آمل
شهری در استان مازندران، ایران From Wikipedia, the free encyclopedia
شهری در استان مازندران، ایران From Wikipedia, the free encyclopedia
آمُل ( تلفظ راهنما·اطلاعات) یا آمِل (تلفظ مازندرانی) شهری در استان مازندران و مرکز شهرستان آمل است.
آمُل آمِل | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | مازندران |
شهرستان | آمل |
بخش | مرکزی |
نام(های) پیشین | آمرداد، آمنیوس، آملد، آموی، همو، هفت شهر، آمله، آمل[1] |
مردم | |
جمعیت | ۲۳۷٬۵۲۸ نفر (۱۳۹۵)[2][یادداشت 1] |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت | ۳ هزار و ۸۰ کیلومتر مربع |
ارتفاع | ۷۶ متر از سطح دریاهای آزاد |
آبوهوا | |
میانگین دمای سالانه | ۱۵ |
میانگین بارش سالانه | ۸۶۵میلیمتر |
اطلاعات شهری | |
شهردار | علی داوودی |
رهآورد | محصولات کشاورزی، محصولات لبنی و دامی، صنایع دستی، محصولات باغداری، محصولات معدنی، محصولات آبزیپروری، لوازم صنعتی و خانگی |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۱۱ منطقه یک مخابراتی کشور[3] |
وبگاه | |
شناسهٔ ملی خودرو | ایران ۷۲ ب، ۸۲ د، ۸۲ ق، ۹۲ ب |
کد آماری | ۱۱۴۹ |
آمل یکی از قدیمیترین شهرهای ایران، قطب صنعت و صادرات استان مازندران،[4][5] پایتخت برنج ایران،[6] یکی از قدیمیترین مراکز یکجانشینی جهان،[7] از شهرهای مهم ترابری، کشاورزی، گردشگری، معدنی و صنعتی ایران و از مهمترین شهرهای مرتبط به علم در تاریخ معروف به شهر تاریخ و فلسفه است.[8] مردم آمل از قومیت طبری هستند[9] که ریشه در قوم تپوری دارند و به زبان مازندرانی سخن میگویند.[10] پیشینه شهر آمل به زمان آماردها بر میگردد که قومی در جلگه مازندران بودند و در زمان فرهاد اشکانی به گرمسار تبعید شدند و تپوریها که در کوهستان مازندران ساکن بودند جایگزین آنان در جلگه شدند.[11] در تاریخ نوشتاری نیز، مانند شاهنامه و تاریخ طبرستان آمل از مراکز مهم اتفاقات ایران و طبرستان بودهاست.[12] روستای ورکه لاریجان در آمل طبرستان محل تولد فریدون پادشاه اساطیری ایران بود.[13] وَرِن تاریخی در آمل قرار داشت و ناحیهای به نام وَرِن در دهستان هرازپی جنوبی شهرستان آمل قرار دارد.[14] آمل در زمان زیاریان، علویان پایتخت ایران و در زمان اشکانیان یکی از مراکز ایران بود و در زمان افریدون تا زمان بهرام گور نیز آمل تختگاه و پایتخت ربع مسکون است.[15] این شهر به دو منطقه شهری تقسیم میشود.[16] آمل یکی از پرجمعیتترین شهرهای استان مازندران است.[17] شهر آمل[18] در کنار ارومیه و گنبد کاووس یکی از سه قطب والیبال کشور میباشد.[19] همچنین این شهر به نامهایی همچون شهر هزارسنگر، شهر آرش کمانگیر، شهر آماردها و همچنین به دلیل وجود قله دماوند به بام ایران شهرت دارد[۱۷]
این شهر معروف به شهر علم و فلسفه و تاریخ، شهر بام ایران،[20] شهر هزار سنگر[21] شهر مادها و اولین شهر علویان[22] است. قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالسالمؤمنین آوردهاست؛ مردم آمل را طبری میگویند و نسبت ایشان به غیر از طبری اندک است.[23] واژه آمل، حرف «آ» در زبان ایرانیان قدیم کاربرد «ضد» داشته و «مُل» به معنی مرگ و «آمل» ترکیبی از ضد مرگ مانند امرداد و مرداد است. آمل به معنی بی مرگ است یعنی تو را مرگ مباد. هفت شهر، آمرداد، آموی و آمله نیز دیگر نامهای آمل در طول تاریخ بودهاست. بام ایران اشاره به دماوند است که در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد. همچنین آملی به عنوان دروازه ورود شمال ایران نیز شناخته میشود.[24] بر روی سکههای ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آنجا زده شده با علامت اختصاری مشخص گردیدهاست، اِم علامت شهر آمل بودهاست.[25]
نام یکی از اقوام ساکن کرانه جنوبی دریای مازندران آمارد بودهاست. ریچارد فرای ریشه نام آمل مازندران را در پیوند با طایفه آمارد دانسته و این موضوع که دو آمل، یکی در آمودریا و دیگری در مازندران وجود داشته را به کوچ شاخه ای از این طایفه ایرانی مرتبط دانستهاست.[26] واژه آمل که گونه دیگر آن آموی است، احتمالاً از قبیله باستانی آمردها یا آماردها گرفته شدهاست. مورخان باستانی غربی نام این قبیله را مردی یا آمردی آوردهاند. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را برنهادند و بعدها واژه «آماردها» به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و «آمل» بدل شد. نیز وجه تسمیه این شهر به سبب بنیانگذار خود «آمله» نیز میتواند باشد، چنانکه در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار آمدهاست و در جای دیگر پیرنیا میگوید این قوم مهاجر بادیهنشین بودهاند که به تاخت تاز در اراضی اقوام دیگر میپرداختند و به روزگار کوروش تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند، آمردها در حدود سه هزار سال پیش از میلاد نیز در حال پیدا نمودن سرزمین بودهاند. در اطلسشناسی آمدهاست، آمل از سرزمینهای قدیمی بوده و دیرینگی آن به درازای بلندی میرسد و مردمانش از آمردها هستند که اولین قوم در کنار دریا پارساند.[27]
هزاران سال، پیش از آمدن آریاهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دورههای پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشتهها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژههای آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی، گله و گیله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گیلان گویا است از نام باستانی این گروه سرچشمه میگیرد. رابینو معتقد است در میان اقوام تاریخی مازندران یکی تیپرها بودند که در کوههای شمالی سمنان اقامت داشتند و دیگری آمردها که شهر آمل آمرد همان آمل است چنانکه پرد همان پل میباشد، به اسم آنها نامیده شد اولین گروه در حاشیه دریا در ایران بودند و مرزهای چهارگونه سرزمین مردها بدینگون بود، از خاور به مرز ورگانا، هیرگانا گرگان و قسمتی به پارت خراسان، از شمال به دریاچه دراکسپین یا کاسپین، کاسو، کازاک یا قزاق و از باخترن تا آن دست لنکران قفقاز و از جنوب خاوری به کومیسین قومس یا دامغان و از جنوب رکا رک یا ری و جنوب باختری به کسپین قوزوین و سرزمین مدی چسبندگی داشت.[28]
امیانوس مارسلینوس در حدود سال ۳۶۰ میلادی کتاب خود را نوشت وی و چند تن دیگر در طی جغرافیا و تاریخ روزگار هخامنشی و اسکندر و سلوکیه و اشکانی و ساسانی از قومی به نام مردوی یا آمردی یاد میکنند که در سواحل دریای خزر میزیستند و تیرهای از همین مردم در آسیای مرکزی، نزدیکی مرو رود جیحون، آمویه یا آمودریا بسر میبردند.[29]
با توجه به متن کتیبههای آشوری در نزدیکی شهر کنونی آمل مازندران فرض گردیدهاست، نکته جالب اینجاست که سرزمین اسپاردا یا ساپاردا نیز در همین منطقه در نظر گرفته شدهاست، این نام دقیقاً مشابه با نامی است که در کتیبههای پارسی باستان برای سرزمین لیدیه در غرب کشور کنونی ترکیه به کاربرده میشدهاست، مسلماً این نام با نام اسپارتا که هم نام استانی است در کشور ترکیه و هم نام شهری باستانی در یونان که نبرد ۳۰۰ تن از جنگجویان این شهر با خشایارشا شهرت جهانی دارد، شباهت بسیار دارد.[30] واژه آمل، حرف «آ» در زبان ایرانیان قدیم کاربرد «ضد» داشته و «مُل» به معنی مرگ و «آمل» ترکیبی از ضد مرگ مانند امرداد و مرداد است. آمل به معنی بی مرگ است یعنی تو را مرگ مباد.
یحیی ذکا در کتاب کاروند کسروی آوردهاست:
آما، آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر به ایران، این تیره در مازندران نشیمن میداشتند و آن هنگام هنوز تپوران به آنجا نیامده بودند، ولی سپس چنانکه از گفتههای استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند. ربودن اسب محبوب اسکندر بنام بوسیفا یا بوسیفالوس کارایی این قوم را در جنگ، آن هم با سپاه ورزیده و مقتدر اسکندر مقدونی را نشان میدهد.[29]
دیگر نظریه وجه تسمیه آمل به سبب نام آمله است، چنانکه در تاریخ طبرستان و تاریخ ایران باستان آمدهاست:
اشتاد رستاق صاحب دختری زیبا میشود و این دختر به خواب پادشاه بلخ کهن میآید و پادشاه بلخ دستور میدهد تا این دختر را پیدا کنند و بابت این امر جایزه خوبی دریافت کنند که این امر محقق نشد و خود پادشاه بلخ به ایران میآید و بعد از جست جو زیاد این دختر زیبا را در دهستان اهلم که در قدیم بندرگاه تجاری شمال ایران بود پیدا میکند و با شکوه مقام والا به بلخ میبرد و بعد آن پادشاه بلخ گفت ای دختر شاد باش و خواسته خویش را بیان کن و او گفت در ولایت ما آبی است که هزهز رودخانه فعلی هراز نام دارد و خوب است به دستور شما شهری در آنجا احداث شود که به دستور شاه در آن جا شهری آباد و با کاخها و قصرها و خانقاه ساختند و کناره آن را خندق کندند تا از دشمن آسیبپذیر نباشد و این شهر به نام زن پادشاه شهر کهن بلخ «آمله» گرفته شد که معنی آن این است یعنی تو را مرگ مباد. شهر آمل دارای چهار دروازه به نامهای دروازه گیل، دروازه گرگان، دروازه کوهستان، و دروازه دریا و قلمرو بود.[31]
واسیلی بارتلد نوشتهاست:
تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[32]
تلفظ محلی نام شهر در زبان مازندرانی «آمِل» است.
