حوا
نخستین زن در ادیان ابراهیمی (همسر آدم) / From Wikipedia, the free encyclopedia
حَوّا (به عبری: חַוָּה) بر اساس دومین اسطورهٔ آفرینش در سفر پیدایش در تورات، اولین زن، دومین انسان آفریدهشده توسط یهوه و همسر آدم بود. این داستان با یافتههای علمی در تضاد است زیرا نسل بشر به یک زن و شوهر واحد نمیرسد. پیروان ادیان ابراهیمی، شامل یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، حوا را اولین زن محسوب میکنند.
سفر پیدایش حاوی دو روایت آفرینش متضاد است؛ در قصهٔ اول زن و مرد همزمان خلق میشوند و اثری از حوا نیست. در روایت دوم، «یهوه الوهیم» آدم را میآفریند تا نگهبان باغ عدن باشد اما آدم نمیتواند میان حیوانات باغ برای خود همنشینی بیابد و در نتیجه، یهوه الوهیم از دندهٔ او حوا را خلق میکند. خدا به آدم و حوا اجازه داده بود از میوهٔ همهٔ درختان باغ بخورند، غیر از میوهٔ درخت معرفت؛ زیرا به آنها گفته بود میتواند باعث مرگشان شود. در ادامه، مار به زن اطلاع میدهد خوردن از میوهٔ آن درخت باعث مرگشان نخواهد شد، بلکه چشمانشان را باز خواهد کرد و مانند یهوه الوهیم به نیک و بد آگاه خواهند شد. زن از میوهٔ درخت خورد و به آدم هم داد؛ چشمان آدم و زن باز شد و فهمیدند که لخت هستند. پس با برگ درخت انجیر خود را پوشاندند. آنها همچنین دریافتند که از حدود تعیینشده تجاوز کردهاند و به همین دلیل، زمانیکه آواز خدا را شنیدند، پنهان شدند. یهوه الوهیم از آنان پرسید «کجا هستید؟» و آدم پاسخ داد «پنهان شدیم، چون لختیم.» خدا از این جواب متوجه شد از میوهٔ درخت معرفت خوردهاند. نتیجتاً، آدم، زن و مار را نفرین کرد؛ نفرین زن تابعیت از شوهر و درد زایمان بود و نوادگان زن و مار تا ابد دشمن شدند. خدا همچنین گفت «حال، آدم هم یکی از ما شدهاست.» پس از ترس اینکه مبادا آنها از میوهٔ درخت حیات هم بخورند و جاویدان شوند، از باغ عدن بیرونشان کرد و به زمین فرستادشان. در زمین، آدم زن را حوا (زندگی) نامید، با او آمیزش کرد و آنان صاحب فرزندانی به نام قائن، هابیل و شیث شدند. به سرانجام آدم و حوا اشارهای نشدهاست.
در زبان سومری، «دنده» و «زندگی» جناس هستند و آفرینش زن از دندهٔ آدم، ریشهٔ سومری داستان را نشان میدهد. در واقع در شکلگیری این داستان از مطالب دیگر افسانههای آفرینشی که در خاورمیانهٔ باستان رایج بودند، مانند داستانهای بینالنهرینی و مصری، استفاده شدهاست؛ با این حال، افسانهٔ آفرینش اسرائیلی جهانبینی متفاوتی دارد. به گفتهٔ رزنبرگ، برخلاف تفسیرهای دینی، داستان نافرمانی حوا و آدم در واقع صعود ناتمام بشر به خدایی است، نه روایت هبوط. در علم ژنتیک نزدیکترین نیای مشترک مادری اصطلاحاً «حوای میتوکندریایی» نام داده شده که البته هیچ ارتباطی با حوای ادیان ابراهیمی ندارد. در مسیحیت به مریم «حوای جدید» میگویند. همچنین تضاد با یافتههای علمی باعث شده برخی مسیحیان به خوانش استعاری از این داستان گرایش پیدا کنند و آن را واقعی ندانند. قرآن به نام همسر آدم اشارهای نکرده اما نویسندگان مسلمان نامش را حوا ذکر کردهاند و در منابعی چون قصص الانبیاء جزئیات بیشتری هم به سرگذشت او افزودهاند. در قصهٔ قرآنی، ابلیس است که آدم و همسرش را وسوسه میکند.