به «صولت الملک» زاده ۱۲۷۲ قمری بستک، درگذشته ۱۳۴۶ بستک. مدت ۴۱ سال حاکم بستک و جهانگیریه بود.

سفرنامه ابن بطوطه

ابن بطوطه‌ در سال ۷۳۳ هجری قمری وارد شهر خنج شده است و شرحی دربارهٔ مقامات و زهد و تقوا و ملاقات با زاویه وقت سخن گفته است. وی از طریق استان ظفار(کشور عمان) و از آنجا از راه خلیج فارس که آن را بحر فارس نامیده است به جزیره هرمز آمده است و از این طریق وارد منطقهٔ لارستانی‌نشین می‌شود. او در این ناحیه از شهرهای میناب، رودان، کهورستان، کوخرد، لار و خنج عبور می‌کند. بخشی از این سفرنامه به شرح زیر است:

از راه هندوستان به لار آمدم و به همراه ابو زید عبدالرحمن بن ابودلف حنفی در سال ۷۳۳ هجری قمری به خنج وارد شدم. شنیدم که در همان خنج زاویه دیگری هست (احتمالاً منظور از زاویه شیخ عبدالسلام بوده برابر با سال حیات شیخ) که جمعی از صلحاء و عباد در آن به سر می‌برند. شب به سراغ آنان رفتم. مردی بود بزرگوار که آثار عبادت بر وجناتشان هویدا بود. رنگ‌های زرد و بدن‌های ضعیف و چشمان اشک‌باری داشتند. من که وارد زاویه شدم طعام آوردند. او به پیران قوم بانگ زد که پسرم محمد (اشاره به شیخ حاجی محمد پسر شیخ عبدالسلام) را بگوئید تا بیاید. محمد در گوشه‌ای نشسته بود. وقتی پیش آمد از ضعف عبادت چنان می‌نمود که گوئی از گور برخاسته سلام کرد و نشست. پیر گفت: پسر! با این مهمانان در غذا موافقت کن تا از برکات آنان برخوردار گردی، پسر که روزه‌دار بود با ما بطعام نشست و افطار کرد، این جمع همه شافعی مذهب بودند، پس از طعام مراسم دعا انجام گرفت و ما به منزل خود مراجعت کردیم

سفرنامهٔ مارکو پولو

Thumb
نقشه مسیر حرکت مارکوپولو

مارکو پولو دشت هرمز و رودخانه میناب را منطقهٔ سرسبز و پر میوه‌ای می‌داند که بسیار متنوع است. هرمز که ناحیه‌ای قدیمی است، محل دادوستد بازرگانان خلیج فارس و کیش بوده است. مار کو پولو به موقعیت بندری هرمز و رونق آن در رابطه با تجار هندی اشاره می‌کند، کشتی‌های بزرگ مملو از ادویه و مروارید این منطقه بین عامهٔ مردم به «شهر دقیانوس»[۵۵] معروف است و امروزه نیز خرابه‌های آن را در بخش شمالی جیرفت‌ دانسته‌اند. علاوه بر آن مارکو به صنعت کشتی‌سازی ایران در آن ایام اشاره می‌کند و شیوهٔ ساخت آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد و قیر اندود نکردن کشتی‌ها را از معایب آن می‌داند زیرا که بسیاری از آن‌ها غرق می‌شده‌اند. نکتهٔ جالب دیگری که مار کو پولو به آن اشاره می‌کند، بادهای گرم موسمی و گاه کشندهٔ این منطقه یعنی تشباد است.[۵۶]

مهاجرت به کشورهای حاشیه خلیج فارس

بین قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی، بسیاری از تاجران اچمی به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مهاجرت کردند تا زندگی بهتری داشته باشند،[۴۵] از سختی‌های طبیعت فرار کنند،[۳] و از مالیات‌های جدید واردات و صادرات که توسط دولت مرکزی ایران تحمیل شده بود، اجتناب کنند.[۴۴][۴][۴۵][۴۶][۴۸][۴۹]

