پنجمین رئیسجمهور ایران (۱۳۷۶–۱۳۸۴) From Wikiquote, the free quote compendium
آنچه من پیشنهاد میکنم و آن را می پسندم گفتوگو میان تمدنها و فرهنگهاست. در اولین گام میگویم که نمایندگان فرهنگها و تمدنها، سیاستمداران نیستند؛ بلکه فیلسوفان، عالمان، هنرمندان و فرهیختگانیاند که فرهنگ و تمدن را نمایندگی میکنند.
با گفتوگو زبان همگانی پیدا میشود و با زبان همگانی، اندیشهٔ همگانی بنیان میگیرد و با اندیشهٔ همگانی، رویکرد یکسان در برابر جهان و رویدادهای جهانی برمیآید؛ پس، سرانجامِ گفتوگو، همدلی و همزبانی است.
متنِ پررنگ، متنی است که در زیر تصاویر بهکار رفته.
برخی گفتاوردهایی که در زیر تصاویر آمده است، ممکن است کمی ویرایش محتوایی شده باشد.
همهٔ پروندههایی که در این صفحه بهکار رفته است از انبار ویکیمدیاست و ممکن است که پیوستگی زمانی-مکانی با گفتار نداشته باشد.
به محمد خاتمی با لقبهای سیّد، حُجتُ الاسلام، عالیجناب و دکتر اشاره میشود.
«بزرگترین عامل مؤثر در شخصیت و ذهنیت من، پدرم و خصوصیات ممتاز علمی، اخلاقی و اجتماعی او بود که به ما آموخت که با روشنبینی و آشنایی با زمان و مکان چگونه میتوان دین را آنگونه فهمید و پذیرفت که پاسخگوی همهٔ پرسشها و نیازهای معنوی و روحی و مادی زندگی باشد.»
«من دورهٔ ابتدایی و دبیرستان را در اردکان گذراندهام و ضمن آن بخش های مهمی از مقدمات علومعربی و دینی را آموختهام و از جمله استادان من در اردکان، پدرم بود که با وجود عُلَوِ مقام علمی، زحمت تدریس قسمتهای مهم از ادبیات عرب، صرف و نحو، معانی، بیان و منطق را برای ما خود به عهده گرفت.»
«در سال ۱۳۴۴ برای ادامه تحصیلات جدید به دانشگاه اصفهان رفتم و در رشته فلسفه (فلسفه جدید) شروع به تحصیل کردم و در ضمن تحصیلات علوم دینی را در حوزهٔ علمیهٔ اصفهان طی کردم و سطوح عالیه فقه و اصول و بخشهای مقدماتی فلسفهٔ اسلامی را در همین حوزه گذراندم.»
«در سال ۱۳۴۸ بعد از اخذ درجهٔ لیسانس برای طی دورهٔ خدمت وظیفه به تهران اعزام شدم و به عنوان افسر وظیفه (ستوان دوم) دورهٔ خدمت را گذراندم. در همین دوره بود که در آزمون کارشناسی ارشد (فوق لیسانس) دانشگاه تهران شرکت کردم و پذیرفته شدم.»
«تحصیل در این مقطع را همزمان با خدمت وظیفه آغاز کردم و در موقعیتی قرار گرفتم که باز هم پیشنهاد بورس تحصیلی و امکان ادامه تحصیل در دوره دکترا در آمریکا وجود داشت، ولی من ترجیح دادم که تحصیلات جدید در این مرحله را رها و برای تکمیل تحصیلات حوزوی خود به قم مراجعه کنم.»
«در سال ۱۳۵۳ با خانواده معتبر و ریشهدار صدر - صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ خداوند به این بندهٔ کوچک، او ازدواج با زنی بافضیلت، صبور و مهربان از خانوادهٔ مهم صدر و صادقی بود. بدون تردید اگر موفقیتی در زندگی علمی و اجتماعی خود داشتهام بخش مهمی از آن مرهون همراهی، همفکری و عنایت همسر خوبم بوده است و حاصل ازدواج ما سه فرزند عزیز و خوب، دو دختر و یک پسر است.»
«آمریکا به عنوان بزرگترین قدرت مادی ضدِّ بشری که تاریخ تاکنون سراغ دارد، به جنگی تمام عیار علیه ملت ما دست زده است این جنگ، جنگ میان دو حکومت دو ملت و حتی دو نظام نیست تا بتوان بر سر منافع موسمی با هم کنار آمد و سازش کرد؛ جنگی است میان یک نطام که مظهر آن آمریکاست که سرشت و ماهیتی جز قلدری و چپاول ندارد و میان یک ملت که تمام سلاح و سرمایهٔ او ایمان و آرمان اوست و بر سر ایمان و آرمان نمیتوان به هیچ وجه به مصالحه و سازش رسید.»[۴]
«رژیم شاه تا آخرین لحظه مورد حمایت آمریکا بود و بدین لحاظ است که مردم ما آمریکا را بزرگترین دشمن خود میدانند.»[۵]
«ملت ما انتظار داشت که استقلال و آزادی که به قمیت خون دهها هزار شهید به دست آمده است، مورد احترام قرار گیرد ولی طی دو سالی که از انقلاب ایران گذشته، آمریکا یک لحظه از توطئه علیه ایران غافل نمانده است.»[۶]
۱۹۸۱
۱۱ دی ۱۳۵۹–۱۱ دی ۱۳۶۰
۱۹۸۱
برای دنیا روشن شده است که ملت ما زیر سلطهٔ هیچ کشوری نخواهد رفت، لذا همه مشکلاتی که برای کشور ما به وجود آمده بهخاطر پافشاری روی این اصل [استقلال] بوده است.
«واقعیت هر چه باشد اما تاریخ این حقیقت را ثبت رسانده است که دیگر دوران فرمانروایی بی چونوچرای ابرقدرتها بر دنیا به پایان رسیده است.»
«... لازم است که یکی از بلندترین فرازهای انقلاب را به ستایش بنشینیم و کار بزرگ اشغال مرکز فرمانروایی آمریکا بر ایرانِ زمان شاه بهوسیلهٔ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گرامی بداریم. این عمل بزرگ بود که توطئهٔ وحشتناک آمریکا را در زمینهٔ نفوذ در مراکز بالای تصمیمگیری و اجرایی جمهوری نوپای اسلامی خنثی کرد… گرچه کار مبارزه با آمریکای جهانخوار با اشغال لانهٔ جاسوسی و مرکز توطئهٔ آمریکا در ایران آغاز نشد و ختم این ماجرا به معنی پایان درگیری با آمریکا نیست، بلکه ماهیت انقلاب اسلامی بالضروره ایران را به میدان مبارزهٔ بیامان و آشتیناپذیر با هر نیروی تجاوزگر و توسعهطلب و بهخصوص آمریکا به عنوان شیطان بزرگ کشانده است…چهرهٔ دوستداشتنیِ عزیزانی که به این ابتکار شجاعانه دست زدند و عملشان مورد تأیید امام و امت قرار گرفت، هیچگاه از خاطرهٔ تاریخ مبارزات خونبار اسلامی در این مملکت زدوده نخواهد شد.»
«بیدار باشیم و خداترس و با درک نقش تاریخی که برعهده ماست، مقدّمدارندهٔ منافع امت بر منافع موسمی شخصی یا گروهی خویش [باشیم].»
«باید متوجه این نکته باشیم که دشمن اصلی ما آمریکاست و شگردها وشیوههایی که آمریکا تا کنون به کاربرده است بر هیچ فرد عادی و عامی نیز پوشیده نمانده است ولی عجب که بسیاری از سیاستمردان وفادار به جهموری اسلامی ایران یا جریانات مدعی وفاداری به جمهوری اسلامی نیز از این خطرات و از این شگردها آگاهی ندارند یا چنان مشغول خویش هستند که مجال اندیشیدن به این خطرات را ندارد.»
«باید همواره به این ملت تذکر داد که بزرگترین دشمن او آمریکاست واز این پس هم خطری این مملکت را تهدید بکند، از ناحیهٔ آمریکاست.»
۲ فوریه ۱۹۸۱/ ۱۳ بهمن ۱۳۵۹؛ «نطق پیش از دستور، جلسه علنی مجلس» [۸]
«برای دنیا روشن شده است که ملت ما زیر سلطهٔ هیچ کشوری نخواهد رفت، لذا همه مشکلاتی که برای کشور ما به وجود آمده بهخاطر پافشاری روی این اصل بوده است. روزی که مردم با شاه مبارزه میکردند، او را به عنوان عامل و سمبل سیستم وابستهٔ آمریکایی میشناختند. بدین لحاظ میبینیم که بلافاصله نیروی اصلی انقلاب، مبارزه با امپریالیسم آمریکا را اساس هرگونه مبارزه برای استقلال قرار میدهد و این مبارزه در اشغال لانه جاسوسی - که در واقع مرکز فرمانروایی آمریکا بر ایران بود - در اوج خود جلوهگر میشود.»
۷ فوریه ۱۹۸۱/ ۱۸ بهمن ۱۳۵۹؛ «نطق پیش از دستور، جلسه علنی مجلس» [۹]
باید نشان بدهیم که از نظر فرهنگی و فلسفی نیز میتوانیم در جهان انقلاب کنیم.
این جامعه هویتی و فرهنگی جز اسلام ندارد، اگر استقلال و آزادی و مقابله با قدرتطلبانِ روزگار یک ارزش است، گرایش به اسلام و بازگرداندن جامعه به اسلام جدا از یک ارزش، یک رسالت آزادمردی و آزاداندیشی هم هست
«هنر یکی از مظلومترین پدیدهها در طول تاریخ بشر بوده است. هنر با احساس انسان سر و کار دارد و بخاطر همین نفس احساسی هنر است که همواره به عنوان ابزاری در دست صاحبان قدرت برای انجام هدفهای انحرافی آنان بوده است .»
«در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند به طور مجرد زندگی کند. همه کشورها به همدیگر نیاز دارند و همین نیاز است که کشورها را به صورت استعماری درمیآورد ولی در اسلام چنین نیازی احساس نمیشود، مسلمان خود را صاحب یک رسالت الهی میداند و تبلیغ در زندگی یک اصل است. تمام رسالت پیامبران و نبی اکرم چیزی جز تبلیغ و بلاغ نیست، وظیفهٔ ما الهی است و باید نشان بدهیم که از نظر فرهنگی و فلسفی نیز میتوانیم در جهان انقلاب کنیم .»
«در اسلام، مرکز و محور آگاهی خداست، یعنی اول خدا-آگاهی و بعد خود-آگاهی.»
«امروز بزرگترین رسالت ارشادی، مبارزه کردن با عواملی است که انسان را به صورت عروسک و ابزاری در دست استعمارگران درمیآورد.»
«این جامعه هویتی و فرهنگی جز اسلام ندارد، اگر استقلال و آزادی و مقابله با قدرتطلبانِ روزگار یک ارزش است، گرایش به اسلام و بازگرداندن جامعه به اسلام جدا از یک ارزش، یک رسالت آزادمردی و آزاداندیشی هم هست .»
«انقلاب ما در این راه افسانهٔ شکستناپذیری سلطهٔ غرب و شرق را در هم شکست. در دهههای اخیر هیچ انقلابی در هیچ کجای جهان وجود نداشته که جز با اتکا به یکی از دو ابرقدرت بتواند روی پای خویش بایستد، اما انقلاب ما بدون اتکا به قدرتهای مادی روزگار است و از همین رو در زمینه سیاست، ارشاد مستلزم تبلیغ سیاست درست نه شرقی و نه غربی است.»
«خطِّ فرهنگ و تبلیغ در این مملکت میبایست در خدمت انقلاب اسلامی و آنچه مردم مسلمان ما میخواهند قرار گیرد. اکثریت مردم ما این همه پایمردی را به خاطر اسلام میکنند پس احترام به افکار عمومی ایجاب میکند که خط تبلیغ ما در خدمت به خواست توده مردم که همانا اسلام است، باشد.»
«در غرب و شرق انسانها خدا را گم کرده و مسخ فرهنگی و هویت شدهاند. بزرگترین رسالت تبلیغی و انسانی برگرداندن انسانها به هویت اصلی خودشان است، مهمترین عامل مسخکنندهٔ فرهنگی غربزدگی است که در بُعدهای سیاسی اجتماعی فرهنگی و …متظاهر میشود.»
۲۹ نوامبر ۱۹۸۲/ ۸ آذر ۱۳۶۱؛«در جمع کارکنان وزارتخانهٔ فرهنگ و ارشاد اسلامی» [۱۱]
۱۹۸۳
۱۱ دی ۱۳۶۱–۱۱ دی ۱۳۶۲
[ به مقامات عربستان سعودی درباره حج] «بدانند که ایجاد مشکل بر سر راه سفر حجاج ایرانی به بیت الله الحرام مقابله مستقیم با خود این مردم است.»[۱۲]
«ماواقعا اگر اندکی خوشبینی را کنار بگذاریم باید بدانیم که عربستان سعودی در کار سفر حجاج محترم ایرانی به حج کارشکنی میکند و این بسیار برای ما جای تعجب است… گر چه ما هیچگاه انتظار رفتار برادرانه از دولت سعودی را با خودمان نداریم که منشأ و علل گوناگونی دارد که در این جا مجال ذکرش نیست ولی این انتظار را داریم که آنها واقع بینانه با مسائل برخورد کنند و سیاستی بر اساس واقع بینی برای خودشان در پیش بگیرند.»[۱۳]
«شاه، ایران را به اشغالِ آمریکا درآورده بود و درگیری ملت مسلمان ایران با این قدرت بزرگ بود. اسناد لانهٔ جاسوسی هم نشاندهندهٔ تمامی توطئههای این ابرقدرت جنایتکار است.»
«جمهوری اسلامی به هنر بیهنرانی که پیشقراول نفوذ و سلطهٔ فرهنگی، نظامی و سیاسی بیگانهاند، نه تنها هیچ گونه احترامی نمیگذارد حتی بهشدت با آن در خواهد افتاد و در صحنهٔ هنر با آن مبارزه خواهد کرد.»
۱ فوریه ۱۹۸۳/ ۱۲ بهمن ۱۳۶۱؛ «در افتتاحیه جشنوارههای تئاتر و فیلم فجر» [۱۴]
۱۹۸۴
۱۱ دی ۱۳۶۲ - ۱۱ دی ۱۳۶۳
«به همان میزان که انسان با خود بیگانه شود و از اصل خویش دور بماند، هنر نیز - که یکی از بارزترین مظاهر روح انسان است- دچار مسخ و انحراف میگردد.»
«سوگمندانه در دنیای شهوتزده و مادّهگرای امروز، اوج مسخ هنری و فرهنگی را شاهد هستیم. در دنیایی که آدمی یا بندهٔ هواس خویش است یا اسیر هوای قدرتهای مادّی حاکم، طبیعی است که هنر نیز همچون ثروت و قدرت و تکنولوژی ابزاری باشد در دست آزمندی و فزونطلبی مستکبران و در خدمتِ بخشِ حیوانی وجودِ آدمی؛ و در نتیجه، همه چیز در خدمت تخریب و ویرانگری.»
۸ فوریه ۱۹۸۴/ ۱۹ بهمن ۱۳۶۲؛ «پیام به نخستین شب شعر خواهران، سومین کنگرهٔ شعر و ادب و هنر، دههٔ فجر، مشهد»[۱۵]
«من مطئمن هستم، وقتی ایمان پشتوانهٔ استعداد باشد، سیر بسیار شدید و شتابان خواهد بود.»
«کارهای [آثار] بچههای مسلمان… ممکن است از این حرف، تحلیلهای غلط و استفادههای فرصتطلبانه بشود که فقط کاری اسلامی است که مستقیماً از سوژههای صرفاً اسلامی سخن بگوید. هرگز اینطور نیست.»
«منظورم از کار [اثر هنری] اسلامی، کاری است که بچههای مؤمن به اسلام در مسیر رفع یکی از مشکلات مهم جامعه عمل کنند. ممکن است خود نمایش رنگ مذهبی نداشته باشد، ولی در مسیر اسلام باشد.»
«نباید جای ورزشگاه و مسجد را با هم اشتباه بگیریم، هم به مسجد و هم به ورزشگاه جفا کردهایم. مسجد و ورزشگاه دو مقولهٔ خاص هستند.»
«ما باید هنر را با مردم و با فرهنگ و با اسلام آشتی بدهیم. نباید بگوییم، نمایش [تئاتر] قالبی است که باید فقط در آن نماز خواند. این آشتی دادن هنر با اسلام نیست. معیارهای کلی اسلامی با دید فلسفی و جهانبینی اسلامی نسبت به ابعاد مختلف زندگی انسان باید تأمین شده باشد. چرا در هنر ما نباید یک لحظه تفریح باشد.»
۳۱ اکتبر ۱۹۸۴/ ۹ آبان ۱۳۶۳؛ «در جلسه بررسی اساسنامه جشنواره سراسری تئاتر فجر»[۱۶]
۱۹۸۷
۱۱ دی ۱۳۶۵–۱۱ دی ۱۳۶۶
«غربیها چون خود و علم و تکنولوژی خود را مطلق میدانند، به تاریخ علوم و فرهنگ سایر ملل و حتی تمدن و آداب خود به چشم اشیاء موزهای نگاه کرده و به میراث فرهنگی ملل مختلف چون اشیاء عتیقهای نگاه میکنند که ابتدا باید در کاوشهای خود آنها را کشف کنند و سپس مطابق نظم دلخواهشان عرضه شود.»
۱۲ سپتامبر ۱۹۸۷/ ۲۱ شهریور ۱۳۶۶؛ «پیام به اولین کنگرهٔ بینالمللی بزرگداشت ابونصر فارابی»[۱۷]
۱۹۸۹
۱۱ دی ۱۳۶۷ – ۱۱ دی ۱۳۶۸
«امروز راه و اندیشهٔ امام، به صورت یک حرکت پایانناپذیر و انقلاب پویا، سرنوشت امت اسلامی را به سوی کمال، آزادگی و استقلال تعیین میکند.»
«وقتی که بر ورقهای زرین تاریخ هنر این سرزمین مینگریم، بسا نامهای ماندگار و نقشونماهای روحافزای فضای اندیشه، احساس و عاطفه ما را تسخیر میکندو زبان تحسین و تجمید ما از آن همه عشق و اشتیاق گشاده میشود.»
۲ مارس ۱۹۹۱/ ۱۱ اسفند ۱۳۶۹؛ «پیام به ششمین جشنواره تئاتر دانشجویان کشور»[۱۹]
در حوزهٔ تفکر اسلامی دو آفت خانمانسوز وجود داشته و دارد: یکی تأویل و التقاط و دیگری جمود و تحجّر. وجه مشترک این دو آفت این است که هر دو از وحی الهی به نفع برداشتهای محدود و اهواءِ بشری صرف، نظر میکنند.
یکی چنان میدان را باز میکند که مرزهای احکام و ارزشهای الهی را میشکند و حرامهای خدا را حلال میکند و دیگری به تناسب بینش محدود خود چندان عرصه را تنگ میگیرد که بسیاری از حلالهای خدا را حرام. و نتیجهٔ هر دو، تضعیف دین است و گریز جامعه از آن.
«تحجّر آفت مهمِ درونی دیانت است و به نظر میرسد که مهمترین عامل تحجّر، اُنس و دلبستگی نابهجا به عادتهای فکری و آداب اجتماعی و در نتیجه، تسرّی دادن اطلاق و قدسیّت دین به این عادتها و آداب باشد.»
«امروزه در صورتی تجربهٔ استقرار حکومت دینی موفّق خواهد بود که دین نه تنها قادر به حلِّ مشکلات و معضلات بشری و پاسخگویی به سؤالهای لحظه به لحظه نوشوندهٔ انسانِ امروز و فردا باشد، بلکه منطقاً و عملاً بتواند برتری و توان بیشتر خود را نسبت به سایر آیینها و مرامها ثابت و مخاطبان خود را قانع کند. متفکّر دینی روزگار برای شناخت چنین اسلامی و کشف تواناییهای آن در ادارهٔ زندگی پیچیدهٔ امروز و پیچیدهترِ فردا نیازمند بینشی تازه و اجتهادی متناسب با مقتضیات زمان و مکان است.»
آن طوری که من میفهمم، استراتژی فرهنگی یک جامعهٔ زندهٔ اسلامی بر منع نیست. علّتش هم این است که چنین چیزی امکان ندارد.
هر تمدنی دو بار، یکی به گاه تولد و دیگر به هنگام مرگ، جامعه را دچار بحران میکند.
«در حوزهٔ تفکر اسلامی دو آفت خانمانسوز وجود داشته و دارد: یکی تأویل و التقاط و دیگری جمود و تحجّر. وجه مشترک این دو آفت این است که هر دو از وحی الهی به نفع برداشتهای محدود و اهواءِ بشری صرف، نظر میکنند. یکی چنان میدان را باز میکند که مرزهای احکام و ارزشهای الهی را میشکند و حرامهای خدا را حلال میکند و دیگری به تناسب بینش محدود خود چندان عرصه را تنگ میگیرد که بسیاری از حلالهای خدا را حرام. و نتیجهٔ هر دو، تضعیف دین است و گریز جامعه از آن.»
نوشتار ۲: «روشنی اندیشه و شکوه دیانت»، صفحه ۴۹–۵۰ [۲۰]
«از نظر اسلام، انسان موجودی بیشکل نیست که فقط زمان و مکان، شکلدهندهٔ شخصیّت او باشند بلکه بشر صاحب فطرت و شأن ثابتی است که دین حقیقی، ملایم و سازگار با این شأن، راهِ ثابت و جاودانهٔ او را نشان میدهد و یکی از رازهای ثبات دین حقیقی و جاودانگی اسلام همین است.»
نوشتار ۲: «روشنی اندیشه و شکوه دیانت»، صفحه ۷۸ [۲۰]
«امیدها و بیمها نسبت به این انقلاب نیز به تناست عظمت تحوّل، بزرگاند. بیم از خطرات تهدیدکنندهٔ انقلاب و امید به آیندهٔ درخشان جامعهٔ انقلابی.»
«در روزگاری زندگی میکنیم که به جرأت میتوان گفت که هیچ قدرتی نمیتواند میان ذهن یک انسان با آنچه در دنیا میگذرد، سدّی ایجاد کند. یعنی هر ذهنی بیهیچگونه دفاع در معرض حوادثی است که در دنیا میگذرد یا جریاناتی که قدرتهای جهانی میکوشند به او القا کنند.»
«آن طوری که من میفهمم، استراتژی فرهنگی یک جامعهٔ زندهٔ اسلامی بر منع نیست. علّتش هم این است که چنین چیزی امکان ندارد.»
«طبعاً استراتژی دین زنده و پویایی چون اسلام که رو به آینده دارد، نمیتواند منع باشد. بلکه اساس سیاست راهبردی اسلام بر ایجاد مصونیّت است.»
«ما با سه اسلام ارتجاعی، التقاطی و حقیقی روبرو هستیم. کدام یک از این سه اسلام، مبنای انقلاب ما بود و کدام یک از این سه میتواند نجاتبخش و افتخارآفرین باشد؟
«هر تمدنی دو بار، یکی به گاه تولد و دیگر به هنگام مرگ، جامعه را دچار بحران میکند.»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۱۷۴ [۲۰]
«تمدّن غرب در وجه سیاسی آن خلاصه نمیشود، بلکه آن سوی سیاست یک نظام فکری و ارزشی وجود دارد که آن را هم باید شناخت و شیوهٔ رفتار با آن را کشف کرد و بهکار گرفت.»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۱۸۸ [۲۰]
«روشنفکر به نظر من، کسی است که در زمان خود به سر میبرد و مسائل انسان روزگار و تحوّلات زمانه را میشناسد یا دغدغهٔ شناخت آنها را دارد. چون آشنا به مسائل زمان است، اگر امیدی به حلِّ آن مسائل باشد به همین روشنفکر است. زیرا کسی که مسئله را نمیداند چه توقعی داریم که آن را حل کند؟»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۲ [۲۰]
«دیندار کسی است که هستی را از قفسِ تنگِ مادّه بزرگتر میداند و انسان را اگرچجه برآمده از متن طبیعت میبیند اما نه آفریدهٔ آن؛ بلکه هر انسانی را از کلِّ طبیعت بزرگتر میداند.»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۴ [۲۰]
«روشنفکر دیندار کسی است که برای انسانی که او را دوست دارد و مسائلش را میشناسد و نسبت به سرنوشت او احساس تعهّد میکند و به عقل و آزادی او احترام میگذارد. آری، برای این انسان، رسالتی الهی قائل است و آزادی را برای این انسان میخواهد و هر چه را که راه رشد و کمال انسان را سد کند، همان را ضدِّ آزادی میداند.»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۴ [۲۰]
«به روشنفکر بیدین تا میگویی خدا، میگوید انسان. به دیندار متحجّر تا میگویی مردم، میگوید خدا؛ اما روشنفکر دیندار میگوید «انسانِ خدایی»، آفریدهای که کشف و پرورش آن نیاز مبرم امروز و همیشه است.»
نوشتار ۵: «انقلاب ما و آیندهٔ اسلام»، صفحه ۲۰۵ [۲۰]
۱۹۹۲
۱۱ دی ۱۳۷۰ – ۱۱ دی ۱۳۷۱
«ما معتقدیم که باید با تبادل اندیشه در افراد مدافع نظام، مصونیت به وجود بیاوریم.»
«لازمهٔ این کار این است که جامعه با آرای مخالفین مواجه شود ولی این مواجهه باید کنترل شده باشد.»
«شاید آسانترین راه را انسانهای سطحی مطرح میکنند، یعنی اینکه رقیب ما، اندیشهٔ مخالف ما، نباید اجازه حرف زدن داشته باشد و باید جلویش گرفته شود. اما واقعاً این راهحل مشکل ما را حل میکند؟ ملاک سلیقه کی باید باشد؟... استراتژی فرهنگی یک نظام نمیتواند بر منع قرار گیرد. در طول تاریخ اسلام اینگونه نبوده است. اندیشمندان اسلامی به استقبال اندیشههای دیگران میرفتند و لحظه به لحظه فرهنگ اسلامی را غنیتر میکردند.»
آوریل ۱۹۹۲/ اردیبهشت ۱۳۷۰؛ «سخنرانی در دانشگاه تهران»[۲۱]
اندیشه، باری از پدیدههای شگفتانگیز عالم هستی و از اسرار بزرگ آفرینش است و پرسش از چیستی و نحوهٔ هستیِ آن، یکی از اساسیترین پرسشهای همیشه زنده است.
با عنوان فرعی «سیری در اندیشهٔ سیاسی غرب»، اثری از خاتمی است که در شهریور ۱۳۷۳/ اوت ۱۹۹۴ نگارش آن را پایان برد.[۲۲]
«جامعهای که در عمق جان خود پرسشی ندارد، تفکر ندارد و کسی که از تفکّر محروم است، زندگیاش همواره دستخوش امواج و عواملی خواهد بود که نه خود آنها را پدیدآورده است و نه قدرت و صلاحیّت هدایت زندگی را به جهتی مطلوب در میان این موجها و عاملها دارد؛ زیرا نه موج را میشناسد نه دریا را و نه هدفی را که باید به سوی آن برود و طبعاً نه وسایلی را که قادر به مهار امواج و جهتدادن کشتی زندگی او به ساحل امن باشد.
درآمد؛ ص ۱۱ و ۱۲
«اگر وضع ناگوار امروز مسلمانان نه چندان به اختیار خودشان پدید آمده است آیا امکان اختیار و انتخاب را نسبت به آینده نیز از دست دادهاند؟ و اگر تغییر مسیر سرنوشت ممکن باشد آیا راهی جز رسیدن به مقام آگاهی و دستیابی به اندیشه وجود دارد؟ و آیا پیدایش پرسشهای جدّی آغاز تفکّر نیست؟»
درآمد؛ ص ۱۲
«اندیشه، باری از پدیدههای شگفتانگیز عالم هستی و از اسرار بزرگ آفرینش است و پرسش از چیستی و نحوهٔ هستیِ آن، یکی از اساسیترین پرسشهای همیشه زنده است.»
درآمد؛ ص ۳۰
«میتوان مدعی شد که پیدایش فکر و ظهور جهانبینی خاص، معلول برقراری رابطهٔ خاص با «هستی» است. یعنی آنگاه که متفکری در برابر هستی (یا وجهی از آن) احساس دغدغه کرد و این دغدغه بهصورت پرسش حقیقی، جان او را به هیجان آورد، حرکت فکر آغاز میشود و جهانبینیها و اندیشههای متفاوت حاصل ماهیت پرسش و نوع جوابی است که به آن داده میشود.»
درآمد؛ ص ۳۱
۱۹۹۵
۱۱ دی ۱۳۷۳ - ۱۱ دی ۱۳۷۴
«آنچه سرنوشت جامعهای را تعیین میکند، موقعیت و مقام تفکر و آزادی مطلوب جامعه است، اما خود امر کتابخوانی و کتابخانه در یک جامعه منوط به این است که آن جامعه از حیث تاریخی و اجتماعی در چه مکانتی از بلوغ و قدرت گزینش قرار دارد.»
«گفتگو با مجله تحقیقات کتابداری در مقام ریاست کتابخانهٔ ملی ایران»[۲۳]
آیین و اندیشه در دام خودکامگی
”
آیین و اندیشه در دام خودکامگی
اندیشه، مایهٔ حیات آدمی و وجه امتیاز او از سایر موجودات است . اندیشه در صورتی خواهد بود که به پرسش بها داده شود و پرسش همیشه هست اما تنها در فضای امن و آزاد است که پرسشها به روشنی و درستی مطرح میشوند و اندیشه را بارور میسازند؛والّا پرسش درونی و مخفی چون از میان نمیرود اگر سرکوب شود به ضدِّ اندیشه مبدّل میگردد.
“
— بخش سوم: سخن پایانی
این کتاب با عنوان فرعی «سیری در اندیشه سیاسی مسلمانان در فراز و فرود تمدن اسلامی»، دربرگیرندهٔ درسگفتارهای محمد خاتمی بههنگام استادی دانشگاه تربیت مدرس در سالهای ۱۳۷۳–۱۳۷۴ است که او برای دانشجویان دورهٔ کارشناسی ارشد در رشتهٔ علوم سیاسی، با عنوان «سیری در اندیشهٔ سیاسی مسلمانان» فراهم آورد. نخستین بار طرح نو در سال ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹م این اثر را چاپ کرد.[۲۴]
«صوفیگری نیز مانند دیگر پدیدههای معنوی حیات آدمی از افراط و تفریط مصون نبوده است. اما وجه مشترک همهٔ آنها را میتوان چنین خلاصه کرد:اصالت بخشیدن به معنای هستی و رهیدن از بند ظاهر آن - یعنی «دنیا» - و گزینش نوعی سلوک روانی و رفتاری برای رسیدن به حقیقتی معنوی که فراتر از دسترس حس و خرد است؛ در نهایت نیز مدعی نوعی وصل به کل و فنا در آن و اتحاد با حقیقت متعالی عالَم است.»
بخش دوم: جلوههای باور و اندیشه؛ «تصوف دومین جریان نیرومند در حوزه اندیشه و احساس مسلمانان»، صفحه ۸۰ [۲۴]
«اندیشه، مایهٔ حیات آدمی و وجه امتیاز او از سایر موجودات است و اندیشه در صورتی خواهد بود که به پرسش بها داده شود و پرسش همیشه هست اما تنها در فضای امن و آزاد است که پرسشها به روشنی و درستی مطرح میشوند و اندیشه را بارور میسازند؛ والّا پرسش درونی و مخفی چون از میان نمیرود اگر سرکوب شود به ضدِّ اندیشه مبدّل میگردد.»
«من با مرزبندی مصنوعی میان زنان و مردان موافق نیستم زیرا معتقدم این مرزبندیها نشانگر آن است که ذهنیت تفاوت میان زن و مرد متأسفانه وجود دارد.»
«اگر در جامعهای زن جنسِ دوم شمرده شود، در آن جامعه فاجعه رخ داده است. پژوهشگران و اندیشمندان نیز اگر با این ذهنیت که زن جنس دوم است دنبال مطالعه میبروند، قطعاً نتیجهٔ آنها ناقص خواهد بود.»
«زمانی مردم به سمت کتابخوانی گرایش پیدا خواهند کرد که به عقل خِرَد حُرمت گذاشته شود و کتاب به عنوان یک کالای فرهنگیِ ضروری در سبد خانوار جای خود را بیابد.»
«حاکمیتِ تعصب به دور از آگاهی در جامعه، موجب وارد شدن ضربه به عقل و خرد میشود… در چنین جامعهای که عقل در برابر وحی قرار میگیرد، کتابخوانی و اندیشهورزی دچار رکود شده و جلوی خلاقیتها گرفته میشود.»
۳ نوامبر ۱۹۹۶/ ۱۳ آبان ۱۳۷۵؛ «در مراسم گرامیداشت زادروز حضرت زهرا»[۲۵]
۱۹۹۷
۱۲ دی ۱۳۷۵ – ۱۱ دی ۱۳۷۶
۱۹۹۷
ما همه مسئول هستیم، مسئول در برابر خدا که ما را به بندگی خویش فراخوانده که از هر قید بندگی غیر او، رها باشیم. مقتضای بندگی خداوند در مقام مسئولیت، خدمت به بندگان اوست، بندگانی که آنان را صاحب حق آفرینده و در خور حرمت و شایستهٔ برخورداری معنوی و مادی از زندگی هستند.
انسان یا جامعهٔ برخوردار از مواهب مادی و معنوی، هنگامی که نظام اسلامی را هم قادر به تأمین نیازهای معقول خویش میبیند و هم حقوق و حرمت خود را در پرتو آن حفظشده مییابد، عمیقاً به آن روی میآورد و همین بهترین و اصولیترین راه ترویج دین است.
جامعهٔ مدنی ما، جامعهای نیست که در آن فقط مسلمانان صاحب حق و شهروند نظام به حساب میآیند، بلکه جامعهای است که هر انسانی در چارچوب نظم و قانون صاحب حق است و دفاع از حقوق او، از اهم وظایف حکومت است.
حکومت مقتدر، حکومتی است که حتی حقِّ مخالفان خودش را نیز بهرسمیت بشناسد و با همهٔ وجود از آن دفاع بکند و اگر حق را زیر پا نهاد با روشهای قانونی با او برخورد بشود؛ همین باعث ایجاد امنیت در جامعه میشود.
«توسعه باید همراه با امنیت افراد، قانونمند بودن، سازگار با موازین اخلاقی و ملی و نهادینه کردن در صحنهٔ اقتصاد، فرهنگ و سیاست باشد.»
«همهٔ هدفهای توسعه باید برای حاکمیت معنویت، عدل اسلامی و امر به معروف در جامعه باشد و این ویژگیها جوامع اسلامی را از جوامع مادیگرا جدا میکند.»
۲۸ فوریه ۱۹۹۷/ ۱۰ اسفند ۱۳۷۵؛ «در سخنرانی پیش از نماز جمعه تهران»[۲۶]
«انقلاب به همه مسلمانان و عزتطلبان و استقلالجویان تعلق دارد و ایران متعلق به همه ایرانیانی است که به این نظام و کشور دلبستهاند و سربلندی آن را میخواند. ما برای اعتلای انقلاب اسلامی و سرافرازی ایران به همهٔ نیروها، اندیشهها، سلیقهها و مهارتها نیازمندیم.»
۲۶ مه ۱۹۹۷/ ۵ خرداد ۱۳۷۶؛ «در پیامی به ملت ایران»[۲۷]
«ما همه مسئول هستیم، مسئول در برابر خدا که ما را به بندگی خویش فراخوانده که از هر قید بندگی غیر او، رها باشیم.»
«مقتضای بندگی خداوند در مقام مسئولیت، خدمت به بندگان اوست، بندگانی که آنان را صاحب حق آفرینده و در خور حرمت و شایستهٔ برخورداری معنوی و مادی از زندگی هستند.»
«در عرصه بینالمللی ما خواستار صلح و امنیت هستیم. پیام انقلاب، پیام معنویت و امنیت برای همه انسانهاست.»
«ما بر پایه سه اصل مستحکم حکمت، عزت و مصلحت دست همهٔ کشورها و ملتهایی که به اصل احترام متقابل پایبند هستند و منافع خویش را در تضاد با استقلال و منافع ما نمیدانند، میفشاریم.»
۳ اوت ۱۹۹۷/ ۱۲ مرداد ۱۳۷۶؛ «سخنان در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، حسینیهٔ امام خمینی»[۲۸]
«حکومت موظف است فضای امنی برای برخورد اندیشهها و رأیها در چارچوب ضوابطی که اسلام و قانون اساسی مشخص کرده است، فراهم سازد. دولت باید ظرفیت و فرهنگ مشارکتپذیری، نقد و اصلاح را در جامعه گسترش دهد و خود پیشگاه و سرمشق تحمل و جلب مشارکت باشد.»
«در نظام اسلامی باید عدالت و مصلحت بشری تأمین شود و برای تحقق این دو، باید خِرد به کار افتد. مهمترین راه برای استقرار عدل در جامعه، بهرهمندی از درستترین تحقیقات و کارشناسیهاست.»
«انسان یا جامعهٔ برخوردار از مواهب مادی و معنوی، هنگامی که نظام اسلامی را هم قادر به تأمین نیازهای معقول خویش میبیند و هم حقوق و حرمت خود را در پرتو آن حفظشده مییابد، عمیقاً به آن روی میآورد و همین بهترین و اصولیترین راه ترویج دین است.»
«میان توسعه و عدالت درهمآمیختگی و پیوستگی عمیق وجود دارد، توسعه بدون عدالت و عدالت بدون توسعه یا سر از شکافهای عمیق اجتماعی درمیآورد و یا به توسعهٔ فقر میانجامد.»
«نیاز اصلی ما، تنها توسعهٔ همهجانبه، پایدار و متوازن است که باید در همهٔ عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی تحقق یابد. در این توسعه، انسان و نیروی انسانی مبناست، به این لحاظ پاسداری از حرمت آدمی و اندیشهٔ او، صیانت از نیروی انسانی، بالابردن سطح فرهنگ عمومی، آموزش عالی و تحقیقات و پرورش درست علمی و مهارتی نیروها از اهم وظایف دولت خواهد بود.»
«در جامعهای که با حقوق خود آشناست و در آن قانون حکمفرماست، حقوق و حدود همهٔ شهروندان به رسمیت شناخته میشود و دولت و ملت به صورت مجموعههایی مرتبط مُحِق و مُکلَّف معنا مییابد.»
«هرکس در نظام اسلامی زندگی میکند و به قانون گردن مینهد، حقِّ زندگی، بیان اندیشه و برخورداری از زندگی خوب و مشارکت در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را دارد؛ نظام موظف به پاسداری از این حقها و حریمها و فراهمآوردن زمینههای تأمین آرامش و آسودگی خاطر مردم در تمامی عرصههای عمومی و خصوصی زندگی و تلاش برای حاکمیت قانون و ضابطه و استقرار امنیت و ثبات است.»
۴ اوت ۱۹۹۷/ ۱۳ مرداد ۱۳۷۶؛ «در مراسم آیین سوگند، مجلس شورای اسلامی»[۲۹]
«ما مالکِ فرزندانمان نیستیم، ما امانتداریم. گرچه در اسلام، انسان حتی مجاز نیست به هر نحوی که بخواهد با مِلک و دارایی خود رفتا کند. انسان موظف است که با مایلمک خود سلوک خاصی داشته باشسد و در بهکارگیری آنچه دارد، حدود و حقوق خاصی را رعایت کند، چه برسد به رفتار با فرزندان که ما مالک آنها نیستیم.»
«فرزندان ما، امانتهای بزرگ خدای منّان در دستان ما هستند و وظیفهٔ ما تنها نگهداری درست این امانت نیست. ما، علاوه بر نگهبانی و نگهداری از این موجود گرانقدر و گرانسنگ، رسالت داریم که آن را پرورش دهیم.»
«ما نمیتوانیم به زور فرزندانمان را دیندار کنیم؛ ما نمیتوانیم به زور آنها واداریم که درس بخوانند و عالِم بشوند؛ ما نمیتوانیم به زور هنجارهای اخلاقی و عقلانی را بر آنان تحمیل کنیم. انسان در صورتی دیندار واقعی، دارای اخلاق واقعی و عالِم واقعی میشود که خود بخواهد و بکوشد تا به این نقطه برسد.»
«با جلوگیری از طرح پرسش، پرسش از میان نمیرود، بلکه به اَشکال انحرافی و نادرست بروز میکند. وقتی جوان نتواند سؤالهای دینی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی خود را در مدرسه، خانه و جامعه مطرح کند و این سؤالها سرکوب شود، انحرافهای بزرگ، تنشهای عظیم اجتماعی و آشوبهایی که شاید هیچکس نتواند جلوی آنها را بگیرد، در جامعه بروز و ظهور خواهد کرد.»
«انسان نسبت به آنچه به او تحمیل میشود، از نظر عاطفی حالت زدگی و دفع پیدا میکند و اگر نتواند خواستهٔ خود را به راحتی ابراز کند، در جامعه ناهنجاریهای بزرگ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدید خواهد آمد.»
«کسانی که فرهنگ و روش و منش آنها مورد پسند ما نیست، امکانات فراوان و ابزارهایی بسیار قوی در اختیار دارند. ما هرگز نمیتوانیم، یا لااقل در آیندهای بسیار نزدیک نخواهیم توانست، میان ذهن و جان جامعهمان و آنچه در دنیا میگذرد، سد و مانع ایجاد کنیم.»
۲۰ سپتامبر ۱۹۹۷/ ۲۹ شهریور ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در کنگرهٔ سراسری انجمن اولیا و مربیان، وزرات آموزش و پرورش»[۳۰]
«بیاییم زمینهٔ حضور شاداب کودکان، نوجوانان و جوانان را در عرصهٔ سرنوشت فراهم آوریم. هرگاه ما نوجوان و جوان را جدی گرفتهایم و باور کردهایم و زمینهٔ حضور آنان را در صحنه فراهم آوردهایم، معجزه شده است.»
«آموزش و پرورش ما باید کانون نقد، تحلیل، استدلال و همچنین دستیابی منطقی به معیارهای ارزشی، دینی، معنوی و اخلاقی باشد.»
۲۳ سپتامبر ۱۹۹۷/ ۱ مهر ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی، روستای بنمار، استان اردبیل»[۳۱]
«همه میدانیم که از زن زیاد تجلیل کردهاند و کلمات ستایشآمیزِ فراوانی دربارهٔ او گفتهاند [...] تجلیلِ واقعی از زنان این است که برای بهبودِ زندگی آنان راهکارهای مناسب را بیابیم و با کمکِ خودِ آنان، آن راهکارها را عملی کنیم.»
«زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند اما زن جنس دوم نیست و مرد هم جنس برتر نیست. هر دو پارههای یک انسانیت هستند، هر دو جایگاه خاص خویش را دارند.»
«برای رفتن به سوی آیندهٔ بهتر برای زنانمان، در درجهٔ اول باید بگوییم که مرد جنس برتر نیست؛ زن، زن است و مردم، مرد است؛ و هردو انسانهای بزرگ و شایستهٔ رشد و پیشرفت عقلانی، عاطفی، فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه هستدم.»
«نگاه دیروز به زن، نگاه جنس دوم و نگاه ابرازی بود اما نگاه امروز به زن هم نگاه کاملی نیست. امروز به زن عمدتاً از زاویهٔ امور مادی و اقتصادی نگاه میشود، یعنی میکوشند صرفاً در مجموعهٔ زندگی اقتصادی و مادی جایگاه زن را تعریف کنند. ما برای رفتن به سوی آیندهٔ بهتر، باید در عین حالی که زن را جنس دوم نمیدانیم، نگاهمان به زن و زندگیِ زن، نگاهی فرهنگی باشد.»
۱۸ اکتبر ۱۹۹۷/ ۲۶ مهر ۱۳۷۶؛ «سخنرانی به مناسبت سالروز میلاد حضرت زهرا، استادیوم شهید شیرودی تهران»[۳۲]
«اگر ما نگذاریم دخترها و پسرها سؤالاتشان را مطرح کنند، سؤال آنها از بین نمیرود بلکه به مشکلات اجتماعی تبدیل میشود.»
«ما باید زمینهای فراهم کنیم که زن مجبور نشود بین شغل اجتماعیای که به آن علاقهمند است و نقش محوریاش در خانه، یکی را انتخاب کند[...] ما باید زمینهای فراهم کنیم که زن احساس نکند به خاطر زن بودنش باید محرومیتهای فراوان تحمل کند.»
«دختر ما، پسر ما، باید سؤال کند که چرا؟ یا ما میتوانیم او را قانع کنیم یا او میتواند ما را قانع کند یا هیچکداممان قانع نمیشویم. ما حق خودمان را داریم و او حق خودش را دارد، ولی مثل دو انسان با همدیگر صحبت میکنیم. رعایت نظم و قانون در جامعه یک امر است و اینکه انسان حق داشته باشد درباره مسائل خود فکر کند و مسائل خود را مطرح کند، امر دیگری است.»
۴ نوامبر ۱۹۹۷/ ۱۳ آبان ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در دیدار با دانشآموزان و اولیای مدرسه دخترانه سروش، دفتر رئیسجمهوری»[۳۳]
«مثل اینکه آمریکا مهمترین رسالت خود را مقابله با ملت ایران و ضربه زدن به منافع ملت ایران میداند.»
«ما به آمریکا و به سیاستهای آن معترض هستیم. البته باید میان اعتراض ما به سیاستهای آمریکا و نظر ما دربارهٔ ملت آمریکا فرق گذاشته شود. ملت آمریکا، ملت بزرگی است. بنده حتی معتقدم که برای جبران گذشته سیاستمداران آمریکایی نه تنها باید از ما و همهٔ ملتهای مظلوم عذرخواهی بکنند، بلکه باید از ملت آمریکا هم عذرخواهی بکنند.»
«دانشآموز بودن، یعنی کسب دانش توأم باید رشد ارزشهای اخلاقی و معنوی، توأم با آزادگی و آزادی معقول.»
۴ نوامبر ۱۹۹۷/ ۱۳ آبان ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در مراسم ۱۳ آبان، مجتمع فرهنگی شریعتی، تهران»[۳۴]
رشد فرایندی اجتماعی است؛ شخصیّتِ انسان در ارتباطاتِ اجتماعی رشد میکند و رشدِ عقلانی، عاطفی و مهارتی انسان در گروِ حضورِ او در جامعه و درگیریِ او با مسائل اجتماعی است.
بیاییم زمینهٔ حضور شاداب کودکان، نوجوانان و جوانان را در عرصهٔ سرنوشت فراهم آوریم. هرگاه ما نوجوان و جوان را جدی گرفتهایم و باور کردهایم و زمینهٔ حضور آنان را در صحنه فراهم آوردهایم، معجزه شده است.
من روی نقد تکیه میکنم نه نفی. هرچه سنت است نباید نفی بشود؛ هرچه تازه است نباید نفی شود. استقلال و برخورداری از هویت مستقل به معنی نفی آنچه دیگران دارند، نیست؛ بلکه به معنی پذیرش آگاهانه و گزینشگرانهٔ راهحلها و اندیشههایی است که دیگران دارند.
«در جامعهٔ اسلامی، انسانی و عادلانه بههیچوجه قابل تحمل نیست که یک انسان بااستعداد فقط به جرم اینکه در روستا یا در خانوادهای غیر متمول به دنیا آمده است، از حقِّ الهی، طبیعی و انسانی خود، یعنی از امکان پرورش استعدادهای خود، محروم بماند.»
«ما باید بخش قابل توجهی از تصدیهایی که دولت برعهده دارد به خود مردم واگذار کنیم؛ تا هم دولت از دغدغهٔ این تصدیها آزاد شود و به امر حاکمیت بپردازد و هم مشارکت مردم در عرصههای مختلف فراهم شود.»
«مشارکت مردم فقط به این معنا نیست که وقتی جنگ میشود، از مردم بخواهیم که به جبهه بروند؛ یا در زمان انتخابات از آنها بخواهیم که پای صندوقها بیایند و رأی دهند و بعد هم بگوییم دیگر بروید در خانههایتان بنشینید.»
«پرسشگری و تحرکخواهی دو خصیصهٔ جوانان است. اگر نگذاریم که جوان ما پرسش داشته باشد، یعنی او را واداریم که فقط پذیرنده باشد، ریشهٔ اساسی انسانیت، یعنی تفکر و تعقل را در او خشکانیدهایم.»
«تحرکخواهی و شور و نشاط داشتن لازمهٔ جوانی است. جوان اگر گوشهگیر باشد، اگر فقط حرفشنو باشد، باید به سلامت او شک کرد.»
«معلمی که تحمل تحرک، نشاط، سرزندگی و پرسشگری دانشآموز خود را نداشته باشد، منشأ مشکلات جدی برای جوانان و دانشآموزان میشود.»
«ما دچار یک بیماری مزمن تاریخی هستیم؛ یعنی ما قانونستیز یا قانونگریز هستیم. علت آن هم معلوم است، در جوامعی مثل جامعهٔ ما قوانین مصالح مردم را تأمین نمیکرده است و علایق و خواست مردم در تدوین قوانین دخالت نداشته است.»
«معلمان عسس نیستند که بچهها از ترس آنها به بعضی ارزشها تظاهر بکنند.»
«قانونگرایی و قانونمندی در جامعهٔ ما بسیار حیاتی است. اگر قانون در جامعه حاکم باشد، هرکسی میتواند در چارچوب قانون احساس امنیت بکند، حتی اگر مخالف باشد. حتی کسی که قصد براندازی نظام را دارد و با زبان زور سخن میگوید - تا آنجایی که بشود - برای مبارزه با او اول زور بهکار نمیرود.»
«حکومت مقتدر، حکومتی است که حتی حقِّ مخالفان خودش را نیز بهرسمیت بشناسد و با همهٔ وجود از آن دفاع بکند و اگر حق را زیر پا نهاد با روشهای قانونی با او برخورد بشود؛ همین باعث ایجاد امنیت در جامعه میشود.»
«برای اینجاد نظم راهی نداریم جز اینکه قانون را مبنا قرار دهیم.»
«در رژیمهای خودکامه و ضدِّ مردمی همهٔ حق از آنِ کسی است که زور دارد و همهٔ تکالیف بر دوش کسانی است که بر آنها حکومت میشود. اسلام این را نخواسته است.»
«دشمن بنده هم اگر مورد ستم قرار بگیرد و این قانون به او حق داده باشد، وظیفهٔ انقلابی و شرعی و قانونی من این است که از حقِّ او دفاع کنم نه اینکه چون کسی با من مخالف است، هرگونه رفتاری با او بشود و او هم پناهگاهی نداشته باشد.»
۲۵ نوامبر ۱۹۹۷/ ۴ آذر ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در دیدار با وزیر و مدیران اجرایی وزارت آموزش و پرورش»[۳۵]
«به نظر میرسد میان رشد زن و استحکام خانواده تناقضی وجود دارد… رشد یک فرایند اجتماعی است، یعنی شخصیّتِ انسان در ارتباطاتِ اجتماعی رشد میکند و رشدِ عقلانی، عاطفی و مهارتی انسان در گروِ حضورِ او در جامعه و درگیریِ او با مسائل اجتماعی است. با استعدادترین و باهوشترین انسانها را اگر از حضور در جمع و درگیری با مسائلِ اجتماعی محروم کنیم، رشد نخواهند کرد و یا دستکم رشدِ آنان موزون نخواهد بود. بسیار ظالمانه است که ما توانمندیها و شایستگیهای زنی را که از حضور در صحنهٔ اجتماع محروم بوده و فرصت و امکان رشد جنبههای عقلانی، فکری، عاطفی و اجتماعی خود را نیافته با مردی مقایسه کنیم که درگیر مسائل اجتماعی بوده است. [...] پس شرط قطعی و انکارناپذیر رشد انسان، اعم از زن و مرد، این است که در عرصهٔ اجتماع حضور داشته باشد.»
«یافتنِ راهِ میانه دشوار است، امّا انسانهای بزرگ کارهای دشوار میکنند.»
«من روی نقد تکیه میکنم نه نفی. هرچه سنت است نباید نفی بشود؛ هرچه تازه است نباید نفی شود. استقلال و برخورداری از هویت مستقل به معنی نفی آنچه دیگران دارند، نیست؛ بلکه به معنی پذیرش آگاهانه و گزینشگرانهٔ راهحلها و اندیشههایی است که دیگران دارند.»
«نواندیشی به معنی نفی آنچه به گذشته مربوط است، نیست. نواندیشی نقد و جداکردن جوهر حقیقت از جنبههای انحرافی و محدودیتهای ذهن بشر است؛ نواندیشی نقد سنتها و عادتهای موجود و پس زندن و کنار زدن نارواییهاست؛ نواندیشی نقد راهحلهای موجود و گزینش آگاهانهٔ درست و کنار گذاشتن نادرست است.»
زندگیِ همواره با صلح و امنیت، فقط در صورتی محقق میشود که انسان بتواند عمیقاً فرهنگ و تفکر، حتی علایق و سلایق دیگران را درک کند. درکِ عمیقِ وجودِ معنوی و فرهنگی سایر ملل، مستلزم ایجاد محادثه (Dialogue) با آنهاست.
«زندگی همواره با صلح و امنیت، فقط در صورتی محقق میشود که انسان بتواند عمیقاً فرهنگ و تفکر حتی علایق و سلایق دیگران را درک کند و درک عمیق وجود معنوی و فرهنگی سایر ملل، مستلزم ایجاد محادثه (دیالوگ) با آنهاست و محادثهٔ حقیقی تنها وقتی ممکن میشود که طرفین حدیث و کلام، در وضع اصیل و حقیقی خود قرار داشته باشند والا محادثه یک مقلد بیهویت با سایرین بیمعنی است و متضمن خیر و صلاحی برای او نیست.»
«جامعهٔ مدنی ما نه سلطهگر است نه سلطهپذیر و حقِّ ملتها را برای حاکمیت بر سرنوشت خود و دستیابی به امکانات زندگی شرافتمندانه به رسمیت میشناسد و خود نیز در برابر هیچ زورگویی تسلیم نمیشود.»
«در جهان به هم پیوسته امروز امنیت مناطق مختلف جهان را نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد؛ بنابراین، تلاش برای تقویت اعتماد متقابل و ایجاد صلح، مسوولیتی همگانی به شمار میرود نخستین گام در جهت تأمین امنیت اطمینانسازی به عنوان اصولیترین راهبرد در تحول روابط انسانی است.»
«جامعهٔ مدنی که ما خواستار استقرار و تکامل آن در درون کشور خود هستیم و آن را به سایر کشورهای اسلامی نیز توصیه میکنیم، به طور ریشهای و اساسی با آن جامعهٔ مدنی که از تفکرات فلسفی یونان و تجربیات سیاسی روم سرچشمه گرفته و با گذر از قرون وسطی در دنیای متجدد، هویت و جهت ویژهٔ خود را یافته است، اختلاف ماهوی دارد.»
«جامعهٔ مدنی غرب از حیث تاریخی و مبانی نظری، منشعب از دولت-شهرهای یونانی و بُعد نظام سیاسی روم است، در حالی که جامعهٔ مدنی مورد نظر ما، از حیث تاریخی و مبانی نظری، ریشه در مدینة النبی دارد.»
«در جامعهٔ مدنی مورد نظر ما گر چه مدار و محور فکر و فرهنگ اسلامی است، اما در آن از استبداد فردی و گروهی و حتی دیکتاتوری اکثریت و کوشش در جهت اضمحلال اقلیت نباید خبری باشد. در این جامعه، انسان از آن جهت که انسان است، مُکرَّم و مُعَزَّز است و حقوق او محترم شمرده میشود. شهروندان جامعهٔ مدنی اسلامی صاحب حق در تعیین سرنوشت خود و نظارت بر اراده امور و بازخواست از متصدیان امرند و حکومت در این جامعه، خدمتگزار مردم است و نه ارباب آن و در همه حال، در برابر مردمی که خداوند آنان را بر سرنوشت خود حاکم کرده است، پاسخگوست.»
«جامعهٔ مدنی ما، جامعهای نیست که در آن فقط مسلمانان صاحب حق و شهروند نظام به حساب میآیند، بلکه جامعهای است که هر انسانی در چارچوب نظم و قانون صاحب حق است و دفاع از حقوق او، از اهم وظایف حکومت است.»
«آن جامعهٔ مدنی که ما در صدد استقرار آن هستیم، مبتنی بر هویت جمعی ماست که استحصال آن مستلزم حرکت و کوشش دایم متفکران و دانشمندان است و گنجی نیست که یک باره به دست آید … و بنابراین، بهره یافتن از آن تدریجی و منوط به دقت در شناخت مواریث و سنن اعتقادی و فکری مسلمانان از یک طرف و فهم عمیق و دقیق علمی و فلسفی جهان کنونی از طرف دیگر است؛ و به همین جهت نیز مدار محور این حرکت، اندیشمندان و متفکران قوماند و توفیق ما در این سیر و مسیر، در گرو این خواهد بود که سیاست در خدمت فضیلت و تفکر باشد، نه چار چوبی تنگ برای این دو.»
درک ما از جهان، روابط اجتماعی، نهادهای اجتماعی و سنتها، درکی بشری است و ممکن است بخشی از آن غلط باشد یا زمان آن سپری شده باشد.
ما که میخواهیم با دنیا گفتوگو کنیم، اول باید گفتوگو کردن در داخل خودمان باشد. ما باید خودمان راه و رسم گفتگو کردن را یاد بگیریم، همدیگر را تحمل کنیم [..] هویتِ ما وقتی در مقابل هویتهای دیگر قرار گرفت و پذیرفتیم که میان این دو هویت، منطق حکمفرما باشد، به حد کافی در دنیا محترم خواهیم بود...
«گرچه جنگ تلخ است، اما انسانِ مظلوم حق دارد از خود دفاع کند و مبارزهٔ انسان علیه استعمار شیرین است.»
«امیدوارم بشر در حالی وارد قرن ۲۱ شود که با الهامگیری از گذشته، جهانی سرشار از عزت، صلح و حرمت داشته باشد و به جای آنکه انسانها با زبان زور سخن بگویند، با زبان منطق با هم سخن بگویند.»
«تمدن پاسخی است که انسان از هستی جهان و انسان دارد و تلاشی برای برآورده شدن نیازهای انسان به شمار میآید. هر تمدن فرهنگی یک پایهٔ بینشی دارد ولی متأسفانه این بینش در قالب عادتها درمیآیند و مانع تفکر میشوند؛ در حالی که تمدن و فرهنگ از یک پرسش و اندیشهٔ ریشهای سرچشمه میگیرد.»
«در برخورد اندیشههاست که انسان تکامل مییابد و در تبادل نظرها میان فیلسوفان، نویسندگان و هنرمندان، حقایق رشد پیدا میکنند.»
«جامعهٔ مدنی مورد نظر ما از نظر ریشه و ماهیت با جامعهٔ مدنی غرب متفاوت استو از مدینة النبی سرچشمه میگیرد در حالی که جامعهٔ مدنی غرب از دولتشهر یونان الگو میگیرد. اختلاف در ریشه ضرورتاً به معنی تعارض و اختلاف در نتایج نیست. جامعهٔ مدنی یک پایه و اساس دارد و آن این است که انسان بر سرنوشت خود حاکم است و حقِّ سئوال و بازخواست و انتخاب دارد و این مسئله در قانون اساسی تأیید شده است.»
«نظم و انتظام باید بر اساس قانون باشد؛ نه از کسی خارج از قانون تکلیف بخواهیم و نه حقی را که قانون به آدمی داده است، سلب کنیم.»
«ما قیم زنان نیستم، بلکه زمینهساز هستیم تا خود زنان با شایستگیهای که دارند حقوق خود را بشناسند، شرط اول آن هم ارتقای آموزش و دانش در زنان است.»
«دنیای ورزش از دنیای سیاست جداست؛ گرچه خیلی از قدرتها میخواهند از آن سوء استفاده کنند.»
«انسان در طول تاریخ همواره در انتظار آزادی، عدالت و خواستار حرمت بوده است و شایسته ی حرمت، عدالت و آزادی است و به آن خواهد رسید.»
«ما به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم و تاکنون تلاشهای بسیاری شده است که ایرانیت را از اسلامیت جدا کنند، از آن سو هم ممکن است عدهای بگویند که برای اسلامی بودن باید ایرانیت خود را نفی کنیم، اما هر دو خطاست.»
۱۶ دسامبر ۱۹۹۷/ ۲۵ آذر ۱۳۷۶؛ «در مراسم آغاز به کار شبکه جامجم»[۳۹]
«من معتقد هستم که فرهنگها و تمدنها هویت خاصِّ خودشان را دارند و اتفاقاً هویت آنها مربوط میشود به بینش و منشی که نسبت به جهان، انسان و هستی دارند. این نکته به این معنا نیست که ما تعصب کورکورانه داشته باشیم و بگوییم هرچیزی که انگ فرهنگ ما را خورده، مقدس است و باید به هر قیمتی بر تداوم آن پافشاری کنیم و هرچیزی که مربوط به دیگران است، بد است.»
«درک ما از جهان، روابط اجتماعی، نهادهای اجتماعی و سنتها، درکی بشری است و ممکن است بخشی از آن غلط باشد یا زمان آن سپری شده باشد.»
«فرهنگ زنده و پویا فرهنگی است که دائماً خود را نقد بکند، و رشد پیدا کند و پالایش بشود.»
«ما که میخواهیم با دنیا گفتوگو کنیم، اول باید گفتوگو کردن در داخل خودمان باشد. ما باید خودمان راه و رسم گفتگو کردن را یاد بگیریم، همدیگر را تحمل کنیم و آنقدر ما از نظر فرهنگی ودینی و تاریخی غنا داریم که این هویت ما وقتی در مقابل هویتهای دیگر قرار گرفت و قبول کردیم که میان این دو هویت منطق حکمفرما باشد، ما به حد کافی در دنیا محترم خواهیم بود و خیلی هم حرفها داریم که به دنیا بزنیم و باید خیلی حرفها را هم از دنیا بشنویم.»
«به نظر من، اگر ما نسل جوان را باور کنیم، آیندهٔ بسیار درخشانی داریم. جوانان ابزاری در دست ما نیستند. ما قَیّم جوانانمان نیستیم که یکطرفه بگوییم و آنها فقط شنونده باشد. فرد باید مختارانه و آگاهانه در فرایند رشد حضور داشته باشد؛ بپرسد؛ پاسخ بشنود؛ پاسخ شما را رد بکند؛ و بالاخره به کمال برسد.»
۲۵ دسامبر ۱۹۹۷/ ۴ دی ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در دیدار با دانشآموزان شرکتکننده در المپیادهای بینالمللی»[۴۰][۴۱]
۱۹۹۸
۱۱ دی ۱۳۷۶ - ۱۱ دی ۱۳۷۷
”
نیازمند جامعهٔ مدنی جهانیای هستیم که در آنها همهٔ انسانها مساوی هستند، صاحب حق هستند، صاحب حرمت هستند و همهٔ انسانها حقِّ برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه را دارند، این شرط ورود به دنیایی است که در آن آرامش و مهربانی به جای ستیز و خونریزی حاکم است.
“
— ۱۰ فوریه ۱۹۹۸/ ۲۱ بهمن ۱۳۷۶
۱۹۹۸
ملّت ما، ملّت بزرگی است و در زمینهٔ حاکمیّت بر سرنوشت خویش تجربهٔ کمی دارد. من انقلاب اسلامی را آغاز دوران حاکمیّتِ مردم بر سرنوشت خویش میدانم...
ممکن است کسانی به دلیل مشکلات تاریخی و ذهنی، نتوانند این حقیقت را درک کنند که مردم باید بر سرنوشتِ خودشان حاکم باشند.
هدف جامعهٔ مدنی، بهتر زیستن است. آنچه جنبهٔ مدنی جامعه را نشان میدهد، حضور آگاهانه، انتخابگرانه و داوطلبانهٔ افراد است. انسان باید آزاد باشد تا بتواند در عرصههای مختلف جامعه، بهخصوص در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حضوری داوطلبانه داشته باشد.
مردمِ ما همواره در انتظارِ قهرمان هستند امّا مردم باید باور کنند که قهرمان خودشان هستند و نیروی نجاتبخش در درونِ خودشان نهفته است؛ باید قدرتِ خود را باور کنند و ابرازِ وجود کنند.
«بچهها شیء نیستند بلکه انسان هستند و باید جدی گرفته شوند [...] ما حق نداریم ذهنیت خود را به بچههایمان تحمیل کنیم و مصلحت یا نیاز نسل جوان امروز را بر مبنای نیازها و برداشتهای شخصی خود تعیین کنیم. ما در سنین میانسالی یا پیری برداشتهایی از زندگی، جهان، انسان، جامعه و سیاست داریم و خیال میکنیم که درست است، و بعد هم گمان میکنیم که واجب است بچهها این مسائل را بدانند و مثل ما که ۴۰، ۵۰ یا ۶۰ سال داریم، فکر کنند.»
«زن در جامعهٔ ما باید حجاب داشته باشد ولی این حجاب داشتن به این معنا نیست که او قانع شده است. پایبندی به هنجارهای اجتماعی و قانونی نشانهٔ رشد شخصیت است و به این معنا نیست که انسان به هرچیز که پایبند است، معتقد هم هست.»
۲۷ ژانویه ۱۹۹۸/ ۷ بهمن ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در جمع مدیران و کارکنان وزارت آموزش و پرورش»[۴۲]
«امید ما به این است که انسان به سوی درک خلاء معنویت و ابزاری عقل سیر میکند و مسلمانان نیز با احساس تازه و شاداب و نیز بازگشت به گذشته پرافتخار خود، آماده ورود به دنیای بهتر و برتر میشوند.»
«شرط اولیهٔ رسیدن به صلح این است که انسان، انسان است و همهٔ انسانها دارای حقوق مساوی.»
«ما نیازمند جامعهٔ مدنی جهانیای هستیم که در آنها همهٔ انسانها مساوی هستند، صاحب حق هستند، صاحب حرمت هستند و همهٔ انسانها حقِّ برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه را دارند، این شرط ورود به دنیایی است که در آن آرامش و مهربانی به جای ستیز و خونریزی حاکم است. متأسفانه قرنی که ما در پایان آن بهسر میبریم، قرن جنگ و تزویر بود. قرنی بود که در آن دین، فرهنگ و دانش در خدمت سیاست بود با کمال شرمساری و تاسف عرض کنم که سیاست در خدمت منافع میلیتاریستی و اقتصادی گروههای خاص.»
«بیایید دست به دست هم بدهیم و سیاست را در خدمت فرهنگ درآوریم. بیایید در قرن آینده با زبان فرهنگ با هم سخن بگوییم. بیایید صلح و آرامش را برای همه جهانیان خواسته باشیم. جامعهٔ برخوردار از صلح با ثبات، جامعهای است که انسانهای او، همه برخوردار از حق باشند، صلح عادلانه باشد، حقوق همه ملتها و مردمها به رسمیت شناخته شود و این کار نیازمند مشارکت همه ملتهاست.»
۱۰ فوریه ۱۹۹۸/ ۲۱ بهمن ۱۳۷۶؛ «در جمع سفیران خارجی مقیم ایران»[۴۴]
«ما موظفیم این زمینه را فراهم بکنیم که نسل نوجوان و جوان ما، در عین اینکه پایبند به نظم، ضوابط و مقررات است، بتواند در فضای آزاد سخن خویش را مطرح کند و سخنهای دیگر را هم بشنود.»