در ادبیات فارسی قدیمی اشعار بسیار زیادی وجود دارد که آمل در آنها ایفای نقش نماید، از اشعار اساطیری گرفته تا اشعار در وصف ایران و مازندران، این شهر نقش بسزایی در تاریخ کهن فارسی داشتهاست. همچنین نام آمل شانزده بار به صورت مستقیم در شاهنامه فردوسی آمدهاست.[33] از جمله این اشعار:
بیاراست گیتی بسان بهشت | به جای گیا سرو گلبن بکشت | |
از آمل گذر سوی تمیشه کرد | نشست اندر آن نامور بیشه کرد | |
بپردازم آمل نیایم به جنگ | سرم را ز نام اندرآرم به ننگ | |
بزرگان ایران ز گفتار اوی | بروی زمین برنهادند روی | |
چو اغریرث آمد ز آمل به ری | وزان کارها آگهی یافت کی | |
بدو گفت کاین چیست کانگیختی | که با شهد حنظل برآمیختی | |
منوچهر با سلم و تور سترگ | بیاورد ز آمل سپاهی بزرگ | |
به چین رفت و کین نیا بازخواست | مرا همچنان داستانست راست |
هند بگشاده و آمل همه بگشاده بود | لشکر صعب سوی ترک فرستاده بود |
از آن خوانند آرش را کمانگیر | که از آمل به مرو انداخت یک تیر |
چو من فرزانهای برخاست از آن بوم | طواف خاک آمل بایست کرد |
رسیدم به آمل شهر هفت رنگ | همه عارف و شاعر و مرد جنگ | |
بزرگان ایران زمین و بزرگان شهیر | ز میر حیدر و فخر رازی و ابن جریر | |
چو باشد نگینی بروی رود هراز | در آنجا شدم با خدا راز و نیاز |
ز بس می خوردن و خوشی در آمل | تو گفتی بودش آب رودها مل |
یا فکند آرش کمانی تیری از آمل به مرو | کز طرف فرخنده جشنی تیرگان آراستند | |
یا نه امطار مطر شد بعد چندین سال قحط | جشن شایانی به روز مهرگان آراستند |
همتی در کار ما ای عارفان و عاشقان | بر در دل حلقه شوق سیر کابل میزند | |
هر که چون صائب به طرز تازه، دیرین آشناست | دم به ذوق عندلیب باغ آمل میزند |
روی به دریا نه و چون بگذری | در طبرستان طربستان طلب | |
مقصد آمال ز آملشناس | یوسف گم کرده به گرگان طلب |
ناصر خسرو، ناصرالدینشاه قاجار، یاسنت لویی رابینو، رضاشاه، آلفرد کامین لیال، انوشیروان، توماس هربرت، کارلتون استیونز کون، جیمز بیلی فریزر، ژان شاردن، آدام اولئاریوس، کارلا سرنا و یاکوب ادوارد پولاک از جمله افرادی بودند که آمل سفر کردند و سفرنامه خود را نوشتند.[43]
شهر آمل با ۲۷۱٫۰۰۰ نفر جمعیت در جلگه مازندران و در دو سوی رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری مرکز استان، ۱۸ کیلومتری جنوب دریای مازندران و ۶ کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد. رشد جمعیت شهر آمل قابل توجه است، زیرا تعداد آن که در ۱۳۳۵ حدود ۲۷۱۲۲ نفر بوده در ۱۳۶۵ حدود پنج برابر شدهاست. میانگین رشد جمعیت این شهر را سالانه حدود ۸/۴٪ نوشتهاند.[44][45] تحولات جمعیت شهر آمل از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ به شرح زیر است:
سال | جمعیت | رشد سالیانه |
---|---|---|
۱۳۳۵ | ۲۷۱۲۲ | - |
۱۳۴۵ | ۴۰۰۷۶ | ۵/۹ |
۱۳۵۵ | ۶۸۹۶۳ | ۵/۴ |
۱۳۶۵ | ۱۱۸۲۴۲ | ۵/۴ |
۱۳۷۰ | ۱۳۹۹۲۳ | ۳/۴ |
۱۳۷۵ | ۱۵۹۰۹۲ | ۲/۶ |
۱۳۸۵ | ۲۰۱۰۴۴ | ۴/۸ |
۱۳۹۰ | ۲۲۰۷۴۴ | ۶/۸ |
در مورد پیدایش آمل سه نظریه وجود دارد که اولین نظریه مربوط به دوران مرد آمارد، دومین نظریه مربوط به دختری به نام آمله و سومین نظریه مربوط به دوران طهمورث، جمشید، کیومرث از پادشاهان پیشدادی بودهاست. طبق تحقیقات باستانشناسی، استانهای ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان راستقامت بودهاست.[46] در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستانشناس آمریکایی اسکلتهایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بودهاست، در غارهای هوتو و کمربند کشف کرد. از جملهٔ این اقوام ورکانیان یا همان هیرکانیان در گرگان، تَپوران در منطقهٔ کوهستانی البرز، آماردها یا همان مَردها در مازندران و حدود آمل، و کادوسان در گیلان و مادها در فارس بودند. آماردها در کنار ضلع غربی رود هراز سکنی گزیدند و شهر آمل پایتخت خود کردند که اسم شهر آمل به احتمال بسیار زیاد از نام آنان گرفته شدهاست.[47] در اساطیر ایرانی از پیکار میان آریاییان و دیوان که اشاره به این اقوام است در این ناحیه یاد شدهاست.[48][49][50][51][52][53][54][55][56][57][58] به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[59] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[60]
ایگور دیاکونوف ایرانشناس روس نیز اشاره دارد که ماردها در کنار دریای خزر میزیستند وی در ادامه مینویسد:
حدود سه هزار سال پیش از میلاد انبوهی از مردم هند و اروپایی در مسیر مهاجرت خود به سمت هندوکش و دستهای به سوی فلات ایران سرازیر و چون از خاک ورگانا گذشتند و به سرزمین مردها رسیدند، منطقه را سبز و خرم یافته، رحل اقامت افکندند، آنان میزبانان را دوا، بربر و تور نامیدند. عقب مانده بودن تپورها و آماردها نسبت به آریاییهای مهاجر یا القاب دوا، تور و بربر، هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر تاریخی جای تأمل و نقد دارد.
ابن اسفندیار در مورد نظریه دوم در کتاب تاریخ طبرستان نوشتهاست، بنای آمل به فرمان آمله همسر فیروز شاه بلخ ساخته شد. آمل مأخوذ از نام آمله دختر اشتاد است که به اتفاق برادرش یزدن به دلیل کشتن شخصی از تبار دلیم به نواحی آمل فعلی آمد و روستایی را بنا نهادند. وی در تاریخ تبرستان مینویسد:[61]
بنای آمل به فرمان آمله همسر فیروز شاه بلخ ساخته شد. هنگام سلطنت فیروز، پادشاه بلخ در سرزمین طبرستان دختری بود که رویش محراب عاشقان و مویش پایبند بیدلان بود. از قضا فیروز او را در خواب میبیند و به مهرفیروز دستور میدهد دختری با صفات را بیابد. مهر فیروز پس از چندی در سرچشمههای رود آمل دختری دید به همان صفات. پس نامه ای به فیروز شاه نوشت و او را از احوال خود مطلع ساخت. فیروز شادمان از این احوال پس از وصلت با دختر از او آرزویی خواست تا برآورده شود، دختر گفت: شهرستانی فرماید، آنجا که پای دشت است به آب هرهز (هراز) و نام من برنهد چون نام دختر آمله بود، شهر را آمل نام نهادند.[62]
آمله دارای پسری به نام خسرو بود که پس از مرگ پادشاه بلخ، پادشاهی مقتدر گردید و آمل را پایتخت خود برگزید و بیشترین سعی و کوشش خود را صرف ساختن قلعههای محکم و ساختمانهای زیبا و آبادانی این شهر نمود. حتی دستور داد در بیرون شهر ساختمان و قصرها بسازند و عمران و آبادی بنمایند. شهر آمل در این دوره دارای چهار دروازه به نامهای دروازه گیلان، دروازه گرگان، دروازه کوهستان و دروازه دریا بود و مقدار زمینی که برای ساختن اولیه شهر فراهم کردند چهار صد هکتار بود.
برخی دیگر از مورخان، سابقه آمل را به دوره پیشدادیان و کیانیان نسبت دادهاند.[63]
در این باره دولتشاه سمرقندی در تذکرةالشعرا مینویسد:
اما شهر آمل از بلاد قدیم است و بنای آن گویند جمشید کرده و بعضی گویند که افریدون ساخته، حالا چهار فرسنگ علامت شهر است که محسوس میشود و هر جا که زمین را بکاوند خشت پخته و سنگ ریخته ظاهر شود و چهار گنبد است در آن شهر که مقبره افریدون و اولاد او گویند آنجاست. فی کل حال از روزگار افریدون تا زمان بهرام گور تختگاه ربع مسکون آمل بود.[64]
در رسالهٔ جغرافیایی شهرستانهای ایرانشهر که از جمله متون بازمانده به زبان پهلوی عصر ساسانی میباشد از آمل به عنوان شهرهای شمالی ایران یاد شدهاست. در این رساله از بنیاد آمل چنین سخن رفتهاست:[65]
این شهر پس از اعدام مزدک بنا شدهاست. بعضی از پیروان مزدک که تحت تعقیب قرار داشتند، گریختند و به اینجا آمدند و شهر آمل را بنا نهادند.
میتوان گفت آمل یک شهر اساطیری است چون نبردهای فریدون، آرش کمانگیر، ضحاک، کیخسرودر زیر پای دیو سفید یعنی دماوند انجام شدهاست. شهر آمل از روزگاران کهن همواره شهری آباد و پر رونق بودهاست. سیمای این شهر باستانی، از لا به لای هزارههای مه گرفتهٔ تمدنهای پیش مادها در فلات ایران رخ نموده و پیشینهٔ تاریخی آن با افسانهها و اساطیر پرشکوه ایرانی در هم آمیختهاست. نام آمل شانزده بار در شاهنامه فردوسی یاد شدهاست. فریدون، پادشاه اسطورهای که ضحاک ماردوش را درون چاهی در دماوند کوه آویخت، خود پرورش یافتهٔ دامان البرز بود و پژوهشگران، پایتخت او را حوالی آمل میدانند و امروز نیز باشندگان لاریجان، دشت خرمی در پای دماوند را تخت فریدون میخوانند. سالها بعد، در عصر پادشاهی نوادهٔ وی منوچهر، سپاه توران از جیحون گذشت و سراسر شمال و شمال شرقی ایران را تصرف کرد، ولی به واسطهٔ مقاومت ایرانیان، پشت دروازههای آمل زمین گیر شد و به موجب پیمان صلحی، آرش کمانگیر تیری از دماوند کوه در اطراف آمل تا فرارود در آسیای میانه رها کرد و جان داد و مرزهای ایران را باز تا آن سوی جیحون کران داد. همچنین در زمان بهرام گور نیز آمل پایتخت ایران بودهاست.[66][67][68]
طبق تحقیقات باستانشناسی، استانهای ساحلی دریای مازندران احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان بودهاست. در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستانشناس آمریکایی اسکلتهایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بودهاست در مازندران پیدا کرد.