وضع این مالیات‌ها تلاشی بود برای تقویت اقتدار دولت ایران و جذب درآمد از مناطق پیرامونی ثروتمندی مانند بندر لنگه و بوشهر که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادی به‌عنوان مراکز اقتصادی کلیدی در خلیج فارس شناخته می‌شدند.[۴۵][۳]

مهاجران که با منطقه آشنا بودند، این محدودیت‌ها را با انتخاب مسیرهای جایگزین دور می‌زدند.[۴۵] برای فرار از مالیات‌های سنگین، بسیاری از تاجران به سادگی به سوی دیگر خلیج فارس نقل مکان کردند،[۴۶] اقدامی که به دلیل آشنایی آنها با منطقه، قرن‌ها رایج بود.

این مهاجرت‌ها باعث جابه‌جایی ده‌ها هزار نفر از مردم جنوب ایران به سواحل مقابل شد.[۴۵][۳][۳] بحرین،[۲][۵۱] امارات متحده عربی،[۲][۵۱] قطر،[۲][۵۱] عمان و کویت،[۲][۵۱] به مقصد اصلی این مهاجران تبدیل شدند،[۴۵] و جمعیت ایرانی آنها به طور قابل‌توجهی افزایش یافت.[۴۵]

این دوره همچنین شاهد افزایش دخالت بریتانیا در بحرین بود.[۳][۴۵]

Thumb
حسینیه گراشی در امارات

برای قرن‌ها، خانواده‌های فراملیتی عرب سنی، به همراه پارسیان سنی و شیعه، از جنوب ایران به سواحل عربی خلیج فارس مهاجرت کرده‌اند.[۴] گروه‌های ساحلی ایرانی تاریخی پیوندهای بیشتری با امارات متحده عربی (UAE) نسبت به جوامع ایرانی در مناطق داخلی داشته‌اند (Potter, 2009).[۴] این جوامع "وجود دوگانه‌ای" را حفظ کرده‌اند، اغلب در چندین کشور خانه دارند و به چند زبان صحبت می‌کنند (Nadjmabadi, 2010).[۴] این سبک زندگی فراملیتی به طور تاریخی برای هر دو کشور ایران و امارات مزایای اقتصادی به همراه داشته است، هرچند که ناآرامی‌های سیاسی اخیر در منطقه بر آن تأثیر گذاشته است.[۴]

یک حسینیه گراشی نشان‌دهنده حضور گراشی‌های شیعه اچمی در امارات متحده عربی

بسیاری از ایرانیان و شهروندان اماراتی با اصالت ایرانی که در دبی و دیگر شهرهای امارات متحده عربی زندگی می‌کنند، ریشه‌های خود را به شهرها و مناطق شهرستان لارستان و استان هرمزگان ایران می‌رسانند.[۴]

تخصص حمل‌ونقل دریایی مردم لارستانی/اچمی، همراه با دسترسی آن‌ها به بازارهای پرسود آفریقا و آسیا، به طور قابل توجهی بر توسعه اقتصاد دبی تأثیر گذاشته است (Davidson, 2008). تا اوایل دهه ۱۹۰۰، دبی به جذاب‌ترین مرکز تجاری منطقه تبدیل شده بود و کارآفرینان مهاجر ماهر را از سواحل ناپایدار ایران به خود جذب می‌کرد. این سنت پرورش کارآفرینی در امارات پیش از آغاز صادرات نفت در این کشور وجود داشت (Davidson, 2008). در این دوره، تقریباً ۳۰ از خانواده‌های بازرگان مهاجر ایرانی در دبی به تدریج به کنگلومرای‌های جهانی تبدیل شدند (Jaidah, 2008).[۴]

هنگامی که بستکی‌ها به جنوب به لنگه مهاجرت کردند، نوآوری معماری بادگیرها را با خود آوردند. پس از سکونت در دبی، آن‌ها این فناوری را به کار گرفتند و خانه‌هایی از سنگ مرجانی با این ساختارهای زیبا ساختند. به نشانه احترام به سرزمین مادری خود در ایران، آن‌ها منطقه‌ای در دبی را بستکیه نامیدند.[۳]

