From Wikipedia, the free encyclopedia
پسرعمه زا نام شخصیت عروسکی است که یکی از شخصیتهای اصلی مجموعههای نمایشی کلاهقرمزی از سال ۸۸ به بعدبهشمار میرود. او در مجموعه برنامههای کلاهقرمزی ۸۸، ۹۰، ۹۱، ۹۲، ۹۳، ۹۴، ۹۷ و فیلم سینمایی کلاه قرمزی و بچه ننه حضور داشتهاست.[1] صداپیشگی این شخصیت به عهدهٔ محمدرضا هدایتی است[2] و عروسکگردانی او به دست امیر سلطان احمدی انجام میشود.[3] پسر عمه زا، پسر عمه کلاه قرمزی است که در روستای کلاهقرمز آباد زندگی میکرده و برای دیدن کلاه قرمزی و در روزهای عید نوروز به شهر آمد و ماندگار شد و به این شکل وارد داستانهای کلاه قرمزی شدهاست.
پسرعمه زا | |
---|---|
نخستین حضور | کلاه قرمزی ۸۸ |
آخرین حضور | کلاه قرمزی ۹۷ |
پدیدآور | مرضیه محبوب (طراح عروسک) |
ایفاگر | امیر سلطاناحمدی (عروسکگردان) محمدرضا هدایتی (صداپیشه) |
اطلاعاتِ درونداستانی | |
جنسیت | مرد |
خویشاوندان | کلاه قرمزی دخترعمه زا نینی |
ملیت | ایرانی |
پسر عمه زا شخصیتی شر و شیطان است که میتواند مابهازاهای بیرونی هم داشته باشد.[4] این شخصیت از نظر ظاهری شبیه کلاهقرمزی است. مرضیه محبوب عروسکساز در مورد چرایی شباهت بیشتر عروسکهای جدید مجموعهٔ کلاهقرمزی به کلاهقرمزی، حتی فامیل دور با آن سر طاس و سبیل، همهٔ آنها را از یک قوم و محله میداند که شاید از نظر خونی نسبتی با هم نداشته باشند اما به قول پسرعمه زا آنها از یک ده آمدهاند؛ ده کلاهقرمزیآباد.[5] وی دایی نینی است وخواننده است.
"دو سه روز اولی که «کلاهقرمزی ۸۸» را ضبط میکردیم، صدایم این که الان هست، نبود و بیشتر شبیه کلاهقرمزی صحبت میکردم. آن اوایل پسرعمه زا حتی صحبت هم نمیکرد اما هرچه کردم دیدم نمیتوانم حرف نزنم! و همین شد که یواشیواش عروسک زبان بسته، زبان باز کرد و به این وضعیتی که امروز میبینید، افتاد!"
محمدرضا هدایتی، در گفتوگو با ایسنا '[2]
اواخر سال ۸۷ از طرف حبیب رضایی (مدیر هنری کلاه قرمزی ۸۸)، با محمدرضا هدایتی تماس گرفته شد تا برای تست دادن برای یک کار عروسکی نزد ایرج طهماسب برود. در آنجا طهماسب از محمدرضا هدایتی میخواهد که صداپیشگی عروسکی به اسم پسرعمه زا را به عهده بگیرد.[2] امیر سلطان احمدی نیز توسط دنیا فنیزاده به گروه معرفی شد و از سال ۸۸ در تمام برنامهها حضور داشت. او اوایل کار، عروسکگردانی گیگیلی را نیز انجام میداد. اما در سریهای بعد به علت حجم بالای کاری پسرعمه زا دیگر عروسکی به غیر از آن بازی نداد.[3]
تمرینهای زیاد در پیشتولید هر برنامه، هماهنگی عروسکگردان و صداپیشه، و بداههپردازیهای کنترلشده از مواردی هستند که به موفقیت شخصیت پسرعمهزا کمک کردهاند.[4]
حبیب رضایی، مشاور هنری مجموعه میگوید: «در مورد پسرعمه زا ما با عروسک پدر بزرگ سروناز از آدمها تست صدا میگرفتیم. یعنی اول صدا انتخاب شد، بعد خانم محبوب آمدند و عروسک ساخته شد. این مراحل در مورد مثلاً آقای همساده برعکس بود. یعنی اول عروسک ساخته شد، بعد با تست برایش صدا و شخصیت پیدا شد.»[6]