«لازمهٔ جوان بودن، نوگرایی و نوخواهی است؛ لازمهٔ جوان بودن، تحرک و نشاطخواهی است؛ لازمهٔ جوان بودن، تنوعطلبی است؛ لازمهٔ جوان بودن، لذتخواهی است؛ و لازمهٔ جوان بودن، حادثهجویی است [...] نوخواهی، نوجویی و نشاطخواهی، اموری ضدِّ ارزش نیستند.»
«اسلامبندهٔ دنیا بودن را بد میداند نه دنیا را خواستن. اگر دنیا مراد انسان باشد، بد است: الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا [قصص]. مراد و الگوی انسان فقط دنبال دنیا رفتن نیست… انسانی که مرادش دنیاست؛ انسانی که از غیب و بخش عظیمی از هستی غافل است، دچار خلأ میشود.»
«نباید فضایی ایجاد کنیم که جوان ما از ترس انواع اتهامات سؤال خود را در درون خود ببلعد زیرا آن سؤال در آینده تبدیل به یک عامل تنش و انحراف اجتماعی میشود.»
«بگذاریم که بچههایمان ابراز وجود کنند و در همهٔ عرصهها حضور داشته باشند. همهٔ انسانها به همدیگر نیاز دارند؛ شما جوانان به بزرگترها نیاز دارید. خدا میداند که ما بزرگتر نیز به شما نیاز داریم.»
«ما فکر نو میخواهیم.»
«از مهمترین امتیازات قانونمند بودنِ جامعه و داشتن قانون اساسی این است که حقِّ مردم و تکلیف مردم در قانون تعریف شده است. قانونمند بودن جامعه یعنی ایجاد امنیت؛ یعنی هم مردم حق خودشان را بشناسند و بگیرند، هم حکومتها موظف باشند که حقِّ مردم را ادا بکنند. در مقابل، حکومتها هم تکلیفی دارند که مردم باید آنها را بشناسند و از حکومتها بخواهند که تکلیفشان را ادا کنند.»
«اگر حکومت اختیاراتی دارد، در چارچوب قانون است؛ یعنی فقط در چارچوب قانون میتواند اختیارات خود را اِعمال کند نه هرطور که دلش خواست.»
«مردم باید باور کنند که حق دارند و باور کنند که هیچکس در ورای تکلیفی که قانون برای آنها معیّن کرده است، حق ندارد که چیزی از مردم بخواهد؛ این معنای امنیت است.»
۱۵ فوریه ۱۹۹۸/ ۲۶ بهمن ۱۳۷۶؛ «سخنرانی در همایش دانشآموزی طرح بنمار»[۴۵]
«من نمیدانم در عالم هستی کدام موقعیت و مکانت والاتر از مادر بودن است و هرچه فکر میکنم، نمیتوانم از نظر عاطفی، ارزشی، هنری، اجتماعی و حتی از نظر اقتصادی و سیاسی، نقشی را برابر و همسنگ مادر بودن پیدا کنم.»
«هدف جامعهٔ مدنی، بهتر زیستن یا بهزیستی است. آنچه جنبهٔ مدنی جامعه را نشان میدهد، حضور آگاهانه، انتخابگرانه و داوطلبانهٔ افراد است. انسان باید آزاد باشد تا بتواند در عرصههای مختلف جامعه، بهخصوص در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حضوری داوطلبانه داشته باشد.»
«وقتی یک خانم یا آقا «مجبور» است در یکی مؤسسه فرهنگی و اقتصادی کار کند، به هر حال، حاصل کار او به دست جامعه میرسد اما وقتی انسان کار فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی را «انتخاب» کند، وجه انسانی یا ارادی وجود او بیشتر بروز پیدا میکند.»
«انسان از آن جهت که میشناسد و انتخاب میکند، انسان است.»
«زن مثل مرد پارهای از اجتماع است. این دیدگاه غلط که زن برای مرد آفریده شده، در پارهای از موارد مشکلآفرین است. زن و مرد، هر دو، برای ایجاد یک جامعهٔ متعادل انسانی آفریده شدهاند. اگر نگوییم زن نقش مهمتری دارد، حداقل به اندازهٔ مرد نقش دارد. مهم این است که هیچ مانعی برای رشد شخصیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زن و مرد وجود نداشته باشد. در این صورت میتوانیم بگوییم جامعه مطلوب و پیشرو است.»
۲۹ آوریل ۱۹۹۸/ ۹ اردیبهشت ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در دیدار با بانوان شرکتکننده در گروههای مشارکت و برنامهریزی امور زنان»[۴۶]
«ما در عرصهٔ ادارهٔ جامعه و استقرار یک نظامِ خوب و منسجم نیز نتوانستهایم یکدیگر را یاری کنیم. ما آدمهای بسیار کم تحمّلی هستیم و این کم تحمّلی ناشی از یک بیماری تاریخی است. مردمِ ما در سرنوشتِ خودشان نقشی نداشتهاند و همیشه از بیرون و از بالا برایشان تعیین تکلیف میشده است. بنا بر این به نظام و حکومت دلبستگی نداشتهاند و هر کسی میکوشیده گلیمِ خود را از آب بیرون بکشد. استقرارِ نظامهای غیرِ مردمی، یعنی نظامهایی که از متنِ خواستِ مردم بر نمیآیند، سبب شده است که مردمِ ما به یک نوع انزواء دچار بشوند و همبستگی اجتماعی، که از مهمترین دستوراتِ اسلامی است، موردِ غفلت قرار بگیرد. امروز هم ما نمیتوانیم همدیگر را تحمّل کنیم و خیال میکنیم مخالفِ همدگیر بودن یعنی با همدیگر دعوا کردن. ما نمیتوانیم مثلِ آدمهای منطقی رفتار کنیم و در عینِ مخالفت، با همدیگر کار کنیم. البتّه تقصیر نداریم، امّا این وضعیّت کارِ حکومتهای مردمی را دشوار میکند.»
«ما باید یاد بگیریم که انسانیّت حکم میکند برای رفعِ اختلافِ نظرهایمان با یکدیگر صحبت کنیم. ما باید برای حلِّ اختلافاتمان قاعدهٔ بازی داشته باشیم و چنین نباشد که هر کس بکوشید نظر و سلیقهٔ خود را به هر قیمتی بر جامعه و دیگران تحمیل کند. قانون، ضابطهٔ بازی ماست. اتفاقاً شما ببینید در سطحِ جامعهٔ ما چقدر بی حوصلگی و بی تحمّلی وجود دارد. ما انتقاد را با دشنام اشتباه گرفتهایم، مخالفت انسانی و حاکم کردنِ منطق بینِ خودمان را با تعارض و درگیری اشتباه گرفتهایم.»
«البتّه ملّتِ ما ملّتِ بزرگی است و در زمینهٔ حاکمیّت بر سرنوشتِ خویش تجربهٔ کمی دارد. من انقلابِ اسلامی را آغازِ دورانِ حاکمیّتِ مردم بر سرنوشتِ خویش میدانم. ممکن است کسانی، به دلیلِ مشکلاتِ تاریخی و ذهنی، نتوانند این حقیقت را درک کنند که مردم باید بر سرنوشتِ خودشان حاکم باشند.»
«ما نیازمندِ وحدتِ ملّی هستیم. ما مشکلاتِ زیادی داریم و در همهٔ عرصهها به همبستگی و همدلی نیازمندیم. معنای همبستگی و همدلی عدمِ اختلاف در جامعه نیست، بلکه یادگرفتنِ این نکته است که چه باید کرد تا اختلافها مانعِ رسیدن به هدفهای بلند نشوند. همهٔ ما خواستارِ سربلندِ ایرانیم … همهٔ ما خواستارِ پیشرفتیم … اینها وجوهِ مشترکِ ماست. فقط بدخواهان و بددلانی که هیچ چیز جُز خودشان را نمیبینند، حاضرندِ مصالحِ ملّی را فدای منافعِ گروهی و منافعِ شخصی شان بکنند…»
۴ ژوئیه ۱۹۹۸/ ۱۳ تیر ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در دیدارِ با اعضای تیم ملّی فوتبال»[۴۷]
«این جور نیست که دموکراسی یعنی لیبرالیسم… دموکراسی راه است. این راه ممکن است به لیبرالیسم منجر بشود یا ممکن است به یک حکومت دینی منجر شود، اما راه را اگر دموکراسی است انتخاب نکردهایم آن طرفش چه، یا دیکتاتوری است یا دموکراسی.»
«بین جامعهٔ مدنی و لیبرالیسم خلط میشود و خیال میکنند هر که میگوید جامعهٔ مدنی یعنی میگوید لیبرالیسم، لیبرالیسم جهات منفی دارد، جهات مثبت هم دارد. بنده نمیخواهم مطلق حکم بکنم که همه چیز یا بد و یا خوب خوب. بنده به عنوان کسی که یک سلایقی دارم، برداشتهایی دارم و اعتقاداتی دارم، لیبرالیسم را هم از نظر تئوری فلسفی نمیپسندم و معتقدم که در جامعهٔ ما با توجه به حقایقش اصلاً زیانبار است. اما دموکراسی را ممکن است آدم بپذیرد بدون اینکه دچار این باشد که حتماً پذیرش دموکراسی یعنی لیبرالیسم.»
۲۸ ژوئیه ۱۹۹۸/ ۶ مرداد ۱۳۷۷؛ «در جمع مدیران خبرگزاری جمهوری اسلامی»[۴۸]
«دیانت با فطرتِ انسان سازگار است و بدبختترین انسان، کسی است که دین ندارد. حتّی از لحاظِ جامعهشناسی هم، حذفِ عنصرِ دین از جامعه یعنی گرفتنِ مهمترین اساسِ هویّتِ جمعی از یک جامعه… .»
۹ اوت ۱۹۹۸/ ۱۸ مرداد ۱۳۷۷؛ «در دیدار با اعضای شورای مرکزی جمعیّتِ مؤتلفه اسلامی»[۴۹]
«مردمِ ما همواره در انتظارِ قهرمان هستند امّا مردم باید باور کنند که قهرمان خودشان هستند و نیروی نجاتبخش در درونِ خودشان نهفته است؛ باید قدرتِ خود را باور کنند و ابرازِ وجود کنند.»
۱۲ اوت ۱۹۹۸/ ۲۱ مرداد ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب کارگران سازندگی»[۵۰]
«این جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم یک مبنای نظم دارد و آن قانون اساسی است… شرط فعالیت این هست؛ در این چارچوب مبنای نظم را بپذیریم و بعد بیاییم صریح بگوییم حالا که این مبنای نظم را پذیرفتیم من کی هستم؟ برنامههای من چیست؟ مرامنامهٔ من چیست؟ اهداف من چیست؟ در چارچوبی که میخواهم انتقاد بکنم. من خودم برای اینکه ببینم انتقاد او درست است و خیرخواهانه است این را بسنجم و مرامنامه و اهدافش را ببینم که دارد کلک میزند یا درست میگوید، یا درست نمیگوید. آن وقت هست که دیگر امکان سوء استفاده به حداقل میرسد و جامعه و بهخصوص حکومت علاوه بر نهادهای رسمی برخوردار از یک سیستم درست نظارتی مستقیم از سوی مردم میشود. آن وقت وقتی که در قانون اساسی برای مردم حق معین کرده است فقط حکومت نیست که میگوید این حق چیست و چگونه باید اعمال بشود. البته اجزای حکومت همدیگر را می پایند و اگر تخلفی بود و اشتباهی بود میگیرند. خود مردم، علمای بزرگوار، اندیشمندان، احزاب، تشکلها و مطبوعات هم بالاخره سؤال میکنند، بازخواست میکنند و بنده وقتی که این همه ناظر داشته باشم طبیعی است که خودم را حداقل آماده جوابگویی مسایلی که مطرح میشود میکنم و یک تعادلی در جامعهٔ ما پیدا میشود.»
«من از ایران سرفراز آمدهام، به نمایندگی از ملتی بزرگ و پرآوازه که از دهها قرن پیش، صاحب تمدن بوده و پس از پذیرش آیین اسلام در تأسیس و بسط تمدن اسلامی نقش ممتاز داشته است، ملتی که با تکیه بر غنای فرهنگی و انسانی خویش تندبادهای سخت خودکامگی و تحجر و نیز خودباختگی در برابر دیگران را از سر گذرانده و در دوران جدید تاریخیاش، پیشتاز تأسیس جامعه مدنی و نظام مشروطیت در شرق جهان بوده، هر چند که در اثر دخالت بیگانگان و نیز کمتجربگی، در این آزمون، ناکامیهایی داشته است. ملتی که یکی از طلایهداران مبارزه با استعمار و منادی استقلال بوده، هرچند نهضت ملی او با کودتای خارجی شکست خورده است و ملتی که صاحب انقلابی مردمی است؛ انقلابی که نه با کودتا و زور اسلحه آتشین، که با سلاح «کلام» و «ارشاد» بر رژیم کودتا پیروز شده است و در مسیر تجربه نوین خود، جنگ تحمیلی هشت ساله و فشارها و تحریمها و تهمتهای گوناگون را تحمل کرده و بزرگترین قربانی تروریسم، این پدیده شوم و نفرتانگیز قرن بیستم بوده است.»
«بیاییم همگی علیه نسلکشی، تجاوز و تحقیر انسان در گوشه گوشهٔ جهان، دست اتحاد به هم بدهیم و جلوی فاجعههای ننگینی که از جمله در فلسطین و افغانستان و کوزوو و در بسیاری از نقاط آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، چهرهٔ انسانی این قرن را سیاه کرده است، بگیریم.»
”
در بیت المقدس، ادیان بزرگ میتوانند در کنار یکدیگر به طورمسالمت آمیز زندگی کنند و سلطهٔ حکومت اسرائیل در آنجا مخالف این همزیستی و همدلی است. فلسطین خانهٔ فلسطینیان (اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی) است نه آزمایشگاه هوسهای خشونتآمیز صهیونیستها.
“
—۳۰ شهریور ۱۳۷۷/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۸
«در بیت المقدس، ادیان بزرگ میتوانند در کنار یکدیگر به طورمسالمت آمیز زندگی کنند و سلطهٔ حکومت اسرائیل در آنجا مخالف این همزیستی و همدلی است. فلسطین خانهٔ فلسطینیان (اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی) است نه آزمایشگاه هوسهای خشونتآمیز صهیونیستها.»
«تروریسم، محصول نومیدی و پوچانگاری (نیهیلیسم) است و در جهانی که بر مدار قهر و غلبه میچرخد، مبارزه جدی با تروریسم از حد حرف و شعار جلوتر نخواهد رفت. مبارزه واقعی با تروریسم باید همراه با مبارزه برای عدالت باشد.»
«ما به صراحت اعلام میکنیم که به اقتضای موازین دینی و اخلاقی فرهنگی خود، با تروریسم در کلیهٔ اشکال آن مخالفیم و با آن به جد مقابله خواهیم کرد.»
”
بپذیریم که قَیِّم جوانان نیستیم و جوان باید آگاهانه و مختارانه در فرایند رشد و توسعه حضور داشته باشد. با چنین دیدگاه نو و به کمک توان و اندیشه پویای نسل جدید، یقیناً میتوان آیندهای به مراتب بهتر و درخشان تر برای قرن آتی رقم زد.
“
—۳۰ شهریور ۱۳۷۷/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۸
«بپذیریم که قَیِّم جوانان نیستیم و جوان باید آگاهانه و مختارانه در فرایند رشد و توسعه حضور داشته باشد. با چنین دیدگاه نو و به کمک توان و اندیشه پویای نسل جدید، یقیناً میتوان آیندهای به مراتب بهتر و درخشان تر برای قرن آتی رقم زد.»
۳۰ شهریور ۱۳۷۷/ ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۸؛ «سخنرانی در مجموع عمومی سازمان ملل متحد»[۵۲]
«وقتی میگوییم حکومت دینی، به نوعی انتساب آن حکومت و نظام را به خدا قبول کردیم؛ یعنی حکومت دینی حکومتی است که به نحوی به اراده حضرت حق وخداوند تعلق داشته باشد. از سوی دیگر وقتی میگوییم حکومت جمهوری، یعنی حکومتی که متکی به آرای مردم است؛ یعنی مشروعیت خود را از رای مردم میگیرد. سؤال اساسی این است که آیا این دو قابل جمعاند؟ یعنی یک حکومت در عین حال که میتواند منتسب به خدا باشد، میتواند مبتنی بر رای مردم باشد؟ ما معتقدیم که تجربه تازهمان را در همین زمینه شروع کردیم؛ یعنی حکومت الهی که مردمی و به تعبیر دیگر جمهوری اسلامی است.»
«بعضی با جمهوریت مخالفاند و عدهای با اسلامیت، اما هردو در این نقطهٔ خطرناک با همدیگر اشتراک دارند که اسلامیت و جمهوریت با هم سازگار نیستند و باهم جمع نمیشوند؛ منتها یک عدهای میگویند که به نفع دین و اسلامیت باید رای مردم را کنار گذاشت و مردم را از صحنه خارج کرد و جمهوریت را نفی کرد و عدهای میگویند برای تحقق جمهوریت باید دین را از دخالت در سرنوشت اجتماعی مردم منع بکنیم. البته این که میگویند، ممکن است به زبان نگویند ولی لازمه بحثی که میکنند این است یا نفی رای مردم وحضور مردم و یا نفی اسلامیت و دینی بودن نظام وهر دوی اینها آسیب بزرگی است.»
۱۷ اکتبر ۱۹۹۸/ ۲۵ مهر ۱۳۷۷؛ «پیام تلویزیونی به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان»[۵۳]
«یکی از هدفهای بزرگ این دولت، ایجاد توسعهٔ سیاسی در جامعه و زمینهسازی برای توسعهٔ سیاسی است؛ یعنی مردم باید حرفشان را بزنند، سخن بگویند. البته این توقع را باید داشت و باید هم پافشاری کرد که افراد در چار چوب قانون با نظم و انتظام و حساب و کتاب سخن بگویند و انتقاد بکنند.»
«مهمترین کاری که برای توسعهٔ سیاسی لازم است، جاافتادن این ارزش است که به دولت و حکومت میشود انتقاد کرد؛ والا حکومت هر چه که میخواهد به مردمش بگوید، این که توسعهٔ سیاسی نیست. اگر این دولت بنا به خواست این ملت، یک فاجعه تاریخی و یک مصیبت تاریخی را که همیشه این ملت اینجور برایش تلقی شد که از بالا به او بگویند و از پایین از او اطاعت بخواهند، این روش را به هم بزند و معلوم بشود که حکومت نمایندهٔ این مردم است، باید در مقابل این مردم پاسخگو باشد و در نتیجه مردم صاحب حقاند که اظهارنظر کنند و از حکومتهایشان بازخواست کنند، آن وقت ما میتوانیم بگوییم که جامعهٔ ما روند و روال رشد را پیدا کرده است.»
۲۱ اکتبر ۱۹۹۸/ ۲۹ مهر ۱۳۷۷؛ «مراسم افتتاح دومین همایش عزم ملی برای توسعه صادرات»[۵۴]
”
در جامعهٔ مدنی، محور مردماند و تعیینکننده مردم هستند و ما مفتخریم که اسلام را آنچنان میشناسیم؛ و اسلامی که در قانون اساسی ما منعکس شده است محوریت و مبنا را به مردم میدهد.
“
—۲۱ نوامبر ۱۹۹۸/ ۳۰ آبان ۱۳۷۷
«در جامعهٔ مدنی محور مردماند و تعیینکننده مردم هستند و ما مفتخریم که اسلام را آنچنان میشناسیم؛ و اسلامی که در قانون اساسی ما منعکس شده است محوریت و مبنا را به مردم میدهد.»
«این مردماند که ارکان و ارگانهای مختلف نظام را تعیین میکنند. مجلس خبرگان رهبری با آن همه اهمیت و عظمتش که تعیینکنندهٔ رهبر است و ناظر بر رهبر است، همهٔ مشروعیت و حُجیّت او به رأیی است که مردم به او میدهند. رئیس جمهور در نظام ما هیچ سمتی و هیچ مزیتی ندارد، جز اینکه منتخب این مردم بزرگوار است. قانونگذاری و راه بردن جامعه و تدوین نظام رفتاری جامعه، توسط نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی صورت میگیرد که منتخب مردمند.»
«جامعهٔ مدنی یعنی جامعهای که حکومت و قدرت او برخاسته از مردم است و تحت نظارت مردم. اسلامی که ما میشناسیم چنین میگوید و قانون اساسی ما افتخار دارد که نماینده چنین اسلامی است.»
۲۱ نوامبر ۱۹۹۸/ ۳۰ آبان ۱۳۷۷؛ «در جمع مردم تبریز»[۵۵]
«بنده معتقدم توسعهٔ سیاسی و اقتصادی دست در آغوش همدیگرند. ما اگر چیزی نداشته باشیم که بخوریم و نتوانیم روی پای خود بایستیم و از استقلال خودمان دفاع بکنیم و خودکفایی داشته باشیم، نمیتوانیم یک جامعهٔ سیاسی سالم و پویا نیز داشته باشیم؛ ولی از آن طرف، اگر ما رشد سیاسی نداشته باشیم، مگر توسعهٔ اقتصادی را به ما میدهند… اگر ما رشد سیاسی نداشته باشیم، نمیتوانیم از آن توسعه اقتصادی دفاع بکنیم؛ بنابراین آنچه که مهم است، توسعهٔ اقتصادی و توسعهٔ سیاسی باهم است؛ نه کسی حق دارد به خاطر اینکه جامعه از نظر اقتصادی مشکلاتی دارد، مردم را از حقوق سیاسی خود محروم کند و نه کسی حق دارد که به بهانهٔ توسعهٔ سیاسی، چوب لای چرخ پیشرفت اقتصادی وعلمی و صنعتی کشور بگذارد…»
۲۲ نوامبر ۱۹۹۸/ ۱ آذر ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه تبریز»[۵۶]
«کسانی که دلشان برای این انقلاب میسوزد و واقعاً هم میسوزد و دغدغهٔ خاطر هم دارند، مبنای قضاوت آنها چیست؟ سلیقه است یا همین قانون اساسی که خونبهای همین مردم و نتیجهٔ همین انقلاب است. در این قانون اساسی.. افتخار ما این نیست که به عنوان شیعه، اکثریت ماانقلاب کرده باشیم و فقط شیعیان، شهروندان درجهٔ یک جمهوری اسلامی باشند و از مزایا برخوردار باشند و هر کس شیعه نیست، مزایایی نداشته باشد. بنده معتقدم که دفاع از تشیع، دفاع از اسلام و دفاع از حکومت دینی، این است که به نام دین حکومتی مستقر میشود که در آن انسان محترم است و انسان شهروند آن نظام است و نظامی که با ایمان مردم و فداکاری مردم مؤمن به وجود آمده است، از حقِّ حیات و حقِّ زندگی و حقِّ سرنوشت یک انسانی که حتی به مبانی اعتقادی او معتقد نیست، دفاع میکند. این دغدغه در جای خود درست است و این انتظار هم از انقلابیون، طرفداران انقلاب و دینداران جامعه وجود دارد که ما برای چه انقلاب کردهایم. این انقلاب در صورتی تحقق پیدا میکند، که ما بتوانیم تحمّل مخالف خودمان را هم در درون نظام داشته باشیم …»
۲۵ نوامبر ۱۹۹۸/ ۴ آذر ۱۳۷۷؛ «در جمع مدیران مسئول، سردبیران و نویسندگان مطبوعات»[۵۷]
”
توسعهٔ سیاسی یعنی حرمت گذاشتن به مردم، یعنی مردم را صاحب حق دانستن و دولت همچنانکه از اسلام دفاع میکند، از حق مردم هم دفاع کند.
“
—۲۹ نوامبر ۱۹۹۸/ ۸ آذر ۱۳۷۷
«توسعهٔ سیاسی یعنی حرمت گذاشتن به مردم، یعنی مردم را صاحب حق دانستن و دولت همچنانکه از اسلام دفاع میکند، از حق مردم هم دفاع کند.»
«توسعهٔ جامع و پایدار، توسعهای است که در آن اقتصاد و سیاست و فرهنگ با هم رشد بکنند، ولی اصل توسعهٔ سیاسی یعنی حرمت نهادن به مردم و مردم را باور کردن.»
۲۹ نوامبر ۱۹۹۸/ ۸ آذر ۱۳۷۷؛ «به هنگام تقدیم لایحهٔ بودجهٔ ۱۳۷۸ به مجلس شورای اسلامی»[۵۸]
«ملتی که تمدن ساخته است باز هم میتواند تمدنساز باشد و تمدن یعنی پاسخ دادن به نیازها و سوالهای زمان. تمدن گذشتهٔ ما پاسخ به نیازهای زمان خودش بود. آن نیازها وپرسشها گذشته است. اما با تکیه بر مبنای مشترک ما، هویت مشترک تاریخی ما که دین اسلام مهمترین آن است و جنبههای ملی تاریخی ای که داریم ما میتوانیم بازهم تمدن ساز بشویم. امیدوار بودیم و هستیم که انقلاب اسلامی آغاز نجات ما از آشفته فکری باشد.»
«دانشگاه مظهر نوجویی و تحول خواهی است ونیز مظهر آزادیخواهی است. نمیتوان دانشگاه و دانشجویی خواست یا داشت که خواستار تحول نباشد. این در روح جوان است؛ بخصوص جوانی که اهل تحقیق و تعلیم و تعلم وعلم هم هست.»
۷ دسامبر ۱۹۹۸/ ۱۶ آذر ۱۳۷۷؛ «سخنرانی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه صنعتی شریف»[۵۹]
”
ما یک واقعیت در تاریخ داریم: استبداد بر ما حاکم بوده است. انقلاب اسلامی آن دیوار سیاه و قطور استبداد را شکست و به مردم گفت: سرنوشت دست خودتان است، خودتان به صحنه بیایید، خودتان رأی بدهید و خودتان نظارت بکنید.
“
—۲۹ سپتامبر ۱۹۹۸/ ۷ مهر ۱۳۷۷
«اندیشه، تدبیر و مهارت، پایههای اساسی یک جامعه مستحکم و پویا و کمال جو است و پایگاه مهم همهٔ اینها دانشگاه است؛ یعنی توجه به دانشگاه، توجه به خواستن یک جامعه رشید و پیشرو است.»
«ما یک واقعیت در تاریخ داریم، استبداد بر ما حاکم بوده است، انقلاب اسلامی آن دیوار سیاه و قطور استبداد را شکست و به مردم گفت سرنوشت دست خودتان است، خودتان به صحنه بیایید، خودتان رأی بدهید و خودتان نظارت بکنید. استبداد، طبیعت ثانوی ما شده است. در چنین فضای ذهنی ما باید با تأمل، توسعه و تفاهم، بدانیم که میخواهیم جامعهمان را براساس آزادی.. پیش ببریم»
«ما باید برای حفظ انقلابمان و دستاوردهای انقلابمان دست به دست هم بدهیم و بگذاریم که فضای نسیم باز آزادی که به برکت انقلاب دمیده است، بصورت یک روند، در جامعه ما در بیاید.»
۲۹ سپتامبر ۱۹۹۸/ ۷ مهر ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی»[۶۰]
۱۹۹۹
۱۱ دی ۱۳۷۷ - ۱۱ دی ۱۳۷۸
۱۹۹۹
هیچکس مافوق قانون نیست و حکومت همانطور که نگران تمامیت ارضی کشور، حفظ موجودیت نظام و توطئههای گوناگون است، باید نگران حقِّ حاکمیت مردم نیز باشد.
پرسش آغاز تفکر است و امتیاز انسان به سایر موجودات این است که جستجوگر و پرسشگر است. اگر در جامعهای پرسش نباشد، تفکر نیست.
«باید همه به قانون تن در دهند و هیچکس نظم را بههم نزند و به نام آزادی نباید زمینه برای گذر از حدود قانونی فراهم شود.»
«هیچکس مافوق قانون نیست و حکومت همانطور که نگران تمامیت ارضی کشور، حفظ موجودیت نظام و توطئههای گوناگون است، باید نگران حقِّ حاکمیت مردم نیز باشد.»
۲ ژانویه ۱۹۹۹/ ۱۲ دی ۱۳۷۷؛ «در بازدید از وزارت کشور»[۶۱]
«نمیتوان اجازه داد که در جامعه هرج و مرج بهوجود آید. ما باید حقوق همه کسانی که در چارچوب قانون کار میکنند را تأمین کنیم. ما باید حتی حقوق مخالفان خود را ادا ادا کنیم مگر اینکه ر بخواهند اصل نظام را برهم بزنند.»
۲۶ ژانویه ۱۹۹۹/ ۶ بهمن ۱۳۷۷؛ «در سومین همایش روحانیون و مسئولین سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی»[۶۲]
«پرسش آغاز تفکر است و امتیاز انسان به سایر موجودات این است که جستجوگر و پرسشگر است. اگر در جامعهای پرسش نباشد تفکر نیست.» «پرسش در ذات آدمی است. انسان بی پرسش، انسانی است که از جان آدمی تهی است.»
۲۷ فوریه ۱۹۹۹/ ۸ اسفند ۱۳۷۷؛ «سخنرانی در دانشگاه شهرکرد»[۶۳]
«وقتی دو اندیشه در مقابلِ هم قرار میگیرند همدیگر را کامل میکنند زیرا دو اندیشهٔ مشابه با همدیگر روبرو نمیشوند. مهم این نیست که اندیشهها روبروی همدیگر قرار نگیرند، مهم این است که تقابلِ اندیشهها به معنای تضاد، تعارض و ستیز نباشد.»
«ما مسلمانان باید با تکیه بر مواردِ اشتراکِ خود، که فراوان هم هست، برای کاهش مواردِ اختلاف خود تلاش کنیم. من معتقدم که بخشِ قابلِ توجهی از اختلافاتِ موجود، یعنی اختلافات فقهی، کلامی و فرهنگی، قابلِ رفع است. عمدهٔ این اختلافات از سوی کسانی ایجاد شده که وحدت و همبستگی جهانِ اسلام را نمیخواستند یا اگر مخلوقِ آن نیست، آنها دستکم به اختلافاتِ طبیعی دامن زدهاند. این اختلافات قابلِ رفع است، برخی اختلافات هم طبیعی است، چرا که انسانها متفاوت هستند و همه یکسان فکر نمیکنند و برداشتهای یکسان ندارند.»
۴ مه ۱۹۹۹/ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۷۸؛ «در دیدار با رؤسای هیئت شرکت کننده در سمینارِ گفتگوی تمدنها»[۶۴]
«ما باید مشخص کنیم که نسبت دین و پیشرفت و آزادی و دین چیست و در فضای هیجانزده و تعصبآلود هیچگاه ما نمیتوانیم به پاسخ درستی از این قضایا برسیم.»
«هویت و قوام دانشگاه به پویایی، نوجویی وپرسش گری بسته است.»
۵ مه ۱۹۹۹/ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۸؛ «سخنرانی در جمع نمایندگان ولی فقیه»[۶۵]
«شکل و مضمونِ اختلافات هم به دستورات و بخشنامههای ما ربطی ندارد؛ ما نمیتوانیم بگوییم جامعه چه اختلافاتی داشته باشد، چه اختلافاتی نداشته باشد؛ چگونه فکر کند، چگونه فکر نکند. فکر با دستور تحقّق پیدا نمیکند. اگر اختلاف وجود دارد بخشی از سنّتِ الهی است: وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا [فتح]. اختلاف در آرای بشر، اختلاف در سلیقههای بشر، اختلاف دربرداشتهای بشر یک امرِ طبیعی تکوینی است و نمیشود با آن مبارزه کرد.»
۱۰ ژوئن ۱۹۹۹/ ۲۰ خرداد ۱۳۷۸؛ «سخنرانی در جمع اعضای جبههٔ مشارکت ایران اسلامی»
«امروز با توجه به پیشرفتی که علوم و فنآوری در دنیا کرده است، هیچ ملتی نمیتواند ادامهٔ حیات بدهد، مگر این که متکی بر علم و تکنیک باشد و بتواند از علم و فنآوری استفاده بکند. طبیعی است که پیشرفت، سربلندی، قوت و اقتدار منوط به این است که ما، عالمتر و تواناتر در بهرهگیری از تکنولوژی و فن و دانش در روزگار خود باشیم و مگر جایی جز دانشگاههای ما، برای این پشتوانه عظمت و پیشرفت وجود دارد؟»
۷ سپتامبر ۱۹۹۹/ ۱۶ شهریور ۱۳۷۸؛ «در جمع منتخبین استان زنجان»[۶۶]
«جامعهٔ پیشرو، عادل، آزاده و مستقل در صورتی تحقق خواهد یافت که دانشگاه پیشرو، مستقل و آزاد داشته باشیم. جامعه مورد نظر و خواست ما، در صورتی تحقق مییابد که دانشگاه پیشرو و مترقی داشته باشیم.»
۱۲ دسامبر ۱۹۹۹ /۲۱ آذر ۱۳۷۸؛ «سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت»[۶۷]
۲۰۰۰
۱۱ دی ۱۳۷۸ – ۱۱ دی ۱۳۷۹
۲۰۰۰
شعار مرگ ندهید، ما نیازمند زندگی هستیم...ما نیازمند همزیستی در فضای یک زندگی سالم، متفکرانه و سرافراز هستیم.
از آیات مقدس قرآن، مسیر درست و فهم و به کارگیری آن و اصول اساسی قرآن را بهره بگیریم و در این زمینه نیازهای جوانان و نوجوانان و نسل آینده را مورد توجه قرار دهیم.
جوهر ادیان الهی یکی است و اختلاف در شریعتها، مناسک و آداب است.
متواضعانه به صداهای فرهنگهای مختلف، صداهایی که شاید بتواند با تکیه بر تجارب عمیق انسانی راههای جدیدی برای زندگی انسان نشان دهد، گوش فرا دهیم. گفتوگو آسان نیست، اما مشکلتر، آمادگی برای شنیدن و برای گشودن دریچههای وجودی خود بر دیگری ست.
اعتقاد به گفتوگو، موجب نشاط و سرزندگی و امید است، امید به این که ما بتوانیم در جهانی زندگی کنیم که فضیلت در تواضع و محبت باشد، نه در شاخصهای اقتصادی یا انبارهای سلاح تخریب عمومی.
«استواری بنای خانواده به عنوان اساسیترین عنصر جامعهٔ مدنی و بشری به عهدهٔ زنان است و این نباید فراموش شود.»
۸ فوریه ۲۰۰۰/ ۱۹ بهمن ۱۳۷۸؛ «مراسم تقدیر از زنان برگزیدهٔ شاغل سرپرست خانوار»[۶۸]
«این شعار بیخودی است، خواهش میکنم آرام باشید، احساساتی نشوید و شعار مرگ ندهید، ما نیازمند زندگی هستیم.»
در پاسخ به آن دسته که شعار «مرگ بر ضدِّ رئیسجمهور» دادند
«ما نیازمند همزیستی در فضای یک زندگی سالم، متفکرانه و سرافراز هستیم.»
۱۱ مارس ۲۰۰۰/ ۲۱ اسفند ۱۳۷۸؛ «در اجتماع مردم یزد»[۶۹]
«در تاریخِ پُرافتخارِ ما، اگر هیچ چیزی جز تعیینِ نقطهٔ تعادلِ بهاری به عنوانِ اوّل سال - که اختصاص به ما ایرانیان دارد - نبود، کافی بود که به هوشمندی، سلیقه، زیبایی شناسی و روحیهٔ متعادل و درست اندیش و درست جوی ایرانی پی ببریم.»
«تمدّنها آنگاه که با خود بیگانه شوند با دیگری نیز بیگانه میشوند، زیرا تنها کسانی میتوانند دیگری را دریابند که خود را دریافته باشد.»
۲۳ ژوئن ۲۰۰۰/ ۳ تیر ۱۳۷۹؛ «سخنرانی در دانشگاه پکن، چین»[۷۲]
«معنویتی که اسلام معرِّف آن است، معرفتی جهانی ست؛ همه صفحات زمین و تمام آحاد بشر در تمام طول تاریخ، مخاطب بالقوهٔ دعوت اسلامیاند، دعوتی که به جهت تأکید بر جنبه برابری ذاتی انسانها و عدم اعتبار عناصری چون خاک و خون، دلِ تشنگان عدالت و آزادی را ربود. از طرف دیگر اهتمام به تفکر و تعقل؛ اعتبار و تفکیکناپذیری عقل از وحی، موجب غلبه بر ثنویت آشکار و نهان شده است. تمدِّن اسلامی یکی از معدود تمدنهایی ست که حول محور یک متن مقدس تأسیس و گسترش یافته است. وحدت تمدن اسلامی، ناشی از وحدت صدایی است که همهٔ اقوام و ملل اسلامی شنیدند و کثرت آن، ناشی از پاسخی است که به این دعوت دادند.»
«پیشنهاد گفتوگوی تمدنها با پرسشهای فراوان نظری و علمی مواجه است. من نمیخواهم پرسشهای اساسی دربارهٔ تمدن و فرهنگ و اشتغالات فکری و علمی در این زمینه را کماهمیت جلوه دهم، ولی میخواهم تصریح کنم که منظور اصلی ایران از پیشنهاد گفتوگوی تمدنها در واقع طرح یک سرمشق جدید در مناسبات بینالمللی است.»
«ما باید متواضعانه به صداهای فرهنگهای مختلف، صداهایی که شاید بتواند با تکیه بر تجارب عمیق انسانی راههای جدیدی برای زندگی انسان نشان دهد، گوش فرا دهیم. گفتوگو آسان نیست، اما مشکلتر آمادگی برای شنیدن و برای گشودن دریچههای وجودی خود بر دیگری ست.اعتقاد به گفتوگو، موجب نشاط و سرزندگی و امید است؛ امید به این که ما بتوانیم در جهانی زندگی کنیم که فضیلت در تواضع و محبت باشد، نه در شاخصهای اقتصادی یا انبارهای سلاح تخریب عمومی.»
«اگر گفت و گو پیروز شود، انسان و تمدن و فرهنگ پیروز شده است. ما باید به این پیروزی ایمان داشته باشیم و امیدوار باشیم که گوش جان همهٔ جهانیان، آمادگی شنیدن این خطاب الهی را داشته باشد که فَبَشِّر عِبَادِالذین یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب[الزُّمَر]؛ با این امید که دوران کینهتوزی و زورگویی به سرآمده باشد و صدای عشق به حق و عدالت و حرمت انسان در گنبد گیتی طنین انداز شود و و همگی هم صدا با آیینه شفاف روح قدسی انسانی (حافظ) ترنم این بیت را در واقعیت زندگی دریابند که؛ از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر یادگاری که در این گنبد دوار بماند.»
۵ سپتامبر ۲۰۰۰/ ۱۵ شهریور ۱۳۷۹؛ «سخنرانی در اجلاس ویژه گفتگوی تمدنها»[۷۳]
«حماسه روح ملتهاست، ملتها در طول تاریخ، با حماسه زندهاند و حماسهها نشاندهندهٔ جهتی هستند که آنان دارند.»
«دشواری کار ما نداشتن حماسه نیست، دشواری آن است که زبان، بیان و قلم توانایی بازگو کردن حماسههای موجود را ندارد.»
«در جهانی که هنوز اساس روابط در آن بر پایهٔ زور و قلدری است ملت ما حق دارد که قوی و نیرومند باشد.»
«ملتی که خود قدرت دفاع نداشته باشد، نمیتواند مدافع صلح درملتهای مظلوم جهان باشد.
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۰/ ۱ مهر ۱۳۷۹؛ «در مراسم رژه نیروهای مسلح در میدان آزادی»[۷۴]
«جوهر ادیان الهی یکی است و اختلاف در شریعتها، مناسک و آداب است.»
۱۸ اکتبر ۲۰۰۰/ ۲۸ مهر ۱۳۷۹؛ «دیدار جمعی از زرتشتیان کشور»[۷۵]
«میان اعتقاد به دین، حاکمیت مردم، حرمت انسان و رشد علم پیوندی نزدیک میبینم.»
«دانش مشعل پرفروغی است که همهٔ جهان را روشن میکند و جهانیان همگی در روشن نگاه داشتن این مشعل و نیز بهرهگیری از آن سهیم هستند. هر چند که ممکن است نقش بعضی از جوامع به اعتبار جانمایههای گوناگون و شرایط ویژه، بیشتر باشد و آنچه در این میان مهم است کاربرد انسانی و اجتماعی دانش و سمت و سوی پیشرفت آن است.»
«ما به جای نگاه غربت آلود به گذشته، باید به آیندهای بنویسیم که در آن نقش و سهمی در خور پیشینهٔ افتخارآمیز داشته باشیم.»
۲۳ اکتبر ۲۰۰۰/ ۲ آبان ۱۳۷۹؛ «در اجلاس فرهنگستان علوم جهان سومر»[۷۶]
«من جلوگیری از آزادی اندیشه را نمیپسندم. البته از یک جهت هم معتقدم همه باید رعایت قانون و موازین را بکنند. این که جلو روزنامهای گرفته شود یا نشود ربطی به قوهٔ مجریه ندارد و قوهٔ قضاییه این گونه تشخیص داده است.»
«همهٔ ما باید عقلانیت پیشه کنیم و تحمل یکدیگر را داشته باشیم و خیال نکنیم یک جامعهٔ خوب یعنی جامعهای که یک دست است و همه یک جور فکر میکنند.»
«البته وقتی شما آزادی و مردمسالاری را پذیرفتید، همهٔ حرفهایی که زده میشود تا وقتی مخل مبانی اسلام و مخل حقوق عمومی نباشد، آزاد است.»
«به نظر من اين اخلاق بسيار بدي است كه كسي براي گولزدن مردم بخواهد كاري را انجام دهد.»
۲۹ نوامبر ۲۰۰۰/ ۲ آبان ۱۳۷۹؛ «تقدیم لایحهٔ بودجه سال ۸۰ در مجلس»[۷۷]
«عدم توجه به نیازهای پرسشهای زمان و سنتزدگی دو خطر برای جوامع دینی است.»
«گسستی که در نسلها است، سوالهای تازه به همراه دارد و نمیشود راههای بروز آن را گرفت بلکه باید به آن توجه کرد.»
«سنتزدگی باعث میشود به ادامهٔ راه را که گذشتگان طی کردند، بیتوجه باشیم؛ بزرگان گذشتهٔ ما علی رغم این که افق روشنی در پیش روی ما گذاشتن، اما فرزند زمان خودشان بودند و نسل امروز دارای پرسشهای نو و متعلق به خودش است، باید با رجوع به قرآن مسایل روز خود را حل کنیم.»
«ما معتقدیم کلام خدا در قرآن نازل شده تا در خور فهم انسان باشد، هر چه انسان اوج بگیرد برداشتهای بالاتری خواهد داشت، اما این کلام قابل نقد نیست.»
«باید از آیات مقدس قرآن، مسیر درست و فهم و به کارگیری آن و اصول اساسی قرآن را بهره بگیریم و در این زمینه نیازهای جوانان و نوجوانان و نسل آینده را مورد توجه قرار دهیم.»
جهان در صورتی میتواند شایستهٔ زندگی انسانِ آزاده باشد که بر دو بال عشق و علم حرکت کند.
در سایهٔ آزادی است که خصوصیت جان ابراز وجود پیدا میکند؛ در فضای آزاد، خرد انسان بارور میشود.
هنر به لایههای پیچیدهٔ حیات و هستی زندگی نگاه میکند و برای رسیدن به این لایهها، کلام باید در قالب هنر شعر تجلی یابد. کلام، سخن گویایی برای انتقال مفاهیم نیست و باید به هنر پناه برد.
«کاریکاتور مثل طنز گزنده اما بیدارگر است و من که از همه هنرها، فقط هنر دوستی را دارا میباشم، گزندگی بیدارگر را به نوازش خوابآور ترجیح میدهم و یقیناً هنر کاریکاتور از جمله همین هنرهاست.»
«گفتار، نماد و رمز انسان و انسانیت است، چرا که گفتار نماد و سمبل آن چیزی است که انسان را انسان میکند، یعنی عقل و خرد؛ و عقل تعابیر متفاوتی دارد و در مقام سخن هر گویندهای باید مراد خود را از عقل مشخص کند.»
«عقل هر چه باشد، چه به معناي عرفاني آن و چه به معناي فلسفه يوناني، آن چه به معناي قديمش و چه در بينش جديد، اجمالا ميتوانيم بگوييم كه خصوصيت ممتاز آدمي در عقل تجلي پيدا ميكند.»
«ما وقتی از گفتوگو صحبت میکنیم، خواستار این هستیم که این وجه بارز وجوه آدمی در برابر دیگری قرار گیرد و نه وجه حیوانی و نه وجه مادی.»
«تمدن خود از بارزترین وجوه آفرینندگی عقل و جان آدمی است و گفتوگو تمدنها، گفت و گو در مورد آنچه که عقل آدمی آفریده است میباشد؛ منتها هم برخورداری از عقل و هم به کارگیری آن و هم گفتوگو شرایط مختلفی دارد که مهمترین شرط آن آزادی است.»
«در سایه آزادی است که خصوصیت جان ابراز وجود پیدا میکند؛ در فضای آزاد، خرد انسان بارور میشود.»
«ما نباید با نگاهی تنگنظرانه آزادی را در آزادی هوس در نظر بگیریم. آزادی عقلانی یعنی شکستن بتهایی که پیش روی عقل وجود دارد؛ و برداشتن بندها از دست و پای عقل است.»
«خودکامگی، بند عقل است و آزادی و آزادگی رهایی از خودکامگی است. تعصب ناروا بند عقل و زندان عقل است. پیشدارویهای نابجا بند و زنجیر عقل است و آزادی پرورش دهنده عقل این است که انسان از این پیش داوریها بدور باشد. آزادی که در آن عقل رشد میکند، رهایی از عادتهای مقدس شده است که به خاطر همین عادتها و همین برخوردها چه جنایتهایی که صورت میگیرد.»
«اگر شاخصه مهم وجود آدمیعقل و خرد اوست و اگر گفتار نماد این وجه بارز وجود آدمی باشد و اگر آزادی شرط رشد این وجه از وجود آدمی باشد، گفتگو در صحنهای تحقق مییابد که بتوان آزادانه اندیشید و آزادانه سخن را رد و بدل کرد.»
«هنر به لایههای پیچیده حیات و هستی زندگی نگاه میکند و برای رسیدن به این لایهها، کلام باید در قالب هنر شعر تجلی یابد. کلام، سخن گویایی برای انتقال مفاهیم نیست و باید به هنر پناه برد.»
«ما را گریزی از دستبابی به علم وتکنولوژی و فناوری که زاده و برآمده از دانش جدید میباشد نیست.»
«جهان در صورتی میتواند شایسته زندگی انسان آزاده باشد که بر دو بال عشق وعلم حرکت کند و فقدان هر یک از دو عامل، فشار و خلاقیتهای فراوانی برای جامعه بشری داشته است.»
۵ فوریه ۲۰۰۱/ ۱۷ بهمن ۱۳۷۹؛ «در آیین گشایش چهاردهمین جشنواره بینالمللی خوارزمی» [۸۰]
«چرا بیست و دو بهمن در تاریخ پرفراز و نشیب ایران، از چنین اهمیت و ویژگی برخوردار میباشد؟ به خاطر اینکه ۲۲ بهمن، در واقع روز تحقق یک خواست بزرگ تاریخی ایران بود و مبدأ آیندهای نو برای این ملت.»
«ملت ما، با نفرت و بیزاری از استبداد، دیکتاتوری و سرکوبگری، همواره برای رسیدن به آزادی تلاش کردهاست.»
«این انقلاب، متعلق به ملت ایران بوده و به هیچ گروه، دسته، باند و جناحی تعلق ندارد و هیچکس حق ندارد، انقلاب بزرگ ملت ایران را به نام خود و سلایق خود مصادره نماید.»
«امروز اگر ما انقلابی هستیم، اگر دوستدار ایران و خواستار آیندهای درخشان میباشیم، باید دقت کنیم که دستاورد انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است و باید در مفهوم، محتوی و ساز-و-کار این نظام دقت کرده و در صدد تقویت آن برآییم.»
”
جمهوری اسلامی آن جمهوری است که از یک سو، بهرهگیرنده از آن هویت فرهنگی، دینی و تاریخی شما میباشد، و از سویی دیگر، خواستار حاکمیت شما مردم بر سرنوشت خویش است.
“
—۱۰ فوریه ۲۰۰۱/ ۲۲ بهمن ۱۳۷۹
«بدانید که شعار جاودان انقلاب، همان است که خواست تاریخی شما بوده. جمهوری اسلامی، جمهوریای است که از یک سو، بهرهگیرنده از آن هویت فرهنگی، دینی و تاریخی شما میباشد، و از سویی دیگر، خواستار حاکمیت شما مردم بر سرنوشت خویش است.»
از آنجا که فکر، پرسش، چرا وچون کردن و دغدغهٔ خاطر داشتن را از ذات انسان نمیتوان گرفت؛ در جایی که آزادی نباشد، اندیشه زیرزمینی خواهد شد. هنگامی که فکر زیرزمینی شد، از معرض انتقاد دور شد و به ضدِّ فکر تبدیل خواهد شد.
“
—۹ آوریل ۲۰۰۱/ ۲۰ فروردین ۱۳۸۰
«از آنجا که فکر، پرسش، چرا و چون کردن و دغدغه ی خاطرداشتن را از ذات انسان نمیتوان گرفت؛ در جایی که آزادی نباشد، اندیشه زیرزمینی خواهد شد. هنگامی که فکر زیرزمینی شد، از معرض انتقاد دور شد و به ضدِّ فکر تبدیل خواهد شد.»
۹ آوریل ۲۰۰۱/ ۲۰ فروردین ۱۳۸۰ «در جمع مسئولان و کارکنان جهاد دانشگاهی»
«کتاب مانندِ بسیاری از اصحابِ خیر و اندیشه و فکر و معنویّت در طولِ تاریخ مظلوم بوده است.»
«کسانی که قدرت، حکمت و ثروت خود را مرهونِ ناآگاهی و تسلیمِ بی چون-و-چرای انسانهای دیگر هستند، همواره برای کارهای خود توجیهات فراوان دارند و به همین دلیل سفسطه و مغلطه در طولِ تاریخ میدان بسیار گستردهای داشته است.»
«در جامعهای که معرفت و اندیشه غریب است، کتاب نیز مظلوم است و ارجی ندارد.»
«اگر فضای باز و اندیشه با اندیشه و منطق با منطق روبرو شود، اندیشههای سست و ضعیف در برابرِ تفکّراتِ نیرومند کنار میروند. امّا اگر جلوی اندیشه و آزادی را گرفتیم، اندیشه زیرزمینی خواهد شد.»
«اندیشه را همواره باید در برابر اندیشه قرار دهیم تا اندیشه جز با اندیشه روبرو نشود.»
”
مردم نپندارند فقط در جمهوری اسلامی به نام دین و فلسفه گاه سفسطههای بزرگ میشود، همواره در طول تاریخ سفسطه رواج داشته و بسیاری از نارواییها با استفاده از آنها توجیه میشود.
“
—۷ مه ۲۰۰۱/ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۰
«مردم نپندارند فقط در جمهوری اسلامی به نام دین و فلسفه گاه سفسطههای بزرگ میشود، همواره در طول تاریخ سفسطه رواج داشته و بسیاری از نارواییها با استفاده از آنها توجیه میشود.»
۷ مه ۲۰۰۱/ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۰ «در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران»
«پایه و مایهٔ حرکت روی دوش خود مردم است و اگر حکومتها توانستند خودشان را با آن جهت هماهنگ کنند موفق خواهند بود و الا موفق نخواهند بود. ناکامی یا کامروایی یک دولت یا حکومت هم به هیچ وجه نباید موجب یأس و ناامیدی کسانی باشد که به راه خود مؤمن هستند آنها باید بایستند و مطالبات خود را بیان کنند.»
۱ ژوئن ۲۰۰۱/ ۱۱ خرداد ۱۳۸۰؛ «سخنرانی در جمع دانشجويان حاضر در كنگره دفتر تحكيم وحدتی» [۸۲]
«جوان ایرانی باید امروز خود را برپایهٔ دیروز بنا کند. منظور من ارتجاع نیست؛ بلکه منظور من این است که بر گذشتهای که پر از افتخار است تکیه کنید؛ و مایهٔ هویت فرهنگی خود را در گذشته بیابید ولی با نگاه به آینده حرکت کنید.»
«تصور نکنید جمهوری اسلامی فقط حق مسلمانان و فقط شیعیان را به رسمیت میشناسد. جمهوری اسلامی ما جمهورییی است که در آن هر انسانی صاحب حق وعزیز است. در جمهوری اسلامی ما خدا هست ولی خدای همهٔ انسانهایی است که در این سرزمین زندگی میکنند. در جمهوری اسلامی ما آزادی برای کلیمی، مسیحی، آشوری، زرتشتی و مسلمان وجود دارد.»
«ما ایران را برای هر ایرانی که دلش برای وطنش میتپد میخواهیم.»
«مسئلهٔ جوان مهمترین چالش پیشروی ماست و اگر او را باور کنیم میتوانیم از این چشمهٔ جوشان، رودخانههای پربار بسازیم؛ ولی اگر اشتباه کنیم همین جوانان سیل بنیانکنی خواهند شد.»
۲ ژوئن ۲۰۰۱/ ۱۲ خرداد ۱۳۸۰؛ «همایش جشن بلوغ سیاسی رأی اولی؛ سالن شهید افراسیابی، مجموعه ورزشی شهید شیرودی» [۸۳]
آنچه جامعه را از رکود و خمودی خارج میسازد و به آن نیروی تازه و امید سرشار میبخشد، حضور توانمند و شکوهمند جوانان آن جامعه است.
واژه جوان و جوانی همیشه با شور و عشق به نوجویی همراه بوده است.
آینده و آیندهنگری با جوان و نوجوان پیوندی نزدیک دارد. جوانان برای ساختن فردای بهتر باید آینده را خلق کنند. آینده نقطه یا مکان ثابتی نیست که بتوان بدان دست یافت بلکه راهی است که گام به گام باید توسط نسل نوپا طی میشود.
«واژه جوان و جوانی همیشه با شور و عشق به نوجویی همراه بوده است و شایسته است که در دوران پرتحول کنونی این سرمایه ارجمند در خدمت علم، آزادی و پیشرفت قرار گیرد. آنچه جامعه را از رکود و خمودی خارج میسازد و به آن نیروی تازه و امید سرشار میبخشد، حضور توانمند و شکوهمند جوانان آن جامعه است.»
«آینده و آیندهنگری با جوان و نوجوان پیوندی نزدیک دارد. جوانان برای ساختن فردای بهتر باید آینده را خلق کنند. آینده نقطه یا مکان ثابتی نیست که بتوان بدان دست یافت بلکه راهی است که گام به گام باید توسط نسل نوپا طی میشود.»
۱۶ ژوئن ۲۰۰۱/ ۲۶ خرداد ۱۳۸۰؛ «پیام به مناسبت روز جوانان» [۸۴]
«در آداب و مناسک اسلامی موانست دائم انسان با طبیعت کاملاً ممتاز و نمایان است و این احساس در انسان همواره زنده میماند که او از طبیعت، با طبیعت و در طبیعت است از این رو باید طبیعت را زیبا و زنده ببیند و بخواهد واین مسئله حقیقتی است که در ادیان دیگر هم به گونههای دیگر جاری است.»
«جریانی، که تلاش دارد ثابت کند که اسلام زمانش گذشته، ناکار آمد است و باید سرکوب شود و جریان دیگر که میخواهد ذهنیتهای تنگ خودش را به نام اسلام تحمیل کند و واقعاً اسلام را ناکار آمد، ضد حقوق، آزادی و استقلال انسان نشان دهد، دو لبه تیز قیچی هستند.»
۳۱ اوت ۲۰۰۱/ ۹ شهریور ۱۳۸۰؛ «دیدار با خانواده امام موسی صدر» [۸۹]
«دینداری منشأ وحدت و همزیستی در جامعهٔ ما بوده است و نمیتوان با نفی آن حتی به آزادی دست یافت.»
«هیچ حزبی موفق نخواهد بود؛ مگر این که به تعریف مشخصی از مصلحت ملی و منفعت ملی برسد و در این تعریف با همهٔ گروههایی که اصل نظام و قانون و پیشرفت را قبول دارند به توافق برسد.»
۳ اکتبر ۲۰۰۱/ ۱۱ مهر ۱۳۸۰ «در جمع اعضای جبههٔ مشارکت ایران اسلامی» [۹۰]
«برتری اسلام هنگامی است که در جوامع اسلامی، حکومتها، برآمده از خواست مردم و پاسخگو در برابر آنها باشند.»
«برتری اسلام بر سایر مکاتب و ادیان، زمانی تحقق خواهد یافت که مسلمانان علاوه بر منطق والای اسلام و قرآن، از تمام ابزار برتری و قدرت در زمینهٔ استقرار نظامهای سیاسی، اجتماعی، فناوری و اعتقاد پیشرفته، بهره گیرند.»
«نمیتوان ادعای برتری اسلام را داشت؛ ولی مسلمانان از علم، فن، بهداشت و اقتصاد پویا برخوردار نباشند.»
”
مسلمانان باید چهرهٔ اسلام را در عمل و کردار خود نشان دهند؛ نه فقط در منطق و گفتار.
“
—۱۵ اکتبر ۲۰۰۱/ ۲۳ مهر ۱۳۸۰
«مسلمانان باید چهرهٔ اسلام را در عمل و کردار خود نشان دهند؛ نه فقط در منطق و گفتار.»
«اسلام میخواهد مسلمانان، مستقل و سربلند زندگی کنند و از موضع قدرت، منادی صلح مبتنی بر عدالت برای جهان بشریت باشند و امروز بیش از هر زمان دیگری، جهانیان و مسلمانان نیازمند پیام اسلام هستند.»
«قرآن، هدایتگر زندگی انسانهاست و به آنها میآموزد که چگونه زندگی متناسب با شان والا و خدایی خویش داشته باشند و هم به سعادت اخروی و جاویدان دست یابد.»
«اگر در جهان، فقر، جهل و بدبختی وجود دارد و بخشی از انسانها از زندگی شایسته محروم شدهاند، به معنای آن است که این زندگی، عادلانه و خدایی نیست.»
«از نگاه قرآن، زندگی خوب در گرو تأمین عدالت برای همه و پاسخ درست به تمایلات انسان است.»
«نباید اسلام را به نفع عادتها و سلایق خود مصادره کنیم. فهم و درک ما باید متناسب با منطق قرآن شود؛ نه این که خود را ملاک فهم قرآن و منطق اسلام بدانیم.»
«قرآن، کتاب هدایت انسانها برای برخورداری از زندگی درخور است؛ نه توجیهکنندهٔ خواستها، تعصبها و مقابلات. این کتاب الهی نباید ابزار تفرقه قرار گیرد و هر قوم و فرقهای بخواهد تعصبات خود را با توسل ناروا به آن توجیه کند.»
«قرآن نه تنها کتاب وحدت میان مسلمانان است؛ بلکه وحدت تمامی بشریت پیرامون متعالیترین اندیشه و اعتقادی است که آدمی میتواند به آن دست یابد.
۱۵ اکتبر ۲۰۰۱/ ۲۳ مهر ۱۳۸۰؛ «در مراسم آغاز هجدهمین دوره مسابقات بین المللی حفظ و قرائت قرآن» [۹۱]
”
دموکراسی نیازمند آزادی فردی، آزادی بیان، آزادی درک و استنباط نقطهنظرات متفاوت است. دموکراسی به دولتهایی نیاز دارد که با خواست مردم به قدرت رسیده باشند.
“
—۹ نوامبر ۲۰۰۱/ ۱۹ آبان ۱۳۸۰
«در دنیای کنونی، انسان امروز نیازمند آزادی، پیشرفت و توسعه است؛ بنابراین اصولاً وجود دنیایی محدود از آزادی حتی در حیطهٔ حکومت غیرممکن است. دموکراسی از اصول پذیرفتهشدهٔ جهان امروز است، اگر چه دموکراسی از دیدگاه غرب مشکلات خاص خود را دارد اما بشر در طول تاریخ به این نتیجه رسیده است که دموکراسی بهتر است و حداقل سیستم با ارزشی است که بشر میتواند در سایه صلح آن در کنار یکدیگر زندگی کند. دموکراسی نیازمند آزادی فردی، آزادی بیان، آزادی درک و استنباط نقطهنظرات متفاوت است؛ بنابراین دموکراسی به دولتهایی نیاز دارد که با خواست مردم به قدرت رسیده باشند.»
«برای ترویج یک مذهب در روزگار کنونی باید آن را با سطح درک و استنباط مردم هماهنگ کرد.»
«نظر من این است که دو نگرش به مذهب وجود دارد: یکی نگرشی متعصبانه و کوتاهفکرانه که بسیار بیرحمانه است و دیگری درک از اسلام بر اساس عقل و شعور است.»
«جهان نیاز دارد تا با درماندگی، بیعدالتی و سرکوب مبارزه کند تا مکانی برای گسترش سخن و اقدامات افراطیگرایان وجود نداشته باشد.»
«ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و معتقدیم سرزمین فلسطین غصب شده است؛ اما با اینحال تصمیمگیری با خود مردم فلسطین است و معتقدم هر چیزی را که خود مردم فلسطین بخواهند تمامی جهان باید آن را بپذیرند.»
«قبل از متوقف کردن تروریسم، ریشههای آن باید مشخص، طراحان حملات تروریستی شناخته و به دست عدالت سپرده شوند.»
۱۲ نوامبر ۲۰۰۱/ ۲۱ آبان ۱۳۸۰؛ «در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.ان. ان» [۹۳]
«خوشحال نشویم که در عرصههای سیاسی دانشگاههای ما فعال نیستند، زیرا نفس پرسشگری، تحول خواهی و نوآوری در ذات دانشجویان و جوانان است و ممکن است برای مقطعی بروز و ظهور نداشته باشد، ولی مطمئن باشید این نفس از بین نمیرود و به صورت انفجار بروز و ظهور خواهد یافت.»
۹ دسامبر ۲۰۰۱/ ۱۸ آذر ۱۳۸۰؛ «دیروز در جمع تشکلهای دانشجویی و روسای دانشگاهها [۹۴]
”
تهدید بزرگ زندگی بشری پیدایش نوعی هیچانگاری فعال سیاسی و اجتماعی است که حرمت انسان و همبستگی جهان را به مخاطره انداخته است.
“
—۲۴ دسامبر ۲۰۰۱/ ۳ دی ۱۳۸۰
«اگر ما با روشهای غیر منطقی با اختلافات برخورد کنیم، ظهور و بروز ناگواری خواهند داشت. بهخصوص در جهان امروز که با افزایش ارتباطات و جوان شدن جامعه، مطالبات افزایش یافته و جامعه بیش از جوامع قدیم احساس حق میکند.»
«اگر اختلافات سرکوب شود و جلوی ابراز عقیدهٔ مخالف گرفته شود، نهایتاً این وضعیت به یأس و دست زدن به روشهای رادیکال میانجامد.»
«دانشجو اهل انتقاد، نوخواه، پیشرفتطلب، طالب آزادی و استقلال و اهل فکر و تحلیل است.»
«فکر و تحلیل، گلی است که در بوستان آزادی میروید.»
«مردمسالاری، تفنن و بازی با الفاظ نیست، بلکه یک نیاز عام است. [...] مردمسالاری یک آلترناتیو، بیشتر ندارد و آن خودکامگی است.»
«اگر ما دین و مردمسالاری را در کنار هم به میدان بیاوریم، تجربهٔ بزرگی را آزمون کردهایم.»
۲۲ دسامبر ۲۰۰۱/ ۱ دی ۱۳۸۰؛ «سخنرانی در دانشگاه تهران»[۹۵]
«تهدید بزرگ زندگی بشری پیدایش نوعی هیچانگاری فعال سیاسی و اجتماعی است که حرمت انسان و همبستگی جهان را به مخاطره انداخته است.»
۲۴ دسامبر ۲۰۰۱/ ۳ دی ۱۳۸۰؛ «پیام به مناسبت آغاز سال نو میلادی»[۹۶]
۲۰۰۲
۱۱ دی ۱۳۸۰–۱۱ دی ۱۳۸۱
۲۰۰۲
دین گرچه به لحاظ فردی در عرفان، ایمان و تعبدانسان تجلی مییابد، اما همین توحید و عرفان در عرصهٔ اجتماعی به صورت حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، تأمین آزادیها و امنیت آنان و تحقق عدالت نمایان میشود.
«حقیقت صلح، آزادی و عدالت با جنگ و زور و تبعیض به دست نمیآید، صلحی که برپایه جنگ فراهم آید، همواره نااستوار و آسیبپذیر است.»
۲۰ ژانویه ۲۰۰۲/ ۳۰ دی ۱۳۸۰؛ «پیام به همایش:چگونه گفتوگوی تمدنها را ادامه دهیم» [۹۷]
«گمان نکنیم فقط فساد اقتصادی ویرانگر است، فساد سیاسی گاه بدتر و مخربتر از فساد اقتصادی است.»
«مطلق و مقدس شمردن قدرت و ثروت فسادآور است و باید با همه فسادها مقابله کرد.»
«دین گرچه به لحاظ فردی در عرفان، ایمان و تعبدانسان تجلی مییابد اما در عرصهٔ اجتماعی همین توحید و عرفان به صورت حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، تأمین آزادیها و امنیت آنان و تحقق عدالت نمایان میشود.»
«اگر بخواهیم به ماهیت انقلاب اسلامی پایبند باشیم، باید از موضع دین در جهت تأمین آزادی، امنیت و پیشرفت مردم حرکت کنیم، بهخصوص در جامعهٔ ما که نهادینه شدن آزادی و مردمسالاری، بخاطر آفتها و مشکلات تاریخی، با مشکلات جدی روبرو است.»
«همه باید تلاش کنیم به نام انقلاب و برای انقلاب، در جهت تأمین سعادت مردم ایران بکوشیم و به ایرانی احترام بگذاریم.»
«هر چه مردم بیشتر احساس کنند که منشاٌ قدرت هستند، در عرصه حضور دارند، از امنیت بیشتری برخوردارند و احساس کنند که حاکمیت در خدمت آنان است، پایه های امنیت و اقتدار ملی مستحکم تر خواهد بود.»
«هیچکس نباید خود را متولی نمایندگی مردم بداند، چرا که مردم در انتخابات، حضورها و بروز شخصیت اجتماعی خویش، مطالبات خود را بیان میکنند.»
۲ فوریه ۲۰۰۲/ ۱۳ بهمن ۱۳۸۰؛ «پس از برگزاری مراسم ادای احترام، در حرم مطهر امام خمینی (ره)» [۹۸]
«ما با تروریسم، فشار و سلطهگری مخالفیم و سیاست ما، سیاست معقول همگرایی، سیاست صلحآمیز و احترام متقابل با کشورهاست.»
«امروز، انقلاب اسلامی، این کشور که پایگاه تجاوز بیگانه و استیلای قدرتهای بزرگ بود را به کانون استقلاطلبی تبدیل کرده است و آنها که از این انقلاب زیان دیدهاند، با انقلاب اسلامی و ملت ایران سرسازگاری و آشتی ندارند و به همین دلیل، ملت ایران را تهدید میکنند و فشار وارد میآورند.»