Thumb
بستکیه، دبی

با این حال، چالشی وجود داشت: در حالی که بادگیرها در مناطق خشک و گرم مانند یزد، کاشان، و بستک (و تئوری در مکان‌هایی مانند آریزونا) به دلیل تبخیر سریع که خنک‌کنندگی را تسهیل می‌کند، بسیار مؤثر هستند، در آب‌وهوای مرطوب تابستانی هر دو سواحل خلیج فارس کمتر کارآمد هستند. در چنین شرایطی، بادگیرها بیشتر تزئینی هستند تا کاربردی.[۳]

علاوه بر معماری، بستکی‌ها مهوه (مه اوه - ماهی آب) را نیز معرفی کردند، یک سس بسیار تند ساخته‌شده از ماهی تخمیر شده و ادویه‌ها. این سس معمولاً با نان تازه بستکی خورده می‌شود. اگرچه برای بسیاری، به خصوص خانواده‌های خودمونی در دبی، یک خوراکی لذیذ محسوب می‌شود، اما طعمی اکتسابی دارد. اچُم‌های دبی اغلب بطری‌هایی از آن را می‌فرستند و بر اهمیت فرهنگی آن تأکید می‌کنند.[۳]

یکپارچگی

در دبی، حاکمان آل مکتوم تازه‌واردان را به دلیل ثروت و تخصص تجاری‌شان پذیرفتند. بسیاری موفق شدند و برخی در تجارت طلای در حال رونق دبی فعالیت کردند. موفقیت آن‌ها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با سیاست‌های تجاری درهای باز شیخ راشد تقویت شد که از جانبداری از اعراب پرهیز می‌کرد و فراگیری اقتصادی را تشویق می‌کرد.[۳]

مردم لارستانی/اچمی به طور کلی به اقتصاد دبی کمک‌های بسیاری کرده‌اند و به همین دلیل بسیار مورد احترام هستند.[۴]

با این حال، همه تعاملات مثبت نبود. در سال ۱۹۰۴، شورش‌های ضدایرانی در بازارهای منامه رخ داد که نخستین مورد ثبت‌شده از مقاومت محلی علیه مهاجران در بحرین بود.[۴۵] بریتانیایی‌ها این حادثه را به عنوان "ضدایرانی" توصیف کردند و سپس کنترل امور مهاجران ایرانی در بحرین را به دست گرفتند.[۴۵] در پاسخ، دولت مرکزی ایران از بریتانیایی‌ها خواست تا برای اطمینان از عدالت برای شهروندانش در بحرین کمک کنند.[۴۵] طبق گفته لیندزی استیونسون، سخنگوی مجموعه رسانه‌ای عجم، این درخواست یک اقدام موقت بود و نه تلاشی برای واگذاری دائمی حوزه قضایی، که نشان‌دهنده مرزهای سیال و همپوشان تاریخی در منطقه خلیج فارس است.[۴۵]

در سال ۱۹۲۸، خشونت علیه بازرگانان با اصالت ایرانی در دبی پس از اینکه بریتانیایی‌ها یک قایق حامل زنان و کودکان ربوده‌شده از دبی به ایران را توقیف کردند، آغاز شد. بریتانیایی‌ها معتقد بودند که عامل بریتانیایی با اصالت عراقی، عامل این ناآرامی‌ها بوده است و برای بازگرداندن نظم مداخله کردند. چالش‌های بیشتری نیز در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با تنش‌های ناشی از جنبش‌های ناسیونالیستی عربی به وجود آمد.[۳]

Thumb
زینب غلوم حسن علی العسکری - بازیگر بحرینی متولد بحرین و ریشه در گراش دارد

در دهه ۱۹۵۰، تحت حمایت بریتانیا، روند تدریجی عرب‌سازی محلی‌های فارسی‌تبار آغاز شد.[۵۷] هویت عربی تحمیل‌شده،[۲۹]:49–72[۶][۵۷] همانند هویت فارس تحمیل‌شده در ایران،[۵۸][۵۹][۶۰] به حفظ زبان کمک نکرده که در حال افول است،[۶۱][۶۲] اما به هر حال، هنوز اقلیتی از آن‌ها وجود دارند که دو یا حتی سه‌زبانه هستند و اچُم‌هایی که در اچمی، فارسی، عربی و گاه حتی انگلیسی مهارت دارند.[۶۳][۶۴][۶۵] کسانی که زبان آن را صحبت نمی‌کنند همچنان به فرهنگ خودمونی خود در قالب موسیقی و غذاها پایبند هستند.[۳]