بیشترین نظریه تاریخ شناسان تاریخ اولیه و پیش از اسلام آمل به قوم مردم آمارد بر میگردد. مردم این قبیله آریایی پیش از ورود گروههای بعدی آریاییها یعنی ماد، پارس و پارت در ایران زندگی میکردند. آماردها که جایگاهشان بین محل استقرار اقوام تپور و کادوس نشان داده شدهاست، در جوار مرو ساکن بودهاند. این قوم مهاجر از مردم مرو بوده و قومی بادیه نشین بودهاند که به تاخت تاز در اراضی اقوام دیگر میپرداختند و به روزگار کوروش تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند. قوم مارد پس از رانده شدن توسط مرویان به طبرستان (آمل) آمدند که در کنار رود هراز (ضلع غربی آن) سکنی گزیدند و شهر آمل پایتخت باستانی آن بودهاست که اسم شهر آمل از نام آنان گرفته شدهاست.[69] نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیانبخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتابها به آنها «مارد» نیز گفتهاند. آنها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هم اسکندر مقدونی با آنها جنگیدهاست هم فرهاد پنجم اشکانی که آنها را به سوی خاراکس در غرب دریای خزر راندهاست. برخی معتقدند شعبهای از قبیله آماردها در کنار رود جیحون میزیستهاند.[70] به گزارش دانشنامه ایرانیکا فرهاد اول اشکانی (۱۷۶–۱۷۱ قبل از میلاد) با هدف گسترش کنترل اشکانیان بر البرز و گسترش جاده شرق به غرب ماد، سرزمین آمارد را فتح کرد. این موفقیت با الحاق قبلی هیرکانی به پادشاهی اشکانیان آماده شده بود. فرهاد اول اشکانی آماردیها را در خاراکس (گرمسار)، در نزدیکی گذرگاه دروازههای کاسپین که ماد را به پارت متصل میکند، ساکن کرد. احتمالاً وظیفه مهاجران تأمین امنیت جاده بودهاست.[71] به گفته ویلفرد مادلونگ، تپورها که در ابتدا در قسمت جنوب شرقی منطقه زندگی میکردند، در اوایل تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند، آماردها توسط اسکندر بزرگ و بعداً توسط پارتیان شکست خوردند و در قرن دوم پیش از میلاد آنها را در اطراف ری اسکان دادند. قلمرو سابق آماردها توسط تپورها اشغال شده بود. بطلمیوس در ناحیه شرق دیلم در ساحل دریای مازندران تنها از تپورها یاد میکند. دیلم بخش کوهستانی گیلان بود.[72]
هرودوت، در کتاب «هیستوریای»، در زمینهٔ پرداختهای ساتراپهای امپراتوری هخامنشی به داریوش، از مردمان موشی (moschie)، تیبارین (تپور)(tibarenie)، ماکرون(macrones)، موزیکان (mossynoekie)، و مار (آمارد)(mares) در ساتراپ نوزدهم نام بردهاست.[73]
هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائیها (daens)، دروپیکها (dropiques)، و ساگارتیها (sagarties) به عنوان پارسهای کوچنشین و صحراگرد یاد کردهاست.[74]
پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کردهاست.[75]
استرابون(۶۳ ق. م) از اقوام آمارد در کنار اقوام تپوری و کادوسی به عنوان اقوام کوهستان نشین در شمال کشور یاد میکند. استرابو مینویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[76]
ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره میکند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی مینویسد: ماردیها مردم فقیری در رشته کوههای البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت.[77] فرهاد اول ماردیها را در خاراکس اسکان داد.[78]
به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[79]
کوینت کورس مینویسد: در همسایگی هیرکانیا مردمی میزیستند که موسوم به ماردها بودند. اینها حاضر نشدند رسولانی نزد اسکندر فرستاده و تمکین کنند. این قضیه بسیار به اسکندر گران آمد و گفت: خیلی غریب است که یک مشت مارد نمیخواهند مرا فاتح بدانند. پس از آن از قشون خود عده ای از سپاهیان زبده برداشته و قصد ماردها حرکت کرد و در طلیعه صبح مقابل آنها پدید آمد. ماردها بلندیها را اشغال کرده بودند و اسکندر پس از جنگ آنها را از مواقعشان براند. بر اثر این احوال آنها به داخل مملکت خود عقب نشستند و دهات همجوار به دست مقدونیها افتاد. ولی پس از آن حرکت قشون مقدونی به درون ولایت آنها دچار مشکل گردید، توضیح آنکه جنگلهای وسیع و کوههای بلند در اینجا زیاد بود و بومیها جلگهها را هم با استحکاماتی سد کرده بودند.[80]
کوینت کورس این استحکامات را چنین شرح میدهد: تپوریها مخصوصاً (به عمد) درختان را خیلی نزدیک به هم کاشتهاند. پس از آنکه این درختها قدری نشو و نما کرد، ماردها جوانههای درختان را با دست در خاک فرو میبرند و هر یک از جوانهها جوانههای دیگری را بیرون میدهد ولی تپوریها نمیگذارند جوانهها بهطور طبیعی برویند بلکه آنها را بهم نزدیک کرده گره میزنند و بعد این ترکهها دارای برگهای ضخیم میگردد تمام این زمین را فرو میگیرد. بدین ترتیب از جوانهها و شاخ و برگهای آنها دامی مانند تور ایجاد شده تمام راه را مسدود میدارد. برای حرکت قشون اسکندر چاره ای جز استعمال تبر نبود ولی آنهم در مقابل سختی درختان که از گرههای زیاد و از شاخههای درهم دویده حاصل شده بود به کار نمیآمد.[81]
از طرف دیگر تپوریها در پناه استحکامات خود به مقدونیها باران تیر میباریدند. بالاخره اسکندر امر کرد که این جنگلها را از هر طرف احاطه کنند و اگر روزنهای یافتند حمله برند. مقدونیها چنین کردند و چون محل را نمیشناختند اغلب مقدونیها راه را گم کردند. در این احوال تپوریها اسب اسکندر که بوسیفال نام داشت را ربودند. اسکندر چون این اسب را خیلی دوست میداشت در خشم فرورفت جارچی فرستاده، تهدید کرد که اگر اسب او را پس ندهند به احدی امان نخواهد داد. پس از این تپوریها اسب را به او رد کردند با وجود این اسکندر امر کرد درختان را بیندازند از کوه خاک آورده روی جوانهها و شاخ و برگها بریزند. مقدونیها به اجرایی امر اسکندر پرداختند و تپوریها چون دیدند استحکامات آنها بدین ترتیب خراب خواهد شد فرستادهای فرستادند و تمکین کردند. پس از آن اسکندر فرادات را حاکم آنها قرار داده و به اردوی خود برگشت.[82]
فرادات حاکم تپورهای بخش شمالی تپورستان (دشت و هامون) بوده که با اسکندر مصالحه نمود و تپوریهای بخش جنوبی تپورستان (کوهپایه و کوهستان) فرمانروای دیگری داشتند که حاضر به مصالحه با اسکندر نبودند و در نهایت فرادات بر سرزمین تپورهای کوهستان و آماردها دست یافت.[83]
آریان مینویسد: اسکندر با هیپاسپیستها و تیراندازان آگریانی و دستههای سنوس و آمینتاس و کمانداران سواره و نیمی از سواره نظام به ولایت ماردها رفته و اسرای زیاد گرفت و اکثر اشخاصی را که جنگ کرده بودند کشت. چون محلهای این مردم سخت و به علاوه این ولایت فقیر است هیچ مرد جنگی قبل از اسکندر به اینجا نیامده بود. فاتح ناگهان از ولایت آنها گذشت و قبل از اینکه متوجه شوند بر آنها تاخت. این مردم به جاهای سخت کوهها پناه بردند و اسکندر در آنجا هم بر ماردها فایق آمد و پیروز شد. ماردها فرستادهای فرستادند و مطیع اسکندر گشتند. اسکندر ولایت ماردها را به به تپورستان که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد.[84]
فرادات فرمانده قوم تپور در نبرد هخامنشیان و یونانیان و همچنین والی تپورستان در عهد خشیارشاه و اسکندر مقدونی میباشد. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی زمانی که اسکندر به ولایت هیرکانیا رفت قشون خود را سه قسمت کرد؛ قسمتی که از همه زیاد تر بود با خود به زادراکرات برد و قسمت دیگر را با کراتر به مملکت تپوریها (تپوریهای ساکن دراسرم هیرکانیا) برد و قسمت سوم را به سرداری اری گیوس مأمور بود که با بار و بنه و خارجیها حرکت کند.[85] پس از اینکه اسکندر از معابراسرم هیرکانیا گذشت وارد زادراکرات (ساری اسرم یا استراباد) شد در اینجا کراتر به او رسید. در این هنگام ارته باذ با سه پسر خود که نامشان سوفن و آریو برزن و ارسام بود نزد اسکندر آمد. فرادات فرمانده تپوریها و نمایندگان یونانیهای اجیر هم با اینها آمدند. اسکندر ارته باذ را به احترام پذیرفت و فرادات را فرمانده تپورها و والی تپورستان ابقا کرد.[86]
پس از آنکه اسکندر وارد شهر آروس گردید و کراتر و اریگسوس را در اینجا یافت. آنها فرادات حاکم تپوریها را همراه آورده بودند. اسکندر این اسیر را خوب پذیرفت. پس از آن آن مناپیس را که در زمان اُخُس فرار کرده و به دربار فلیپ پناهنده شده بود والی اسرم هیرکانیا کرد و فرادات را به حکومت تپورستان ابقا داشت.[87]
اسکندر پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به تپورستان[88] که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد.[89]
در دوران اسکندر مقدونی سرزمین آمارد به سرزمین تپور ضمیمه گشت.[90] تیرداد اشکانی دومین پادشاه اشکانی اسرم هیرکانیا و کومس و کنارههای جنوبی دریای مازندران که ممکلت اقوام تپوری بود را به تصرف خود درآورد و پایتخت خود را به شهر سلوکی صد دروازه در ناحیه کومس انتقال داد. تیرداد اشکانی در سال ۲۲۱ پیش از میلاد در گذشت و ارشک دوم به پادشاهی رسید و قلمروی پارتیان تا سال ۲۰۹ پیش از میلاد تا همدان در ماد میرسید. سرزمین تپوریه در زمان ارشک دوم مورد حمله آنتیوخوس سوم قرار گرفت. آنتیوخوس سوم در عین اینکه با پایداری سختی مواجه بود به سرزمین تپوریه در البرز تاخت و اسرم هیرکانیا را نیز به تصرف خود درآورد و با ارشک دوم پیمان یگانگی بست. در این دوره پادشاهی اشکانی با وجود اینکه با فتوحات سلوکیان محدود و کوچک شده بود ولی بر پا ماند. پس از آن نیز با تاخت و تازهای دولت یونانی بلخ بار دیگر قلمرو شاهنشاهی اشکانی کوچکتر شد. پس از مرگ ارشک دوم در سال ۱۹۱ پیش از میلاد فریاپت شاه شد و دو پسر به نامهای فرهاد و مهرداد داشت که فرزند بزرگتر فرهاد شاه شد. در این دوره آنتیوخوس سوم در جنگ با روم شکست خورده بود و در دفاع از قلمروی خود ناتوان شده بود. فرهاد اول بر آماردیان و دیگر اقوام ساکن رشته کوههای البرز تاخت و سرزمین تپوریه و اسرم هیرکانیا و سایر نواحی را به تصرف خود درآورد و مرز پارت را تا مغرب دربند خزر گشود و آماردیان را به شهر خاراکس (خوار) کوچ داد. پس از فرهاد قدرت به برادرش مهرداد یکم رسید. در این دوره سرزمین تپوریه مدتی تحت تسلط اوکراتید حاکم دولت یونانی بلخ درآمد ولی مهرداد یکم در سال ۱۶۰ پیش از میلاد سرزمین تپوریه را بار دیگر به تصرف خود درآورد. سرزمین تپوریه تا زمان بلاش یکم تحت سیطره اشکانیان باقی ماند ولی در زمان بلاش اول سرزمین تپوریه و دیگر نواحی جنوبی دریای مازندران مورد حمله و تاخت و تاز آلانها قرار گرفت و حتی آلانها از جنوب دریای مازندران و سرزمین تپوریه گذشته و به این طرف و آن طرف ارس در حال تاخت و تاز بودند ولی به نظر میرسد بلاش توانست کنترل سرزمین تپوریه را در دست بگیرد و بطوریکه در اواخر عهد اشکانیان خاندان گشنسب شاهان گرشاهی بر ولایت تپوریه حکم میراندند و حتی در دوران شاهنشاهی ساسانی قلمروی خود را تا گیلان توسعه دادند.[91][92]
ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره میکند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی مینویسد: ماردیها مردم فقیری در رشته کوههای البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت.[93] فرهاد اول ماردیها را در خاراکس اسکان داد.[94] پس از کوچ قوم آمارد اقوام تپوری جایگزین آنان گشتند.[95]
واسیلی بارتلد نوشتهاست:
تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[96]
اردشیر برزگر مینویسد:
هزاران سال، پیش از آمدن آریاییهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دورههای پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشتهها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژههای آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی بودهاست.