«انقلاب اسلامی، منافع نامشروع آمریکا را در ایران و منطقه به خطر انداخت. معلوم است که مورد دشمنی و خشم آنها قرار میگیرید.»
«در عین حال که عدم دخالت در امور کشورهای دیگر از اصول مسلم نظام جمهوری اسلامی است و این نظام، بهشدت پایبند آن است اما ملت ایران به دلیل آرمان، ایمان و آزادیخواهی خود، طرفدار مظلومان است و از مظلوم در هر کجا باشد، حمایت و ظلم را محکوم میکند و ظالمان چنین امری را نمیپسندند. »
«ملت ایران نمیتواند بپذیرد که در دنیای امروز، یک ملت از خانه و کاشانه خود بیرون رانده و آواره شود و آنها که در سرزمین خود ماندهاند هر روز مورد سرکوب، کشتار و فشار قرار گیرند.»
«ملت ایران با تروریسم دولتی اسرائیل، مخالف و خواستار و مدافع حقوق بهحق و ابتدایی ملت فلسطین است و طبیعی است کسانی که منافعشان را علیه ملتها تعریف کردهاند، از این آرمان خشنود نیستند بهویژه آنکه لابی صهیونیستها فراوان و روی بخشهای مهمی از سیاستهای آمریکا بسیار تأثیرگذار هستند. ملت آمریکا حق دارد از سیاستمداران خود بپرسد خسارت فاجعه دهشتناک، چندشآور و زشت تروریستی بیستم شهریور [۱۱ سپتامبر] چقدر تحت تأثیر فعالیت تروریستها بود و چقدر عامل آن، سیاستهای نادرستی بود که سیاستمداران آمریکایی در دنیا اتخاذ کردهاند. ملت آمریکا حق دارد سؤال کند چرا سردمداران این کشور، منافع ملت خود را در پای سیاستهای نادرست نیروهای فشار و سرکوبگر و تروریست در دنیا صرف میکنند. »
«تا وقتی بخش اعظم اقتصاد ما دولتی است، تا وقتی که بر سر تولید و کارآفرینی دهها ایستگاه وجود دارد، تا وقتی که نظارت سامان یافته و سازمان یافته ضعیف است، هر لحظه احتمال بروز فساد هست.»
«اگر خطر مهم، مفاسد اقتصادی است، راه مبارزه با مفاسد اقتصادی تقویت مردمسالاری دینی در کشور است. هر چه ما زمینهٔ مشارکت مردم را در عرصهٔ اقتصادی بیشتر فراهم کنیم، زمینههای مردمسالاری را فراوانتر کنیم، نظارتهای مردمی را بر ساز-و-کارهای اقتصادی افزونتر کنیم فساد کمتر و صلاح بیشتر میشود.»
«ما نباید در کنار مفاسد ویرانگر اقتصادی، از فساد سیاسی غافل بمانیم... فساد سیاسی آنجاست که قدرت و اختیار باشد ولی مسئولیت و پاسخگویی نباشد.»
۱۱ فوریه ۲۰۰۲/ ۲۲ بهمن ۱۳۸۰؛ «در مراسم بزرگداشت آغاز بیست وچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی» [۹۹]
”
یک ملت با امری تحمیلی پایدار نمیماند، مردمسالاری باید از متن جامعه بجوشد و سازگار با معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد.
“
—۱۲ فوریه ۲۰۰۲/ ۲۳ بهمن ۱۳۸۰
خشونت و مبارزه با خشونت یک وسیله نیست، بلکه یک هدف است، دنیای ما هم از خشونت، جنگ و ترور خسته شده است.
اگر بخواهیم به ماهیت انقلاب اسلامی پایبند باشیم، باید از موضع دین در جهت تأمین آزادی، امنیت و پیشرفت مردم حرکت کنیم، بهخصوص در جامعهٔ ما که نهادینه شدن آزادی و مردمسالاری، بهخاطر آفتها و مشکلات تاریخی، با مشکلات جدی روبرو است.
«از نظر ما هیچ راهی از امروز به بعد پیش روی بشر، جز تن دادن به دموکراسی که آن سویش خودکامگی و دیکتاتوری و جباریت است، وجود ندارد.»
«مردمسالاری دارای یک نسخهای نیست که از بیرون و بدون توجه به معیارهای ارزشی فرهنگی و خصوصیات تاریخی هر ملت و کشور بتوان در کشورهای مختلف آن را تحمیل و حاکم کرد.»
«یک ملت با امری تحمیلی پایدار نمیماند، مردمسالاری باید از متن جامعه بجوشد و سازگار با معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد.»
«مردمسالاری امری است درونجوش که باید از متن خواست و وجدان جامعه بجوشد و جامعه پاسدار آن باشد.»
«خشونت و مبارزه با خشونت یک وسیله نیست، بلکه یک هدف است، دنیای ما هم از خشونت، جنگ و ترور خسته شده است.»
«مخالفت با خشونت هیچگاه به معنی دست برداشتن از اصول و ارزشها نیست، همچنین به معنی اینکه هیچ قوم، جامعه و ملتی نباید هیچگاه مبارزه کند، نیست، بلکه بر اساس همان معنا که خشونت بد است، مبارزه با خشونت نیز خود یک فضیلت است.»
«ما همانگونه که وابستگی و خودباختگی را در برابر بیگانه نفی و بر هویت اسلامی و ملی دولتهای مسلمان تکیه میکنیم، با آنچه به نام اسلام مطرح میشود و طرفدار افراط، خشونت، ترور و نفی مطلق دیگران است، مخالفت میورزیم و این چنین اسلامی را مانع وحدت و پیشرفت میدانیم؛ وحدت ما وحدت جهان اسلام بر پایهٔ اسلام مترقی، انسانمدار، آزاد و به رسمیت شناسندهٔ حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش است.»
«حکومتگرانی اصولاً به بهانهٔ ستمی که فاشیسم و نازیسم به یهودیان کرد، سرزمین فلسطین را اشغال کردند، اما امروز کسانی که از ستم فاشیسم مینالند، بدترین شکل آن و نازیسم را در اسراییل پیاده میکنند؛ این حکومت نمیتواند خواستار صلح باشد و کسی که پشتیبان و طرفدار این رژیم است، داور بیطرفی نیست.»
۱۲ فوریه ۲۰۰۲/ ۲۳ بهمن ۱۳۸۰؛ «در دیدار با سفیران و اعضای نمایندگیهای کشورهای خارجی در ایران به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی؛ سالن حافظیه، سعدآباد» [۱۰۰]
«جمهوری اسلامی ایرانجنگ را محکوم میکند و خواهان جنگ با هیچکس حتی دشمنان خود نیست، ولی در عین حال همواره باید آماده دفاع از کیان و تمامیت ارضی خود باشد. »
«شعار ما نفی جنگ، خشونت و نیز تشنجزدایی حتی با دشمنان است.»
«ملت ایران از هر طبقه، دسته و یا هر گرایشی که باشند-با وجود همه مشکلات و موانع - به دلیل غیرت ملی و دینی خود، هیچگونه تهدید و تجاوزی را نمیپذیرند. »
«ما به لحاظ اعتقادی و منافع ملی خود توسعهطلب نیستیم و توسعهطلبی را محکوم میکنیم و قصد تعرض به دیگران را نداریم.»
«امنیت تنها با قدرت نظامی تأمین نمیشود.»
«بودجهٔ دفاعی جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با کشورهای دیگر ناچیز و اندک است و موفقیتهای حاصل شده به خاطر ایمان و همبستگی مردم و فداکاری، نوآوری و کارآمدی نیروهای مسلح بوده است. »
۲ مارس ۲۰۰۲/ ۱۱ اسفند ۱۳۸۰؛ «در دیدار وزیر و جمعی از مدیران واحدهای تولیدی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح» [۱۰۱]
«آن کس که از ابتداییترین حقوق و سرزمین خود دفاع میکند تروریست نیست، بلکه تروریست کسی است که سرزمین های دیگران را غصب و صاحبان خانه را سرکوب میکند.»
اگر سیاستمداران از منظر فرهنگ به قدرت و سیاست بنگرند، بسیاری از مشکلات و مسایل دنیای امروز حل خواهد شد.
“
—۹ مارس ۲۰۰۲/ ۱۸ اسفند ۱۳۸۰
«اگر سیاستمداران از منظر فرهنگ به قدرت و سیاست بنگرند، بسیاری از مشکلات و مسایل دنیای امروز حل خواهد شد.»
«نباید انتظار داشت کسانی که با جنگ، خشونت و تحمیل خو گرفتهاند، بهسادگی در برابر منطق صلح، عدالت و گفتوگو تسلیم شوند.»
«گفتوگوی تمدنها مبتنی بر احترام به انسانها و تجارب آنها در طول تاریخ و زندگی، قبول برابری انسانها و ملتها و پذیرش اقتباس و تعامل، بجای تحمیل زور است.»
«ما مصمم هستیم مردمسالاری را با معیارهای فرهنگی و دینی و هویت تاریخی خود سازگار کرده و در کشور پیاده کنیم که این تجربه ارزشمندی است.»
«معتقدم ارایه نظریهٔ جنگ تمدنها یا پایان تاریخ، نشانهٔ غرور و خودبرتربینی غرب است.»
«تمدن غرب و دستاوردهایش واقعیت انکارناپذیر و بزرگی است ، اما غرب پایان تاریخ نیست و تا وقتی انسان وجود دارد، نوآوری و تحول در زندگی او وجود خواهد داشت.»
۹ مارس ۲۰۰۲/ ۱۸ اسفند ۱۳۸۰؛ «در اجلاس میراث لاتینی و میراث اسلامی» [۱۰۳]
«جنگ حلاّل مشکلات نیست و در برابر جنگ هیچ راهی جز گفتگوی منطقی وجود ندارد.»
«جمهوری اسلامی ایران درحالی محور شرارت معرفی میشود که منادی صلح است و تاریخ دربارهٔ صحت نظریه رواج خشونت و یا نظریه رواج گفت و گوی تمدنها قضاوت خواهد کرد.»
«ملت آمریکا که ملت بزرگی است همانند روشنفکران این کشور، سیاستای دولتمردان آمریکا را محکوم خواهند کرد و آنها را به صلح و آرامش فرا خواهند خواند.»
«من قضاوت دربارهٔ این موضوع [محور شرارت] را به وجدان و افکار عمومی در اروپا واگذار میکنم تا آنان خود داوری کنند که چه کسانی جهان را به جنگ فرا میخوانند، کسانی که چون ملتهایی سلیقهٔ آنان را نمیپسندند، شر را در جهان ترویج میدهند یا آنها که جهانیان را به گفتوگوی تمدنها دعوت میکنند؟ وجدان جهانی قضاوت کند که آیا شر دعوت جهان به ائتلاف برای جنگ است و یا دعوت جهان به ائتلاف برای صلح برپایه عدالت. »
۱۲ مارس ۲۰۰۲/ ۲۱ اسفند ۱۳۸۰؛ «مصاحبه مطبوعاتی مشترک در وین با توماس کلستیل» [۱۰۵]
«امروز زمینهٔ افراطگرایی و خشونتها، نوعی دیگری از بنیادگرایی و تعصب را فراهم ساخته است که با تمسک به مظاهر جهان جدید، برقدرت، ثروت و تکنولوژی به منزله مظاهر مطلق حقانیت تکیه میکند، خود را مرکز و بقیه جهان را حاشیه میپندارد و منطق قدرت را پایان بخش منازعهها و درمان کننده دردهای بشر امروز میداند... آن کس هم که به نام دین اعمال خشونت میکند دشمن عقل، گفتگو، مدارا، آزادی و استقلال انسان و حاکمیت او بر سرنوشت خویش است.»
۱۳ مارس ۲۰۰۲/ ۲۲ اسفند ۱۳۸۰؛ «ضیافت رسمی شام از سوی توماس کلستیل در کاخ هوف بورگ وین، اتریش» [۱۰۶]
«صلح واقعی در خاورمیانه زمانی محقق خواهد شد که مردم فلسطین به حقوق حقهٔ خویش دست یابند.»
«آنچه که امروز در فلسطین اشغالی میگذرد از نظر شدت جنایات در طول تاریخ کم سابقه است، بگونهای که مدرنترین سلاحهایی که در اختیار اسرائیل است، نان و کودکان بیدفاع فلسطینی را نشانه گرفته است.»
دیانت واقعی و ایمان حقیقی، نیازمند جانی تشنه برای آموختن، گوشی شنوا برای شنیدن و ذهنی فعال برای اندیشیدن است
“
—۱۶ مارس ۲۰۰۲/ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰
«مقتضای دیانت واقعی و ایمان حقیقی، داشتن جانی تشنه برای آموختن، گوشی شنوا برای شنیدن و ذهنی فعال برای اندیشیدن است.»
«امروز ما باید قدرت گفتگو با دیگران را بدست آوریم، زیرا در گفتگو است که بر دامنه دانش و فرهنگ ما افزوده میشود، صلح و امنیت ایجاد میگردد و عشق و دوستی که گل باغ وجود آدمی است، در جامعهٔ بشری میشکفد.»
۱۶ مارس ۲۰۰۲/ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰؛ «در دانشگاه پانتئون یونان» [۱۰۸]
«ما منادی صلح مبتنی بر عدالت و رعایت حرمت انسانها و مردمسالاری همراه با معنویت، اخلاق و اعتقاد به خدا هستیم و این دو، مورد توجه دنیای امروز قرار گرفته است.»
”
بشر از درگیری، خشونت و جنگ خسته شده است و وجدان بشری، جنگطلبان و خشونتآفرینان را نخواهد بخشید.
“
—۱۶ مارس ۲۰۰۲/ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰
«بشر از درگیری، خشونت و جنگ خسته شده است و وجدان بشری، جنگطلبان و خشونتآفرینان را نخواهد بخشید.»
«ایران به لحاظ اخلاقی و سیاسی، اسرائیل را به رسیمت نمیشناسد. ما حکومتی را که براساس غصب تشکیل شده و با سرکوب به کار خود ادامه دهد را هرگز نپذیرفته و نخواهیم پذیرفت.»
«ما همواره منادی صلح بوده و هستیم و تنها راه حل مسئلهٔ فلسطین در دنیایی که ادعای دموکراسی دارد این است که همه فلسطینیان، بهویژه آوارگان این ملت در یک فضای مسالمتآمیز دربارهٔ سرنوشت خود تصمیم بگیرند.»
۱۶ مارس ۲۰۰۲/ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰؛ «مصاحبه پس از بازگشت از سفر چهار روزهاش به دو کشور اروپایی اتریش و یونان» [۱۰۹]
«امروز دوران امپریالیسم به پایان رسیده است و بشریت به هیچ وجه توسعهطلبی و قلدرمابی را نمیپذیرد و جنگطلبان را منزوی میکند.»
«امروز همه وجدانهای آگاه و حتی عمق افکار عمومی جهان در هر کجای دنیا داوری میکند که شر و بدی آنجاست که تهدید باشد، توسعهطلبی باشد، بسط استیلاطلبی بر دیگران باشد و تهدید جهان به جنگ و نابودی باشد و خیر و زیبایی آنجاست که دعوت به عدالت، دعوت به صلح، دعوت به گفتوگو و احترام متقابل در روابط، جهانی شود.»
«قانون را نباید تنها برای دیگران بخواهیم و سپس به عنوان ارکان و قوای حکومت هر کار و هر توجیهی که خواستیم انجام دهیم. قانون باید معیار و ملاک و سنجش رفتار ما باشد، نه اینکه هر کاری که کردیم توجیه قانونی را برای آن بیابیم.»
۸ مه ۲۰۰۲/ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۱؛ «در جمع جوانان شرکت کننده در همایش جمعیت هلال احمر ایران» [۱۱۲]
«دریای مازندران، خزر یا کاسپین مهم نیست، خزر متعلق به ۵ کشور ساحلی آن است.»
۱۸ مه ۲۰۰۲/ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱؛ «در جمع شورای هماهنگی گروههای جبهه دوم خرداد» [۱۱۳]
«دستیابی به خواست واقعی مردم، ملاک قابل ارزیابی و مشخصی دارد و آن انتخابات است.»
«مردمسالاری سرنوشت محتوم روزگار ما و کم ضررترین شیوه برای حل مسایل اجتماعی است و بدیل آن چیزی جز خودکامگی نیست.»
«باید یاد بگیریم که رقیبان، دشمن ما نیستند و تصور نکنیم که هر کس که با ما نیست در مقابل و علیه ما است؛، به خصوص وقتی مسئلهٔ اکثریت و اقلیت مطرح میشود. اکثریتی که واقعاً مدعی مردمسالاری است باید نهایت دغدغه خاطر نسبت به حقوق اقلیت داشته باشد و به خصوص نقد منتقدان را یک موهبت به حساب آورد.»
۲۴ مه ۲۰۰۲/ ۳ خرداد ۱۳۸۱؛ «در جمع شورای هماهنگی گروههای جبهه دوم خرداد» [۱۱۴]
«امروز دشمنان این ملت و آزادگان جهان اسباب، علل و انگیزههای انتفاضه را در خارج سرزمینهای اشغالی و فلسطین جستجو نکنند، آنچه امروز موجب قیام این مردم شده است، همان بود که در ایران منشأ انقلاب شد، شخصیت عزتطلب ولی سرکوب شده و تحقیرشدهٔ یک ملت که حقِّ زندگی در سرزمین آباء و اجدادی خود را ندارد. این عامل از بیرون به درون سرزمینهای اشغالی نیامده است، بلکه ریشه در متن و جانِ بیدارشدهٔ ملت فلسطین و مردان، زنان و جوانان فلسطینی دارد و این اثر انقلاب اسلامی است و نه دخالت انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی و نه دخالت هیچ دستگاه و قدرتی بیرون از مرزهای فلسطین، آتشی است که در جان این ملت افروخته است و تا روزی که حقوق حقهٔ این ملت برآورده شود این آتش خود نخواهد مرد.»
«وجدان بیدار شده بشر امروز در شرق و غرب عالم که نسبت به جنایتهای رژیم صهیونیستی حساس شده و احساس همدلی با ملت مظلوم فلسطین میشود، همراه شوند و حق فلسطینیان را چه آنان که در داخل سرزمینهای اشغالی هستند و چه آنان که بیرون این سرزمینها هستند را به رسمیت بشناسند تا صلح پایدار در این منطقه به نفع حق و عدالت استوار شود.»
«تنگنظران و تنگاندیشهای هستند که ذهنیتهای تاریک و تنگخویش و توهمات سیاه خویش را عین دینخدا میدانند و میگویند به هر قیمتی باید آن را به دیگران تحمیل کرد؛ حکومت اسلامی را بر پایهٔ زور و خشونت، بدون خواست مردم و بدون این که نسبت به تمایل مردم حساسیت داشته باشند، آنچه را که حق میدانند با زور، خشونت، ترور و بدون تکیه به مردم بر مردم میخواهند، تحمیل کنند.»
«آزادیاسلامی، آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی انتخاب، آزادی نظارت همهجانبهٔ ملت بر همه ارکان حکومت است و چه کسی گفته است که آزادی مورد نظر یعنی بیبند-و-باری، فقط سفسطهگران و مخالفان با آزادی حقیقی و مخالفان با اسلام برای این که آزادی واقعی را از مردم بگیرند، مردم را تحریک میکنند که کسانی که دم از آزادی میزنند میخواهند بیبند-و-باری را در جامعه تحمیل کنند. هرگز، اسلام با بیبند و باری مخالف است…»
۵ ژوئن ۲۰۰۲/ ۱۵ خرداد ۱۳۸۱؛ «سیزدهمین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران» [۱۱۵]
«شهادت سرمایهٔ اصلی ماست و شهیدان انقلاب اسلامی متعلق به هیچکس و هیچ گروهی نیستند و همهٔ ما در برابر خواست آنها که تحقق جمهوری اسلامی بود، مسؤولیم.»
«اگر ما بتوانیم جامعهای پیشرو در عرصهٔ علم، دانش، روابط سیاسی و اجتماعی بیافرینیم که جوانان در فضایی توأم با امید در آن فعالیت کنند، بزرگترین خدمت و تبلیغ را به اسلام کردهایم.»
«دولت باید خدمتگزار همهٔ کسانی باشد که میخواهند شرافتمندانه در این سرزمین عزیز زندگی کنند.»
۲۵ ژوئن ۲۰۰۲/ ۴ تیر ۱۳۸۱؛ «سخنرانی عمومی در اردبیل» [۱۱۷]
«کسانی که دینداری آنها باعث میشود خود از دنیا دور باشند، ولی از دنیای مردم غفلت نکنند و به همین دلیل، همواره به اصلاح دست میزنند.»
«کسانی که در زمان خویش به سر میبرند و به شرایط زمان خود آشنا هستند ذهن خویش را بسط میدهند تا در جهان خویش قرار بگیرند نه آنکه جهان خویش را آنقدر تنگ کنند که در ذهن مردم بگنجند.»
«باید این ایده را دریابیم که آنچه خدا خواسته این است که قدرت در خدمت دین، معنویت و اعتلای آن باشد؛ نه دین در خدمت قدرت، اگر قدرت مهار نشود قدرتمند دین و هنر و .. را در خدمت خود میگیرد و حقیقت دین و علم به عنوان قدرت تداعی میشود. قدرت باید در خدمت دین باشد و تحقق این امر دو راه بیشتر ندارد. اول، تقوای قدرتمندان، دوم، مهار قدرت از سوی نهادهای مردمی.»
آزادیاسلامی: آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی انتخاب، آزادی نظارت همهجانبهٔ ملت بر همه ارکان حکومت است و چه کسی گفته است که آزادی مورد نظر یعنی بیبند-و-باری؟
اگر ما بتوانیم جامعهای پیشرو در عرصهٔ علم، دانش، روابط سیاسی و اجتماعی بیافرینیم که جوانان در فضایی توأم با امید در آن فعالیت کنند، بزرگترین خدمت و تبلیغ را به اسلام کردهایم.
این انقلاب را شما خود به دست آوردهاید و خود نیز باید آن را حفظ کنید. ما نباید تصور کنیم از مردم بیشتر میفهمیم، باید به این ملت اعتماد کرد و اجازه داد تا این تحول عظیم (انقلاب اسلامی) ادامه پیدا کند.
جهان و مزایای آن متعلق به همهٔ بشریت است و هیچ سیاستمداری حق ندارد به نام تاریخ، ملت و فرهنگ خود، خواستهای ویژهٔ خود را بر جهان تحمیل کند.
«اسلامی که در انقلاب اسلامی تجلی کرد در قانون اساسی متجلی است و ایران را فقط برای مسلمانان نمیخواهد، من فقط رئیس جمهور شیعیان نیستم و افتخار میکنم که رئیس جمهور هموطنان زرتشتی و کلیمی و … هم، هستم.»
«ملت ما قرنها شاهد حکومتهایی بوده که مردم در آنها هیچگاه حق بازخواست نداشتهاند اما در دوران و تحولات اخیر، در جغرافیای سیاسی و با وجود علم و ارتباطات، دیگر دیکتاتوری قدیم قابل قبول نبود. ما معتقدیم طبق ابتداییترین معیارهای جامعهشناسی دولت باید به مردم اعتماد و تکیه کند و انقلاب اسلامی این زنجیر دیکتاتوری را گسست، انقلابی که با عنایت حضرت امام برای آنکه مردم، محور باشند به و جود آمد، چنانچه پس از یکسال قانون اساسی آن شکل گرفت.»
«این انقلاب را شما خود به دست آوردهاید و خود نیز باید آن را حفظ کنید. ما نباید تصور کنیم از مردم بیشتر میفهمیم، باید به این ملت اعتماد کرد و اجازه داد تا این تحول عظیم (انقلاب اسلامی) ادامه پیدا کند.»
۲ ژوئیه ۲۰۰۲/ ۱۱ تیر ۱۳۸۱؛ «در جمع مردم اردکان، زادگاه خود» [۱۱۹]
«ما در جامعه از سویی نیازمند حرکتی بسوی یک توسعه و رونق اقتصادی و از سوی دیگر نیازمند تأمین عدالت اجتماعی هستیم.»
«دموکراسی و مردمسالاری شرط رشد و توسعه اقتصادی است. دولت توسعهگرا متکی بر مردم است و جامعه مردمسالار نیز جامعهای است که دارای توسعه به معنای واقعی یعنی توسعه پایدار و همهجانبه باشد.»
۱۵ ژوئیه ۲۰۰۲/ ۲۴ تیر ۱۳۸۱؛«در دیدار با مسوولان امور مالیاتی کشور، ساختمان حافظیه، مجموعه سعدآباد»[۱۲۰]
«آمریکا کشور بزرگی است و ملت آمریکا نیز ملتی بزرگی هستند، قدرت این کشور که با همکاری اندیشمندان و نیروهای فکری سایر ملتها ایجاد شده است نباید تحریک کننده و تحقیرکننده ملتها باشد.»
«اگر الزامات اخلاقی آمریکا را وادار به انصاف نمیکند، واقعیات کنونی جهان این کشور را ملزم میکند که در سیاستهای خود تجدیدنظر کند.»
«زبان تحقیر و توهین آمریکا ما را به راه حل نمیرساند. هیچ ملتی بهویژه ایران چنین زبانی را تحمل نمیکند.»
«شرط تغییر اوضاع تغییر در زبان و دیدگاههای آمریکاست باید پذیرفت که ملتها حق انتخاب دارند. اگر ذهن سیاست و دیدگاه کنونی آمریکا نسبت به روابط تلخ گذشته تغییر کند، ما خواستار صلح و همزیستی مسالمتآمیز در دنیای کنونی هستیم.»
[ درباره محور شرارت] «شرارت، تبعید و فقری است که در دنیای کنونی وجود دارد، شرارت قدرتهای نظامی هستند که اجازهٔ رشد به کشورهای دیگری نمیدهند… شرارت این است که کشوری که قدرت دارد بخواهد فقط به منافع خود بیاندیشد و توهین به انسانها از مصادیق شرارت بوده و ملت ایران هیچگاه در این راه گام برنداشته است… شرارت این است که ما دموکراسی را برای برخی کشورها قبول داشته باشیم و در برخی کشورهای دیگر با شدیدترین شیوهها با حرکت دموکراتیک ملتها و مردم مقابله کنیم.»
«کشورهای اسلامی با داشتن منابع و استعدادهای سرشار اگر در کنار یکدیگر قرار بگیرند، میتوانند به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. جهان اسلام باید با کنار گذاشتن اختلافات و با صرف نظر کردن از آنها به نظم اشتراکات فراوان به سوی یک اتحاد واقعی گامی بردارند.»
«با وجود اینکه عراق به مدت هشت سال با ایران جنگید اما ما با هر گونه دخالت در امور داخلی دیگر کشورها مخالفیم. هر گونه مداخلهای در عراق به زیان صلح و آرامش مردم عراق است و جمهوری اسلامی ایران با حمله به عراق مخالف است.»
«معتقدم که دفاع از اسلام در صورتی میسر است که بتوانیم اسلام را سازگار با مردمسالاری و تأمین آزادیهای اصولی مردم و تأمین کنندهٔ پیشرفتهای علمی و اقتصادی ارائه کنیم امری که تجربه آن در ایران آغاز شده است.»
«ثبات، وحدت و تمامیت ارضی عراق برای جمهوری اسلامی ایران با اهمیت است و تهران معتقد است باید مسایل داخلی کشورها را به دور از مداخله خارجی به خود ملتها واگذار کرد.»
«هر گونه دخالت در عراق، کل منطقه را تحت تأثیر مخرب قرار میدهد و باید از راههای دیگر حکومت عراق را وادار به تبعیت از اراده بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل کرد.»
«هیچکس در هیچ کشوری نمیتواند بگوید که با مجرمان برخورد صورت نگیرد اما هیچ تشکلاتی نباید در جایی دربسته مقدمات برخورد با یک اتهام و جرم را فراهم آورد و در مقابل کسی هم پاسخگو نباشد.»
«امروز ثابت شده، گرایشهایی که سرکوب میشوند از بین نمیروند بلکه در جایی مخفی شده و به صورت پرهزینهای بروز مییابند.»
۶ اوت ۲۰۰۲/ ۱۵ مرداد ۱۳۸۱؛ «در جمع شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» [۱۲۳]
”
به دینداران بیاموزیم: حقیقت گرچه مطلق و زیباست ولی انسان به اندازهٔ ظرفیت خود به حقیقت دسترسی دارد.
“
—۱۶ اوت ۲۰۰۲/ ۲۵ مرداد ۱۳۸۱
«نه غرب و نه شرق، مسیحیت و اسلام، هیچکدام نمیتوانند همدیگر را انکار کنند. پس باید راه و رسم گفتوگو همزیستی را ترویج و تقویت کنیم.»
«به دینداران بیاموزیم حقیقت گرچه مطلق و زیباست ولی انسان به اندازهٔ ظرفیت خود به حقیقت دسترسی دارد.»
«جهان و مزایای آن متعلق به همهٔ بشریت است و هیچ سیاستمداری حق ندارد به نام تاریخ، ملت و فرهنگ خود خواستهای ویژهٔ خود را بر جهان تحمیل کند.»
جامعهٔ پیشرو، جامعهٔ برخوردار و جامعهٔ راضی تنها جامعهای نیست که امکانات مادیاش برآورده شود؛ که باید برآورده شود، بلکه جامعهای است که در آن قدرت مبتنی بر اراده و خواست مردم باشد، قدرت برآمده از مردم باشد و تحت نظارت مردم باشد.
“
—۲۸ اوت ۲۰۰۲/ ۶ شهریور ۱۳۸۱
«حقوق مردم بسیار وسیعتر از حقوق مادی و اقتصادی آنان است.»
«درست است که جامعه فقیر و بیمار و جاهل و دارای تبعیض و فساد، از ابتداییترین حقوق خود محروم است و برای رساندن او به حقوقش باید با همه اینها مبارزه کرد، ولی جامعهای که در آن حق و حرمت مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خودشان به رسمیت شناخته نشود، جامعهای عقب مانده، بیروحیه و بینشاط است و جامعه بیروحیه و بیامید حتی برای حل مشکل فقر و جهل و تبعیض هم نمیتواند کاری بکند.»
«انسان ممکن است سیر باشد، ولی ناراضی باشد و انسان ممکن است گرسنه باشد، ولی راضی باشد.»
«جامعه پیشرو، جامعه برخوردار و جامعه راضی تنها جامعهای نیست که امکانات مادیاش برآورده شود؛ که باید برآورده شود، بلکه جامعهای است که در آن قدرت مبتنی بر اراده و خواست مردم باشد، قدرت برآمده از مردم باشد و تحت نظارت مردم باشد.»
«اگر مردمسالاری دینی مستقر شود، در عین حالی که ما آزادی و مردم سالاری خواهیم داشت، این مردمسالاری از لطافت و معنویت هم برخوردار خواهد بود.»
«استقرار پایههای مردمسالاری دینی و مردمی و مردمسالارانهتر شدن هر چه بیشتر محتوا و مضمون نهادهای قانونی و برآمده از قانون اساسی و راه سختی است، ولی چارهای جز پیمودن آن نداریم .»
«به صراحت بگویم دو دسته به این مردم جفا میکنند: یکی آنان که در جستوجوی نوعی مردمسالاری ناسازگار با هویت تاریخ و ملی و فرهنگی ما و در جستوجوی نسخهای از مردمسالاری ناسازگار با دین هستند[...] کسانی که بدون توجه به مقتضیات تاریخی و غیرمحتوای فرهنگ و جان ملی این ملت، در جستوجوی کنار گذاشتن دین به امید دستیابی به آزادیاند، هم دغدغه دینداران و مؤمنان را تحریک میکنند و هم در جستوجوی یک آزادی بیپایه و ناسازگار با هویت تاریخی و واقعیات تاریخی این کشورند؛ این یک دسته و دیگر آنان که در حصار تنگ توهمات دور از زمان خویش از ترس سستی دین با وجهه مردمسالاری نظام مقابله میکنند و برخلاف خواست تاریخی مردم که برای این خواست فداکاریهای فراوانی هم شده حتی جایگاه این مردم که در همین قانون اساسی هم تعیین شده انکار میکنند.»
«با کمال تأسف سکولاریزم که ضد دین نیست، ولی وقتی به این سوی عالم میآید به دینستیزی تعبیر میشود و سکولاریزم میشود ستیز با دین.»
«پنج سال است که فریاد میزنم آزادیخواه دینستیز و دینخواه آزادیستیز، هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ شرایط تاریخی آفت ثبات و پیشرفت و اعتلای جامعه ما و زمینهساز عود بیماری تاریخی [استبداد] است.»
«شعار من این است: هر کس - البته در چارچوب قانونی - باید بتواند اظهار نظر کند. هنوز هم شعار من زنده باد مخالف من است. من بر خلاف آنانی - فقط سلیقهها که مخالف خود را سلیقههای افراطی یا تفریطی میدانند و برای سرکوب کردن آن خود را در استفاده از هر روشی مجاز میدانند. من بر خلاف آن نظر میگویم: همه نظرات باید بتواند در یک روند منطقی و قانونی در جامعه جریان پیدا کند.»
«حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی باید نمایانگر اعتدال باشد. حرکت افراطی و تفریطی نباید خود را وصل به بخشی از قدرت کند و از آن به عنوان زمینهای برای اعمال خواستهای تنگ خود استفاده کنند.»
نماز، آسانترین، مؤثرترین، کمهزینهترین و دستیابترین راه ارتباط با خداست، اما خداوند نسبت به نمازگزاران، ملامت شدیدی نیز کرده است. با نماز نمیشود شوخی کرد و خیال نکنیم که اگر این ظاهر را آراستیم، اهل نمازیم؛ نماز دارای باطن است، روح نماز در جایی است که تکبر، دروغ و تهمت نباشد؛ خیرخواهی باشد…
“
—۷ اوت ۲۰۰۲/ ۱۶ شهریور ۱۳۸۱
«طبیعت، آفریدهٔ خداست و مسلماً خدایی که جهان نیکو را آفریده است، بندگان خود را به ترک این آفریدهٔ زیبا فرا نمیخواند. دیرنشینی، گوشهنشینی از جمعیت، ترک دنیا و درگیر نشدن با مسائل زندگی و طبیعی، مطلوب اسلام و دنیا نیست، البته رهبانیت والای اسلامی، از جملهٔ جهاد اسلامی است.»
«حب دنیا، نیرومندترین حبی است که در انسان وجود دارد و به همین دلیل، خداوند برای ایجاد انگیزه در بندگان و برای صلاح و فلاح، آنان را به زندگی پاکیزه و حیات طیبه وعده میدهد.»
«مجاهد کسی است که در راه خدا، برای رهایی از زندانهای ستم و تبعیض و تحقیر، جهاد و تلاش میکند و از جان خود برای تأمین زندگی دیگران میگذرد.»
«ترک دنیا در بینش اسلامی به معنای رهاکردن دنیا نیست، بلکه اسیرنشدن در دنیاست؛ رشد و کمال انسانی، در متن همین طبیعت و متن جامعهٔ انسانی است. آن که همهٔ درهای گناه را به روی خود میبندد تا در معرض گناه قرار نگیرد، معلوم نیست که اگر زمینهای فراهم باشد، بتواند آن را ترک کند؛ چنین روشی، معلوم نیست که به کمال انسانی بینجامد.»
”
انسان، موجودی گویا، خردمند، مدنی و اجتماعی است؛ تنها موجودی که در عالم هستی، مخاطب خداست، و نه تنها مورد خطاب، بلکه خطاب توأم با عشق است و دعوتشده که خدا را بخواند. یعنی به این انسان اجازه داده شده که بدون شفیع و واسطه، با این کانون هستی، رابطه برقرار، درددل و از او درخواست کند…
“
—۷ اوت ۲۰۰۲/ ۱۶ شهریور ۱۳۸۱
«انسان، موجودی گویا، خردمند، مدنی و اجتماعی است؛ تنها موجودی که در عالم هستی، مخاطب خداست، و نه تنها مورد خطاب، بلکه خطاب توأم با عشق است و دعوت شده که خدا را بخواند. یعنی به این انسان اجازه داده شده که بدون شفیع و واسطه، با این کانون هستی، رابطه برقرار، درددل و از او درخواست کند؛ اینچنین است که در موقعیت فوقالعاده ممتازی قرار میگیرد که حزن و اندوه از زندگی میرود، در صورتی که شنوا و اهل دعا باشد و اینها همهاش با ظاهرسازی فرق دارد.»
«نماز، آسانترین، مؤثرترین، کمهزینهترین و دستیابترین راه ارتباط با خداست، اما خداوند نسبت به نمازگزاران، ملامت شدیدی نیز کرده است؛ با نماز نمیشود شوخی کرد و خیال نکنیم که اگر این ظاهر را آراستیم، اهل نمازیم؛ نماز دارای باطن است؛ روح نماز در جایی است که تکبر، دروغ و تهمت نباشد؛ خیرخواهی باشد؛ آیا روح نماز در جامعهٔ ما هست؟ به پیرامون خودمان، تریبونهایمان، مساجدمان و دغدغههایمان نگاه کنیم که آیا واقعاً روح نماز بر ما کم است؟»
«جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند تا در عین حفظ هویت خود، پیشرفت و اقتدار در همه زمینهها را کسب کند.»
«جوانان امروز جامعهٔ اسلامی در جستجوی یافتن الگوی جدید هستند و به همین دلیل بر مردمسالاری دینی تأکید میشود.»
«با اقتصاد ضعیف و گسترش فقر و نیاز مستمر به دیگران نمیتوان از آرمانها، ارزشها، استقلال و حتی دین خود دفاع کنیم.»
۱۰ سپتامبر ۲۰۰۲/ ۱۹ شهریور ۱۳۸۱؛ «دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری» [۱۲۸]
«بزرگداشت دفاع مقدس، بزرگداشت مظلومیت یک ملت و انقلاب و در عین حال، اراده و تصمیم یک ملت است که میخواهد بماند.»
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۲/ ۲۷ شهریور ۱۳۸۱؛ «سالروز آغاز جنگ تحمیلی و شروع هفتهٔ دفاع مقدس» [۱۲۹]
”
صلح، مقولهای فراتر از فقدان جنگ و درگیری نظامی است. فرآیندی برآمده از وضعیتهای آزاد و عاری از تبعیض و زمینهها و ساختارهای به دور از خشونت و زور است. صلح پدیدهای چندوجهی، بیناذهانی و بینفرهنگی است.
“
—۱۵ اکتبر ۲۰۰۲/ ۲۳ مهر ۱۳۸۱
«در جهان امروز که بشر در جستوجوی جهان بهتر است، هنرمند راستین کسی است که آدمی را به سوی جهان بهتر سوق دهد.»
«دنیای ما سرشار از اضطراب و ناآرامی است و آرامش، گوهر نایاب میباشد. ترور و خشونت در دنیای امروز بیداد میکند و به بهانهٔ مبارزه با ترور، فضایی سرشار از خشونت و جنگ آفریده میشود.»
«بهرغم پیشرفتهای شگفتانگیز و زرق و برقهای گوناگون، کینه و خشونت نیز در دنیا فزونی یافته است.»
«هرکسی که به درستی از ملت ایران سخن بگوید و نمایندگی کند، سخنش شوندگان فراوانی دارد.»
«فضای جهان سرشار از خشونت است و در دنیای تحقیر و سرکوب، حاصلی جز ترور به دست نخواهد آمد.»
۲۱ سپتامبر ۲۰۰۲/ ۳۰ شهریور ۱۳۸۱ ؛«در مراسم افتتاح موزهٔ سینما»[۱۳۰]
پیش از پرسشِ «فرهنگ مهر» از او، به هنگام حضور در نیویورک[۱۳۱]
«ارادهٔ رزمندگان ما در دفاع مقدس، اراده معطوف به زندگی بود، زیرا آنها برای کشتن و یا مردن نمیجنگیدند، بلکه برای ماندن و دفع عوامل ظلم، ستم و سلطه در این جهان و در صورت شهادت، دستیابی به حیات جاوید نبرد میکردند.»
«تفاوت دفاع مقدس یک نظام توحیدی با جنگ در این است که در طول تاریخ، جنگها با هدف نابودی دشمن انجام میگرفت، اما دفاع مقدس برای عقب راندن عوامل مرگآفرین و کسب خوشبختی برای همه مردم صورت میگرفت.»
«با استفاده از هنر، منادی صلح در دنیای پرآشوب و جنگزدهای که در آن ترور و تهدید بیداد میکند، باشیم.»
۲۵ اکتبر ۲۰۰۲/ ۳ مهر ۱۳۸۱ ؛«سخنرانی در جشنواره سرود و موسیقی دفاع مقدس (یادوارهٔ نواهای حماسی)»[۱۳۲]
دنیای متنوع و متفاوت را میتوان به خوبی در پرتوی فرهنگ صلح فهمید، دوستداشتنی کرد و توسعه داد.
«تا نفهمیم که ما باید مطبوعات آزاد -البته آزاد که در چارچوب قانون حرکت کنند-داشته باشیم، رشد و ارتقا بیمعناست؛ چرا که آگاهی، اطلاعرسانی و اطلاعیابی مهمترین مسئله است و مطبوعات نقش عمیق و پر ژرفایی در اطلاعرسانی دارند.»
«مطبوعات قلب و خون توسعه و دموکراسی و پیشرفت در جوامع هستند. شما نمیتوانید جامعهٔ مردمسالار داشته باشید مگر اینکه مطبوعات پویا و پر حیات داشته باشید.»
«دلبستگی من به اصحاب مطبوعات و فرهنگ بیش از اصحاب سیاست و قدرت است.»
۳ اکتبر ۲۰۰۲/ ۱۱ مهر ۱۳۸۱؛ «در پايان ديدار خود از استان گيلان در جمع خبرنگاران استان»[۱۳۳]
«صلح، نیاز دیرین و دغدغهٔ همیشگی انسان است و تلاش برای استقرار و پابرجایی آن در هر حیطهای و به هر گونهای که باشد، اقدامی بشردوستانه، خداپسندانه و خیرخواهانه است.»
«صلح، مقولهای فراتر از فقدان جنگ و درگیری نظامی است. فرآیندی برآمده از وضعیتهای آزاد و عاری از تبعیض و زمینهها و ساختارهای به دور از خشونت و زور است. صلح پدیدهای چندوجهی، بین اذهانی و بین فرهنگی است.»
«پایدارترین وضعیت صلح آنگاه تحقق مییابد که صلح جهانی و صلح برای همه مقصد و مورد نظر باشد و پیشنیاز زندگی نوع بشر به عنوان یک کل تلقی شود.»
«موقعیت صلحآمیز برآیند موقعیتی است که در عالم اندیشه و در حیات اجتماعی راه نیل به حقیقت و تحقق خواستهها را در صلح ببیند.»
«فرهنگ صلح، فرهنگ گفت-و-شنود و فرهنگ مفاهمه است. با گسترش فرهنگ صلح، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی نه تنها منابع نزاع و دشمنی قلمداد نمیشوند، بلکه سرچشمههای تنوع، فرزانگی، زایندگی و همافزایی به حساب میآیند.»
«دنیای متنوع و متفاوت را میتوان به خوبی در پرتو فرهنگ صلح فهمید، دوستداشتنی کرد و توسعه داد.»
«فهم مشترک و مشارکت انسانها مقولههایی نامحدود است و میتواند بزرگترین منابع پیدایش و گسترش فرهنگ صلح و پیشبرد فرایند صلح در جهان باشد.جهان مبتنی بر صلح، جهانی سودمند برای همه است که به وسیلهٔ همگان ساخته میشود.»
«صلح را با اجبار و با سلاح به دست نمیآورند. صلح با اتکای به اندیشه و ارتباط گفت و گو و با ارتقای ظرفیتهای فرهنگی و کاراییهایی درونی و بیرونی فرهنگها و جوامع به وجود میآید و پابرجا میماند.»
«رسانهها میتوانند با تکیه بر اخلاق مسوولانه، انتقال آزادانه و عادلانهٔ اطلاعات و همکاری بینالمللی فرهنگ صلح و تفاهم را تقویت کنند؛ چنانچه میتوانند به جای آنها بر غیرتسازیها، قوممدرایها و مبالغهگوییها تکیه کنند و تنشها وتخاصمهای بینالمللی را به وجود آورند یا گسترش دهند.»
«در دنیای مشترک و رسانهایشدهٔ کنونی، اهتمام ورزیدن به اخلاق و مسوولیت رسانهای یک پند اخلاقی نیست. یک نیاز مبرم برای درست دیدن، درست شنیدن و درست فهمیدن است.»
۱۵ اکتبر ۲۰۰۲/ ۲۳ مهر ۱۳۸۱؛ «پیام به همایش بینالمللی «خبرگزاریها، ائتلاف برای صلح»[۱۳۴]
«اگر معنای جمهوریت، مهم دانستن نقش مردم در عرضه حیات جمهوری اسلامی است، انتخابات بالاترین مظهر حضور آنهاست و معتقدم باید برای حفظ جمهوریت نظام، افزایش مشارکت مردم و حفظ امنیت و اقتدار کشور، زمینهٔ حضور هرچه بیشتر و نظارت مردم را فراهم کرد.»
۲۷ اکتبر ۲۰۰۲/ ۵ مهر ۱۳۸۱؛ «در جمع هیات رییسه فراکسیون جبهه دوم خرداد در مجلس شورای اسلامی» [۱۳۵]
«اگر به این ملت اعتماد و به آنها اتکا داشته باشیم و بدانیم که جمع این ملت و تصمیمات او با رشد والایی که دارد، همواره تصمیماتی درست، سنجیده و توأم با خیر و برکت است، کشور بهتر و شایستهتر اداره میشود.»
۱۹ اکتبر ۲۰۰۲/ ۲۷ مهر ۱۳۸۱؛ «در مراسم تشکیل نخستین دوره شورای عالی استانها» [۱۳۶]
انسانها، باید تلاش فراوانی به کار بندند و مشقتهای زیادی را به جان بخرند، تا ملاقات آنان با خدای خویش، ملاقاتی سرافرازانه باشد…
ولیکن شهید در یک لحظه، از والاترین سرمایهٔ خود، یعنی جانش میگذرد و این مسیر را در کمترین زمان ممکن میپیماید و به قله میرسد.
شهیدان، برای عظمت و سربلندی دیگران، شهید شدند.
«مسیری که کشورهای پیشرفته صنعتی در دستیابی به دانش جدید و توسعه فناوری طی کردند، مسیری بود که از طریق دیدگاه، طرح، روش و اجرای باکیفیت، شکل گرفته است.»
۴ نوامبر ۲۰۰۲/ ۱۳ آبان ۱۳۸۱؛ «پیام به نخستین همایش کیفیت ایران»[۱۳۷]
«خواست شهدا در درجهٔ نخست، حاکم شدن اخلاق اسلامی بر جامعه بود و اخلاق اسلامی نیز تنها حفظ ظاهرها نیست.»
«بزرگترین مصیبتها برای جامعه، نفاق، دورویی، دروغ گفتن و آبروی هم را بردن است.»
«انسانها، باید تلاش فراوانی به کار بندند و مشقتهای زیادی را به جان بخرند، تا ملاقات آنان با خدای خویش، ملاقاتی سرافرازانه باشد، ولیکن شهید در یک لحظه، از والاترین سرمایهٌ خود، یعنی جانش میگذرد و این مسیر را در کمترین زمان ممکن میپیماید و به قله میرسد.»
«شهیدان ما، کشوری میخواستند که به دیگران نیاز نداشته باشد و نیازهایش را با تلاش خود جبران کند.»
«شهیدان، برای عظمت و سربلندی دیگران، شهید شدند. »
«قدرت معمولاً همه چیز را به استخدام خود درمیآورد، بنابراین نباید پشتوانهٔ علم باشد.»
«اگر قدرت و زندگی بر علم مبتنی باشند، میتوان انتظار داشت که دانش رشد پیدا کند، پس باید باور کنیم که علم باید مدیریت داشته باشد و مشکلات زندگی یک جامعه را حل کند.»
«علمی که نتواند با واقعیت زندگی افراد ارتباط داشته باشد، بیشتر به یک آکواریوم شباهت دارد.»
«واقعیت این است که ما هنوز مصرف درست علم را هم نمیدانیم، چه رسد به این که بخواهیم آن را تولید کنیم.»
«تولید علم بدین معنا نیست که از صفر شروع کنیم، بلکه باید از پیشرفتهای دیگران هم اقتباس کنیم. بالاخره باید پذیرفت که امروز کانون علم در جای دیگری است و باید با اقتباس از آن به مرور پایههای علم را در کشور قوی کرد و جامعه را در مسیر رشد قرار داد.»
«هنر، یکسره اسیر دست تمدن نیست؛ بلکه اساساً خود طراح پرسشهای جدید است که باید تمدن موجود به آن پاسخ گوید.»
«هنرمند، زیبایی را نشان میدهد؛ حتی آن موقع که زشتترین پدیدهها را به تصویر میکشد.»
«هنرمندان و اندیشمندان، هم پدیدآورندگان تمدنها هستند و هم سبب پویا شدن آنها.»
«اگر زیبایی محور و متن و مدار هنر است، باید زشتی را نفی کند؛ یا زشتی را نشان دهد و به زیبایی فرا خواند.»
«من معتقدم برای ما مسلمانها دو وظیفه وجود دارد: یکی اینکه بکوشیم زیباییهای دین خود را نشان بدهیم. دین زیباست، اما از دو ناحیه در معرض تهدید جدی است؛ یکی اندیشههای واپسگرا، عادتهای فسیل شده و ذهنهای بستهای که نه جهان را میشناسد و نه مسایل روزگار را. پس برداشت او از دین نگرشی است که به گذشته وابسته است و دین خدا را زشت نشان میدهد. دوم، قدرتهایی که سعی میکنند دین خدا را که منشأ خیزش و آزادی و استقلالخواهی کشورها شده است را زشت نشان دهند. یکی اسلام طالبانی است و دیگر، به بهانهٔ اسلام طالبانی تلاش میکند جنگ، نفرت، کینه، درگیری و در کنار آن، سلطهطلبی را تحمیل کنند.»
«وابستگی، عقبماندگی، تحقیر، از بین رفتن حقوق انسانها و نداشتن حق حاکمیت بر سرنوشت خود، زشتیهایی است که در دنیای ما وجود دارد. هنرمند، چاوشیخوان قافلهای است که باید به سرزمین امن برساند.»
«اگر علم توسعه پیدا کند، سیاست و اقتصاد و فرهنگ نیز توسعه مییابد و باید بپذیریم که توسعه در جامعهٔ ما از توسعهٔ علمی آغاز میشود و هر اقدامی را آنگاه میتوان اقدام توسعهای دانست که منجر به توسعهٔ علمی شود.»
۱۴ دسامبر ۲۰۰۲/ ۲۳ آذر ۱۳۸۱؛«دمراسم گشایش کنگره راهبردهای توسعه علمی و فنآوری ایران[۱۴۲]
جامعهای که نتواند بستری مناسب برای تنوع و تکثر علمی و فرهنگی فراهم کند، محکوم به عقبماندگی است.
در دنیای امروز مبنای نظم یک جامعه، قانون است؛ هیچ چیز دیگر مبنای نظم قرار نمیگیرد یا نباید بگیرد.
دشمن ما آن دید تنگی است که اسلام محبت و مهربانی را اسلامِ خشونت و کینهورزی میبیند، اسلام تمدنآفرین را واپسگرا نشان میدهد و اسلام رحمت و خرد را اسلامِ نفرت و جهالت معرفی میکند.
«جامعهای که نتواند بستری مناسب برای تنوع و تکثر علمی و فرهنگی فراهم کند، محکوم به عقبماندگی است.»
«تحقق توسعه با رنجوری و ضعف علمی نامیسر است، اگر علم توسعه پیدا کند، سیاست، اقتصاد و فرهنگ نیز توسعه مییابد، چون اصولاً در دنیای جدید، توسعه در همه بخشها تابع قواعدی علمی است، بر این اساس توسعه در جامعه ما از توسعه علمی آغاز میشود و هر اقدامی را آنگاه میتوان اقدام توسعهای دانست که منجر به توسعه علمی شود.»
«جهان امروز، جهان گفتوگو میان فرهنگهای و تمدنهاست یا باید باشد و در این میان پیشآهنگان این گفتوگو، مراکز علمی و تحقیقاتی، محققان و دانشمندان هستند.»
«هر امر و اقدامی که به تضعیف توسعه علوم تجربی اعم از انسانی و طبیعی کمک کند با هر نیتی که باشد برای امروز و فردای جامعه ما زیانبار و خسارتآفرین است.»
«زندگی بشر در معرض تحول دایم است، هم دید انسان عوض میشود و هم نیازهای تازهای برای او پیدا میشود. با عوض شدن پرسش و نیاز، جان انسان تغییر میکند و با تحول جان، جهان انسان نیز دگرگون میشود؛ بنابراین ما جهانهای انسانی فراوان به تفاوت زمانها و مکانهای مختلف داریم و هرچه زندگی بشر با این تحولات پیچیدهتر شود، برای ادارهٔ آن، سازوکارهای نو و متناسب با وضعیت جدید مورد نیاز است. [...]این تحولات در همهٔ جا بوده و هست و تا بشر هست، وجود خواهد داشت.»
«آدمیان گاه در چنبرهٔ عادتهای ذهنی خویش اسیر میشوند و در نتیجه توان دیدن تغییر را در جهان ندارند و با واقعیت دگرگون شده که با عادتهای ذهنی آنها نمیسازد، دشمنی میکنند و به جای تغییر خود، میکوشند تا واقعیت دگرگون شده را تغییر دهند و این شدنی نیست.»
«تحول را ما در همه جا شاهد هستیم.»
«در دنیای امروز مبنای نظم یک جامعه، قانون است؛ هیچ چیز دیگر مبنای نظم قرار نمیگیرد یا نباید بگیرد.»
«در یک جامعهای مانند جامعهٔ ما که جامعهای مسلمان است و به وحی الهی، اسلام و نبوت پیامبر اعتقاد دارد، آیا با وجود قرآن کریم، نیازی به قانون اساسی وجود دارد؟ خود این پرسش نشانهٔ دو ناآگاهی است؛ یکی نشناختن قرآن و دیگری نشناختن زمان.»
«قرآن و وحی الهی به اعتقاد ما فرازمانی و فرامکانی است و متعلق به یک عصر و نسل و شرایط خاص یک جامعه نیست.[...] قرآن امر فرازمانی و فرامکانی است و متعلق به یک جامعه و یک زمان نیست و توجه آن به جوهر مشترک همهٔ انسانها در همهٔ عصرها و نسلها است.»
«ثبات قرآن و ابدی بودن قرآن به معنی این نیست که انسانی که زندگی او در معرض انواع تحولات است، به هیچ نظم و قانون و نظام دیگری نیاز ندارد.»
«ما در هر زمانی نیازمند چهارچوب مشخصی هستیم که پاسخ پرسشها و نیازهای ما را در آن زمان بدهد که آنچه بشر امروز در عرصهٔ حیات اجتماعی پذیرفته، قانون اساسی است.»
«جامعه محروم از قانون اساسی در دنیای امروز معنا ندارد و ممکن نیست، ولی هرچه جامعه پیشرفتتر، اهتمام آن به قانون اساسی بیشتر است و نیز تضمین این که از اصول و موازین قانون اساسی تجاوز نشود، بیشتر است.»
۱۹ دسامبر ۲۰۰۲/ ۲۸ آذر ۱۳۸۱؛«در همایش سیری در اصول اجرانشدهٔ قانون اساسی»[۱۴۴]
«ما از هرگونه ستمی که در دنیا نسبت به هر انسانی روا داشته میشود، رنج میبریم. »
۲۴ دسامبر ۲۰۰۲/ ۳ دی ۱۳۸۱؛ «کنفرانس خبری مشترک، اسلامآباد» [۱۴۵]
«فرهنگ غرب از آفریدههای فراوان روحی، هنری و فلسفی جالب و لطیف خالی نیست و ما نمیتوانیم و نباید با تملک به مظالم سیاسی و اقتصادی که غربیان نسبت به جهان غیرغربی اعمال کردهاند و متفکران و سیاستمداران منصف غرب نه تنها آن را انکار نمیکنند، بلکه صادقانه به آن معترفاند، خود را از آنها محروم کنیم. »
«نباید و نمیتوانیم به نام علم و تمدن جدید، بر حافظهٔ فرهنگی و معنوی خود یکسره خط بطلان بکشیم. »
«آنان که به علت تسری اهداف سیاسی و نظامی غرب و گسترش دامنهٔ شمول احکام مربوط به استعمار قدیم و جدید به همهٔ ساحتهای فکری و فرهنگی به خیال خود با غرب دشمنی میکنند نیز نه تنها قادر به احقاق حقوق تحریک شدهٔ ملتهای مظلوم نیستند، که نهایتاً موجب استحقاف و بردگی برای مردم میشوند.»
۲۴ دسامبر ۲۰۰۲/ ۳ دی ۱۳۸۱؛ «در مؤسسهٔ مطالعات استراتژیک اسلامآباد در جمع اندیشمندان پاکستانی»[۱۴۶]
«قدرتهای توسعهطلب که منافع خود را در عرصهٔ نگهداشتن ملتها میخواهند و چون اسلام دعوت به آزادی، دانایی و رهایی میکند، با آن دشمنی میورزند، دشمن همگی آزادیخواهان جهان به ویژه مسلمانان هستند.»
«دشمن ما آن دید تنگی است که اسلام محبت و مهربانی را اسلام خشونت و کینهورزی میبیند، اسلام تمدنآفرین را اسلام واپسگرا نشان میدهد و اسلام رحمت و خرد را اسلام نفرت و اسلام جهالت معرفی میکند.»
۲۵ دسامبر ۲۰۰۲/ ۴ دی ۱۳۸۱؛ «سخنرانی عمومی، لاهور»[۱۴۷]
۲۰۰۳
۱۱ دی ۱۳۸۱ - ۱۱ دی ۱۳۸۲
۲۰۰۳
اخلاق تنها محدود به احکام اخلاقی یا نظریهپردازیهای اخلاقی نیست. آنچه سراسر زندگی انسان را سامان میدهد، آنچه در تمام مناسبات فردی و اجتماعی ما به نحوی از انحا حضور دارد، آنچه نسبت ما را با جهان انسانی تنظیم میکند، آنچه فکر و عمل ما را نسبت به انسانهای دیگر شکل میدهد، همه و همه امور اخلاقی هستند.
هر کس که میتواند فریادی بزند باید با بلندترین فریادها اخلاق را صدا بزند... اخلاقی که من همه را به او دعوت میکنم...اخلاقی است مطلق، بیمرز و عام که نتیجه آن احترام به حقوق انسان در همه شئون مادی و معنوی زندگی است.
این اخلاق به ما میآموزد که همهٔ آفرینش را به مثابه خونبهای کودکی مظلوم اگر بپردازی، همچنان مدیونی.
خون را باید با باران شست، باید نماز باران بخوانیم، باید دعای باران بخوانیم، باید با شاعر عراقی که سرود باران را میسراید همصدا شویم.
او برای عراق خود باران خواست، ما باید برای عراق و همه جهان باران بخواهیم و با هم بخوانیم:
باران باران باران باران عراق را خواهد رویاند.
ما خطر خشونت و ترور که به نام دین در برابر آزادی و پیشرفت میایستد، بزرگ میشماریم؛
اما خطر بیتفاوتی نسبت به پایداری برای رهایی از اسارت و تجاوز را نیز کم نمیپنداریم.
«امنیت نیاز آحاد بشری است و حقی است که باید برای تمامی انسانها و جوامع به رسمیت شناخته شود. تصور اینکه بخش از جامعه بشری از این نعمت بهرهمند و بخشی دیگر از آن محروم گردند تصور باطلی است و یادآور تصورات استعماری است که جهان را به فقیر و غنی و پیشرفته و عقب مانده تقسیم میکند.»
۲۰ ژانویه ۲۰۰۳/ ۳۰ دی ۱۳۸۱؛ «پیام به دهمین همایش بینالمللی آسیای مرکزی و قفقاز»[۱۴۸]
«از مشکلات روزگار ما این است که اصحاب فکر باید پای صحبت سیاستمداران بنشینند و تا این وضعیت ادامه یابد وضع جهان وضع خوبی نخواهد بود.»
«آنگاه میتوان امیدوار به آینده بود که سیاستمداران شنوندهٔ سخنان اهل فکر و فرهنگ باشند و نه آنکه اصحاب فرهنگ شنوندهٔ سخنان سطحی سیاستمداران.»
«اگر محرومیت از شنیدن کلام خدا یک مصیبت بزرگ است - که متأسفانه در روزگار ما هم زیاد است -؛ ولی بد شنیدن کلام خدا مصیبت بزرگتری است.»
«درست در زمانی که قرنهاست تبلیغ میشود که دین نمیتواند منشأ یک تحرک عظیم اجتماعی باشد و نباید و نمیتواند در سپهر سیاسی و اجتماعی امروز جهان نقش داشته باشد، انقلاب دینی و اسلامی در ایران تحقق یافت.»
«اگر چه اغلب مردم ما مسلمان هستند، ولی این بدین معنا نیست که انقلاب اسلامی از تلاشها و خدمات دیگر گرایشها و ادیان سودی نبرده است؛ هر ایرانی با هر دین و گرایشی اگر انصاف داشته باشد، قبول میکند که اسلام موجب شکوه ایران شده است.»
«انقلابی که در مرحلهٔ براندازی دست به خشونت نمیزند، در مرحلهٔ ساختن و مدیریت نیز خشونت نخواهد کرد.»
«اگر ما امروز با حملهٔ نظامی به عراق مخالفت میکنیم، به این خاطر است که با عامل اصلی به هم زدن استقلال کشورها مخالف هستیم.»
«همه میدانند لطمهها و خساراتی که مردم ما از این رژیم خورده است، بیش از دیگران است، اما با حملهٔ نظامی به عراق، مخالفیم، زیرا که اولا موجب خسارات فراوان برای مردم شریف و مظلوم عراق میشود و ثانیاً منشأ تشنج و ناامنی در منطقه خواهد شد و ثالثاً و از همه مهمتر این حمله در جهت اجرای سیاست یکجانبهگرایی آمریکا و دخالت نامشروع او در سرنوشت کشورها است؛ که همهٔ جهان جز سیاستمداران آمریکا با این یکجانبهگرایی و قلدرمآبی مخالفند.»
۱۱ فوریه ۲۰۰۳/ ۲۲ بهمن ۱۳۸۱؛ «مراسم 22 بهمن در میدان آزادی»[۱۵۰]
«هرگاه در جامعهای هنر امید بخش باشد، آن جامعه به سوی امید و روشنی حرکت میکند و هرگاه هنر همه چیز را سیاه تعریف کند، آن جامعه نیز به سوی سیاهی و تاریکی ره میپوید.»
«اگر ما هویت خود را در نظر میگیریم در همان زمان باید به بههمپیوستگی جهان امروز نیز توجه داشته باشیم.»
۱۹ فوریه ۲۰۰۳/ ۳۰ بهمن ۱۳۸۱؛ «در دیدار با هنرمندان»[۱۵۱]
«صدای خشونت و جنگ، چه از مخفیگاه وحشت تروریستها برآید و چه در کاخ سیاست بنشیند و یا به عنوان قدرت مسلط جهان سخن براند، پذیرفتنی و ماندنی نیست و نباید در دامی که جنگافروزان برای محدود کردن صلح و آزادی و امنیتی کردن جهان گشودهاند، بیافتیم.»
۲۴ فوریه ۲۰۰۳/ ۵ اسفند ۱۳۸۱؛ «در اجلاس سران جنبشغیرمتعهدها»[۱۵۲]
«شهید کسی است که همهٔ مراحل سخت برای رسیدن به اوج کمال را که زاهدان و عابدان طی سالهای متوالی و با مراقبتهای زیاد طی میکنند، در یک لحظه میپیماید، پس در واقع شهید در یک لحظه از همهٔ سرمایههای دنیوی خود میگذرد و به اوج کمال زندگی میرسد.»
«شهادت نه تنها گریز از دنیا و ترک دنیا نیست، بلکه وسیله و راهی هم برای زندگی جاوید و هم برای زندگی در همین دنیا بر اساس حق، عدالت و صداقت است.»
۷ مارس ۲۰۰۳/ ۱۶ اسفند ۱۳۸۱؛ «در مراسم یادوارهٔ شهدای سولقان و کن»[۱۵۳]
«اخلاق معمولاً پوشیدهتر و به طور ظریفتری از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد؛ در مناسبات انسانی تأثیر میگذارد. اخلاق تنها محدود به احکام اخلاقی یا نظریهپردازیهای اخلاقی نیست. آنچه سراسر زندگی انسان را سامان میدهد، آنچه در تمام مناسبات فردی و اجتماعی ما به نحوی از انحا حضور دارد، آنچه نسبت ما را با جهان انسانی تنظیم میکند، آنچه فکر و عمل ما را نسبت به انسانهای دیگر شکل میدهد، همه و همه امور اخلاقی هستند.»
«هر کس که میتواند فریادی بزند باید با بلندترین فریادها اخلاق را صدا بزند. برای شکستن ستبرترین دیوارهای ظلمت و ظلم هم چنان باید به صدای لطیف اخلاق انسانی امیدوار بود، اخلاقی که من همه را به او دعوت میکنم، اخلاقی که میتواند مبنا و زمینه هرگونه گفتوگوی عمیق میان فرهنگها و تمدنها و ادیان واقع شود، اخلاقی است مطلق، بیمرز و عام که نتیجه آن احترام به حقوق انسان در همه شوون مادی و معنوی زندگی است. این اخلاق به ما میآموزد که همه آفرینش را به مثابه خونبهای کودکی مظلوم اگر بپردازی، همچنان مدیونی. برای نجات از این قحطسال بی رحم عالم گیر، چارهای جز رجوع به معنویت و اخلاق نیست. خون را باید با باران شست، باید نماز باران بخوانیم، باید دعای باران بخوانیم، باید با شاعر عراقی که سرود باران را میسراید همصدا شویم.او برای عراق خود باران خواست، ما باید برای عراق و همه جهان باران بخواهیم و با هم بخوانیم: مَطَرْ [باران] مطرْ [باران] مطرْ [باران] سیُعشبُ العراق بالمطرْ… [باران عراق را میرویاند]»
«جهان نیاز به سرمشقهای تازهای از آزادی، حقوق بشر و مردمسالاری دارد و ادیان در ارایه و پیشبرد این سرمشقها جایگاهی ممتاز دارند. این اسلام عقلمدار و مردمسالار است که میتواند جا را بر تحجر و واپسگرایی و افراط که به نام اسلام مطرح میشود، تنگ کند و این مسیحیت اهل محبت و مداراست که میتواند از خطر بنیادگرایی و جنگ مذهبی به نام مسیحیت بکاهد و روح و فرهنگ لبنانی جایگاه رشد و بالندگی این اندیشههاست.»
«ما خطر خشونت و ترور که به نام دین در برابر آزادی و پیشرفت میایستد، بزرگ میشماریم؛ اما خطر بیتفاوتی نسبت به پایداری برای رهایی از اسارت و تجاوز را نیز کم نمیپنداریم.»
جامعهٔ مدنی بینالمللی، جامعهای است که در آن واحدهای جهان یعنی دولتها و ملتها از حقوق مساوی برخوردار باشند.