بسیاری از اماراتی‌ها نه تنها با تعداد زیاد ساکنان خارجی بلکه با تنوع در جمعیت خود احساس ناراحتی می‌کنند.[۳] آن‌ها اغلب اظهار می‌کنند: "ما همه عرب هستیم"، در حالی که تأثیر جریان‌های فرهنگی و اجتماعی از ایران و سایر مناطق که جامعه آن‌ها را شکل داده نادیده می‌گیرند.[۳] با این حال، برخی، مانند نویسنده سلطان سعود القاسمی، این تنوع را پذیرفته‌اند.[۳] القاسمی از پذیرش این تنوع فرهنگی غنی در امارات حمایت می‌کند و می‌گوید: "وقت آن است که سهم موزائیکی را که این کشور جوان را تشکیل می‌دهد به رسمیت بشناسیم. اماراتی‌هایی با اصالت آسیایی، بلوچ، زنگباری، عربی و فارسی این کشور را به آنچه امروز است تبدیل کرده‌اند."[۳]

در سال ۲۰۰۱، القاسمی این قدردانی از میراث فرهنگی را با نام‌گذاری شرکت کارگزاری خود در دبی "برجیل" (بادگیر) نشان داد، ادای احترامی به ویژگی معماری منحصر به فرد ایرانی که به بخشی از چشم‌انداز امارات تبدیل شده است.[۳]

Thumb
خدیجه البستکی - زن تاجر اماراتی، سنی تبار

در بحرین، آن‌ها همگی به عنوان «عجم» (Ajam) شناخته می‌شدند.[۶]:3 امروز، آن‌ها بر اساس مذهب جدا شده‌اند. اچُم‌های سنی از اصطلاح "عجم" فاصله گرفته‌اند و بیشتر از اصطلاح "حواله" استفاده می‌کنند،[۲۳][۲۶][۲۶] بر اساس این باور که "عجم" به کسانی با ریشه‌های شیعه اشاره دارد،[۲۲] که به طور کلی به معنای "غیرعرب" است و دامنه وسیعی از معانی را در بر می‌گیرد. موسی الانصاری بیان می‌کند که این اصطلاح در اصل به غیرعرب‌هایی با پس‌زمینه فارسی‌زبان (یا مشتقات آن؛ یعنی اچمی) اشاره داشت زیرا آن‌ها تنها غیرعربی‌زبانان در بحرین بودند، اما به دلیل افزایش سایر قومیت‌ها و مردم غیرعرب/غیرعربی‌زبان (مانند آسیایی‌ها)، او به دلیل گستردگی معنای آن "تحفظ" دارد.[۴۸]:27  گفته می‌شود اهل سنت در میان آن‌ها با تبعیضی روبه‌رو نیستند.[۲۳][۲۶][۲۶] «هوله» اصطلاحی است که در برخی از کشورهای خلیج برای توصیف افرادی با اصالت سنی از جنوب ایران استفاده می‌شود و شامل جمعیت قابل توجهی از چنین افرادی است.[۲۳] این گروه‌ها از نسل فارس‌ها و آفریقایی‌های سنی‌مذهبی هستند که از جنوب ایران به سواحل عربی خلیج فارس مهاجرت کردند.[۲۳] برای اینکه کسی به عنوان «هوله» شناخته شود، لازم نیست که رسماً پیرو مذهب سنی باشد، اما باید پیشینه‌ای سنی از جنوب ایران داشته باشد، زیرا اجدادشان که به کشورهای عربی خلیج فارس مهاجرت کردند، سنی بودند.[۲۳] فردی که سنی است اما اجداد شیعه از جنوب ایران دارد، همچنان به عنوان «عجم» شناخته می‌شود.[۲۳] برخی از اعراب این را ساختن یک هویت جدید برای فارسی‌های سنی می‌دانند، زیرا زمانی که برای اولین بار وارد شدند، عربی صحبت نمی‌کردند.[۲۳]

