تالش صفوی
یکی از حاکمنشین های ایران صفوی / From Wikipedia, the free encyclopedia
حاکمنشین تالش یکی از بخشهای حکومتی ایران صفوی (۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی) در ترکیب ولایت گیلان بود که در سرزمین تالش قرار داشت. شهر آستارا مرکز حاکمنشین تالش در دوره صفویه بود و دودمان مهرانی حاکمان آن بودند. مهرانیها در فرآیندهای سیاسی و نظامی نیمهٔ دوم سدهٔ پانزدهم و آغاز سدهٔ شانزدهم میلادی حضور فعال داشتند. خویشاوندی دودمان صفوی با مهرانیها، تأثیر جدی بر آیندهٔ سیاسی و اجتماعی تالش داشت. حضور شیخ صفی و فرزندانش در منطقهٔ تالش، زمینه را برای حمایت تالشان از صفویه فراهم کرده بود. صفویان نیز با تمجید بسیار از کمکهای تالشان در تأسیس دولت صفوی، آنها را در ردیف طوایف قزلباش قرار دادند. شاه اسماعیل یکم بنیانگذار دولت صفوی، مسیر دشواری را پیش از تأسیس پادشاهی پیمود و در جدال دائمی با دشمنان صفویه، ناگزیر از ترک اردبیل در سال ۱۴۹۴ بود. لَلَـه و دو نفر از هفت یار مخصوص او که از سران تالش بودند، وی را به مدت حدود شش سال در شرق گیلان همراهی کردند ولی تداوم اقامت اسماعیل به دلیل تهدیدهای مکرر سلطان الوند ممکن نبود و در این شرایط، نخستین طبقهٔ حاکم که حمایت خود را از رهبر صفویه اعلام نمودند، مهرانیها بودند. میرزا محمد تالش حاکم آستارا، اسماعیل را اوایل سال ۱۵۰۰ در آستارا جای داد و به خواستههای پادشاهان آققویونلو و شروان برای تحویل اسماعیل به آنان، پاسخ منفی داد. او پیادهنظام خود را در اختیار اسماعیل قرار داد و خودش پس از تأسیس دولت صفوی، نسبت به شاه اسماعیل و پسرش شاه تهماسب یکم کاملاً وفادار ماند.
تالش | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حاکمنشین در ایران صفوی | |||||||||
۱۷۳۶–۱۵۰۱ | |||||||||
نقشهٔ ایران در اواخر دورهٔ صفویه از گیلوم دلیسله [en] در سال ۱۷۲۴. | |||||||||
مرکز | آستارا | ||||||||
نام اهلیت | تالشان | ||||||||
تاریخچه | |||||||||
وضعیت | در اشغال روسیه (۱۷۳۲–۱۷۲۳) | ||||||||
دوران تاریخی | عصر جدید اولیه | ||||||||
• تأسیس | ۱۵۰۱ | ||||||||
• انحلال | ۱۷۳۶ | ||||||||
| |||||||||
امروزه بخشی از | ایران جمهوری آذربایجان |
بایندرخان تالش حاکم مقتدر آستارا در عصر تهماسب یکم بود. بایندرخان و فرزندانش در طول سالهای طولانی حکومت موروثی بر تالش، سیستم قدرتمندی را برای گسترش نفوذ خود در گیلان و حتی در دربار پایتخت ایجاد کردند. آنها توانستند قلمروی تالش را از شمال تا دشت مغان، و از جنوب تا جلگهٔ گیلان امتداد دهند. همچنین گسکر که تا اوایل صفویه زیر نظر حاکم بیهپس اداره میشد، به دستور شاه، زیر نظر حاکم آستارا قرار گرفت. گسترش اقتدار و نفوذ امرای تالش، با وفاداری کامل نسبت به صفویان همراه بود. آنها هم در جنگ با دشمنان خارجی شرق و غرب ایران، و هم در سرکوبی شورشهای حاکمان محلی گیلان، همراهی کامل با خواستههای پادشاهان صفوی داشتند. با این حال، درگیریهای گاهبهگاه قزلباشان با یکدیگر، تبعات منفی برای تالش در پی