وزارت ایرانی مسئول آموزش در این کشور From Wikipedia, the free encyclopedia
وزارت آموزش و پرورش سازمان آموزش کشوری ایران است که مسئولیت آموزش کودکان و نوجوانان و نیز تربیت معلم را در این کشور برعهده دارد.
وزارت سازمان | |
---|---|
بنیانگذاری | ۱۳۴۳ |
گونهٔ سازمان | وزارتخانه |
حوزهٔ قدرت | ایران |
ستاد | تهران، خیابان سپهبد قرنی |
کارکنان | ۹۵۵٬۲۹۱ (۲۰۱۹)[1] |
وزیر مسئول | |
گروه بالادست | دولت جمهوری اسلامی ایران |
سازمانهای زیردست | |
وبگاه |
در ایران این وزارتخانه از سال ۱۳۴۳ که از وزارت فرهنگ جدا گردید مسئولیت آموزش عالی (دانشگاهها) را نیز عهدهدار بودهاست؛ اما پس از تشکیل وزارت علوم، برای ادارهٔ امور دانشگاهها و امور پژوهشی در سطوح عالی، وزارت آموزش و پرورش وظیفهٔ آموزش رایگان همهٔ افراد در مقاطع پیش دبستان، دبستان، دورهٔ اول متوسطه، دورهٔ دوم متوسطه و همچنین ادارهٔ دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی را بر عهده دارد. همچنین تمامی مهد کودکها باید برای فعالیت خود از وزارت آموزش و پرورش مجوز بگیرند. وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، دارای جداسازی جنسیتی از پایینترین مقطع است و آموزش آن، مفاهیم مذهبی (دین رسمی کشور) را به همراه دارد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، آموزش در ایران به شکل کلی، «اسلامیسازی» شد.
در دوران جمهوری اسلامی، آموزش در ایران با زیرساختهای پهلوی ادامه یافت و دولت انقلابی جدید تصمیمی بر توقف آموزش عالی در کشور، نگرفت. با این حال، تغییراتی نیز رخ داد. مهمترین دگرگونی، «اسلامیسازی» سیستم آموزش ایران و دگرگونی وزارت آموزش و پرورش بود. همه دانشآموزان از نظر جنسیتی جدا شدند و جداسازی جنسیتی، وارد آموزش در این کشور شد. کتابها و نوشتار آموزشی نیز کمکم بر اساس نظریات کارشناسان جمهوری اسلامی، تغییر کردند و در طی شش ماه پس از انقلاب ۱۳۵۷، مطالب آموزشی مبتنی بر اسلام به آموزشگاههای ابتدایی این کشور، وارد شد.[2]
بر پایه گزارشی از رادیو فردا، سوگیریهای اصلی وزارت آموزش و پرورش نمایانگر آن است که مقابله با «تهاجم فرضی فرهنگی غرب»، به دغدغه اصلی مسئولان این تشکیلات وزارتی و سایر متولیان فرهنگی ایران، تبدیل شدهاست. این رسانه، در ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ به شواهدی دست یافت که وزارت آموزش و پرورش در تدارک سری تازهای از اقدامات تبلیغی ایدئولوژیک و سیاسی برای سالهای تحصیلی آینده بودهاست و از فشار روحانیون برای این کار، خبر داد.[3]
در اواخر دههٔ ۱۳۹۰، تصویر دختران از روی جلد کتاب درسی سوم ابتدایی حذف و خبرساز شد. منتقدان این عمل، حذف تصویر را نشانهای از تبعیض جنسیتی ساختاری علیه زنان و تمایلداشتن به حذف زنان از صحنه اجتماع ایران، عنوان کردند. ریشدار کردن مردان نیز در کتابهای درسی رسمی کشور، در این دوران انجام شد. آموزش ایدئولوژیک کودکان نیز در دوران جمهوری اسلامی مورد توجه بودهاست؛ وجود قابل توجه مناسک مذهبی در کتابهای درسی، همچون آموزش ریاضی با تصاویر «وضو گرفتن»، به اعتراضات دربارهٔ «آموزش ایدئولوژیک کودکان در ایران» دامن زدهاست.[4][5]
سعید پیوندی در رادیو فردا اعلام کردهاست که آموزش در دوران جمهوری اسلامی با هدف اصلی تحمیل یک نظام ارزشی و فرهنگ دینی خاص به نسل جوان ایران انجام میشود. او دلیل فقر کیفیتی آموزش رسمی ایران در این دوران را کمبودها و مشکلات مربوط به امکانات آموزشگاهها، روشهای سنتی آموزشی، تواناییها و مهارتهای آموزگاران برای کاربرد روشهای تازه و متحولکردن آموزش و یادگیری میداند.[6]