فرهنگ

خلاصه
دیدگاه

گاهشمار محلی

امروز

جمعه
...............
۱۰ تیر

۱۴۰۰ خورشیدی


۲۸ بَروبار

۱٬۴۱۴ اَچُمی


۱ ژوئیه

۲۰۲۱ میلادی


۲۱ ذی‌القعده

۱۴۴۲ قمری

گاهشمار اچمی تقویمی کشاورزی است؛ اگرچه گاهشمار شفاهی خودمونی مبدأ معلومی ندارد و کاربرد زراعی دارد ولی با گاهشمار خورشیدی مطابقت دارد؛ آغاز سال نو در این تقویم در میانه بهمن‌ماه است و نخستین ماه آن نیبهار و ماه پایانی آن بروبار است.

غذاهای محلی

Thumb
خانفروش
Thumb
مهی اوه
Thumb
رنگینک
Thumb
بلالیت

نون فلزی

نان فلزن (به عربی: خبز فلزی)، (به زبان اچمی - نونِ فَلَزی) نوعی نان محلی خودمونی و بسیار مرغوب در کوخرد در دهستان کوخرد و در بخش کوخرد شهرستان بستک و در مناطق مختلف شهرستان‌های بستک، لارستان، گراش، اوز و خنج و بیغرد در جنوب ایران است. نان فلزن نانیست بسیار مشهور و مرغوب در مناطق مختلف هرمزگان و بعضی مناطق استان بوشهر.

بالوتوه

بالوتوه (Balotawa) خمیری است که بر روی تابه ای نهاده بر چاله ای از اخگر پهن می‌کنند و با مخلوطی از تخم مرغ و کنجد و سس ماهی مخلوط می‌شود؛ بعد با روغن محلی یا پنیر گرم می‌شود. شاید این همان پیتزایی باشد که سربازان داریوش شاه در جنگ‌ها می‌خورده‌اند![۶۶]

مهوه

مهوه (Mahweh) یا مهیاوه (Mahyawa) نوعی سانیز باستانی برا تهیه سس ماهی از ماهی ساردین و برخی ادویه جات است. مردم منطقه جنوب می‌گویند که فرمول مهوه یا (مهیاوه) را ابن سینا طبیب و دانشمند ایرانی یا به‌قول بعضی‌ها بزرگمهر وزیر انوشیروان تهیه نموده است و معتقدند خوردن مهوه که دارای خردل هم هست از ابتلا به بیماری پوستی (پیس) جلوگیری می‌کند.[۶۷]

رنگینک

رنگینک نام گونه ای شیرینی مناطق جنوب ایران (فارس، بوشهر، هرمزگان و خوزستان) است که با رطب یا خرما، آرد و پودر دارچین تهیه می‌شود. در این شیرینی محلی، پودر دارچین و خرما دست به دست هم می‌دهند و وعده‌ای سرشار از بهترین مواد غذایی به وجود می‌آید که ماندگاری آن در یخچال به یک هفته هم می‌رسد.

نان رگاگ

نان رگاگ (به عربی: خبز رقاق/رگاگ) - هرمزگانی، لارستانی، رایج در جنوب ایران، بحرین، کویت و امارات.[۶۸][۶۹]

خنفروش

خان فروش (به عربی: خنفروش/خمفروش) - شیرینی که اصالت لارستانی اچمی دارد، در هرمزگان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند بحرین رایج است.[۷۰][۷۱]

کباب کنجه لاری

کباب کنجه لاری یکی از غذاهای سنتی و محبوب در شهر لار و مناطق جنوبی ایران است. این کباب از گوشت تکه‌ای (معمولاً گوشت گوسفند یا گاو) تهیه می‌شود که با ترکیبی از ماست، پیاز، زعفران، آبلیمو و ادویه‌های مختلف مرینیت شده و سپس بر روی سیخ‌ها کبابی می‌شود. کباب کنجه لاری به خاطر طعم منحصر به فرد و لذیذ خود شناخته شده و معمولاً با نان یا برنج سرو می‌شود.