قوم ماد به روزگار کوروش بزرگ تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند.[97]
پیش از اسلام، آمل از بزرگترین و مهمترین شهرهای این منطقه بهشمار میرفت و مرکز مازندران به حساب میآمد. برخی منابع، زمان ساخت شهر آمل را در دوره ساسانیان و توسط پیروان مزدک میدانند، ولی به نظر میرسد نام آمل از اَمردها گرفته شده که در این صورت باید گفت، شهر آمل پیش از ساسانیان و در دوره اسکندر وجود تاریخی داشت. در دوره ساسانیان به دلیل فرار پیروان مزدک به این شهر، بر اهمیت این آمل افزوده شد.
در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار چنین آوردهاست:
در قبالههای کهن مذکور است که معنی آمل به واژه طبری آهوش است وهش وهل مرگ را گویند و کنایه از این است که تو را هرگز مرگ مباد.
با توجه به اسناد تاریخی این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بوده و در سلسله اشکانیان پایتخت رسمی ایران بودهاست. آمل در دوره اشکانیان آباد بود و در این زمان تحت سلطه سیاسی اداری ساتراپی هیرکانیه قرار داشت.[98] یوستین، مورخ رومی هم در اشاره خود به جنگ فرهاد، امردها را مردمی دلاور و نیرومند میداند. با توجه به موقعیت جغرافیایی قلمرو امردها میتوان اهمیت این قلمرو را برای فرهاد در راه ارتباطی پارت و هیرکانیه و پیرامون آن دانست.[99]
آمل در زمان اشکانیان نیز معمور و آبادان بود که آن را همو مینامیدند. فرهاد یکم پادشاه اشکانی، با مردم آمل به جنگ پرداخت و از آنجا که جنگ با این مردم سخت بود جنگ فرهاد با ماردها چندین سال به درازا کشید و بعد از مدتها آماردها را در منطقهٔ آمل مغلوب کرد و وی گروهی از این قوم را به سرزمین پارت در شمال خراسان کوچ داد و آنان در غرب آمودریا که آن را آمُلِ زَم نیز میخوانند ساکن شدند. در عهد ساسانیان فرمانروایان طبرستان عنوان اسپهبد داشتند و شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بودهاست. شهرطی مراحل تکوین خود از زیرساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار گردید. در این الگوی استقرار قصر و عمارت حکومتی در موضع مکانی برتر با حصاری به دور آن قرار داشتهاست. بخشهای ورای آن نیز شبستان یا سواد یا حومه را در بر میگرفته که مامن سکونت قشر اشراف مردم عادی بودهاست. در زمان ساسانیان شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بودهاست. بهطور کلی بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، تکوین شهر به زمان ساسانی بر میگردد. شهر طی مراحل تکوین خود از زیر ساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار بود.[100]
در زمان کاووس پسر ارشد کواد، که عنوان پدشخوارشاه داشت، این شهر جمعیت قابل توجهی از مسیحیان نسطوری داشت و همراه با گیلان در سال ۵۵۳ پس از میلاد به عنوان اسقفنشین نسطوری یاد شدهاست.[101]
مردمان آمل در جنگهای مختلفی شرکت کردند. در کتابخانه دانش عمومی آمدهاست که کنستانتین چهارم در ۶۸۶ میلادی (سده هفتم) دوازده هزار از مردیها را، که قبیلهای جنگجو و ایرانی نژاد بودند که در بخشهای شمالی دریای خزر میزیستند، برای سد و جلوگیری تاختنهای مسلمانان به سرزمین لبنان کوچانید.
در نبرد گوگمل، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایرانی، جنگ آوران هندی، کاری، آناپاست و تیراندازان ماردی «آمارد» نیز گرداگردش صف بسته بودند.[102]
شهر آمل در سال ۱۴۰ هجری قمری توسط اعراب مسلمان تسخیر شد. این دوره مصادف با به قدرت رسیدن علویان است و شهر آمل به عنوان مرکز طبرستان مورد توجه قرار گرفت. مرکزیت سیاسی، موقعیت سوقالجیشی و مجاورت شهر با گذرگاههای بین منطقهای، رشد و توسعه شهر را در ابعادی اجتماعی رقم زد.[103][104] علویان طبرستان گروهی از بزرگان اولاد علی ابن ابیطالب به نام ائمه علوی بایزیدی در قرن دوم هجری در طبرستان قیام کردند. حسن بن زید ملقب به داعی کبیر در سال ۲۵۰ هجری در ناحیه طبرستان ظهور کرد و عده بسیاری از افراد ناراضی و دستنشاندگان خلیفه طاهریان او را تقویت کردند. وی به دعوت و نشر آئین تشیع زیدی پرداخت. داعی کبیر پس از رسیدن به حکومت طبرستان، پایتخت خود را از ساری که جایگاه طاهریان بود به آمل منتقل کرد تا به حامیان و هوادارانش نزدیکتر باشد.[105][106] مرکز حکومت آنان معمولاً آمل بود و انقراض آنان به دست آل زیار و سامانیان صورت گرفت.[107] ناصرالحق اطروش در سال ۳۰۱ هجری قمری اقدام به دعوت مردم برای قیام کرد. وی امیر طبرستان که ابو العباس صعلوک بود را شکست داد و بر طبرستان تسلط یافت. این زمان بود که علمهای سفید که نشانه علویان و شیعیان بود در همه طبرستان و دیلم و جرجان بر پا گردید. وی ۱۲ سال در آمل حکومت کرد و دین اسلام اثنیعشری را رونق بخشید.[108][109][مشکوک ] پس از برافتادن مغول مرعشیان در مازندران ظهور کردند. در سال ۷۶۰ هجری قمری میر قوام الدین مرعشی، حکومت مرعشیان را تأسیس کرد.[110] قیام مرعشیان از آمل آغاز شد. مرعشیان پس از کسب قدرت در اندک مدتی تمام سرزمینها و نواحی اطراف مازنداران را تصرف کردند و قلمرو خود را از استرآباد تا قزوین گسترش دادند. آمل در قرن پنجم هجری، در عصر صدارت خواجه نظام الملک طوسی در دولت سلجوقیان، همپای فرهنگ شهرهای بزرگ آن روزگار جهان اسلام دارای مدرسهٔ معتبر نظامیه شد. دو قرن پیش از آن محمد بن جریر طبری، مفسر و مورخ نامدار در این شهر متولد شد. شهر آمل اولین شهری بود که بعد از اسلام به زنان حق رأی و امور سیاسی داد.[111] در عصر صفوی آمل رونق فراوان گرفت و حکام صفویه به مازندران دلبستگی خاص داشتند. شاه عباس که به آمل علاقه زیاد داشت به دستور او جاده کنار رودخانه هراز، آباد شد و در طول راه برای توقف چهارپایان و افراد کاروانسرا ایجاد کردند. جاده شوسهای که ساری و گرگان را به آمل وصل میکرد، در زمان او احداث شد. در زمان شاه صفی شهر آمل مورد حمله بازماندگان مغول قرار گرفت که در جنگ سیاه بیشه سپاه آمل به رهبری مازیار شکست سختی بر قوم مغول وارد ساخته و فرمانده آنها به نام نوشین اسیر و کشته شد. بازماندگان قوم مغول نیز اسیر و به دشت مشا تبعید گردیدند که طایفه مشائی از بازماندگان آنان میباشند.[112]
ابن فریغون در سفرنامه خود این شهر را نیکوترین و جامعترین و آبادترین و پرآبترین و پر علمترین شهر سرزمین پارسیگویان شرح دادهاست:
آمل شهریست عظیم و زیبا و پرآب و بزرگترین مرکز علمی پارسیان و بزرگترین قلمرو حکومتی طبرستان است و او شهری است با خندقهای فراوان و مقر ملوک آریاییها در طبرستان و جای بازرگانانست و خواسته بسیار است و اندر وی علمای هر علمی بسیارند و افضل عرفاً و آبهای روان است و از وی جامعه کتان و برنج و دستار حنین و فرش و چوب شمشاد و حصیر طبری و طلا که به همه جای جهان جای دگر نبود و از وی ترنج و نارنج خیزد و گلیم سپید و گلیم دیلمی زربافت گوناگون و کمیخته خیزد و از ی آلات چوبین خیزد و چون کفشه و شانه و شانه نیام و ترازو و خانه و کاسه و از طلاهایش داغگین.[113]
ابن حوقل در کتاب صوره الارض در مورد آمل این زمان مینویسد:
آمل بزرگترین شهر طبرستان و در قرن چهارم هجری قمری حاکم نشین طبرستان بودهاست. آمل از قزوین بزرگتر است و دارای بنا و عمارات در هم آمیخته و از نواحی دیگر قدیمی تر و بزرگسال تر است.[114]
ژوبر سفیر اعزامی ناپلئون بدربار فتحعلی شاه قاجار از آمل دیدن کرده و مطالبی دربارهٔ رودخانه هراز و تمرکز کارگاههای ذوب آهن در کرانههای آن در کتاب خود ذکر کردهاست:
خیلی کارگر آهنکار در آمل بچشم میخورد، در پیرامون قلمرو آنجاست که معدنهای مازندران را استخراج میکنند. بیشتر کورهها و کارگاههای آهنگری در قلمرو نور و بر روی رود هراز و شعبههایش گردهم آمدهاند، میبینیم که این محصولات بهیچوجه کافی برای نیازمندیهای ایران و بینالنهرین نیست، روسها کمبود آنراپر میکنند، با این همه آهنهای مازندران را به بغداد، موصل و تا دمشق میبرند. من نمیدانم که اینکار برای آنست که جنس آهن آنجا برای برخی کارها مناسبتر است یا آنکه بهای آن ازمال اروپا ارزانتر تمام میشود، با اینکه اینهمه راه میان آنجا و دریای خزر است یک بازرگان یمن گفت که او هرکنتال را تقریبأ شصت فرانک در موصل میفروشد. آمل از زلزله و طغیانهای رودخانه هراز صدمات بسیار دیده، آمل شهری باشکوه است، چهاردروازه دارد هرچند دری وجود ندارد. درآمل و سایر نواحی استان مازندران تاکنون تحقیقات باستانشناسی بسیار کم صورت گرفته معهذا از کاوشهای گذشته آثاری از مدنیت شکوفان این منطقه بهدست آمدهاست، سفال نقاشی شده متعلق بدوره سامانی در نواحی غربی ایران و بیشتر در آمل و ایالت مازندارن پیدا شدهاست، تزیینات چند رنگ آنها شامل شکل پرندگان و برگ و نوشته بخط کوفی و شکل ترنجی مدور در وسط به ظروف زیبای ارغوانی و قرمز و سبز زیتونی است.[115]
پس از یک دوره رکود و فترت تا اواخر دوره قاجار، شهر شاهد گامهایی چند در جهت احیای خود بودهاست در این دوره خندقهای اطراف شهر را خشک کردند. ایجاد عمارت شهرداری کاخ چایخوران، تأسیس دبیرستان امام فعلی، اداره اقتصاد و دارای، ایجاد انبار برنج برای صادرات آن به نقاط دیگر کشور، احداث مغازههای جدید در بیرون بازار، از جمله اقدامات این دوره است. جیمز فریزر که در سال ۱۲۳۸ به عنوان بازرگان و دانشمند وارد ایران شد در سفرنامه خود مینویسد:
آمل به راستی شهری عالی و وسیع بود. سکنه شهر مردمانی آبرومند و محترم بودند.[116]
تزریق عملکردهای جدید شهر، آن را از تحرکی چند برخوردار میسازد و این تحرک در بعد کالبدی با توسعههای جدید به دور شهر قدیم تشدید گردید. الگوی تقلیدی مداخله کالبدی در تهران، از این پس با حضور حیات انتشاری، دامنگیر شهرهای دیگر از جمله آمل نیز میگردد. شکل این مداخله با ایجاد فعالیتهای مستقیم در محور مهدیه و انقلاب در ضلع جنوبی بازار شهر و احداث خیابانهای چاکسر تحقق یافت و این در حالی است که هسته اولیه شهر، علیرغم چنین مداخلاتی در محیط خود و استقرار عناصر جدید تزریق شده به تدریج انسجام کالبدی خود را با بافتهای مجاورش کاهش داد.
