From Wikipedia, the free encyclopedia
زنان ایرانی در طول تاریخ، از بسیاری جهات در جامعه ایران نقش داشتهاند. از نظر تاریخی، این سنت وجود داشت که زنان در خانههای خود محبوس باشند تا خانه را اداره و فرزندان خود را تربیت کنند. در دوران دودمان پهلوی، تغییراتی در زندگی زنان ایجاد شد؛ از جمله اعطای حق رأی، اعطای حق تحصیل، برقراری برابری در حقوق زن و مرد و حق داشتن مشارکت سیاسی و تصدی مناصب عمومی در تمامی سطوح حکومتی از جمله حقوق هایی که زنان در حکومت پهلوی نداشتن میتوان به عدم اجازه رانندگی و اقدامات گستاخانه رضاشاه برای کشف حجاب اجباری اشاره کرد.
این نوشتار به ویراستاری نیاز دارد. لطفاً تا جایی که ممکن است آن را از نظر دستور زبان، شیوه نگارش، املا و انشا بهتر کنید. |
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
این مقاله نیازمند بهروزرسانی است. |
شاخص نابرابری جنسیتی | |
---|---|
ارزش | ۰٫۴۹۶ (۲۰۱۲) |
رُتبه | ۱۱۵ از ۱۹۲ کشور (۲۰۲۲)[1] |
مرگ مادر (در هر ۱۰۰٬۰۰۰) | ۲۱ (۲۰۱۰) |
سهم زنان در دولتها | ۶٪ (۲۰۱۶) |
زنان بالای ۲۵ سال با آموزش متوسطه | ۶۲٫۱٪ (۲۰۱۰) |
زنان کارمند و شاغل | ۴۹٪ (۲۰۱۱) |
گزارش جهانی فاصله جنسیتی[2] | |
ارزش | ۰٫۵۸۴۲ (۲۰۱۳) |
رُتبه | ۱۴۰ از مجموعِ ۱۴۴ |
زنان از شرکت کنندگان فعال در انقلاب اسلامی بودند. ولی نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از به قدرت رسیدن، برخی از حقوقی را که زنان به دست آورده بودند، مانند قانون حمایت از خانواده (۱۳۵۳)، به صورت سازماندهی شده لغو کرد.[3] قانون اساسی ایران که پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تصویب شد، براساس ماده ۲۰،[4] عدالت در حقوق زن و مرد را اعلام میکند؛ در حالی که قانون پیروی از احکام اسلام را الزامی میکند. طبق شرع اسلام، زنان نسبت به مردان، نیمی از آنچه که باید ارث ببرند را دریافت میکنند. و غرامت فوت زن نیز نصف مرد است. با اینحال زنان در ایران اسلامی حقوقی همچون مهریه و دریافتی هایی مثل نفقه دارند همچنین ۶۰درصد از فضا های علمی دانشگاه های ایران در دست زنان موفق ایرانی هست.
طبق ماده ۲۱ قانون اساسی و چند قانون تصویب شده در مجلس، برخی مزایا را به زنان میدهد. زنان، مجاز به رانندگی، اداره امور عمومی و حضور در دانشگاه هستند. عدم رعایت حجاب اجباری در مجامع عمومی مجازات قانونی دارد[5] و هنگام حضور در جمع، تمامی موها و پوست بدن به جز صورت و مچ دست باید پوشانده شود.[6]
در اساطیر باستانی زنان جایگاه محوری و والا داشتند.[7] این نمودار را میتوان در ایزد بانوان اسطورههای کهن چون آناهیتا، سپندارمذ، دئنا و چیستا و … ملاحظه نمود.[8]
کاوشهای باستانشناسی در شهر سوخته، شهری تاریخی و باستانی در نزدیکی زابل مربوط به دوران ماقبل تاریخ در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران، نشان داده است که زنان در این منطقه طی هزاره چهارم تا هزاره سوم پیش از میلاد از پایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودهاند. از مهرهای کشف شده در گورهای موجود، ۹۰٪ در اختیار زنان بود[9] که بیش از ۶۰٪ از جمعیت را تشکیل میدادند.[10] توزیع این مهرها (ابزارهای تجاری و دولتی که نمایانگر کنترل اقتصادی و اداری هستند) نشان داد که این زنان گروه قدرتمندی در جامعه ماقبل تاریخ بودهاند.
شاهنشاهی ماد
دوره ماد یکی از دورههای تاریک و بحثبرانگیز تاریخ ایران باستان است. به گونه ای که حتی همراهی علم باستانشناسی هم نتوانسته گره چندانی از معمای پر رمز و راز این دوره بگشاید. به همین دلیل اظهار نظر در مورد وضعیت زنان در این دوره دشوار و مخاطره آمیز است. اما بر اساس اسناد و آثاری که به دست آمده میتوان جایگاه زن در دورهٔ مادها را این چنین به تصویر کشید، بهطور کلی میتوان گفت دوران مادها مردسالاری حاکم بوده[11] فعالیت کشاورزی با زنان بوده؛ و مردان برای زنان اهمیت ویژه ای قائل بوده اند. در دوران مادها؛ زن ها به ریاست قبیله و نیز قضاوت میرسیدند؛ طبق تحقیقات باستان شناسان لباس زن مادی با اختلاف اندکی شبیه پوشاک مردان بوده است[12]
لوحهای اولیه و استحکامات خزانه داری هخامنشی- در تخت جمشید به زنان با سه اصطلاح مختلف اشاره میشود: mutu , irti و duksis.[13] اولی مربوط به زنان عادی (غیر پادشاهی) است؛ دوم به اعضای مجرد خانواده پادشاهی؛ و آخرین duksis برای زنان متأهل دارای شاهی. چنین اصطلاحات متمایز اهمیت وضعیت تأهل و رابطه زن با پادشاه را نشان میدهد. این لوحها همچنین نشان میدهد که زنان خانواده پادشاهی سفرهای زیادی میکردند و اغلب شخصاً املاک شخصی خود را اداره میکردند. معروف است که ملکه همنشین، همسر شاهنشاه و دیگر زنان او در برابر شاهنشاه و درباریان وی چوگان بازی میکردند.[14] تنها محدودیتهایی در میزان اختیارات اعمال شده توسط مادر پادشاه توسط خود پادشاه تعیین میشد.