“
—۱۳ مه ۲۰۰۳/ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۲
«جامعه مدنی بینالمللی جامعهای است که در آن واحدهای جهان یعنی دولتها و ملتها از حقوق مساوی برخوردار باشند.»
«ما نیازمند صلح هستیم و صلح باید برپایه عدالت مستقر شود.»
«متفکران باید فریاد بکشند و بگویند که جنگ و ترور بس است.»
۱۳ مه ۲۰۰۳/ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۲؛ «سخنرانی در دانشگاه بیروت»[۱۵۶]
«خساراتی که بشر در طول تاریخ متحمل شده است؛ ناشی از دین بدون آزادی و آزادی بدون دین بوده است.»
«متأسفانه سیر تاریخی میگوید آن جا که آزادی بوده، دین کمرنگ شده است و آن جا که دین پررنگ بوده، آزادی جایگاه زیادی نداشته است و این ستمی است که هم به دین شده و هم به آزادی.»
«عبادت خدا همانا در برابرهیچ کس و هیچ چیز سر تسلیم فرود نیاوردن و آزاد بودن از قید هر چیزی به جز خدا است.»
«هیچکس نمیتواند به نامهای دین، علم و منافع خاص چیزی را به انسانها تحمیل کند.»
«معتقدم انسان ایمان را توأم با آزادی میتواند داشته باشد.»
«کشورهای اسلامی به الگوهای دموکراسی تحمیلی و برون زا نیاز ندارند. راه دموکراسی از میان آزادی، عدالت و توجه به حقوق اساسی ملتها در درون میگذرد و این امریست که ما میتوانیم از متن آموزشهای ادیان الهی به دست آوریم و البته که پایداری یک نظام مردم سالار هم در کشورهایی که مایه هویت تاریخی و فرهنگی مردم، دین است، جز در سایهٔ سازگاری اصول و موازین مردم سالاری با معیارها و ارزشهای والای دینی تحقق نخواهد یافت، به شرط این که خدا را نه در برابر مردم که با مردم و آزادی را نه در برابر دین که پشت گرم به آموزشهای اصیل دینی ببینیم.»
۱۴ مه ۲۰۰۳/ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۲؛ «در مجلس ملی لبنان»[۱۵۸]
«اعلام میکنیم با هیچ کجا و هیچکس جنگ نداریم، اما دفاع از دین، سرزمین و عزت خودمان را وظیفه بزرگ و اسلامی میدانیم.»
«ما برای استقرار مردم سالاری نیاز به نسخه دیگران نداریم و با دید روشن نسبت به اسلام و تکیه بر آن میتوانیم؛ دموکراسی دینی را مستقر کنیم.»
۱۷ مه ۲۰۰۳/ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۲؛ «دیدار جمعی از علما اهل تشیع و تسنن بحرین»[۱۵۹]
«آنچه به نام اصلاحات مطرح شد، امروز در میان دو لبه قیچی تنگنظری و بدبینی و تحمیل دید امنیتی از یک سو و وادادگی در برابر جریانهای فکری و ارزشی جامعه از سوی دیگر قرار گرفته است.»
«تنها راه دفاع از اسلام، استقلال و آزادی، توأم شدن دین با آزادی است.»
«بنده به لحاظ تفکر فردی و تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی معتقدم، در جامعه مردمسالار دینی، دین، حد آزادی را تعیین میکند و آزادی، دین را با معیارهای زمان سازگار میکند.»
«من از موضع دین از آزادی، استقلال، عدالت و مردمسالاری، دفاع میکنم و با استبداد و دیکتاتوری مبارزه میکنم.»
«دو دسته فرایند اصلاحات را شکست خورده میدانند. کسانی که هر اصلاحی ولو در درون نظام را به خروج از نظام و ضدیت با آن تلقی میکنند و نیز کسانی که اصل جمهوری اسلامی را ترکیبی تناقضآمیز میدانند و اصلاحات را برکناری حکومت دینی تعبیر میکنند.»
«سکولاریسم در غرب به معنی غیردینی بودن حکومتهاست، اما تلقی شرق از سکولاریسم دینستیزی است.»
«هدف از انقلاب اسلامی این نبود که بینش فاشیستی بنام اسلام و انقلاب بر جامعه حاکم شود و هرکس که غیر از این بود به عنوان ضداسلام و ضدانقلاب مورد هجمه و فشار قرار گیرد.»
«مردم ما از دروغگویی، ابزاری کردن دین، انقلاب و شهیدان متنفرند و این مسائل را میفهمند.»
«قانون اساسی مبنای نظام ماست، اگر چه وحی منزل نیست و به تناسب شرایط و نیازها قابل تغییر است.»
۵ اوت ۲۰۰۳/ ۱۳ مرداد ۱۳۸۲؛ «در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای هیات دولت»[۱۶۰]
«عقل نشانهٔ عظمت خداست و هر چه انسان آزادتر، پیشروتر و آفرینندهتر باشد به خدا نزدیکتر است و پیامبران آمدهاند که بگویند ایمان و عقل با هم در تعارض نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. آمدهاند فرابخوانند انسان را به آزادی توأم با معرفت و خردورزی توأم با ایمان.»
۶ اوت ۲۰۰۳/ ۱۵ مرداد ۱۳۸۲؛ «بیست و سومین سالگرد تشکیل جهاد دانشگاهی»[۱۶۱]
”
عقل، ایمان و اراده، شخصیت انسانی را میسازد. عقل، چراغ راه آدمی است؛ ایمان، انگیزه و مرکز اشتیاق به سوی حرکت است. عقل و اراده، آدمی را به سوی حرکت خوب هدایت میکند.
“
—۱۱ اوت ۲۰۰۳/ ۲۰ مرداد ۱۳۸۲
«عقل، ایمان و اراده شخصیت انسانی را میسازد. عقل چراغ راه آدمی است و ایمان انگیزه و مرکز اشتیاق به سوی حرکت است. عقل و اراده آدمی را به سوی حرکت خوب هدایت میکند.»
«آدمی به اراده خود انسان است و انسانی نیرومندتر است که ارادهای نیرومندتر دارد.»
۱۱ اوت ۲۰۰۳/ ۲۰ مرداد ۱۳۸۲؛ «در جمع ورزشکاران جانباز، معلول و نابینا»[۱۶۲]
«اگر ما تغییر نکنیم و جهان تغییر کند و ما بخواهیم باورها و امور رسوب کرده را که زمان آن گذشته به نام اسلام به جامعه تحمیل کنیم، آنچه زیان میکند؛ اسلام است.»
«جوهر اسلام مقدس است و آنچه تغییر میکند اسلام نیست بلکه نوع نگرش ما به آن است.»
«الگوبرداری از دیگران با چشم بسته و بدون لحاظ معیارهای دینی، فرهنگی و ملی ما کار خطرناکی است و نشانهٔ بیتدبیری است.»
«ما باید به الگوی خود و معیارهای خاصی که متناسب با ارزشهای خود و نیازهای جامعه است دست یابیم و این امر نیازمند تغییرات در بینش و نیز معیارهای حقوقی جامعه با رعایت موازین خود است؛ و الا جبر زمانه جور خود را به ما تحمیل میکند.»
«در یک نظام مردمسالار، نظامی که مدیرش باید زیر نظر جامعه باشد و با انتقادات و ارشاد جامعه دم به دم خود را اصلاح کند، دانشگاه حتماً باید پرسشگر و معترض باشد. سیاست؛ در ذات دانشگاه ما وجود دارد. سیاست؛ غیر از سیاستزدگی است. دانشگاه بالاتر از آن است که جریانات و نهادهای خارج از دانشگاه روی آن اثر بگذارند. این جفا به دانشگاه ماست و هیچجا بیش از خود دانشگاه و دانشجوی ما متوجه آن اصالت و استقلال خودش و تأثیرناپذیری از جریانات و نهادهایی که بیرون از دانشگاه میخواهند روی آنجا اثر بگذارند، نیست.»
۲ سپتامبر ۲۰۰۳/ ۱۱ شهریور ۱۳۸۲؛ «در مجلس شورای اسلامی»[۱۶۴]
«هر گفتار و کرداری که حیات اخلاقی جامعه را به هر بهانهای - فروکاهد یا فرو پاشد، بیتردید راه را بر پایداری و پیشرفت انسان میبندد.»
”
وجه مشترک همه فضیلتهای اخلاقی این است که مایه زدودن دوگانگی و جدال از درون و بیرون آدمی و سوق دادن او به سوی یکرنگی و یکرویی باشند.
“
—۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳/ ۲۱ شهریور ۱۳۸۲
«وجه مشترک همه فضیلتهای اخلاقی این است که مایه زدودن دوگانگی و جدال از درون و بیرون آدمی و سوق دادن او به سوی یکرنگی و یکرویی باشند.»
«جامعه ما امروز بیش از همیشه تشنه بینش و منشی اخلاقی است که باید بر مدار راستی و راستگویی بچرخد و حقیقت را فدای هیچ مصلحتی نکند.»
۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳/ ۲۱ شهریور ۱۳۸۲؛ «پیامی به کنگره:اخلاق و فضلیت»»[۱۶۵]
«سکولاریسم و دینداری با هم تناقض ندارند. سکولاریسم میگوید دین در سپهر اجتماعی انسان دخالت نداشته باشد و همچنین میگوید دین برای دنیای دیگری است که البته این به نظر ما کاملاً غلط است.»
«شیوه ما دموکراسی است و ما اعتبار خود را از مردم میگیریم و مردم باید بتوانند بدون اینکه به زور متوسل شوند، به آنچه میخواهند برسند.»
«ما باید هویتمان را با توجه به گذشته، حال و آینده تعریف کنیم.»
۱۴ سپتامبر ۲۰۰۳/ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲؛ «دومین نشست مجلس دانش آموزی»[۱۶۶]
«اغتشاش، ظاهرگرایی، خشونت و تقلید با ذات تفکر متضاد است و از آن جا که هویت دانشگاه اصیل، «تفکر» است، دانشگاه نمي تواند طرفدار ظاهرگرايي ،خشونت و تقليد باشد.»
«نه به بهانه سیاست باید رسالت اصلی دانشگاه که تولید فکر و علم است، نادیده انگاشته شود و نه به بهانه علم و علم گرایی، خمودگی، رکود و دلمردگی را به دانشگاه تحمیل کنیم .»
۲۷ سپتامبر ۲۰۰۳/ ۵ مهر ۱۳۸۲؛ «در مراسم رسمي بازگشايي دانشگاه هاي كشور»[۱۶۷]
«مسئله تاریخی و اصلی کشور ما استقرار مردمسالاری، حاکمیت قانون و پاسخگو کردن قدرت است و این مسئلهای بنیادی درهمهٌ عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با ساده کردن مسئله یا پاک کردن صورت آن، گره از هیچ کار فروبستهٌ ما باز نمیشود. غفلت از این اصل به همان میزان مخل اقتصاد و صنعت شکوفاست که مانع گشودگی عرصه فرهنگ و سیاست است. نظامردم سالار در اقتصاد، به اشتغال مولد میرسد و در سیاست، به توزیع قدرت و تسهیل مشارکت مردم میانجامد، در اجتماع، فرصتهای برابر به وجود میآورد و در فرهنگ، کثر وتنوع را عملاً ارج مینهد.»
«راه پیشرفت همهجانبه کشور به رسمیت شناختن همهٔ حقوق ملت و پیش بردن آنهاست. نباید با بیاعتنایی به این حقوق، امید و اعتماد مردم تخریب شود. با صراحت میگویم که برای سربلندی کشور، استواری نظام وتوفیق دولت یک راه وجود دارد و آن رعایت همه حقوقی است که قانون اساسی برای مردم به رسمیت شناخته است. »
«من با هدف این که بتوانم گامی در برآوردن نیاز دیرین و نوین کشور به مردم سالاری و اجرای مقام و تمام قانون اساسی بردارم، این مسئولیت دشوار را پذیرفتم و تصور میکنم درجهان امروز راهی جز پذیرش قواعد و لوازم مردم سالاری برای بقاء وترفیع جایگاه نظام جمهوری اسلامی که برآمده از انقلابی بزرگ و مردمی است، نیست. اگر کسانی جز این میاندیشند و هنوز بر آزمودن شیوه های آزموده تاٌکید دارند این بندهٌ کوچک خداوند به حسب درک و تجربهای که دارد، آنان را به توجه به مصالح عام این ملت و این کشور و این نظام در این جهان پیچیده و پر شتاب دعوت میکند.»
۱۴ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۲ مهر ۱۳۸۲؛ «گزارش عملکرد سال سوم برنامه سوم توسعه کشور در مجلس»[۱۶۸]
«ما برای رهایی از ذهنیتهای استبدادزده و طی راه دشوار رسیدن به جامعهای دینمدار و مردمسالار نیاز به تمرین و تن دادن به قواعد مردمسالارانه و رعایت ادب و اخلاق اسلامی داریم.»
۱۰ اکتبر ۲۰۰۳/ ۱۸ مهر ۱۳۸۲؛ «سومین اجلاس عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع)»[۱۶۹]
ما مسلمانان تنها روزی به حقوق حقه خود در جهان نایل خواهیم شد که گریبان خود را از چنگال آنچه که میتوان آن را تسامحاً نومینالیسم نامید، برهانیم؛یعنی تظاهر و تفاخر به نام اسلام و محروم بودن از رسم و مسمای آن.
«ما مسلمانان تنها روزی به حقوق حقه خود در جهان نایل خواهیم شد که گریبان خود را از چنگال آنچه که میتوان آن را تسامحاً نومینالیسم نامید یعنی تظاهر و تفاخر به نام اسلام و محروم بودن از رسم و مسمای آن برهانیم.»
«هر وقت ما به لوازم عدالت تن در دادیم حقوق شهروندان خود را بدون اما و اگر به رسمیت شناختیم، شهروندان ما به اصول اولیه زندگی اجتماعی پایبند شدند، مردم و دولت تسلیم قانون و عدالت شدند، در جامعه ما آزادی اصل لازم و ضروری انسانی تلقی شد و هر وقت که به نام مصلحت نقض اصول واضح و الزام آور اخلاقی را توجیه نکردیم و خلاصه هر زمان که همه شهروندان جامعه ما اعم از مسلمان و غیرمسلمان از ظلم و سرکوب در امان بودند و دولتمردان و سیاستمداران مشروعیت خود را نه از زور که از اراده بیشتر مردم خود کسب کردند به طوریکه با خواست آنان باشند و با خواست آنان بروند و هنگامی که همه امکانات موجود یا مکتسب در مسیر بهروزی و اعتلای سیاسی، اقتصادی و علمی جامعه به کارگرفته شد تنها در آن وقت ما سزاوار انتساب خود به حقیقت اسلام و ایمان هستیم.»
«اگر بعضی از قدرتهای روزگار برای ادامه حیات دستگاه عظیم تولید سلاح و نیز حفظ و گسترش سیطره خود نیازمند دشمن خیالی هستند قشریون خشونتپرست که گرفتار ظاهربینی و کج فهمی دینی هستند متحدان طبیعی ایشان به حساب میآیند که شمشیر آنها را برای دریدن و شکستن تیزتر میکنند.»
«یک عراق با ثبات، امن، صلح دوست و با حکومتی برآمده از آرای ملت عراق نه تنها مورد خواست و تأیید ما است بلکه تمام منطقه از وجود چنین کشوری مسرور خواهد شد.»
۱۷ اکتبر ۲۰۰۳/ ۲۵ مهر ۱۳۸۲؛ «در دهمین نشست سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی»[۱۷۰]
«انقلاب ایران کینهتوز نبود، عاشق بود. عاشق مستضعفان و این که مردم از رنج و زحمت خارج شوند. در انقلاب ایران [دشمن] به سینهها گلوله میزد ولی در مقابل آنها،[مردم] بر لوله تفنگ دشمن گل میگذاشتند. جوان انقلابی قبل از سال ۵۷ اهل شور و عشق بود و این روحیه انقلابی را در دفاع مقدس نیز شاهد بودیم. جوان ما نرفته بود تا بکشد بلکه رفته بود تا جلوی کسی که میخواست بکشد را بگیرد. جوان ما رفته بود تا بجنگد و جنگجوی متجاوز را سر جای خود بنشاند. پیام جوان ما پیام عشق و زندگی بود. جوان ما اسیر نمیگرفت؛ همانطور که اسیر نمیشد و اگر میشد سر تسلیم فرود نمیآورد.»
۲۸ اکتبر ۲۰۰۳/ ۸ آبان ۱۳۸۲؛ «دومین نشست مجلس دانش آموزی»[۱۷۱]
”
پیشبرد اصلاحات در جامعه ما گام به گام و سیرابشدن از آن، قطره قطره است.
“
—۱۲ نوامبر ۲۰۰۳/ ۲۱ آبان ۱۳۸۲
«پیشبرد اصلاحات در جامعه ما گام به گام و سیرابشدن از آن، قطره قطره است.»
«در فلسطین زشتترین ستمها نسبت به انسان روا داشته شده است؛ و آنچه در فلسطین رخ میدهد، اهانت به انسانیت و مظلومیت انسان است.»
«اعتراض به آنچه در فلسطین میگذرد، اعتراض به زشتترین تجاوزات به حقوق بشر و اعتراض به سرکوب، قتل و کشتار انسانهاست.»
«ما تأکید میکنیم که زنده باد انسان، زنده باد حقوق انسان و زنده باد آزادی و درمقابل هرگونه سرکوب، تجاوز و ترور به هر شکل آن، به ویژه تروریسم دولتی را محکوم میکنیم.»
۲۱ نوامبر ۲۰۰۳/ ۳۰ آبان ۱۳۸۲؛ «ضیافت افطار با جمعی از منتخبان اهل قلم و فرهنگ در مجموعهٔ فرهنگی- تاریخی سعدآباد،»[۱۷۳]
«ایرانی که روزگاری نقش مهمی در تولید علم داشته است و اگر اندیشه، استعداد و تفکر او را از فرهنگ اسلامی کم کنند، چیزی از آن باقی نمیماند، امروز نه تنها تولیدکنندهٔ علم نیست، بلکه حتی راه مصرف درست علم دیگران را هم نمیداند.»
«مردم، جمهوری اسلامی را برگزیدند؛ چرا که فکر میکردند در سایهٔ آن، استقلال، آزادی و پیشرفت را به دست میآورند و قطعاً اگر جوری تلقی کنیم که جمهوری اسلامی با آزادی، پیشرفت و استقلال مخالف است، ملت ایران آن اسلام را پشت سر خواهد گذاشت.»
«شاید در جامعه غیردانشگاهی، عصبانیتها، بیحوصلگیها و شتابزدگیهایی وجود داشته باشد، ولی جامعهٔ دانشگاهی جای تفکر، منطق، برخورد احترامآمیز و تحمل یکدیگر است.»
۱۶ دسامبر ۲۰۰۳/ ۲۵ آذر ۱۳۸۲؛ «در مراسم معرفی و تقدیر از دانشجویان نمونه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور»[۱۷۴]
«پذیرش صرف علم لزوماً به توسعه علمی نمیانجامد، آنچه مهمتر است اهتمام به تفکر و بالا بردن زمینههای نظری است. تولید علمی برآمده از حیات و خلاقیت فرهنگی است، نه تن سپردن اجباری به الزامهای زندگی، تولید علمی محصول توسعه علمی است و توسعه علمی به معنای توسعه معرفت و تکیه بر روش و دانش عقلانی برای حل مسائل پیچیده فرد و جامعه است.»
«آموزش مبتنی بر آگاهی، آزادی و نوآوری است. از این رو باید بتوانیم نظامهای آموزشی مبتنی بر انقیاد و سلطه را به شبکههای آموزش متکی بر گفتوگو و مشارکت تبدیل کنیم.»
۲۷ دسامبر ۲۰۰۳/ ۶ دی ۱۳۸۲؛ «افتتاح هشتمین اجلاس مجمع عمومی آیسسکو»[۱۷۵]
«دنیای ما دنیای کینه، خشونت و جنگ است، اما هنوز در ورای این خشونتها، روح انسانیت زنده است.»
۳۰ دسامبر ۲۰۰۳/ ۹ دی ۱۳۸۲؛ «در جلسه مطبوعاتی پس از پایان جلسه فوقالعاده هیئت دولت در کرمان»[۱۷۶]
۲۰۰۴
۱۱ دی ۱۳۸۲–۱۱ دی ۱۳۸۳
۲۰۰۴
معیارهای دموکراسی، کالاهای آمادهٔ صادرات نیستند. استقرار دموکراسی یک روند است، نه یک انقلاب.
من بارها گفتهام این بیماری مزمن را که جامعه منتظر قهرمان است باید با کار فرهنگی ـ سیاسی گسترده درمان کرد. مردم باید خود را قهرمان بدانند. باید خود را خالق حکومت بدانند و حکومت مخلوق خود را تحت نظارت خود درآورند، نه اینکه انتظار معجزه داشته باشند.
خود ملت باید بخواهد محیطی آرام، آزاد؛ محیطی که در آن اندیشه انسان حرمت داشته باشد فراهم آید و به هیچچیز دیگری جز محیط آزاد، آرام، مردمسالار تن درندهد.
«این حق را نمیتوان از ملت ایران که بایستگی و شایستگی نیل به پیشرفت و توسعه همهجانبه را دارد، دریغ داشت. من با صراحت میگویم، کوتاهی در برابر حقوق اساسی ملت و پیشبرد مردمسالاری دینی، جز از دست دادن فرصت توسعه کشور و پذیرفتن تهدید زوال ظرفیتهای ملی نتیجهای ندارد.»
«هر کس نگران امروز و فردای ایران است باید نسبت به بنیانهای دموکراسی، که مجلس، حق انتخاب شوندگی و حق انتخابکنندگی از جمله آنهاست، حساس و هوشیار باشد، در این صورت است که آحاد ملت نیز با امید به آینده به ارتقای توانمندیهای جامعه میاندیشند.»
۱۴ ژانویه ۲۰۰۴/ ۲۴ دی ۱۳۸۲؛ «به هنگام تقدیم لایحهٔ برنامهٔ چهارم توسعه به مجلس شورای اسلامی»[۱۷۷]
«معیارهای دموکراسی، کالاهای آمادهٔ صادرات نیستند. استقرار دموکراسی یک روند است، نه یک انقلاب.»
۲۲ ژانویه ۲۰۰۴/ ۲ بهمن ۱۳۸۲؛ «گفتوگو با سی.بی. اس»[۱۷۸]
«ما با هر کسی که بخواهد آزادی را محدود کند، مبارزه میکنیم.»
۲۷ ژانویه ۲۰۰۴/ ۷ بهمن ۱۳۸۲؛ «در گفتوگو با استاندارد»[۱۷۹]
«در جهان امروز تحمل نکردن یکدیگر به تاریخ پیوسته است. این شیوهای نیست که دوام بیاورد، در طول تاریخ حکومتهایی که تحمل دیگری را نداشتند، به نابودی محکوم شدهاند.»
«هویت ملی ما ریشهاش اسلام است و در فرهنگ ما معیارهای اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردارند، در واقع هویت ملی در صورتی زنده میماند که خاطره ملی زنده باشد.»
۲۸ ژانویه ۲۰۰۴/ ۸ بهمن ۱۳۸۲؛ «در مراسم گشایش موزه اطلاعات تاریخ کشور»[۱۸۰]
«من بارها گفتهام این بیماری مزمن را که جامعه منتظر قهرمان است باید با کار فرهنگی ـ سیاسی گسترده درمان کرد. مردم باید خود را قهرمان بدانند. باید خود را خالق حکومت بدانند و حکومت مخلوق خود را تحت نظارت خود درآورند، نه اینکه انتظار معجزه داشته باشند.»
۳ فوریه ۲۰۰۴/ ۱۴ بهمن ۱۳۸۲؛ «مصاحبه با هفتهنامهی:پندار، مدرسهٔ بیدیوار»[۱۸۱]
”
سیاستمداران مهمان تاریخ هستند و دیر یا زود از سر سفره تاریخ برخواهند خواست.
“
—۸ فوریه ۲۰۰۴/ ۱۹ بهمن ۱۳۸۲
”
قدرت باید توسط مردم مهار شود و جلوی خودسریهای قدرت گرفته شود. مردمسالاری دستاورد کمی نیست. حاصل رنج، مشکلات، دربهدریها، تحقیرها و توهینهایی بوده است که انسان در طول تاریخ دیده است… مردمسالاری امر مهمی است و مهار قدرت غنیمتی است که انسان میتواند بهدستآورد.
“
—۳ فوریه ۲۰۰۴/ ۱۴ بهمن ۱۳۸۲
”
عدالت نه یک آرزو که اساس همه عوامل مشهود توسعه و پیشرفت است. عادلترین دولت، دولتی است که توان خود را همواره صرف مبارزه با بیعدالتی کند و راه را برای فرصتهای برابر در همهجا و برای همهکس بگشاید. پس اندیشهٔ عدالت با تسهیل و ترویج آزادی و مردمسالاری ملازم است.
“
—۱۸ فوریه ۲۰۰۴/ ۲۹ بهمن ۱۳۸۲
«سیاستمداران مهمان تاریخ هستند و دیر یا زود از سر سفره تاریخ برخواهند خواست.»
«پیامبران ماندگاراناند، چنانکه فیلسوفان، عالمان، هنرمندان؛ ولی صاحبان قدرت که در دوران خویش زندگیشان دارای زرق و برق بوده است، در تاریخ مدفون میشوند.»
«مردمسالاری دستاورد کمی نیست. حاصل رنج، مشکلات، دربهدریها، تحقیرها و توهینهایی بوده است که انسان در طول تاریخ دیده است. نگوییم مردمسالاری و آزادی خود بهانهای برای اشغال و سرکوب میشود. مردمسالاری امر مهمی است و مهار قدرت غنیمتی است که انسان میتواند بدست آورد.»
«فرعون میرود، اما موسی میماند. شاهان زورگو و قدرتمندان خودخواهانه میروند اما کسانی که برای مردم، برای اعتلای روان مردم، بهبود زندگی مردم اندیشه و تلاش کردهاند میمانند حتی در طول تاریخ نه تنها آثار و برکات فکری و اصلاحگری آنها میماند، بلکه با گذشت زمان با ستایش، تجدید و منزلتی روبرو میشوند که قدرتمندان تملقآفرین در دوران حیات کوتاه و ننگین خویش در خور از این ستایشها نبودهاند.»
«اخلاق، ادب، علم و اندیشه پایدار است. علیرغم همه جریانانهای مخالفی که در برابر آن وجود دارد اما او میماند و زندگی را شاداب میکند.»
«خود ملت باید بخواهد محیطی آرام، آزاد، محیطی که در آن اندیشه انسان حرمت داشته باشد فراهم آید و به هیچچیز دیگری جز محیط آزاد، آرام، مردمسالار تن درندهد.»
«آنچه که امروز در فلسطین میگذرد را نمیتوان به حساب یهودی و مسلمان گذاشت، بلکه آن ناشی از یک نوع گرایش نژادپرستانه است که هم به فلسطین و هم به دین یهود ظلم میکند … ما خواهان زندگی صلحآمیز برای پیروان ادیان اسلام، مسیحیت و یهود درس فلسطین هستیم.»
۸ فوریه ۲۰۰۴/ ۱۹ بهمن ۱۳۸۲؛ «در جمع کلیمیان تهران»[۱۸۳]
«جهانی که در آن روابط بر اساس زور و خشونت شکل بگیرد، جهانی است که در آن، جنگ و تروریسم رواج خواهد یافت.»
«دموکراسی نیاز همه کشورها و جامعهٔ جهانی است و البته دموکراسی در هر کشور کافی نیست؛ بلکه باید جهان دموکراتیک پدید آید و ملتها به عنوان واحدهای این جهان از حق برابر برخوردار باشند.»
«مردمسالاری یک فرایند است که با نوشتن بخشنامه یا تحمیل از بیرون ایجاد نمیشود، بلکه باید به صورت درونزا در جامعه پدید آید و به فرهنگ مبدل شود که لازمه آن تحمل یکدیگر است.»
«یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، حال باید بر روی این واقعهٔ عظیم بررسی شود و نقاط ضعف و قوت آن شناخته شود. مردم ما مطالباتی دارند که باید به آن توجه شود و ما باید در کنار رسیدگی به مطالبات مردم به توسعه، سرمایههای انسانی، اسلام و هویت فرهنگی نیز بپردازیم تا روحیهٔ مردم را بالا نگه داریم .»
«اگر درست و صادقانه و مجدانه به جمهوری اسلامی آن گونه که در قانون اساسی ما آمده پایبند باشیم، این نظام میتواند برای جهان اسلام الگوی مناسبی باشد. با این حال کارهای زیادی مانده است که ما انجام ندادهایم.»
«اگر خدای ناخواسته عرصه بر مردم تنگ شود، هم به ملت و نظام جفا شده است و هم خسارتهای بسیاری به بار خواهد آورد که جبران آن بسیار دشوار است.»
«ما در پی کسب قدرت علمی، اقتصادی و فنی هستیم و همکاری ما در این زمینه است، اما این قدرت نه برای توسعهٔ نابرابری که برای توسعهٔ برابری، نه برای تجاوز به دیگران که برای همبستگی، همزیستی و توسعه، نه برای تحمیل بینش خاص که برای مهربانی، و مقابله با خشونت است.»
«عدالت نه یک آرزو که اساس همه عوامل مشهود توسعه و پیشرفت است. عادلترین دولت، دولتی است که توان خود را همواره صرف مبارزه با بیعدالتی کند و راه را برای فرصتهای برابر در همهجا و برای همهکس بگشاید. پس اندیشه عدالت با تسهیل و ترویج آزادی و مردمسالاری ملازم است.»
۱۸ فوریه ۲۰۰۴/ ۲۹ بهمن ۱۳۸۲؛ «در گشایش چهارمین اجلاس سران کشورهای عضو گروه دی - هشت»[۱۸۶]
”
تردید نکنید که اجبار، تحمیل و خودکامگی چیزی جز فساد نمیآورد اما آزادی و فضای باز در عین این که ممکن است که خسارتهایی داشته باشد اما در متن همین فضا است که فضیلت رشد مییابد.
“
—۱۹ فوریه ۲۰۰۴/ ۳۰ بهمن ۱۳۸۲
«تردید نکنید که اجبار، تحمیل و خودکامگی چیزی جز فساد نمیآورد اما آزادی و فضای باز در عین این که ممکن است که خسارتهایی داشته باشد اما در متن همین فضا است که فضیلت رشد مییابد.»
«اراده و شکستناپذیر بودن و تصمیم و توان درونی است که فضیلت را میسازد، آنچه ما از فضایل میبینیم آثار بیرونی آن است و چون ما محدود هستیم بالضروره نمیتوانیم بگوییم انسانهای بافضیلتی که تشخیص دادهایم با فضیلتترین هم هستند.»
۱۹ فوریه ۲۰۰۴/ ۳۰ بهمن ۱۳۸۲؛ «مراسم اعطای نشان دولتی»[۱۸۷]
«ما نیازمند نوآوری فرهنگی و دینی هستیم تا بتوانیم، از موضع قدرت با دنیا روبرو شویم.»
«بازداشتن جوان از نیازهای طبیعیاش و سختگیری بیمورد نسبت به آن که متأسفانه در جوامع سنتی و جوامعی که حکومتهای توتالیتر دارند، رواج دارد سبب گسترش فقر، فساد، اعتیاد، مهاجرت و مشکلات عدیده دیگری خواهد شد.»
«شور اشتیاقی که در جوانان ما بعد از دوم خرداد بوجود آمد من قدری نگران هستم که مبادا این شور و اشتیاق به ضد خودش تبدیل شود.»
«با زور نمیتوان جامعه را اخلاقی کرد و افراد رانمی توان با زور به بهشت برد، دین یک محتوا و یک قالب دارد و بزرگترین تخریب دین این است که محتوای دین را به نفع قالب آن از بین ببریم.»
«در جمهوری، قدرت امری زمینی و بشری است اما دربرداشت انحرافی از دین، قدرت امر مقدس و چون و چرا ناپذیر و این نادیده گرفتن اراده مردم است.»
«کسانی که خواستار جمهوری هستند مطمئن باشند، «جمهوری سکولار» در این کشور برقرار نخواهد شد.»
اسلام از تعقل و خردورزی و نوآوری در عمل، استقبال میکند؛ ولی متأسفانه ادیان در طول تاریخ، دچار آفت قداستزدگی ظواهر دین به جای تعقل و توجه به محتوای دین شدهاند.
“
—۱۸ مه ۲۰۰۴/ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
”
آمدن من در درون جمهوری اسلامی بود و نیامده بودم که جمهوری اسلامی را عوض کنم چرا که آن را دستاورد مردم میدانم.
“
—۲۹ اوت ۲۰۰۴/ ۸ شهریور ۱۳۸۳
«اسلام از تعقل و خردورزی و نوآوری در عمل، استقبال میکند؛ ولی متأسفانه ادیان در طول تاریخ، دچار آفت قداستزدگی ظواهر دین به جای تعقل و توجه به محتوای دین شدهاند.»
«بزرگترین تشکیلات تروریسم دولتی را در رژیم صهیونیستی شاهد هستیم که نه تنها آنها به تروریست بودن متهم نمیشوند بلکه سرکوب و ترور توسط این دولت را مورد تأیید قرار میدهند.»
«در نظامی که امام (ره) به آن اعتقاد داشت حتی یک زندانی سیاسی و مطبوعاتی هم نباید وجود داشته باشد و همه با هم باید سعی کنیم آنچه که در اسلام و قانون اساسی هست با اعمال سلایق افراد از بین نرود.»
«اگر دوستدار انقلاب اسلامی هستیم و به مشروطیت نیز احترام میگذاریم، همه باید تلاش کنیم تا بهانه و بهتان «غیردمکراتیک بودن جمهوری اسلامی» را از دست دشمن بگیریم.»
۵ اوت ۲۰۰۴/ ۱۵ شهریور ۱۳۸۳؛ «در بزرگداشت ابوعلی سینا»[۱۹۳]
«آنچه در قرن بیستم با عنوان علل انحطاط مسلمین و دلایل عقبماندگی ما ایرانیان و عربها و ترکها و سایر اقوام مسلمان گفته و نوشتهاند به وضوح ناکافی، غیردقیق، ناکارآمد، غیرمنطقی و غیرعلمی است.»
۲۳ اوت ۲۰۰۴/ ۲ شهریور ۱۳۸۳؛ «در بزرگداشت ابوعلی سینا»[۱۹۴]
«آمدن من در درون جمهوری اسلامی بود و نیامده بودم که جمهوری اسلامی را عوض کنم چرا که آن را دستاورد مردم میدانم.»
«قانون اساسی با وجود عیوب ظرفیتهای نهفتهای دارد که عملی نشده و باید اجرا شود.»
«رئیس جمهوری حق ندارد به صورت اپوزیسیون نظام در عرصه حضور داشته باشد.»
«یک انسان حق دارد اپوزیسیون باشد و حق دارد حتی بنیاد یک نظام را نقد کند ولی حق ندارد درون نظام بیاید و با استفاده از ساز و کارهایش بخواهد تغییرش دهد.»
«این که من در تاریخ بمانم یا نمانم مهم نیست. مهم این است که حرکتی که مردم ما در ۱۵۰ سال گذشته انتخاب کرده است [اصلاحات] و نیز نقشی که دین اسلام با بینش اصلاحی در این حرکت داشته است بتواند جامعه را به سرمنزل مقصود برساند.»
«زمانی میگفتند که نامی از جمهوری نبرید و بر حکومت اسلامی تأکید داشتند اما امروز گفتمان مردمسالاری گفتمان غالب است و هیچکس نمیتواند خارج از آن صحبت کند.»
«اینکه آمریکا توقع داشته باشد ما به عنوان مجرم پشت میز مذاکره بنشینیم و ایشان تعیین کننده موارد مذاکره باشد و بعد هم پیش شرط داشته باشد، باید بپذیرد که هیچ کشور مقتدر و آبرومندی آن را قبول نخواهد کرد. آمریکا مانند سایر کشورهاست و باید از سلطه دست بردارد.»
«حجاب از نظر اسلام مورد قبول است و ما هم باید دغدغه عفت و عفاف جامعه را داشته باشیم. اما آیا شما را به خدا دروغ و تهمت و سوءاستفاده مالی به انگیزههای سیاسی و بردن آبروی افراد و بازداشت کردن و گرفتن اینها برای زده شدن جامعه و خصوصاً نسل جوان از اسلام موثرتر است یا خدای نکرده برخی مسائلی که وجود دارد در اولویت نیستند.»
«باید یاد بگیریم که نقد براندازی نیست و براندازی هم نقد نیست. این اشتباه تاریخی است که نقد به معنی براندازی تفسیر شده است.»
«چرا مردم ایران حق نداشته باشند قدرتمند شوند؟ شما ملت ایران برای اینکه پیشرفت نکنید مورد فشار قدرتهای بزرگ هستید.»
۲۱ سپتامبر ۲۰۰۴/ ۳۱ شهریور ۱۳۸۳؛ «سخنرانی در روز ملی حافظ»[۱۹۶]
”
اگر گفتوگوی میان تمدنها بخواهد سرفصل تازهای در جهان و جامعهٔ امروز باشد باید فراتر از بردباری سلبی، درهمنگری و همکاری ایجابی بکوشد. در واقع دیگران را نباید فقط تحمل کرد بلکه باید با دیگران کار کرد.
“
—۴ اکتبر ۲۰۰۴/ ۱۳ مهر ۱۳۸۳
«سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول تنشزدایی، اعتمادسازی، مذاکره و تفاهم متقابل و ترویج روحیه همکاری و همیاری و همچنین گسترش صلح و همزیستی منطقهای و جهانی استوار است.»
«دموکراسی نسخهای واحد ندارد، اما نتیجهای واحد دارد: حق اساسی از آن ملتهاست، اما هویت تاریخی و توان ملی به شیوه تحقق آن در هر جا تنوع میبخشد.»
«اگر گفتوگوی میان تمدنها بخواهد سرفصل تازهای در جهان و جامعهٔ امروز باشد باید فراتر از بردباری سلبی، درهمنگری و همکاری ایجابی بکوشد. در واقع دیگران را نباید فقط تحمل کرد بلکه باید با دیگران کار کرد.»
«جامعهٔ دینی، جامعهای نیست که حقایق دینی بیهیچ نقص-و-عیبی، به نحو تام و تمام، در ضمن مناسبات اجتماعی، متحقق و متجسم شده باشد، فرض چنین امری، خالی از تناقض نیست؛ زیرا جامعهٔ انسانی، جامعهای است فراهم آمده از همه خصوصیات بشری و از جملهٔ خصوصیات بشری، ضعفها و نقصها و محدودیتهای وجود بشری است. فرض جامعهای که حقایق دینی در ضمن مناسبات واقعی زندگی به نحو کامل تجسد و تعین پیدا کند، فرضی است که مستلزم وجود فرشته بهجای آدمی است. فرشتگان، گناه و عصیان را نمیشناسند. اما جامعهٔ انسانی فراهم آمده از انسانهای ضعیف و محدود است و این محدودیت از جمله شامل فکر و فهم ایشان نیز میشود.»
۱۰ اکتبر ۲۰۰۴/ ۱۹ مهر ۱۳۸۳؛ «سخنرانی در روز ملی حافظ»[۱۹۸]
«قرآن مهمترین عامل وحدت میان ما مسلمانان است و علاوه بر اینکه وحی خداست و نقطهٔ اتصال ملکوت به ملک و ناسوت به ملکوت و زمین به آسمان است و کلام خداست که به قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) نازل شده است، تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم از آن علو و عظمت، نزولیافته و پایین آمده است ولی کلام خداست و از این جهت بیهمتا و بینظیر است. با توجه به سرنوشتی که امت اسلامی دارد منهای این جنبهٔ قدسی و مابعدالطبیعهٔ قرآن و ماوراءالطبیعی آن، به عنوان عامل مهم وحدت و پیوستگی در دنیای اسلام به حساب میآید.»
«هیچ عاملی چون قرآن نمیتواند امت بزرگ اسلامی را که در حساسترین نقاط جهان زندگی میکنند، پیوند دهد.»
«اگر قرآن جاودانه است، باید پاسخگوی نیازهای انسان در همه روزگاران باشد.»
«تمدن اسلامی تنها تمدنی است که پیرامون یک متن (متن قرآن کریم) شکل گرفته است.»
«اگر توانستیم قرآن و حقیقت دین خدا را و ارزشهای الهی، عقلانی و انسانی را بنای قضاوت خود قرار دهیم، بسیاری از مشکلاتمان حل خواهد شد.
«جوانان ما دارای فطرت پاک هستند و دین را قبول دارند و همین جوانان بودند که در دفاع مقدس شرکت کردند، امروز هم مطمئن هستم اگر دین و استقلال میهن به خطر افتد، همین جوانان، اولین و پیشگامترین افراد هستند، همان جوانی که ممکن است به خاطر ظاهرش مورد خشم و غضب ما هم در خیابانها قرار گیرد.»
«شما تصور نکنید هرچه به نام دین بود در خدمت دین است و هرچه که به نام دین نبود به زیان دین است.»
۳۰ اکتبر ۲۰۰۴/ ۹ آبان ۱۳۸۳؛ «در مراسم تجلیل از خادمان قرآنی»[۱۹۹]
به هویت خود اهتمام کنیم و نپنداریم که پرداختن به امور ملّی خلاف ارزشهای جامعه است. تقابل میان ارزشها و ملیت فاجعهای است که میتواند برای ما بسیار خسارتبار باشد.
تقویت آثار فرهنگی، تقویت بنیاد هویت ملی است، آنها که دین را در برابر ملیت و ملیت را در برابر دین میدانند نه مصلحت جامعه را شناختهاند و نه حقیقت دین را.
«تلاش متصنعانه و نابجا برای تطبیق مفاهیم دینی بر امور جدید نیز امری نامیمون و ناپسند است، همچنان که به بهانهٔ پایبندی به مبانی فرهنگ گذشته و نیز دین، نادیده انگاشتن آنچه جدید است نیز فاجعهبار است.»
«اگر به جاودانگی دین خدا معتقدیم باید آن را به گونهای ببینیم که بتواند در همهٔ زمانها و مکانها ذهن و زندگی انسان را اقناع کند.»
«تردید نکنید که اگر به فقه با تمام گستردگی رجوع کنیم، بسیاری از احکام فقهی متناسب با جوامع قبیلهای و خصوصیات آن روزگار بوده است و بنده تردید ندارم که اگر پیامبر اکرم (ص) امروز بودند، همان مفاهیم و مبانی اصلی به تناسب امروز در قالبهایی که میتوانست جوابگوی زندگی انسان باشد بیان میکردند؛ جامعه، زن و اقتصاد امروز با گذشته متفاوت است و دینی که میخواهد جاودانه بماند، نمیتواند قالبهایی که متناسب با زندگی در یک دوره است را برای همیشهٔ بشریت آن را جاودانه بداند که از جمله مسألهٔ ملت است.»
«تقویت آثار فرهنگی، تقویت بنیاد هویت ملی است، آنها که دین را در برابر ملیت و ملیت را در برابر دین میدانند نه مصلحت جامعه را شناختهاند و نه حقیقت دین را.»
«وظیفهٔ دینی و اخلاقی ما و نیز اقتضای تجربهٔ بشری این است که به هویت خود اهتمام کنیم و نپنداریم که پرداختن به امور ملی خلاف ارزشهای جامعه است. تقابل میان ارزشها و ملیت فاجعهای است که میتواند برای ما بسیار خسارتبار باشد.»
۳ دسامبر ۲۰۰۴/ ۱۳ آذر ۱۳۸۳؛ «سخنرانی در مراسم تجلیل از استادان برگزیدهٔ فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران»[۲۰۰]
نامهای سرگشاده از خاتمی به شهروندان ایرانی بهویژه جوانان است که نخستین بار در ۳ مه ۲۰۰۴/ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۳ منتشر شد. سپس در ۲۷ فوریه ۲۰۰۵/ ۹ اسفند ۱۳۸۳ در قالب کتاب، بازچاپ شد.
«کویر در نگاهِ اول، تجلّی خشونت، خشکی، بی آبی و پژمردگی است … پهنهٔ گستردهای که از ریگزارهای بی حدّ-و-مرزِ آن، زندگی را در کامِ خود فرو میبرد. از آسمانِ کویر، بارانِ آفتاب میبارد و از متنِ آن طوفانهای سهمگینِ شن برمیخیزد. امّا کویر را من مظهرِ زندگی، تلاش، صبوری و سازندگی میدانم؛ که نومیدی در دلِ دریایی مردان و زنانش غرق و هضم میشود و از ناممکنها امکانِ شگفت انگیزِ زندگی پویا برمیخیزد. مبارزه آرام با طبیعت سخت و خشن و ناآرام، مردان و زنانِ کویری را چنان پرورده، که لحظهای از زندگی شان تنهی از آفرینندگی و اُمیدآفرینی نیست.»
ص ۴
«روزِ کویر سوزان است؛ از آتشِ آفتاب در تابستان و سرمای استخوان سوز در زمستان. روزِ بی سایه و آتش زای کویر امّا، شبی را در پی دارد که همهٔ لطافتها و زیباییها را در خود جای داده است. وقتی شب، حجابِ خورشید از چهره برمیدارد، آسمان را در همسایگی خود میبینی! چه گویم؟ در شبِ کویر، زمین و آسمان یکی میشوند… آسمان به زلالی و شفافی دریای آبِ شییرین است که فقط در وهمِ تو وجود دارد و ستارگان به تو نزدیک اند، آن قدر که با دستانت میتوانی آنها را صید کنی. شبِ کویر با زبانِ ستاره با تو شاعرانهترین گفتگوها را دارد و چنان جانت را از امید و زیبایی پر میکند که سختی و سوزِ روزِ کویر نیز راحت و دلپذیر میشود.»
ص ۴
پیشتر گفتهام و بازمیگویم؛ خواست تاریخی مّلت ما که دست کم در دو سدهٔ گذشته بارها در جنبشها و قیامهای دینی-اجتماعی-سیاسی بازتاب یافته، در این سه شعار متجلی است: «آزادی، استقلال و پیشرفت».
«اصلاح طلبی به منزلة حدیث دل ملت ایران همچنان پابرجا است، اما این نگرانی هست که کجاندیشیها، نابردباریها و کمحوصلگیها این گفتمان را به بیرون نظام جهت بدهد؛ تاکنون تمام تلاش این بوده و هست که چنین نشود.»
«هیچ قومی نمیتواند فارغ از آنچه بر او گذشته است، آیندة خود را برگزیند و آیندة هر قومی نیز در گرو آگاهی، اختیار، انتخاب و اعمال اراده اوست. گذشتة ما گذشتة استبدادزده است و استبدادزدگی درد مزمن و مشترک جامعه ماست. عدم تأمل در این دردِ بزرگ تاریخی همه ما را به بیراهه خواهد برد.»
ص ۱۱–۱۲.
«ما قرنها محکوم خودکامگی بودهایم، که حتی گاه با دین و فلسفه نیز توجیه شده است. فرهٔ ایزدی -که ریشهٔ خود نشانهٔ هوشمند ی و حکمت و آلای ایرانی است و معتقد است که حکومت از آن خرد و عدالت یا فضیلت است و آنکه برخوردار از فرهٔ ایزدی است، شایستهٔ حکمرانی -در فضای استبدادزده، دچار تحریف بزرگی شده و به این صورت درآمده است که هر کس و ناکس که با زور شمشیر و سرکوب بر جامعه مسلط شد، هم او صاحب فرهٔ ایزدی است. همین تحریف در فرهنگ اسلامی نیز بروز کرد، آنجا که سلطان را سایهٔ خدا میدانست و جامعه را خدایی میخواست. در نتیجه چنان شد که هر جبار خونخواری «ظلالله» نام گرفت و به نام خدا، بندگان خدا را به بردگی کشاند.»
ص ۱۱–۱۲.
«من همچنان بر سه اصل آزادی در اندیشه، منطق در گفتار و قانون در عمل تأکید میکنم و آن را راه حقیقی اسلام و راه امام و مورد قبول وجدان عمیق اکثریت قاطع مردم و به خصوص نخبگان منصف میدانم.»
«مدعی نیستم که حاصل تلاشهای ما در دفاع از حقوق ملت در همة زمینهها به فرجام رسیده و در نتیجه ملت به همه آرمانهای خود دست یافته است، مدعی آنم که راه اصیل مردمسالاری و تحقق آرمانهای تاریخی ملت توقف نخواهد داشت و مردم ما راه اصلاحات را ادامه خواهند داد. بیآنکه از دین جدا شوند. ملت ما آزادی و استقلال و پیشرفت را نه در خروج از جمهوری اسلامی که به قیمت گرانی به دست آورده است، و نه در بازگشت به خودکامگی به هرنام، بلکه در سازگار کردن هرچه بیشتر این جمهوری با خواستهای تاریخی خود و استقرار همه جانبة مردمسالاری دینی میجوید. آن کس در صحنه خواهد ماند که با مطالبات واقعی مردم همگام شود؛ و واقعیت زمانه بسیاری را همگام خواهد کرد.»
«تصور اینکه با حذف جمهوری اسلامی، یک جمهوری مردمی غیر وابسته پدید خواهد آمد، تصوری باطل است که شواهد تاریخی، سیاسی و اجتماعی بطلان آن فراوان است. تصور اعمال حاکمیت دین از راه اجبار و استبداد و نادیدن خواست و رأی مردم نیز، نادرست و نامیسر است. بنیاد و پشتوانة هر نظامی مردماند و مردم ما خواستار جمهوری بیگانه با دین و لائیک نبوده و نیستند. متأسفانه حتی مفاهیم غربی هم، وقتی به یک فضای استبدادزده پا مینهند، تحریف هم میشوند و اینکه در این سرزمین سکولاریسم نیز مبدل به دینستیزی میشود، از این قاعده برکنار نیست».
«پیشترها گفتهام و باز تکرار میکنم خواست تاریخی مّلت ما، که دست کم طی حدود دو قرن گذشته، که بارها در صورت حرکتها و جریانها و نهضتهای دینی و اجتماعی و سیاسی تجّلی یافته در این سه شعار متجّلی است «آزادی، استقلال و پیشرفت».
«برای بهروزی ملتِ ما تنها یک راه وجود دارد: استوار کردن مردمسالاری برپایهٔ اعتقاد و فرهنگ مردم، و نوسازی فرهنگ دینی و اجتماعی در جهت سازگاری با مردمسالاری و تقویت بنیادهای مردمسالارانه که در انقلاب اسلامی بوده و در قانون اساسی نیز منعکس شده است.»
«باید این پندار غلط را که حاصل یک بیماری تاریخی است از ذهن خود بزداییم که: برای رهایی باید منتظر قهرمان بود. قهرمان شمایید و مسؤولانی شایستة شمایند که خواستِ شما را درک و در جهت آن حرکت کنند.»
مراد من از دین، رفتارهای خشن و غیر متمدنانهای نیست که به نام دین با هر چه نو و پیشروست مخالف است؛ و جهاد را در آدمکشی و ترور، ایمان را در خاموش کردن چراغ عقل، تقوا را در محروم کردن زن از همهٔ حقوق خویش، و زهد را در مقابله با علم و پیشرفت میداند.
“
—۲ دسامبر ۲۰۰۵/ ۱۱ آذر ۱۳۸۴
”
انسان در هر جا که باشد، محتاج معناست و تاریخ نشان داده است که انسانهای معنویتر به مسائل جهان با نگاهی عارفانهتر نگریستهاند.
“
—۳ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
”
سخنانی بیشتر و بهتر به دل مینشینند و ذهن را به تکاپو وامیدارند که از دل برخاسته باشند و بتوانند به دغدغههای انسان در هر زمان بپردازند. سخنی که از خدا سرچشمه گیرد، خرد را برانگیزاند و در اندیشه مردم باشد، سخنی از این دست است.
“
—۳ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
”
مردان و زنان بزرگ آنان هستند که علیرغم مشکلات ناامید نشوند و بدانند دستاوردهای بزرگ، حاصل تلاش فکری و معنوی پیشینیان نیز بوده است. من به آیندهای که بشر آزاد باشد و معنویت، به زندگی لطافت بدهد، امیدوار و مطمئنم که جامعهٔ بشری به آن سو میرود.
“
—۸ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۰ بهمن ۱۳۸۳
«معتقدم که اجمالاً عبور از جمهوری اسلامی ایران و پیشنهاد استقرار نظامی غیر از نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی از بزرگترین اشتباهات و شاید توطئههایی باشد که علیه نظام ما انجام میگیرد. ما باید در درون نظام جمهوری اسلامی ایران که حاصل یک انقلاب مردمی است، بکوشیم تا با استفاده از همین قانون اساسی و همین نظام، وجهه و رنگ دموکراتیک آن را تقویت کنیم.»
«اسرائیل با سرکوب دائم و قلع و قمع فلسطینیان که صاحبان اصلی خانه هستند، جنایت بزرگی انجام میدهد. این جنایت متأسفانه مورد تأیید بعضی از قدرتهای بزرگ است. با اسرائیل کسی نمیتواند صلح کند، چون اسرائیل صلح را نمیخواهد. در عین حال ما خواستار آرامش، امنیت و صلح واقعی در مناطق فلسطینی و اعطای حق حاکمیت مردم فلسطین بر سرنوشت خودشان، همچنین حق بازگشت فلسطینیان به آنجا هستیم ولی در مسائل داخلی آنها دخالت نمیکنیم.»
«عقل قادر به درک واقعیتهای جهان است و علم یک واقعیت و حقیقتی است که از عقل حاصل میشود.»
«اگر میخواهیم جایگاهی والا داشته باشیم و از اسلام و تمامیت ارضی دفاع کنیم راهی جز قدرتمند شدن نداریم و آن نیز بدون علم و تکنولوژی دست یافتنی نیست.»
۳ فوریه ۲۰۰۵/ ۱۵ بهمن ۱۳۸۳؛ «در پژوهشکده رویان» [۲۰۲]
«سخنانی بیشتر و بهتر به دل مینشینند و ذهن را به تکاپو وامیدارند که از دل برخاسته باشند و بتوانند به دغدغههای انسان در هر زمان بپردازند. سخنی که از خدا سرچشمه گیرد، خرد را برانگیزاند و در اندیشه مردم باشد، سخنی از این دست است.»
«انسان در هر جا که باشد، محتاج معناست و تاریخ نشان داده است که انسانهای معنویتر به مسائل جهان با نگاهی عارفانهتر نگریستهاند.»
۳ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۵ بهمن ۱۳۸۳؛ «پیام به همایش:عرفان، اسلام، ایران و انسانمعاصر» [۲۰۳]
«مردان و زنان بزرگ آنان هستند که علیرغم مشکلات ناامید نشوند و بدانند دستاوردهای بزرگ، حاصل تلاش فکری و معنوی پیشینیان نیز بوده است. من به آیندهای که بشر آزاد باشد و معنویت، به زندگی لطافت بدهد، امیدوار و مطمئنم که جامعهٔ بشری به آن سو میرود.»
«کتاب بازتابدهندهٔ اندیشهٔ آدمی است. اندیشهٔ مایهٔ جان انسان است و جان انسان از زمین و آسمان ارزشمندتر است. کتاب به آن میزان ارزش و قدر دارد که از کدام جان برآمده است و به اندیشمندی پدیدآورندهٔ کتاب.»
۸ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۰ بهمن ۱۳۸۳؛ «بیست و دومین دورهٔ معرفی کتاب سال و دوازدهمین دورهٔ اهدای جایزهٔ جهانی کتاب» [۲۰۴]
«امروز بزرگترین مشکلی که دنیا از جمله دنیای اسلام با آن روبروست افراطگرایی و خشونت است. افراطگرایی و خشونتی که با سوءاستفاده از دین، آزادی، حقوق بشر و از همه ارزشهای مقدس الهی و انسانی، ستم میکند و زندگی امن انسانی را به خطر میاندازد.»
۱۱ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۳ بهمن ۱۳۸۳؛ «در بیست و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، میدان آزادی، تهران» [۲۰۵]
”
اگر جامعه پذیرای نظام مردمسالار نباشد، یا این نظام شکل نمیگیرد و یا به زودی از مسیر منحرف میشود.
“
—۲۸ فوریه ۲۰۰۵/ ۱۰ اسفند ۱۳۸۳
«اگر جامعه پذیرای نظام مردمسالار نباشد، یا این نظام شکل نمیگیرد و یا به زودی از مسیر منحرف میشود.»
«نمیتوان در یک جامعهٔ استبدادزده منتظر رشد و نمو مردمسالاری و تشکیل جامعهای دموکراتیک بود.»
«عادتها بسیار پایدارند، به طوری که حتی ذهن و زندگی انسان را شکل میدهند، حتی برداشت و دانش شما در برابر جهان و انسان و . . . تحت تأثیر ذهنیتهایی است که قبلاً در شما شکل گرفته است.»
«پیشداوریهای ما چارچوبی را برای درک واقعیتها مشخص میکند و برای همین است که برداشت از اسلام با دو دیدگاه، کاملاً از هم متفاوت است.»
«ترک عادتهای اجتماعی بسیار دشوارتر از ترک عادتهای جسمانی است. به ویژه آنکه این عادتها به خاطر همسایگی با دین، رنگی دینی به خود گرفته باشد.»
«امروز باید بگوییم که دفاع از آزادی یک عبادت است. بگوییم که دفاع از حقوق انسان یک عبادت است. شرکت در انتخابات برای تعیین سرنوشت یک منسک و دفاع از عدالت یک عبادت است.»
«همهٔ شهروندان آزاد باید روش و خصوصیت حکمرانی، حکومت کردن و حکومت شدن را بیاموزند. در یک جامعهٔ دموکراتیک انسان باید بداند که چگونه حکومتپذیر باشد و چگونه حکومت کند.»
«این که یک ارباب، بردههایی را جمع کند و بگوید این مزرعه را برای من با مشارکت بسازید، به کارگیری افراد است، نه مشارکت دادن آنها؛ برای مشارکت داوطلبانه باید فضای آن فراهم شود و هرکس که جوهر انسانی دارد باید بتواند در این مشارکت حضور یابد.»
۲۸ فوریه ۲۰۰۵/ ۱۰ اسفند ۱۳۸۳؛ «در مجلس دانشآموزی» [۲۰۶]
«ما اعتقاد نداریم که حضور گسترده نیروهای بیگانه در خلیج فارس طی سالهای اخیر موجب امنیت بیشتر در منطقه شده است، به عکس بر این باوریم که چنین حضور نظامی وسیعی و انعکاس آن در بین ملتهای منطقه، زمینه را برای سوءاستفاده نیروهای تندرو و خشونتگرا فراهم آورده است.»
«ما ایجاد یک عراق مردمسالار و متحد را کاملاً همسو با منافع و امنیت ملی خود میدانیم و تاکنون نشان دادهایم که آماده همهگونه کمک برای تحقق این مهم هستیم.»
«امنیت فقط نبود تهدید نظامی نیست. امنیت با توسعه رابطه مستقیم دارد.»
۱ مارس ۲۰۰۵/ ۱۱ اسفند ۱۳۸۳؛ «پیام به پانزدهمین همایش بینالمللی خلیج فارس» [۲۰۷]
«ما تصمیم گرفتهایم از دوران استبداد مزمن نفسگیر به دوران مردمسالاری گذر کنیم و باید این دوران عقبماندگی استبدادزدگی و وابستگی را بگذرانیم و ایران پر افتخار را به جایگاه شایسته آن برسانیم و در عین حال هویت تاریخی و معنویمان را بشناسیم و با هوشیاری، انعطافپذیری متناسب با دنیای امروز را به کار بگیریم؛ در این مرحله، مدیریت شایسته کارسازترین عامل است.»
۱۵ ژوئیه ۲۰۰۵/ ۲۴ تیر ۱۳۸۴؛ «سخنان در مراسم اعطای نشان دولتی به شانزده نفر از برجستگان کشور» [۲۰۸]
”
دین آفرینندهٔ تمدنها و فرهنگهاست… دین راستین جهت زندگی را معین میکند. زندگی که در متن همین طبیعت باید جریان یابد، ولی انسان را بزرگتر از همه طبیعت میداند و طبیعت را مسخّر انسان…
“
—۲ دسامبر ۲۰۰۵/ ۱۱ آذر ۱۳۸۴
”
انسان برتر از طبیعت است، نه تنها به خاطر برخورداری از عقل، بلکه در پرتو موهبت عشق که حتی فرشتگان نیز از آن محروماند.
“
—۲۳ دسامبر ۲۰۰۵/ ۲ دی ۱۳۸۴
«ما در دنیای خوبی به سر نمیبریم و امروز عدم امنیت، جنگ و ترور زندگی کل بشر را تهدید میکند و دیگر ثابت شده است جزیره امنیت وجود ندارد یا امنیت برای همه است و یا برای هیچکس نیست که علت آن را باید جستجو کرد.»
«ما سالهاست که از هرگوشه دنیا صدای خشونت میشنویم و وسائل ارتباط جمعی هم مبلغان و ناشران خشونت و کینه هستند، شرق به غرب و غرب به شرق، اسلام علیه مسیحیت و مسیحیت علیه اسلام و این کینه چنان دیوارهایی ایجاد کرده که فقط نحوه و امکان اتصال آن با انفجارها و جنایاتهای بزرگ صورت میگیرد.»
«درد بشر امروز وجود خشونت تقدس یافته است، خشونتی که با ایدئولوژی مستحکم شده است. چه دنیایی که به دنبال ایدئولوژیهای گذشته است منش خود را تبدیل به ایدوولوژی میکند و به عنوان یک رسالت برای گسترش آنچه را که مقدس میداند خشونت میپراکند و جنگ و اشغال میکند و چه کسانی که برخلاف آنچه که رسالت پیامبران الهی برای ایجاد محبت و اخلاق بوده خشونت را مقدس میکنند و رسالت الهی خود را پخش خشونت و نبودن نسل میدانند.»
«قدمت دین به قدمت وجود آدمی است و همین امر نشانه فطری بودن و ریشه داری دین در ذات آدمی است.»
«دین آفرینندهٔ تمدنها و فرهنگهاست.»
«دین در همه حال و همه جا معارضان سرسختی داشته است و دین ستیزی نیز مانند خود دین سابقهای بلند دارد.»
«نمی توان و نباید با نگاه سطحی در برابر پیشرفتهای محیرالعقول علم تجربی و تکنولوژی غولآسای روزگارمان مبهوت شد و چشم بر مصیبتهایی که در دنیای به هم پیوسته امروز آثار تلخ و جانکاهی را بر جای میگذارد بست.»
«وقتی خدا در ذهن و محاسبات آدمی غایب شد، عشق و عدالت نیز از میان میرود و بشر برای رهایی از این مصیبت راهی جز بازگشت به خدا و زنده کردن چراغ ایمان در دل خود و در متن جوامع خود ندارد.»
«مراد من از دین، رفتارهای خشن و غیر متمدنانهای نیست که به نام دین با هر چه نو وپیشرو است مخالف است و جهاد را در آدمکشی و ترور و ایمان را در خاموش کردن چراغ عقل و تقوی را در محروم کردن زن از همه حقوق خویش و زهد را در مقابله با علم و پیشرفت میداند.»
«بشر نیازمند دین است و رسالت دین هدایت آدمی است. دین هیچگاه جای عقل بشری را برای راه بردن زندگی نگرفته است، بلکه بر اهمیت تدبر و تعقل تأکید کرده است و انسان را آزاده، خردمند و عزیز خواسته است.»
«دین راستین جهت زندگی را معین میکند. زندگی که در متن همین طبیعت باید جریان یابد، ولی انسان را بزرگتر از همه طبیعت میداند و طبیعت را مسخّر انسان…»
«انسان برتر از طبیعت است، نه تنها به خاطر برخورداری از عقل، بلکه در پرتو موهبت عشق که حتی فرشتگان نیز از آن محروماند.»
«ایمانی که از آن سخن میگویم، ایمانی است که میتواند آدمی را از دلهرة پرتاب شدگی به متن وجود بیانتها رهایی بخشد و ایمانی که صاحب خود را از آفت ویرانگر اندوه و ترس پاک میکند. ایمانی که میان شهر خدایی آگوستین قدیس و شهر دنیای مدرن پیوند ایجاد میکند تا مردم آن، مردم سالاری، معنویت و عدالت و برخورداری را با هم تقسیم کند.»
«زمان ما برای رهایی نیازمند دین است، دینی که علاوه بر خدا، به عدالت، آزادی و حقوق انسان، باور داشته باشد و به فقر و جهل و جنگ و ترور و تحقیر انسان کافر نیز.»
۲ دسامبر ۲۰۰۵/ ۱۱ آذر ۱۳۸۴؛ دهمین کنفرانس بینالمللی «کلمه سواء» با عنوان «توسعه انسانی؛ ابعاد دینی، اجتماعی و معرفتی»، بیروت، لبنان [۲۱۰]
«امکان یک زندگی بهتر در جهان معاصر ما میتواند از طریق گفتوگو و هماهنگی و گسترش اصول فرهنگی و مذهبی تضمین شود.»
«امروز جهان ما گرفتار بیعدالتی و جنگ است. بگذارید آن را با همکاری یکدیگر در جهت صلح، عدالت و آزادی به جهانی مناسب برای بشر تبدیل کنیم.»
۳ دسامبر ۲۰۰۵/ ۱۲ آذر ۱۳۸۴؛ «کنفرانس شورای کلیساهای خاورمیانه، لبنان» [۲۱۱]
”
عشق به حقیقت و تلاش برای دریافت آن، عشق به آزادی و تعالی و کوشش برای رسیدن به آن، جوهر آدمی است؛ اگر امید به این دریافت و رسیدن نبود، زندگی پرمرارت آدمی در طول تاریخ ناممکن میشد.
“
—۲۳ دسامبر ۲۰۰۵/ ۲ دی ۱۳۸۴
”
آنچه خواستنی است، دوستی و مهر است که زندگی را طربناک میکند؛ آنچه ناخواستنی است، خشونت و نامهربانی است که جهنمِ جانِ آدمی است.
“
—۲۳ دسامبر ۲۰۰۵/ ۲ دی ۱۳۸۴
«عشق به حقیقت و تلاش برای دریافت آن، عشق به آزادی و تعالی و کوشش برای رسیدن به آن، جوهر آدمی است؛ اگر امید به این دریافت و رسیدن نبود، زندگی پرمرارت آدمی در طول تاریخ ناممکن میشد. آنچه خواستنی است، دوستی و مهر است که زندگی را طربناک میکند؛ آنچه ناخواستنی است، خشونت و نامهربانی است که جهنم جان آدمی است.»
«بیایید تا ایمان به حق را با هیچ متاعی سودا نکنیم؛ و بیایید برای آبادانی و اعتلای ایران عزیز از هیچ کوششی خسته نشویم. و بیایید امیدوار باشیم و با همبستگی و بیداری راه سربلندی را با یکدیگر طی کنیم.»
از غرور مستکبرانه و خودخواهانه پرهیز کنیم، اما نیازمند غرور ملی هستیم تا بر اساس آن آینده را بسازیم.
“
—۲۳ ژوئیه ۲۰۰۵/ ۱ مرداد ۱۳۸۴
«باید از غرور مستکبرانه و خودخواهانه پرهیز کنیم، اما نیازمند غرور ملی هستیم تا بر اساس آن آینده را بسازیم. غرور مثبت ملی، بر آگاهی و ارادهٔ جمعی مبتنی است. باید خود را بشناسیم و باور کنیم و تصمیم بگیریم از آنچه داریم چیزهایی بسازیم که نداریم و شایستهٔ آن هستیم.»