در سال ۱۳۹۹، گزارشهای فراوانی از خودکشی دانشآموزان ایرانی منتشر شد. در آبان ۱۳۹۹ اعلام شد که تنها در یک ماه گذشته، شش دانشآموز ایرانی تنها در شهر رامهرمز خودکشی کردهاند. چرایی برخی از این خودکشیها بر پایه اعلامهای رسمی، مربوط به مشکلات مالی تهیه تلفن همراه هوشمند برای حضور در کلاسهای آنلاین وزارت آموزش و پرورش (پس از دنیاگیری کروناویروس در ایران) بودهاند.[7] پس از این گزارشها، انتشار هرگونه گزارش مشابه، ممنوع شد.[8]
در بهمن ۱۳۹۹، وزیر آموزش و پرورش ایران رسماً اعلام کرد که «از هر دانشآموز میتوان یک خمینی تولید کرد».[9] در دوران همین وزیر بود که مشخص شد ۴ هزار مدرسهٔ کانکسی در ایران وجود دارد. کمی بعد نیز در پی رخ دادن یک آتشسوزی در یک مدرسهٔ کانکسی در استان خوزستان ایران، که باعث سوختگی سه آموزگار و چند دانشآموز شده بود، یکی از دانشآموزان، جان باخت.[10][11] در دوران همین وزیر همچنین معاون وزیر آموزش و پرورش ایران، اعلام داشت که ۳۰ درصد دانشآموزان ایرانی در دوران کرونا از ادامهٔ تحصیل محروم و بازماندهاند.[12]
در سال ۲۰۲۱ (۱۴۰۰)، در هنگامی که در این دوره آموزگاران و فرهنگیان ایرانی چند اعتصاب سراسری را برای اعتراض به نقض حقوقشان، تأمین نشدن روزیشان و … برگزار کرده بودند، استخدام طلاب (روحانی شیعه) در آموزش در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت. وزارت آموزش و پرورش، استخدام ۲۵ هزار طلبه به عنوان آموزگار را برای اسلامیسازی آموزشگاهها دانست و چنین کاری را، قانونی و بر پایهٔ مصوبات مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد. قانون مصوب سال ۱۳۷۵ مجلس شورای اسلامی در مورد بهخدمتگیری روحانیان در آموزش، مورد اشارهٔ این وزارت بود.[13] همزمان با این نیز، ستاد همکاری حوزههای علمیه و آموزش و پرورش از چنین طرحی دفاع کرده و استخدامشدن ۲۵ هزار طلبهٔ جدید در آموزش و پرورش را درست دانست و اعلام کرد که در طول تنها یک سال گذشته، ۴۴۰ طلبهٔ دیگر به عنوان آموزگار استخدام شده بودند اما باز هم شمارشان کم بود. از چنین کارهایی، با عنوان «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» یاد شدهاست. این سند، با تأکید علی خامنهای نیز همراه بودهاست. ستاد، همچنین اعلام کرد: «پیشینه تعلیم و تربیت در ایران قرنها در اختیار حوزههای علمیه بوده (تا پیش از دوران رضاشاه) و اکنون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش احیای ارزشهای معرفتی و دینی است».[13][14]
در اعتراض به این موارد، کانون صنفی معلمان ایران در بیانیهای به پایین بودن حقوق آموزگاران، نبود امنیت شغلی و حق بیمه و همچنین «جذب طلاب به عنوان معلم در مدارس» اعتراض کرد. کانون صنفی آموزگاران، درخواست آزادی آموزگاران زندانی را نیز کرد؛ کسانی که از چند سال پیش از این، پس از شرکت در اعتصاب سراسری معلمان در زندان بهسر بردهاند. این کانون، پایان یافتن برخوردهای سرکوبگرانه با آموزگاران را نیز خواستار شد.[13][14]
«نکتهٔ قابل تأمل و نگرانکننده اینکه به طلبهها اجازه داده میشود نهتنها در رشتههای علوم تربیتی و دینی که در هشت رشته متنوع دیگر دبیری و آموزگاری از جمله آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه میتوانند در آزمون استخدامی شرکت کنند.» بخشی از بیانیهٔ کانون صنفی معلمان ایران[13][14]
کانون صنفی معلمان ایران استخدام آخوندها را «پیش و بیش از هر چیز بیانگر نگاهی غیرتخصصی به موضوع آموزش و پرورش» و «بیاعتمادی به علم و نهادهای علمی جدید و نفوذ و سیطره هرچه بیشتر حوزههای علوم دینی بر آنها» شمرد. این بیانیه همچنین به تغییرات گسترده در کتابهای درسی ایران، اعتراض کرد و نوشت: «علم جدید را به بهانهٔ سکولار بودن تخطئه میکنند اما به جز نفرتپراکنی در مورد آنچه غیرخودی میدانند، هیچ بدیل مناسبی را عرضه نمیکنند».[13][14]