در این الواح، «غیر سلطنتی» و کارگران عادی با درجه خود در کارگروه خاص یا کارگاههایی که به کار گرفته میشدند، نام برده شدهاند. جیرههایی که دریافت میکردند براساس مهارت و میزان مسئولیتی بود که در محیط کار به عهده داشتند. مشاغل بر اساس جنسیت تقسیم و بر اساس میزان سهمیهبندی میشدند. سوابق نشان میدهد که برخی از مشاغل توسط هر دو جنس انجام میگرفت در حالی که برخی دیگر فقط به کارگران مرد یا زن محدود میشد. سرپرستان زن و مرد در کارگاههای آموزشی مختلط وجود داشتند که از نظر جیرههای بالاتر که با اختلاف کمی در تعداد جیرهبندی بین دو جنس دریافت کردهاند، مشهود است. همچنین مواردی وجود دارد که زنانی که در گروههای مشابه مردان قرار دارند جیره کمتری دریافت میکنند و بالعکس. مدیران زن عناوین مختلفی داشتند که احتمالاً نشان دهنده سطح مهارت و رتبه آنها است. عالیترین کارگران زن در متنها، آرششارا یا arashshara (رئیس بزرگ) نامیده میشوند. نام آنها بارها و بارها در متن ظاهر میشود، در مکانهای مختلفی به کار گرفته میشوند و گروههای زیادی از زنان، کودکان و گاهی مردان را در واحدهای خود اداره میکردند. آنها معمولاً سهمیهای بالا از شراب و غلات و بیش از سایر کارگران واحد از جمله مردان دریافت میکردند.[13] زنان باردار نیز جیره بالاتر از دیگران دریافت میکردند. زنان دارای فرزند تازه متولد شده نیز به مدت یک ماه جیره اضافی دریافت میکردند.
دربارهٔ زنان دورهٔ اشکانی به اندازهٔ زنان دورهٔ هخامنشی اطلاع در دست نیست.
ماریا بروزیوس، پژوهشگر در این زمینه، مینویسد:
برای بحث دقیق دربارهٔ ردهبندی و جایگاه زنان در دربار، یا هرگونه نفوذ سیاسی و استقلال اقتصادی آنان، منابع کافی وجود ندارد. فقط با تکیه بر راه و رسم رایج در زمان هخامنشیان و سلوکیان میتوان حدس زد که زنان دربارِ اشکانی نیز صاحب ملک و زمین بوده و در کارهای تولیدی نقش داشتهاند. (دانشنامهٔ ایرانیکا، زنان، 10).[15]
در این دوره ملکههای اشکانی نقش چندانی در امور سیاسی و دولت نداشتهاند و در آن مداخله نمیکردند. تنها نمونه از نفوذ و حضور زن در عرصه سیاسی ـ اجتماعی مطرح شده ملکه موزا است. وی در سلطنت مشارکت داشته و بعد از آن همسر مهرداد اول، ژینو که از دیگر زنان اشکانی است که عهدهدار نیابت سلطنت پدرش بود.[16]
زنان در دوران ساسانی حقوق بسیار بالاتری نسبت به زنان در روم داشتهاند. برای مثال اگر به دختری تجاوز میشد، کشورداری وظیفهٔ دادن ۵۰۰۰ دنار (سکه طلا) را به آن دختر داشت که این مورد حتی فراتر از قانونهای حمورابی است. همچنین زنان مشخصاً توانایی گرفتن ارثیه برابر با مرد، طلاق و مهریه مشخص را داشتهاند. همچنین یکی از شگفتآورترین مدارک، عقدنامهای است که در شهر بلخ یافت شده که در آن یک زن دو شوهر قانونی به خواست خودش داشته است.[17]
در سده هفتم میلادی، دو زن به نامهای آزرمیدخت و پوراندخت توانستند به پادشاهی ایران ساسانی برسند. پس از کشته شدن خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه در سال ۶۲۸ میلادی، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسرو پرویز، پوراندخت به سلطنت نشست. هر چند بنا به همه گزارشها، این دو یگانه بازماندگان مشروع خاندان ساسانی بودند، کریستین سن، پذیرش پادشاهی آنها و نیک نامی آنها در منابع ساسانی را، نشان از پذیرش آنان توسط موبدان (روحانیون زرتشتی) میداند.[نیازمند منبع] شاهدخت ساسانی پوراندخت، دختر خسرو پرویز، پیش از کشتهشدن تقریباً دو سال بر ایرانشهر حکومت کرد. او در زمان شاهنشاه شدنش گفت:
پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را از دشمنان نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.
در زمان سلسله ساسانیان، بسیاری از سربازان ایرانی که توسط رومیان اسیر شدند از زنان بودند که مانند مردان به جنگ میآمدند و در نبرد با رومیان، وجود شمار زیادی سربازان زن در ارتش ایران گزارش شده است.[18]
زنان ایرانی در بسیاری از شاهکارهای مینیاتور ایرانی به تصویر کشیده شدهاند.[19] این نگارهها اغلب به عنوان منابعی برای «ردیابی توالی مد زنان از دورههای قبل» استفاده میشوند.[20]
در نبرد تیسفون (۳۶۳) سربازان پیروز روم زنان جوان پارسی را گرامی میداشتند و آنها را به عنوان غنیمت جنگی تصاحب میکردند.
اسلام مقام زن آزاد را در دو حیطهٔ همسری و مادری میداند.[21]دیدگاه اسلام دربارهٔ زن با همه آرای فلسفی و مذهبی و عادات متقدم و متاخر متفاوت است. قرآن در آیه ۲۱ سوره روم میگوید: از نشانههای [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید.[22]
عبدالرسول خیراندیش دربارهٔ دشواریهای مطالعات تاریخی دربارهٔ زنان در طول تاریخ ایران مینویسد:
«شکی نیست که نیمی از تاریخ به زنان تعلق دارد، با این حال بیهیچ شک و تردیدی، تاریخنگاری ما مردانه است و تقریباً تمامی صفحات تاریخ را به مردان اختصاص دادهاند. به هر حال چنین مینماید که نمیتوان به سادگی به مسئله حضور زنان در تاریخ و تاریخنگاری پرداخت.»[23]
حکومت صفویان حرمسراهای بزرگی تشکیل میدادهاند. در این دوره زنانی در عرصههای پیکار حضور مؤثر داشتهاند و زنانی بودهاند که در سیاست میدان داری کردهاند و نیز بانوان متعددی که همیشه در صحنه ادب و فرهنگ جلوه داشتهاند و به شعر و نثر اقبال نشان دادهاند.[24] زنان صفوی در سیاست، اثر تاریخی قابل توجهی از خود به جا گذاشتند و به نحو غیر مستقیم و از پس حجابها نقش خود را ایفا کردند تا جاییکه حرمسرای صفویان را به یکی از بازیگران تأثیرگذار در عصر افول و سقوط صفوی تبدیل نمودند. در عرصهٔ فرهنگی نیز با وجود اهمیت کمتر ایشان به نسبت دانشمندان و عالمان عصر صفوی، میتوان از توجه و حمایت زنان ایرانی صفوی به علم آموزی و گسترش آن اشاره کرد. در زمینه حضور در فعالیتهای اجتماعی، نیز باید به محدودیتهایی اشاره کرد که برای حضور آنها در جامعه ایجاد شده بود که خود باعث کاهش منابع در این زمینه گشته است.[25]در دوره صفویه نظام آموزشی ایران دستخوش تحول شد و این تحول بر وضعیت آموزش زنان نیز تأثیرات فراوانی گذارد. درنتیجه، برای برخی از زنان امکان فراگیری علوم و معارف اسلامی و بحث و تفکر پیرامون آنها در قالب برپایی مناسک دینی و همینطور، فرصت یادگیری برخی هنرها فراهم شد. اما برخی با سوادآموزی دختران مخالف بودند و نظام آموزشی کارآمدی برای زنان وجود نداشت.[26]