«فرهنگ را پایه و مایهٔ هویت قرار دهیم و با نوسازی آن آمادهٔ ساختن دنیای امروز و فردا باشیم.»
«ما باید قدرتمند و ثروتمند باشیم و تردید نکنید که پایه و مایهٔ قدرت، دانش و فنآوری است. در غیر این صورت نمیتوانیم از ارزشهای انقلاب و سرزمین خود دفاع کنیم و هرچه شعار دهیم، اگر پایه و مایهٔ قدرت را نداشته باشیم، به تهدیدی علیه خودمان تبدیل خواهد شد.»
«یک عالِم بزرگ فیزیک اگر با شعر که آهنگ تپش زندگی است یا با تاریخ و عرفان آشنا نباشد، زندگی تکبعدی خواهد داشت.»
آیا بداخلاقی کردن یک روحانی که آشکارا به نام دفاع از دین دروغ میگوید و تهمت میزند انحرافش بیشتر است یا اینکه یک جوانی به خاطر جوانیاش کمی با معیارهایی که ما میپسندیم فاصله دارد؟
“
—۳ فوریه ۲۰۰۵/ ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
”
فرهنگ را پایه و مایهٔ هویت قرار دهیم و با نوسازی آن آمادهٔ ساختن دنیای امروز و فردا باشیم.
“
—۲۳ ژوئیه ۲۰۰۵/ ۱ مرداد ۱۳۸۴
«مردمسالاری در عرصه اقتصادی ایجاب میکند که فاصله طبقاتی را از بین ببریم و مردم را شریک در فعالیتهای اقتصادی کنیم ولی این به معنای نادیده انگاشتن حق سیاسی و فرهنگی آنها نیست.»
«افتخار میکنم اسلامی که ما نمایندهاش بودیم در مقابل اسلامی بود که طالبان و القاعدهایها مقابل آن بودند؛ و امروز هم در عرصه جهان و جوسازیهایی که صورت میگیرد آنچه میتوان با آن آنها را باطل کرد، نشاندادن این چهره اسلام است.»
«آیا بداخلاقی کردن یک روحانی که آشکارا به نام دفاع از دین دروغ میگوید و تهمت میزند انحرافش بیشتر است یا اینکه یک جوانی به خاطر جوانیاش کمی با معیارهایی که ما میپسندیم فاصله دارد.»
«ملاکهای ما برای ادب و اخلاق باید اصلاح شود. تهمت زدن، غیبت کردن و فضا را تیره کردن از هر گناهی بالاتر است.»
«دفاعی که از دین کردم و خواهم کرد سبب خواهد شد که دلها بهویژه دل جوان به سوی اسلام توجه بیشتری داشته باشد.»
«بهترین سلاح هم ملت بزرگوار است که هر دولتی بتواند نظر این مردم را جلب کند، میتواند در مقابل تهدیدات دیگران مقابله کند و اگر نتواند نظر مردم را داشته باشد، حتی اگر سلاح اتمی هم داشته باشد ملت نمیتواند از منافع خود دفاع کند.»
۲۷ ژوئیه ۲۰۰۵/ ۴ مرداد ۱۳۸۴؛ «آخرین مصاحبه رسمی خود به عنوان رئیسجمهور با خبرنگاران»[۲۱۴]
«عمر ما در این جهان کوتاه و کوتاهتر از آن مسئولیتهایی است که بر عهده ما گذارده میشود.»
«کسانی که در مسئولیتها هستند باید بدانند که فرصتها میگذرد و مهم نیت و تلاشی است که انجام میشود. اگر خدمتی شد، نباید منتی بر سر کسی گذارده شود. منت از آن ملتی است که به خدمتگزاران خود اعتماد میکند.»
۲ اوت ۲۰۰۵/ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴؛ «درجمع کارکنان نهاد ریاست جمهوری؛ مسجد سلمان فارسی، نهاد ریاست جمهوری» [۲۱۵]
فقط با هنر و شعر میتوان زیبایی را تصویر کرد. میتوان زیبایی را احساس کرد و به کمک هنر در احساس دیگران نشاند
جوان را دوست دارم چون خدا را دوست دارم. خدا عین زیبایی و زیبایی مطلق است و زیباترین آفریدهٔ او جوان و جوانی است. جوان را دوست دارم چون زندگی را دوست دارم وجوان مظهر زندگی هم به لحاظ جسمی هم به لحاظ معنوی است.
«ایمنی و امنیت بستر بودن و پویایی فرد و جامعه است که بدون آن در هیچ عرصهای نمیتوانیم از یک جامعهٔ مناسب، خوب و مطلوب برخوردار باشیم.»
«گاه همه چیز را امنیتی میبینیم و امنیت را در امنیت حاکمان خلاصه میکنیم. حاصل این رویکرد، سکون در عرصههای مختلف است.»
«با دید امنیتی نگاه کردن به سیاست، اقتصاد، فرهنگ و علم موجب سکون، رکود، عقبماندگی و مرگ جامعه میشود.»
«امنیت را در امنیت صاحبان قدرت خلاصه کردن سبب انباشته شدن مشکلات میشود. این دیدگاه دیدگاه ضدامنیتی به معنای دقیق کلمه است.»
۲۱ اوت ۲۰۰۵/ ۳۰ مرداد ۱۳۸۴؛ «در مراسم قدردانی از حسن روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی»[۲۱۶]
«از عشق، واژهای زیباتر و دلنوازتر کجا سراغ دارید؟»
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۵/ ۲۷ شهریور ۱۳۸۴؛ «پیام به نخستین دورهٔ انتخابات آثار ادبیات نمایشی»[۲۱۷]
«فقط با هنر و شعر میتوان زیبایی را تصویر کرد. میتوان زیبایی را احساس کرد و به کمک هنر در احساس دیگران نشاند.»
«دوست داشتم که شاعر بودم و دربارهٔ جوانی شعر بگویم و اگر شعر نمیگویم دوست داشتم مجالی میداشتم و شعروارهای دربارهٔ جوانی میگفتم.»
«جوان را دوست دارم چون خدا را دوست دارم. خدا عین زیبایی و زیبایی مطلق است و زیباترین آفریدهٔ او جوان و جوانی است. جوان را دوست دارم چون خدا را دوست دارم و جوان را دوست دارم چون انسان را دوست دارم؛ انسانی که تنها وقتی خدا او را آفرید به خود آفرین گفت و زیباترین وجه انسان، جوانی انسان است.»
«انسانی که خدا را دارد، همه چیز دارد و انسانی که خدا را ندارد، هیچ چیز ندارد… خدا را دوست دارم از این جهت انسان را دوست دارم و چون انسان را دوست دارم، جوان را که اوج کمال و زیبایی انسانیت است، دوست دارم.»
«جوان را دوست دارم چون زندگی را دوست دارم وجوان مظهر زندگی هم به لحاظ جسمی هم به لحاظ معنوی است.کشش جنسی که یک نعمت بزرگ خداست و اگر نبود تداوم حیات انسانی و نسل انسانی میسر نبود، در جوان به اوج خود میرسد و این یعنی میل به سوی زندگی و اگر سلولهای طبیعی ارگانیزم و انداموارهٔ انسان را برای زندگی ایجاد میکنند، جهانِ انسان از اندامواره و ارگانیزمی پیچیدهتر و عالیتر از انداموارهٔ انسان برخوردار است.»
«زن و مرد جوان مهمترین عنصر حیات پیچیدهٔ انداموارهٔ جامعه انسانی هستند و این زن و مردند که خانه و خانواده را به عنوان پایه جامعه تشکیل میدهند و آیا نباید متأثر باشیم که در دنیای امروز و به خصوص در اثر نقصانی که تمدن غرب از این جهت دارد، بنیان خانواده سسست شده است.»
«مبدأ دانایی را پرسش میدانم؛ اگر پرسش نباشد و ذهن انسان بیپرسش انبانی از دانستهها و آگاهیهایی باشد که دیگران در پاسخ به آن پرسشها گفتهاند، آن فرد دانا نیست؛ انسان با پرسش ناآرام میشود و تلاش میکند پاسخ مییابد. با پاسخ دانا میشود و آنگاه آرام میگیرد. آغاز دانایی پرسش است و جان جوان سرشار از پرسش از جزئیترین امور تا عالیترین معانی جهان هستی است و پرسش آغاز دانایی و جوان، نماد آیینه دانایی است.»
«جوان را دوست دارم چون خطا میکند و جوان را دوست دارم چون میکوشد تا خطای خود را جبران کند.»
«ما خواستار جامعهٔ مردمسالار توأم با معنویت و پیشرفت در درون و منادی دنیای عاری از خشونت و سرشار از صلح و مهربانی هستیم.»
«در طول تاریخ سوءتفاهماتی بین غرب و اسلام وجود داشته و قدرتهای خشونتگرا و توسعهطلب برای ادامه کار خود همیشه دشمن ایجاد کردهاند و امروز که دشمنی به نام اردوگاه شرق و سوسیالیسم وجود ندارد، از اسلام برای خود دشمن میسازند و دیگر گرایشها و روشهای خشونتباری که به نام اسلام هم در درون کشورهای اسلامی و هم در عرصه بینالمللی وجود دارد را به حساب اسلام میگذارند.»
«ما در دنیا باید بگوییم که آیا صدایی که از اسلام و دنیای شرق بیرون میآید همان صدایی است که از لولهٔ اسلحهها و یا انفجار بمبها در نیویورک، لندن و جاهای دیگر شنیده میشود؟ و یا اسلام صدای دیگری هم دارد؟ اسلام صداهای بهتری دارد و اکثریت جوامع شرقی و اسلامی در عین حال که دلشان میخواهد به آیین خود پایبند باشند میخواهند در دنیای امروز زندگی کنند.»
۲۳ دسامبر ۲۰۰۵/ ۲ دی ۱۳۸۴؛ «در مراسم شبچله با مردی با عبای شکلاتی از سوی نشریه چلچراغ»[۲۱۸]
۲۰۰۶
۱۱ دی ۱۳۸۴ – ۱۱ دی ۱۳۸۵
۲۰۰۶
امر قدسی به جهان زیبایی، امنیت و دلانگیزی میبخشد.
درک نکردن روح دین باعث ظاهرپرستی میشود، قالبها وسیلهای برای تحقق روح دین هستند و اگر روح از پیکر جدا شود، روز به روز پیکر ضعیفتر و ناتوانتر میشود.
میتوان چهرههای عقلگرایانه اسلام را به جهان نمایاند و از این موضع، با عزت میتوان از هویت اسلام دفاع کرد.
«آیا میتوان انتظار ظهور فیلسوف یا فیلسوفانی را کشید که نحوه نگاهمان را به عالم و آدم تغییر دهد و به تبع آن تغییر، زندگیمان در همهٔ عرصههای آن دگرگون شود؟»
«انسان به درجه و شأنی رسیده که مخاطب خدا و کلام خداست. برای انسان تعریفهای زیادی کردهاند اما شاید بهترین تعریف این است که انسان مخاطب کلام خداست و پیامبران واسطهٔ آن امر قدسی مطلق با انسان که برخوردار از امر قدسی ویژه است و میتوان گفت مقدسترین موجودات تاریخ، پیامبران خدایند.»
«فاجعهای که بشر امروز با آن مواجه است و در ذهن و زندگی دچار مشکل شده، قدسیزدایی از جهان است. اگر ریشهٔ جنگها، درگیریها و خشونتها در طول تاریخ ناشی از انکار و یا غفلت از امر قدسی است، بشر امروز در دنیای مدرن پا را فراتر نهاده و به قدسیزدایی دست زده و بشر در دنیای مدرن دچار تضاد ویرانگری میشود.»
۵ مارس ۲۰۰۶/ ۱۴ اسفند ۱۳۸۴؛ اختتامیهٔ دومین اجلاس منطقهای رهبران ادیان [۲۲۰]
«اگر صدای اسلام عقلانی و معتدل محکمتر و رساتر و همچنین منسجمتر در دنیای اسلام بیان شود، اکثریت قاطع نخبگان جوامع اسلامی بهخصوص نسل جوان را جذب خواهد کرد و میتواند برای آیندهٔ دنیای اسلام مؤثر باشد، دنیای اسلامی که میتواند از موضع عزت و قدرت با غرب و دنیای دیگر صحبت کند و فراخواننده به صلح و آرامش با پیدا کردن جایگاهی بالاتر باشد.»
۲ آوریل ۲۰۰۶/ ۱۳ فروردین ۱۳۸۵؛ «پس از بازگشت از بهار فرهنگ، بحرین» [۲۲۱]
«هنوز تا رسیدن به اهداف انقلاب و حتی بسیاری از اصول قانون اساسی فاصله داریم و آسیبهایی از درون و بیرون جمهوری اسلامی را تهدید میکند.»
«برخی در حمایت از دین آن را بیگانه با آزادی، پیشرفت و استقلال دانسته و آن را فقط در ظواهر خلاصه کنند و شاهدیم که چه در کشورمان و چه در دنیای اسلام این نوع نگاه به دین چه مصیبتی برای جامعهٔ اسلامی ایجاد کرده است. عامل دیگر کسانی هستند که گمان میکنند با کنار گذاشتن دین میتوانند به آرمانهای آزادی و استقلال برسند که معتقدم هر دو این دیدگاهها به اصل جمهوری اسلامی لطمه میزند.»
۴ آوریل ۲۰۰۶/ ۱۵ فروردین ۱۳۸۵؛ «در گفتوگو با ایسنا» [۲۲۲]
«درک نکردن روح دین باعث ظاهرپرستی میشود، قالبها وسیلهای برای تحقق روح دین هستند و اگر روح از پیکر جدا شود، روز به روز پیکر ضعیفتر و ناتوانتر میشود.»
«ظاهرگرایان با تحمیل زور و خشونت میخواهند قالب را سرپا زنده نگه دارند، در حالی که پیکری که روح در آن نیست، خود به خود متلاشی میشود و پیکر صرف، با تفکر بیگانه است. همواره ظاهر نمیتواند برطرفکنندهٔ مشکل باشد.»
«بحران هویت از سویی موجب بروز افراطگرایی و رادیکالیسم در بین جوانان در دنیای اسلام و جهان سوم میشود چنانکه با اعمال سیاستهای نومحافظهکاران و رادیکالهای غرب و نیز ناشایستگی حکومتها در بسیاری از کشورهای اسلامی، به شدت رادیکالیسم در دنیای اسلام تقویت شده است و گفتمان رادیکالی به خصوص در میان جوانان خریداران بیشتری دارد. این افراطگری خود را به سه شکل «ولنگاری»، «دینداری متعصبانه» و «افراط در سیاست» نشان میدهد.»
«دنیای اسلام امروز نیازمند یک حرکت زنده است و از طرفی باید مشخص شود چه کسی از طرف اسلام سخن میگوید.»
«میتوان چهرههای عقلگرایانه اسلام را به جهان نمایاند و از این موضع، با عزت میتوان از هویت اسلام دفاع کرد.»
۳۱ مه ۲۰۰۶/ ۱۰ خرداد ۱۳۸۵؛ «جمع تعدادی از مدیران و اهالی مطبوعات استان فارس، شیراز» [۲۲۵]
«سنت برای هر جامعهای که بخواهد هویت داشته باشد مثل هوایی است که در آن تنفس میکند. این سنت ممکن است مسموم و آلوده شود و نیاز به پالایش دائم دارد و اگر سنت با حفظ هویت خود نوسازی نشود میتواند مثل هوای مسموم خفه کننده هم باشد.»
«با تقدسزدایی تنها خرافات از بین نمیرود، بلکه بسیاری از ارزشها و هنجارهای مقدس در نظر همهٔ ادیان از بین میرود و دیگر اخلاق معنا ندارد. اخلاق اگر مبتنی بر ارزش متعالی و مقدس نباشد، نه وجود پیدا میکند و یا حتی اگر وجود پیدا کند، میتواند در جامعه ضمانت اجرا پیدا کند.»
«غیبت انصاف و عدل و مهربانی از صحنهٔ بینالملل یک واقعیت تلخ روزگار ماست و تاسف بار اینکه مجامع بینالمللی که با هدف صلح و بحث امنیت در جهان و پاسداری از حقوق انسانی ایجاد شدهاند، اما متأسفانه به هر دلیلی دچار بی عملی و بیتفاوتی شدهاند و امید انسانها را برای رهایی از ظلم و ستم از بین بردهاند.»
«ما مقاومت لبنان را تأیید میکنیم، چون نیروهای برجسته ضد تروریسم در دنیای اسلام هستند. حزبالله بدون وابستگی به هیچ قدرتی و با تکیه بر ایمان و آرمان جوانان خود به نمایندگی از همهٔ مسلمانان و اعراب و مسلمانان جهان در برابر ظلم و ستم ایستادهاند. این نمایندگی به طور طبیعی از سوی آزادگان، دشمنان خشونت و نیروهای ضد جنگ و ضد تروریسم به رسمیت شناخته میشود… تقریباً همه جای دنیا مقاومت لبنان را تأیید میکنند.»
«سربلند باد حزبالله عزیز و متعالی باد روح ارواح شهدای روزهای اخیر و افزون باد غیرت ما در سراسر جهان.»
۱ اوت ۲۰۰۶/ ۱۰ مرداد ۱۳۸۵؛ «در همایش حمایت احزاب از مقاومت مردم فلسطین و لبنان» [۲۲۷]
اگر زیستن در صلح حق زندگی انسان است – که هست-، باید موانع بسیاری از پیرامون حیات روزمرّه او دور شوند؛
فقر و نابرابری، خشونت و ناامنی، خودمداری و نابردباری، خودکامگی و توسعه نیافتگی و فهرستی طولانی از آنچه جوامع انسانی در دور و نزدیک عالم به آن گرفتارند، از این جملهاند.
«اگر زیستن در صلح حق زندگی انسان است – که هست-، باید موانع بسیاری از پیرامون حیات روزمرّه او دور شوند؛ فقر و نابرابری، خشونت و ناامنی، خودمداری و نابردباری، خودکامگی و توسعه نیافتگی و فهرستی طولانی از آنچه جوامع انسانی در دور و نزدیک عالم به آن گرفتارند، از این جملهاند.»
«گفتهام و میگویم که جهان برای آنکه خانه امن و آباد و آزاد همگان شود، نیاز به صلحی عادلانه و پایدار دارد و برای آنکه این صلح جانمایه زندگی او شود، به گفت و گو نیازمند است. گفت و گو، زیستن در هوایی تازه است، هوایی که توانمند شدن نوع انسان را برای مشارکت فعال در کاهش دردهای جهان واقعی در پی دارد. گفت و گو فرایندی برای تحقّق فرهنگ صلح است. فرهنگی که برای زندگی، برای توسعه، برای مردم سالاری و برای امنیت پایدار جهانی گریزناپذیر است. ما ناگزیر از گفت و گوی فرهنگها به عنوان منبع و محرکهای جدید برای زیستن در دنیای متجّدد هستیم.»
«از یاد نبریم که اگر مخاطرات و تهدیدهای فراروی جهان ما زیاد است، امیدها و فرصتهای تغییر آنها نیز فراوان است و با گفت وگو و در گفت وگو میتوان به امید در ساختن جهانی نو جامه عمل پوشید و به منابع و ذخایر معنوی و مادی جدیدی دست یافت. اگر چهرهٔ آشکار جهان ما، نا امنی و فقر و جنگ است، چهرهٔ بنیادین آن میل و تلاش در راه صلح و توسعه و امنیت پایدار است. میتوانیم جهان را بسازیم و ببینیم.»
۲۵ اوت ۲۰۰۶/ ۳ شهریور ۱۳۸۵؛ «سخنرانی در دانشگاه سازمان ملل متحد در توکیو» [۲۲۸]
«از شگفتیهای تاریخ بشر اینکه خشونت طلبان پیام محبت و صلح ادیان و فرهنگها را نیز در مسیر اهداف ویرانگر خود تحریف میکنند و اعمال زور و خشونت را رسالت الهی و انسانی خود تلقی میکنند و میکوشند تا افکار عمومی پیروان خود را به سوی این هدف شیطانی بسیج کنند.»
«آنچه امروز بر عهده همه خیرخواهان و صلح طلبان جهان است نه تنها تلاش برای رهایی همه بشریت در شرق و غرب از جهنم خشونت و جنگ و ترور است، بلکه بیش و پیش از آن باید علم و دین را از سلطه سیاستمدارانِ قدرت طلبِ نابردبار آزاد ساخت و این دو را به قدرت معنوی برای مهار قدرتهای خشونت گرا مبدل ساخت، امروز گرچه خشونت و جنگ و ترور همه جا گیر شده است، ولی خوشبختانه شاهد ظهور نوعی احساس مشترک در همه جای دنیا هستیم.»
«از یاد نبریم که همه دینهای بزرگ در اصول و معیارهای اساسی مشترک اند، هر چند در شرایع و آداب مختلف اند و این اختلاف نه تنها نباید منشأ ستیز گردد، که تنوع و اختلاف در این زمینه -اگر هدف مشترک گم نشود- میتواند موجب تکامل بیشتر جامعه بشری شود.»
۲۶ اوت ۲۰۰۶/ ۴ شهریور ۱۳۸۵؛ «هشتمین اجلاس بینالمللی ادیان برای صلح» [۲۲۹]
”
در فاجعهٔ ۱۱ سپتامبر دو جنایت رخ داده؛ یکی کشتن مردم بیگناه و دیگری آن که این جنایت به نام اسلام صورت گرفت. تروریست، بشری فاقد اخلاقیات است که به بهشت نخواهد رفت.
“
—۹ سپتامبر ۲۰۰۶/ ۱۸ شهریور ۱۳۸۵
«در فاجعه ۱۱ سپتامبر دو جنایت رخ داده؛ یکی کشتن مردم بیگناه و دیگری آن که این جنایت به نام اسلام صورت گرفت. تروریست، بشری فاقد اخلاقیات است که به بهشت نخواهد رفت.»
۹ سپتامبر ۲۰۰۶/ ۱۸ شهریور ۱۳۸۵؛ «کنفرانس خبری در واشنگتن» [۲۳۰]
«باید میان گفتوگو [Dialogue] و مذاکره [Negotiation] تفکیک قائل شد. درمذاکره هدف اقناع طرف است و یا بدست آوردن سود مادی یا معنوی، مذاکره بیشتر در عرصة روابط سیاسی و تجاری مطرح است؛ ولی گفتوگو هدفش تعارف و شناخت یکدیگر و تلاش مشترک برای نزدیکی به حقیقت است و کاری است شدیداً انسانی و مبتنی بر خرد و اندیشه.
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶/ ۳۱ شهریور ۱۳۸۵؛ «مصاحبه با ایسنا» [۲۳۱]
«انقلاب ما میگفت که مردمسالاری از دین برمیخیزد. در این دین حاکم مطلق خداست، اما ما نیز میتوانیم بر سرنوشت خود حاکم باشیم. حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش حقی قراردادی نیست، حقی الهی است، لذا اگر مردمسالاری را قبول داریم و انقلاب را روایتی از دین در جهت استقرار مردمسالاری میدانیم باید حکومت به نهادهای مدنی و مردمی اهتمام بورزد.»
«حکومتی که نهادهای مردمی و مدنی را رقیب خود بداند یا به مشارکت مردم باور ندارد و یا در معرض اشتباه بزرگی قرار دارد.»
«انسانها با هم اختلاف دارند اما این اختلافات نباید به ستیز تبدیل شود.»
«هویتهایی که خود را در نفی غیر تعریف میکنند فرایند انتقام برای کشتار و کشتار برای انتقام را تشکیل میدهند که باید نسبت به این مسئله نیز هوشیار بود.»
۲۳ سپتامبر ۲۰۰۶/ ۱ مهر ۱۳۸۵؛ «در اولین مجمع نمایندگان ادوار مجلس دانشآموزی» [۲۳۲]
”
اشتباه بزرگ آمریکا، اشغال عراق بود که زمینه را برای افراطگرایان آماده کرد. گرچه سقوط صدام یک نعمت بود اما آمریکاییها با نخوت و خودخواهی رفتار کردند. ممکن بود بدون اشغال عراق و با کمک کشورهای منطقه و تحت حمایت سازمان ملل متحد، طور دیگری رفتار شود.
“
—۳۰ سپتامبر ۲۰۰۶ /۸ مهر ۱۳۸۵
«۱۱ سپتامبر همه چیز را تحت تأثیر قرار داد و این امر دو دلیل داشت. اول اینکه تروریستهایی که زندگی بیگناهان را به خطر انداختند، جنایت شان را به نام اسلام مرتکب شدند و اسلامی را که خواهان شفقت مهر، همدلی و حرمت انسان است را تحریف کردند. سپس آنهایی که سیاستهایی جنگ افروزانه را دنبال میکردند، بهانهای برای جنایاتشان در شعلهور کردن نوعی اسلامستیزی و اسلامهراسی در غرب بهدست آوردند تا سیاستهای توسعه طلبانهشان را توجیه کنند.»
«اشتباه بزرگ آمریکا، اشغال عراق بود که زمینه را برای افراط گرایان آماده کرد. گرچه سقوط صدام یک نعمت بود اما آمریکاییها با نخوت و خودخواهی رفتار کردند. ممکن بود بدون اشغال عراق و با کمک کشورهای منطقه و تحت حمایت سازمان ملل متحد، طور دیگری رفتار شود.»
”
ما یک معیار اخلاقی، حقوقی واصولی داریم که میگوید: هیچ نوع اشغالی نمیتواند منشأ مشروعیت باشد. صلحی مستحکم در خاورمیانه مستلزم احترام به حقوق فلسطینیهاست. کسی خواستار محو ملتها و افراد نیست ولی این ملت فلسطین است که نیم قرن است نفی شده.
“
—۳۰ سپتامبر ۲۰۰۶ /۸ مهر ۱۳۸۵
«خطوط کلی سیاست ما در برابر خاورمیانه و اسراییل از زمان امام خمینی (ره) تا کنون روشن است و من خودم به آن متعهد بودم. ما یک معیار اخلاقی، حقوقی واصولی داریم که میگوید هیچ نوع اشغالی نمیتواند منشأ مشروعیت باشد. همانطور که مثلاً اشغال فرانسه از سوی هیتلر نباید مشروع در نظر گرفته شود. این اصل را باید پاس داشت و اما در مقام عمل ما فکر میکنیم که همهٔ آنچه فلسطینیها بپذیرند باید مورد پذیرش دیگران قرار گیرد. صلحی مستحکم در خاورمیانه مستلزم احترام به حقوق فلسطینیها است. کسی خواستار محو ملتها و افراد نیست ولی این ملت فلسطین است که نیم قرن است نفی شده است.»
«امروز ایران بدون نیاز به دخالت در امور داخلی همسایگانش با نفوذترین کشور منطقه است. دشمنان ما طالبان و صدام، از بین رفتهاند. ما روابطی عالی با دولت افغانستان عراق و لبنان و نیز با همهٔ گروههای لبنانی داریم. نفع ما در حاکم شدن صلح بر منطقه است. ما کشوری هستیم درحال توسعه که به ثبات نیاز دارد. اما حاضر به تحمل خصومت و زور گویی دیگران نیستیم.»
۳۰ سپتامبر ۲۰۰۶ /۸ مهر ۱۳۸۵؛ «مصاحبه با با روزنامهٔ لوموند» [۲۳۳]
امروز دو خطر انسان و جامعهٔ دینی را تهدید میکند یکی قداستزدایی از امور است و دیگر مقدس کردن اموری است که مقدس نیستند.
چنانچه قداست و راز آلودگی را حذف کنیم زندگی انسان بیروح و بیمعنا میشود.
«دین حقیقتی است زیبا و متعالی که برای انسان فرود میآید و دعا و حقیقت زیبایی است که انسان را از زمین به بالا میبرد و این فرود و فراز طوفانی برپا میکند که جان انسان را از آنچه پستی و پایینی است میکند و تا اوجی که قابل تصور نیست بالا میبرد.»
«انسان هر چه بالاتر رود از آلودگی پاکتر میشود دین از عالم بالا میآید عالم بالا هر چه بالاتر میرود پاکتر است و خصوصیات آن عالم که دین از آنجا میآید نیز قداست و رازآلودگی است.»
«چنانچه قداست و راز آلودگی را حذف کنیم زندگی انسان بیروح و بیمعنا میشود.»
«امروز دو خطر انسان و جامعهٔ دینی را تهدید میکند یکی قداستزدایی از امور است و دیگر مقدس کردن اموری است که مقدس نیستند.»
«شاید بخش عمدهٔ مشکلات بشر امروز علیرغم پیشرفتها غفلت از حقیقت متعالی و بسنده کردن به عقلی است که معاش اندیش است و این خطر بزرگی است.»
«مقدس کنندگان امور غیر مقدس انسانهای عادی و ظاهرپرستی هستند و با تکیه بر خرافه سعی میکنند امری که غیرمقدس است را مقدس جلوه دهند.»
«گاهی ستایشهای بیحدوحصری از امامان و پیامبر میشود اما به روش آنها توجه نمیکنیم. پیامبر و ائمه برای ما اسوهاند و باید آنها را روبرو بگذاریم و براساس روش و منش آنها عمل کنیم.»
۱۰ اکتبر ۲۰۰۶ /۱۸ مهر ۱۳۸۵؛ «در مراسم اعطای جایزهٔ نیایش در گسترهٔ هنر و پژوهش» [۲۳۴]
«ربِّ مطلق، خدای متعال است و جز او خدایی نیست؛ اما بندهٔ خدا نیز به درجه و جایی میرسد که خدایی میشود و نمیشنود مگر با گوش خدا، نمیبیند مگر با چشم خدا، اراده نمیکند و نمیخواهد مگر آنچه خداوند بخواهد و این اوج درجهٔ انسانی است.»
«امروز مظهر مظلومیت انسان، مردم مظلوم فلسطین هستند که حتی وقتی دموکراتیکترین انتخابات را برگزار میکنند کسانی که ادعای دفاع از حقوق انسان و مقابله با خشونت را دارند به آنها فشار میآورند.»
رسیدن به جهان آزاد و آباد اما از مجرای آگاهی و اراده خود آدمی میگذرد..
انسانی که مستعد دانستن و آزاد در گزینش و انتخاب و حاکم بر سرنوشت خود آفریده شده است.
نه تنها در جهان اسلام بلکه در همه جای جهان باید برای انزوای خشونت و خشکانیدن زمینههای خودکامگی و فزونخواهی و نقد مطلقبینی و خودمداری چارهای نو یافت.
پیشبرد گفتوگو در همه جا و در همه سطح و بر سر مسائل حاد و عام بشری میتواند به این چاره نو بینجامد،
بکوشیم که گفتوگو را در جهان واقعی و در باب مسائل واقعی مطلوبتر و ممکنتر از آنچه هست، کنیم.
«اسلام قطعاً بیش از مسیحیت به عقل و خرد انسانی تکیه و تأکید کرده و نیز دینی است که دعوت به همزیستی، صلح و آرامش کرده است و حق حاکمیت انسان بر سرنوشتش را پذیرفته است.»
«ما خشونت را به هر صورت محکوم میکنیم. به خصوص اگر به نام دین، (چه اسلام و چه مسیحیت) باشد. چون اگر خشونت به نام دین باشد دو جنایت صورت میگیرد؛ یکی خود خشونت است و دیگر اینکه به نام دینی که ضد خشونت است.»
«دنیای امروز نیاز به شنیدن پیام مسیح (ع) و پیام محمد (ص) دارد که هر دوپیام صلح، انسانیت و محبت است.»
«بنده همه تلاشم این بوده که با افراط گرایی و با تند رویهای بی جا به نام مذهب مخالفت کنم و چهره رحمانی دین، چهره مردم سالاری دینی و چهره عقل گرایی دینی را معرفی کنم.»
«ما باید با افراط گرایی مخالفت کنیم و به خصوص احساس خطر کنیم که افراط گرایی متکی میشود بر باورهای دینی.»
«من بارها گفتهام که سیاستهایی که به خصوص آمریکا در خاورمیانه اعمال میکند گرچه ادعا میشود که برای مبارزه با افراط گرایی و تروریسم است، عامل مهمی برای گسترش افراط گرایی در خاورمیانه و در دنیای اسلام است.»
«دموکراسی یک پروسه است و نه یک پروژه و نیز باید از متن جامعه بجوشد نه اینکه از بیرون به آن تحمیل شود.»
«من به عنوان یک صاحب نظر سیاسی و فلسفی معتقدم، بشر در هیچ جای دنیا راهی جز استقرار نظامهای دموکراتیک ندارد، چون آلترناتیو دموکراسی چیزی جز استبداد و خودکامگی نخواهد بود و بنده یک لحظه تردید به خود راه نمیدهم که دموکراسی به خود کامگی ترجیح دارد.»
«دموکراسی در یک جامعه فقیر و یک جامعه عقب افتاده علمی، هیچگاه پایدار نخواهد بود و اتفاقاً کسانی که با دموکراسی مخالفند میگویند دموکراسی سبب هرج و مرج میشود و جلوی پیشرفت کشور را در جنبههای علمی و اقتصادی میگیرد در حالیکه بزرگترین عامل عقبافتادگی فقر و جهل در کشورهایی نظیر ما دیکتاتوری و دوری از موازین دموکراسی است.»
«متأسفانه نازیسم و فاشیزم در دنیای مدرن پدید آمدند نه در اسلام؛ همچنان که آنتی سمی تیسم (یهودستیزی) زاده دنیای مدرن است همچنانکه ایسمها متعلق به جهان جدید است؛ از جمله فاشیسم و نازیسم. ما در فرهنگمان نه کریستانیانیسم داریم و نه اسلامیزم. ما اسلام و مسیحیت داریم.
«یهود ستیزی پدیده ایست که در غرب پدید آمد، یهودیت و اسلام که قرنها در کنار هم زندگی میکردند و دشمنی بین آنها نبود، حالا هم، اینکه مسلمانان از سیاستهای اسرائیل و حمایتهای آمریکا از اسرائیل بسیار ناراحت هستند، این نارضایتی آنها سبب دشمنی با یهود نشده است.
«من معتقدم که افراط گراییهایی که نومحافظهکاران آمریکایی دارند از افراط گراییهایی که در بعضی از کشورهای اسلامی هست خطرناکتر است؛ چرا که این گروهها دارای امکانات محدود هستند ولی این افراطگرایی سازمان یافته در کشور بزرگی مثل آمریکا که در راس قدرت هم هست از همه امکانات غولآسای ملت بزرگ آمریکا و پیشرفتهای علمی، تکنولوژی و اقتصادی آن در جهت اعمال سیاستهای افراطی و آن سوء استفاده میشود و معلوم است با چنین قدرتی آثار مخربش بیشتر خواهد بود.»
«من معتقدم باید با گرایشهای افراطی و خشن چه در اسلام و چه در مسیحیت و چه در ادیان دیگر و ملتهای دیگر مقابله بکنیم.»
«معتقدم که هلوکاست یک واقعیت تاریخی است، هر چند ممکن است دربارهاش مبالغهای هم شده باشد که از جنایات نازیها و فاشیستهاست. حتی اگر یک یهودی در این جریان کشته شده بود برای بنده و یک مسلمان قابل قبول نبود ومن پیرو دینی هستم که میگوید اگر یک نفر بیگناه کشته شود مثل این است که همه انسانیت کشته شده است.»
۱۷ اکتبر ۲۰۰۶ /۲۵ مهر ۱۳۸۵؛ «مصاحبه با کریستیانه هافمن، فرانکفورتر آلگماینه» [۲۳۵]
«قشریون و کسانی که فقط از دین ظواهر را میبینند همانهایی هستند که از ناهنجاریهای رفتار یک جوان برآشفته میشوند و حاضر میشوند او را زیر پا له کنند اما در مقابل گناهانی مانند تهمت، غیبت و ریختن آبروی انسانها بیتفاوتند و حاضرند همه چیز را قربانی سلیقههای انحرافی خود کنند. چرا این افراد در مقابل گناهان کوچک آشفته میشوند و در مقابل اموری که به روح اسلام ضربه میزند سکوت میکنند؟»
«هدف اسلام سعادت ابدی انسان است، اما زندگی این دنیا و سعادت انسان در آن نیز برای اسلام مهم است. اسلام میخواهد پیروانش عزیز باشند و با احساس و هویت انسانی خود سرنوشتشان را بسازند.»
«انسان موحد انسانی اخلاقگرا است و انسانی است که ملاک رابطهٔ او با دیگران و غیر از خود، قسط و عدل است.»
۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ /۲۸ مهر ۱۳۸۵؛ «در مراسم افطاری انجمن اسلامی معلمان، شهر ری» [۲۳۶]
«رسیدن به جهان آزاد و آباد اما از مجرای آگاهی و اراده خود آدمی میگذرد، انسانی که مستعد دانستن و آزاد در گزینش و انتخاب و حاکم بر سرنوشت خود آفریده شده است.»
۲۴ اکتبر ۲۰۰۶/ ۲ آبان ۱۳۸۵/ ۱ شوال ۱۴۲۷؛ «پیام به مناسبت عید فطر ۱۴۲۷» [۲۳۷]
«میتوان برای سکولاریزم معانی متعدد عامِ غیرتاریخی فرض کرد و آن معانی را به همه جا و همه وقت تسری داد، اما غیرتاریخی کردنِ امری که با تمام وجود تاریخی است، اشتباهی است واضح.»
«اصرار نادرست بر ناسازگاری میان دین و دموکراسی در کشورهای غیرغربی به ویژه در جهان اسلام، پیامدهای وخامتبارِ بسیاری در همراهی جهان اسلام با تجدد داشته و از عواملِ اصلی ظهور و بروز سنتگراییِ افراطی و افراطگراییِ دینی به شمار رفته است.»
«میتوان با اندکی تأمل به این واقعیت رسید که در جوامع اسلامی، هر جا مواریث غربی کمتر با زبان هجوم و توهین و نقدهای شالوده شکن وارد شدهاند، فرصتهای جدید و فراخ برای نوزایی سنت اسلامی و شکوفایی ظرفیتها و استعدادهای نهفته در آن، بیآن که دین اصالت و هویت و معنای خود را از دست بدهد، گشودهاند.»
«ما نیازمند آن هستیم که نظم دموکراتیک را از نحوهٔ ظهور و بروز آن در رفتار برخی کشورهای غربی در عرصهٔ بینالمللی متمایز کنیم؛ همانطور که کشورهای غربی نیز نیاز دارند که اسلام را از نحوه بروز و ظهور آن در بخش مهمی از جهان اسلام متمایز کنند، همانطور که در در غرب باید باور کنند که اسلام قطع نظر از مبانی قدسیاش، یکی از مواریث تمدنی بزرگ بشری است که بر خرد و تجربه جمعی در پاسداشت حقوق مردم استوار بوده است، در جهان اسلام نیز باید بپذیرند که تمدنِ غربی دستاورد اخیر عقلانی و تجربی بشر است که فراتر از قدرتهای مسلّط غربی رهاوردهای فراوان دارد. فضای اتهام و افترا، چشمانداز گفتوگو را تیره و کور میکند و از این فضا با هر وسیلهای باید دور شد.»
«نه تنها در جهان اسلام بلکه در همه جای جهان باید برای انزوای خشونت و خشکانیدن زمینههای خودکامگی و فزونخواهی و نقد مطلقبینی و خودمداری چارهای نو یافت. پیشبرد گفتوگو در همه جا و در همه سطح و بر سر مسائل حاد و عام بشری میتواند به این چاره نو بینجامد، بکوشیم که گفتوگو را در جهان واقعی و در باب مسائل واقعی مطلوبتر و ممکنتر از آنچه هست کنیم.»
واقعیت این است که در ایران با توجه به اهمیت اسلام و هویت دینی کشور، نمیتوان بدون دین و معنویت از آزادی و دموکراسی سخن گفت و هر کس که میخواهد در ایران تغییرات فرهنگی و سیاسی مثبت ایجاد کند، باید با این هویت دینی همراه باشد.
“
—۳ نوامبر ۲۰۰۶/ ۱۲ آبان ۱۳۸۵
«واقعیت این است که در ایران با توجه به اهمیت اسلام و هویت دینی کشور، نمیتوان بدون دین و معنویت از آزادی و دموکراسی سخن گفت و هر کس که میخواهد در ایران تغییرات فرهنگی و سیاسی مثبت ایجاد کند، باید با این هویت دینی همراه باشد.»
«در غرب به علت آن که دوره رنسانس پاسخ و واکنشی به استبداد دینی قرون وسطی بود، دین به عنوان عامل بازدارنده آزادی و دموکراسی تلقی شد، اما در شرق چنین نیست و دین، عرفان و معنویت با این گونه مفاهیم سازگاری دارند.»
«مدتها قبل من گفتم که منطقه خاورمیانه باید عاری از تسلیحات هستهای باشد و این مورد قبول واقع شد اما متأسفانه هیچکس آن را جدی نمیگیرد.»
۳ نوامبر ۲۰۰۶/ ۱۲ آبان ۱۳۸۵؛ «سخنرانی در چاتم هاوس» [۲۳۹]
«من به صراحت میگویم که ترور هیچ جایی در اسلام ندارد و مسلمانان هوشیار باشند که رفتارهای قدرتهایی را که انگشت خود را به سوی جوامع اسلامی نشانه رفتهاند، تأیید نکنند.»
«وظیفه مسلمانانی که در جوامع غیر اسلامی زندگی میکنند مهمتر است، آنها باید به دنبال دانش باشند و حقوق شهروندی شان رعایت شود… مسلمانان در جوامع غیر اسلامی باید بپذیرند که شهروند این کشورها هستند و ضوابط شهروندی را رعایت کنند و دولتهای غربی نیز باید حق شهروندی آنان را به رسمیت بشناسند و از هرگونه تبعیض بر ضد مسلمانان پرهیز کنند.»
«حجاب یک اصل اسلامی و یک امر هویتی و اعتقادی است و من به دولتها نصیحت کردم که با این موضوع اعتقادی برخورد خشن نکنند زیرا میتواند آثار منفی به دنبال داشته باشد.»
”
اگر از نوآوری نترسیم و دچار تعصب نشویم و عادتهای کهنه را عین اسلام ندانیم، میتوان اسلام را زیباتر به جهانیان معرفی کرد.
“
—۴ نوامبر ۲۰۰۶/ ۱۳ آبان ۱۳۸۵
«اگر از نوآوری نترسیم و دچار تعصب نشویم و عادتهای کهنه را عین اسلام ندانیم میتوان اسلام را زیباتر به جهانیان معرفی کرد.»
۴ نوامبر ۲۰۰۶/ ۱۳ آبان ۱۳۸۵؛ «در دیدار با رهبران مسلمانان بریتانیا» [۲۴۰]
«تمدن غرب، تمدن نوینی که دستاوردهای مثبت آن کم نیست و آثار منفی آن نیز بهخصوص برای غیر غربیان فراوان است؛ این تمدن واقعیت انکارناپذیر زمانه ما است که سرنوشت ما مسلمانان نیز در نسبت به آن رقم میخورد، درک و فهم خردمندانه ما از این واقعیت و یافتن میزان تأثر ما از آن و تأثیر ما برآن یک ضرورت است.»
۱۳ نوامبر ۲۰۰۶/ ۲۲ آبان ۱۳۸۵؛ «در مرکز دایرهالمعارف اسلامی ترکیه» [۲۴۱]
«برخلاف آنچه جنگ تمدنها میگوید، هیچگاه میان تمدنها و فرهنگها جنگ نبوده؛ جنگها همیشه انگیزهٔ سیاسی و اقتصادی داشتند در حالی که تمدنها همیشه هم با هم داد و ستد و بده بستان کردهاند.»
”
ما میتوانیم رشتههای مشترک را در فرهنگها و تمدنها بیابیم و با همهٔ اختلافاتمان اهداف مشترک برای خودمان تعریف کنیم و نیز راهکارهای مشترک برای رسیدن به آن هدف است.
“
—۱۴ نوامبر ۲۰۰۶/ ۲۳ آبان ۱۳۸۵
«ما میتوانیم رشتههای مشترک را در فرهنگها و تمدنها بیابیم و با همهٔ اختلافاتمان اهداف مشترک برای خودمان تعریف کنیم و نیز راهکارهای مشترک برای رسیدن به آن هدف است.»
«ما خیلی چیزها را میتوانیم از غرب بگیریم ولی خیلی چیزها را میتوانیم به غرب بدهیم و شاید زبان هنر رساترین و موثرترین زبان برای تفاهم و برای انتقال ایدهها و مفاهیم و ارزشها به یکدیگر باشد.»
«از سادهترین دورههای تمدن بشری تا پیچیدهترین آنها، ورزش همواره مقولهای مهم و تأثیرگذار در ارتباطات میان فرهنگی بوده و هست. هر وجهی از حیات جمعی که ظرفیت آفرینش، انتقاد و دریافت فرهنگی را داشته باشد زمینه و وسیلهای برای تعامل و تبادل میان فرهنگها و تمدنهاست و چه زمینه و وسیلهای توانمندتر از ورزش که عهدهدار این مهم باشد.»
۲۰ نوامبر ۲۰۰۶/ ۲۹ آبان ۱۳۸۵؛ «پیام به نخستین هم اندیشی بینالمللی تاریخ ورزش ایران» [۲۴۳]
«اصلاحات نه با دوم خرداد شروع شد و نه با آن پایان یافته است. اصلاحات همواره در متن جامعه نوین ایران جایگاه و پایگاه وسیعی داشته است. بیش از ۱۰۰ سال است که ملت ما اعم از روحانی، دانشگاهی، کشاورز، زن و مرد بدون هیچگونه ابهامی، آزادی، استقلال، مردمسالاری و تبدیل رابطهٔ «خدایگان و برده»، به «دولت و ملت» را به محوریت خود ملت فریاد زدند.این فریاد را حتی کسانی که کمشنوا نیز باشند میتوانند بشنوند.»
«جوهرهٔ دین در زمان و مکان ثابت است و تغییرپذیر نیست مگر اینکه کسی به اصول دین اعتقاد نداشته باشد؛ اما برداشتهای ما از دین، آنچه به صورت عادتهای ما بوده است، همه قابل تغییر است.»
«اصلاحات معتقد است دین نمیتواند با راهحلهای عالمانه و مدبرانه مخالف باشد چرا که دین برای اصلاح جامعه آمده است. اصلاحات معتقد است که در دورانهای مختلف با شعارهای مختلفی که انسانها دارند، همانگونه که نگاه خاصی به جهان دارند و با گذشت زمان و با بسط آگاهی انسان، نگاه او به دین نیز تغییرپذیر است.»
”
اسلام دین اجتماعی است؛ یعنی ناظر در رویهٔ زندگی است که در این دنیا تحقق پیدا میکند، دینی نیست که فقط به امید سعادت آن جهانی، دیگران را به ترک این دنیا دعوت کند؛ اما نظارت آن به جهان، نظارت بنیادی است؛ یعنی اصولها، معیارها و چارچوبهایی را برای نحوهٔ زندگی مشخص میکند. این خود انسانها هستند که با فکر خویش باید نظام اقتصادی و سیاسی خود را متناسب با زمان و مکان ایجاد کنند.
“
—۴ دسامبر ۲۰۰۶/ ۱۳ آذر ۱۳۸۵
«اصلاحات درصدد تغییر معادلات قدرت و تغییر نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و بینالمللی در جامعه ماست. اصلاحات درصدد تغییر بوده است و نه امروز بلکه از دیروز و تا فرداهای آینده.»
«هیاهوها و عوامفریبیها فرو خواهد نشست. آنچه در متن جامعه است همچنان ادامه خواهد یافت. بادها و خاشاکها ممکن است بیازارد دلها را و یا چشمها را جذب کند؛ اما اینها خواهد گذشت.»
«اسلام دین اجتماعی است؛ یعنی ناظر در رویهٔ زندگی است که در این دنیا تحقق پیدا میکند، دینی نیست که فقط به امید سعادت آن جهانی، دیگران را به ترک این دنیا دعوت کند؛ اما نظارت آن به جهان، نظارت بنیادی است؛ یعنی اصولها، معیارها و چارچوبهایی را برای نحوهٔ زندگی مشخص میکند. این خود انسانها هستند که با فکر خویش باید نظام اقتصادی و سیاسی خود را متناسب با زمان و مکان ایجاد کنند.»
«اصلاحاتی که ما داریم یا حداقل بنده دارم که وفادار به اسلام است و معتقد است که اصلاحات عظیم و وفادار به اسلام بوده است و خواستار رعایت معیارهای اصولی اسلام و نه صورتها و ظواهر در عرصه اجتماعی بوده است.»
«اگر رای مردم ملاک است، هیچکس حق ندارد نه به نام خدا و نه به نام شیطان و نه به نام انسان و یا هر چیز دیگری آنچه را که مردم نمیخواهند بر آنها تحمیل کند و در جمهوری اسلامی هم این اصل باید محترم باشد. اراده مردم بروز و ظهورش در عرصه انتخابات است.»
میان اسلام و مسیحیت نادرستفهمیهای دیرین وجود دارد، اما عامل اصلی آن دین نیست، بلکه علل آن اقتصادی و سیاسی است که متأسفانه این دلایل از دین استفاده منفی مینمایند. ما باید نادرستفهمیها را مهار کنیم. نباید گذاشت که قدرتمندان و سیاستمدران از احساسات دینی بهصورت زشت استفاده نمایند.
“
—۹ مه ۲۰۰۷/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶
«آسیا که مهد تمدنها و فرهنگهای زنده بشری و خاستگاه دینهای بزرگ است میتواند پرورشگاه تفکر زایندهٔ جهانی نیز باشد.»
«فرهنگهای آسیایی به سبب همانندی عمیقی که در نگاه به هستی، انسان و جامعه دارند در صورت فزونی یافتن ارتباطات میان آنها میتوانند به زایندگی نیروهای تمدنی جهان کمک کنند. همافزایی فرهنگهای ریشهداری که بر تفکر، واقعگرایی، اعتدال و زیباییشناسی استوارند مایه تقویت و پیشبرد صلح عادلانه، توسعه همهجانبه و مردمسالاری فراگیر در همه جهان خواهد شد.»
«جهان امروز نیازمند تعامل در عین پذیرش تفاوتها، رفاقت در عین قبول رقابت و وحدت در عین کثرت است.»
«من از گفتوگوی میان فرهنگها و تمدنها نه تنها به عنوان یک نظر و اندیشه که به عنوان یک راهبرد و برنامه عملی بسیار سخن گفتهام.»
«ما نیازمند جهانی آباد، برخوردار، پیشرو و انسانی برای همه جهانیان، نه برای بخشی از آدمیان هستیم و در همان حال از فاجعه گرفتار آمدن جان بینهایت جو و حقیقتپوی انسان در چنبرهٔ قالبهای تنگ و روزمره و مادی باید جلوگیری کنیم.»
۲۳ مارس ۲۰۰۷/ ۳ فروردین ۱۳۸۶؛ در کنفرانس India Today، دهلینو[۲۴۵]
«اسکندریه محل تلاقی تمدنهای شرقی و غربی است و عرضهکنندهٔ رنگین کمان دلانگیزی از فرهنگهای یونانی و ایرانی و مصری و عربی در آسمان تمدن بلندآوازهٔ اسلامی است.»
«اسکندریه جایگاه تلاقی شرق و غرب است و خط فکری که آتن را به پاریس و ایتالیای دوران رنسانس میپیوندند از اسکندریه و بغداد و ری و نیشابور و قاهره و قرطبه میگذرد؛ و اگر این مراکر اخیر نبودند، این رشته گسسته میشد. غرب امروز واسطهٔ مستقیم تمدن یونانی نیست، همچنانکه تمدنی که امروزه شرقی یا اسلامی نامیده میشود بدون میراث یونانی، هویتی را که در تاریخ کسب کرده است نمیداشت.»
«انس با کتاب، انسِ خلوت و سکوت و تفکر است. امیدوارم لذت این انس نصیب همه ما بشود.»
۲۸ مارس ۲۰۰۷/ ۸ فروردین ۱۳۸۶؛ «سخنرانی در کتابخانه بزرگ اسکندریه» [۲۴۶]
«نمی توان به نام دفاع از اسلام جلو پرسش و آزادیاندیشه را گرفت، بلکه باید اسلام را فرازمانی و فرامکانی دید.»
«وقتی که استبداد صورت غالب سیاست در سراسر دنیای اسلام شد، هم آیین زیان دید و هم اندیشه از کار افتاد و هم راه کمال بر جامعهٔ اسلامی بسته شد.»
«من کوشیدهام تا در حدِّ توان، جامعهٔ اسلامی را در درون خود به بازگشت به اصالتهای قرآنی در عین نوآوری در اندیشه و عمل و همزمان با آن به استقرار و تقویت جامعهٔ مدنی به وضع سیاست اخلاقی فراخوانم. در عرصهٔ بینالمللی هم بر گفتوگوی میان غرب و اسلام و گفتوگوی تمدنها در وضعیتی برابر و حرکت به سوی ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت تأکید داشته و دارم.»
«مطمئن هستم که علیرغم وضع ناگواری که افراطگرایانِ خشونتطلب در دوسوی جهان ایجاد کردهاند، وجدانهای بیدار در جهان امروز، بهخصوص نسل جوان و نوجو و در عین حال حقیقتطلب و هویتخواه میکوشند نقش خود را در جهان اسلام نسبت به اسلام، مسلمانان و همه جهانیان ایفا کنند. نقشی که بر پایهٔ تمایزها و تشخّصهای روشن در حال شکلگیری است: تمایزها و تشخّصهایی که در آن: تجدد آری؛ تقیلد بیچون-و-چرا از غرب نه استقلال آری؛ استبداد نه پیشرفت و توسعه آری؛ بیگانگی با حقوق انسانی نه مردمسالاری آری؛ نفی ارزشهای متعالی نه حاکمیت بر سرنوشت آری؛ خودمداری و اسارت در بند قدرتهای بیمهار حاکم نه آزادی در اندیشه، منطق در گفتار و قانون در عمل آری؛ بی بند-و-باری، بیمسؤولیتی و بیاعتنایی به ارزشهای اخلاقی و معنوی نه اتحاد دینی و ائتلاف سیاسی آری؛ ادغام و پذیرش هژمونی مذهبی و قومی نه نیرومندتر شدن آری؛ تجاوز به دیگران نه مقاومت خردمندانه آری؛ خشونت و ترور نه مبنا یافته است.»
«آیا زمان آن نرسیده است که از جنبش احیاگران و مصلحان دین و کوشندگان راه تقریب در یکصد سال اخیر و در همهٔ کانونهای مولد اندیشه، دانش و فرهنگ جهان اسلام فهمی تازه داشته باشیم؟»
۲۸ مارس ۲۰۰۷/ ۸ فروردین ۱۳۸۶؛ «سخنرانی در دانشگاه الازهر» [۲۴۷]
«مسلمانان در ارتباط با مسئله جهانیسازی تبدیل به مصرفکننده شدهاند و هیچ نقش فعال و مثبتی در دستاوردهای جهانیسازی ندارند. این امر ما را در موقعیت ضعف قرار داده و همزمان مبلغان درگیری ادیان و تمدنها در غرب، خشونت و تروریسم را به اسلام نسبت داده و در رسانههای خود فرهنگ اسلامستیزی را به بهانهٔ جنگ با تروریسم تبلیغ میکنند.»
۲۸ مارس ۲۰۰۷/ ۸ فروردین ۱۳۸۶؛ «آیین افتتاح نوزدهمین نشست شورای عالی امور اسلامی مصر در قاهره» [۲۴۸]
«میان اسلام و مسیحیت سوءتفاهمهای قدیمی وجود دارد، اما عامل اصلی آن دین نیست، بلکه علل آن اقتصادی و سیاسی است که متأسفانه این دلایل از دین استفاده منفی مینمایند. ما باید این سوء تفاهمها را مهار کنیم. نباید گذاشت که قدرتمندان و سیاسیون از احساسات دینی به صورت زشت استفاده نمایند.»
۹ مه ۲۰۰۷/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶؛ «سخنرانی در دانشگاه پالرمو» [۲۴۹]
زمینههای نشنیدن و ندیدن در جهان ما کم نیستند. زور، خشونت و دیگر-هراسی در زمرهٔ مهمترین پارازیتها و موانع ارتباطیاند. صدای بلند خشونت نمیگذارد صدای آرام دیگر شنیده و فهمیده شود.
من شخصاً متقاعد شدهام که بشر در پی صلح و توازن است و ذاتاً از بحران و خشونت دوری میکند و همین انگیزهای برای پیشبرد پروژهٔ گفتوگوی تمدنها میشود. این پروژه تلاشی است برای آشنا ساختن مردم با فرهنگهای دیگر و کشف عناصر مشترک فرهنگی به عنوان پیشنیازهای صلح جهانی.
«زمینههای نشنیدن و ندیدن در جهان ما کم نیستند. زور، خشونت و دیگر-هراسی در زمرهٔ مهمترین پارازیتها و موانع ارتباطیاند. صدای بلند خشونت نمیگذارد صدای آرام دیگر شنیده و فهمیده شود.»
«قدرت در روزگار ما بیمقصد، بیمسؤولیت و حتی بیخواست-و-آرزو است. قدرت چیزی جز خود را نمیخواهد و قدرتی که در پی دستیابی به قدرت است، مصداق بارز نهیلیسم است؛ این است فاجعهٔ بزرگ روزگار ما که در جنگها، اشغالها، آوارگی انسانها، پایمال کردن حق و حقوق ملتها و ترور و خشونت تجلی میکند؛ این است راز -و-رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، هنر و دین توسط قدرت و اشتهای سیریناپذیر قدرتهای ریز-و-درشت روزگار ما برای استیلا بر آنچه آن را غیرخودی و دیگری میدانند نصیب ما شده است و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کرده است.»
«بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران بوده و هستند که جهان را به اندازهٔ قد-و-قوارهٔ خیال خود خواستهاند و فاجعه تنها در خلط میان وهم و واقعیت نیست. فاجعه در این است که آنها تمام قدرت جامعه و کشور خود را در راه تحقق چیزی به کار گیرند که اساساً وجود ندارد. بلافاصله در همینجا برای رفع هرگونه سوء تفاهم باید توضیح دهم که هیچکس حق ندارد و نمیتواند از متفکران و سیاستمداران و مردمان یک جامعه بخواهد که دست از آرمانخواهی و اشتیاق به زندگی و جامعهای عادلانه و انسانیتر بردارند و تسلیم امر واقع شوند.»
«مگر در جهانی که در آن هر روز هزاران کودک گرسنه میمیرند و هزاران بیمار با درد و شکنجه به هلاکت میرسند، جهانی که در آن خانههای سستبنیاد و فقیرانه بر سر ساکنان مظلوم آن خراب میشود و آوارگان در اردوگاهها به دنیا میآیند، رشد میکنند و همانجا میمیرند و میلیونها انسان از خانه و کاشانهٔ خود رانده شده و حقِّ بازگشت به خانه را ندارند، مگر این جهان را میتوان پذیرفت و برای تغییر و بهبود آن نکوشید؟ ولی آرمانهای قدرتمندان متوهم نه تنها درصدد تغییر این وضع ناگوار نیست، بلکه توهمات و رفتارهای آنان خود مهمترین موجب و سبب پیدایش این واقعیت و وضع ناگوار است.»
«تأکید میکنم که هر کس به نام اسلام دست به ترور و جنایت بزند، در نخستین گام و قبل از قتل هر کس، معنویت لطیف و انسانیت اسلام را نابود کرده است.»
«به نام دین نمیتوان و نباید خشونت ورزید، چنانکه به نام حقوق بشر و دموکراسی نمیتوان جهان را جولانگاه نیروهای نظامی خود کرد. باید با دو چشم، وضعیت سیاسی جهان را نقد کرد. محکومیت یک گروه و نادیده گرفتن ظلم و تعدی گروه مقابل نتیجهای جز استمرار دور باطل قتل به خاطر انتقام، و انتقام به خاطر قتل ندارد.»
«مسلمانان باید امروز با تمسک به کتاب آسمانی و سنت دینی خود، مبشران صلح و امنیت و آزادی و عدالت باشند و قدرتهای بزرگ نیز نباید با تحریک گروهی که جز حقد و کینه مسلمانان را در سینه ندارند، جنگ تبلیغاتی و نظامی علیه مسلمانان را ادامه دهند و خیرخواهان در جهان غرب و جهان اسلام باید بکوشند که در هر دو جهان خشونتگرایان مغرور و متوهم را منزوی و افکار عمومی را از آنان بگیرند.»
۶ ژوئن ۲۰۰۷/ ۱۶ خرداد ۱۳۸۶؛ «سخنرانی در دانشگاه هاروارد» [۲۵۱]
«در تعریف جهانیشدن بایستی به تعریف جدیدی از انسان برسیم، بدین معنا که تمام انسانها – و نه گروهی خاص – را به شمار آوریم تا اینکه قدرتهای بزرگ، نه تنها حاضر باشند منافع خود را بر منافع دیگران ترجیح ندهند، بلکه سهم خود را بر اساس دفاع و حراست از حقوق تمامی انسانها بپردازند.»
«باید کوشید که افکار عمومی در دنیای اسلام و غرب را از قشریهای ظاهرپرست و خشونترا گرفت و در اختیار منطق و عقل و معنویت و اخلاق قرار داد. این رسالتی است که در خودم احساس میکنم و فکر میکنم این زمینه را نباید از دست داد.»
آیا در دنیای امروز انسانیت و عدالت حکم میکند؟ آیا استخوانهای انسان امروز زیر ستم و چنبرهٔ اقدامات ضد انسانی خرد نمیشود و آیا مهمترین مسألهٔ جهان امروز نبود امنیت نیست؟
“
—۳۰ اوت ۲۰۰۷/ ۸ شهریور ۱۳۸۶
«آیا در دنیای امروز انسانیت و عدالت حکم میکند؟ آیا استخوانهای انسان امروز زیر ستم و چنبرهٔ اقدامات ضد انسانی خرد نمیشود و آیا مهمترین مسألهٔ جهان امروز نبود امنیت نیست؟»
«هیچکس حق ندارد برای شما تصمیم بگیرد. هیچکس قَیِّم شما نیست و یک دانشجو و بازاری همان اندازه حق دارد که یک عالم مجتهد در تعیین سرنوشت اجتماعی خود دارای حقِّ رأی است.»
«اینکه جامعهای مستقر شود که در آن انسان حقِّ حاکمیت بر سرنوشت خود را داشته باشد و راههای آن را پیدا کند و نظامی مستقر شود که هر غیر مسلمانی نیز در آن احساس آزادی، شرافت و امنیت کند؛ باید هدف ما باشد.»
«وظیفهٔ ما این است که اسلام را به عنوان دین خرد، انسانیت، صلح، عدالت، برخوردار از عرفان متعالی و سیرابکنندهٔ روح انسان امروز است به جهان به درستی معرفی کنیم.»
«من شخصاً متقاعد شدهام که بشر در پی صلح و توازن است و ذاتاً از بحران و خشونت دوری میکند و همین انگیزهای برای پیشبرد پروژهٔ گفتوگوی تمدنها میشود. این پروژه تلاشی است برای آشنا ساختن مردم با فرهنگهای دیگر و کشف عناصر مشترک فرهنگی به عنوان پیشنیازهای صلح جهانی.»
«مهمترین مانع در ایجاد روابط میان جهان اسلام و غرب، سوء ظن و سوء تفاهمهای تاریخی است که در هر دو طرف نسبت به طرف مقابل وجود دارد و منشأ آن را میتوان در جنگهای صلیبی و میراث استعمار غربی جستوجو کرد. در عین حال، هر دو این موارد ریشه در فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتهاست و نباید به عنوان مانیفست اسلام بر علیه مسیحیت در نظر گرفته شود. خوشبختانه، بالا رفتن آگاهی نخبگان، چه در جهان اسلام و چه در غرب سبب شده است که این طبقه از مردم، خواهان بر طرف ساختن سوءتفاهمهای پیشین و تغییر ذهنیتها شوند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی در غرب و سرمایه معنوی جهان اسلام، دو طرف میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند و آیندهای مشترک را که در آن اصل بر توازن است، رقم بزنند.»
«اگر شاهد جدایی و تفرقه میان تمدنها هستیم، اگر علم و تکنولوژی ما را به بهشت رهنمون نکردهاست و کابوس منطق و استدلال را از سر میگذرانیم، اگر در جهانی نیمه مغشوش به سر میبریم، اگر وعدههای دنیای جدید به تراژدی سیاستهای امروز جهان منجر شدهاست، علت همه اینها تا حدودی این است که ما به اندازهٔ کافی حلقههای زنجیر ناشکیبایی را نشناختهایم. این عدم شناخت است که بیخبری را به جای روشنگری، انحصار را به جای فراگیری و همسانسازی را به جای تنوع به ارمغان میآورد.»
”
ایدهها و ایدئولوژیهای استبدادگرایان که جهان را به ما در مقابل آنها تقسیم میکنند و مدعی حقیقت مطلق هستند نیز منجر به ناشکیبایی و خشونت در جهان میشود. این بحث که شما یا با ما هستید یا علیه ما، نمونهای از همین ایدئولوژی است.
“
—۱ سپتامبر ۲۰۰۷/ ۱۰ شهریور ۱۳۸۶
«ایدهها و ایدئولوژیهای استبدادگرایان که جهان را به ما در مقابل آنها تقسیم میکنند و مدعی حقیقت مطلق هستند نیز منجر به ناشکیبایی و خشونت در جهان میشود. این بحث که شما یا با ما هستید یا علیه ما، نمونهای از همین ایدئولوژی است.»
«بشریت انتخاب دیگری جز فعالیت گروهی برای شناختن مسائل مشترک امروز ما ندارد، در غیر این صورت، ما با خطر از بین رفتن نوع بشر و سیارهمان روبرو هستیم.»
«اگر من به آیندهٔ بشریت خوشبینم و فکر میکنم که به جای جنگ تمدنها داریم روزبهروز به سوی نقطهٔ مقابل آن، یعنی گفتوگوی تمدنها پیش میرویم، به این دلیل است که اعتقاد راسخی به اصل نیکخواهی در فطرت انسان دارم، اصلی که خود را در میراث چند هزار ساله و غنی تمدن بشری به اثبات رساندهاست. دربارهٔ سیر تکاملی نوع بشر و عمق پیشرفت عقلانیمان تردیدی ندارم که در جهت صلح و سازگاری است.»
۱ سپتامبر ۲۰۰۷/ ۱۰ شهریور ۱۳۸۶؛ مصاحبه با UN Chronicle[۲۵۵]
انسانها وابسته به هر تمدن و آیین فرهنگی که باشند نیازمند شنیدن از یکدیگرند تا بتوانند در تبدیل جهان هراسانگیز امروز به جهانی امن و آزاد و همبسته گامی فرا پیش نهند.
بیائید فرا بخوانیم همهٔ انسانها را به صلح، به عدالت، به عشقی که شاعر شاعران جهان - یعنی حافظ - صدایی از صدای سخن او خوشتر نشنید و گفت:
«انسانها وابسته به هر تمدن و آیین فرهنگی که باشند نیازمند شنیدن از یکدیگرند تا بتوانند در تبدیل جهان هراسانگیز امروز به جهانی امن و آزاد و همبسته گامی فرا پیش نهند.»
۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷/ ۲ مهر ۱۳۸۶؛ پیام به نشست :زمینههای عینی و ذهنی گفتوگوی تمدنها؛ دانشگاه صنعتی شریف[۲۵۶]
«من میدانم که علم را قدرتمندان پدید نمیآورند، اما فاجعه آن است که قدرتمندان یا بهتر است بگوییم سیاستمداران از علم و تکنولوژی در مسیر آنچه منافع خود میدانستهاند، سوء استفادههای فراوان کردهاند، چنانکه از دین و فلسفه و هنر و سایر تجلیات روح بلند آدمی بهرهبرداری سوء شده و میشود.»
«باید بپذیریم که علم صرف نظر از بحثهای گسترده دامنی که دربارهٔ ماهیت آن هست، هدیهٔ بزرگ خداوند به انسان است، اما بزرگتر از علم، خود آدمی است که علم را در اختیار دارد. انسان اگر خیرخواه باشد علم نیز به بسط خیر کمک خواهد کرد.»
۲۰ اکتبر ۲۰۰۷/ ۲۸ مهر ۱۳۸۶؛ «همایش:علم، دروازهای برای تفاهم»[۲۵۷]
«عشق در ادبیات بهصورت غزل و خشونت در قالب حماسه تجلی مییابد، هنر بزرگ را این است که از عشق، حماسه و از جنگ، غزل بسازیم.»
۲۸ نوامبر ۲۰۰۷/ ۷ آذر ۱۳۸۶؛ «مراسم:هر روز بی تو روز مباداست؛ برای بزرگداشت قیصر امینپور»[۲۵۸]
«فکر میکنم امروز از هر فردی در هر جای جهان مهمترین و فوریترین مشکلش را بپرسیم، پاسخ عدم امنیت و ناامنی ناشی از اعمال ابراز خشونت در روابط انسانها و بینالمللی را بیان کند. آن که جنگ میکند ابزاری به جز خشونت نمیشناسد؛ و آن که ترور میکند خشونت را تقدیس میکند و این نا امنی موجود در دنیا، نگرانی مشترک همه ماست.»
«ما باید سوء تفاهماتی را که در طول تاریخ در مورد ادیان بوجود آمده برطرف کنیم و به محبت و ابراز علاقه توجه نشان دهیم و ابتدا بکوشیم روح پیروزان ادیان خود را از سلطهٔ جنگ روانی و سوء استفاده از دین برای توجیه خشونت رها کنیم.»
«یکی از محرومیتهای زنان این است که الگو را مرد قرار میدهند و میگویند برای تساوی زن باید مثل مرد شد در حالیکه این اهانت به زنان عالم است. زن بودن یک فضیلت است و زن و مرد هر دو جامعه را تشکیل میدهند و راه تکامل بشری را هموار میکنند.»
«یکی از راهها برای آشتی و صلح دین را کوشش در جهت ترویج روح لطیف زنانه بیش از روح خشن مردان در عرصههای عمومی است. خشونتهایی که در جوامع وجود دارد، درغیبت روح لطیفی که میتواند با آن مقابله کند، تشدید خواهد شد.»
۲۸ نوامبر ۲۰۰۷/ ۷ آذر ۱۳۸۶؛ «دیدار با میهمانان خارجی و داخلی نشست:زنان بانیان صلح از راه دین»[۲۵۹]
۸ دسامبر ۲۰۰۷/ ۱۷ آذر ۱۳۸۶؛ «سخنرانی در دانشگاه گوادالاهارا، مکزیک»[۲۶۰]
«کاری که من کردم این است که جوانان را باور و سعی کنم به گونهای که هستند به آنها نگاه کنم، نمیدانم چهقدر موفق بودهام، فقط میدانم جوانان از اینکه من چهقدر تلاش کردهام، آگاهند.»
«من قطرهای بسیار کوچک و ناچیز از اقیانوس عظمت و بزرگی ملت ایران هستم و به این افتخار میکنم که ایرانیام.»
«ایران بسیار بزرگ است و باید جایگاهی بالاتر از آنچه امروز دارد، در عرصهٔ بینالمللی داشته باشد.
۲۳ دسامبر ۲۰۰۷/ ۲ دی ۱۳۸۶؛ «در جشن شب یلدای مجله چلچراغ»[۲۶۱]
«معتقدم جوهر ادیان با آزادی، پیشرفت و ترقی انسان مغایرت ندارد و با عقل انسان و بهکارگیری آن مخالفتی ندارد. معتقدم میان دین به این معنا با سیاست تضادی وجود ندارد.»
«در آغاز قرن ۲۱ هستیم. سکولاریسم و مدرنیته دستاوردهای بسیار بزرگی داشته، اما مشکلاتی هم برای بشر داشته است… زندگی بهرغم پیشرفتهای فنی و علمی خشک و بیروح شده و یک بینش معنوی که عمدتاً در ادیان است اگر به آن تزریق شود، میتواند مدرنیته را لطیف و کارآمدتر کند.»
«نباید گفت اگر دین را از صحنهٔ زندگی خارج کنیم، زندگی آرام میشود. برای اینکه جنگ نباشد بشر باید خودخواهیاش را کنار بگذارد، خود را مدار و محور عالم نداند؛ چه به نام مذهب باشد و چه غیر مذهب.اولاً باید دین را بهگونهای فهمید که با آزادی و پیشرفت موافق باشد، ثانیاً باید متوجه باشیم حقیقت دینی که ما میگوییم غیر آن چیزی است که در تاریخ از جمله در قرون وسطی تحقق پیدا کرده است.»
«انقلاب اسلامی ما پیشنهاد جمهوری اسلامی داد، در جمهوری محور و مدار مردماند؛ البته چون مردمی مسلمان هستند طبیعتاً دلشان میخواهد جامعهشان طوری باشد که از ارزشهای دینی پیروی کند. در جمهوری اسلامی ایران پایههای اصلی دموکراسی به رسمیت شناخته شد. معتقدم با اجتهاد اسلامی که بهخصوص در شیعه وجود دارد، میتوان بسیاری از غالبها را شکست. میتوان نوآوریهایی داشت. میتوان دین و احکام را چنان استنباط کرد که ساز-و-کاری با مصلحت و عقل بشر و رفعکننده نیازهای امروز او باشد.»
«معتقدم جامعه میتواند به نحوی از انحا وفادار به ارزشهای دینی باشد، در عین حال بتواند برخوردار از قوانینی باشد که سازگار با پیشرفت، ترقی و دموکراسی باشد.»
«اصلاحات با من شروع نشد و با من هم خاتمه نیافت. اصلاحات در دوران جدید لااقل سابقه صدساله دارد.»
«ملت ایران یکصد سال است که سه چیز میخواهد؛ آزادی، استقلال، پیشرفت چرا که از استبداد و دیکتاتوری رنج برده، از وابستگی به اجانب رنج برده و از عقبماندگی نیز رنج برده است. همه حرکتهای یکصدساله در این جهت قابل توجیه است.»
«در انقلاب اسلامی تحول بزرگی رخ داد یعنی خواست تاریخی ملت ایران که عبارت است از آزادی، استقلال، پیشرفت و با هویت تاریخی ایران که هویت دینی بود، همسو شد. در انقلاب اسلامی مردم از پایگاه دین خواستار استقلال، آزادی پیشرفت شدند. انقلاب اسلامی بزرگترین اصلاحات بود.»
«دینی که در انقلاب و قانون اساسی که بود و هست طرفدار آزادی، استقلال و پیشرفت است؛ دفاع از آزادی، مخالفت با استبداد و دفاع از دموکراسی، حق حاکمیت انسان بر سرنوشت، دفاع از عدم وابستگی و طرفداری از استقلال، تلاش برای توسعه و جبران عقبماندگی تاریخی، توسعه سیاسی، اقتصادی و علمی. اینها خواست اصلاحاتی بود که من گفتم؛ معتقدم اسلامی که در انقلاب اسلامی و قانون اساسی ما بود نیز همین را میگفت؛ بنابراین این اصلاحات، ریشه در خواست ملت ایران دارد. معتقدم حقیقت انقلاب مردم ما هم همین را گفت؛ بنابراین چون بستر آن خواست مردم است اصلاحات تداوم خواهد یافت.»
۱۵ ژانویه ۲۰۰۸/ ۲۵ دی ۱۳۸۶؛ «مصاحبه با روزنامهٔ الپائیس، مادرید» [۲۶۲]
«گویی خدا عاشورا را آفرید که بگوید چگونه انسان میتواند به اوج والایی برسد یا در ژرفای پستی و پلشتی فرورود.»
«همان گونه که خداوند در کتاب مبینش فرموده، انسان در میانه آفریده شده و در این سوی آفرینش هم میتواند خود را به مقام و جایگاهی نزدیک فرشتگان برساند و یا در جایگاه ذلت و خواری فرورود.»
«عاشورا تابلویی است که خدا آفریده تا این دو سوی بینهایت عزت و ذلت انسان را نشان دهد.»
«انسان در متن تاریخ رشد میکند. جامعه و تاریخ، ارادهٔ انسان را نمیگیرد، اما به شخصیت انسان شکل میدهد.»
«هنجارها و ارزشهایی که انسان به آن پایبند است تا حد زیادی تحت تأثیر شرایط تاریخی و اجتماعی قرار دارد… اگر میزانها نیکو باشد شخصیت انسان نیکو و اگر بد باشد شخصیت انسان زشت رشد پیدا میکند. آنچه که در جامعه وجود دارد به عنوان طبیعت ثانوی انسان در میآید که تغییر آن دشوار و نیازمند زمان است.»
«در جامعهٔ استبدادی ممکن است در صورت تحولات اجتماعی، آزادیخواهی، ترقیخواهی و پیشرفتخواهی به وجود بیاید، اما اگر به موانع بیرونی و درونی و استبدادزدگی توجه نداشته باشیم، تحقق این امور با مشکل مواجه میشود.»
«البته در جامعهٔ ما به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، مردمسالاری و آزادیخواهی به صورت گفتمان غالب درآمده است اما برای نهادینه شدن این گفتمان در جامعه باید ریشههای طبع استبدادزده خشکانده شود که این امر نیازمند کار فرهنگی است.»
«سکولاریسم، پاسخ غرب به بسیاری از جنگهایی است که بهواسطهٔ اعتقادات گوناگون افراد به وقوع پیوست. این امر موجب از میان برداشته شدن دلیل برخی از جنگها شد؛ اما بسیاری از جنگهای دیگر وجود دارند که هیچگونه پایه و اساس مذهبی ندارند. ما باید مذهبی را تعریف کنیم که با حقوق بشر و دین هماهنگی دارد چنین مذهبی نه تنها چنین مشکلاتی را به دنبال نخواهد داشت بلکه میتواند به حل آنها کمک کند.»
«مشکل ما [در خاورمیانه] مذهب نیست، بلکه افراطکاری است. افراطکاران به شکل و فرم باور داشته و بر ارزش ظاهری تمرکز میکنند و معتقدند این امر مقدس است. آنها به ایجاد نفرت علیه دیگران دست میزنند و هیچ گونه ابزاری جز خشونت در دست ندارند. این افراد به از دست دادن مذهب کمک میکنند.»
«چرا دربارهٔ مسلمانان میانهرو در جهان صحبتی نمیشود؟ صدای افراطکاران بلندتر شنیده میشود.»
«این باور که هر کس طرفدار ما نیست، علیه ما است و به همین دلیل ما این حق را داریم که هر کاری که مایلیم با دشمنانمان انجام دهیم در شرق و غرب یکسان است.»
۲۵ ژانویه ۲۰۰۸/ ۵ بهمن ۱۳۸۶؛ «مجمع اقتصاد جهانی در داووس»[۲۶۳]
«مفتخرم که ایرانی هستم و همواره ایرانی خواهم ماند… تلاش برای سربلندی ایران و بالا بردن حرمت ایرانی هدف من است و فکر میکنم یکی از موفقیتهای نسبی دوران مسؤولیتم احساس حرمت ایران از هر قشر و طبقهای در داخل و خارج از مرزهای ایران بود.»
«به اعتقاد من تجلّی روح ایرانی چهار جلوه دارد: یکتاپرستی، حقیقتجویی، عدالتخواهی و در نهایت رواداری؛ چهار مشخصه بارز روح ایرانی نشان میدهد روح ایرانی قادر است با وجود اختلاف نظرهایی که با دیگران دارد با آنها همزیستی کند.»
۶ اوت ۲۰۰۸/ ۱۶ مرداد ۱۳۸۶؛ «در جمع فعالان سیاسی اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد» [۲۶۴]
«من برای دفاع از اسلام منطقمدار، اسلام آزادیمحور و اسلام انسانساز در برابر تنگنظری و گرایشهای افراطی که به نام اسلام بهانه به دست دشمنان اسلام داده و راه را برای تسلط بر دنیای اسلام و سرکوب ملتها هموار کرده در حد توانم همواره تلاش کرده و میکنم.»
«اگر برای پیشرفت جامعه تلاش نشود و به نام اسلام حرمت جامعه شکسته شود، ناخودآگاه بزرگترین خدمت به بداخلاقی و گریز از دین شده است. امری که متأسفانه در سایه حفظ ظواهر و شالوده شکنی به نام دین ضربههای بزرگی به دین و اخلاق وارده نموده است.»
۹ اوت ۲۰۰۸/ ۱۹ مرداد ۱۳۸۶؛ «در دیدار با خبرنگاران حوزه دولت اصلاحات» [۲۶۵]
«مهمترین حقّی که خداوند به مردم داده و در قانون اساسی هم تصریح شده حق حاکمیّت مردم بر سرنوشتشان است. عدالت این است که خود مردم برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند و نظام از آراء مردم صیانت کند. عدالت اقتصادی هم از اهمیت به سزایی برخوردار است…»
۲۶ اوت ۲۰۰۸/ ۵ شهريور ۱۳۸۷؛ «دیدار جمعی از نمایندگان اصناف مختلف» [۲۶۶]
«من قطره کوچکی از اقیانوس موج خیز ایمان، عظمت، افتخار و بزرگی ملّت ایران هستم و مطمئن باشید سعی خواهم کرد در حد توانم در خدمت مردم باشم و برای اعتلای نام و حیثیت ایران و ایرانی و دفاع از منافع ملی و زمینه سازی برای پیشرفت همهجانبه کشور در عرصههای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نهایت تلاش خود را انجام خواهم داد.»
۱ نوامبر ۲۰۰۸/ ۱۱ آبان ۱۳۸۷؛ «در دیدار با نخبگان و فعالان اجتماعی سیاسی بوشهر» [۲۶۷]
«به نظر ما که هم اکنون دربارهٔ اصلاحات صحبت میکنیم، دین خواستار به کارگیری خرد در همه عرصهها است و پاسدار کرامت انسان و حقوق اساسی اوست. دین به تحول پذیری ذهن و زندگی انسان بر بستر تاریخ اذعان دارد و به تأثیر زمان و مکان در درک و تأمین نیازهای تحول یابنده انسان اعتراف میکند و همه اینها با نگاه منصفانه نسبت به متن دین قابل استنباط و درک است.»
«انسان و انسانیت یک استعداد است و آرمان چیزی است که این استعداد را بارور میکند و به کمال میرساند. اگر آرمان را از انسان بگیریم، انسانیت او پژمرده میشود و فروخواهد ریخت. شرط تداوم زندگی انسانی و بارور شدن انسانیت او، به آرمان اوست.»
«آرمان یک خواست متعالی است، برای تغییر وضع موجود، گذر از آنچه که هست؛ بسوی یک هدف متعالی و مقصد عالی و والا.»
«قدرت در معرض فساد است و اگر مراقبت نشود؛ منشأ فسادهای بزرگ میشود. اگر قدرت، نه به عنوان راه بلکه به عنوان هدف در نظر گرفته شود، راهزن انسان میشود. قدرت و قدرت طلبی در تاریخ فسادها و جنایتهای بسیار بزرگی پدیدآورده است.»
«امام حسین علیه السلام یک آرمانخواه بزرگ است. در جهت فردی، دعای عرفه کافی است که آن عرفان بلند و آن آرمان والای اباعبدالله را ببینیم و متوجه شویم که چه انسانی را تصویر میکند. چگونه برای اینکه آزاد و آزاده باشد، فقط در مقابل خدا که فقط او شایسته پرستش است، تواضع میکند و همه چیز خود را به آن خدا پیوند میدهد و در جنبه اجتماعی هم تجلی آرمانخواهی امام حسین علیه السلام در عاشوراست و هدف بزرگ امام حسین علیه السلام: ۱- اعلام ناروایی و نارسایی و نا جوری وضع موجود است. ۲-ایجاد حرکت بسوی وضع مطلوب.»
۶ ژانویه ۲۰۰۹/ ۱۷ دی ۱۳۸۷؛ «شب عاشورا در جمع اصحاب فرهنگ و هنر» [۲۶۹]
«ما مردم سالاری دینی و جمهوری اسلامی را پذیرفتهایم و افتخار میکنیم که امروز هم این شعارها را میدهیم. پایدار شدن مردم سالاری رابطهای مستقیم با رشد فکری و آگاهی مردم، تبدیل شدن خواست فطری و احساسی آنها به گفتمان و درک این معنا از سوی جامعه و آمادگی برای پرداخت هزینه آن دارد و این امر در زمره کارهای درازمدت فرهنگی است، نه یک طرح سیاسی.»
۷ ژانویه ۲۰۰۹/ ۱۸ دی ۱۳۸۷؛ «دیدار با اقشار مختلف مردم استان گیلان» [۲۷۰]
«کسانی که جنگ و اشغال میکنند همانهایی هستند که مدعی دموکراسی هستند ولی از مرزهای خود که بیرون میآیند انسان برایشان ارزشی ندارد.»
«آرمانهای انقلاب، عدالت و منافع ملت برای ما ارزش است و شعاری کردن جامعه و به نتیجه نرسیدن سبب دلزدگی جامعه خواهد شد و این دفاع از ارزشها نیست.»
۱۷ ژانویه ۲۰۰۹/ ۲۸ دی ۱۳۸۷؛ «در دیدار با اقشار مختلف مردم استان زنجان» [۲۷۱]
«زن مسلمان ایرانی باید در عین پایبندی به ارزشهای دینی و معنوی و اخلاقی نشان دهد که میتواند الگوی مناسبی برای زن در روزگار ما باشد.»
«متأسفانه سیاست و سیاستمداری در طول تاریخ و حتی دوران مدرن، ماهیت و روند مطلوبی نداشته و ندارد. هیچ وقت نگاه من به دنیای سیاست نگاه مثبتی نبوده است؛ گرچه معتقدم در دنیایی که همه چیز آن سیاسی شده و سیاست بر پایه زور، فریب و دروغ استوار است، یک متفکر ناچار است به سیاست بیاندیشد، قبل از آنکه به آن اقدام کند. تأمل و تدبر در سیاست برای هر کسی که خود را نسبت به انسان و انسانیت دارای تفکر و مسؤولیت میداند امری ضروری و لازم است.»
«لازمه حیات دموکراتیک وجود احزاب و گروههای آزاد و مستقل از دولت و البته وفادار به آرمانهای جامعه و نظام برآمده آن است.»
«اینکه ما با مشکلاتی روبرو میشویم و سپس نگاهمان به سوی فردی میرود و انتظار داریم او بیاید و همه مشکلات را حل کند، نشانه ضعف و نقص اجتماعی است.»
۲۱ ژانویه ۲۰۰۹/ ۲ بهمن ۱۳۸۷؛ «در دیدار با اعضای شورای مرکزی مجمع زنان اصلاح طلب و نمایندگان استانها» [۲۷۲]
«ما گرچه از ارزشها دفاع میکنیم اما نمیتوانیم اجازه دهیم به نام اسلام، تحجّر و واپس گرایی و خرافات در ایران حاکم شود. انقلاب را نمیتوان به دست کسانی سپرد که به آرمانهای انقلاب و خواستهای مردم باور قلبی ندارند، یا اگر دارند برای رسیدن به آن به بیراهه میروند. بد مصرف کردن ارزشها دفاع از ارزشها نیست، بلکه بزرگترین ضربه به ارزشهاست.»
۲۴ ژانویه ۲۰۰۹/ ۵ بهمن ۱۳۸۷؛ «در جمع اقشار مختلف مردم استان گلستان» [۲۷۳]
«شاهد این هستیم برخیها گاهی برای توجیه سلیقهای، پشت سر ارزشها موضع میگیرند و بسیار سخاوتمندانه ارزشها از جمله یاد و نام شهیدان را ارزان مصرف میکنند.»
«اگر پشت نام شهیدان موضع بگیریم ولی در جامعه دروغ، ریا و تزویر رواج پیدا کند آیا جفا به خون شهیدان نکردهایم؟ آیا اگر اسلام و ارزشهای اسلامی و مناسک را بهانهای قرار دهیم، ولی شاهد رواج تحجر و خرافات و ظاهرگرایی که امام همواره با آنها مبارزه میکرد به جای حقایق دین که اخلاق و معنویت و سربلندی امت اسلامی است باشیم، به ارزشها جفا نکردهایم؟»
«این انقلاب، پیشنهاد جمهوری اسلامی را داد و جمهوری اسلامی یعنی مردم آزاد باشند، رای مردم تعیین کننده باشد، حکومت برآمده از رای و خواست مردم و مسئول در مقابل آنها باشد.»
«در جمهوری اسلامی مردم باید بتوانند حکومت را نقد کنند، اظهار نظر داشته باشند و به آن اعتراض کنند حکومت هم باید پاسخگوی مردم باشد و نیز نهادهایی باشند که قدرت را کنترل کنند.»
«اگر اسم جمهوری اسلامی داشته باشیم، ولی بداخلاقی در آن ارزش باشد از مسیر منحرف شدهایم. اگر اسم جمهوری اسلامی داشته باشیم ولی تبعیض در جامعه زیادتر شود حالا هر چقدر هم شعار اسلامی سر دهیم اما این به معنای رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی نیست.»
«نباید کاری کرد که دو فرهنگ رسمی و غیررسمی داشته باشیم.»
۲۷ ژانویه ۲۰۰۹/ ۸ بهمن ۱۳۸۷؛ «در جمع خانوادههای معظم شهدا» [۲۷۴]
«آنچه من پیشنهاد میکنم گفتوگو میان تمدنها و فرهنگهاست و در اولین گام میگویم که نمایندگان فرهنگها و تمدنها سیاستمداران نیستند، بلکه فیلسوفان، عالمان، هنرمندان و فرهیختگانی هستند که فرهنگ و تمدن را نمایندگی میکنند.»
«گفتوگو را نباید با مذاکره (Negotiation) که عمدتاً میان سیاستمداران صورت میگیرد و هدف آن جلب منفعت و دفع ضرر است و در دوران ما و شاید در طول تاریخ به تحمیل خواست و منفعت طرف قدرتمند به طرف ضعیف انجامیده و اگر مذاکره به این صورت به پایان نرسیده است به جنگ انجامیده است، اشتباه کرد.»
«همچنین گفتوگو با مباحثه (Debate) که معمولاً میان عالمان و مؤمنان بر سر مباحث علمی و اعتقادی صورت میگیرد تفاوت دارد.»
«با گفتوگو زبان مشترک پیدا میشود و با زبان مشترک، فکر مشترک شکل میگیرد و با فکر مشترک، رویکرد مشترک در مقابل جهان و حوادث جهانی به وجود میآید. از این رو حاصل گفتوگو در نهایت همدلی و همزبانی است.»
۲۴ مارس ۲۰۰۹/ ۴ فروردین ۱۳۸۸؛ «دانشگاه ملی استرالیا، کانبرا» [۲۷۵]
«بسیج نباید به عنوان یک بستر و ابزار در اختیار باندهای خاص سیاسی و احیاناً اقتصادی قرار گیرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فراتر از جریانات گروهی و باندی است و باید اینچنین بماند.»
«نمیتوانیم هر جا که کسی را نمیپسندیم به او بگوییم برانداز!»
۲۵ آوریل ۲۰۰۹/ ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸؛ «ر جمع تنی چند از فرماندهان سابق سپاه، ایثارگران و جانبازان» [۲۷۶]
«نزدیک غروب آفتاب است ولی من صبح را دوست دارم.»
پیش از سخنرانی میرحسین موسوی با اشاره به همزمانی ایراد سخنانش با غروب آفتاب
«فرصتها دیر و کم به دست میآید اما زود از دست میرود.»
«دین در ذات خود نه تنها عامل ستیز و خشونت نیست، بلکه میتواند سبب لطیفترین رواداریها و اخلاقیترین روابط میان انسانها گردد. قرآن کریم شاخصه ایمان و شخصیت مؤمنان را چنین بیان میکند: «وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ … [بقره]/مؤمنان همگی به الله، فرشتگان و کتابها و پیامبران او ایمان دارند (و بر این اصل پایبند اند که:) میان هیچیک از پیامبران تفاوتی نمیگذاریم.» بر پایهٔ این آیه شریفه مؤمن کسی است که به همهٔ پیامبران – و نه تنها پیامبر اسلام- و همهٔ فرشتگان و کتابهای آسمانی ایمان و باور دارد و برای اینکه در این بینش جامع تردیدی نماند تأکید میکند که هیچ تفاوتی میان پیامبران نیست.»
«در باب نسبت میان اسلام و مسیحیت، نه تنها گفتوگو ممکن است، بلکه فراتر از گفت و گو، همزیستی و بالاتر از همزیستی، همراهی و همکاری برای صلح بشری در این لحظه حساس و پرتنش تاریخی ضروری است.»
«تاریخ و حوادث تلخ آن را هر ملتی باید کم و بیش به تجربه بیاموزد و شاید یکی از وجود تراژیک بودن هستی آدمی در همین واقعیت نهفته شده است.»
«استقرار صلح علاوه بر لوازم و زمینههای اجتماعی نیازمند جانهای صلحطلب است. صلح زمانی مستقر خواهد شد که آدمیان بتوانند قلب خود را چونان ملکوت آسمانی سرزمین حکومت بی شریک و بلامنازع خداوند سازند.»
«با سلطنت پروردگار بر قلوب مردمان است که اسباب جنگ و نفرت یکسره برچیده خواهد شد. تنها سلطنت خداوند که همان سلطنت گسترده دامن محبت است – محبت به خدا، محبت به انسان و محبت به همه جهان به مثابه مظهر جمال و جلال خداوند- قادر است ما را برای همیشه از ترس و حرص و نفرت و خشونت آزاد کند و ارادههای خودپرست و منفعت طلب یکایک ما را به عزم استواری برای ایثار و دوستی و شفقت مبدل سازد.»
«دین ما اسلام نام دارد و اسلام با «سلام» و «صلح» همریشه است. اعتقاد به اسلام مستلزم تسلیم و تفویض ارادههای منفعتطلب و خودپرست و ستیزهجوی جزئی به اراده سراسر خیر و محبت خداوند است و مگر حضرت موسی و حضرت عیسی و همهٔ پیامبران بزرگ خدا پیروان ادیان خود را به همین امر مهم فرا نخواندهاند؟ پس مسلمان حقیقی و مسیحی و یهودی حقیقی کسی است که دعوت خداوند را برای ورود به سرزمین صلح پذیرفته است.»
۱۱ مه ۲۰۰۹/ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸؛ «سخنرانی در اجلاس مجمع تعامل؛ جده، عربستان» [۲۷۸]
«جوهر هویت ایرانی، هویت دینی و اسلامی است. منظور من این نیست که همه مردم پایبند به موازین دینی هستند، خیلیها ممکن است اینگونه نباشند، گرچه اکثریت در عمل پایبند هستند، ولی جوهر آن هویت دینی است و بخصوص وقتی عقبتر برویم میبینیم که جوهر تمدن، روح و فکر ایرانی دینی است.»
«این انقلاب گفت اسلامی که من میگویم، نه تنها با آزادی، استقلال و پیشرفت ناسازگاری ندارد، بلکه بسوی آنها تحریک میکند و فکر میکنم مردم به این اسلام رای دادند… اسلامی که ما گفتیم با انسان، حقوق اساسی، پیشرفت، مشارکت و ابتناء حکومت بر اراده آدمی سازگار بود.»
«یک چیز مشترک در جامعه ما هست و آن اینکه جامعه ما میتواند فقر و گرفتاری را تحمل کند، اما تحقیر شدگی را نمیتواند تحمل کند.»
«اگر کسانی پیدا شوند که مردم احساس کنند، به آنها راست میگویند و دروغ نمیگویند- ولو اینکه همه راستها هم گفته نشود-، به آنها احترام حقیقی میگذارند و خود را کوچک آنها -و نه ارباب- میدانند و احساس کنند که از امکانات مادی و معنوی به سود شخص استفاده نمیشود طبعاً مردم نسبت به چنین فردی علاقه پیدا میکنند.»
«من این را درست نمیدانم که جابجایی قدرت میان افراد محدودی صورت بگیرد.»
«آمریکا خودش را در مقابل کشورهای اروپایی و صنعتی برادر بزرگتر میداند و در برابر جهان سوم و دنیای اسلام هم خودش را ارباب میداند و نمیتواند دیگران را تحمل کند.»
۲۲ مه ۲۰۰۹/ ۱ خرداد ۱۳۸۸؛ «مصاحبه با نیوزویک» [۲۷۹]
«اگر امروز مسلمانان فرودستاند باید مشکل را نه در اسلام که در حوادث گوناگون تاریخی و به خصوص دربرداشتهای ناروا و تنگنظرانه از اسلام و دوری از حقیقت دانست. جا دارد که با نگاه عبرت آموز به گذشته وضعیت کنونی خود را دریابیم و خردمندانه و دلیرانه راه را به سوی آیندهای بهتر که در خور شأن ما مسلمانان است بگشائیم.»
«وقتی حکومتهای مستبد به نام اسلام، حرمت انسان را نادیده گرفتند و حاکمیت او را بر سرنوشت خود نفی کردند و ظاهر پرستی را اساس نظم اجتماعی به حساب آوردند، طبیعی است که چراغ خردورزی فرد بمیرد و انسانی که حرمت و کرامت او پایمال شده است، حکومتها و نطم موجود و حتی مبنای آن را که متأسفانه صورتی از دین بود نفی کند.»
«ما با مراجعه به منابع اصلی فکر و بینش اسلامی نیازمند فهمی از اسلام هستیم که در عین اهتمام به بندگی خدا و نفی بندگی غیرخدا و توجه به معنویت و اخلاق، به حرمت انسان - هر کس و هرجا که باشد-، به عدالت – چه در درون جامعه اسلامی و چه در عرصه جهانی- و به صلح و امنیت برای همه بیاندیشد. با چنین دیدی است که میتوانیم از سطح بسیاری از ظواهر بگذریم و به روح اسلام برسیم که از جمله در حکومتهای صدر اسلام و تا پیش از تبدیل آن به امپراطوری خود کامه تا حدودی در عرصه حیات اجتماعی مسلمانان خود را به نمایش گذاشت.»
۲ ژوئن ۲۰۰۹/ ۱۲ خرداد ۱۳۸۸؛ «سخنرانی در بیت الحکمه، تونس» [۲۸۰]
«هنرمند، ضد دروغ، ضدتحقیر انسان و علیه تکثیر ضد ارزش هاست و کسی است که درد زندگی بهتر و آزادی را برای همه انسانها دارد؛ هنرمند جلوتر از زمان خود است.»
۶ ژوئن ۲۰۰۹/ ۱۶ خرداد ۱۳۸۸؛ «همایش برای حمایت هنرمندان حوزه تجسمی از میرحسین موسوی» [۲۸۱]
«مردم ما حاکمانی میخواهند که به آنها دروغ نگویند.الگو:سخمردم ما حاکمانی میخواهند که حاصل کار آنها تورم و رکود نباشد.الگو:سخمردم ما حاکمانی میخواهند که زمینه اهانت به آنها را فراهم نیاورند.الگو:سخمردم ما حاکمانی میخواهند که در عین دفاع از اصول، جلوی تحریم و فشارها را به ایران بگیرند.الگو:سخمردم ما حاکمانی میخواهند که برای پوشاندن ناکارآمدی خود به دروغ و بهتان متوسل نشوند.الگو:سخمردم ما حاکمانی میخواهند که اقدامات به اصطلاح مردمی آنها شائبه خرید رأی نداشته باشد.»
«ما جمهوری اسلامی میخواهیم؛ جمهوری اسلامی که در آن اخلاق و عدالت راستین حاکم است.الگو:سخجمهوری اسلامی که مردم به آن رأی دادند ضامن استحکام و پایداری خانواده است و زنان را آزاد میخواهد.الگو:سخما جمهوری اسلامی میخواهیم که در آن تبعیض جنسی و نژادی نداشته باشیم.الگو:سخما جمهوری اسلامی میخواهیم تا عدالت همهجانبه در جامعه حاکم شود. تا شاهد عدالت قضایی و به دنبال آن استقرار آزادی اندیشه بدون پرداخت هزینه باشیم و از سوی دیگر عدالت اقتصادی در کشور برپا گردد.»
«عدالت مورد نظر جمهوری اسلامی با عدالت صدقهای، یعنی گسترش و توزیع فقر فرسنگها فاصله دارد. ما جمهوری اسلامی میخواهیم که در آن از اصول اسلام و ارزشهای الهی و آرمانهای انقلاب دفاع شود؛ همزمان دشمن تراشی را نفی خواهیم کرد و تعامل با جهان و بهرهگیری از امکانات برابر برای پیشرفت کشور را میخواهیم.»
۱۰ ژوئن ۲۰۰۹/ ۲۰ خرداد ۱؛«سخنرانی در میدان نقش جهان» [۲۸۲]
«راه آزادی و عدالت و سربلندی راه همواری نیست و اگر به راستی به راهی که برگزیدهایم ایمان داریم، باید هزینه پیمودن آن را نیز بپردازیم و با شکیبایی و ایمان به خدا و امید به موفقیت دست یابیم»
۳۱ ژوئیه ۲۰۰۹/ ۹ مرداد ۱۳۸۸؛ «سخنرانی در میدان نقش جهان» [۲۸۳]
«متأسفانه شاهدیم که عدهای به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایدههای توتالیتاریسم که آن هم ریشهای غربی دارد، میخواهند به زور مردم را به راهی که خود راه سعادت میدانند ببرند و این یکی از برداشتهای غلط از دین است که ما به شدت با آن مخالفیم.»
۶ سپتامبر ۲۰۰۹/ ۱۵ شهریور ۱۳۸۸؛ «دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» [۲۸۴]
«بیایید به قانون اساسی بازگردیم، البته در صورتی که تفسیرهای دل بخواهی از آن نشود و کسانی از آن نگهبانی کنند که به مردم و معیارهای قانون اساسی اعتقاد داشته باشند و تحت تأثیر و سیطره جریانات بیرونی قرار نگیرند و رفتارهایی نکنند که مخالف روح و حتی نص صریح قانون اساسی باشد و اگر این بازگشت صورت گرفت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.»
۱۰ اکتبر ۲۰۰۹/ ۱۸ مهر ۱۳۸۸؛ «در دیدار با نخبگان و اقشار مختلف مردم استان یزد» [۲۸۵]
«همیشه سیاست ضد اخلاق بوده است و نه تنها اخلاق توسط حکومتهای دیکتاتور و مستبد پایمال شده بلکه در جوامعی که حکومت دموکراتیک هم داشتهاند اخلاق قربانی سیاست شده است.»
۶ دسامبر ۲۰۰۹/ ۱۵ آذر ۱۳۸۸؛ «در جمع اصحاب فرهنگ و هنر و اندیشه» [۲۸۶]
«ما انقلاب بزرگی داشتیم که از دل آن نظامی به نام جمهوری اسلامی درآمد. نظامی که مورد قبول ما بوده و به آن افتخار کرده و میکنیم و شعار اصلی ما هم این بوده، هست و خواهد بود: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. هنوز هم شعار ما و اکثریت قاطع مردم همین است. هر شعار دیگری شعار انحرافی است. شعار اصلی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است؛ با تمام لوازمی که دارد؛ یعنی ضدیت با استبداد، ضدیت با بیگانه و نیز طرفداری از عدالت و اخلاق در جامعه؛ یعنی هم حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و هم حاکمیت معیارها و ارزشهای اسلامی.»
«وقتی میگوییم جمهوری اسلامی یعنی مردم محور و مدار اند. اصلاً نفس جمهوریت و مردمسالاری یعنی پذیرش «غیر». در استبداد، مدار و محور «من» است و «غیر از من» یا باید تسلیم شود و یا حذف؛ این محتوای معنوی استبداد در طول تاریخ است.»
«نباید اینطور تعبیر شود که اساس نظام تنها یک جریان و یک فکر است و آن هم عین حق است و دیگران یا باید تسلیم شوند و یا نابود. این امر جداً امر خطرناکی است.»
«افراطگرایی و ساختارشکنی برای همه بد است؛ همه باید آن را محکوم کنند حتی اگر چند نفر شعار ساختارشکنانه بدهند این باید محکوم شود… البته افراط و خشونت اگر از سوی حکومت باشد بدتر و ویرانگرتر است.»
«پس از انتخابات [ انتخابات ۲۰۰۹/ ۱۳۸۸ ریاستجمهوری ایران] اعتراضاتی وجود داشت. نمیشود با نادیده گرفتن حق مردم همه معترضان را یک مشت آدم پَستِ اغتشاشگر یا یک اقلیت ناچیز خواند یا تعابیر نادرستی که گفته شده و متأسفانه هنوز هم به کار میرود. با این تعابیر و ادبیات و جوی به دنبال آن در بخشهایی از جامعه ایجاد میکنند و به نوعی اصل اعتراضات را نادیده میگیرند وضع را بدتر میکنند.»
«همه باید از جمهوری اسلامی دفاع کنیم. خیال نکنیم اگر جمهوری و نظام برود، بنا است نظام شسته-رفتهای که به نفع مردم است در کشور حاکم شود. از آن طرف هم خیال نکنند اگر معیارهای قانون اساسی را از بین ببرند چیزی به نام به اصطلاح حکومت اسلامی بوجود خواهد آمد.»
۹ ژانویه ۲۰۱۰/ ۱۹ دی ۱۳۸۸؛ «در دیدار با شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس» [۲۸۷]
«در دنیای امروز هنگامی که از قدرت صحبت میکنیم باید به دنبال منشأ آن بگردیم. منشأ قدرت مردم هستند و از همین رو باید رضایت مردم فراهم شود و حکومت در مقابل آنها مسؤولیت داشته باشد.»
«رضایت و تحمل و مسؤولیت وجوه تمایز جامعهٔ امروز با دیروز است. در نسبت با حاکمیت و حکومت باید دید که در مقابل قدرت، مسؤولیت وجود دارد یا خیر و تحمل مردم از یکدیگر و حکومت و بر عکس تا چه اندازهای است؛ چرا که بیتحملی در یک جامعه، نشانهٔ استبداد است. رضایت مبنای حکومت است. باید بدانیم که با خشم و زور نمیتوان بر مردم حکمرانی کرد. ما از مردمسالاری و سازگاری آن با دین حرف میزنیم و راه درست دفاع از ارزشهای انقلاب را اصلاحات میدانیم.»
«در انقلاب ما، مردمسالاری و دین با یکدیگر سازگار به حساب آمدند و این نکته را ما سالهاست که مطرح کرده، از آن دفاع میکنیم. ما از جمهوری اسلامی که هم منطبق با معیارهای اسلام است و هم منطبق با اصول مردمسالاری دفاع میکنیم و یگانه راه دفاع از این حکومت و تقویت آن را همین راه اصلاحات میدانیم.»
۱۴ ژانویه ۲۰۱۰/ ۲۴ دی ۱۳۸۸؛ «در دیدار با بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی پس از انتخابات» [۲۸۸]
«رسانه باید در اطلاعرسانی به مایی وفادار باشد که تمامی وسعت ایران را در بر میگیرد، نه مایی که هرکه از حلقهٔ تنگ و بسته آن خارج شد، برانداز و محارب خوانده شود. اطلاعرسانی یک سویه و جانبدارانه، آمیزهای است از جهل و اغواء. رسانهها صاحب حق بازخواستاند و هر کجا احساس میکنند حکومت خادم مردم نیست و انحرافی دارد، باید گوشزد کنند.»
«استبداد یعنی اینکه یک جریان خود را محور و مدار و حق مطلق بخواند و هرکس که با او همراه نشد به تسلیم فراخواند یا نابود کند. اما آنکه ضد استبداد است، میگوید همه باید با هم و به کمک هم عمل کنیم برای حل مشکلات جامعه و تأمین منافع بکوشیم؛ لازمه آن رسیدن به ما تحمل، احترام و همکاری من با دیگری است.»
۶ فوریه ۲۰۱۰/ ۱۷ بهمن ۱۳۸۸؛ «دیدار با مدیر و دبیران سرویسهای خبرگزاری ایلنا» [۲۸۹]
«کلمهٔ صلح از دلانگیزترین و احساسبرانگیزترین کلماتی است که وجود دارد اما متأسفانه در واقعیت تاریخ، کمتر نشانی از صلح میبینیم.»
«هم در رابطهای که میان حکومتها و مردم برقرار است و هم در عرصههای جهانی و روابط بینالملل، از صلح کمتر نشان میبینیم و اگر آرامشی هم در جهان وجود دارد تحت سایهٔ زور، سلاح و ارعاب است در حالی که صلح مسلح، صلح نیست.»
«واقعیت این است که اگر دریافت درستی از تاریخ داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که بین تمدنها جنگ نبوده است. جنگها همواره جنبه سیاسی و اقتصادی داشته و ناشی ازاستیلاطلبی، قدرتخواهی و خودخواهی انسانها بوده است ولی حتی در حین وقوع جنگها، تمدنها به صورت شگفتانگیزی به تبادل و تعامل با یکدیگر پرداختهاند مصداق آن نیز تأثیرات فرهنگی است که ایران از رم و یونان گرفته و برعکس آن تأثیراتی که رومیان از فرهنگ و تمدن ایرانی پذیرفتهاند.»
«نیاز مبرم و نیاز اول بشریت، صلح است که متأسفانه در حال حاضر خیلی از آن دور شدهایم. این دوری از صلح هم در صحنههای ملی (که آشتی، محبت، رحمت و احترام به یکدیگر و پذیرش همزیستی و همکاری برای پیشبرد جامعه را میطلبد) مورد نیاز است و هم در عرصههای بینالمللی که همواره سلطهطلبی، لشکرکشی، تحریم و فشار را شاهد بودهایم.»
«تاریخ نشان داده است که در زمان وقوع جنگها، سیاستمداران با هم میجنگند و نمایندگان فرهنگ و تمدن با هم به تبادل نظر میپردازند.»
«بشر فقط در سایهٔ صلح میتواند معنای زندگی را درک کند.»
«صلح فقط، صلح میان انسانها نیست بلکه صلح با طبیعت نیز مسئله مهمی است که امروز علاوه بر ستیز انسانها با یکدیگر شاهد آن هستیم و ستیز انسان با طبیعت باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی شده است.»
«یک صلحطلب واقعی علاوهبر صلح میان انسانها و ملتها باید به فکر صلح انسان و طبیعت هم باشد.»
«فراموشی خدا مسئله بسیار مصیبتباری است و مصیبتبارتر از آن این است که ما اهداف شیطانی و راه و رسم غیرانسانی خود را به نام خدا و به نام مقدسات بر مردم تحمیل کنیم.»
۳ مارس ۲۰۱۰/ ۱۲ اسفند ۱۳۸۸؛ «در مراسم اعطاء جایزه محیط زیستی تقی ابتکار» [۲۹۰]
«ملت ما با انقلاب خود، نظام سلطنتی و استبدادی وابسته را با قدرت کنار گذاشت و نیز تروریستها و خشونتگرایان را دفع و رفع کرد؛ محال است که دوباره به آن برگردد و جنبش سبز، حرکت اعتراضی یا عنوان دیگری که داشته باشد، دلبسته به نظام است و اگر حرفی دارد اینکه بعضی رفتارها و سیاستهایی که با معیارهای اصلی انقلاب و قانون و مصلحت جامعه نمیسازد، اصلاح شود.»
«جامعه میتواند با وجود تنوعها و تفاوتها با هدف وحدت، برای «استقرار همهجانبهٔ مردمسالاری سازگار با دین» و «پیشرفت همهجانبهٔ با نشاط به سوی آینده بهتر» حرکت کند؛ و چنین باد!»
۱۶ مارس ۲۰۱۰/ ۲۵ اسفند ۱۳۸۸؛ «دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و نمایندگان انجمن در دانشگاههای گوناگون تهران» [۲۹۱]
«اصلاحات چیزی جز این نیست که اصل نظام و چارچوب را قبول داریم و معتقدیم اگر مسائلی و انحراف هائی هم وجود دارد با همین معیارهای موجود اصلاح شود.»
«جمهوری یعنی حاکمیت با مردم است، همه تشکیلات، نهادها و ارگانها برآمده از اراده و حاصل انتخاب آزاد مردم است و نیز همه دستگاهها تحت نظارت مردم و پاسخگو به آنان هستند؛ این جمهوری اسلامی است.»
«اسلامی بودن نظام هم یعنی در تصمیمگیریها، قانونگذاریها و در اجرای آن اسلام معیار است و در عرصه اجتماعی؛ مهمترین معیاری که ما از اسلام بهدست میاوریم دو چیز است یکی عدالت و دیگری اخلاق.»
۵ آوریل ۲۰۱۰/ ۱۶ فروردین ۱۳۸۹؛ «دیدار با نمایندگان عضو فراکسیون خط امام (ره)» [۲۹۲]
«باید اندیشه را نقد کرد نه اینکه به راحتی هر تهمتی را به هر فردی زد»
«برداشت ما این است که دین در عرصه حیات اجتماعی هم نظر دارد و هم دخالت.»
«اینکه بگوییم غربیها توطئه کردهاند دموکراسی را در مقابل دین آوردند و الان هم هر کس صحبت از دموکراسی میکند غربزده است و حرف سازمانهای جاسوسی را میزند ساده اندیشانه و مغرضانهترین حرفی است که میتوان در دنیا زد!»
«بشر پس از پرداخت هزینههای گزاف و جنگها و ویرانها و دربهدریها، به این جمعبندی رسیده است که انسانها صاحب حق هستند و باید آزاد باشند و حکومتها هم باید از متن جامعه برخیزند.»
«حکومتها موجودات فراقانونی و دارای اختیارات تام نیستند، بلکه تابع مردم هستند، توسط مردم روی کار میآیند و مردم کنارشان میگذارند.»
«آزادی و دین وقتی در مقابل هم قرار بگیرند هر دو زیان میبینند… این دو اگر با هم باشند، هم آزادی تلطیف میشود و هم دین از تصلب نجات پیدا میکند.»
«معتقدم امروز در شرق و غرب عالم انسان به بلوغی رسیده است که دیگر امکان ندارد حکومتهای استبدادی را که فقط از بالا دیکته کنند و از پایین اطاعت بشود بپذیرد.»
«نسل امروز بداند میشود دیندار بود وحکومت سازگار با دین داشت در عین حال، انسان حرمت و آزادی و پیشرفت و علم داشته باشد و اتفاقاً این حکومت میتواند بسیاری از نقصهای دنیای امروز را نداشته باشد.»
«رعایت معیار اسلامی در حکومت، اخلاقی بودن و عدالت آن است.»
۷ آوریل ۲۰۱۰/ ۱۸ فروردین ۱۳۸۹؛ «در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران» [۲۹۳]
«بزرگترین ظرفیت این سرزمین در عظمت، هوشیاری و آگاهی ملّت شریف ایران نهفته است و نشانهٔ این عظمت و ظرفیت را از جمله در انقلاب بزرگ اسلامی میبینیم که چگونه یک ملّت با دستهای تهی ولی دلهای پر از ایمان و با جهتگیری روشن به سوی هدف آزادی و استقلال حرکت کرد و به یاری خداوند جمهوری اسلامی را تأسیس کرد.»
«ایران نیازمند تلاش و توان همه فرزندان خود است، اجتناب از خشونت پافشاری بر شرع و قانون و بهخصوص قانون اساسی به عنوان یک کل جامع. احترام به مردم و حقوق آنان و تلاش برای ایجاد رونق اقتصادی و بسط و تعمیق عدالت واقعی و دفع خطرات و تهدیدات از جمله اموری است که میتواند زمینهساز بهرهبرداری از همه ظرفیتها در جهت امنیت و پیشرفت و سرافرازی باشد و این همه در پرتو همدلی و همراهی میسر است.»
۱۴ آوریل ۲۰۱۰/ ۲۵ فروردین ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از نخبگان اجتماعی و دانشگاهی» [۲۹۴]
«ما خواستار ایران سربلند، پیشرفته و البته محکوم به احکام اخلاقی و اسلامی و انسانی بوده و هستیم و روح اصلاحاتی که ما میگوییم همین بوده و معتقد بودهایم که این حرکتها هم باید در چارچوب قانون اساسی باشد.»
«اگر کسانی پایبند به قانون اساسی -که اساس نظم است- باشند، نه تنها آزاد هستند که کار بکنند بلکه جامعه و حکومت موظف است از حقوق آنان دفاع کند وآنها را تشویق کند.»
«مظهر حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، نفی استبداد، زمینه سازی برای پیشرفت کشور، بهرهگیری از استعدادهای موجود در کشور و رعایت حق و حرمت مردم، انتخابات است.»
۳ مه ۲۰۱۰/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس» [۲۹۵]
«به طور کلی حکومت دینی این زمینه را دارد که به ظاهرگرائی روی آورد.»
۹ مه ۲۰۱۰/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از دانشگاهیان، فرهنگیان و فعالان دانشجویی» [۲۹۶]
«در شگفتم از سازمانهای مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است میبینند و جنایتکاران را به محاکمه نمیکشانند و علیه آنان اقدام نمیکنند.»
«از یاد نبریم که عفاف امری است که هم به زن و هم به مرد مربوط میشود.»
۱ ژوئن ۲۰۱۰/ ۱۱ خرداد ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از بانوان فرهنگی و دانشگاهی در آستانه سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا» [۲۹۷]
«این شوخی است که بگوییم مردمسالاری هست ولی تشکلهایی که از سلایق و دیدگاههای مختلف در جامعه نمایندگی میکنند و اینکه بتوانند با مرکزیت دادن به این دیدگاهها جامعه را هدایت کرده و باعث رشد جامعه شوند، محدود شوند.»
«ما نمیتوانیم با حربهٔ فاشیسم به جنگ لیبرالیسم برویم، هم فاشیسم و هم لیبرالیسم قابل نقد است، البته فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است.»
«در بینش همه ادیان الهی به خصوص اسلام و بالاخص تشیع دوران طلائی تاریخ در آینده است و نه در گذشته و آن مرحلهای است که عدل و انسانیت بر جامعه بشری حکومت پیدا کند و بینش درست، حق گرایی، انسانگرایی و طبعاً در محور همه اینها خداگرایی در اوج خودش تجلی یابد و انسانها در موقعیتی قرار گیرند که همه نیازهای مادی و معنوی خودشان را با حفظ شخصیت و کرامت خودشان برآورده کنند.»
«ما میخواهیم مردم حاکم بر سرنوشتشان باشند یعنی باید در انتخابات آزاد و سالم شرکت کنند؛ شرط آن هم آزادی احزاب و بیان است، نشریات آزادانه در چارچوب قانون فعالیت کنند و البته تفسیرهای دل به خواهی از قانون نشود.»
«اصلاحات یعنی ما نظام، انقلاب و قانون اساسی را قبول داریم، ولی اشکالاتی در سیاستها و روشها هست که باید با همین معیارها اصلاح شود، آیا درست است اصلاحات را طوری جلوه دهند که پدیده براندازی در کشور بوده است؟ خیر، آنهایی که نظام را بد تعریف میکنند، چهرهٔ امام را بد نشان میدهند، قانون اساسی را به سادگی زیر پا میگذارند یا بهصورت ناقص بر بخشهایی از آن تکیه و سخنهای دیگر را فراموش میکنند، آنها لطمه به نظام میزنند.»
«آزادی یعنی مخالف بتواند در برابر آنجایی که قدرت و اختیارات است، حرف بزند.»
۲۱ ژوئن ۲۰۱۰/ ۳۱ خرداد ۱۳۸۹؛ «در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جوانان اسلامی» [۲۹۹]
«دین یک شمشیر دولبه است و تا جایی که به دنبال احقاق حقوق مردم و برقراری عدالت و خیرخواه مردم باشد موفق است اما زمانیکه از دین ابزاری برای توجیه نارواییها و نارساییها ساخته شود خطرناک و ناموفق میشود.»
۱۲ ژوئیه ۲۰۱۰/ ۲۱ تیر ۱۳۸۹؛ «دیدار با جمعی از جوانان احزاب و روزنامه نگاران اصلاحطلب» [۳۰۰]
«ما کشور و جامعهای آزاد، مستقل، پیشرفته و پایبند به موازین اصلی دینی، اخلاقی و معنوی میخواهیم.»
«اگر ما بتوانیم از روشهایی که متناسب با دین و معیارهای انقلاب ما نیست پرهیز کنیم؛ جمهوری اسلامی موفق خواهد داشت و آینده خوبی داشت وگرنه آنکه زیان میکند جمهوری اسلامی است، ولی مطمئنم مردم از جمهوریخواهی، آزادیخواهی واستقلال طلبی دست برنمیدارند و این همه را سازگار با دین و فرهنگ خود میخواهند.»
۱۷ ژوئیه ۲۰۱۰/ ۲۶ تیر ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از دانشجویان» [۳۰۱]
«عدالت کیمیای گرانبها و جامعالاطرافی است که خلاصه کردن آن در عدالت اقتصادی (که البته مهم است) آن هم تحت توهمات مدرن مارکسیستی و غیر مارکسیستی جفای به انسان است. عدالت نمیتواند همراه با تحقیر انسان و نادیده انگاشتن کرامت او باشد که این خود بیداد بزرگ است.»
۱۹ ژوئیه ۲۰۱۰/ ۲۸ تیر ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از ایثارگران و رزمندگان دوران دفاع مقدس» [۳۰۲]
«قدس نماد است؛ نماد حقیقتی است که باید آن را پاسداشت. یک ملت فداکار و رشید نمیتواند نسبت به آن بی تفاوت باشد؛ بنابراین جانب داری از ملت مظلوم فلسطین برای ما یک اصل اسلامی، انسانی و حقوق بشری است.»
«آنچه در فلسطین رخ داده چیست؟ اشغال، زور و تحمیل یک حکومت بر کل جامعهای که سلبقه تاریخی دارد و این یک فاجعه بشری است. سکوت در مقابل این یعنی دوباره اجازه دادن که این فاجعه بزرگ در جای دیگر هم تکرار شود. این مسئله، تنها مسئله فلسطین نیست مسئله این است که دارد چیزی جا میافتد که بشر برای از بین رفتن آن از صحنه خیلی هزینه پرداخته است.»
«ظلم و سرکوب به هر صورتی که باشد بد است؛ اگر حکومتی که با رای مردم روی کار آمده باشد هم بخواهد ظلم کند بد است.»
«نباید راضی بود که به نام دفاع از مردم فلسطین مسائلی مطرح شود که بهانههای بیشتری برای سرکوب ملت فلسطین، مقابله با نظام جمهوری اسلامی داده شود.»
«ایران به خاطر آزادیخواهی و استقلال طلبیاش است که بهترین و والاترین مدافع مردم فلسطین است. مسئله «یا ایران یا فلسطین» برداشت غلط یا القاء خطرناکی است که از سوی دیگران مطرح میشود.»
۳۰ اوت ۲۰۱۰/ ۸ شهریور ۱۳۸۹؛ «در دیدار با کمیته دانشجویی سابق دبیرخانه حمایت از فلسطین» [۳۰۳]
«وقتی ما میگوییم جامعهٔ مدنی، ریشههای آن را در دین خود داریم، ما از دیگران گدایی نمیکنیم، هر چند که از دستآوردهای مثبت دیگران بهره میگیریم.»
«اشکال در بینش و برداشت فاشیستی و توتالیتاریستی از اسلام است در حالیکه ما بینش علوی از اسلام داریم و به آن افتخار میکنیم.»
«جامعه نیازمند نظم است و محور نظم هم حکومت است، این حکومت باید برآمده از خواست و رضایت مردم باشد و در مقابل مردم مسئول، ارباب مردمند، وحکومت خدمتگزار مردم است و مردم میتوانند آن را بدون توسل به زور جابهجا کنند. جامعه مدنی در چنین نظم و نظامی معنی پیدا میکند.»
«اگر بیاییم چیزهایی که هیچ ربطی به جمهوریت ندارد و مردم در آن هیچکاره هستند را در جمهوری اسلامی مطرح بکنیم این یک انحراف است، در جمهوری اسلامی مردم اصلند و بر سرنوشت خودشان حاکمند و حکومت در مقابل مردم مسئول است و لوازم جمهوریت هم آزادی بیان و اندیشه و آزادی نقد در جامعه است.»
۱۸ سپتامبر ۲۰۱۰/ ۲۷ شهریور ۱۳۸۹؛ «در دیدار با اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران» [۳۰۴]
«مرگاندیشی درست، انسان را به زندگی میرساند. درست است که مرگ پایان یک مرحله زندگی است، زندگی فیزیکی و زندگی این جهانی؛ امااگر در مرگ تأمل کنیم، مرگ پایان زندگی نیست؛ چون انسان موجودی جاودانه است و نیز اندیشیدن به مرگ لازمهاش اندیشیدن به زندگی دیگران نیز هست. زندگی در این جهان و زندگی در آن جهان!»
«مرگاندیشی در واقع اندیشیدن به زندگی واقعی است و به اینکه مرگ پایان زندگی اصلی نیست و فقط این توجه را به انسان میدهد که فرصتها به زودی میگذرد باید از آنها بهره گرفت. بهخصوص برای شما جوانان فرصتها خیلی زود میگذرد.»
«انسان وقتی به پشت سرش نگاه میکند احساس میکند آنچه گذشت از یک لحظه هم کمتر بود و مهم این است که انسان چقدر از این لحظهها استفاده بکند. استفاده هم به صورت تحمل رنجها و مشکلات در راه آرمان نه میلها و تو همات و تلاش برای تغییر اوضاع و احوال به نفع آن آرمانها و ارزشهایی که وجود دارد.»
«منعها ثمری برای منعکنندگان ندارد، بلکه مخاطبان را بیشتر و کنجکاوتر و افزونتر میکند.»
«بهتر است بدانیم با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض میشود و نه جهانبینی. بهتر است بحث کنیم که دنیای مدرن چگونه پدید آمد و چگونه از دل آن علوم و تکنولوژی و علوم انسانی جدید بروز و ظهور یافت.»
«بشر آزاد آفریده شده و آزادی میخواهد؛ اگر به این آزادی جواب داده شد یا اگر جایی باید محدود شود با منطق و پذیرش واقعی خود او باشد...»
«اگر دیدگاهی محدود و نارسا را عین حقیقت دین دانستیم و به زور خواستیم آنها را بر جامعه تحمیل كنیم، اثر عكس خواهد داشت.»
«اگر ما بخواهیم در مورد عادلانه بودن یک حکومت و مدیریت جامعه قضاوت کنیم از جمله این است که چقدر به علم و گسترش علم و زمینه سازی برای فراهم شدن علم و زمینه سازی برای این که هر کسی که طالب معرفتی است بتواند بدون مانع به ان معرفت دست یابد اهتمام دارد بنابراین اگر برای اهل علم تنگنا ایجاد شد یا امتیاز علم آموزی و مهارت آموزی پاداشی در برابر خواستههای گروه یا جریان ویژهای شد یا بازداشتن از تحصیل و علم مجازات و کیفری شد برای کسانیکه به هر حال سلیقه و روش آنها مورد پسند نیست این ظلم است.»
۱۳ نوامبر ۲۰۱۰/ ۲۲ آبان ۱۳۸۹؛ «دیدار جمعی از استادان، مدیران و مسئولان اسبق دانشگاهها و آموزش عالی» [۳۰۶]
«نگرانیام از این است ما در این موقعیتی که هستیم، خدای نکرده به خاطر رفتارهای نادرستی که هست خیزش بعدی که بروز و ظهور پیدا میکند دیگر به طرف اسلام و نظام اسلامی نباشد.»
«اگر فضا آزاد باشد و محدودیتها رفع شود حرف و گرایش مردم معلوم میشود؛ اصلاً این محدودیتها خود نشانه این است که مردم را قبول ندارند.»
«ما نباید وابسته به بیگانه باشیم؛ نباید اینجا جزیرهٔ امن برای آمریکا باشد و نباید رژیم ایران همپیمان رژیم فاسد صیهونیستی باشد و در کنار کسانی قرار بگیرد که سرکوبگر مظلومان هستند. ما باید آزاد و مستقل باشیم.»
«مردم باید بتوانند عادلانه زندگی کنند، عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست. گرچه بسیار مهم است؛ وجه مهم عدالت این است که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت که خدا آن را به رسمیت شناخته، در قانون اساسی آمده، بهرسمیت شناخته شود و زمینههای آن فراهم بشود.»
«ما گفتهایم و میگوییم روی حق مردم، حقِّ انتخاب آنها، آزادی مردم و عدالت برای مردم؛ و این همه توأم با دینداری و البته همه باید برخوردار از حق و حرمت باشند چون قانون اساسی برای همه است، اخلاق باید در جامعه برای همه باشد؛ بهخصوص کسانی که قدرت را در دست دارند باید بیشتر رعایت کنند مسئله اینهاست و الا دعوا برسر قدرت نیست.»
«در جریان انتخابات آزاد است که معلوم خواهد شد مردم چه کسی را میخواهد و چه کسی را نمیخواهند.»
«فضا آزاد باشد جامعه قضاوت خوهد کرد چه کسانی اشتباه کردهاند و چه کسانی اشتباه نکردهاند ولی قضایا یک طرفه نباشد.»
«مردم متولی نمیخواهند، بگذارید خود مردم در فضای امن و آزاد تصمیم بگیرند و هر کس را که خواستند انتخاب کنند.»
۱۱ ژانویه ۲۰۱۱/ ۲۱ دی ۱۳۸۹؛ «در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهی و اعضاء جامعه پزشکی» [۳۰۷]
«انقلاب، آن چنانکه ملت میخواست و آنگونه که عرضه و معرفی شد، این بود که:الگو:سخمیشود به خدا ایمان داشت در عین حال حرمت بندگان خدا را نگه داشت. میشود بنده خدا بود و در همان حال از آزادی انسان دفاع کرد؛الگو:سخمیشود خواستار عدالت و اخلاق در جامعه بود و در عین حال با پیشرفت همهجانبه توأم با عدالت کشور موافق بود؛الگو:سخمی توان ارزشهای الهی را پاسداشت در عین حال میزان را رای ملت و رای مردم دانست.الگو:سخمیشود جمهوری اسلامی داشت و در متن جمهوری اسلامی حتی غیر مسلمان نه تنها جناحها و سلیقههای مختلف بلکه هر کسی با هر آئین و مرامی وقتی زیستن در این نظام را پذیرفته است و در چارچوب میثاق وحدت ملی کشور یعنی قانون اساسی حرکت میکند، شهروند جمهوری اسلامی است و دارای حق و حرمت و حقوقی است که یک شهروند دارد.»
«انسان گرسنگی را میتواند تحمل کند ولی تحقیرشدگی تا مغز استخوان او را میسوزاند؛ و استبداد انسان را تحقیر میکند، انسان نمیتواند استبداد را بپذیرد. انسان آزادی توأم با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد. این فطرت انسان است.»
۶ فوریه ۲۰۱۱/ ۱۷ بهمن ۱۳۸۹؛ «در دیداری که با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در آستانه سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران» [۳۰۸]
«ایمان، گلی است که در بوستان آزادی میروید؛ ایمان تحمیلی نیست، ایمان را نمیتوان به دیگران داد، در فضای آزاد با به کار انداختن خرد و عقلانیت است که انسان به خاطر فطرتی که دارد به آن حقیقت میرسد و ایمان میآورد، به همین دلیل است ایمانهای ارثی، ایمانهایی که به صورت عادت درآمده است ایمانهایی که به خاطر تعصبات ایجاد شده است، به آن صورت ارزشی ندارد.»
«ایمان مبتنی بر آگاهی و انتخاب است که در فضایی که آزادی وجود داشته باشد انسان امکان انتخاب دارد و البته این فضا باید آلوده به خرافات و کجرویها و تعصبات نشود.»
«ایمانِ اصیل، انسانها را از دو اسارت نجات میدهد: از اسارت هوای نفس و شیطان و از اسارت قدرتهای سلطهگری که خودشان را حقِّ مطلق میدانند و اجازه نمیدهند حقِّ الهی و خداداد را که حاکمیت انسان بر سرنوشت او است، با تشخیص و انتخاب انسانها اعمال شود.»
«من بارها گفتهام و الان هم میگویم، که آنچه ما اصلاحات مینامیم تداوم انقلاب اسلامی است و تداوم حرکتی که مردم در یکصدوپنجاه سال گذشته داشتهاند و در مشروطیت و نهضت ملی جلوه کرده و در انقلاب اسلامی جلوهٔ روشنتر داشت ما همان راه را داریم. حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، آزادی از سلطهٔ استبداد و استعمار، پیشرفت در جامعه، مبارزه با عقب افتادگی و جریان یافتن عدالت در جامعه.»
«آنچه ما میخواهیم و انقلاب ما هم میخواست؛ پاسخگویی حکومت در مقابل مردم و امکان انتقاد و نقد و اعتراض برای مردم است نه اینکه خدای نکرده مثل گذشتهها، قدرت در هالهای از تقدس پوشانده شود که کسی حق سؤال و انتقاد و اعتراض نسبت به آن نداشته باشد.»
۳ مه ۲۰۱۱/ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰؛ «در جمع معلمان» [۳۰۹]
«باید بگوییم این خاک مهم است. ایران بسیار عزیز است و هیچگاه نبایستی ایران و اسلام را در مقابل هم قرار داد. ما میگوییم: ایران و اسلام هر دو.»
«اصل اسلام همیشه مانده است و خواهد ماند و حتی اگر اسلام به گونهای عرضه شود که موجب بدبینیهای موسمی و مقطعی شود ولی اصل اسلام و آنچه در عمق وجود مسلمانان و تاریخ است کار خودش را میکند.»
«اسلام، نباید از نوسازی فکر دینی غافل شود و باید به پرسشهای بشر امروز توجه داشته باشیم. با همه تلاش ارجمندی که عالمان دینی در گذشته داشتند باید اذعان کرد که با بسیاری از آن معارف ارزشمند گذشته نمیتوانیم جوابگوی سؤوالات و شبهات نسل حاضر نحلهها و مکتبهای مختلف باشیم.»
«انقلاب اسلامی ما افتخارش این بود که این پاسخ را میداد که میتوان حکومت منتسب به اسلام داشت که در آن آزادیهای اساسی وجود دارد و انسان، هر انسانی در پناه آن محترم است. البته مراد از آزادی ولنگاری و فحشا نیست، زیرا رکن دیگر این حکومت اخلاق و تأمین فضائل انسانی است.»
«آزادی یعنی: آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب، آزادی پرسش از قدرت و هزینه نداشتن پرسش.»
«ایمان حقیقی هم در متن آزادی بهوجود میآید. زیرا ایمان ارزشمند ایمانی است که با انتخاب و خردورزی به دست آید و انتخاب و خردورزی منوط به وجود آزادی است.»
«انقلاب ما خواستار آزادیهای اساسی مورد نظر جهان سکولار منهای بداخلاقی و ولنگاری است که دشمن عقل و امنیت و کرامت انسانی است.»