بلالیت

(به عربی: بلاليط) - این دسر مقوی هندی-عربی در بحرین، کویت، امارات، هرمزگان و بندرعباس تهیه می‌شود. بلالیت از ماکارونی، شکر یا شیره خرما، هل، گلاب، زعفران و روغن درست می‌شود و آن را در وعده صبحانه سرو می‌کنند. این دسر در برخی دیگر از شهرهای جنوب کشور نیز رایج است.[۷۲][۷۳][۷۴]

مسقطی لاری

در بحرین به نام عربی: «حلوی بحرینیة».

پیشو

از گلاب و ژلاتین تهیه می‌شود.[۷۵]

شله زرد

دسر برنجی سنتی زعفرانی که با برنج، شکر، زعفران و گلاب درست می‌شود و با دارچین و خلال بادام یا پسته تزیین می‌شود.

حلوا/خبیصه

شیرینی که از آرد، شکر و کره یا روغن تهیه می‌شود و اغلب با زعفران، هل و گلاب مزه دار می‌شود.[۷۱][۷۶]

آداب و رسوم

Thumb
یوسف هادی بستکی
Thumb
آروین بستکی
Thumb
فرقه سلطانیز (بحرین) - خواننده اچمی «احمد سلطان»
  • رقص: اچُم‌ها همیشه با دستمال می‌رقصند، در عروسی‌ها و دیگر جشن‌ها رقص «دستمال بازی» خود را به نام «سه پا» دارند.[۷۷][۷۸][۷۹][۸۰][۸۱] این عادت را از لرها و ترک‌ها گرفته‌اند.[۸۲] این رقص هنوز مرتبط به مردم لارستانی، هرجا هستند.[۸۳][۸۴]
Thumb
لباس مردانه کلاس معمولی
Thumb
پوشش زنان بستکی
Thumb
پوشش بندری
مردمان اچمی
  • لباس سنتی: لباس اچُم‌ها بومی و اصیل است و با بقیه لباسهای ایرانی شباهت دارد و از خرده فرهنگ ایرانی است.[۸۵] در بستک یه استایل دارند، و خنج، و عوض،[۸۶] و در گله دار لباس خودشان هم دارند.[۸۷] خاستگاه لباس سنتی مردانه «بستکی» در فیلم «شمد لاوری» دیده می‌شود.[۴۰]
  • لباس بندری: این لباس هم بومی و ایرانی است ولی در برخی موارد هم شباهتی یا دارای اشتراکاتی با لباسهای هندی و عربی ساحلی و آفریقایی بخاطر همان عوامل بازرگانی است. نکته مهم یکی از ویژگیهای لباسهای زنانه ایراهستانی بندری و هرمزی رنگهای گوناگون مانند لباسهای زرتشتیان.[۸۵]

میراث تاریخی

اینها آثار به جای مانده از دوره ساسانیان در منطقهٔ اچُمستان هستند که همگی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده‌اند.[۸۹]

در کشورهای پیرامون خلیج فارس

Thumb
البستکیه، دوبی
Thumb
بادگیر خانه عیسی بن علی آل خلیفه، محرق، بحرین
سوگ واگف، گتر/قطر
بحرین

بادگیر: نوعی از معماری سنتی و قدیمی است که در بیشتر مناطق ایران به اشکال مختلف یافت می‌شود، مانند کرمان، فارس، مازندران و خراسان. گفته میشود اچُم‌ها بادگیرها را به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آورده‌اند.[۳][۴۵]