در مورد نوع پوشش زنان عصر صفوی آنچه از نوشتههای سیاحان بر میآید زنان در دوره صفویه دارای حجاب و پوشش خاصی بودهاند و در پرده زندگی میکردند. تعصب مردان ایرانی به حدی بود که زنان خود را در محدودیت نگه میداشتند و از دادن هر نوع آزادی امتناع میکردند و اجازه نمیدادند با مردان غریبه معاشرت کنند.[27]
در دوره قاجار زنان نقش نیروی ذخیره را داشتند که این امر در اقتصاد از اهمیت بالایی برخودار بود. کار آنها همیشه به نفع خانواده، صاحب مشاغل و دولت بود. زنان روستایی و طبقه پایین بیشتر در زمینه قالیبافی، گلدوزی و تولید انواع لباس، پارچه، کره، میوه و چای فعالیت داشتند. آنها همچنین در تولید ابریشم و پنبه و همچنین صنایع دستی دیگر کار میکردند. زنان همچنین در سردخانهها، حمامهای عمومی و خانههای مرفهتر به عنوان خدمتکار، پرستار و پرستار بچهها استخدام میشدند.[28] در شهرهای پرجمعیت، زنان به عنوان سرگرمکننده، رقصنده یا فاحشه کار میکردند. اگرچه بسیاری از فرصتهای کار برای زنان باز بود، دستمزد آنها کمتر بود. زنانی که در این دوره زمانی در نساجی و تولید پوشتک کار میکردند، بهطور متوسط یک سوم حقوق کار مردان را به دست میآوردند. اگرچه به زنان با توجه به توانایشان دریافت دستمزد داده میشد؛ اما آنها هنوز هم از حقوق زیادی برخوردار نبودند و حتی فروش دختران روستایی توسط رئیس خانواده آنها امکانپذیر بود.[29]
این دوره زمانی، به ویژه بین سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۱۱، آغاز «بیداری» زنان در ایران بود. این بیداری را میتوان یک جنبش زنانه و فمینیسم دانست. زنان شروع به درگیری بیشتر با حوزههای عمومی کردند، حرمسرای ناصرالدین شاه در جنبش تنباکو در سال ۱۸۹۱ مشارکت کرد. با این وجود، فقط زنان ثروتمند درگیر این امر نبودند بلکه زنان عادی نیز در این امر دخیل بودند. بانک ملی ایران تحقق آرزوی دیرینه ایرانیان برای داشتن بانکی ملی و وطنی بود. ابتدا زمزمه تشکیل این بانک توسط حاج امین الضرب، تاجر پیشرو عصر ناصری آغاز شد. با شروع انقلاب مشروطه مبارزان دل خسته از عملکرد بانک انگلیسی شاهی در ایران، علم تأسیس بانک ملی ایران را بر سر دست گرفتند که در این میان باید از تجاری چون ارباب جمشید و معین التجار نام برد. با تشکیل مجلس شورای ملی، استقلال از بانکهای خارجی در دستور کار قرار گرفت و با استقبال گسترده آحاد مردم رو به رو شد، چنانکه تجار ایرانی و پارسیان مقیم هند به میدان آمدند و حتی زنان خانهدار النگوها و جواهرات خود را برای تأمین سرمایه این بانک فروختند. این پیشینه تاریخی، سرمایه ای بزرگ برای این بانک محسوب میشود.[30]
طوفان مجلس در سال ۱۹۱۱ توسط زنان، آگاهی سیاسی بیسابقهای از زنان و همچنین یک اقدام عمومی را نشان داد. بهطور کلی، موارد متعددی وجود داشت که اقدامات زنان را محدود میکرد. جایی که به آنها اغلب به عنوان تحقیر جنسیتی و زندانی نشان داده میشدند.[31]
اغلب پیش از انقلاب دیدگاه خاورشناسی نسبت به زنان قاجار وجود دارد. بدرالملوک بامداد، همسر احمد شاه قاجار، در کتاب از تاریکی تا نور، که دو سال قبل از انقلاب اسلامی (۱۹۶۸–۱۹۶۹) منتشر شد، به تاریخ پارسیان قبل از جنبش تنباکو به عنوان "۱۰۰ سال تاریکی اشاره دارد، که در آن زنان موجودات ضعیف و عروسکهای ناتوان هستند، در حالی که زیر پوششهای ضخیم و مانند انگلهای وابسته از جامعه پنهان میشوند. بامداد همچنین ادعا کرد که زنان زندانی بودند، در خانه یا زیر چادر و روپوش محصور شدهاند.[32]
سیما بهار در مقاله ای با عنوان "پیشینه تاریخی جنبش زنان در ایران" مشخص کرد که دوره انقلاب مشروطه اولین فرصتی بود که زنان توانستند با مردان در اقدامات عمومی شرکت کنند. وی بر این باور است که در دوره قاجار فعالیتهای زنان فقط به خانوار محدود میشد؛ اگر آنها در همه جا مانند محصولات تولیدی مانند روستاها فعال بودند، تولید برای خانواده بود. زنان طبقه بالا حتی زندگی در خفاتری را سپری میکنند. آنها فقط با مردان مجاز به بیرون رفتن بودند.[33] در زمان سلطنت قاجاریان (۱۹۲۵ تا ۱۷۸۹)، ملکجهان خانم همسر محمدشاه و مادر ناصرالدینشاه قاجار بود و به عنوان ملکه مادر یا مهد علیا در دوران سلطنت پسرش، از سال ۱۸۴۸ تا زمان مرگ در سال ۱۸۷۳، از نفوذ سیاسی بسیاری برخوردار شد.
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی[34] زنان بیشتر شد. در جریان نهضت مشروطه یا خود حضور داشتند یا مشوق مردان در نهضت بودند. آنها در صورت عدم توانایی شرکت مستقیم، از ایثار کمکهای مالی در راه پیشبرد اهداف مشروطه دریغ نداشتند. زنان در لحظه لحظهٔ این حرکت مهم سیاسی و اجتماعی فعالانه حضور داشتند و هنگامی که مخالفت با دولت آغاز شد و مردم در مسجد شاه تهران بارها و بارها بست نشستند، زنان نیز عهدهدار مسئولیتهای مهمی بودند. آنان ضمن همراهی با مردان درآوردن علما به مسجد برای سخنرانی، مسئولیت حفظ جان علما را هم برعهده داشتند. ضمن اشغال اطراف منبر، آماده میشدند، تا در صورتی که طرفداران استبداد قصد بلوا و اغتشاش داشتند به سرکوب آنها بپردازند.[35] انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند، و برای مشروطیت به مبارزههای مسلحانه و اقدامات غیرخشونتآمیز پرداختند (نظیر انجمن مخدرات وطن).[36]
در زمان فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه ایستادگی و مبارزات یک زن در کنار دیگر مجاهدین نقطه عطفی در نقش زنان در این جنبش است. سردار بی بی مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حملهٔ علیقلیخان سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی نمود و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد. او حتی خود شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت بهطوریکه به لقب سرداری مفتخر شد.
