شاه صفی یکم
ششمین پادشاه دودمان صفوی / From Wikipedia, the free encyclopedia
شاه صفی یکم (۱۶۱۱ – ۰۱۶۴۲−۰۵−۱۲ ۱۲ مه ۱۶۴۲) ششمین پادشاه ایران صفوی بود که از ۱۰۳۸ تا ۱۰۵۲ هجری قمری به مدت ۱۴ سال پادشاهی کرد. صفی، که هنگام تولد سام میرزا نام گرفته بود، پسر محمدباقر صفی میرزا، پسر بزرگ شاه عباس یکم بود که بهدستور شاه به قتل رسیده بود. در نتیجه، او پس از مرگ شاه عباس، در ۱۸ سالگی به پادشاهی رسید.
شاه صفی یکم | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
شاهنشاه ایران | |||||||||
ششمین پادشاه صفوی | |||||||||
سلطنت | ۱۹ ژانویه ۱۶۲۹ – ۱۲ مه ۱۶۴۲ (ربیعالاول ۱۰۳۸ – صفر ۱۰۵۲) | ||||||||
تاجگذاری | ۲۹ ژانویه ۱۶۲۹[1] جمادیالاول ۱۰۳۸[2] یا چهارم جمادیالثانی ۱۰۳۸[3] | ||||||||
پیشین | عباس یکم | ||||||||
جانشین | عباس دوم | ||||||||
زاده | ۱۶۱۱ میلادی[4] | ||||||||
درگذشته | ۱۲ مه ۱۶۴۲ (۳۱ سال) کاشان، ایران[5] | ||||||||
آرامگاه | |||||||||
همسر(ان) | آنا خانم (مادر پادشاه بعدی) همسران دیگر هم وجود دارند | ||||||||
فرزند(ان) | محمد میرزا مریم بیگم فرزندان دیگر هم وجود دارند[6] | ||||||||
| |||||||||
دودمان | صفوی | ||||||||
پدر | محمدباقر میرزا | ||||||||
مادر | دلارام خانم[9][یادداشت 1] |
عناوین شاه صفی یکم | |
---|---|
عنوان مرجع | اعلیحضرت ظلالله ابوالمظفر سلطان |
عنوان دیگر | سلطان بر سلاطین خسرو کشورسِتان نواب گیتیستان نورالله مرقده مرشد کامل نواب اقدس نواب خاقان صاحبقران |
صفی از نخستین شاهزادگان صفوی بود که انحصاراً در حرمسرای سلطنتی پرورش یافته بود و پیش از تاجگذاری، هیچ مسئولیت سیاسی به عهده نداشت و برخلاف اجدادش، عهدهدار حاکمیت هیچ ولایتی نیز نبود. صفی بهطور کلی پادشاه خشنی بود و در اوایل سلطنتش، به دلیل ترس از دست دادن حکومت، بسیاری از اطرافیان خود، از جمله شاهزادگان صفوی و بزرگان گرجیتبار و بسیاری دیگر را به قتل رساند. در زمان او، سرداران بزرگ دوران شاه عباس، مانند امامقلی خان، زینلخان شاملو، داوود خان گرجی و علیمردان خان یا به قتل رسیدند، یا از کار برکنار شدند. بهطوری که حتی سلطانالعلماء آملی، وزیری که از انتهای پادشاهی شاه عباس در مقام صدارت (نخستوزیری) باقی مانده بود، نیز از خشونتورزیهای شاه صفی در امان نماند، و نه تنها مقام صدارت را در سال ۱۶۳۲ میلادی از دست داد، بلکه فرزندانش نیز به دستور شاه کور شدند. پس از وی، میرزا طالب اردوبادی به صدارت رسید. شاه صفی به دلیل اعتیاد به مواد مخدر و تربیت یافتن در حرمسرا، نه توانایی اداره کشور را داشت و نه علاقهای به دخالت در امور مملکتی از خود نشان میداد؛ در نتیجه، امور را به وزیر خود ساروتقی اعتمادالدوله و رستم خان سپهسالار سپرده بود.[10]
در سال نخست سلطنت وی، مشهد مورد هجوم ازبکان[11] قرار گرفت. طی دورهٔ پادشاهی شاه صفی، ازبکها حداقل یازده بار به ایران حمله کردند،[12] اما سرانجام شکست خوردند و به ماوراءالنهر گریختند. سلطان مراد، پادشاه عثمانی به محض آگاهی از مرگ شاه عباس، به آذربایجان و بغداد لشکر کشید که در آذربایجان کاری از پیش نبرد، اما در بغداد در نهایت پیروز شد و با عهدنامه زهاب، عراق امروزی بهصورت همیشگی از ایران جدا شد. در گرجستان، قندهار، قزوین و گیلان نیز شورش رخ داد. با وجود این شورشها و از دست دادن عراق و یورشهای پیاپی ازبکان از جانب شمال شرق کشور، ایرانیان از شرایط زندگی بدی برخوردار نبودند.[13]