در زمان رضا شاه پهلوی اول بروز جنگ جهانی اول تحولات زیادی در مازندران رخ داد. رضا شاه با فروش نفت ایران با پیاده کردن طرحهای مختلف از جمله طرحهای عمرانی در مازندران رونقی تازه به این منطقه بخشید. وی در آمل ادارات جدید، مدارس، پل و مراکز درمانی جدیدی ایجاد نمود. در این دوره انجمن طبرستان برای مقابله با روسها و انگلیسیها تأسیس شد. در زمان محمدرضا شاه پهلوی دوم در جهت سهولت جریان روابط کالایی وابسته، مداخلات کالبدی بیشتری در بافت صورت گرفت. در این دوره نیز مداخلات تحقق یافته در دوره قبل با احداث خیابان طالب آملی در ضلع غربی محدوده شهر قدیم و تعریض آن در سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ تکمیل و انقطاع کالبدی بافت با مجموعههای جدید پیرامونی را موجب شد. در دوره جمهوری اسلامی نیز شهر با شکل فعلی خود رو به گسترش رفت و بزرگراهها و خیابانهای متعددی ساخته شد و همچنین ساختمان ادارات زیادی نوسازی شد و در بخش شهرسازی نیز زیباسازی و ایجاد فضای سبز و نظم شهری رونق گرفت.[117]
جوناس هنوی که در زمان نادر شاه به ایران آمده بود و از آمل دیدن کرد در مورد این شهر نوشت:
آمل شهرت و اعتبار خود را کمی از دست داده بود ولی به واسطه کانهای سنگ آهن فراوان به فرمان نادر آنجا را مهمترین مرکز ریختهگری و ذوب آهن نمود و در آنجا گلوله توپ و تفنگ و نعل اسب تهیه میشد و حتی تصمیم گرفته شد که نیروی دریایی ایران را در آمل بسازند.[118]
در بین شهرهای کشور ایران، شهر آمل در در دوران انقلاب ۱۳۵۷ ایران به عنوان شهری که حکومت مردمی دارد شهرت پیدا کرده بود.[119]
علمای مازندران و آمل نیز در دوران جنبش مشروطه نقش فراوانی داشتند و همچنین آمل در سال ۱۳۶۰ دچار واقعهای شد. این واقعه که به اختصار قیام آمل نامیده میشود، به مبارزه مسلحانه حدود صد نفر از گروهی مائوئیست به نام اتحادیه کمونیستهای ایران علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در شهر و جنگلهای اطراف شهر آمل در شمال ایران اشاره دارد. پس از این واقعه روحالله خمینی تنها نام شهر آمل را در وصیتنامه سیاسی الهی خود آورد و نوشت:
در طول تاریخ به خصوص در دهه اخیر کاوشهای زیادی بر روی تپهها و منطقههای مختلف از جمله تپه قلعه کش و روستای بلیران صورت گرفتهاست.[122] همچنین کاوشهای جدیدی در شهر قدیم آمل در سال ۱۳۹۴ در حال انجام گرفتن است.[123][124] در این کاوشها به دست آمدهاست که آمل اولین کانون ذوب آهن ایران بودهاست. در اولین کاوشها آثاری همچون پیکره حیوانی، ابزار سنگی، ظروف خاکستری و همینطور یک تدفین انسانی، ظرف خاکستری و یک دستبند نقرهای از دوران و عصر برنز، مسسنگی و آهن به دست آمد.[125][126] در کاوشهای بلیران نیز موجودیت انسان پارینه سنگی فوقانی حدود ۳۵ هزار سال پیش که به ساخت ابزار سنگها و شکار حیوانات میپرداخته نمایان شد.[127][128] در کاوشهایی که در سال ۱۳۸۶ توسط باستان شناسان فرانسوی صورت گرفت، قدمتی بیش از ۳۶ هزار سال برای بلیران تخمین زده شد.[129]
شهر آمل واقع در جلگه مازندران و طرفین رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری، مرکز استان هجده کیلومتری جنوب دریای خزر، و شش کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد.
ارتفاعات آمل را پوشش گیاهی جنگلی تشکیل داده و انواع رستنیها در این منطقه میرویند. درختان اوجا، توسکا، بلوط، افرا، ازگیل، زرشک، گیاه صنعتی گون، گیاهان خاکشیر، گل ختمی، کاسنی، گل گاوزبان، بمبارمنگ که کاربرد دارویی دارند و پوشش گیاهی در این شهر به فراوانی برای چرای دام موجود است.[130]
وجود سلسله جبال البرزدر جنوب سواحل دریای مازندران در شمال این شهر صعود تودههای مرطوب بر دامنههای پرشیب کوههای ساحلی را سبب شده و سرد شدن این هوا تا نقطه شبنم یا پایینتر آن، تشکیل سیستمهای ابری و متعاقباً وقوع بارندگیهای شدید در منطقه را موجب میگردد. متوسط بارندگی در بخش جنگلی آمل ایستگاه تحقیقات برنج ۸۱۷ میلیمتر است.[131][132]
آمل دارای رودهای مختلفی است. رودخانه هراز از مرکز شهر آمل عبور میکند.[133]
شهر آمل از نظر تقسیمات اقلیمی جزو اقلیم معتدل و مرطوب است. آب و هوای آمل معتدل و مرطوب بوده و بیشترین درجهٔ حرارت در تابستانها ۳۶ درجه بالای صفر و کمترین درجهٔ حرارت در زمستانها ۱- درجه سانتی گراد زیر صفر است و میزان متوسط بارش سالیانه شهرستان آمل ۷۵۰ میلیمتر برآورد شدهاست.[134]
با توجه به اینکه شهر آمل در دشت جلگهای واقع شدهاست اختلاف دمای شبانهروزی و به موازات آن اختلاف دمای فصلی و همچنین سالیانه بسیار کم است.[135]
۷۵ درصد مازندران روی گسل زلزله قرار دارند. از این رو آمل نیز به دلیل وجود خط مستقیم روی گسل چند زلزله بیش از ۴ ریشتری را تجربه کردهاست. در مجموع شهرستان آمل بر روی سه گسل کوه، جلگه و بایجان واقع شدهاست.[136]
استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده میشد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) میباشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد.[137][138][139] شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند.[140] به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[141] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[142] تمام ساکنان مازندران از نسل و نژاد دو قوم تپوری و آمارد بودند. بهطوریکه از نوشتههای تاریخی استنباط میشود که ما قبل آریایی مارد یا مازد چندین سال قبل از میلاد مسیح بر بخشهایی از این ناحیه با قدرت حکومت میکردند و باج به پادشاهان ایران نمیدادند. آماردها در اولین ورود خود به آمل آمدهاند. تپوریها قومی گسترده پیش از آریاییها بودهاند که به وسیلهٔ اقوام مهاجر ایرانی به نواحی کوهستانی عقب رانده شدند.[143] محققان تپوریها را از بومیهای مازندران و نواحی آن از زمان قبل از آمدن آریانها به ایران میدانند.[144] مردم آمل بهطور عمده از قوم طبری میباشند. البته بعضی از بزرگان بهائی و علویان از کشورهای خارجه در این شهر زندگی میکنند.[145][146] بر اساس آزمایشها و تحقیقات مؤسسه ماکس پلانک برای ژنتیک مولکولی آلمان مشخص شد، مردمان مازندران از دیرباز اصیلترین مردمان ساکن سرزمین ایران بودهاند. همچنین تجزیه و تحلیل ام دی اس به صورت شفاف نشان داد که گیلانیها و مازندرانیها بسیار نزدیک به مردمان جنوب قفقاز هستند. بر اساس این گزارش که در نشریه Current Biology منتشر شد، نشان داد که mtDNA افراد نمونهگیری شده (که فرزند آن را از مادر به ارث میبرد) به سایر مردمان ساکن در آسیای غربی (همانند سایر اقوام ایرانی) بیشتر از اروپاییها نزدیکی دارد. در این میان، مردم گیلان و مازندران در دستهای که در آن کردهای کورمانجی (زازایی) قرار داشتند جای گرفتند. همچنین نتایجی از آنالیز رشته کوروموزومهای Y (که از طریق پدر به پسر میرسد) بهدست آمد که نشان داد، تک گروههای J2 و R1 به میزان زیادی در گیلانیها و مازندرانی وجود دارد و جالب آنکه نوع تک گروه J2 بسیار بیشتر از سایر ایرانیها به قفقازیها شباهت دارد. به علاوه تک گروه I که به مقدار بسیاری در میان سایر ایرانیها یافت میشود، در میان گیلانیها و مازندرانیها به هیچ وجه وجود ندارد، و به مقدار کمی در میان قفقازیها است. همچنین تجزیه و تحلیل MDS به صورت شفاف نشان داد که گیلانیها و مازندرانیها بسیار نزدیک به مردمان جنوب قفقاز (گرجیها) هستند و ایرانیان مقیم تهران و اصفهان بسیار دورتر از آنها قرار دارند.[147] در هسته داخل شهر نیز مردمان شهر آمل در طایفههای مختلف قرار میگیرند.