به هر حال قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵) ایران برای زنان حقی قایل نشده بود و حتی زنان را در کنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود.[37]
شاهان پهلوی از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۹ حاکم ایران بودند و اصلاحاتی را در زمینه حقوق زنان انجام دادند. نمونه ای از اصلاحات اولیه توسط رضاشاه، کشف حجاب بود، "این کشف حجاب از زنان ایران با حکم ویژه ای در ۸ ژانویه ۱۹۳۶ صورت گرفت. دخالت زنان در امور جامعه بهطور کلی افزایش یافت. زنان ایرانی بهطور فزاینده ای در بخشهای اقتصادی، آموزش و پرورش و نیروی کار مشارکت داشتند. سطح سواد نیز بهبود یافت. نمونههایی از مشارکت زنان: زنان مناصب رسمی در سیاست مانند وزارت، هنر، قضاوت، علم و دانش، ورزش و … به دست آوردند. او به مؤسسات آموزشی عالی مخصوصاً دانشگاه تهران دستور داد که از دختران و زنان را نیز ثبت نام کند.[38] از سوی دیگر نیز سازمانهای زنان مانند جمعیت نسوان وطنخواه تعطیل شدند و نشریات مربوط به زنان بسته شد ولی به جای آنها کانون بانوان که میانهرو و خیریهای بود تشکیل شد.[39] در سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۳ قانون مدنی ایران نیز تدوین شد. به موجب این قانون که -با چند اصلاح جزئی- اجرای آن تا به امروز ادامه یافته؛ میزان ارث فرزندان دختر نصف فرزندان پسر است و زنان از زمین ارث نمیبرند همچنین طبق قانون شوهر موظف به پرداخت مهریه تعیین شده توسط دادگاه و دولت مسئول پیگیری این امر در صورت درخواست زن شد.[40]
در زمان محمدرضا پهلوی اصلاحات دیگری نیز انجام شد؛ به عنوان مثال در سال ۱۹۶۳، محمد رضا شاه حق رأی دادن زنان را تصویب کرد و اندکی پس از آن اولین وکلای زن در مجلس شورای ملی ایران در سال ۱۹۶۳ در انتخابات سراسری رأی آوردند و به مجلس راه یافتند و به عنوان قاضی و وزیر در کابینه منصوب شدند. در سال ۱۹۶۷ قانون خانواده در ایران نیز اصلاح شد که موقعیت زنان را در جامعه ایران بهبود بخشید. این قانون در قانون مدنی گنجانده شده بود و برای محافظت از همسران، فرزندان و زنان مطلقه طراحی شده بود. هدف اصلی این اصلاحات، برابری بین زن و مرد در جامعه بود.[41]
سازمان زنان ایران تشکیل شد و در اواخر سلسله پهلوی مواردی از قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ تصویب گشت. در قوانین حمایت از خانواده در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، شوهر موظف بود برای طلاق به جای اعلام طلاق سهگانه مطابق احکام اسلام «من تو را طلاق میدهم»، به دادگاه برود و جریان طلاق را آغاز کند. همچنین اجازه همسر اول برای شوهر برای گرفتن زن دوم لازم شد. حضانت فرزند بجایآنکه بهطور خودکار به پدر اعطا شود، به دادگاههای جدید حمایت از خانواده واگذار شد. حداقل سن ازدواج زنان در ۱۹۶۷ از ۱۳ به ۱۵ سال و در ۱۹۷۵، به ۱۸ سال افزایش یافت.[42]
در طول دوره پهلوی، پیشرفتهایی برای زنان در تحصیل و کار شکل گرفت. از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶، درصد زنان بی سواد ۱۱ درصد کاهش یافت. با این حال، این کاهش بیسوادی عمدتاً در مناطق شهری اتفاق افتاده بود که ۲۰ درصد بیسوادی کاهش داشت، در حالی که در مناطق روستایی ۳ درصد کاهش داشت که به احتمال زیاد به دلیل افزایش مراکز آموزشی و دانشگاهها در شهرهای ایران، عمدتاً در تهران و آبادان، در این بازه زمانی است.[43]
افزایش تحصیلات در میان زنان منجر به افزایش مشارکت زنان در زمینههای مختلف در طول دوره ۱۹۵۶–۱۹۶۶ شد. زنان در رشتههایی مانند زیستشناسی، مطالعات کشاورزی، پزشکی، معلمی، حقوق و اقتصاد در میان سایر زمینهها شروع به کار کردند و به آنها قدرت سیاسی چشمگیری میبخشند. اشتغال زنان در مراکز شهری مانند آبادان، تبریز و اصفهان افزایش یافت که در دو مورد اخیر افزایش قابل توجهی در نیروی کار زنان مشاهده شد. جالب است که در این دوره، اشتغال زنان در تهران اندکی کاهش یافته است. در سال ۱۳۵۰ بیش از ۲۵٪ دانشجویان مؤسسات آموزش عالی را زنان تشکیل میدادند، در سال ۱۳۵۴ ۲۹٪ و در سال ۱۳۵۷ حدود ۳۸٪ دانشجویان دانشگاههای ایران زنان بودند.[44] تحقیقات متعددی نشان میدهند با وجود افزایش باسوادی زنان، نگرش آنان نسبت به نقش سنتی و نیز جایگاه فرودست خود تغییری نکرده بود.[45] تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷، ۱۵۰۰ زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، ۲۲ زن در مجلس شورای ملی، ۵ زن در شهرداری و ۳۳٪ کل مشاغل آموزش عالی در ایران بر عهده زنان بود.[41] در این دوران، دو زن (فرخرو پارسا و مهناز افخمی) نیز در مقام وزارت خدمت نمودند. همچنین زنان، بسیار در گروههای سیاسی فعالیت میکردند که از نمونه بارز آن میتوان به اشرف دهقانی اشاره کرد.[46]
به دنبال انقلاب ۱۳۵۷، حکومت ایران از پادشاهی به جمهوری اسلامی تبدیل شد. در دوران پس از انقلاب اسلامی، زنان ایرانی در برخی زمینهها فرصتهای بیشتر و در برخی زمینهها محدودیتهای بیشتری داشتهاند. یکی از ویژگیهای بارز آن، مشارکت گسترده و فعال زنان دارای پیشینه سنتی در جریان انقلاب بود که به سرنگونی سلطنت پهلوی منجر شد. زنان که در طول حکمرانی دودمان پهلوی تحصیل کرده بودند و در مشاغل مختلف مشغول بودند و به همین واسطه اعتماد به نفس آنها افزایش پیدا کرده بود در تظاهرات علیه پهلوی که به سرنگونی آن منتهی شد، مشارکت گسترده و فعال داشتند. فرهنگ آموزش برای زنان همچنان برای جای خودش پابرجا بود به طوری که حتی پس از وقوع انقلاب، تعداد نسبتاً زیادی از زنان وارد خدمات مختلف دولتی و آموزشی از جمله آموزش عالی شدند و در سال ۱۹۹۶ در انتخابات مجلس ۱۴ زن به مجلس شورای اسلامی راه یافتند.[47]