در ابتدا قرار بود این شخصیت مترجم داشته باشد و کسی نفهمد او چه میگوید. کلاه قرمزی میبایست نقش مترجم او را ایفا میکرد؛ ولی با بیشتر شدن تمرین و اتود زدنهای مداوم، محمدرضا هدایتی پیشنهاد داد که این شخصیت باید حرف بزند. ایرج طهماسب نیز با این موضوع موافقت کرد و از هدایتی خواست روی دو موضوع تأکید داشته باشد. یکی وقتی است که صدایش میکنند و میگوید «هو» و دیگری خندهاش.[7]
در مورد لهجه هم تأکید ایرج طهماسب این بود که پسرعمه زا لهجه جای خاصی را نداشته باشد. وقتی محمدرضا هدایتی به او پیشنهاد کرد که از لهجه منطقه خودش (سیستان و بلوچستان) استفاده کند، او با این امر مخالفت کرد. با توصیه حمید جبلی و یادآوری خاطرهای دربارهٔ یکی از همسایههایشان که «حرف زدنشان آکسان انتهایی نداشت. همین جوری ادامه داشت و من نمیدانستم کی حرف شان تمام میشود و ته آن به سختی پیدا میشد.» او این خصوصیت را نگه داشت. هدایتی معتقد است این لهجه یک کمی شبیه لهجه مازندرانی است درحالیکه او اصلاً مازندرانی بلد نیست. حمید جبلی در انتخاب این نوع لهجه نقش زیادی داشتهاست.[7]
در مجموعه کلاه قرمزی ۸۸، قسمت دوّم، کلاه قرمزی که دلش سمنو میخواهد روسری به سر میکند و خودش را به جای خانم همسایه باردار که ویار دارد جا میزند تا از آقای مجری سمنو بگیرد؛ ولی آقای مجری او را به طریقی رد میکند. سپس عروسک دیگری که شبیه کلاه قرمزی است وارد میشود و با اصواتی نامفهوم و سرعت زیاد شروع به صحبت میکند. آقای مجری که فکر میکند کلاه قرمزی دوباره تغییر شکل داده تا سمنو بگیرد به او میگوید که هر کار که بکنی سمنو گیرت نخواهد آمد. رفته رفته با رفتارهای عجیب و خندههای بلند او آقای مجری به او شک میکند تا اینکه در یک صحنه کلاه قرمزی و پسرعمه زا هردو وارد میشوند و آقای مجری پی به واقعیت میبرد.[8][9] همچنین در قسمت سوم از مجموعه ۸۸ او میگوید در کلاهقرمزیآباد سفلی هیچکس حرفهای آقای مجری را نمیفهمد و او به برنامه آمده تا برای آنها مجریگری کند. او میگوید در کلاهقرمزیآباد سفلی همه به خاله برنامه (آقای مجری) میخندند که چرا این شکلی است و کچل است و سبیل دارد؟[10]
او شباهت زیادی به پسرداییاش کلاهقرمزی دارد. کلاهی بنفش به سر دارد و بلوز آبی تیره با خطهای سفید و جلیقهای قهوهای رنگ به تن میکند. موهایش قهوهای و نسبتاً بلند و بههمریخته هستند.[11]
به گفته مرضیه محبوب سازنده عروسکهای مجموعه کلاهقرمزی: «آقای طهماسب فکر کردند که بهتر است یکی از فامیلهای کلاهقرمزی به دیدن او بیاید. در عین حال هم نشان بدهیم که او از روستا میآید و شهرنشین نیست. من هم بر اساس نظرات ایشان عروسک پسرعمهزا را طراحی کردم و جالب اینجاست که قبل از اینکه مقابل دوربین برود، خودش گفت که چگونه شخصیتی دارد و از همان اول شروع به شیرینکاری کرد.»[12] دنیا فنیزاده، عروسکگردان کلاهقرمزی هم دربارهٔ او میگوید: «پسرعمهزا جزئی از خانواده کلاه قرمزی بود و براحتی میخندید و درون خود را با صداقت بیان میکرد و تا حدودی رفتاری شبیه کلاه قرمزی داشت. پسرعمهزا با خندههای شیرینش مخاطب را تا حد زیادی با خود همراه میکرد.»[12]