«جمهوری اسلامی آنگاه تحقق مییابد که در سایه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، عدالت، اخلاق و ادب حاکم باشد. دروغ و فریب نباشد.»
«اصلاحطلبان که به نظام و جمهوری اسلامی پای بندند و در متن نظام جمهوری اسلامی حرمت و کرامت انسان ایرانی را میطلبند، به ایران نیز عشق میورزند و خدمت به ایران و ایرانی را افتخاری بزرگ میدانند و القاء تقابل میان اسلام و ایران را امری انحرافی میدانند.»
«ما خواستار هم ایران و هم اسلام هستیم. این جانِ ایرانی بود که در ایجاد عظمتهای فرهنگی و علمی و تمدن اسلامی نقش ممتاز داشت و ایران کانون انقلاب است و ایران میتواند و باید امروز هم الگو باشد.»
«ما اگر مردمسالاری داشته باشیم که با معنویت و عدالت توأم باشد آیا این برای دنیا الگو نمیشود؟»
۱۲ مه ۲۰۱۱/ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰؛ «در دیدار جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و ایثارگران» [۳۱۰]
«اگر بخواهیم راجع به زنان، مردان و جامعه و یا حقوق انسانها صحبت کنیم باید قبلاً مشخص کنیم که چگونه به هستی، انسان و زن و مرد نگاه میکنیم چرا که تمام نظامات و نهادهای اقتصادی، حقوقی، قضایی و اجتماعی و سیاسی متأثر از نحوه نگاهی است که جامعه وانسان به مقولات مختلف هستی و زندگی دارد.»
«اگر خواستار تحولیم باید ابتدا دیدگاه را متحول کنیم و با نگاه دیگری تاریخ و انسان و از جمله زن را بنگریم.»
«ما یک حقیقت دین داریم که نزد خداست و بر قلب پیامبر نازل کرده است و یک دین تاریخی داریم که در تاریخ تحقق پیدا کرده است.»
۱۲ مه ۲۰۱۱/ ۷ خرداد ۱۳۹۰؛ «در دیدار عدهای از بانوان به مناسبت میلاد مسعود حضرت فاطمه زهرا (س)، روز زن و هفته مادر» [۳۱۱]
«شعار مسلمانان در مواجهه با یکدیگر سلام است، یعنی نثار صلح و آشتی و درود، نه ستیز و تجاوز و مقابله.»
۱۱ ژوئن ۲۰۱۱/ ۲۱ خرداد ۱۳۹۰؛ «دیدار با جمعی از خانوادههای شهدای خرمشهر و فعالان سیاسی این شهر» [۳۱۲]
«نگرانی من از این است که بنیادهای دینی در جامعه ما به شدت لرزان شود. منهای جناحبندیهای سیاسی و برد-و-باختهای مقطعی، نسبت به اصل تفکر دینی و دین در جامعه ما تردیدهایی ایجاد شده و با کمال تأسف برخی رفتارها و سیاستها باعث تشدید این مسئله میشود. باید به این مسائل پرداخت و نباید مسائل سیاسی باعث غفلت از این خطر بزرگ و گسترش آن شود.»
«ما به عنوان مسلمان خواستار آزادی و استقلال و پیشرفت سازگار با معیارهای دینی هستیم که نه جنبههای ملکوتی و عرفانی زندگی انسان لطمه ببیند و نه جنبه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه.»
«خواهان آزادی هستید؟ باید این آزادی را بخواهید، بشناسید و اراده کنید تا آن را به دست آورید. عدالت میخواهید، باید آن را بخواهید، بشناسید و اراده کنید و مهم تر از آن، آن را پاسداری کنید تا رهزنان آن را از شما نگیرند.»
«انسانها آنگاه که آگاه شدند آزادی و عدالت و پیشرفت و کرامت و حرمت آدمی هم خواهد آمد و خود مردم هم از آن هم پاسداری خواهند کرد، اما اگر خواستن بدون آگاهی و اراده بود اراده خداوند هم منتظر خواهد ماند تا این همه با هم جمع شوند.»
«اینکه اسلام رسالت جهانی دارد نه این است که ما هم به نام اسلام در تمام عالم دخالت کنیم و مشی خود را بر آنها تحمیل کنیم. بزرگترین کمک ما به انقلابها و تحرکهای عالم این است که ما جمهوری اسلامی را الگو بسازیم که آزادی و استقلال و پیشرفت و مسؤولیت حاکمان در مقابل مردم و آزادی نقد و اعتراض در آن باشد وهمه شهروندان و نه فقط شیعیان و مسلمانان در چارچوب این نظام حق و حرمت و برخورداری داشته باشند. اگر چنین الگویی پیاده شد خود به خود دیگران هم به آن جلب میشوند و ما هم به اسلام خدمت کردهایم.»
۱۳ ژوئیه ۲۰۱۱/ ۲۲ تیر ۱۳۹۰؛ «دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز» [۳۱۳]
«معتقدم تاریخ در مسیر آزادی و رهایی حرکت میکند و نقطه مطلوب هم که ما در تاریخ به آن اعتقاد داریم و انتظار آن را میکشیم آن عصر مهدوی است که آن انسان کامل الهی میآید و مدار و محور جامعه، آن امام کامل است که بقیةالله است و ان شاء لله در زمان خود خواهد آمد.»
«دین فقط این نیست که رابطهٔ تو را بر خدا برقرار کند و نتیجهاش را در جهان دیگر ببینی که البته این خیلی امر مهمی است؛ ولی دین اسلام این طور نیست که به امور اجتماعی و دنیایی بیتفاوت باشد.»
«اگر هدف پیامبران آزادسازی انسان است و اگر خواست این مردم مسلمان به سوی آزادی، استقلال و پیشرفت است، یقیناً دین خدا منافی با آن نیست بلکه مؤیِّد آن است.»
«ما میگوییم برداشتمان از اسلام این است که جامعه را به آزادی، عدالت و برخورداری همگان میرساند و معتقدیم برداشت درستی است.»
۲۹ ژوئیه ۲۰۱۱/ ۲۲ تیر ۱۳۹۰؛ «دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای تهران و علوم پزشکی تهران» [۳۱۴]
«اینکه کدام خود را بسازیم و چگونه آن را بسازیم مسئلهای اساسی است. اگر دو خود وجود دارد یکی خود اینجهانی و دیگری خود برتری که انسان به خاطر آن انسان است و با شناخت آن انسان خدا را میشناسد و به کمک آن به نیکبختی و سعادت واقعی میرسد، باید مرزهای این دو خود و نسبت آنها را با یکدیگر دریابیم؛ آیا سعادت در این است که یکی از این خودها فدای دیگری شود یا نه؟»
۹ اوت ۲۰۱۱/ ۱۸ مرداد ۱۳۹۰؛ «در دیدار با اعضای انجمن اسلامی جامعه پزشکی و انجمن اسلامی مدرسان دانشگاهها» [۳۱۵]
«ما برای درک بهتر مسائل اعتقادی و احکام الهی باید ببینیم بینش ادیان الهی و بهخصوص اسلام در مورد انسان چیست؟ ما اگر پاسخ این پرسش را در یابیم و بینش درستی در این مورد پیدا کنیم، زمینهای برای کشف حقایق بسیار گسترده عالم و ادیان الهی و پی بردن به معنای زندگی خواهیم یافت.»
«در ادیان الهی و بهخصوص اسلام، کمال عبارت است از قرب به حضرت حق. یعنی هر اندازه که انسان به خدا نزدیکتر شود کاملتر میشود و هر اندازه که کاملتر شد سعادتمندتر میشود؛ و عبادت راهی است برای قرب به حق.»
«خداوند جهان را باطل خلق نکرده است. مسیر تاریخ غلبه حق بر باطل و از پای درآمدن باطل است. انسان آگاه و با اراده میتواند در مسیر اراده خداوند قرار بگیرد و جبر تاریخ او را بیاختیار به این سو و آن سو نکشاند، بلکه او باشد که بر تاریخ حاکم میشود و مسیری که خداوند برای تاریخ معین کرده است را آسانتر و با مؤونه کمتر طی کند.»
«صهیونیسم گر چه از ستمی که احیاناً بر یهودیان بهخصوص در کشورهای غربی رفته است و از خاطرهٔ تاریخی امّت یهود و پارهای باورهای آنان سوء استفاده کرده و میکند ولی در اصل جریانی قومی و سرشار از تعصب و دارای انگیزههای توسعهطلبانه خطرناک و نژادپرستانه است و نسبتی با حقیقت دین حضرت موسی علیه السلام ندارد.»
«صهیونیسم را به هیچ وجه نباید با دین حضرت موسی (ع) و یهودیت اشتباه گرفت بلکه یک جریان قومی و نژادپرست و متوهمی است که داعیهٔ استیلا بر عالم و آدم را دارد و گرچه مهمترین پایگاه حضور و قدرتنمایی آن سرزمین فلسطین و تحت عنوان اسرائیل است، ولی میداننفوذ آن همهٔ جهان است و نه تنها از امکانات قدرتهای بزرگ در پیشرفت مقاصد خود بهرهبرداری میکند، بلکه رندانه آنان را در موقعیتی قرار میدهد که چارهای جز همراهی با او نداشته باشند.»
«حمایت از فلسطین در درجهٔ اول حمایت از مظلوم است؛ امری که اسلام ما را به آن امر و دعوت کرده است و وظیفهای که هویت ایرانی و آزادیخواهی و عدالتجویی ایرانی برعهده ما گذاشته است و در درجهٔ بعد، ردِّ اصل خطرناکی است که دارد توسط اسرائیل و حامیان آن جا انداخته میشود.»
۲۶ اوت ۲۰۱۱/ ۴ شهریور ۱۳۹۰؛ «در دیدار با اعضای انجمن اسلامی پزشکان و دندانپزشکان و مدیران سابق آموزش عالی کشور» [۳۱۷]
«کمال تأسف در میان ما مسلمانان کسانی بودند و هستند که اسلام را در عرصه اجتماعی چنان میپنداشتهاند که هیچ حق و حرمتی برای مردم قائل نیست و حاکمیت خداوند را در تعارض با حاکمیت مردم بر سرنوشت میدیدند. الگو:سخ اینها کسانی هستند که جانشان با معیارها و شیوههای استبداد که بلای تاریخی ما بوده آمیخته است و برای اسلام نیز هیچ شیوهای جز استبداد و خودکامگی به رسمیت نمیشناسد؛ نه برای نظر و رای مردم اعتباری قائلاند و نه مانعی در اعمال زور میبینند و دست بالا انتخاب و رای مردم را امری تزئینی به حساب میآورند.»
«به نظر من دعوای امروز هم پیش و بیش از آنکه سیاسی باشد دعوا بر سر دو نوع تلقی از اسلام است.»
«ما باید از اسلام رحمت، اسلامی که به کرامت اتسان و اسلامی که اساس استقرار حکومت عقل را رضایت مردم میداند، اسلامی که به رأی افرد احترام قائل است و در یک کلام: اسلامی که در روزگار ما نه تنها با جمهوریت و تمام لوازم آن سازگار است بلکه پیشنهادی جز استقرار جمهوری ندارد که در آن هم اندیشهٔ آزاد است و هم همه شهروندان از هر آئین و گرایشی دارای حق و حرمت و حقوق شهروندی هستند، دفاع کرد. باید چنین اسلامی را شناخت و شناساند و مردم را آگاه کرد تا نقش مار را با کلمهٔ مار اشتباه نکنند.»
«دانشگاه نه پادگان است که در آن چون و چرا معنی ندارد و سلسلهمراتب سخت برآن حاکم است و رابطه در آن فرماندهی و فرمانبری است نه توجیهکنندهٔ سیاستها و روشها، بلکه جایگاه نقد و نظر آزاد است، امری که حیات و تحول جامعه به آن وابسته است و شما دانشجویان مسلمان باید پیشتاز نقد باشید البته با دلسوزی نسبت به اسلام، اصل نظام و ایران و سرنوشت و منافع کشور.»
«سعی کنید در فراگرفتن دانش و کسب مهارتهای لازم و ژرفنگری در هر رشتهای که هستید نمونه و الگو باشید.»
۳ سپتامبر ۲۰۱۱/ ۱۲ شهریور ۱۳۹۰؛ «در دیدار با اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران» [۳۱۸]
«ستمگر باید برود بخصوص در زمان ما، مردم میخواهند حاکم بر سرنوشت خود باشند میخواهند ارباب خودشان باشند.»
«البته معلوم است که قدرتهای استیلاطلب میخواهند از اوضاع به نفع خود استفاده کنند که همواره ملتهای به پا خاسته باید هوشیار باشند، ولی من مطمئن هستم که هیچ چیز به اندازه استقرار مردمسالاری به نفع این ملتها و به زیان درازمدت سلطهطلبان و اسرائیل نیست.»
«دنیا این طور نیست که فکر کنیم یک عده ارباباند و یک عده برده.»
«اگر در نظامی آزادی نبود جمهوری واقعی نیست و اگر نام جمهوری اسلامی بود ولی استقلال و پیشرفت نبود آن هم جمهوری اسلامی واقعی نیست.»
«شما نمیتوانید جمهوری اسلامی بگویید اما اسلامش با جمهوری ناسازگار باشد.»
«ضد انقلابهایی هستند و میگویند جمهوری اسلامی باید از بین برود این یک جور مخالفت با نظام است، یک جور هم مخالفت با نظام این است که معیارهایی که در نظام اسلامی و مردمی باید باشد لوث و تحریف شود. به نام اسلام دروغ، فاصله طبقاتی، بیحرمتی به افراد رواج پیدا کند این هم ضدیت با نظام است.»
۱۴ سپتامبر ۲۰۱۱/ ۲۳ شهریور ۱۳۹۰؛ «در جمع اعضای جامعه آزادگان دفاع مقدس» [۳۱۹]
«به نظرم هرکس که در چارچوب قانون اساسی رفتار میکند و عملاً ملتزم به آن است حق شرکت در انتخابات را دارد و حتی اگر نظراً نسبت به قانون اساسی و بعضی اصول آن ایراد داشته باشد، آنچه مهم است التزام عملی به قانون است. اگر انتخابات چنین باشد واقعاً مردمسالاری تأمین شده است.»
۵ اکتبر ۲۰۱۱/ ۱۳ مهر ۱۳۹۰؛ «دیدار با جمعی از جوانان اصلاحطلب کرمان» [۳۲۰]
«اندیشیدن به مرگ تأثیر بسیار سازندهای در زندگی انسانها دارد و بسیار هم توصیه شده که به مرگ بیاندیشید و بدانید پایان زندگی این جهانی همه ما مرگ است، گرچه مرگ پایان زندگی نیست. مرگ پایان زندگی این جهانی و تداوم زندگی است در شکلی دیگر.»
«مهمترین و نخستین تأثیر اندیشیدن به مرگ این است که انسان احساس تعلق و نیاز میکند و عزیزترین داراییاش یعنی جان خود را در دست دیگری میبیند که روزی آن را به او میدهد و روزی دیگر آن را از وی میگیرد و لذا در مرگاندیشی است که انسان احساس نیاز و فقر میکند.»
«مرگاندیشی یعنی باور اینکه آدمی در زمان و مکانی نه به اختیار خود به وجود میآید و در زمان و مکانی از دنیا میرود و آنچه دارد از او گرفته میشود. انسان اگر این تفکر را داشته باشد دیگر دچار طغیان نخواهد شد و تواضع پیدا میکند. دیگران را چون خودش میپندارد و فلسفه وجودیاش را خشوع در برابر قدرت مطلقی میداند که همه چیز از اوست و در این حال با سایر بندگان خدا احساس همدلی و همراهی میکند و این گونه دیگر طغیان تحقق پیدا نمیکند.»
«اندیشه و خلاقیت جز در سایهٔ آزادی تحقق پیدا نمیکند؛ آزادی بیبند-و-باری نیست بلکه مراد از آزادی اینکه اندیشه کردن و بیان اندیشه هزینه نداشته باشد؛ اگر چنین بود اندیشه هم میآید در حالی که عدم امنیت و ترس از فکر کردن و بیان آن بزرگترین مانع خلاقیت است و حاصل کار سرخوردگی و نومیدی است.»
۱۶ اکتبر ۲۰۱۱/ ۲۴ مهر ۱۳۹۰؛ «در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاههای کشور» [۳۲۲]
«مجموعهٔ ملت ایران، مجموعهٔ یکدستی نیست که فقط یک قوم یا یک مذهب یا یک دین در آن حضور داشته باشد…الگو:سخاین مسئله در همه جای دنیا هست و هیچ کشور یا ملتی که یک دست باشد را نمیتوان پیدا کرد…الگو:سخدر ایران هم اقوام و فرهنگها و آداب و رسوم و مذاهب گوناگون وجود دارد که در طول تاریخ شکل گرفته است یعنی ریشههای تاریخی دارد و یک دست کردن آن نه ممکن است و نه مفید…الگو:سخاقوام و مذاهب هستند چون با فرمان و دستور کسی به وجود نیامدهاند که با فرمان و دستور آن از بین بروند و مهم این است که به این امر طبیعی که مقتضای خلقت است توجه شود…الگو:سخاین اختلاف امری طبیعی است…الگو:سخاین گوناگونی نشاندهندهٔ هویت انسانهاست؛ انسان بیهویت در تاریخ وجود ندارد…»
«ملت ایران دایرهٔ وسیعی است که میتواند دربرگیرندهٔ همهٔ هویتها باشد، آن وقت ما ملت ایران را یک رنگین کمان زیبایی از قومها، مذهبها و گرایشها و فرهنگها در کنار هم میبینیم و برای سربلندی و پیشرفت و اعتلاء ایران و پیدا کردن جایگاه خود و تبدیل جمهوری اسلامی به یک الگو برای هم دنیای اسلام و هم جهان تلاش میکنیم.»
۲۳ اکتبر ۲۰۱۱/ ۱ آبان ۱۳۹۰؛ «در دیدار با جمعی از مردم سیستان بلوچستان» [۳۲۳]
«همان گونه که پویایی و آفرینندگی و زیبایی زندگی آدمی بسته به رابطهٔ صلحآمیز انسان با انسان است، طراوت و بخشندگی طبیعت نیز در گرو رابطهٔ صلحآمیز انسان با طبیعت قرار دارد.»
۱۳ نوامبر ۲۰۱۱/ ۱ آبان ۱۳۹۰؛ «در پیامی به همایش روز جهانی مقابله با آثار جنگ بر محیط زیست» [۳۲۴]
«به صراحت بگویم امروز دو قرائت از اسلام وجود دارد: اسلامی که برای انسان، حقوق انسان، حرمت انسان، رأی انسان و رضایت انسان در حکومت هیچگونه ارزشی قائل نیست و اسلامی که میگوید من به آزادی و حرمت انسان باور دارم؛ اسلام معنیاش این نیست که جریان و گرایش خاصی بیاید و به هر قیمتی که هست سلیقههای خودش را بر جامعه تحمیل کند.»
«انتخابات قلب مردمسالاری است و انتخابات یعنی همهٔ مردم با همهٔ سلایق با همهٔ گرایشها با همهٔ قومیتها با همهٔ سلیقهها و گرایشهای اعتقادی و سیاسی بتوانند شرکت کنند و رأی بدهند. »
«شخصیت انسانی، شخصیت اجتماعی است. دین نمیتواند برای رشد انسان بیتفاوت و بیتوجه به مسائل اجتماعی باشد. وقتی به دین رجوع میکنیم خیلی روشن مشخص میشود آنچه به نام سکولار و سکولاریسم مطرح شده است مورد قبول دین نیست. دست کم ما کسانی که دین خدا را قبول داریم و خواستار اصلاحات دائم در متن جامعه هستیم، معتقدیم که دین به جنبهٔ اجتماعی انسان میپردازد و کمال فردی انسان گرچه هدف اصلی است، ولی نمیتواند نسبت به امور اجتماعی و وجود اجتماعی انسان بیتفاوت باشد.»
۳ دسامبر ۲۰۱۱/ ۱۲ آذر ۱۳۹۰؛ «در دیدار با اعضاء انجمن اسلامی معلمان» [۳۲۶]
«اصلاحطلبان همواره از اصل نظام، انقلاب و مصالح و حقوق ملت دفاع میکنند و کسانی که به دنبال آسیب به اصل انقلاب هستند، به هیچ وجه مورد تأیید اصلاحطلبان نیستند.»
«اسلام به آزادی دعوت میکند. اسلام به محدود بودن و مسئول بودن حکومتها دعوت میکند. میتوانیم از جوامع اسلامی بپرسیم، آیا قرائتی که از اسلام دارید، قرائتی استبدادگرایانه است و چه در عرصهٔ اندیشه و چه در عرصهٔ سیاسی و چه در عرصهٔ فرهنگی، چیزی جز استبداد را قبول نمیکند؟ من معتقدم متأسفانه این دیدگاه در دنیای اسلام وجود دارد. آیا میتوان قرائتی از اسلام داشت که با آزادی انسان، حقوق بشر، انسانهای آزاد و حکومتهای مسئول سازگار باشد؟»
۱۹ دسامبر ۲۰۱۱/ ۴ دی ۱۳۹۰؛ «در مصاحبه با آیین گفتوگوبه قلم حمید سیدی» [۳۲۸]
«ما اسلام را قبول داریم. معتقدیم که اسلام و دین خدا محصور در چارچوب تعیین رفتار فردی و رابطه صرف انسان و خدا نیست بلکه به جامعه و تنظیم زندگی این جهانی نیز توجه دارد؛ از جمله در سپهر سیاست و حیات سیاسی نیز دارای نظر، موضع و رهنمود است و از همینجا مرز میان معتقدان به این امور با سکولاریسم مشخص میشود.»
«ما معتقدیم پایبندی به اسلام و قبول نقش آن در عرصهٔ حیات اجتماعی و زندگی اینجهانی نه تنها منافی با حقوق و حرمت مردم و آزادیهای اساسی و حق تعیین سرنوشت نیست، بلکه به همهٔ این امور مهم فراخوانده است و خدامحوری با اهتمام به حق و حرمت انسان منافات ندارد و منظورمان از انسان نیز فقط انسان مسلمان نیست؛همهٔ انسانها دارای حق و حرمتاند.»
۶ مارس ۲۰۱۲/ ۱۶ اسفند ۱۳۹۰؛ «در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران» [۳۲۹]
«درد فقر و تبعیض، درد خفقان و استبداد، درد تحقیرشدگی توسط حکومتهای جبّار و وابسته و پشتیبانان آنان، درد نا-امنی و عقبماندگی، اینها اموری است که یکایک افراد ملت چه از روی تحلیل و چه با فطرت خود آنها را احساس کرده و میکنند و خواستار رفع آنها بودهاند و دین اسلام را نیز چنان دیده و دریافتهاند که نه تنها با این بدبختیها سازگار نیست، بلکه خواستار و دعوتکننده به تغییر آنها بوده است.»
۱۷ آوریل ۲۰۱۲/ ۲۹ فروردین ۱۳۹۱؛ «در جمع اعضای بنیاد باران» [۳۳۰]
«اگر حکومتی واقعاً آزادیخواه باشد و آزادی را مایهٔ پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند، باید با درایت حتی هزینههای فضای باز و آزاد در کوتاهمدت را تحمل کند تا آزادی و آزاد زیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه میتوان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج-و-مرج و ولنگاری هم نشد.»
«آزادی به معنی درست آن از شاهبیتهای مطالبهٔ تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم میگویم: زنده باد مخالف من یک شعار بنیادین است.»
۱۹ مه ۲۰۱۲/ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱؛ «در دیدار با جمعی از جوانان، فعالان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران، در آستانه دوم خرداد» [۳۳۱]
«وقتی صحبت از ایران و اسلام میشود، باید دقت کنیم که آنهایی که پایبند به اسلام واقعی بودند، از ایران هم بهتر دفاع کردند.»
۲ ژوئن ۲۰۱۲/ ۱۳ خرداد ۱۳۹۱؛ «در جمع جانبازان، ایثارگران و خانوادههای شهدای اردکان» [۳۳۲]
«باز هم میگویم: آری، ما نظام را قبول داریم و انقلاب اسلامی را واقعهٔ بزرگی میدانیم که منجر به استقرار جمهوری اسلامی شد. واقعهٔ بزرگی که نه میتوان آن را نادیده گرفت و نه به مصلحت جامعه و ملت ماست که این کار را بکند.»
«جمهوری اسلامی به نظر ما همان است که میتواند پاسخگوی نیاز جامعه ما باشد؛ جامعهای که طالب آزادی و استقلال و سربلندی و امنیت است. به شرط آن که واقعاً جمهوری اسلامی باشد، یعنی رأی و نظر مردم در تعیین حکومت مؤثر باشدالگو:سخو حکومت هم خود را در برابر مردم مسؤول بداندالگو:سخو لوازم جمهوریت یعنی آزادی اندیشه و بیان و نقد و اجتماعات را فراهم آوردالگو:سخو موازین اسلامی، بهویژه معنویت و اخلاق و عدالت در جامعه حاکم گرددالگو:سخو همگان، با هر عقیده و گرایشی شهروند محترم به حساب آیند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند. الگو:سخاصلاحات هم همین را میخواهد. اصلاح در جهت رفع کاستیها و سامان یافتن امور براساس موازین و آرمانهایی که در انقلاب ما مطرح شده است. حال اگر دیگرانی، خواستار راه و سامان و نظام و انتظامی دیگر و در پی براندازی هستند، دچار اشتباه بزرگی شدهاند و طبعاً راه ما هم از آنان جداست.»
«بندگی خدا یعنی سرسپردگی و دل دادن به کمال و جمال و زیبایی و حکمت و قدرت مطلق که ذات پروردگار است و انسان باید سرسپردهٔ او باشد.الگو:سخانسان نمیتواند بنده نباشد. بنده یعنی کسی که ارادهاش در اختیار دیگری قرار میگیرد.الگو:سخاین اراده وقتی در اختیار خود انسان نباشد و در اختیار دیگری قرار گیرد، این میشود بردگی و بندگی؛ و ارادهٔ بنده و برده تا انگیزه و قدرتی پشتش نباشد به حرکت در نمیآید. الگو:سخگاه این بندگی، بندگی هویٰ-و-هوس است، یعنی انسان بردهٔ بخشی از وجود خویش است که بخش اسفل وجود اوست. یعنی اگر بخش عقلانی در اختیار بخش حیوانی باشد، یعنی انسان بندهٔ چیزی است که کوچکتر از اوست. چون انسانیتِ انسان به همان جنبهٔ معنوی و عقلانی اوست، آیا انسان شایسته است که بردهٔ هویٰ-و-هوس باشد؟ یا اینکه هویٰ-و-هوس در اختیار بخشِ انسانیِ وجودِ انسان باشد، یعنی جنبهٔ عقلانی و عرفانی و معنوی بر شخصیت انسان حکومت کند.»
۳۰ ژوئن ۲۰۱۲/ ۱۰ تیر ۱۳۹۱؛ «دیدار با جمعی از ایثارگران و جانبازان دفاع مقدس» [۳۳۳]
«کیهان امروز، کیهان امروز است. هیچ نسبتی با کیهانی که ما دلمان میخواست و اعتقاد دارم که امام هم میخواست، ندارد. حالا هیچ نسبتی نمیخواهم بگویم اما خیلی فاصله دارد با آنچه که در ذهن ما بود. خیلی از بداخلاقیهایی که در جامعه به صورت سنت درآمده است، یکی از مجاری آن - اگر نگویم منابع- خود کیهان است. نسبتهای ناروا دادن، تهمت زدن و… گویا برنامه این است که دفع حداکثری و جذب هیچ اتفاق بیفتد.»
۲ ژوئیه ۲۰۱۲/ ۱۲ تیر ۱۳۹۱؛ «در گفتوگو با تاریخ ایرانی به مناسبت هفتادمین سالگرد انتشار کیهان» [۳۳۴]
«ما در چارچوب جمهوری اسلامی و با پایبندی به اسلام عمل میکنیم و با سکولاریزم از یک سو و خشونتطلبی و جزمگرایی از سوی دیگر مخالفیم. ما اصولی داریم: اسلام، قانون اساسی و جمهوری اسلامی. اما این منافاتی ندارد با اینکه به بعضی امور انتقاد داشته باشیم. از جمله اصول ما این است که ما از حقوق کسی که با ما نیست، ولی برانداز هم نیست دفاع میکنیم. اگر کسی برانداز نبود، باید در عین مشخص کردن مرزهای هویتی از حقوقش دفاع کرد.»
۱۸ ژوئیه ۲۰۱۲/ ۲۸ تیر ۱۳۹۱؛ «دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران» [۳۳۵]
«من معتقد نیستم باید این نظام را براندازی کرد و نباید هم چنین چیزی اتفاق بیفتد. ما شدیداً مخالف براندازی هستیم. چنین امری هم به لطف خدا اتفاق نمیافتد. ما با اصل نظام، امام و جمهوری اسلامی موافقیم، اما به روشها و سیاستهای جاری انتقاد داریم.»
۲۰ ژوئیه ۲۰۱۲/ 30 تیر ۱۳۹۱؛ «دیدار با جمعی از اقشار مختلف مردم اصفهان» [۳۳۶]
«واژهٔ خبرنگار تداعیکنندهٔ واژهٔ آزادی به ذهن است، یعنی اگر مطبوعات و رسانهها مظهر آزادی فکر و نشر افکار هستند - یا باید باشند- خبرنگار عامل مهم باروری و کارآمدی رسانه است و اوست که میکوشد مسائل را آزادانه به جامعه منتقل کند یا از جامعه به مسؤولان و دستاندرکاران امور برساند.»
«ما باید جمهوری اسلامی را به گونهای بفهمیم و ترویج کنیم و برای استقرارش تلاش کنیم که نه تنها با دوپایهٔ اصلی انقلاب، یعنی آزادی و استقلال سازگار باشد، بلکه بر آن مبتنی باشد.»
«استبداد و خودکامگی و رسوبات تاریخی آن، امُ الفساد مسائل جامعه ماست… قدیسسازی و قدیسگرایی خود نشانهٔ بیماری جامعه است و مراد از قدیسسازی، قدیس نشان دادن با برتر نشان دادن آن کس و آن چیز است که نه مقدس است نه برتر. قدیسسازی در جامعهای رواج مییابد که تحقیر شده است و هویت مردمش را از آنان گرفتهاند و اعتماد به نفس مردم آسیب دیده است.»
۱۲ اوت ۲۰۱۲/ ۲۲ مرداد ۱۳۹۱؛ «دیدار با جمعی از خبرنگاران و اصحاب رسانه به مناسبت روز خبرنگار» [۳۳۷]
«بسته به نحوهٔ دید انسان به عالم و آدم و هستی، معنای حقیقت متفاوت است. اگر ما فقط رویه هستی را ببینیم، حقیقت عبارت است از ماده و آن چیزی که توسط حس و تجربه قابل کنترل باشد. در این حالت، دیگر آن سوی آن دیده نمیشود، درحالی که اگر دید وسیعتری داشته باشیم فقط رویهٔ هستی بخشی از حقیقت و جزئی از حقیقت است. درحالی که حقیقت بسیار بزرگتر از جنبه مادی هستی است.»
«اگر دانشگاه جایی برای آزاداندیشی و آزادی است، رسالت بزرگ آن، دو امر خواهد بود: ۱) پاسداری از آگاهی و دانش و معرفت و تلاش برای بسط آن؛ ۲) پاسداری از آزادیهای اساسی و تلاش برای تقویت قدرت انتخاب و اراده انسانها در جامعه. این رسالتی است که دانشگاه به معنای واقعی کلمه باید داشته باشد.»
۸ سپتامبر ۲۰۱۲/ ۱۸ شهریور ۱۳۹۱؛ «دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران» [۳۳۸]
«انقلابی واقعی کسی است که بر اساس آرمانهای انقلاب بخواهد ایران را به عنوان الگو بسازد؛ انقلابی که بر اساس آزادیهای اساسی - نه بداخلاقی و لاابالیگری- هیچ چیز کمتر از کشورهای پیشرفته دموکراتیک دنیا نداشته باشد؛ از نظر پیشرفت، استفاده از نیروهای داخلی و اندیشمندان و دانشمندان و دانشجویانش بهترین زمینه را برای پیشرفت کردن فراهم کند. همچنین استقلال به معنای واقعی کلمه را فراهم کند.»
«استقلال فقط پشت کردن به دیگران نیست؛ حتی به معنی قطع رابطه با دیگران نیست. بلکه به معنای این است که از موضع قدرت و امکانات فراوان با دنیا تعامل کنیم روی پای خودمان بایستیم؛ اگر چیزی از دنیا میگیریم، چیزی هم به آنها بدهیم.»
«ما برایمان قابل تحمل نیست که نظام به دلیل سیاستهای غلط هم در دنیا منزوی شود، هم اینکه وضع معیشت مردم خراب شود. امروز اختلاف طبقاتی شدیدی در جامعه به وجود آمده و طبقات جدیدی با ثروتهای کلان به وجود آمدهاند که البته نمیخواهم بگویم ثروت همهٔ آنها نامشروع است اما سیستم غلط است؛ سیستمی که یک مورد سوء استفاده آن ۳ هزار میلیارد تومان است، در بقیه موارد چگونه است؟!»
۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲/ ۲۷ شهریور ۱۳۹۱؛ «دیدار با جمعی از آزادگان دوران دفاع مقدس و تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر» [۳۳۹]
«عدالت اسلامی و شیعی خیلی وسیعتر از این است؛ اگر انسان در ذات خودش و به عنوان مخلوق خدا کریم است، حفظ کرامت انسان از مصادیق بزرگ عدالت است. اگر انسان طبق خواست خداوند و با دید صحیح اسلامی حاکم بر سرنوشت خویش است، دفاع از آزادی و رأی او عین عدالت است. بیعدالتی این است که رأی او محدود شود، حقوق او زیر پا گذاشته شود، بیعدالتی این است که در همهٔ عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و قضایی و عقایدی به ایشان ظلم شود.»
«قانون اساسی به طور کامل و جامع مبنا باشد. قانون اساسی، اصل ولایت فقیه دارد، فصل حقوق ملت هم دارد.»
۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲/ ۸ مهر ۱۳۹۱؛ «دیدار با جمعی از نیروهای اصلاحطلب و خانوادههای شهدای مازندران» [۳۴۰]
«عشق فراتر از عقل است، البته عشق داشتن به معنی فرونهادن عقل نیست بلکه از عقل فراتر رفتن است و فقط از طریق عشق میتوان به حقیقت و زیبائی مطلق رسید.»
«از هر کس بپرسید زیبایی چیست؟ دهها مورد زیبائی را به شما نشان خواهد داد. یک گل، یک آبشار، ترنم مرغان خوشخوان در بامداد و شامگاهان بهاری، محبت آسمانی مادر به فرزند، ایثار برای نجات دادن انسان، دغدغه و درد انسان محروم را داشتن، اینها همه زیبائی است. مصادیق بینهایت زیبائی مادی و معنوی در دنیا وجود دارد که جان هر انسانی با او آشناست اما اگر از هر کس بپرسید زیبائی چیست از تعریف آن درمیماند مثل خود وجود.»
«زیبایی، روح زندگی است و دلانگیزترین پدیدهای که انسانیت را معنی و کمال میبخشد؛ و مگر نه اینکه جان انسان به سوی زیبایی مطلق پر میکشد؟ و مگر آنچه آفریدهٔ خداوند است زیبا نیست؟ و مگر زیباتر از جان انسان آفریدهای هست؟ و میبینیم که خداوند بعد از آفریدن انسان به خود آفرین میگوید و خود را نیکوترین و زیباترین آفرینندگان مینامد: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسنُ الْخالقین [المؤمنون].»
«زیبایی ظاهر نیز گرچه خواستنی است اما روح زیبایی را در معنی و ژرفای هستی باید یافت و زیبا آن است که زیبایی مطلق را میپرستد و زندگی را برای همهٔ انسانها زیبا میخواهد و از هر گونه گذشت و فداکاری در این راه دریغ نمیکند.»
۳ نوامبر ۲۰۱۲/ ۲۶ آبان ۱۳۹۱؛ «پیامبه مناسبت برگزاری مراسم رونمایی از کتاب چشم در برابر چشم (زندگی و خاطرات آمنه بهرامی)» [۳۴۲]
«آدم احساس میکند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و میترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود!»
۱۹ ژانویه ۲۰۱۳/ ۳۰ دی ۱۳۹۱؛ «در دیدار با اعضای حزب ارادهٔ ملت» [۳۴۳]
«البته بر خلاف آنچه رایج شده است که رهبری دینی که در نظام ما هست از امام گرفته تا رهبر کنونی قابل نقد نیستند. این غلط است، نه؛ آنها هم انسانهایی هستند مثل انسانهای دیگر و باید هم نقد شوند اتفاقاً یکی از مسائلی که هست ایجاد ساز-و-کارهای درست و حسابی است که همه چیز نقد شود، از جمله اندیشهٔ امام، رفتارهای ایشان و کسانی که بعد از ایشان آمدهاند، ان شاء الله تا دورههای بعد خواهند آمد؛ این حرف نادرستی است که هالهٔ تقدس بکشیم و سدی ایجاد کنیم که نتوان به آن نزدیک شد؛ اما این مسئله با تخریب خیلی فرق دارد.»
۲۲ ژانویه ۲۰۱۳/ ۳ بهمن ۱۳۹۱؛ «در دیدار با اعضای سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام (ره)» [۳۴۴]
«وظیفهٔ حکومت این است که پایبند به قانون اساسی باشد.»
«ما حق نداریم تفتیش عقاید کنیم. افراد مختلف با گرایشهای مختلف وقتی میگویند ما در چارچوب قانون اساسی میخواهیم کار کنیم، باید از آنها پذیرفت و باید بیایند و کارها را به دست بگیرند.»
۳۰ ژانویه ۲۰۱۳/ ۱۱ بهمن ۱۳۹۱؛ «در دیدار با جمعی از پزشکان» [۳۴۵]
«ما میگوییم: الإنسان بما هو إنسان دارای کرامت است؛ انسان از این جهت که جوهر و گوهر انسانی دارد کرامت دارد. عدهای میگویند انسان اصلاً کرامت ندارد. کرامت و عدم کرامت بستگی به ایمان است! آن هم ایمانی که باید با گرایش و سلیقهٔ خاص تطبیق کند و در نتیجه درصد بسیار ناچیزی از انسانهای زمین کرامت دارند!»
«در دنیای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر؛ ما میخواهیم الگوئی بدهیم که علاوه بر آنچه دنیا به آن رسیده، معنویت داشته باشد و اخلاق هم داشته باشد. اصلاحات همین را میگوید هیچ چیز دیگر هم نمیگوید به همین دلیل هم از حقوق مردم دفاع میکند.»
۶ فوریه ۲۰۱۳/ ۱۸ بهمن ۱۳۹۱؛ «در جمع اعضای بنیاد باران، از کرمانشاه» [۳۴۶]
«پیامبر فقط مُعلِّم است و مُذکِّر، این انسان است که باید با آگاهی خود قسط را برقرار کند، اخلاق و عدالت، روح زندگی این جهانی است که اگر بود آن زندگی، زندگی مناسب دینی است و اگر نبود، هر نامی داشته باشد آن زندگی، زندگی مطلوب دینی نیست.»
«اگر ما این اصل فلسفی را بپذیریم که انسانها دارای کرامت بوده و مختار و آزاد هستند و شایسته هستند بر خودشان و سرنوشت خود حاکم باشند و همه درخور این هستند که از مزایای زندگی بهرهمند باشند، طبیعتاً برداشت ما از عدالت با کسی که انسان را حاکم بر سرنوشت خود نمیداند و… تفاوت خواهد کرد.»
«اگر رضایت مردم شرط استقرار و بنای حرکت سازگار با دین است، مهمترین کار نشان دادن چهرهٔ رحمانی از دین است که دلها را جلب و اعتمادها را تقویت و دلبستگیها را محکم کند.»
«زور و پول و تزویر نمیتواند منشأ قدرت باشد، بلکه رضایت مردم منشأ اصلی حکومت است.»
«به نظر میرسد که عدالت روح دین باشد و آزادی هم در دل آن نهفته است؛ دین هم به عدالت و هم به آزادی نظر دارد.»
«کار بزرگ متولیان دین این است که مردم را رشد دهند تا انتخاب درست کنند و برای جذب رضایت مردم، اعمال زور به درد نمیخورد؛ باید چهرهٔ رحمانی دین را نشان داد. اگر چنین شود، چرا حتی اقلیت از دینهای دیگر یا غیر دینداران، به نظامی که حرمت آنان را نگاه میدارد و آنان را نیز شهروند به حساب میآورد و عدالت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را محقق میکند، دل نبندند و رأی ندهند؟»
«حتماً باید خود رئیسجمهوری در پایبندی به قانون اساسی پیشتاز باشد که متأسفانه ما در این سالها میبینیم پایبندی به قانون اساسی در همه قوا و نهادها نیست و در قوهٔ مجریه بیشتر زیر پا گذاشته میشود!»
۲۲ آوریل ۲۰۱۳/ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲؛ «در جمع ایثارگران و جانبازان» [۳۴۹]
«کانت، فیلسوف نامآور قرن هجدهم میلادی، مطلب مهمی دارد که به مطلب امیرالمؤمنین علیه السلام نزدیک است. ضابطهٔ اخلاق چیست؟ آن چیزی که میخواهی و انجام میدهی، باید به گونهای باشد که بپذیری به صورت قانونِ عام درآید. اگر میخواهی دروغ بگویی برو به وجدانت رجوع کن؛ آیا حاضری که دروغگویی قانون عام باشد؟ اگر میخواهی خیانت و نقض عهد کنی، حاضری همه نیز این کار را بکنند؟ قطعاً حاضر نیستی. باید به حاکمان مستبد گفت که استبداد اگر دائمی شود و عام شود طبعاً اگر شخص دیگری هم به جای آنان بیاید بتواند استبداد کند. آیا این را میپسندند؟ به کسی که شکنجه میکند، اگر بگویند شهروند دیگری به جای تو بنشیند میپسندی که او هم شکنجهگر باشد؟ این حس اگر در میان مردم و حاکمیت جا افتاد گام اول جمهوری و دموکراسی را برداشتهایم.»
۲۴ آوریل ۲۰۱۳/ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲؛ «در دیدار اعضای ستاد جوانان اصلاحطلب» [۳۵۰]
«وقتی میگویند و تهدید میکنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاحطلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع میکنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟»
«هویت ما درگیری و براندازی نیست. هویت ما اصلاح امور است. نظام هم باید بپذیرد که اصلاحپذیر باشد تا شکاف بین ملت و دولت پر شود. هویت ما عدالتخواهی و آزادیطلبی است. هویت ما دفاع از حقوق انسانهاست. هویت ما به کارگیری نیروهای شایسته، عالم و کاردان است. هویت ما تلاش برای برقراری عدالت بدون تحقیر ملت است. نباید آن را از دست بدهیم.»
۲۷ آوریل ۲۰۱۳/ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲؛ «در دیدار جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور» [۳۵۱]
«ما میخواهیم جمهوریت سازگار با معیارهای اسلامی تقویت شود. اگر تفکری یا شبهتفکری باشد که بگوید جمهوریت مخالف اسلام است و هرکس غیر این بگوید باید زندان برود و طرد شود این انحراف از اصل است.»
«من کوچکترین تردیدی در پیروزی اصلاحات در یک فضای منصفانه و منطقی ندارم. کوچکترین نگرانی از رأی اکثریت مردم ندارم.»
«آنکه آزادیخواه است، آزادی را برای همه میخواهد حتی فاشیستها، اما فاشیستها جز برای خود برای کس دیگری آزادی نمیخواهند.»
«بعضی از رویکردها، رویکرد فاشیستی بوده است دروغپردازی، تحریف انقلاب، انحصارطلبی، خشونتطلبی و حذف همه جریانها از خصیصههای این جریان است و حالا میبینیم که همان جریانات در حال صدور رهنمود برای رئیس جمهور منتخب هستند. باید آرمانهای انقلاب حاکم شود، انقلاب مال ملت است نه کسانی که در آن نقشی نداشتهاند و میخواهند گفتمان کج-و-کولهٔ خود را بر گفتمان انقلاب حاکم کنند و به حذف، تحقیر و ترور شخصیتها اقدام کنند.»
۳ ژوئیه ۲۰۱۳/ ۱۲ تیر ۱۳۹۲؛ «دیدار با جمعی از دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور» [۳۵۳]
«انتخابات برای این است که انسان با اندیشهها و رویکردهایی که دارد قدرتش را از رأی مردم بگیرد و آنها را اعمال بکند، قدرت به همین معنا مطلوب هست که در مبارزات انتخاباتی و فضای دموکراتیک رخ میدهد.»
«با ابزار کسی که تنها به سرکوب میاندیشد، نمیتوان به ایجاد فضای مطلوب سیاسی باز قانونی مبادرت کرد؛ باید کسی باشد که این را قبول داشته باشد. یا کسانی که اقتصاد را به این روز انداختهاند، نمیتوانند همراه مردم و جوابگوی مطالبات باشند.»
۵ ژوئیه ۲۰۱۳/ ۱۴ تیر ۱۳۹۲؛ «در زادگاهش، اردکان» [۳۵۴]
«مهمترین درس ماندلا برای همه اصلاحطلبان واقعی در جهان این است که تنها راه رسیدن به اهداف، اتخاذ شیوههای مدنی است. خشونت اگر هم در لحظهای موفق شود، هیچگاه نمیتواند زندگی مطمئن و آرامشبخشی را در درازمدت برای مردم تأمین کند. اصولاً خشونت ابزار دست کسانی است که فاقد منطق هستند. خشونت مهمترین ابزار دست مستبدان است و کسانی که با شیوههای خشونتآمیز حتی با استبداد و استعمار هم مبارزه میکنند، اگر هم پیروز شوند، خشونت جدیدی را جایگزین خشونت قدیم خواهند کرد.»
«اینکه انسانها به این توهم برسند که حقیقت را دریافتهاند و تمام حقیقت در اختیار آنان است و خود آنان مدار و محور حق و حقیقتاند و دیگری یا نباید باشد یا اگر هست باید صد درصد تسلیم او باشد؛ منشأ ذهنی است که پدیدآورندهٔ زمینههای ترور و تروریسم در دنیاست.»
«باید برای مبارزه با ترور و تروریسم و خشونت ما به سوی مهر، محبت و دیگری را پذیرفتن و با دیگری با با سلاح منطق و کلام سخن گفتن و حقوق او را ادا کردن حرکت بکنیم؛ در این صورت است که میتوانیم بگوییم ما با ترور و تروریسم مخالفیم و با آن مبارزه میکنیم.»
«اگر امروز انسان و بشر راجع به حقوقش، راجع به مسائل اقتصادی، راجع به مسائل سیاسی رویکردهایی دارد که متفاوت است با آنچه در گذشته بوده، آیا این اسلام میتواند در عرصهٔ پاسخها نیز توان خود را نشان دهد؟ البته این انتظار را نداشته باشیم که جزئیاتِ پاسخها را اسلام بدهد، اسلام جهت را معین میکند.»
«جهاد یعنی تلاش کردن برای اینکه زندگی تحت ستم دیگران تبدیل شود به زندگیای که انسان هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی بتواند برخوردار باشد این معنای جهاد و شهادت طلبی اسلامی است.»
«معنای درست دموکراسی هم دیکتاتوری اکثریت نیست بلکه حاکمیت اکثریت است با رعایت حقوق اقلیت در جامعه.»
۲۶ اوت ۲۰۱۳/ ۴ شهریور ۱۳۹۲؛ «در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت جلالالدین طاهری» [۳۵۹]
«بنده انسان را و حرمت و کرامت و محوریت او را بهرسمیت میشناسم، ولی انسانی که علاوه بر اینکه در این دنیا هست و باید شرایط این جهان را بشناسد و نیازهای این جهانیاش دارای ارزشهای متعالی است. من، انسانِ خلق شده در زمین را که در غرب پدید آمد و بسیاری از حضرات هم همان الگو را میپسندند، جفای به انسانیت میدانم، انسان زمینی است و باید زمینی باشد، همهٔ انسانها باید از مزایای زندگی این جهانی برخوردار باشند، آزاد و مستقل باشند ولی به عنوان یک مسلمان شرقی، انسانی را مطلوب میدانم که سر در آسمان دارد.»
۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳/ ۲۷ شهریور ۱۳۹۲؛ «در دیدار با جمعی از فرهنگیان و معلمان» [۳۶۰]
«امروز در دنیا با پدیدهای بهنام «ملت» سروکار داریم. امت جای خود؛ امت مسیح و امت اسلام، که البته در همین نیز اختلافات زیادی هست. اما در محدودهٔ ملت، همهگونه انسانی وجود دارد که حکومت باید آنها را به دید اجزای مساوی بنگرد. آیا ما میتوانیم دین را بهنحوی بفهمیم که در درون ملت خطکشی نکند؟ اگر اینگونه باشد، میتوانیم حکومت دینی خوبی داشته باشیم.»
«اصول یعنی ما باید با همهٔ دنیا بجنگیم، هیچوقت آشتی نکنیم و ناسزا بگوییم؟»
۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳/ ۶ مهر ۱۳۹۲؛ «در مصاحبه با اندیشهٔ پویا» [۳۶۱]
«ایثارگری یعنی از خود گذشتن برای اینکه ملت ما اسیر، عقبافتاده و تو سری خور نباشد؛ بنابراین ایثارگری فقط درجبههٔ جنگ نیست بلکه تلاش برای توسعه توأم با عدالت جامعه است؛ ایثارگری یعنی اینکه کسانی که میخواهند آزادی ملت ما را بگیرند در مقابلشان بایستیم حتی اگر به قیمت دادن جانمان باشد.»
۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳/ ۷ مهر ۱۳۹۲؛ «در دیدار با جمعی از ایثارگران و جانبازان و آزادگان» [۳۶۲]
«سیاست جدیترین واقعیت در زندگی جمعی است که نمیتوان به آن نیاندیشید، ولی حتی نمیتوان دامن اندیشه و رفتار را از تأثیر آن بازکشید؛ ولی آنچه دلرباست و زندگی را معنیدار میکند، اخلاق و ادب است.»
«آنچه امروز بیش از همیشه رنجآور است کشتار بیامان انسانها و بیارزش شدن جان آنهاست.»
«ما پیرو آیینی هستیم که انسان را به صلح، همزیستی و عدالت و حفظ کرامت انسانی فرا میخواند و هر کس جز این بیاندیشد به بیراهه میرود.»
۱۴ اکتبر ۲۰۱۳/ ۷ مهر ۱۳۹۲؛ «در سالروز تولدش» [۳۶۳]
«گاهی با کمال بیانصافی میخواهند بگویند اصلاً اسلام دعوت به خشونت میکند برای اینکه جهاد و شهادت در اسلام هست، غافل از اینکه اگر ما درست ببینیم جهاد و شهادت اسلامی درست ضد خشونت است نه خشونتگرا و امام حسین (ع) مظهر آن است و در مقابل خشونت ایستاد، گفتند تسلیم خشونت شو! گفت نمیشوم و شهیدش کردند.»
«تجاوز بدترین شکل خشونت است و شهید کسی است که زندگیاش را برای آرامش بندگان خدا، برای رفع خشونت از زندگی بندگان خدا، برای رفع تنگناهای زندگی مردم و برای اینکه مردم با عزت و آزادی و با معنویت و اخلاق زندگی کنند جانش را فدا می کند، این نهایت لطافت کار هست که در اسلام وجود دارد.»
«انقلاب برای عوض کردن همه چیز است والا اگر فقط یک حکومت فاسد مورد نظر باشد، با یک کودتا هم تغییر ممکن است که در این موارد اغلب یک حکومت استبدادی جایگزین یک حکومت استبدادی فاسد میشود.»
۳ فوریه ۲۰۱۴/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۲؛ «در دیدار با جمعی از خانوادههای شهداء گروه منصورون» [۳۶۵]
«انقلاب ما، کلمه در برابر سلاح و گل در برابر گلوله بود.»
۳ فوریه ۲۰۱۴/ ۲۲ بهمن ۱۳۹۲؛ «در دیدار با دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور در آستانه ۲۲ بهمن» [۳۶۶]
«پویایی جامعه و صلاح ملت و دولت و اصلاح امور در گروی حضور و فعالیتهای همهٔ نهادهای مدنی و در رأس آنها حزبهای متعدد با گرایشهای متفاوت است؛ نهادهایی که واسطهای مطمئن هستند میان ملت که صاحب اصلی قدرت است و قدرت متمرکز که برآمده از رأی و ارادهٔ مردم و مسئول در برابر آنهاست.»
۲۲ فوریه ۲۰۱۴/ ۳ اسفند ۱۳۹۲؛ «پیام به ششمین کنگره حزب:اراده ملت ایران» [۳۶۷]
«در مرام اهل بیت، تحمیل نبود؛ اما تحمل بود. آنها حتی به مخالف خود احترام میگذاشتند و به ضایع شدن حقِّ آنها راضی نبودند. چرا که در نظر آنها ایمانی ارزش دارد که از روی آگاهی و اختیار بهدست آید و نیز دائماً توسط آنها به مردم هشدار داده میشد که خودشان حق را بشناسند، از آن دفاع کنند و در مقابل باطل و ناحق اعتراض کنند.»
۳ آوریل ۲۰۱۴/ ۱۴ فروردین ۱۳۹۳؛ «در مراسم گرامیداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)» [۳۶۸]
«ما به عنوان کسانی که دلبسته به این انقلاب و اسلام هستیم، با همهٔ وجود از جمهوریت نظام دفاع میکنیم؛ با همهٔ لوازمی که جمهوریت دارد. ما انقلابی هستیم؛ مهم نیست دیگران ما را چه مینامند. انقلابی که ما می گوئیم و میفهمیم منجر به نظام جمهوری اسلامی شد و امروز هم باید از آن دفاع کنیم.»
«باید بدانیم که ما نمیتوانیم این انقلاب با آن عظمتش را فراموش بکنیم، زیرا مبدأ هویت تاریخی ماست.»
«رسالت انقلابی بعد از پیروزی انقلاب الگوسازی است نه شعار دادن نه از درون خودمان عدهای را دشمن تلقی کردن و انقلابی گری را دفع آنها بحساب آوردن!»
«اصلاحات به دوره بعد از پیروزی انقلاب ساختن والگو دادن به دنیای اسلام و جاهای دیگر میاندیشد.»
«زنان در زمینه لطافت روح از مردان قویتر هستند و مردان هم در کارهای عملی قویتر هستند؛ آیا نیاز مهم ما حاکم شدن این روحیهٔ عاطفی بر جهان نیست؟ آیا جهان امروز نیازمند روحیهٔ زنانه برای دفع خشونت و ایجاد صلح و همزیستی نیست؟ اتفاقاً حضور زنان در مدیریتها و مسئولیتها میتواند زندگی بشر را لطیف و مهربانانهتر کند.»
۲۶ آوریل ۲۰۱۴/ ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳؛ «دیدار جمعی از اعضای مجمع زنان اصلاحطلب و بانوان استانهای مختلف کشور» [۳۷۰]
«اگر اخلاق و عدالت را در طول شریعت قرار دهیم باید بدانیم که در دین، حُکمِ غیرعادلانه و غیراخلاقی نداریم.»
۳۰ آوریل ۲۰۱۴/ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳؛ «در مراسم بزرگداشت آیتالله دکتر صادقی در دانشکده حقوق (دانشگاه شهید بهشتی تهران)» [۳۷۱]
«نواندیشی دینی یعنی اینکه دین جاودانه و متعالی میتواند و باید در زمانهای مختلف و مکانها و عرصههای مختلف و اقتضائات مختلف جوابگو باشد. نواندیشی دینی یعنی اندیشه را نو کردن و از دین برای حل مشکلات مدد گرفتن.»
«متاسفم که گاهی انسان خیال میکند که اصلاً اندیشیدن ممنوع است و این مسئلهٔ بسیار سختی است.»
۶ مه ۲۰۱۴/ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳؛ «در دیدار با جمعی از معلمان و مربیان» [۳۷۲]
«در روزگار ما با اینکه جانها به سوی صلح میل کرده است، در عمل چهرهٔ جنگ و ستیز و نارواداری را خشنتر، و غریو درگیری و سرکوب و نادیده انگاشتن حق و حرمت انسان را رساتر میبینیم و میشنویم.»
«امروز شاهد وضع اسفباری هستیم که در آن اشغال و تجاوز منشأ مشروعیت شناخته میشود و میلیونها انسان از سرزمین پدری و مادری خود آوارهاند و بیش از آن تعدادی دست به گریبان فقر و محرومیت و جهل و کمبودهای فراوان مادی و معنوی اند.»
«رسیدن به صلح واقعی مستلزم گذر از این وضعیت ناگوار و استقرار نظامهای ملی و بینالمللی بر پایهٔ کرامت انسانی و شناختن حق آدمیان و برخورداری آنان از زندگی مطلوب مادی و معنوی و ایجاد ساز-و-کارهایی برای تأمین این مهم است.»
«باید سرود صلح را نواخت و اندیشمندان و خیرخواهان باید همهٔ تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار گیرند.»
۱۵ مه ۲۰۱۴/ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳؛ «پیام به همایش بینالمللی:جهان عاری از خشونت؛ گفتوگو برای صلح، امنیت و حقوق بشر» [۳۷۳]
«هنرمند وقتی با هستی مواجه میشود جان خودش را بروز میدهد.»
«نمیشود بگوییم هنر برای چیزی است، همچنان که فلسفه برای چیزی نیست. هنر خودش اصیل است، خودش هدف است، خودش بنیاد است.»
«هیچ انسانی نیست که متعهد نباشد اما بسته به این دارد که به چه چیزی متعهد باشد.»
«شاید در میان تجلیات جان آدمی، هنر دلپذیرترین تجلی جان آدمی است، البته فلسفه و عرفان هم جای خود دارد، چون هنر یک نوع پیوند با زیبایی میخورد یعنی هستی را در وجه زیبایی او میبیند به همین دلیل هم خیلی دل پذیرتر است.»
«اگر انسان به خِرَدش انسان است و بهخصوص خرد در صورت کلام تجلی پیدا میکند و کمال خردمندی انسان در سخنوری اوست و اینکه صاحب کلام است و به همین دلیل هم گفتهاند انسان حیوان ناطق است. اوج کلام در شعر هست و هنر شعر اوج تجلی کامل جان آدمی است.»
«خوشنویس واقعی کسی است که به قصد قربت به عنوان عبادت این زیبایی هدیه شده به انسان را به انسانهای دیگر عرضه میدارد.»
۱۹ مه ۲۰۱۴/ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳؛ «سخنرانی در نمایشگاه خوشنویسی دستها و سطرهای مهربان» [۳۷۴]
«تکنیک و تکنولوژی حاصل رویکردی است از انسان در جایی از هستی و نحوهٔ تلّقی او از هستی. پیدایش این پدیده شگفتانگیز در زندگی او و فراهم آوردن زمینهای برای زندگی بهتر و مهار نیروها و انرژیهایی که در هستی هستند و میتوانند در خدمت زندگی بهتر انسان قرار بگیرند، حاصل نگاه او به زندگی این جهان است و سعادت را در رفع نیازهای انسان دیدن -و آن نیازها را نیازهای این جهانی و مادی تعریف کردن- است.»
«انسان تکنیکزده که پیشرفته هم هست در فکر تصرف در همه چیزی است که جز اوست و غیر اوست و دیگری است.»
«آیندهٔ بشر در گرو این نیست که تکنیک را کنار بگذارد؛ تکنیک روح زندگی امروز است و روز به روز گسترش مییابد.»
«بشر به این مسئله رسیده است که «نمی توان تکنیک را کنار گذاشت» و «نمی توان همچنان اسیر تکنیک ماند» اما هنوز راه درست و مشخصی نیافته است که تکنیک در اختیار انسان قرار گیرد نه انسان در اختیار تکنیک.»
۱۱ ژوئن ۲۰۱۴/ ۲۱ خرداد ۱۳۹۳؛ «در رونمایی از خشت اول کتاب ثبت احوال بافت یزد» [۳۷۵]
«ما اعتراض و انتقاد داریم اما اصل نظام را قبول داریم و نمیخواهیم آن اعتراضها و انتقادها به اصل نظام لطمه بزند. متأسفانه تنگ نظریهایی وجود دارد که نظام را در یک دیدگاه محدود خلاصه میکنند و هر کسی خلاف آن حرف بزند، میگویند نظام تضعیف شد؛ در حالی که این محدود کردن دید دربارهٔ نظام بزرگترین ضربه به آن است.»
«نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم...ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم اما دوست داریم ارزشها و معیارها حفظ شود و شخصیتهایی که نسبت به نظام، آرمانها و سرنوشت ایران دغدغه بیشتری دارند روی کار بیایند و برای این موضوع تلاش میکنیم.»
«انقلابی که ما به آن اعتقاد داریم متعلق به همه است و هیچکس نمیتواند بگوید این انقلاب برای من است و دیگران سهمی ندارند.»
«جمهوری اسلامی به مسلمانان، شیعیان و یک گرایش خاص از شیعه اختصاص ندارد که بگوییم هرکس خلاف آن باشد، خارج از شهروندی جمهوری اسلامی است و هر کس قانون اساسی را قبول دارد و در این چارچوب عمل میکند، ولو انتقاد داشته باشد، شهروند جمهوری اسلامی است.»
۱۶ ژوئن ۲۰۱۴/ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳؛ «در دیدار با اعضای کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب'» [۳۷۶]
«هیچ راهی جز این نداریم که مردم با همهٔ گرایشها حضور داشته باشند و در چارچوب انقلاب و قانون اساسی فعالیت کنند نه اینکه فقط تفکرات غلطی که الان میداندار شدهاند اجازهٔ فعالیت داشته باشند. هر کسی میتواند فعالیت کند، فقط به شرط آنکه برانداز نباشد. به شرط اینکه تعریف درست، منطقی و حقوقی از براندازی مورد اهتمام و عمل حکومت باشد نه اینکه هر منتقد و حتی مخالف، برانداز به حساب آید و هرگونه رفتاری با او مجاز باشد.»
«زنده باد مخالف من یک شعار نبود، یک واقعیت است. اگر مخالف من نباشد، من خودکامه میشوم. اگر مخالف من نباشد فکر من به نقطهٔ مقابل خود برخورد نمیکند و تکامل نمییابد.»
«ما نمیگوییم مخالفان ما را حذف کنید و ما باشیم، بلکه میگوییم آنها باشند و ما هم باشیم.»
۲۶ ژوئن ۲۰۱۴/ ۴ شهریور ۱۳۹۳؛ «در دیدار اقشار مختلف مردم یزد و اطلاحطلبان این شهر» [۳۷۷]
«باید بین حقیقت احکام و برخی ذهنیتهای عقبمانده فرق گذاشت… خیال نکنیم برخی عادتهایی که از قدیم مانده و رنگ تقدس گرفته، اینها اسلام است و باید در جامعه اجرا شود و اگر دیگر شقوق آن اجرا نشد هم مهم نیست.»
«جهاد اسلامی اصلاً مبارزه با خشونت است؛ مبارزه با تجاوز به حقوق انسان است.»
«جهاد ما جهاد دفاعی است یعنی آنجا که انسان مورد تجاوز قرار میگیرد و بمب میاندازند و سرکوب میکنند، مقاومت کردن و این مقاومت کردن زیباترین چیزی است که وجود دارد.»
«مسلمان واقعی، اهل جنگ به معنای آغازگر جنگ نیست. مسلمان واقعی کسی نیست که بخواهد حقیقت اسلام را به برداشتها و سلیقههای تنگ خود محدود کند و هر کس غیر از این باشد را نابود کند؛ این کاری است که امروز گروههای تروریستی به نام اسلام انجام میدهند.»
«غرب تبلیغ میکند که اسلام یعنی خشونت و عدم تحمل و سر بریدن و کار به زندگی مردم نداشتن و چهرهٔ خشنی از اسلام نشان میدهند.»
«جمهوری اسلامی الگویی غیر از الگویی است که داعش، طالبان و انسانهای آدمکش، متعصب و عقبمانده ارائه میدهند. جمهوری اسلامی بر اراده و آزادی و اندیشهٔ مردم استوار است و هدف آن بهبود وضعیت مادی و معنوی جامعه و حفظ و کرامت انسان است –هرانسانی با هر عقیدهای- به شرط آنکه دست به سلاح نبرد است. همه این را میخواهند و باید بکوشیم که این اجرایی شود.»
۲۶ اوت ۲۰۱۴/ ۴ شهریور ۱۳۹۳؛ «در دیدار جمعی از آزادگان و ایثارگران» [۳۷۸]
«فرهنگ از سویی پدیدآورنده تمدن است و از سوی دیگر بازتابندهٔ تمدن است.»
«ایرانی آن روحیهای است که به پشتوانهٔ فرهنگ عظیمش با وجود همه رنجهایی که دیده، توانسته روی پای خود بایستد. ایرانی توانسته مغول را در خود هضم کند و از روحیه توأم با خشونت مغول، مسجد گوهرشاد را بسازد. این فرهنگ ریشه در گذشته دارد و شفقت، مهربانی، هم زیستی و با هم بودن از خصوصیات این فرهنگ است.»
«یهودیستیزی و سامیستیزی، هولوکاست و یهودکشی مختص فرهنگ غرب است. ما در فرهنگ ایرانی، مظلومخواهی و تحمل و باهم بودن را داشتیم و این روحیه هم در متن فرهنگایرانی است و هم اسلام این را به ما داده است.»
«ما ایرانیان وقتی به قرآن نگاه کردیم، دیدیم ۱۱۳ سوره با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز میشود نه بسم الله المنتقم و الجبار؛ اینها اسم خداست اما سورههایش را با رحمن و رحیم آغاز میکند، یعنی جنبهٔ مهربانی و شفقت را یادآور میشود. ما فهمیدیم اسلام این را میگوید و روحیه اسلام، روحیه مهربانی است نه خشونت.»
«این نقشها [روی فرشهای ایرانی] چنان در هم میروند و به هم نزدیک میشوند که با همه تنوع و کثرت، یک چیز دیده میشود. روح زیبای ایرانی در فرش ایرانی دیده میشود و پشت این تنوع و تکثر، یک وحدت فرهنگی نهفته است.»
«فرهنگشیعی و اسلام به گونهای که در ایران رواج یافته و آمیختگی با روح ایرانی، یک چهرهٔ آرام، صبور، متحمل و در عین حال ماندگار ایجاد کرده است. ایرانی با اینکه در طول تاریخ، شکستها، رنجها، حملهها و قحطیها دیده اما روحیهاش را حفظ کرده و نشکسته است؛ نگاهش به آینده بوده آن هم آیندهای زیبا که بر مهربانی، شفقت، محبت و دوستی استوار باشد. ایرانی همچنان که دوست داشته بین حکومت و مردم رفاقت و مهربانی وجود داشته باشد و حرمت مردم حفظ شود، علاقه دارد بین مردم ایران با دیگر ملل مهربانی وجود داشته باشد.»
«افتخار میکنیم به ملت خودمان که اخلاق، شفقت و مهربانی و انساندوستی را ارج گذاشتهاند.»
«ایرانیان در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کردهاند و این فرهنگ ایرانیان بوده که آنها را حفظ کرده است؛ حتی آنچه که از بیرون آمده است در درون این فرهنگ شکل و فرم خاص خود را گرفته است و البته این تأثیرگذاری به جوامعی اختصاص دارد که تمدنآفرین هستند و ایران جزو چند کشور تمدنآفرین جهان است.»