بستکیه

  • بستکیه محله‌ای است در شرق شهر دبی که در حدود سال ۱۳۰۸ ه‍. ق/۱۸۹۰ م، پس از مهاجرت تجار بستکی به آنجا تأسیس شده است. این محله در امتداد آبراهه خور دبی به طول تقریبی ۳۰۰ متر و با عرض ۱۰۰ متر واقع شده است. محله بستکیه به خاطر بادگیرها، درهای چوبی کنده کاری شده، گچ بری‌های زیبا و چشم نواز از معروفترین اماکن جلب گردشگران و محل دیدار مهمانان رسمی در دبی بوده است.[۹۰][۹۱][۹۲]

بحرین

  • بادگیر خانه «عیسی بن علی آل خلیفه» در بحرین. یه ساختمان معماری که ساخته شده با توسط عجم‌های بحرین، علاوه بر این، اولین هتل در بحرین با نام «هتل بحرین» توسط یک مرد اچمی به نام «عبدالنور البستکی» افتتاح شد. ساخت این هتل در دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و در سال ۱۹۵۰ به طور رسمی افتتاح گردید و قرار است مورد بازسازی قرار گیرد.[۹۳][۹۴]

مشکلات

در بحرین در سال 1282 خورشیدی (1904 میلادی) اچُم‌ها با نژادپرستی مواجه شدند.[۴۵] در اصل همه اينا به نام «عجم» معروف بودند،[۶] در حال حاضر، انها را بر اساس مذهبی جدا میکنند،[۲۳][۲۴][۲۶] اچُم‌های سنی عنوان «عجم» را کنار گذاشتند و بیشتر از عنوان «هوله» استفاده کردند،[۲۲][۲۳][۲۴][۲۶] به این استناد که «عجم‌ها کسانی با ریشه‌های شیعه هستند».[۲۲][۲۶] سنیان در میان آنها مواجه با تبعیض نیستند و گاهی با عمد یا سهو با اعراب هوله خلط میشوند.[۲۶] هوله اصطلاحی است که در برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای توصیف مردمانی با نیاکان و پیشینه سنی از جنوب ایران به کار می‌رود و شامل جمعیت قابل توجهی از این افراد است. این گروه‌ها شامل نوادگان پارس‌ها و آفریقایی‌هایی هستند که در قرن نوزدهم به کشورهای عربی خلیج فارس مهاجرت کردند. برای اینکه فردی به عنوان هوله شناخته شود، نیازی نیست که مذهب سنی را رسماً بپذیرد، اما باید پیشینه‌ای سنی از جنوب ایران داشته باشد، چرا که اجدادشان که به کشورهای عربی خلیج فارس مهاجرت کرده‌اند، باید عضو فرقه سنی بوده باشند. فردی با مذهب سنی ولی پیشینه شیعه از جنوب ایران همچنان به عنوان «عجمی» شناخته می‌شود.[۲۳][۲۴] اعراب این را جعل هویت جدیدی برای پارسی‌های سنی می‌دانند که در ابتدای ورودشان به عربی صحبت نمی‌کردند.[۲۸]

بوم

جغرافیای طبیعی

منطقه حفاظت‌شده گنو و خور خوران دو منطقه از ذخیره‌گاه زیست‌کره سیزده‌گانهٔ یونسکو در ایران به‌شمار می‌آیند.[۹۵][۹۶] همچنین مناطق هرمود،[۹۷] مند،[۹۸] مارز وبحر آسمان[۹۹] که در جغرافیای زبانی این منطقه هستند از مناطق حفاظت شده ایران محسوب می‌شوند. بیشتر جزیره‌های ایران در خلیج فارس در دو بخش شرقی استان بوشهر و نیز هرمزگان قرار دارند که از این میان، جزیره قشم با مساحت ۱۴۹۱ کیلومتر مربع از ۲۳ کشور دنیا وسیع‌تر است. به‌طور مثال قشم ۲٫۵ برابر سنگاپور و بحرین و سان مارینو، ۱٫۵ برابر هنگ کنگ، ۵ برابر مالدیو و ۷۰ برابر ماکائو است.[۱۰۰]

قره آغاج[۱۰۱] ،مند، میناب، کل و مهران نیز از رودخانه‌های مهم این مناطق هستند.

نگارخانه

مکانهای تاریخی

مردم

جستارهای وابسته

منابع

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.