در مدت رهبری روحالله خمینی مسائل متناقض متعددی را برای زنان به دنبال داشت. زنان در مناطق خاص نفوذ زیادی پیدا کردند؛ اما با این وجود با مانع تراشیهای وسیع سیاسی برای برابری با مردان روبرو شده بودند. به عنوان مثال، زنان مجاز به خدمت در ارتش اغلب در گروههای شبه نظامی بودند اما در بسیاری از رشتههای تحصیلی در مدرسه محدود شدند. پس از جنگ ایران و عراق، زنان همچنان به کسب جایگاه سیاسی ادامه دادند. زنان هم در خط مقدم جبهه، در خانه و در محل کار بسیج شده بودند. آنها در نقشهای اساسی پیادهنظام مانند برنامههای اطلاعاتی و مبارزات سیاسی نیز شرکت داشتند. در اوج جنگ ایران و عراق، زنان قسمت عمده ای از نیروی کار داخلی را تشکیل میدادند و جایگزین مردانی میشدند که در حال جنگ، کشته یا مجروح شده بودند.[48]
روحالله خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از مشارکت زنان قدردانی میکرد. در ماه مه ۱۹۷۹، خمینی خطاب به حضار خود صحبت کرد و در مورد ارتباط جبرئیل و فاطمه زهرا پس از مرگ پدرش و رخدادهای سخت آینده گفت. وی جایگاه فاطمه را نه دیدار با فرشته وی بلکه موقعیت معنوی خاص و ویژگی اخلاقی عالی او میدانست و معتقد بود که ایشان الگوی ایدهآل زنان میباشد.[49] به همین دلیل خمینی روز ولادت فاطمه زهرا را روز زن نامید.[50]
در حالی که در طول انقلاب اسلامی، حجاب به عنوان نمادی از اعتراض دیده میشد، هنگام بحث دربارهٔ حجاب اجباری، بسیاری از زنان نگران بودند. وقتی خمینی نقل کرد که وی ترجیح میدهد زنان را با لباس اسلامی متواضع ببیند، این موضوع موجب اختلاف بین زنان شد. در سال ۱۳۵۹، حجاب اجباری شد و تولید لوازم آرایشی حرام و ممنوع و پروانههای ساخت آنها باطل اعلام گردید. همچنین مجازاتهای سنگین توسط پلیس امنیت و اخلاق از جمله برداشتن رژ لب توسط تیغ اعمال شد.[51]
در اوایل دهه ۱۹۸۰ مقام قضاوت برای زنان ممنوع شد و حق وکالت از آنان گرفته شد. جمهوری اسلامی قوانین حمایت از خانواده در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ را که تعدد زوجات را محدود میکرد، به زنان حق طلاق میداد و حداقل سن ازدواج برای دختران تعیین میکرد را لغو کرد. رژیم پیشگیری از بارداری را ممنوع و سن ازدواج دختران را از ۱۵ به ۹ سال کاهش داد. آنها همچنین زنان را از تحصیل در رشتههای مختلف تحصیلی و شغلی منع کردند. پس از درگذشت خمینی، بسیاری از محدودیتها برای زنان برداشته شد. دولت سعی کرد رشد جمعیت را درحالیکه توزیع وسایل پیشگیری از بارداری به صورت رایگان انجام میشد، تثبیت کند. این باعث شد که نرخ باروری از ۳٫۲ به ۲٫۳ کودک به ازای هر زن کاهش یابد که یکی از پایینترین نرخهای رشد جمعیت در خاورمیانه بود.[51]
در سال ۱۹۹۲، شورای عالی انقلاب، ادغام مجموعهای از سیاستهای اشتغال را برای زنان به تصویب رساند که ادغام زنان در نیروی کار را تشویق میکرد و در عین حال بر اهمیت نقش خانوادگی برای زنان تأکید میشد. زنان ترغیب شدند که وارد کارهای زنانه، داروسازی، مامایی و کارهای آزمایشگاهی شوند. اگرچه از ادامه فعالیت برخی استادان به عنوان «خلاف موازین اسلامی» جلوگیری شد. در سال ۱۹۹۰ تحصیل در رشته حقوق برای زنان آزاد شد و آنها در دادگاههای مدنی ویژه اجازه حضور داشتند، اگرچه همچنان نمیتوانستند به عنوان قاضی خدمت کنند.[52]
در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی اصلاحات عملی بیشتری برای زنان آغاز شد. رفسنجانی بیان کرد: «در اسلام هیچ مانعی برای آموزش زنان در هیچ زمینه ای وجود ندارد». سه زمینه اصلی که رفسنجانی بر آنها تمرکز داشت، آموزش، تنظیم خانواده و بهداشت و ازدواج بود. آمار مربوط به سالهای ۱۹۸۶/۸۷ نشان میدهد که پذیرش زنان در دانشکدههای دندانپزشکی، شنوایی سنجی، آمار، بینایی سنجی، رادیولوژی و رادیوتراپی با مردان برابر است. به اعتقاد رهبران سیاسی و مذهبی، یک زن در ایران میتواند همزمان هم سنتی باشد و هم مدرن که این دیدگاه در آموزشهایی که میبینند، القا میشود. به این معنی که نقش اصلی زن در خانه و مراقبت از فرزندان، خانواده و وظایف خانه است. در حالی که او هم میتواند در جامعه حضور داشته باشد، به دنیای اجتماعی برود و یک زندگی عمومی داشته باشد.
محدودیت خانه یک قلمرو خصوصی سنتی برای زن ایجاد میکند در حالی که آزادی بیرون رفتن یک حضور اجتماعی مدرن ایجاد میکند. جمهوری اسلامی هرگز قصد نداشت زنان را عمداً به خانه و انجام وظایف زنانه و مادرانه محدود کند، اما این امر در جنبه مذهبی این نظام انجام شد.
برنامه آموزشی جمهوری اسلامی ایران یک شکاف آشکار بین آموزش به دختران و پسران دارد که شامل معرفی مسئولیت یک خانواده و همچنین نقش مردان و زنان در زندگی زناشویی است. اما به دختران اعتماد به نفس داده میشود تا ضمن حفظ زندگی خانوادگی شخصی، خود را در زمینههای آموزشی که مایل به حضور در آن هستند، قرار دهند.