بعد از اسلام زبان و خط پهلوی در مازندران بیشتر از سایر مناطق ایران متداول بودهاست. زبان طبرستانی کمتر از زبانهای دیگر تحت تأثیر زبانهای بیگانه قرار گرفتهاست. مردم آمل به گویش آملی که گویشی از مازندرانی است صحبت میکنند.[148] گویش آملی زیر شاخه زبان مازندرانی است ولی وجود برخی قواعد زبان شرقی سغدی در آن جای تأمل دارد.[149]
آماردها ساکنان اولیه آمل بودند. هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائیها (daens)، دروپیکها (dropiques)، و ساگارتیها (sagarties) به عنوان پارسهای کوچنشین و صحراگرد یاد کردهاست.[150] پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کردهاست.[151] استرابو(۶۳ ق. م) از آمارد در کنار اقوام تپور و کادوسی به عنوان اقوام کوهستان نشین در شمال کشور یاد میکند. استرابو مینویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[152] به اعتقاد دیاکونوف آماردها در نواحی کوهستانی شمال شرق میزیستند و در دو منطقه کنارههای دریای مازندران و سرزمین پارت سکونت داشتند.[153] به اعتقاد حسن پیرنیا آماردها در محدوده آمل تا تنکابن میزیستند.[154] قوم آمارد از مردمان آریایی بودند که در آمل زندگی میکردند. نام شهر آمل دگرگونشده همان نام آمارد است. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را برنهادند و بعدها واژه آماردها به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و آمل بدل شد. اما در زمان سلسله اشکانیان و حکومت اشک سوم یا اردوان یکم پسر تیریدات یکم (۲۴۷/۵۳–۲۱۴/۱۷ پ. م) طبرستان بهطور کامل تصرف شد، آماردها که از این پیشامد رنجیده و دل خوشی نداشتند و پی فرصت میگشتند، در آغاز پادشاهی اشک پنجم (فرهاد یکم) با گرگانیها یکی شده، دم از خودسری زدند و نبردی خونین میان آنها و اشک پنجم به وجود. اشک ابتدا گرگان را کوبید و از طبرستان گذشت و به سرزمین آماردها (طبرستان باختری) رسید و سه سال با آنان جنگید تا چیره و پیروز شد؛ همه سرکشان را کشت و بازماندگان را به دو بخش کرد: بخشی را به خراسان کوچاند و بخشی را به سرزمین خوارکس فرستاد و به کارهای بیگاری واداشت. سپس فرمان داد تیره ای از مردم تپوری از خاور و جنوب باختری به سرزمین آماردها کوچانده شوند. دیگر از این دسته از مردم (آماردها) در تاریخ طبرستان و آمل نامی نمیبینم.[155][156]
تپوریها از اقوام باستانی مازندران میباشند. استرابون مورخ یونانی تپورها را قومی گسترده معرفی میکند. استرابو تپورها را ساکن چهار مکان متفاوت میداند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشینهای شمال کشور در کنار آمارد نام میبرد.[157] وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانیها و دربیکها نام میبرد.[158] وی دسته دیگر تپورها را میان هیرکانیها و آریا نام میبرد.[159] وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام میبرد.[160]
ویلیام اسمیت در فرهنگ لغت جغرافیای یونان و روم مینویسد: تپوریها قومی بودند که محل سکونت آنها در دورههای مختلف تاریخ به نظر میرسد در امتداد فضای وسیعی از کشور از ارمنستان به سمت شرق تا آمودریا گسترش یافته بود. استرابون آنها را در کنار دروازههای کاسپین و ری، در پارت و بین دربیک و هیرکانی و همراه با آماردیها و سایر مردم در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران قرار میدهد که آخرین دیدگاه یعنی سکونت در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران مطابق نظر کوینت کورس و دیونیسوس و پلینی هم میباشد. بطلمیوس در جایی آنها را در زمره اقوام سرزمین ماد به حساب میآورد و در جایی دیگر آنها را به مارگیانا نسبت میدهد. تپوریهایی که در پلینی و کوینت کورس به آنها اشاره میکند شکی در آن نیست که ناحیه کنونی طبرستان نام خود را از آنها گرفتهاست. آلیان توصیف عجیبی از تپوریهایی که در ماد زندگی میکردند ارائه میدهد.[161]
فرادات فرمانده قوم تپور در نبرد هخامنشیان و یونانیان و همچنین والی تپورستان در عهد داریوش سوم و اسکندر مقدونی میباشد. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی زمانی که اسکندر به ولایت هیرکانیا رفت قشون خود را سه قسمت کرد؛ قسمتی که از همه زیاد تر بود با خود به زادراکرات برد و قسمت دیگر را با کراتر به مملکت تپوریها (تپوریهای ساکن در هیرکانیا) برد و قسمت سوم را به سرداری اری گیوس مأمور بود که با بار و بنه و خارجیها حرکت کند.[162] پس از اینکه اسکندر از معابر هیرکانیا گذشت وارد زادراکرات (ساری اسرم یا استراباد) شد در اینجا کراتر به او رسید. در این هنگام ارته باذ با سه پسر خود که نامشان سوفن و آریو برزن و ارسام بود نزد اسکندر آمد. فرادات فرمانده تپوریها و نمایندگان یونانیهای اجیر هم با اینها آمدند. اسکندر ارته باذ را به احترام پذیرفت و فرادات را فرمانده تپورها و والی تپورستان ابقا کرد.[163]
پس از آنکه اسکندر وارد شهر آروس گردید و کراتر و اریگسوس را در اینجا یافت. آنها فرادات حاکم تپوریها را همراه آورده بودند. اسکندر این اسیر را خوب پذیرفت. پس از آن آن مناپیس را که در زمان اُخُس فرار کرده و به دربار فلیپ پناهنده شده بود والی هیرکانیا کرد و فرادات را به حکومت تپورستان ابقا داشت.[164]
اسکندر پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به تپورستان که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد.[165]
شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند.[166]
مردم آمل از قوم طبری میباشند که قوم طبری معرب قوم تپور میباشد و نام طبرستان (تپورستان) از نام این قوم گرفته شدهاست. در شهر آمل طوایف مختلفی از قوم طبری من جمله: مشائی، آسوری، لاسمی، ایرایی، آسکی، نیاکی، نوایی، رینهای، شاهاندشتی، امیری، بهرستاقی، دلارستاقی، آملی، چلاوی، نوری و رودگر زندگی میکنند.[167] ثعالبی نخستین بار در قرن چهارم از طایفه اسکی به عنوان طایفهای لاریجانی سخن به میان آوردهاست و از شخصی به نام ابوبکر الاسکی لارجانی یاد کردهاست.[168]
به گزارش قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالسالمؤمنین مردم آمل را طبری میگویند و نسبت ایشان به غیر از طبری اندک است.[169]
پس از اسلام مردم طبرستان با نام طبری شناخته میشدند که این واژه معرب لفظ تپوری و تپری میباشد. یعقوبی در تاریخ یعقوبی مردم طبرستان را از قوم تبر معرفی میکند. یعقوبی مینویسد:[170]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیه جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
طبری مورخ قرن سوم از مردم طبرستان با نام طبریان یاد میکند. وی مینویسد:[171]
جمع دیلمیان را در دامنه و در جنگل یافتند که آهنگ دیلم را داشتند، محمدبن ابراهیم را از محلشان خبر دادند که از جانب خویش، طبریان و دیگران را فرستاد که به آنها رسیدند و راهشان را بگرفتند و دستگیرشان کردند که آنها را به همراه علی بن ابراهیم به شهر ساریه فرستاد.
همچنین فرودسی در شاهنامه در دوران لشکرکشی اعراب به ایران در زمان یزدگرد سوم به اقوام طبری اشاره میکند:
چو میروی طبری و چون ارمنی | به جنگاند با کیش آهرمنی | |
چو کلبوی سوری و این مهتران | که گوپال دارند و گرز گران | |
همی سر فرازند که ایشان کیند | به ایران و مازندران برچیند |
محمدصادق نامی اصفهانی مورخ قرن ۱۲ عصر زندیه در تاریخ گیتیگشا از سکنه مازندران به عنوان اقوام طبری یاد میکند وی مینویسد:[172]
محمد دادویی سوادکوهی چهل پنجاه نفر از طبریان (طبریها) را که در آن هنگام ترقی عوامل نشین و گاو سوار بودند جمع آورده و بجانب اردوی شیخ علی خان شتافت. چون مومی الیه (فرد اشاره شده) اولین کسی بود که از مازندران به اردوی جناب شیخعلی خان رسیده از جمله سایر طبریان پیشترطریق خدمت گردیده، بجهت تألیف قلوب سایر طبریان و امیدواری جمهور اهل مازندران اورا لقب خانی داده و محمد خان نام نهاده.
مردمان این منطقه در روزگار هوشنگ پیشدادی به تناوب دارای آیینهای زروانی، مغانی، مهری و زرتشتی بودند.[173] ولایات شمالی ایران، محتملاٌ در دوره اشکانی یا ساسانی، زرتشتی شدند. وجود آتشکدهها در استان مازندران مبین این حقیقت است. حدود قرن دوم هجری قمری مردم مازندران به دین اسلام گرویدند. در حال حاضر اسلام دین نخست شهر محسوب میشود و آمل به عنوان اولین مرکز حکومت مذهب شیعه دوازده امامی بودهاست.[174][175]
آمل و مازندران دارای تقویم مستقل هستند که آن تقویم تبری است. علاوه بر ماههای رسمی از ماه تبری استفاده میکنند که در زمان یزدگرد آغاز شدهاست.[176]
آمل از دیرباز به دلیل وجود فرهیختگان و پیشینیان با سابقه دارای مراسمهای محلی و ملی است. آمل از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه مراسمهای باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی در این دیار کهن برگزار میگردد، پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنابراین شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.
از دیگر مراسم میتوان به خرج دادان امام حسین، سفره ابوالفضل، شبنشینیها، مراسم دندان سری، ولیمه و مراسم بین شهری اشاره کرد.
آمل هرساله میزبان جشنوارههای ملی و استانی است. جشنواره فرهنگی هنری تیتی، جشنواره مطبوعات مازندران، جشنواره برنج هرساله در این شهر برگزار میشود. چهل و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم رشد به همراه شش شهر استان مازندران در آمل با نمایش ۱۱۰ فیلم در سال ۱۳۹۳ برگزار شد. برای اولین بار نیز جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به میزبانی و محوریت یک شهر به غیر از تهران در سال ۱۳۹۵ به میزبانی آمل برگزار شد.[186][187] جشنواره بینالمللی فیلم یاس سال ۱۳۹۳ نیز به محوریت و میزبانی آمل در استان مازندران برگزار گردید. یک دوره جشنواره اقوام ایرانی نیز به میزبانی شهر آمل برپا شد. همچنین ششمین جشنواره بینالمللی فیلم سبز ایران به محوریت آمل در ۱۴ شهرستان استان مازندران برگزار گردید.[188]
جشن تیرگان، روز ملی دماوند و ۱۴ آبان روز ملی مازندران نیز مرتبط با شهر آمل است که مراسمات این جشن با عنوان روز ملی قله دماوند همه ساله در اطراف شهر آمل و مراسم روز ملی مازندران در شهر آمل برگزار میشود.[189] همچنین روز ۶ بهمن نیز در تقویم ایران به عنوان روز ملی ثبت شدهاست.[190]
ایل الیکایی، یکی از ایلهای پرجمعیت و مهم طبریتبار در شهرستانهای آرادان، گرمسار، ورامین، فیروزکوه، دماوند و شمیرانات است که در حال حاضر، شماری اندکی از آنها زندگی عشایری دارند. به نقل از دانشنامه تبرستان و مازندران؛ برپایه سرشماری ادارهٔ کل ثبت احوال استان سمنان، جمعیت الیکاییها استان سمنان ۲۱٬۴۲۶ نفر میباشد.[191] امروزه حدود۳۰٬۰۰۰ الیکایی در سراسر ایران زندگی میکنند که اکثر آنها یکجانشین شدهاند و بخش بسیار کوچکی از این ایل به کوچ و زندگی عشایری ادامه دادهاند.[192] بخشی از جمعیت شهرستان آمل را ایل الیکایی تشکیل میدهد.