علیرضا حاجیانزاده نیز بهعنوان مشاور عالی وزیر و دبیر ستاد همکاری حوزههای علمیه و آموزش و پرورش همچنین اعلام کرد که «مدارس علوم و معارف اسلامی» که به حوزههای علمیه وابستگی خواهند داشت، در استانهای ایران گشایش خواهند یافت. وی در این مورد نیز افزود که «حضور مبلغین ثابت در مدارس بهترین کار تبلیغی است». این مقام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، همچنین رسماً اعلام داشت که: «یک دهه فعالیت مشترک حوزه علمیه و آموزش و پرورش» اکنون «حوزههای علمیه به صورت رسمی وارد حوزه تألیف کتب درسی شدهاند و در تمامی گروههای درسی در این بخش نماینده دارند».[13][14]
بر پایهٔ گزارشی در بیبیسی فارسی، «جمهوری اسلامی هرگونه قرائت متفاوت از شخصیتها و رویدادهای تاریخی را حذف و سرکوب میکند تا تنها روایتگر رسمی تاریخ ایران باقی بماند». با این وجود، برخلاف ادعای اپوزسیون، نظام جمهوری اسلام در روایت تاریخ پیش از اسلام کاستی نداشته و بهعنوان نمونه، در یک کتاب درسی رسمی این دوره، از آریو برزن به عنوان یک قهرمان ایرانی نام برده شدهاست.[15] جایی دیگر در این کتابها، آمده بود که «البته بعدها پارتها بیگانگان را از ایران بیرون راندند»؛ که اشاره به پیروزیهای شاهنشاهان اشکانی بر حکمرانان سلوکی داشت. برخی میگویند که جمهوری اسلامی با تاریخ باستان به عنوان یکی از منابع هویتساز، مخالفتی ندارد بلکه بر خلاف ملیگرایان آن را تنها منبع هویتساز جامعه ایرانی نمیداند. در پایان این گزارش، اعلام شده بود که «در این نوشته به کتابهای دوره ابتدایی ارجاع داده شده».[15]
در آبان ۱۳۸۸، پس از گذشتن بیشتر از یک ماه از خبر حذفشدن نام شاهان ایرانی از کتابهای درسی تاریخ در آموزش و پرورش ایران، و پس از یک بار رد این خبر، سرانجام، چنین خبری رسماً مورد تأیید قرار گرفت. مسئولان وزارت آموزش و پرورش، در مورد انگیزه از چنین کارهایی، اعلام کردند که قصدشان «پررنگتر کردن نقش مردم نسبت به شاهان در رویدادهای تاریخی است».[16] اسماعیل نوریعلا دربارهٔ حذفشدن بخش مهمی از تاریخ از کتابهای درسی گفت: «اینها با نیت خیر بازنگری درتاریخ، این کار را انجام ندادهاند. اینها بودجههای هنگفتی را دراین ۳۰ سال خرج کردند و در اختیار اشخاصی چون ناصر پورپیرار قرار دادند تا ثابت کنند ایرانیان پیش از اسلام مردمی وحشی بودند، سلسلهٔ هخامنشیان اصلاً وجود نداشته و کوروش کبیر آدم منحرفی بودهاست. همهٔ این کارها را انجام دادهاند و حالا میخواهند آن را قانونمند کنند و در کتب درسی هم بیاورند. ما در این ۳۰ سال شاهد بودیم که هر روز با ادعای این که میخواهند تاریخ درست را ارائه دهند، تمام واقعیات تاریخی معاصر و گذشته را منکر شدهاند».[16] در آبان ۱۳۸۸، حمیدرضا حسینی، کارشناس تاریخ، اعلام داشت که: «آنچه مورد اعتراض است، حذف نام شاهان از کتابهای درسی نیست، بلکه غلبه رویکردهای غیر علمی در آموزش و پرورش است». حجتالاسلام محییالدین بهرام محمدیان، معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش نیز در یک مصاحبه با خبرگزاری فارس، گفت که: «شاه را حذف نکردهایم بلکه سلسله شاهنشاهی را از تاریخ کشور حذف کردهایم».[16][17]
در آذر ۱۳۹۹، حذف شدن آرامگاه کوروش بزرگ از کتاب درسی عربی پایهٔ یازدهم برای چاپ ۹۹، در میان رسانههای فارسیزبان، مورد توجه قرار گرفت. دیدگاههای مردمی که مورد توجه رسانه اسپوتنیک قرار گرفتند، شامل: «پاک کردن تاریخ کشور ایران از کتابها به نوعی تیشهبهریشهٔ خود زدن است» بود.[18]
در ایران تأمینِ سرانههای آموزشی، بهداشتی و ورزشی به عهده شهرداری نیست و این سرانهها را، دستگاهها و سازمانهای دیگری وظیفه تامینشان را به عهده دارند؛ و بعنوان مثال شهرداری وظیفهای برای ساختن مدرسه ندارد و وزارت آموزش و پرورش در این خصوص مسئولیت دارد.[19]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.