گذشته از تحصیل، رفسنجانی تمرکز زیادی بر تنظیم خانواده و بهداشت در سراسر ایران داشت و زنان نقش اصلی را در این زمینه داشتند. جمعیت ایران در طول دهه ۱۹۸۰ با وجود جنگ ایران و عراق به اوج خود رسید، در حالی که میزان زاد و ولد در سال ۱۹۸۳ به ۳٫۹ رسید، که دو برابر میانگین جهانی است. کلینیکهای بهداشتی زنان در سراسر کشور تأسیس شد. تا سال ۱۹۹۴، بیش از ۱۰ هزار مرکز بهداشتی در ایران وجود داشت و راه و چارههای پیشگیری از بارداری در دسترس زنان قرار میگرفت.[53]
در سال ۱۹۸۶، مجلس شورای اسلامی به معرفی قانونی ۱۲ ماده ای رأی داد که بسیاری از حقوق ازدواج برای زنان را مجاز میدانست. این حقوق شامل توافقنامههای قبل از ازدواج، حقوق زن مطلقه برای به اشتراک گذاشتن املاک و افزایش حقوق نفقه بود. در سال ۱۹۹۲، مجمع تشخیص مصلحت نظام قانونی را تصویب کرد که به زنانی که «به ناحق و ناعادلانه» طلاق گرفته بودند، اجازه میداد از شوهر سابق بابت خدماتی که در طول ازدواج انجام داده بود، پول دریافت کنند.[54]
در سال ۱۹۹۹، ایران ۱۴۰ ناشر داشت که برای برگزاری نمایشگاه کتابها و مجلات منتشر شده توسط زنان کافی بود.[55] از سال ۲۰۰۵، ۶۵ درصد دانشجویان دانشگاههای ایران و ۴۳ درصد حقوق بگیران زن هستند.[56] از اوایل سال ۲۰۰۷، نزدیک به ۷۰ درصد دانشجویان رشتههای فنی و مهندسی ایران را زنان تشکیل میدهند.[57]
حضور ۲۷٫۱٪ وزیر زن، دولت ایران را در اوایل دهه اول قرن بیست و یکم در میان ۲۳ کشور نخست جهان قرار داد،[58] ۲٫۸–۴٫۹٪ حضور زنان در مجلس شورای اسلامی در ۱۵ سال گذشته این کشور را در میان ۲۵ کشور جهان نخست قرار داده است.[59]
در سال ۲۰۰۹ فاطمه بداغی معاون حقوقی رئیسجمهور و مشاور عالی رئیسجمهور محمود احمدینژاد شد.[60]
مریم مجتهدزاده که معاونت زنان را اداره میکرد نیز به عنوان مشاور رئیسجمهور انتخاب شد.[61]
در فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز زنانی وجود دارند که با جنایاتی که توسط زنان و کودکان مرتکب شدهاند، برخورد میکنند.[62][63]
مطابق نظر سید علی خامنهای، احترام به زنان، فرصتی برای رشد استعدادهای زنان در خانواده و جامعه است.[64]
در ۱۴ مه ۲۰۱۹، مجلس شورای اسلامی آییننامه اعطای تابعیت ایران[65] به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی را تصویب کرد.[66] در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۱۹، شورای نگهبان موافقت کرد که این لایحه را به عنوان قانونی تصویب کند،[67] با در نظر گرفتن سابقه بررسی پدران خارجی.[68]
در اوت ۲۰۱۹، فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران با فشار فیفا و اعتراضات مدنی پیوسته زنان، ممنوعیت ورود زنان ایرانی به ورزشگاه را برای اولین بار و پس از ۴۰ سال، لغو کرد.[69]
در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹، سحر خدایاری پس از دستگیری به دلیل تلاش برای ورود به ورزشگاه آزادی، خودسوزی کرد. به دنبال آن حادثه، فیفا اطمینان داد که زنان ایرانی میتوانند از اکتبر ۲۰۱۹ به استادیومها بروند که البته چنین چیزی تقریباً به جز یک بازی عملی نشد.[70] در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، بیش از ۳۵۰۰ زن برای بازی انتخابی جام جهانی مقابل کامبوج در ورزشگاه آزادی حضور یافتند.[71]
«عکسهای پزشکی قانونی زنجان، نشان میدهد که تن من از شانه و سینه تا بازو و ران پا چگونه توسط مردان [زندانبان] دریده شده بود… من بارها و بارها، چه در سلولهای انفرادی و چه در بند عمومی زندان اوین، حتی در بند عادی زنان زندان زنجان، روایتهایی از تعرضهای [جنسی] مردان حکومت جمهوری اسلامی ایران نسبت به زنان را شاهد بودهام و شنیدهام».
بر پایه گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، طرحی که با نام «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» در دستور کار حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته که حقوق زنان را بیش از پیش، نقض میکند.[73] این سازمان همچنین قانون مصوب مجلس شورای اسلامی ایران برای «افزایش جمعیت» را ناقض حقوق بانوان دانسته که تندرستی و زندگیشان را به خطر میاندازد. تشویق سران نظام جمهوری اسلامی ایران به افزایش جمعیت در حالی است که ایران با چالشهای عمدهای نظیر فقر، کمآبی و بیکاری… روبهرو است.[74]
بسیاری از آفرینندگان شعر و نثر کلاسیک زنان بودند از جمله رابعه بلخی و طاهره قرةالعین، اما کار ادبی زن سالها سرکوب شد و حتی از آنها سلب شد.
در دوران اخیر، زنان نقش برجسته ای در ادبیات فارسی داشتهاند. شاعران معاصر ایران مانند پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و مینا دستغیب در گسترش و غنی سازی ادبیات زنان در ایران کمک کردهاند. سیمین بهبهانی شعرهای عاشقانه پرشور و همچنین شعرهای داستانی سرشار از محبت مادرانه سروده است.[75] او فارغ از جنسیت، طبقه و مذهب مدافع حقوق فردی بوده است.[76] افزون بر این، بهبهانی در ادبیات خود رقابتی ندارد بلکه آثار او به زن و مرد قدرت میبخشد. بهبهانی رئیس انجمن نویسندگان ایران بود و در سال ۱۹۹۷ نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.
از نویسندگان معاصر میتوان به سیمین دانشور، مهشید امیرشاهی، شهرنوش پارسیپور، منیرو روانیپور و زویا پیرزاد اشاره کرد. کارهای دانشور ادبیات ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را در بر میگیرد. اولین مجموعه داستان کوتاه وی، با نام آتش خاموش در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. این اولین مجموعه داستان کوتاه بود که توسط یک زن در ایران منتشر شد. در سال ۱۹۶۹، او سووشون (عزاداران سیاوش)، رمانی که بازتاب دهنده تجربه مدرنیته ایران در قرن ۲۰ است را منتشر کرد. این اولین رمانی بود که توسط یک زن در ایران منتشر شد. دانشور اولین رئیس انجمن نویسندگان ایران بود. شهرنوش پارسی پور در دهه ۱۹۸۰ پس از انتشار داستانهای کوتاه محبوب شد. او ۱۹۹۰ رمان، زنان بدون مردان که در زمینه مسائل جنسی و هویت پرداخته شده است را منتشر کرد. بسیاری از مردم به دلیل صریح بودن بیش از حد کار او از وی انتقاد کردند و به این دلیل که وی بسیاری از دیدگاههای سنتی مانند ستم جنسی، بکارت و جنسیت را به چالش کشید.[77] در نتیجه، در نهایت توسط جمهوری اسلامی از نوشتن ممنوع شد. کارهای منیرو روانیپور شامل مجموعه ای از داستانهای کوتاه، کنیزو (برده زن) و رمانش اهل غرق است. روانیپور به دلیل تمرکز خود بر آیینها، سنت و رسوم زندگی ساحلی شهرت دارد.[78]
موسیقی ایران و زنان ایران در طول تاریخ این کشور به یکدیگر پیوند خوردهاند. از مهمترین مُهرنگارههای خُنیا (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «تپه چغامیش» دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. ما، نگارهای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی «شوکال ماه هو» و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته میشد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایران؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. در این کنده کاری همچنین دیده میشود که از میان ۱۱ تن خنیاگر؛ ۸ تن چنگ، ۲ تن نی و یک تن دهل مینوازند. ۱۵ زن خواننده، در میان رامشگران دیده میشوند که در حال کف زدن هستند. در بخشهای دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شده است.[79]
تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران زنان و دختران ایران میتوانستند بخوانند و بنوازند و کنسرتهای خوانندههای زن در ایران برگزار میشدند. اما پس از آن محدودیتهای بیشتری برای زنان وضع شد و برای بیش از ۴۰ سال، تاکنون خواندن و اجرای زنان در ایران دارای محدودیت بوده است.[80][81] محدودیتها حتی فراتر از خود هنرمندان زن رفته و برای همکاران مرد آنها نیز وضع میشود.[82]
شاید قمر الملک وزیری اولین استاد زن موسیقی ایرانی بود که سبک جدیدی از موسیقی را معرفی کرد و مورد ستایش سایر استادان موسیقی ایرانی آن زمان قرار گرفت. چند سال بعد، محمود کریمی دانش آموزان زن چون ارفع اطرایی، سوسن مطلوبی، فاطمه واعظی، معصومه مهرعلی و سوسن اصلانی را تربیت کرد که بعداً استاد موسیقی سنتی ایرانی شدند. سودابه سالم و سیما بینا به ترتیب موسیقی کودکان ایرانی و موسیقی محلی ایران را توسعه دادند. نوآوریهای ساخته شده توسط زنان ایرانی محدود به موسیقی ایرانی نیست. به عنوان مثال، لیلی افشار در حال کار بر روی ترکیبی از موسیقی کلاسیک فارسی و غربی است.
