زبانهای ترکی در چند مرحله بر زبان فارسی تأثیر گذاشتهاست. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش سامانیان روی داد. پس از آن، در زمان فرمانروایی غزنویان، سلجوقیان و پس از حملهٔ مغول، تعداد بیشتری وامواژهٔ ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راهیابی واژههای ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی صفویان، که ترکمانان قزلباش در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و قاجاریان بر ایران بود.
اطلاعات بیشتر فهرست ...
بستن
پ
- پاتوق[34]؛ جایی که کسی معمولاً ساعتهای بیکاری خود را در آن میگذراند.
ت
- تسمه[35]؛ دوال
- تلاش[36]؛ کوشش
- توپ[37] گوی
- توتون/تُتُن[38]؛ گونهای گیاه مخدر
- توشک/تشک[39]؛ بستر
- توی یا طوی؛ در متون فارسی ایران[40] به معنی جشن وضیافت و عروسی) و در فارسی تاجیکستان، عروسی[41]
- تغار[42]؛ ظرف بزرگ سفالی که برای ذخیره مواد استفاده می شود. واحد اندازه گیری غلات در قدیم
ش
- شلوغ[82]؛ ازدحام جمعیت. نا منظم. بی مبالات
ط
- طرلان[83]؛ پرنده شکاری از گروه بازها و بزرگتر از قرقی، شاهباز
گ
- گزمه[133]؛ شبگرد
- گلَنگِدن[134]؛ بخشی از تفنگ که فشنگ را نگه میدارد.
بیشتر این واژهها از زمان فرمانروایی قاجارها در ایران و به ویژه در لهجه تهرانی راه یافتهاست و در فارسی دری افغانستان و تاجیکستان ناآشناست.
اطلاعات بیشتر فهرست ...
بستن
آ
- اُغور/اوغور: دولت/وقت/خیر/برکت[150]
- ال و بل از اِله و بِله: چنین و چنان
- ایز: رد پا[151]
- آیزنه/یزنه: شوهر خواهر[152]
ج
- جیک و بوک: در اصل به معنای حالت قرار گرفتن قاپ بر پشت در قمار[156]
غ
- غازغان: دیگ بزرگ مسی[162]
اطلاعات بیشتر فهرست ...
بستن
ن
- نازلی («ناز» فارسی و «لی» ترکی)
ی
- یاشار: زیستن[208]
- یخنقاق: رایج در فارسی افغانستان، پیراهن[209]
- تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
- تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
- حسن بیگ روملو، احسنالتواریخ (۲ جلد)، به تصحیح عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. (مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات ترکی و مغولی رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشتهاست)
- فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
- غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
- فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