جمعیت کوچنده ایل الیکایی در بالا لاریجان آمل:[193]
سال | ۱۳۸۷ خورشیدی |
جمعیت کوچنده | ۲۷۷ (کوچرو) |
جمعیت کوچنده ایل الیکایی در دابوی جنوبی آمل:[194]
سال | ۱۳۸۷ خورشیدی |
جمعیت کوچنده | ۶۳ (کوچرو) |
آمل مرکز لبنیات، طیور و دامپروری، فولاد ساختمان و برنج ایران است. آب معدنی، گوشت، لبنیات، چوب، محصولات ماشین آلات فلزی و شمش عمده ترین صنایع تولیدی در این شهرستان می باشد. کشاورزی و گردشگری اساس اقتصاد هستند. پایگاه اقتصادی آمل در تولیدات استانی آن است. کشاورزی همواره بخش عمده ای از اقتصاد آمل و اطراف آن بوده است.آمل مرکز اقتصادی استان مازندران است که کشاورزی و گردشگری پایه اقتصاد آمل است. برنج، غلات، میوه ها، پنبه، چای، نیشکر و ابریشم در مناطق پست تولید می شود. آب معدنی، گوشت، لبنیات، چوب و شمش صنایع اصلی تولید هستند.۶۸ درصد صادرات مازندران در آمل انجام شده است. در قرن هجدهم - قرن نوزدهم آهن و فراورده های آهن آمل در سرتاسر ایران و خارج از کشور تا بغداد و دمشق داد و ستد می شد و جامعه کتان، برنج، صنایع دستی، عسل، چوب، حصیر و طلا برای تجارت خانه در روم و ... کشورهای خلیج اکنون صادرات محصولات غذایی، مرکبات، گل های زینتی، سیمان و ماسه، فرآورده های گوشتی، ماشین آلات صنعتی، کلزا، سیم برق، تجهیزات الکترونیکی و آب معدنی به چندین کشور از جمله افغانستان، روسیه، هلند، عراق، پاکستان، ترکمنستان، ترکیه، قطر، آنگولا، عمان، امارات متحده عربی، آذربایجانو آلمان صادر می شود.
برنج مؤسسه تحقیقات برنج ایران در سال ۱۳۴۲ تأسیس شد و با ۵۰ سال فعالیت تحقیقاتی خود تأثیرات قابل توجهی بر کشت برنج در منطقه داشته است. مرکز تحقیقات برنج در آمل واقع شده است. محمدرضا شاه پهلوی در مراسم افتتاح جاده هراز آمل را پایتخت برنج و علم معرفی کرد. وینستون چرچیل اظهار داشت: تهران به دلیل امکانات حمل و نقل از طریق آمل، برنج از مازندران تامین می شود. برنج آمل یک محصول مرغوب محسوب می شود و به سراسر جهان صادر می شود. پایانه صادرات برنج ایران در آمل در سال ۱۳۹۵ تاسیس شد. مرکز تجارت و پایانه صادراتی بینالمللی برنج ایران، ۳۰ مردادماه ۱۳۹۸ با حضور حسن روحانی معاون اول رئیسجمهور در آمل افتتاح شد. این مرکز با سرمایه گذاری خصوصی به مبلغ بیش از ۱ تریلیون ریال (۸.۵۸ میلیون دلار) در زمین در ۱۷ هکتار تأسیس شده است. امروزه جشن نهال برنج همه ساله در آمل برگزار می شود.
صنعت آمل از شهرهای اولیه در تولید آجر، تنباکو، برنج، کاغذ و تفنگ از هزاران سال پیش است. برنج و میوه های تازه با کیفیت فوق العاده از محصولات عمده کشاورزان آمل می باشد. ۶۵ درصد صنعت استان مازندران در آمل واقع شده است. او یکی از مراکز گوشت و لبنیات ایران است. باغبانی، گلخانه از دیگر فعالیت های مهم این شهر است. شرکت سولیکو شامل لبنیات و گوشت کاله یکی از بزرگترین شرکتهای آسیایی واقع در آمل است. در حال حاضر سه شهرک صنعتی در یک شهرستان به نام های شهرک صنعتی، آمل، شهرک صنعتی بابکان و تشبندان فعال هستند. همچنین شرکت دیزل سازی سنگین ایران، موتور ساز خودرو و لکوموتیو کشتی در آمل مستقر است. اوراق بهادار ایران تولید کننده اوراق بهادار، اسکناس، چک، صفحات گذرنامه و شناسنامه توسط تکاب در آمل تولید می شود.
برخی شرکت های بزرگ
نام |
---|
کاله |
هراز |
گلا |
صالح |
دلوسه |
قند کاترین |
فذا(فولادین ذوب آمل) |
خزر الکتریک |
کود گلفام |
بومی
سفالگری در این شهر رایج است. سفال ماده ای است که ظروف سفالی از آن ساخته می شود که انواع عمده آن شامل ظروف سفالی، سنگی و چینی است. محل ساخت این گونه اجناس را سفال نیز می گویند. سفال همچنین به هنر یا صنعت سفالگری یا ساختن سفال اشاره دارد. مرکز پرورش ماهی نیز در کوهپایه ها و اطراف شهر وجود دارد که شامل ماهی قزل آلا و ماهیان خاویاری می شود. امروزه درصد تولید آبزیان در آمل برابر با دریای خزر است.
آمل بارها در طول تاریخ بر اثر زمینلرزه آسیب جدی دیده و بارها در اثر حملههای سلجوقیان، مغولان، عثمانی، اشغال آمل توسط سه سلسله کهن و مغولان و سه سلسلهای که به کلی آمل را مخروب کردهاند. دچار خرابیهای شدیدی شدهاست. آمل از شهرهای باستانی ایران با طبیعت بکر شمال است که بیشترین جاذبههای مازندران را به خود اختصاص دادهاست[195] که هر ساله میلیونها گردشگر خارجی و ایرانی از این جاذبهها دیدن میکنند. مهمترین جاذبهها و بناهای تاریخی، طبیعی، علمی تحقیقاتی و ورزشی شهر آمل عبارت اند از:[196][197][198][199]
آتشکده به صورت چهار گوشه و گنبد مخروطی است و گنبد آن دو پوش است که هر دو پوش آن در اثر زلزله و عوامل جوی منطقه خراب شدهاست عمده تزیینات بنا طاق و قوس و قرنیسهای آجری و کاشیکاری در قسمت فوقانی است. نکته جالب در بنای این برج، کاربرد آجرهای با ابعاد و اندازههای مختلف است، با توجه به شکل کلی و شباهت بسیار آن با برجها و آتشکدهها شناخته شده در ایران، از آثار قرن هشتم هجری یا نهم یعنی دوره ساسانیان دانسته شدهاست. این گنبد مدور و به شکل برجی است. جسد شمس آل رسول محمد بن محمود آملی با نام کامل شمس الدین محمد بن محمود آملی از دانشمندان و پزشکان شهیر ایرانی در داخل این آتشکده به خاک سپرده شدهاست. طاق این برج دو پوش بوده و گنبد خارجی و داخلی داشت که بر اثر زلزله خراب شد.
امامزاده هاشم، امامزادهای برفراز گردنهٔ امامزاده هاشم روستای کتل امامزاده هاشم در لاریجان آمل است. دیرینگی ساختمان اصلی امامزاده از دوران صفویه است که با شمارهٔ ثبت ۶۱۷ در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۴۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.<
در سالهای مختلف برای گسترش بخش گردگشری و تفریحی آمل مباحث مختلفی بیان شد و بیشتر به بخش سرمایهگذاری به مناطق محلی و روستایی توجه بیشتری شد. در بخش سرمایهگذاری خارجی در سالهای گذشته شرکتهای مختلفی از کشورهای کویت، ترکیه و ایتالیا برای سرمایهگذاری در واحدهای مختلفی همچون ساخت هتل، تله کابین و مجموعه توریستی به شهر آمل ورود پیدا کردند.[201][202]
فرمانداری آمل شامل فرمانداری مرکزی است که در سال ۱۳۲۴ با تصویب هیئت دولت تأسیس گردیده و با حکم وزیر کشور وقت آقای عبداله ملکزاده آملی بهعنوان اولین فرماندار شروع به فعالیت نمودهاست. در سال ۱۳۹۰ مصوبه فرمانداری آمل به فرمانداری ویژه صادر و ایجاد شد.[203]
شهرداری آمل سازمانی نیمه دولتی مربوط به شهر آمل است که زیر نظر شهردار اداره میشود. شهرداری آمل در سال ۱۳۰۱ از سوی وزارت کشور ابلاغی برای سید محمد حکیمی نیاکی که ریاست مرکز بهداشت را نیز به عهده داشتند صادر گردید و او را به عنوان ریاست بلدیه منصوب داشت. بلدیه آمل کار خود را با سه نفر پرسنل آغاز کرد که مسئولیت نظافت و رفت و روب خیابانها و بهداشت محیط شهر و ساختار را به عهده داشتند.[204]
هتل شهر به عنوان هتل اصلی شهر آمل است. این هتل به دست معماران اتریشی در زمان پهلوی اول ساخته شد. نام قدیمی این هتل، هتل شهرداری آمل بود که در سال ۱۳۹۰ به هتل شهر تغییر نام داده شد و در سوم خرداد ۱۳۹۲ برای اولین بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و به عنوان هتل، مورد بهرهبرداری مجدد قرار گرفت. مساحت کل زمین ۳۴۰۰ متر مربع،[209] بنای مفید هتل ۱۷۶۰ متر مربع و دارای ۲۱ اتاق مجهز به سرویس بهداشتی و حمام، قهوهخانه سنتی، رستوران، لابی، اتاق مدیریت و پارکینگ خودرو برای حدود ۹۰ دستگاه است.[210] هتل در ۲ طبقه و در جوار پل معلق آمل و پل دوازده چشمه واقع شدهاست.[209] از این هتل در زمان واقعه ۱۳۶۰ آمل به عنوان ساختمان مرکزی بسیج استفاده میشد که مورد حمله اتحادیه کمونیستها قرار گرفت. هتل المپیک در جوار دانشگاه شمال قرار دارد. هتل اکسین نیز دیگر هتل شهر است که در مسیر جاده آمل به تهران قرار دارد.هتل نیلوفر هم در جاده آمل به محمود اباد قرار دارد
آمل از جمله شهرهای مهم پزشکی است که در مازندران در دو دهه اخیر پیشرفت چشمگیر داشتهاست. آمل در زمان قدیم قرای طبرستان بودهاست و ابن فاتح و جیمز کارتن از تاریخ نویسان میگویند:
آمل دارای سه مسجد جامع که برتری خاصی به مساجد منطقه دارد و دارای طبیب خانههای عظیمی است که در کنار قصر و در کنار دارالحکومه آمل ساخته شدهاست و هر کس به دردی دچار شود به این طبیب خانهها رجوع میکند.