گوگوش یکی از مشهورترین خوانندههای ایرانی است. میراث وی به دوران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران برمی گردد، جایی که شهرت او در ایران به الویس پرسلی یا باربارا استرایسند رسید.
زنان ایرانی نقش مهمی در به رسمیت شناختن جهانی هنر ایران و به ویژه سینمای ایران داشتهاند. از زمان ظهور موج جدید سینمای ایران، ایران تعداد بی شماری از فارغ التحصیلان مدرسه فیلم را تولید کرده است. هر ساله بیش از ۲۰ کارگردان جدید در این زمینه فارغالتحصیل میگردند، بسیاری از آنها زنان هستند که اولین فیلمهای خود را میسازند. در دو دهه گذشته درصد کارگردانان سینمای ایران که زن هستند از درصد زنان کارگردان فیلم در اکثر کشورهای غربی فراتر رفته است.[83] موفقیت مدیر پیشگام رخشان بنی اعتماد حاکی از آن است که بسیاری از کارگردانان زن در ایران مدتها قبل از اینکه سمیرا مخملباف کارگردان فیلم را به عنوان سرخط خبرها کار کنند، سخت روی فیلمها کار میکردند. چهرههای شناخته شده بینالمللی در سینمای زنان ایران عبارتند از: تهمینه میلانی، رخشان بنی اعتماد، زهرا دولتآبادی، نیکی کریمی، سمیرا مخملباف، مهین اسکویی، پری صابری، حنا مخملباف، پوران درخشنده، شیرین نشاط، سپیده فارسی، مریم یاسمین ملکنصر و سارا رستگار.
رخشان بنی اعتماد نویسنده و کارگردان ایرانی احتمالاً شناخته شدهترین و مطمئناً پرکارترین فیلمساز زن ایران است. او با مستندها و فیلمهایی دربارهٔ آسیبشناسی اجتماعی خود را به عنوان مقام ارشد سینمای ایران تثبیت کرده است. یکی از شناخته شدهترین کارگردانان زن فیلم در کشور امروز در عرصه جهانی سمیرا مخملباف است که در حالی که تنها ۱۷ سال داشت اولین فیلم خود را به نام سیب کارگردانی کرد. سمیرا مخملباف برنده جایزه هیئت داوران کن ۲۰۰۰ برای تخته سیاه، فیلمی دربارهٔ محاکمات دو معلم دورهگرد در کردستان شد.
حذف بازیگران سینمای قبل از انقلاب ایران، با همراهی نسبی (یا دستکم سکوت) جریان معترض و روشنفکری اوایل انقلاب انجام شد. بهویژه روزنامهنگاران ادبیات سینمایی بعد از انقلاب و نشریاتی چون ماهنامه سینمایی فیلم، در این حذفهای دردناک با مدیران فرهنگی همراه بودند. نوع نگاه تحقیرگرانه به آنچه فیلمفارسی خوانده میشد و همچنان نیز در میان گروهی از نویسندگان سینمای ایران جاری است، در همراهی با این حذف و محرومیت نقش داشت.
این موضوع بهویژه با مشاهده محصولات جریان اصلی سینمای ایران که بخش عمدهای از آنها تقلید و بازسازی فیلمهای قبلی و استفاده از تمهیدات سطحی چون تقلید خوانندگان قدیمی و رقص مردان و شوخیهای کلامی جنسی است، بیش از پیش پرسشهای جدی را دربارهٔ دلایل واقعی حذف بازیگران قدیمی و آنچه به نام سینمای سطحی پیش از انقلاب خوانده میشد، طرح میکند.
از لحاظ تاریخی، مشارکت زنان در ورزش به دلیل باورهای اجتماعی پیرامون نقشهای جنسیتی محدود بود. ورزش حوزه مردانه در نظر گرفته میشد و زنان نقشی در انجام فعالیتهای بدنی نداشتند.[84] ورود زنان به عرصه ورزش به قانون ورزش در مدارس بر میگردد و در سال ۱۳۱۱ انجمن ورزشی دانشجویان در دانشسرای عالی و در سال ۱۳۱۲ انجمن تربیت بدنی تأسیس شد. با پیروزی انقلاب اسلامی نیز کسانی وجود داشتند که با اعتقاد به ضرورت ورزش زنان به دنبال توسعه ورزش زنان در بعد همگانی و سپس در بعد قهرمانی بودند؛ بنابراین به دنبال تغییر نگاه مسئولان کشوری برآمدند.[85]
زنان ایرانی در دهه ۲۰ تا ۵۰ شمسی در چهار رشته دو و میدانی، کاراته، بسکتبال و والیبال نقشآفرینی کردند و پس از انقلاب اسلامی از میادین ورزشی دورافتادند. اما ورزش زنان در دهه ۷۰ با تلاشهای صورتگرفته به شکل گستردهای از سر گرفته و چند رشته ورزشی اضافه و ورزشهای گروهی آغاز شد. زنان ورزشکار ایرانی در میادین بینالمللی نیز حاضر شدند. قبل از انقلاب ۹ مربی و ۷ داور زن در کشور فعالیت داشتند و در مجموع ۷ رشته در بخش بانوان فعال بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی زنان ورزشکار ایران در بیش از ۴۰ رشته ورزشی فعالیت و حضور دارند. علاوه بر این بیش از دهها هزار مربی و داور زن در کشور فعالیت دارند.[86]
نهاد | کرسیها |
---|---|
هیئت دولت جمهوری اسلامی ایران | ۲ / ۳۱(6%) |
مجلس شورای اسلامی | ۱۷ / ۲۹۰(6%) |
مجلس خبرگان رهبری | ۰ / ۸۸(0%) |
شورای نگهبان | ۰ / ۱۲(0%) |
مجمع تشخیص مصلحت نظام | ۰ / ۳۹(0%) |
شوراهای اسلامی شهر و روستا | |
شورای اسلامی شهر تهران | ۶ / ۲۱(29%) |
شورای اسلامی شهر مشهد | ۲ / ۱۵(13%) |
شورای اسلامی شهر اصفهان | ۲ / ۱۳(15%) |
شورای اسلامی شهر شیراز | ۲ / ۱۳(15%) |
شورای اسلامی شهر تبریز | ۱ / ۱۳(8%) |
از نظر اهمیت نقش سیاسی زنان در ایران، میتوان به دو شیوه از حضور زنان اشاره کرد:
از زنان مشهور تاریخ سیاسی ایران میتوان به آرتمیس ژنرال هخامنشی و اولین دریاسالار زن جهان،[89] آرتادخت خزانه دار پادشاهی اشکانی،[90] پوراندخت ساسانی اولین پادشاه زن ساسانی[91] و آزرمیدخت ساسانی دومین پادشاه زن ساسانط اشاره کرد.[92] از دگر زنان مشهور تاریخ سیاسی ایران پورانخاتون، مادر حسن میمندی مشهور به حسنک وزیر است. او دارای ۲ فرزند پسر بود که یکی وزیر محمود و مسعود غزنوی و دیگری هم در دستگاه دیوانی بود. او مشاور فرزند بزرگش، حسنک وزیر بود. او از زنان بزرگ و از مادران مشهور تاریخ است. همچنین سیده ملکخاتون، همسر فخرالدوله دیلمی و مادر مجدالدوله دیلمی، را میتوان نام برد. او اولین زنی بود که در ابن پس از اسلام به پادشاهی رسید. او مدت ده سال هم نیابت سلطنت مجدالدوله را داشت و مورد احترام مردم بود. او از مردان بزرگی همچون ابوعلی سینا جانبداری میکرد. همچنین ترکان خاتون، همسر ملکشاه سلجوقی، از زنان توانای تاریخ ایران محسوب میشود که در مسائل سیاسی مشاور همسرش بود. در حکومت ملکشاه سلجوقی، در خدمت همسرش بود. او مخالف سر سخت خواجه نظامالملک، وزیر ملکشاه بود و بسیار آبادیها ساخته است.
ملکه خیرالنساء، مادر شاه عباس کبیر و همسر سلطان محمّد، نیز از زنان نامدار ایران بود که فرماندهی قشونی پیشتر از ۱۰۰ هزار نفر سواره و پیاده از قزوین تا شیروان را بر عهده داشت و عثمانیان را از خاک ایران بیرون کرد.
پریخان خانم، دختر شاه طهماسب صفوی، نیز از زنان سیاستمدار بود. او با نفوذ در امرای قزلباش، شاه اسماعیل دوم را به جانشینی شاه طهماسب صفوی انتخاب کرد و سپس سلطان محمّد خدابنده را به قدرت رساند و خودش به دست همین سلطان کشته شد. گوهرشاد خاتون، همسر شاهرخ تیموری، فرزند امیر تیمور گورکانی، نیز از زنان مشهور بود. آثار او در زمینه تاریخی مشهور است. او در حکومت نیز مشاور و یاور شاهرخ تیموری بود.
پس از اسلام، نخستین بانوی ایرانی که در نهضت اجتماعی قیام کرد، نامش آزاد بود. این زن همسر شهریار پسر بازان، نایبالسلطنه ایران در یمن، بود که در پی جریانات آزاد، فرماندهی سپاهیان را در یمن بر عهده گرفت.
مشارکت سیاسی از جمله اموری است که از سوی محافل روشنفکری بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یاد میشود، به گونهای که عدم مشارکت سیاسی بهخصوص مشارکت سیاسی زنان، به عنوان یکی از نشانههای عقبماندگی کشورها عنوان میشود. ایران با ۶٫۵ درصد در گروه کشورهایی با کمترین میزان مشارکت زنان در مناصب کلیدی قرار دارند.[93]
زنان عملاً از ورود به بسیاری از حوزههای سیاسی و قضایی محروم ماندهاند. ساختار قدرت در مقابل ورود زنان به سطوح مختلف سیاست ورزی از خود مقاومت نشان میدهد. در نتیجه این محذورات، امروز زنان تنها ۵٫۹ درصد از کرسیهای مجلس را در اختیار دارند.[94]
بر اساس گزارش مشترک اتحادیه بین پارلمانی و کمیته زنان سازمان ملل در سال ۲۰۱۷، ایران (با احتساب شمار ۱۷ نماینده در مجلس) از نظر تصدی زنان در پارلمان در میان ۱۹۳ کشور دنیا، در رتبه صد و هفتاد و هفتم قرار دارد. در این گزارش، از نظر حضور زنان در دستگاه اجرایی هم رتبه صد و سی نهم به کشورمان تعلق گرفته است.[94]
تاکنون، چندین زن دارای پستهای عالی در دولت یا مجلس بودهاند. قبل و بعد از انقلاب ۱۹۷۹، چند زن به عنوان وزیر یا سفیر منصوب شدند. فرخرو پارسا اولین زنی بود که در سال ۱۹۶۸ به عنوان وزیر آموزش و پرورش و مهناز افخمی به عنوان معاونت امور زنان در سال ۱۹۷۶ منصوب شد.
برخی مانند طاهره صفارزاده، معصومه ابتکار، اعظم طالقانی، فاطمه حقیقت جو، الهه کولایی، فاطمه جوادی، مرضیه دباغ و زهرا رهنورد پس از انقلاب در سیاست ایران نقش داشتند. سایر زنان ایرانی مانند گلی عامری و فرح کریمی در کشورهای غربی سمت دارند.
در حال حاضر ۱۷ زن در مجموع ۲۹۰ نماینده مجلس زن هستند.[95]
در حال حاضر چندین سازمان سیاسی کاملاً مربوط به زنان در ایران فعال هستند، از جمله:
سازمان | دبیرکل | عضو |
---|---|---|
جامعه زینب | اعظم حاجیعباسی[96] | جناح اصولگرایان جمهوری اسلامی ایران |
اتحادیه زنان جمهوری اسلامی | صدیقه حجازی[97] | جناح اصولگرایان جمهوری اسلامی ایران |
مجمع اسلامی بانوان | فاطمه کروبی | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
جمعیت زنان جمهوری اسلامی | زهرا مصطفوی | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
اتحادیه زنان روزنامهنگار | ژاله فرامرزیان[98] | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
انجمن زنان اصلاحطلب | زهرا شجاعی[99] | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
جامعه زنان مسلمان مترقی | فاطمه راکعی[100] | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
جامعه زنان انقلاب اسلامی | اعظم طالقانی[101] | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
انجمن حمایت از حقوق زنان | شهیندخت مولاوردی[102] | جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران |
برخی از سخنان رژیم جدید با وعدههایی از محوریت موقعیت زنان در جامعه ایران بود. فراتر از شعارها، هزاران زن نیز به شدت در خود انقلاب بسیج شدند، و در گروههای مختلف زنان بهطور فعال در کنار همتایان مرد خود شرکت کردند.[103]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.