داشت. برخلاف ایلهای تُرک قزلباش، بدنهٔ اصلی امرای تالش از به قدرت رسیدن شاه اسماعیل دوم در درگیریهای جانشینی شاه تهماسب یکم، جانبداری نکردند. همین مسئله موجب تضعیف جایگاه تالشان در میان قزلباشان شد. حمزهخان تالش پسر بایندرخان نیز به شیوهای مشابه، از به قدرت رسیدن شاه عباس یکم در جریان درگیریهای تاجوتخت حمایت نکرد. شاه عباس که قصد تضعیف حاکمان محلی و موروثی گیلان را داشت، برخورد با آنها را از خاناحمد دوم کیایی حاکم بیهپیش آغاز کرد. حمزهخان با پیشبینی نقشههای شاه، نهتنها در سرکوب شرکت نکرد بلکه از امیره سیاوش حاکم گسکر که شوهرخواهرش نیز بود، حمایت کرد. شاه نیز اجازهٔ دخالت در حوزهٔ استحفاظی حاکم آستارا و تعیین حاکم لنکران را به امیرالامرای آذربایجان داد که با مقاومت حمزهخان روبرو شد. بدینترتیب زمینهٔ برخورد قزلباشان با تالشان در اواسط سال ۱۵۹۲ فراهم شد و کشمکش برای تصاحب قلمروی تالش بین امرای قزلباش آذربایجان و تالشان تا چندین سال ادامه داشت.
تالش از سال ۱۶۰۶–۱۶۰۵ تا پایان حکومت صفوی، جزو اراضی خاصه بود اما برخلاف مناطق مشابه، دارای حاکمان موروثی بومی بود چرا که پسران حمزهخان پس از گذشت چند سال از برکناری پدرشان، توانستند با موافقت شاه عباس، حاکمیت خاندان خود را دوباره برقرار کنند. ساروخان تالش آخرین پسر حمزهخان، که پس از برادرش، حاکم آستارا شده بود، از سوی شاه صفی یکم، در سال ۱۶۳۰ حاکم نظامی گیلان شد و شورش غریبشاه گیلانی را بهسرعت سرکوب کرد. ساروخان موفق به برقراری نظم و امنیت در گیلان شد و همهٔ تعدیکنندگان به جان و مال مردم گیلان و بازرگانان خارجی را مجازات کرد. او همچنین توانست اعتماد سابق صفویه به تالشان را احیا کند. پس از وقوع شورش غریبشاه، تمام مردم گیلک از حمل هر نوع اسلحه منع شدند و فقط اجازهٔ استفاده از داس برای کشاورزی داشتند با این حال تالشان مشمول هیچ محدودیتی نشده و مجاز به حمل هر نوع سلاحی بودند. تالش به عنوان تنها راه ارتباطی گیلان و مازندران به آذربایجان، قفقاز و روسیه، از اهمیت ویژهای برخوردار بود و آستارا در مسیر جادههای تجارت ابریشم قرار داشت ولی تضعیف حکومت مرکزی در عصر شاه سلطانحسین، شورش افغانان در سال ۱۷۲۲ و اشغال ایران توسط امپراتوریهای روسیه و عثمانی، شرایط وخیمی را برای کشور ایران و به تبع آن منطقهٔ تالش به وجود آورد. موقعیت خاص جغرافیایی تالش باعث شد که این منطقه به یکی از صحنههای رقابت دو امپراتوری تبدیل شود. تالش در سال ۱۷۲۳ توسط روسیه اشغال شد و عثمانی نیز در سال ۱۷۲۶ قصد ورود به تالش داشت. زمینداران تالش اگرچه در ابتدا گرایشهای جزئی به این امپراتوریها داشتند اما عمدهٔ تالشان تلاش بسیاری برای مبارزه با دو کشور مهاجم کرده و تلفات فراوانی به ارتش هر دو وارد کردند. رهآورد سالهای اشغال تالش توسط روسیه، ویرانی گسترده، همهگیری طاعون و نابودی تدریجی صنعت ابریشم بود. ظهور نادرشاه و سیاستهای سختگیرانهٔ او نیز باعث حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی تالش نشد و دورهٔ جدیدی از شورش و آشوب را رقم زد.