در حال حاضر آمل دارای پنج بیمارستان مجهز و کلینیکهای متعدد است.[211][212] بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی شمال نیز یکی از مجهزترین بیمارستانهای خاورمیانه بهشمار میآید و بخش های جدیدی به ان افزوده شده و همچنین در آینده دو بیمارستان دیگر در شهر افتتاح میشود.[213]
تاریخچه سینما در آمل به زمان قاجار میرسد که اولین سینما به نام خورشید ساخته شد. سینما بعدی فرهنگ نام داشت که در سال ۱۳۳۱ احداث شد. سینما بعدی سینما مترو پل بود که در سال ۱۳۳۶ در خیابان ۱۷ شهریور بنا شد. سینما مولن روژ در سال ۱۳۴۰ جنب سینما فرهنگ با مالکیت صاحبان سینما فرهنگ تأسیس گردید. شهر آمل در حال حاضر دارای سه سینما است، سینما بهمن که در سال ۱۳۴۵ با نام آرش تأسیس شد[214] و فعلاً درجه یک بهشمار میآید و ظرفیتی بالغ بر ۳۷۵ را نیز داراست. سینما بهمن دو که در سال ۱۳۷۹ تأسیس شد و با کیفیت به روز آن زمان احداث گردید و جزو سینماهای نوین بهشمار میرود ظرفیت سالن آن نیز ۲۵۰ نفره است.پردیس سینمایی اکسین هم دیگر سینمای این شهر است[215] شهر آمل دارای سه سال تئاتر است. در سال ۱۳۹۴ مجوز احداث هشتمین تئاتر شهر کشور ایران برای آمل اخذ شد.[216]
بازار قدیم آمل معروف به پایین بازار یا چهارسوق آمل یکی از بازارهای قدیمی ایرانی است که در مرکز شهر قرار دارد. بازار قدیم رکن و هسته اصلی و اولیه سازمان دهنده شهر بهشمار میآید که وجود اولیه این بازار به قبل از اسلام و هسته اصلی آن به ۹۰۰ سال پیش میرسد. با این که در بعضی از قسمتهای این بازار تغییرات شتاب زده و نوسازی غیراصولی انجام شده و به دلیل مقتضیات اقتصادی، اجتماعی روزگار، زیبایی قبلی را از دست دادهاست، اما هنوز دارای اهمیت و اعتبار است. این بازار همچنان ارتباط خود را با محلات مسکونی مجاور، به میزان قابل توجهی حفظ کردهاست و به صورت مرکز تجمع و داد و ستد مردم، دارای عملکردی بسیار قابل توجه است. مغازههای این بازار با سقف سفالی شیب دار و جلو آمده به خاطر محافظت از باران و آفتاب دارای فضاهای باز داخلی برای تشکیل بازارهای هفتگی در روزگار گذشتهاست. این بازار نیز مانند بازارهای قدیمی دیگر، علاوه بر وظیفه اصلی خود یعنی مبادله کالا، نقش فرهنگی و مبادله افکار و عقیدهها، نشر اخبار و مرکز ارتباطات اجتماعی مردم نیز بودهاست. در حال حاضر این بازار نقش بسیار مهمی را در زندگی اقتصادی، اجتماعی مردم ایفا میکند. ساختار فضایی، عناصر معماری و کالاهای صنایع دستی و محصولات بومی آن از جاذبههای بازار به حساب میآیند. بازار قدیم آمل دارای راستههای مختلف است. راسته اصلی بازار قدیم آمل به همراه راستههای فرعی منشعب از آن که شامل راسته عطاران، راسته پالان دوزان، راسته نمدمالان و نو راسته است نقش مهمی در تشکیل و تعریف محدوده بافت ایفا کردهاند.
دیگر مراکز خرید
پاساژ فجر-پاساژ سپهر-سیتی سنتر اکسین-مرکز خرید قائم-مرکز خرید دیما(درحال ساخت)-مرکز خرید تیرنگ نور-مرکز خرید افتاب و بازار شب از دیگر مراکز خرید این شهر است سیتی سنتر اکسین شامل یک مرکز خرید بزرگ( شامل مرکز خرید شهربازی سر پوشیده و فود کورت)-پردیس سینمایی-تالار پذیرایی و هتل ۴ستاره میباشد
آموزش بویژه آموزش عالی در آمل در سال های اخیر پیشرفت بزرگی کرده در این بخش به دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی آمل میپردازیم
نام | نوع |
---|---|
دانشگاه فناوری های | دولتی |
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد آیت الله آملی |
آزاد |
دانشگاه شمال | غیر انتفاعی |
دانشگاه پیام نور | پیام نور |
دانشگاه علوم پزشکی آمل | دولتی |
موسسه آموزش عالی سمنگان | غیر انتفاعی |
موسسه آموزش عالی آبان هراز | غیر انتفاعی |
موسسه آموزش عالی آمل | غیر انتفاعی |
موسسه آموزش عالی سبز آمل | غیر انتفاعی |
باشگاه های ورزشی
آمل از شهرهای ورزشی و مشهور کشور است که سنت ورزشی آن والیبال، کشتی، بسکتبال و بدمینتون و رزمی است. اما هر ساله در ورزشهای فوتسال، تنیس، اسکواش، پینت بال، اتوموبیلرانی و شطرنج در سطح کشور و منطقه مقامآور میباشد. باشگاه والیبال کاله مازندران و باشگاه بسکتبال کوچین آمل و شهرداری آمل معروفترین تیمهای ورزشی این شهرستان است. از نظر امکانات ورزشی آمل برترین شهر مازندران است. همچنین تیم والیبال مازندران در لیگ پاسارگاد قهرمان شد و تیم به مرحله بینالمللی رسید و تمام تیم هارا بدون شکست، شکست داد و در آن تیم چند آملی حضور داشتند.باشگاه والیبال کاله با ۷ مدال، دومین تیم افتخارآفرین لیگ برتر والیبال ایران است.
این باشگاه در نخستین حضور خود در آسیا در سال ۲۰۱۲ با برتری برابر آلماتی قزاقستان عنوان سوم رقابت های جام باشگاه های آسیا را بدست آورد.
کاله در دومین حضور خود با بازیهای منسجم و فقط واگذار نمودن یک ست در ۷ بازی و رسیدن به فینال بیست و چهارمین دوره مسابقات والیبال قهرمانی باشگاههای آسیا در سالن آزادی مقابل الریان قطر قرار گرفت و در سه گیم متوالی با نتایج ۲۵–۲۲، ۲۵–۱۸ و ۲۵–۲۱ به عنوان قهرمانی دست یافت.
ورزشگاه ها مجموعه مرعش، سالن پیامبر اعظم، نشاط، مجموعه ورزشی آدمرس، ورزشگاه شهید چمران آمل، ورزشگاههای شهرکهای آمل، ورزشگاه و سالن شهید حسننژاد، ورزشگاه چهل شهید، پارک و سالن بانوان، غدیر، حجاب، سالنهای بیلیارد و بولینگ، پیست اسکیت و چند ده ورزشگاه و مجموعه دیگر و دوازده مجموعه ورزشی خصوصی، از ورزشگاههای رسمی آمل هستند.
همچنین ورزشگاه ۱۰۰۰۰نفری بسکتبال کاله آمل در حال ساخت است
و.....
آمل با داشتن دانشکده پرستاری و مامایی و اخذ مجوز دانشکده پیراپزشکی و پردیس پزشکی از طرف نماینده سابق آمل دکتر یوسفیان ملا به سوی مجوز دانشگاه علوم پزشکی مستقل گام برداشت چون شرط مستقل شدن آمل از دانشگاه علوم پزشکی مازندران داشتن سه دانشکده علوم پزشکی بود. همچنین مجوز از دانشکده دندانپزشکی نیز در حال انجام است.
عزتالله یوسفیان ملاء با اشاره به راهاندازی فرودگاه اجراشدن این پروژه راحتمی اعلام کرد و گفت: مجوز آن صادرشده و در لیست ردیف بودجه قرارگرفته است و پروژهای که در این کتابچه بودجه قرار بگیرد مطمئناً اجرایی میشود اگرچه ممکن است سالها به طول انجامد.[217]
این طرح که در دست مطالعات است، به طول بیش از ۲۰۰ کیلومتر میباشد، با اجرایی شدن آن نقش مفیدی در توسعه گردشگری خواهد داشت، نه تنها غرب و مرکز مازندران را به یکدیگر متصل میکند، بلکه کریدور ترانزیتی مناسبی برای بندر نوشهر میگردد، از طرفی امکان سفر آسانتر مشهد برای غربی نشینان مازندران فراهم میکند.[218] براساس این طرح شهرهای بابل، آمل، چمستان، نور، رویان، نوشهر و چالوس صاحب خط راهآهن میشوند.
راهآهن برقی (مترو) رودهن-آبعلی-لاریجان-آمل، خط مترو-راهآهن در دست مطالعه در کناره جاده هراز است، که مسیر تهران به آمل و بلعکس را در ۵۵ دقیقه طی نمود.[219][220][221] طول مسیر این مترو از تهران، پردیس، رودهن، آبعلی و آمل حدود ۱۴۰ کیلومتر است که بین ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر آن تونلهایی در زیر کوهها و پلهای بزرگ است و برآورد هزینه اجرای این پروژه نیز بین یک تا ۱٬۵ میلیارد یورو است.[222] کل پروژه از رودهن شروع و پس از طی مسیری به طول ۱۳۷ کیلومتر به آمل میرسد.
به گزارش روابط عمومی استانداری مازندران، در ۶ دی ۱۴۰۰ سیدمحمود حسینی پور در نشستی با متخصصین حوزه منوریل با اظهار این که منوریل تأثیر زیادی در تسهیل ترافیک استان دارد، افزود: برای وارد شدن این پروژه به فاز اجرایی نیاز است که یک شرکت بینالمللی مجری در این حوزه باحضور در مازندران، جنبههای مختلف این طرح را بررسی و پایش کند.
وی با بیان اینکه بخش عمده ادارات و نهادهای دولتی در شهرهای مرکزی استان قرار دارد، گفت: فاز اول این طرح در شهرهای ساری، بابل، قائمشهر و آمل و فاز دوم در شهرهای غربی استان اجرایی میشود.
نماینده عالی دولت در مازندران با اشاره به ظرفیتهای مهم گردشگری و اقتصادی در استان، تأکید کرد: احداث منو ریل منجر به تسهیل فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری در استان میشود و این مهم؛ رونق و توسعه مازندران را به دنبال دارد.[223]
این آزادراه که به آزادراه گرگان-ساری-رشت معروف است، از آمل عبور خواهد کرد. سه طرح آزادراهی برای این شهر مطرح است که عبارتند از: آزادراه قائمشهر-آمل، آزادراه آمل-چالوس و آزادراه آمل-تهران (این آزادراه از آزادراه دریایی شمال جدا است). در میان آنها، فعلاً فاز قائمشهر-آمل در دست مطالعه است و دو طرح دیگر در انتظار تصویب توسط هیئت دولت هستند.
پروژه پیاده راه سازی هسته مرکزی آمل
پروژه پیاده راه سازی هسته مرکزی آمل یک پروژه بزرگ گردشگری در این شهر است که به دلیل اینکه پل دوازده چشمه و پل معلق درحال از دست دادن کاربری خود هستند شهرداری پروژه بزرگی در در دست اجرا قرار داده تا این دو پل را باز سازی کند و خیابان های مربوط به پل ها را تخریب کرده و پیاده راه سازی کند و فضای سبز ایجاد کند این پروژه پارک شهرداری-فضای بین دو پل-خیابان انقلاب و بازار سنتی شهر را در بر میگیرد
پروژه ساماندهی رود خانه هراز
پروژه ساماندهی رودخانه هراز که از بزرگترین پروژه های گردشگری کشور است دارای طول ۶.۵ کیلومتر میباشد که شمل پارک-پیست اسکیت-پیست دوچرخه سواری-جایگاه تفریحات ابی-ویو رودخانه هراز و بلوار ساحلی میباشد درحال حاضر پارک مینیاتوری که بخشی از این پروژه بزرگ است در حال اتمام است
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.