۳۱ اوت ۲۰۱۴/ ۹ شهریور ۱۳۹۳؛ «در حاشیهٔ دیدار از نمایشگاه آثار دستبافتهٔ رضی میری» [۳۷۹]
«اصلاحطلبی دارای اصول و هویتی روشن است؛ هویت آن عبارت است از اسلامخواهی - و بهخصوص حاکمیت عدالت و اخلاق – و جمهوریخواهی - بهخصوص حاکمیت و معتبر بودن رأی و رضایت مردم.»
«بشر به این نتیجهٔ مبارک رسیده است که انسان از آن جهت که انسان است -نه بر اساس جنسیت و نژاد و حتی دین و آیین خاص - دارای حق است و مهمترین حق، حقِّ حاکمیت بر سرنوشت است.»
«اگر جامعه ناعادلانه شد، هر عنوان و ظاهری داشته باشد آن جامعه، جامعهٔ اسلامی نیست.»
«اگر در جامعهای عدل نباشد و کسانی در فقر به سر ببرند و کسانی دیگر شکمباره باشند و اگر حقِّ مظلوم پایمال شود، این جامعه و جمهوری اگر همهٔ ظواهر اسلامی را هم داشته باشد اما جامعه و جمهوری اسلامی نیست.»
«از دید اصلاحطلبان، انقلاب ما اسلامی است اما اسلامی که ما میشناسیم تمام مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان را شهروند این کشور میداند. عدالت و اخلاق در جامعه و ملاکهای جمهوریت در آن جایگاه واحد دارد.»
«ما توسعهخواه و تحولخواهایم و میگوییم مبنای کشور و همهٔ اختیارات و امکانات کشور برای یک گروه و جریان نباشد و البته نمیگوییم جریانات مخالف ما و حتی تندرویها نباشند ولی در جای خود باشند نه صاحب کشور.»
۷ سپتامبر ۲۰۱۴/ ۱۶ شهریور ۱۳۹۳؛ «در دیدار اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاههای شیراز و علامه طباطبایی» [۳۸۰]
«وقتی اساسِ رابطه خشونت شد، زمین به جهنم مبدل میشود؛ چنانکه امروز به جهنم تبدیل شده است. صاحبان عالَم و هویّتِ بسته، دین، هنر، اندیشه و همهٔ دستاوردها و پدیدههای مهم الهی و انسانی را در خدمت اوهام یا منافع خویش میگیرند.»
«صاحبان هویت و عالَمِ بسته، تکگو هستند؛ چرا که دیگری را نفی و حذف میکنند. آنچه را که میبینند و میدانند اوهام سنگوارهشدهٔ آنهاست، یا منافعی است که در تضاد با منافع دیگران تعریف میشود. آنها سخن نمیگویند، حذف میکنند. اگر قدرت دارند سرکوب و اشغال میکنند و به بردگی میکشند. اگر قدرت کمتری دارند، ترور میکنند. خشونت از اینجا زاده میشود.»
«به نظر من، وجدان بشری امروز بیش از گذشته مشتاق گفتوگوست و از خشونت، ناامنی و تحقیر انسان بیش از گذشته به ستوه آمده است.»
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴/ ۲۵ شهریور ۱۳۹۳؛ «در هفتاد و نهمین نشست ماهانه بنیاد بارانی» [۳۸۱]
«در دلِ جنگِ زشت، زیبایی نیز نهفته است و آن مقاومت و مقابله در برابر خشونت است. اگر انسانهای بزرگ و از خود گذشتهای نباشند که در برابر خشونتگرایان بایستند، یک شبه زندگی بشر به جهنم تبدیل میشود.»
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴/ ۳۰ شهریور ۱۳۹۳؛ «در بزرگداشت روز صلح در موزهٔ صلح تهران» [۳۸۲]
«امروز باید فریاد صلحخواهی ما و اعتراض ما به جنگ در جهان بلند شود. چه جنگی که قدرتها و دولتهای توسعهطلب راه میاندازند و چه جنگی که تروریستها ایجاد میکنند.»
«انقلاب ما ضدِّ افراط و خشونت است. ما آمدهایم که زندگی کنیم؛ خداوند و پیامبر، انسان را به زندگی دعوت کردهاند و زندگی در متن صلح میسر است.»
«تجاوز ممنوع است چه به حقوق انسانها و چه به کشورهای دیگر .»
«زندگی سرافرازانه این است که انسان بر سرنوشت خود حاکم باشد و نظام، نظام انسانی و مردمی باشد و قوی شویم که دیگران نتوانند به ما تجاوز کنند.»
۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴/ ۵ مهر ۱۳۹۳؛ «دیدار با جمعی از ایثارگران، رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی و خانوادهها و فرزندان شهدا» [۳۸۳]
«ما مسلمانان مستحق زندگی خوب هستیم و مستحق داشتن امنیت و آزادی – که از آن محرومیم - و مستحق داشتن جامعهٔ پیشرو در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستیم و امروز از آن محرومیم.»
«در کشوری که دینها و مذاهب مختلف وجود دارند، ما نیازمندیم که علی ابن ابیطالب را مبنا و معیار قرار دهیم و دلهایمان را بههم نزدیک کنیم و از کینتوزی، خشم، تعصب نابجا و ظاهرگراییها و خشونتورزی که اوجش در داعش تجلی میکند، پرهیز کنیم.»
۱۴ اکتبر ۲۰۱۴/ ۲۲ مهر ۱۳۹۳؛ «در هفتاد و دومین سالروز تولدش» [۳۸۵]
«میتوان جامعهٔ مدنی به معنی امروزش داشت و ریشههای آن را در مدینة النبی میتوان پیدا کرد. در مدینة النبی ارزشها و اصولی بود که قالبهایش در آن زمان به آن شکل بود اما آن ارزشها ثابت است. من دلم میخواهد آن ارزشها در جامعهٔ مدنی و پیچیدهٔ امروز که نهادهای مدنی واسطه میان حکومت و جامعه هستند، مستقر بماند.»
«ما نیازمند یک نوع تجددی هستیم که ریشه در سنت خود ما داشته باشد.»
۲۶ نوامبر ۲۰۱۴/ ۵ آذر ۱۳۹۳؛ «در دیدار جمعی از دانشجویان و استادان دانشگاه مفید» [۳۸۶]
«آیا اندیشیدهایم که اگر مردمسالاری میخواهیم، فرهنگ و زمینهٔ این مردمسالاری در جان یکایک انسانهای جامعه هست؟ چرا نیست و علت آن چیست؟»
«روح دین، روحی است که اگر وجود داشته باشد و به بینش معنوی و عرفانی توجه کنیم، میتوانیم از علم به معنای امروزش بهترین استفاده را کنیم و از مشکل تک-ساحتی دیدن انسان و فقط به عقل ابزاری نگاه کردن و به عقلی که به رویهٔ زندگی میپردازد و آن سوی زندگی را یا نفی میکند یا از آن غافل میشود، در امان باشیم و بتوانیم به هویت خاص خود با وجود بهره بردن از علم توجه کنیم. ما کیستیم؟ از کجا آمدهایم و تا ندانیم از کجا آمدهایم نخواهیم دانست به کجا میرویم.»
«اگر به جای مدارا و محبت، نفرت و خشونت؛ به جای دیگردوستی، دیگرستیزی حاکم شود و آن که قدرتمندتر است، خشونت بیشتری را اعمال و از خشونتورزانی که آنان را همسو با منافع خود میداند حمایت کند، آیا در دور باطل خشونت و سرکوب و تحقیر از یکسو و ترور و افراطیگری از سوی دیگر گرفتار نخواهیم شد؟»
۱۷ فوریه ۲۰۱۵/ ۲۷ دی ۱۳۹۳؛ «در نامهای به بان کی مون» [۳۹۰]
«مردم ایران میخواهند آزادی، توسعه و پیشرفت داشته باشند و ارزشهای دینی که مهمترین آن در عرصه حیات اجتماعی، اخلاق و عدالت است، بر جامعه حاکم باشد. خواست اصلاحی مردم ما آزادی، استقلال و پیشرفت توأم با ارزشهای الهی است.»
«مردم حق دارند و نه تنها حق سؤال دارند بلکه حق دارند بدون توسل به زور حکومت را تغییر دهند. حکومت بیحد، مختص حکومت استبدادی گذشته بوده است و امروز قانون اساسی ما مبنای نظم است و همه باید به قانون اساسی تن دهیم.»
۸ فوریه ۲۰۱۵/ ۱۹ بهمن ۱۳۹۳؛ «در دیدار جمع ایثارگران اصلاحطلب، آزادگان و خانوادههای شهدا» [۳۹۱]
«ایران عزیز به همه نیروها و اندیشهها و توانهایی که میتوانند و باید در چارچوب قانون اساسی عمل کنند نیاز دارد و پیش و بیش از همه حاکمیت و نیز گروهها و جریانهای سیاسی باید به قانون و حقوق مردم و منافع ملی پایبند باشد.»
۲۶ فوریه ۲۰۱۵/ ۷ اسفند ۱۳۹۳؛ «پیام به نخستین کنگره سراسری حزب ندای ایرانیان» [۳۹۲]
«بهار فصل زایش و رویش است و هرساله تکرار میشود اما در عرصه حیات انسانی این تکرار به صورت پیدایش دورههایی است که در هر دورهای زندگی انسان کامل تر از دوره پیش است؛ ما آمدهایم تا زندگی کنیم؛ و به همین جهت، مرگ و خشونت و آنچه زندگی را بر انسانها تنگ و ناگوار میکند نفی میکنیم.»
۱۹ مارس ۲۰۱۵/ ۲۹ اسفند ۱۳۹۳؛ «پیام به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۴ هجری شمسی» [۳۹۳]
«جامعهٔ ما باید اول بتواند خود را و همدیگر را تحمل کند تا بتواند نظام مردمسالار را حاکم کند. جامعه فقط نباید آزادی را بخواهد بلکه بداند که برای این آزادی باید هزینه دهد و از آن دفاع کند.»
«اگر مردم ما همگی آزادی و استقلال و پیشرفت را بخواهند و برایش هزینه دهند، هیچ قدرتی نمیتواند در برابر آنها بایستد.»
۲۹ آوریل ۲۰۱۵/ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴؛ «در جمع دانشجویان و اصلاحطلبان قم» [۳۹۴]
«نقض، زیر پا گذاشتن و دهن کجی به قانون اساسی در کشور ما رایج شده است؛ باید مسئلهٔ اجرای قانون اساسی با جدیت تحقق پیدا کند و بهویژه در زمینه تأمین امنیت جامعه و تفکیک نکردن امنیت نظام از امنیت مردم باید اهتمام شود.»
«اعتراض حق همه است و دولت، قوه قضاییه و دستگاهها مصون از نقد نیستند ولی برخی روشهای بهکار گرفته شده و اعمال فشارهای عجیب و عبور از حدود قانون وجود دارد که اگر با نقضکنندگان برخورد جدی شود تا حدودی جلوی این کار گرفته خواهد شد.»
«اگر آگاهی نباشد و کسی خیر را نشناسد، کار او اخلاقی نیست و اگر آگاهی باشد اما آزادی عمل نباشد و انسانهایی بندهٔ هوس خویش یا اسیر هوای قدرتهای جبار خودخواه باشند، هرچه علم هم داشته باشند چون انگیزهٔ آنها هوس یا ترس است، این عمل اخلاقی نیست.»
«انسان مطلوب انسانی است آگاه، آزاد و اخلاقی. مگر دین جز برای تربیت انسان آزاد، آگاه و اخلاقی آمده است؟ رسالت دین، انسانسازی است.»
«اگر دینی مبلغ جهالت و نافی آگاهی باشد، مطمئن باشید که دین خدا نیست. اگر به نام دین با آزادی انسان مخالفت شود آن دین، دین انحرافی است؛ و اگر دینی رفتار غیراخلاقی را مجاز میداند، دین مطلوب خداوند نیست.»
«اگر تاریخ به این نتیجه رسیده است که مردمسالاری پرفایدهترین و کمهزینهترین سامان حکومتی و اجتماعی است این را باید یک مرحلهٔ کمالی تاریخ بشر دانست. البته به شرطی که دموکراسی را عین لیبرال دموکراسی ندانیم میتوان حکومت دموکراتیک با محتوای دینی و اسلامی داشت. البته به شرط اینکه تلقی از اسلام، اسلامی باشد که با معیارهای اصلی و مقومات مردمسالاری ناسازگاری نداشته باشد.»
«از افتخارات ماست که انقلاب اسلامی در میان همه شیوههای حکومتی به جمهوری اسلامی رسید و امام بر آن تأکید داشتند.»
«منتقدان و شهروندان نباید از بیان نقد بترسند. نه میتوان امنیت را به بهانه آزادی از بین برد و نه میتوان آزادی را به بهانه امنیت محدود کرد.»
«معلمان و مربیان ما تصور نکنند اگر دانشآموزان را فقط مجبور به حفظ ظواهر کنند کار خوبی است بلکه باید آنها را از دورن، اخلاقی بار بیاورند و چهرهٔ زیبای اسلام را بشناسانند.»
«من به صراحت میگویم: یمن حیاط خلوت هیچ قدرتی نیست، مردم رشید یمن به نمایندگی از هیچ قدرتی جز قدرت خودشان بپا نخاستهاند.»
۱۰ مه ۲۰۱۵/ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴؛ «در دیدار سالیانه فرهنگیان و جمعی از معلمان» [۳۹۵]
«اسلامی که در جمهوری اسلامی است، نه تنها سازگار با جمهویت است بلکه مؤید و تقویتکننده آن است؛ اسلامی که با آزادی و حقوق مردم سازگار نباشد و رأی آنها را جدی نگیرد، این اسلام با جمهوری اسلامی مطابقت ندارد.»
۴ ژوئیه ۲۰۱۵/ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴؛ «در دیدار اعضای هیات موسس مجمع ایثارگران انقلاب اسلامی» [۳۹۶]
«چه اهمیتی دارد که خبر و عکس یک نفر منتشر شود یا نشود و برای من هم مسئله مهمی نیست و اگر خیلی اهل دنیا هم باشم، با توجه به وجود شبکههای مجازی معلوم نیست این کار به ضرر من باشد.»
«برای من خبرنگار تداعی دو عنوان است؛ آزادی و آگاهی یعنی خبرنگار را مظهر بیان آزاد مطالب و طرح آزاد مطالب و عامل اصلی اعتلا و بالابردن آگاهی در جامعه میدانم.»
«افکار عمومی اگر سالم باشد و رشد یابد، سازوکارهای حکومت و جامعه مناسب خواهد بود و اگر افکار عمومی مغشوش و ناراحت باشد حتی به صورت ظاهراً دموکراتیک ممکن است قدرتهایی افکار عمومی را بدزدند و روی کار بیایند و برخلاف مصالح مردم کار کنند.»
«مشکل ما با اسرائیل اخلاقی است و اگر بنا بود اشغال و سرکوب منشأ مشروعیت شود امروز میبایست نازیسم و هیتلر بر فرانسه حاکم باشد. اشغال نمیتواند منشأ مشروعیت باشد.»
«در مقابل خشونتگرایی و سلطهطلبی از یک سو و رادیکالیسم و خشونتگرایی در برابر خشونت از سوی دیگر باید منطقگرایی، اصولگرایی و ارزشگرایی را جایگزین کرد.»
۹ اوت ۲۰۱۵/ ۱۸ مرداد ۱۳۹۴؛ «در دیدار با جمعی از فعالان رسانهای در روز خبرنگار» [۳۹۷]
«جنگ در منطق انسانهایی که اهل زندگی هستند و بهخصوص متدینان و مسلمانان - که خداوند آنها را فراخوانده است که زندگی کنند- به عنوان مقاومت در مقابل متجاوز و در مقابل کسانی است که میخواهند زندگی دیگران را بگیرند.»
«شهروند نظام جمهوری اسلامی، مسلمان باشد یا غیرمسلمان باشد، عقیده داشته باشد یا نداشته باشد، تا وقتی پایبند به قانون است و نظم را بهم نمیزند، یک شهروند است و با دیگران برابر است حال هر دینی میخواهد داشته باشد.»
«ببینید هم اکنون چقدر بداخلاقی و خشونت و فحش دادن و تهمت زدن در جامعه وجود دارد. یک نفر دستش از همه جا کوتاه است و اجازه ندارد، بعد هر نسبتی به او داده میشود و برخورد با او توجیه میشود… بیاییم هر کس را نمیپسندیم، به او عنوانهای ناجور و نسبتهای ناروا بدهیم و از آن طرف هم نگذاریم و حق ندهیم دفاع کند؟ این چه اخلاقی است؟»
«میخواهیم رابطهٔ افراد با یکدیگر بر اساس اخلاق باشد نه اینکه بپریم به همدیگر.»
«اگر حکومت و مردم رابطه خود را بر اساس اخلاق انسانی و اسلامی قرار ندهند و حکومت، نقد را براندازی بداند و سرکوب کند و مردم هم یا جناحهای سیاسی، تخریب را به معنی نقد بدانند، از این طرف، تخریب و از آن طرف، سرکوب باشد، معلوم است نتیجه چه میشود. چنین رفتاری نه اسلامی است و نه انسانی. ما انقلاب کردیم که مردمسالاری حاکم شود. جامعهٔ ما امروز مشکلاتی دارد.»
«اینکه بر آزادی اندیشه تأکید میکنیم به معنی آزادی ولنگاری نیست بلکه آزادی فکر و بیان و آزادی نقد است که میتواند مانع فساد شود. مطبوعات آزاد و تقویت آنها بزرگترین عامل جلوگیری از فساد است. با نگاه به آینده دست به دست هم دهیم و با فساد مبارزه کنیم.»
«مقدس نیست امتی که مظلوم بدون لکنت زبان حقش را از ظالم نخواهد. بدون لکنت زبان! نه اینکه اگر به مسئول حرفی زدی، زندان در انتظارت باشد.»
«همهٔ دانشها زادهٔ اندیشهاند و دانشمند باید سالم باشد و بتواند خوب فکر کند.»
«دانشگاه پادگان نیست و دانشگاه جایگاه آزادی فکر است و استاد باید بتواند آزادانه، فکر کند و آزادانه فکر خود را بیان کند و دانشجو نیز همینطور و نظام هم باید توقع داشته باشد که دانشگاه در چارچوب قانون حرکت کند.»
«استبداد و استبدادزدگی تاریخی مثل تاس لغزانی است که اگر غفلت کنیم هم حاکمان و هم مردم را درون خود میکشد ولی اگر بزرگترین حرکتهای ضداستعماری وجود داشته باشد، اما متوجه این آسیب نباشیم، استبداد حتی به شکل خطرناک تری بازتولید میشود. به هر حال این را بدانید که استبداد را در دوران جدید نمیتوان از استعمار جدا کرد.»
«دانشجو ذاتاً اهل فکر و آزادیخواه است و مدرن فکر میکند –البته نه آنکه مدرنیته را به طور کامل میپذیرد- و نیز نسبت خود را با قدرت، عدم وابستگی به قدرت میداند حتی اگر حمایت کند دانشجو کارمند دولتی یا فرمانبر نظامی نیست.»
«ما نمیگوییم جز ما کسی در عرصه نباشد اما میگوییم کسی که پایگاهش چند میلیون بیشتر نیست و یک اقلیتی که سعی میکند همه را حذف کند و بگوید من معیار و ملاک نظام هستم، پذیرفتنی نیست و ما میگوییم تو هم باش؛ ولی نظام و انقلاب و مملکت متعلق به همه است نه یک طیف خاص.»
«من از حقوق بشر دفاع میکنم اما مدعیان حقوق بشری که در فلسطین از هر جنایتی حمایت میکنند اما جاهای دیگر هر مسئلهای را بزرگ میکند، معتقدم این بازی است و خیانت به حقوق بشر است.»
«نمیشود هر کسی انتقادی دارد را بگوییم توطئهٔ بیگانه است.»
۱ سپتامبر ۲۰۱۵/ ۱۰ شهریور ۱۳۹۴؛ «در دیدار جمعی از پزشکان» [۴۰۰]
«قدرت، انسانها را به بردگی میکشد یعنی کسی که قدرت دارد، میخواهد که همه ی انسانها تابع او باشند، در مقابل او هیچ ارادهای نباشد، ارادهٔ برتر او باشد و او تصمیم بگیرد. در مقابل هیچ مسئلهای هم مسئول نباشد بنابراین همه چیز را ابزاری نگاه میکند. اگر دین را مانع خود بداند، به حذف دین در عرصه اجتماعی میپردازد و اگر قدرت حذف دین را نداشته باشد، به تحریف دین و تبدیل دین به ابزاری در خدمت قدرت میپردازد. به اخلاق نیز به همین صورت نگاه میکند. اخلاق نیز همان است که قدرت را تأیید و تقویت کند، فریب و دروغ اگر سبب منسجمتر و با ثباتتر شدن قدرت شود، مجاز است و نیز اگر لازم باشد که قدرت برای حفظ خود به دروغ و تزویر توسل پیدا کند، آن را هم انجام میدهد یعنی کار ضد اخلاقی به نام اخلاق انجام میشود یعنی ریا.»
«فرق دانشگاه با پادگان در چیست؟ در پادگان اگر فرماندهی و فرمانبری نباشد، اصلاً پادگان نیست. در زمان نظام وظیفه، به ما میگفتند ارتش چرا ندارد و وقتی مطلبی گفته شد باید انجام داد. اما دانشگاه باید تحلیل کند، بفهمد، کار کند البته باید به مسایل مختلف بپردازد.»
۱۳ سپتامبر ۲۰۱۵/ ۲۲ شهریور ۱۳۹۴؛ «در دیدار اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز» [۴۰۱]
«فکر کردن، راه حل دادن و آسیبشناسی و انتقاد کردن از وظایف دانشجوست. دانشگاه و دانشجویی که نتواند نقد کند مرده است.»
«ما افتخار میکنیم که فقط در دورهٔ جمهوری اسلامی است که جنگی رخ داده اما یک وجب از خاک این کشور به دست دشمن نیفتاده است. ما به دفاع مقدس افتخار میکنیم و به موازین اصیل جمهوری اسلامی پایبندیم، اگر در درون اختلاف داریم اختلافات خانوادگی ماست و اجازه نمیدهیم بیگانه در آن دخالت کند و همه در برابر دخالت و نفوذ بیگانه میایستیم، اما ما میخواهیم در داخل هم مستقل، پیشرو و آزاد باشیم.»
۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵/ ۵ مهر ۱۳۹۴؛ «در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی» [۴۰۲]
«هنر و فضیلت در کمآزاری و وفاداری و نرمخویی و نرنجیدن و نرنجاندن است. این ویژگیها در هر کس که باشد ستودنی است.»
۱۲ اکتبر ۲۰۱۵/ ۵ مهر ۱۳۹۴؛ «در مراسم زادروز تولدش» [۴۰۳]
«اگر مردم دادگری را نخواهند داد تحمیلی دوام ندارد.الگو:سخ اگر مردم به حقوق خود اعتقاد نداشته باشند و حاکمیت خود بر سرنوشت خود را باور نداشته باشند به هیچ وجه نمیتوانید دموکراسی را به آنها بدهید و اگر بدهید نیز بسیار لرزان است و ممکن است به سرعت از آن سوءاستفاده شود.الگو:سخ انسان باید رشد و آگاهی یابد و به اراده خود برای استقرار حق و عدالت و خوبی و زیبایی بپا خیزد. این دیدگاه اسلامی نسبت به انسان است.»
«باید بتوانیم با رجوع به منابع فکری و هویت ذهنی و فکری و شخصیت یک انسان برجسته، او را کشف کنیم و درک کنیم که اگر امروز بود چه می گفت و چه می کرد.»
«جنگ و ترور دو روی یک سکه هستند و زمانی رخ میدهد که من در برابر دیگری قرار میگیرد و اثبات خود را در نفی دیگری میبیند.»
«نوعاً انسانها اسیر تعصبات خود هستند حال اینکه چگونه کسی از تعصبات و توهمات خود بیرون میآید و نوآور میشود به دو شکل است؛ یا از دین کنارهگیری میکند یا اینکه از دل دین، اصل را قبول میکند و فروع را استنباط میکند. اگر در طول تاریخ دین حفظ شده همین نوآوران و نواندیشان دینی بودهاند که توانستهاند دین را حفظ کنند. نوآوران نه تنها به دین لطمه نزدند بلکه سبب تقویت دین و توانمندیهای آن در عرصه تاریخ شدهاند.»
۶ دسامبر ۲۰۱۵/ ۱۵ آذر ۱۳۹۴؛ «در بازدید از موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر» [۴۰۴]
«اصلاح یعنی پذیرش وضع موجود و تلاش برای بهبود تدریجی این وضع به صورت مسالمتآمیز. میخواهم از این فراتر بروم و بگویم اصلاح و اصلاحات سرشتتاریخبشری است یعنی جوهر و گوهر تاریخ بشر…»
«کسانی بودند که جمهوری را بدعت میدانستند و میخواستند با امام به عنوان خلیفهٔ مسلمین بیعت کنند اما امام جمهوری اسلامی را بدعت نمیدانست و بر جمهوری تأکید داشت. مطمئن باشید جریاناتی مثل داعش و طالبان از امام و انقلاب اسلامی ناراحتی بیشتری دارند تا از آمریکا و اسرائیل.»
۱۶ آوریل ۲۰۱۶/ ۲۸ فروردین ۱۳۹۵؛ «در نخستین جلسه بنیاد باران در سال ۱۳۹۵ش» [۴۰۵]
«انسان مرکب از دو استعداد انگاره و انگیزه است که این دو تشکیلدهندهٔ اساس وجود آدمی هستند.»
«انسان باید خودش فکرش را به کار بگیرد و حقیقت را کشف کند. پیامبران گفتهاند فکر کن؛ برو کشف کن و به حقیقت و زیبایی و خیر برس و به آن عمل کن. بعضی فکر میکنند با وجود دین دیگر نیازی به فکر کردن نیست و دین به جای آنها فکر کرده است در حالی که این طور نیست و دین به فکر کردن تشویق میکند.»
«تفاوت انسان موحد و غیرموحد در فکر کردن و فکر نکردن نیست بلکه یکی فکر میکند و به نتایجی میرسد و دیگری هم فکر میکند، منتهی انسان الهی همهٔ پدیدهها و فرایندها را آیتِ آن حقیقت زیبای مطلق میداند.»
۴ مه ۲۰۱۶/ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ «در دیدار جمعی از فرهنگیان به مناسبت روز معلم» [۴۰۶]
«حرف و هدف ما حذف دیگران نیست. ما وجود خود را در حذف دیگران تعریف نمیکنیم. یکی از مشکلات ما وجود جریاناتی بود که خود را در نفی دیگران اثبات میکردند.»
«حادثهها و شخصیتها را باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و شأن تاریخی امور این جهانی، این را ایجاب میکند.»
«انسانها در شرایط ویژه زمانی و مکانی برمیآیند و رشد میکنند و تحت تأثیر شرایطاند. البته انسانهای بزرگ در عین حال که ناگزیر از شرایط تأثیرپذیرند، این کامروایی را نیز مییابند که در تغییر شرایط مؤثر باشند و اگر عنصر خیر در شخصیت آنان غلبه داشته باشد شرایط بهسوی خیر تغییر میکند و استیلای عنصر شر بر وجود آنها وضع را از آنچه هست بدتر میکند. به هر حال جدال (دیالکتیک) بین شرایط، و اندیشه و اراده انسانهای ممتاز امری است که نمیتوان آن را انکار کرد.»
۱۸ ژوئن ۲۰۱۶/ ۲۹ خرداد ۱۳۹۵؛ «پیام به نشست شریعتی و دوران ما» [۴۰۸]
«هویت انسان به اندیشه است و اندیشه فقط در فضای آزادی و آزادگی بروز و ظهور میکند. پرسش به سادگی مطرح میشود و پاسخ تلاش میشود آزادانه جستوجو شود. حال این تلاش یا خلاقیت ذهن خود انسان یا گرفتن از دیگران است.»
«برای اینکه بتوانید فکر کنید، خلاقیت داشته باشید، پرسش را پاسخ دهید و تلاش و تحقیق کنید، باید آزادی باشد. اگر آزادی نبود، اندیشه نیست و اگر اندیشه نبود، زندگی، زندگی انسانی نیست.»
«زندگی انسانی این است که در آن به جای جنگ-و-ستیز، گفتوگو و در گفتوگو و به جای وهم و مسایل دیگر، منطق باشد و در عمل هم قانون وجود داشته باشد. اگر قانون در جامعه نباشد، هرج-و-مرج میشود یا دیکتاتوری و استبداد.»
«مسئله من این است که با ترور بدون تبعیض باید برخورد کرد وگرنه اگر با تبعیض برخورد شود، با ترور نمیتوان مبارزه کرد.»
[با اشاره به کودتای نافرجام در ترکیه] «به کارگیری زور علیه قانون، آدمکشی برای اینکه جریان خاصی برود و جریان خاص دیگری بیاید و گرفتن حق انتخاب از مردم، فاجعهٔ بزرگی است. حال هر جایی میخواهد باشد.»
۱۸ ژوئیه ۲۰۱۶/ ۲۸ تیر ۱۳۹۵؛ «در جمع عدهای از نخبگان و دانشگاهیان خوزستان» [۴۰۹]
«در فضای بسته، نقد به صورت اعتراض و پرخاش درمیآید در حالی که نقد، پرخاش و ناسزاگویی نیست و به معنی جدا کردن سره از ناسره است و دیدن آنچه هست و ارزیابی کردن خوب و بد که لُبِّ آزادی همین است.»
«برای استقرار مردمسالاری سازگار با دین، باید بلوغ فرهنگی متناسب با آن داشته باشیم. اصلاحطلبان واقعی باید این فرهنگ را گسترش دهند و باید این را تبدیل به گفتمان کنیم.»
«وقتی میگوییم حکومت اسلامی منظور این نیست که قدرت به عنوان یک امر مقدس است که نباید نقد شود یا پاسخگو نباشد.»
۸ اوت ۲۰۱۶/ ۱۸ مرداد ۱۳۹۵؛ «در دیدار جمعی از اهالی مطبوعات، رسانهها و فعالان رسانهای در فضای مجازی» [۴۱۰]
«خشونت در هنگامی رخ میدهد که شما دیگری را غریبه به حساب بیاورید و موضوعیت خودتان را در نفی آن دیگری ببینید یا تسلیم محض کردن او و طبعاً در این موقعیت، ابزاری که شما دارید و به کار میبرید، ابزار خشونت و زور است. دیگری را قبول نکردن یا نابودی و حبس او را خواستن یا یکسره در مقابل خواستههای خود او را تسلیم خواستن، زمینه خشونت را بوجود میآورد.»
«خشونت را حتی با خشونت نمیتوان از میان برداشت و باید دیگری را به رسمیت شناخت.»
۲۲ اوت ۲۰۱۶/ ۱ شهریور ۱۳۹۵؛ «در دیدار جمعی از آزادگان و ایثارگران دفاع مقدس» [۴۱۱]
«یک وقتی من گفتم که جامعهٔ مدنی ما ریشه در مدینة النبی دارد؛ بعضیها اعتراض کردند که میخواهی همان جامعه و سبک آنجا را اینجا پیدا کنی؟ گفتم نه. یک ارزشهایی وجود داشت که آن ارزشها در دنیای امروز اگر پیاده شود ممکن است خیلی از مشکلها حل شوند.»
۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶/ ۶ مهر ۱۳۹۵؛ «در جمع اعضای حزب همبستگی» [۴۱۲]
«صلح این است که بدون سلاح صلح شود یعنی انسانها از صمیم قلب بپذیرند که همدیگر را تحمل کنند و در کنار هم باشند.»
«میخواهیم مبنای کار ما محبت و مهربانی باشد و بداخلاقان و کینهتوزان و نفرتپراکنان در جامعه منزوی باشند؛ بهخصوص کسانی که این نفرتپراکنی را به نام ارزشهای انقلاب انجام میدهند.»
«تلاشم این است که در باقیماندهٔ کوتاه عمر بتوانم از انقلاب و از اسلامی که در دل انقلاب بود، دفاع کنم؛ البته این دفاع و این گفتن برای آنهایی که به انقلاب و اسلام کینهتوزانه مینگرند، تأثیر ندارد.»
«باید همه انتقاد را بپذیرند. اگر انتقاد نباشد، فساد در جامعه گسترده میشود.»
«آنچه در تاریخ بشر بیشتر غلبه داشته، جنگ بوده است نه صلح. امروز هم که فضا فضای جنگی است، اگر از صلح صحبت میکنند، صلح مسلح است. صلح این است که بدون سلاح صلح شود یعنی، انسانها از صمیم قلب بپذیرند که همدیگر را تحمل کنند و در کنار هم باشند.»
۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶/ ۷ مهر ۱۳۹۵؛ «در دیدار ایثارگران، جانبازان و آزادگان» [۴۱۳]
«تمدنها اصالتی در جایگاه خود دارند و میتوانند به جای مقابله با هم گفتوگو کنند. تمدنها رابطهٔ دیالکتیکی دارند و از هم تأثیر میپذیرند و در تحول یکدیگر نقش دارند.»
«ما از نظر مدنی از فرهنگ غالب بسیار متأثر هستیم اما از نظر فرهنگی ما بسیار متفاوت و تأثیرگذار هستیم.»
«من اصلاحطلبی را پایبندی به انقلاب اسلامی و حاصل این انقلاب یعنی جمهوری اسلامی میدانم. در طول تاریخ سنتگریزان و سنتپرستان نتوانستند در جامعه نقش مثبتی ایفا کنند و مانع از اصلاحطلبی و رشد جامعه شدند اما اصلاحطلبان هم دین را میخواهند و هم آزادی را بنابراین از جمهوری اسلامی که حرمت و کرامت انسان در آن جایگاه دارد، دفاع میکنند.»
۱ اکتبر ۲۰۱۶/ ۱۰ مهر ۱۳۹۵؛ «در دیدار اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز» [۴۱۴]
«اصلاحطلبی جریانی است که حرکت جامعه را درک میکند که خواستار آزادی و استقلال و پیشرفت است و این خواست تاریخی خود را در بستر هویت دینی خود میخواهد.»
۳ اکتبر ۲۰۱۶/ ۱۲ مهر ۱۳۹۵؛ «در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران» [۴۱۵]
«عدالت خیلی مهم است و اگر عدالت، نهادن حق در جای خودش تعریف شود، بزرگترین حق و ارزندهترین حق، حقِ حاکمیت انسان بر سرنوشت است که دنیای غرب میگوید حق طبیعی است و من میگویم حق الهی است.»
۸ نوامبر ۲۰۱۶/ ۱۸ آبان ۱۳۹۵؛ «در دیدار مدیرعامل و تنی چند از مدیران و اعضای تحریریه خبرگزاری کار ایران» [۴۱۶]
«انسانها نوعاً در بند روزمرّگی گرفتارند، ما همه میخوریم و میآشامیم، سر ساعت به کار میرویم و سر ساعت برمیگردیم و در چارچوب عادت روابط خود را تنظیم میکنیم و ... و کم هستند کسانی که با آگاهی و اختیار از بند روزمرّگی رهائی یابند و زندگی را در فرازی بالاتر تجربه کنند.»
۶ دسامبر ۲۰۱۶/ ۱۶ آذر ۱۳۹۵؛ «پیام به مناسبت روز دانشجو» [۴۱۷]
«دریغ و درد که جهان امروز، از بیداد و تبعیض و خون و خشونت و تحقیر انسان سرشار است و افسوس که مدعیان پیروی از پیامبران رأفت و محبت و همزیستی به خشونتگرانی مبدل شدهاند که در تاریخ نظیر ندارند.»
۲۴ دسامبر ۲۰۱۶/ ۴ دی ۱۳۹۵؛ «پیام به مناسبت زادروز عیسی مسیح» [۴۱۸]
«من هنرمندان را به خاطر هنر دوست دارم و هنر را به خاطر انسان؛ چون معتقدم یکی از مهمترین شئونی که انسان و انسانیت و امتیاز انسانیت را نشان میدهد، هنر است و انسان است که فقط میتواند هنرمند باشد و هنرمند در واقع کار خدایی میکند؛ میآفریند، آنچه نیست و آنچه باید باشد.»
«هنرمند باید در فضای آزاد آنچه را که در قلب و دلش است، بیافریند.»
۱۴ فوریه ۲۰۱۷/ ۲۶ بهمن ۱۳۹۵؛ «در حاشیهٔ بازدید از یک نمایشگاه هنری» [۴۱۹]
«با هم بودن به این معنی نیست که یکی همهٔ باورها و اصول و ارزشهایش را به نفع دیگری کنار بگذارد و از هویت خود تهی شود. این با هم بودن میتواند و باید با حفظ باورها باشد و تکیه بر مشترکات شود، این به نفع کشور و منافع و اصول و ارزشهای اصلی انقلاب است و فضا را برای حضور امن همه در صحنه فراهم میآورد.»
«در جامعهٔ ما فرهنگ تحمل و مدارا و با هم بودن به دلیل وجود استبدادزدگی تاریخی هنوز ضعیف است و هنوز فرهنگ تحمل دیگری در جامعه وجود ندارد. فرهنگدموکراسی این است که خودت را با وجود دیگری اثبات کنی نه در نفی دیگری.»
۱۸ فوریه ۲۰۱۷/ ۳۰ بهمن ۱۳۹۵؛ «در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران» [۴۲۰]
«حزب لازمهٔ یک جامعه و نظام مردمسالار است و مردمسالاری بدون حزب، ناقص و ابتر است و حزب سبب تقویت مردمسالاری و بسط و کارآمدی آن خواهد شد. این دو با هم هستند و نمیشود اینها را از یکدیگر جدا کرد.»
«اسلام یکی و دین خدا و حقیقت یکی است و ما همه یگانهپرستیم اما آیا برداشتها و تلقیهای ما هم از اسلام یکی است؟»
«روح اسلام، اخلاق است چه در زمینهٔ فردی و چه در زمینهٔ عملی.»
«اگر در جامعه عدالت نباشد، آزادی هم پایدار نمیشود.»
«اگر عدالت باشد امنیت هم خواهد آمد. عدالت بین مردم و حکومت اعتماد ایجاد میکند و این اعتماد متقابل دولت و مردم است که اصل و رکن امنیت است. اگر این اعتماد نباشد بهترین سختافزارها و سامانها و سازمانها را هم داشته باشید، همیشه در معرض خطر هستید و ممکن است یک حادثهای پیش بیاید که در نتیجه همه چیز را بههم بریزید.»
«توسعه باید صورت بگیرد ولی این توسعه همواره باید همراه با عدالت و تلاش برای تأمین عدالت اجتماعی در جامعه باشد.»
۲۶ فوریه ۲۰۱۷/ ۸ اسفند ۱۳۹۵؛ «در دیدار اعضای حزب اتحاد ملت» [۴۲۱]
«دنیا بد نیست اما اینکه دنیا مراد انسان باشد، بد است و دنیایی خوب است که برای همه خوب باشد. سرنوشت ما نیز در همین دنیا تعیین میشود.»
«این امر درخور بررسی است که پیدایش افراط و نوعی فاشیسم در متن تمدن جدید، خود نشانه خلاهایی نیست که تمدن جدید و نظامات برآمده از آن دارند؟»
«یکبار جهان در اواسط قرن بیستم این تجربه را داشت که فاشیسم و نازیسم قدرت گرفتند و جریان راست، خشونتگرا و اقتدارگرای مخالف حقوق انسان با سوار شدن بر احساسات تودهها روی کار آمد و امروز دوباره شاهدیم که نوعی خشونتگرایی بسیار بیمهار و لجامگسیخته در حال ظهور است که البته این مربوط به یک فرد که روی کار میآید، نمیشود؛ بلکه بدنهٔ جوامع امروز مستعد پیدایش و روی کار آمدن این افراد است و این افراطگرایی نشاندهندهٔ بحرانی است که در متن دنیای جدید وجود دارد.»
«در مقابل استکبار، استضعاف است. استکبار با ضعیف، ناتوان و حقیر کردن انسان و پایمال کردن حقوق دیگران استوار میشود. اگر ما انسانی فکر میکنیم آن هم انسانِ الهی باید بدانیم اسلام ضداستکباری است و با مفهوم و مصداق استکبار مخالف است.»
«اینکه افرادی به خاطر فقر و برای تأمین زندگی به بدترین فسادها و فحشاها تن بدهند، برای هیچ انسانی قابل قبول نیست به ویژه از نگاه شیعی.»
«در دنیای امروز امواج اسلامستیزی وجود دارد و خشونتگرایانِ افراطگرا میداندار مبارزه با اسلام هستند و آنها اسلام را تربیتکنندهٔ تروریسم میدانند؛ اگرچه متأسفانه نمونههایی از ترور و خشونت را در دنیای اسلام میبینیم اما این از روح دین بهدور است. امروز کسانی این تفکراسلامسیتزی را راه انداختهاند که خود بدترین جریانات خشونتگرا را در جهان راه انداختهاند و گاهی برای بیرون کردن رقیب از صحنه، تروریستها را تقویت کردند اما بعد خود گرفتار این تروریستها شدند.»
«مقاومت، ایستادگی در برابر خشونت است؛ مقاومت دست به ترور و خشونت نمیزند بلکه برای صلح در برابر متجاوزان میایستد و مقاومت میکند.»
۵ مارس ۲۰۱۷/ ۱۵ اسفند ۱۳۹۵؛ «در دیدار جمعی از اعضای ادوار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران» [۴۲۲]
«ملت ما قربانی تجاوز و ترور است و این جامعه خود به خود بزرگترین مخالف با تجاوز و اشغالگری است.»
«حمایت جمهوری اسلامی از مظلومان فلسطین در درجهٔ اول حمایت اخلاقی و روحی است و در واقع این حمایت یعنی مخالفت با تجاوز و اشغالگری؛ و مخالف این اصل خطرناک است که اشغال و سرکوب میتواند منشأ مشروعیت باشد.»
«رژیم صهیونیستی سرزمینهایی را اشغال و مردم را بیرون کرده و حکومت و دولت تشکیل دادهاست و از دنیا توقع دارد که این را به مشروعیت بشناسند. این یک اصل غیراخلاقی، غیرانسانی است و مخالفت ما مخالفت با این بداخلاقی برای جلوگیری از جا افتادن این اصل نادرست در دنیاست.»
۱۴ مارس ۲۰۱۷/ ۲۴ اسفند ۱۳۹۵؛ «در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا» [۴۲۳]
«مصیبتهایی که جوامع و حکومتهای ضدارزشی با استفاده از علم ایجاد کردند قابل قیاس با جوامع کمعلم نیست، بنابراین ارزش و دانش باید در کنار هم باشند و رابطه قابل فهم و معقولی بین آنها برقرار شود.»
«اگر دین را اینچنین ببینیم که در مقابل دنیای انسان و آزادی، حرمت و کرامت انسانی و عدالت قرار بگیرد، طبیعی است که زدگی از دین پیدا میشود و ما در اسلام چنین چیزی را قبول نداریم.»
«ما از منافع [کشور] خود کوتاه نمیآییم اما این امر به معنی استقبال از تنش نیست بلکه با انتخاب روش درست میتوان منافع را حفظ کرد.»
۴ آوریل ۲۰۱۷/ ۱۵ فروردین ۱۳۹۶؛ «در جمع اعضای هیأت علمی دانشگاهها» [۴۲۴]
«دین خدا جاودانه است و اصل دین کهنگی و نویی ندارد، اما اندیشه انسان کهنگی و نویی دارد. باید بدانیم با کدام پیش فرضها به سراغ دین خدا میرویم و چگونه آنها را استنباط میکنیم و چگونه میتوانیم به پرسشهای زمانه پاسخ دهیم و برای رفع نیازهای تازه به راهکارهایی از اسلام برسیم.»
«سکولاریسم، دینستیزی نیست؛ ولی دین را از عرصهٔ حیات اجتماعی انسان بیرون میکند، حتی برخی سکولارها و استوانههای تجدد برای دین خیلی هم احترام قائلاند ولی میگویند دین نباید در عرصهٔ حیات اجتماعی دخالت کند و حاکمیت باید به دست عقل انسانی باشد و هم در تشخیص امور، درست و نادرست و هم در تشخیص بایدها و نبایدهای زندگی جمعی، دین نباید نقشی داشته باشد.»
«در سراسر تاریخ اسلام، شما ستیزی با ادیان دیگر را نمیبینید.»
«باید متوجه تفاوت بین اسلامی باشیم که در انقلاب اسلامی ما بود و ملت ما آن را خواست، و اسلامهای دیگری که مطرح میشود که به نوعی در برابر اسلامِ انقلاب اسلامی قرار میگیرد؛ یعنی اسلام خشونتگرای واپسگرا.»
«در منطقه گرفتار جریانهای واپسگرایِ ارتجاعیِ خشونتگرایِ عقبمانده از زمان هستیم و غرب همین جریانها را به عنوان نمونههایی ذکر میکند و آن را خطری میداند که باید با آن مبارزه کرد و جالب آنکه بزرگترین حملهٔ آنها به ایرانی است که اسلامش منادی جمهوری اسلامی است.[...] غربیها از یک طرف برای رسیدن به اهدافشان به جریانهای ارتجاعیِ واپسگرا کمک میکنند و از طرف دیگر با بزرگ جلوه دادن خطر اینها حمله خود را متوجه جایی میکنند که جریان ارتجاعی با آن دشمن است.»
«در انقلاب اسلامی ما، جمهوری اسلامی مطرح شد؛ جمهوریت به معنای امروزی کلمه از دستاوردهای بزرگی است که بشر در تمدن جدید به آن رسیدهاست.»
«ما باید بهشدت پافشاری کنیم بر اینکه اسلام مورد نظر ما اصلاً قصد بازگشت به دوران ماقبل تجدد ندارد و اتفاقاً به پساتجدد میاندیشد.»
«اگر ما معتقدیم فکر اسلامی دارای مبانی محکم و قوی است، باید بتواند با غربی که مبانی فکری خود را دارد، گفتوگو کند. گفتوگوی تمدنها، اینجاست که معنا پیدا میکند.»
«راهبرد کلی ما در برابر غرب اینگونه باید باشد:نقد و پذیرش و نه نفی کامل آنها، نه آنچنان که واپسگرایان انجام میدهند و نیز ایستادگی در برابر وجهه سیاسی غرب که به صورت استعمار بروز و ظهور کردهاست.»
«باید جنبهٔ فکری و ارزشی غرب از جنبهٔ سیاسی و استعماری غرب، جدا شود.»
«ما معتقدیم اصل دین جاودانه است و کهنه و نو ندارد، اما اندیشهٔ انسانها، نو و کهنه میشود.»
«ما باید بدانیم که با کدام پیشفرضها سراغ دین خدا میرویم و چگونه آنها را استنباط میکنیم و چگونه میتوانیم به پرسشهای زمانه پاسخ دهیم و به مسایلی بپردازیم که هر لحظه نو میشوند و سؤالاتی تازه را مطرح میکنند.»
«ما در برابر غرب، به نقد آن میاندیشیم، نه به نفی آن، حالا هم میگویم ما به نفی سنت نمیاندیشیم، چون سنت، پایهٔ هویت ماست، اما به نقد سنت میاندیشیم.»
«اجتهاد و نوآوری در بینش خود نسبت به دین خود، مسئلهای است که باید همواره مورد توجه ما باشد.»
«یکی از محورهای اصلاحطلبی و تعهد فکری یک مسلمان، این است که بگوید اسلام آینده و اسلام پساتجدد، نه اسلام پیشاتجدد، چون تاریخ بشر سیری داشته، در این سیر به تجدد رسیدهاست، گرچه این تجدد پایان تاریخ نیست.»
«اسلام پیشاتجدد نه ممکن است و نه اگر ممکن باشد، مفید است.»
«اگر ما نقدی داریم، به خلاها و مشکلاتی است که این تمدن [غرب] با آن روبرو است. خود غربیها به این مشکلات توجه کردند، ما هم میتوانیم از بیرون به آن نگاه کنیم و نقصها و عیبها را ببینیم و به پساتجدد بیاندیشیم. به مرحلهای که همه دستاوردهای تمدن غرب را داشته باشیم و مشکلات و خلاهای آن را حذف کرده باشیم. این مرتجعان و واپسگرایان و تنگنظران هستند که به پیشاتجدد میاندیشند.»
«انقلاب موفق، دو مرحله دارد: یکی مرحله تخریب است، یعنی از بین بردن نظامی که بوده. خیلی از انقلابها در همین مرحله متوقف میشوند و گمان میکنند رسالتشان همواره تخریب است. با اینکه آن رژیم رفته، باید دشمن را بیافرینیم و همیشه در حال تخریب باشیم. در حالی که مرحلهٔ مهمترِ انقلاب، مرحلهٔ ساختن است.»
«شوراها در جامعهٔ مدنی مهمترین و گستردهترین نهادی است که میتواند فراگیر باشد و خود مردم نقش حاکمیتی در بخشهایی از جامعه داشته باشند.»
«ما زنان و جوانان شایسته بسیاری داریم. چه زمانی قرار است به آنها نوبت بدهیم؟»
«بین نسل اول انقلاب و نسل جوان چنان فاصلهای افتادهاست که نمیتوانیم اصلاً همدیگر را درک کنیم.»
۲ مه ۲۰۱۷/ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶؛ «در دیدار با اعضای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» [۴۲۷]
«باز هم انتخابات و انتخابی دیگر و انتخابهایی دیگر.»
«... میخواهم در حضور مردم یک شهادت بدهم و خداوند منّان را بر درستی این شهادت شاهد بگیرم: دولت آقای روحانی دولت موفقی بودهاست…»
«با روحانی راهی را آغاز کردهایم و به نیمه راه رسیدهایم، مسائلی را حل کردهایم و مسائل بزرگتری را باید حل کنیم و با او این راه دشوار را ادامه بدهیم. مشکلات با برنامه و با تدبیر و با بهرهگیری از امکانات موجود و ایجاد امکانات بیشتر حل خواهد شد.»
«هیچگاه نباید فریب شعارهای واهی و بیاساس را برای رفع مشکلات خورد.[...]ما باید با تدبیر مسائل را حل بکنیم.»
«میآییم و به روحانی رأی میدهیم، برای آزادی در اندیشه، منطق در گفتوگو، قانون در عمل و استیفای حقوق شهروندی و پیادهشدن عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعهمان.»
«حکومت هم در اسلام برای این است که اخلاق در جامعه وجود داشته باشد.
«رنج بزرگ دنیای ما از فقدان اخلاق و نیایش و معنویت در زندگی بشر امروز است؛ دنیازدگی بشر امروز و بداخلاقی ناشی از دنیازدگی فاجعههای بزرگی آفریدهاست.»
«همه از قول پیامبر شنیدهایم که برای تتمیم و کامل کردن مکرمتهای اخلاقی برانگیخته شدهاست و چه دردی بالاتر از اینکه به نام دینِ این پیامبر، انواع و اقسام جنایتها و بداخلاقیها صورت میگیرد.»
«هرگونه تلقی که از اخلاق داشته باشیم -چه وظیفهگرا، چه نتیجهگرا، چه هر رویکرد دیگری به اخلاق- شرط تحقق اخلاق و اخلاقی بودن جامعه، «آزادی» است و اگر انسانی به زور وادار به کار نیک شود، کار او اخلاقی نیست. عمل اخلاقی باید با آزادی کامل انتخاب شود و نیز اخلاق در جامعه و در رابطه با دیگری معنا پیدا میکند.»
«مهربانی، وفای به عهد، راستی و پاکی، همه اینها در صورتی تحقق مییابد که انسان در جامعه و با دیگری در رابطه باشد. انزوای از جامعه که لازمه آن احیاناً ترک کارهای غیراخلاقی است، اقدامی اخلاقی نیست زیرا انسان باید در بطن جامعه حضور داشته باشد تا اخلاق تحقق یابد.»
«برای تحقق اخلاق باید از زمین بالاتر بیاییم، نه این که زمین را ترک کنیم.»
«انسان شاید بیش از آنکه به «اندیشه» و «عقلانیت» انسان باشد، به «اخلاق»، انسان است. اخلاق اختصاص به انسان دارد و ادیان الهی نیز برای تحقق اخلاق در جامعه آمدهاند.»
«اخلاق در صورتی تحقق مییابد که انسان از خودش فراتر و بالاتر رود و از دنیا و زندگی و از پایبند بودن به زمین، رها شود.»
«اگر لازمه اخلاق، این است که انسان از خود فراتر و بالاتر بیاید و خودِ مجازی و محدود کننده و موهوم را رها کند، نیایش مهمترین راهیست که میتواند انسان را به این درجه برساند.»
۲۳ ژوئن ۲۰۱۷/ ۲ تیر ۱۳۹۶؛ «هشتمین دوره جایزه اخلاق و نیایش در آیینه پژوهش، کتابخانهٔ ملی» [۴۲۹]
«وقتی که انسان خودش را بازیابی میکند آن وقت میشود انسان اخلاقی، اخلاقی که پیامبران خدا به خصوص پیامبر اکرم برای تکمیل کرامتهای اخلاق آمدهاند.»
«اگر وادار به کار نیک شوید و مجبور شوید که کار نیک انجام بدهید، این عمل، اخلاقی نیست. اخلاق این است که کار نیک را براساس اختیار خود انتخاب کنید، یعنی آزاد باشید بتواند کار بد بکنید و نکنید یا بتوانید کار نیک نکنید و انجام بدهید. شرط اخلاقی بودن عمل، آزاد بودن انسان است.»
«حکومت هم در اسلام برای این است که اخلاق در جامعه وجود داشته باشد.»
«امتیاز انقلاب ما نسبت به جنبشها و رویکردهایی که با دین نسبتی نداشته یا در مقابل آن بودهاند و حتی بسیاری از حرکتها و جنبشهایی که به نام اسلام به خصوص در یک قرن اخیر بودهاست، این است که در عرصهٔ حیات اجتماعی جمهوری اسلامی را پیشنهاد کردهاست و در صدد استقرار آن برآمده است.»
«در عرصه اجتماعی وقتی از اسلام صحبت میکنیم، اسلامی است که با حقوق انسان، با حق حاکمیت انسان بر سرنوشت، برحقوق شهروندی با عدالت و… سازگار است و اسلام جمهوری اسلامی چنین اسلامی است.»
«وقتی از جمهوری اسلامی سخن می گوئیم یعنی اینکه اسلام فقط رابطه میان خدا و بنده را مشخص نمیکند بلکه علاوه بر آن نسبت به صحنه زندگی این جهانی، روابط انسانها با یکدیگر، انسان با طبیعت و … نیز نظر دارد.»
«سکولاریسم بر این باور است که دین نباید در عرصه حیات اجتماعی و زندگی این جهانی دخالت داشته باشد و ما و شما [...] بر این باوریم که اسلام در همه عرصهها چون قانونگذاری، اجراء و … نیز نظر دارد و نظر آن باید مراعات شود.»
۲۴ ژوئیه ۲۰۱۷/ ۲ مرداد ۱۳۹۶؛ «دیدار با اعضاء شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی» [۴۳۱]
«مخالفت با استبداد، مخالفت با حاکمیت بیمهار یک گروه یا اشخاص خاص بر جامعه و رسیدن به این دستاورد مهم که حکومت و حاکمیت نمایندهٔ مردم و مورد رضایت مردم و برآمده از خواست و ارادهٔ مردم باشد، اصولی است که مورد درخواست ملت ما بودهاست و در کنار آنریال مخالفت با استعمار و دخالت بیگانه در سرنوشت و مخالفت با عقبماندگی هم بودهاست.»
«هیچ حرکتی به سوی آزادی یا دموکراسی یا استقلال و پیشرفت به ثمر نمیرسد، مگر اینکه نسبتی با دین و مایهٔ هویت فرهنگی جامعه داشته باشد.»
«اصلاحات، آزادی، استقلال و پیشرفت را براساس سنت و دین خودمان میخواهد و قائل به اجتهاد و نوآوری در سنت و رسیدن به درکی منطبق با این خواستهای تاریخی و خواستهای ملی است.»
«نباید فهم نوآورانه و تازه از دین را به مفهوم کنار گذاشتن اصول دین دانست.»
«جمهوری یعنی جامعهای که حکومتش برآمده از ارادهٔ آزاد انسانها، رأی انسانها و مسؤول در مقابل انسانهاست و اصل و محور خود انسانها هستند و در آن حقوق شهروندی و عدالت باید رعایت بشود… و قید اسلامی برای جمهوری یعنی این که ما هویتی داریم، سابقه ای داریم، گذشتهای داریم… تحول ایجاد نخواهد شد مگر این که مردم با باور و انگیزه خود در آن شرکت داشته باشند.»
«جمهوریت باید سازگار با معیارهار اصلی دین که قوام فرهنگ جامعه و مایه سنت وابسته به آن است باشد.»
۷ اوت ۲۰۱۷/ ۱۶ مرداد ۱۳۹۶؛ «در جمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی» [۴۳۲]
«جمهوری مقوّمات و پایههای اساسی دارد. آنها را باید شناخت و طبعاً اسلام هم اصول و معیارهایی دارد. در عرصهٔ اجتماعی وقتی میگوییم جمهوری اسلامی نمیتوانیم قرائتی را به نام اسلام عرضه کنیم که با پایههای جمهوری ناسازگار باشد و بعد بگوییم چون اسلام را قبول داریم، آزادی مردم، رای مردم، مسوولیت حکومت در مقابل مردم و حقوق شهروندی را قبول نداریم.»
«اگر میخواهیم اسلام را در عرصهٔ اجتماعی نگه داریم، اگر مخالف سکولاریسم هستیم و میگوییم دین در عرصه حیات اجتماعی برای انسان برنامه دارد و دخالت میکند، حتماً باید دین را به گونهای درک کنیم که با معیارهایی که اقتضای زمان و مکان روزگار و نیاز زمان و مکان ماست و نتیجهٔ تکامل تاریخی انسان -چه در غرب و چه در شرق- است، سازگار باشد.»
«اگر دین خدا جاودانه است که هست، باید بتواند پرسشها و نیازهای همهٔ زمانها و مکانها را جواب بدهد و امروز مقتضای زمان، مکان و پرسش و نیاز جامعه این است که حکومت از آن مردم و برآمده از مردم و مسوول در برابر مردم است و مردم میتوانند هروقت که اراده کنند بدون توسل به زور حکومت را جابهجا کنند. این نتیجهٔ تکامل جامعهٔ بشری است.»
«عدالتی که روح تعلیمات انبیا و پیامبران است، برای ما مهم است و باید با همهٔ وجود خشممان برانگیخته شود از اینکه به یک دختر معصوم تجاوز کنند که ممکن است ریشههای آن در فقر باشد.»
«ایثارگری یعنی هدف والا داشتن و برای آن هدف از خواستهای خود و حتی جان خود گذشتن.»
«بسیاری از امکانات کشور هدر رفت؛ نمیگویم همه آنها با سوءنیت بود اما منابع هدر رفت. اتفاقاتی افتاد که نمیخواهم تعبیر خیانت به کار ببرم اما این چیزی نیست که جامعه ما میخواست.»
«ما کشور پیشرفته و امن و مقتدر میخواهیم و کسانی باید مسؤول باشند که بتوانند راحتی و فکرشان را برای کار بگذارند و فداکاری کنند.»
«هویت میتواند پایه خشونت شود و میتواند باعث لطافت جامعه شود. اگر هویتِ من به گونه ای تعریف شود که اثبات آن در نفیِ دیگری باشد، حتماً به جنگ و تعارض و خشونت میکشد.»
«هویت ایثارگری، هویت گذشت از خود به نفع دیگری است؛ این یعنی محبت و وحدت و خیر در جامعه. اگر همه فقط منافع خود را در نظر بگیرند، تعارض و جنگ و تزویر و برخورد و جهل ایجاد میشود اما ایثار از خود گذشتن برای دیگری است.»
۲۰ اوت ۲۰۱۷/ ۲۹ مرداد ۱۳۹۶؛ «دیدار با جمعی از آزادگان، ایثارگران و جانبازان» [۴۳۴]
«ما اسلام را در عرصهٔ حیات اجتماعی باید به گونهای بفهمیم که با جمهوریت سازگار باشد»
«امروز معتقدم که مهم ترین رسالت انقلابی ما ساختن ایرانی آباد، آزاد و مستقل است؛ آزاد به معنی تام کلمه، مستقل به معنی تام کلمه و پیشرو و آباد به معنی تام کلمه. هرکس در این زمینه کار کند، انقلابی است.»
«نقد غیر از تخریب و ناسزا گفتن و سرهم کردن مطالب درست و نادرست و انتقامگیری از افراد یا گروههاست. نقد دیدن واقعیتهاست، خوبها و بدها. تلاش برای تقویت خوب ها و از بین بردن ضعفهاست.»
۶ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۱۵ شهريور ۱۳۹۶؛ «در دیدار با اعضای حزب ندای ایران» [۴۳۵]
«سبک زندگی دینی به گونهای که پیامبر و بزرگان دین داشتند، سبک زندگی اولاً اخلاقی و ثانیاً تعاملی است و این بخصوص در درون یک جامعه و یک ملت نیاز است.»
«باید تعصبات نابجا را کنار گذاشت و دیگری را تحمل کرد. انسانی که در جامعه زندگی میکند یعنی با دیگری زندگی میکند بنابراین باید دیگری را پذیرفت و با او گفت وگو کرد.»
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۳۰ شهريور ۱۳۹۶؛ «در دیدار دانشجویان شیراز و اعضای انجمن فرهنگ و سیاست» [۴۳۶]
«مطمئن هستم که آینده متعلق به کسانی است که عدالت را با احترام به انسان و انسانیت و صلح و مهربانی را به جای ستیز و خشونت پاس میدارند.»
۲۳ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۱ مهر ۱۳۹۶؛ «پیام به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس و گفتوگوی تمدنها و فرهنگها» [۴۳۷]
«ما (روحانیون) انقلاب نکردیم و این مردم بودند که با توجه به قدرت و اتحاد و انسجامی که داشتند، انقلاب کردند و در آن مقطع نیز شخصیتی مثل امام خمینی(ره) به عنوان حکیمی که رهبری این انقلاب را بر عهده داشت، یک نظام جمهوری را پیشنهاد داد که در تضاد با اسلامیت نبود و در واقع تعریف او از مبانی اسلام اینچنین بود.»
۲0 دسامبر ۲۰۱۷/ ۲۹ آذر ۱۳۹۶؛ «دیدار با اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز کاشان» [۴۳۸]
«جمهوری اسلامی حاصل انقلاب ماست و ما از جمهوری اسلامی در برابر هر موضوع دیگری دفاع میکنیم؛ نه جامعه ما تاب براندازی و آشوب و انقلاب دیگری دارد و نه به صلاح این کشور است و نه طبع جامعه ما میپذیرد.»
«مصلحت نظام ما، جامعه ما، تاریخ و موقعیت استراتژیک و مادی و معنوی ما ایجاب میکند که نظام جمهوری اسلامی داشته باشیم یعنی جمهوریت داشته باشیم و از اسلام بهره گرفته باشیم؛ اسلام متناسب با جمهوری.»
۲۱ ژانویه ۲۰۱۸/ ۱ بهمن ۱۳۹۶؛ «در دیدار با اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها» [۴۳۹]
«هویت مردم ایران، اسلامی است و خیلی از این مردم نمیخواهند اسلام به عنوان مایهٔ هویت جامعه از بین برود. جای آن قرار است چه بیاید؟ فرهنگ ما، تاریخ ما، ادب ما، عرفان ما همهٔ اینها آمیخته با دین است منتهی باید دین را به گونهای فهمید که بتواند جوابگوی مطالبات روز جامعه باشد.»
«این نارضایتی لحظه به لحظه، اتحاد جامعه را می گسلد یعنی همه دشمن یکدیگر تلقی می شوند. در جامعه دایره خودی و غیر خودی ایجاد کردهایم و لحظه به لحظه دایره خودی را تنگ کردیم. این امر اعتماد میان حاکمیت و جامعه را کاهش می دهد و این عامل بزرگی برای به هم خوردن امنیت ملی و سقوط جامعه ماست...[...] تا جایی این دایره تنگ می شود که دیگر کسی در آن نمیگنجد جز یک جریان پرمدعای که امکانات دارد و مسوولیت ندارد.»
«جمهوری اسلامی یعنی چه و آیا ما با گذشت زمان به معیارهای جمهوری نزدیک یا دور شدیم؟ آیا گفتمانی که بهطور رسمی بعد از امام آمده گفتمان جمهوریت است؟ چقدر از جمهوری اسلامی دور شدیم؟»
«با روشهای سختافزاری نمیتوان امنیت را در این کشور برقرار کرد و مهمترین عامل امنیت ایجاد اعتماد متقابل بین حاکمیت و مردم است و اگر این لطمه ببیند خطر اصل موجودیت نظام را تهدید خواهد کرد.»
۶ مارس ۲۰۱۸/ ۱۵ اسفند ۱۳۹۶؛ «در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس» [۴۴۱]
↑ مجله: تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاهی؛ ۱۳۷۴ - شماره ۲۱ و ۲۲ و ۲۳.۴۹ تا ۶۰.
1 2 3 آیین و اندیشه در دام خودکامگی؛ سیری در اندیشه سیاسی مسلمانان در فراز و فرود تمدن اسلامی.تهران:طرح نو،۱۳۷۸.شابک۹۶۴۵۶۹۵۸۶۶.
↑ «دکتر محمد خاتمی در مراسم گرامیداشت روز زن:نگرش مردسالاری موجب مظلومیت زنان در جامعه است».همشهری.۱۳ آبان ۱۳۷۵،۱۱۱۱، سال چهارم،صفحه سیاسی.
↑ نام نویسنده.«حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی:هدفهای توسعه باید حاکمیت معنویت، عدل اسلامی و امر به معروف باشد.».همشهری.۱۱ اسفند ۱۳۷۵،سال چهارم۱۲۰۷،سیاسی.
↑ «حجتالاسلام و المسلیمن خاتمی در پیامی به ملت ایران».همشهری.۵ خرداد ۱۳۷۶ / ۲۹ می ۱۹۹۷،پنجم(۱۲۶۴)۱۲۶۴،اول.
↑ «مقام معظم رهبری:مسئولیت بزرگ ریاستجمهوری بر دوش مردی روحانی، کارآزموده، انقلابی و اهل دانش و معرفت قرار گرفته است».همشهری.۱۳ مرداد ۱۳۷۶،پنجم۱۳۲۰،سیاسی.
↑ «دیروز در مجلس شورای اسلامی، پنجمین رئیسجمهوری ایران سوگند یاد کرد».همشهری.۱۴ مرداد ۱۳۷۶،پنجم۱۳۲۱،سیاسی.
↑ «رئیسجمهوری در بازدید از وزارت کشور:دولت با اجرای اصل شوراها زمینهٔ حاکمیت مردم را فراهم میکند».همشهری.۱۳ دی ۱۳۷۷/ ۳ ژانویه ۱۹۹۹،شماره ۱۷۳۳،صفحه سیاسی.
↑ «رئیسجمهوری در بازدید از وزارت کشور:دولت با اجرای اصل شوراها زمینهٔ حاکمیت مردم را فراهم میکند».همشهری.۷ بهمن ۱۳۷۷/ ۲۷ ژانویه ۱۹۹۹،شماره ۱۷۵۲،صفحه سیاسی.