او در ابتدا، خیلی سریع صحبت میکرد[13] و صحبتهای او توسط کلاه قرمزی برای آقای مجری و دیگران ترجمه میشد.[14] ولی رفته رفته توانست با سرعت معمولی و مانند دیگران صحبت کند. با این حال در مواقعی که هیجانزده میشود دوباره با سرعت زیاد صحبت میکند و علاقه دارد در پایان جملههایش از «هوووووووو» استفاده کند. او با صدای بلند میخندد. از حمام نفرت دارد و گاهی اوقات خودش را میخاراند.[15] او بسیار شکمو است[16] و بهویژه علاقهٔ زیادی به خوردن شکلات و شیرینی دارد.[17]
پسر عمه زا بچه روستاست. او مثل بچههای روستا قوی و قلدر است. او به لهجه روستایی صحبت میکند و همین شیرینی کلام سبب شدهاست تا از سایر عروسکها متمایز شود. پسر عمه زا معمولاً وقتی میخواهد کسی را صدا بزند با آوای بلند میگوید: «هوووووووو…». او به سبک روستایی میرقصد و آواز میخواند. پسر عمه زا هم همچون کلاه قرمزی در شیطنت استاد است.[18]
حبیب رضایی مشاور هنری مجموعه که معرف محمدرضا هدایتی به ایرج طهماسب هم بودهاست معتقد است که: «پسرعمه زا قرار است بشود کلاه قرمزی که سال ۷۲ نامفهوم حرف میزد اما بدویتر که این بدویت برای خودش قصههایی میآورد.» او همچینین میگوید که تمام ظرافتهای این شخصیت و دیگران در تمرینها و با نگاه دقیق و ریزبین جبلی و طهماسب به وجود میآید؛ ولی بعضی از ریزهکاریهای دیگر مثل اینکه او خودش را میخاراند از پیشنهادهای عروسکگردان، امیر سلطاناحمدی بودهاند.[6]
پسرعمه زا کودکی روستایی و نمایندهٔ خردهفرهنگ روستایی است. او از روستا به شهر میآید و ماندگار میشود؛ بیسواد است و از مهارتهای لازم بیبهره مانده و درک درستی هم از روابط شهری ندارد. برای همین کارهایی میکند که موجب آزار و اذیت شهرنشینان میشود. در فیلم «کلاهقرمزی و بچهننه»، «پسرعمه زا»، فر اجاق گاز را با تنور اشتباه میگیرد، در آن آتش روشن میکند و یک ساختمان را منفجر میکند.[19] او مسئول مستقیم بیشتر خرابکاریهایی است که اتفاق میافتند. معمولاً آقای مجری از دست او خیلی عصبانی میشود. او در کلاهقرمزی ۹۰ معرف فامیل دور به آقای مجری و بینندگان بود و او را به صورت سرخود به عنوان مهمان به برنامه دعوت کرد و در کلاهقرمزی ۹۲ معرف گابی به آقای مجری بود.
علاقهمندی اصلی او خوردن و بازیکردن است.[20] او معمولاً عاشق خوردن همه چیز است ولی بیشتر از همه به خوردن شیرینی و شکلات علاقه نشان میدهد.[21] معمولاً وقتی آقای مجری سرحال باشد یا از دستش عصبانی نباشد، او گاهی اوقات شروع به خواندن میکند. از معروفترین ترانههایی که او اجرا میکند «آها بوگو»، یک ترانهی محلی گیلکی است.[22][23] پسرعمه زا علاقه زیادی به بیبی[20] و مرغ دارد. به قول خودش یکی از مهمترین علاقههایش، خاراندن[20] است. او با دختر همسایه مشکل دارد و معمولاً با دیدن او فریادهایی از سر اعتراض سر میدهد. دختر همسایه هم بیشتر اوقات که وسایلش را گم میکند، او را مسئول برداشتن آنها میداند.
او گاهی اوقات نام دو شخصیت خیالی که در ذهنش وجود دارند را میبرد. نام آنها «اژدر پشمکبهسر» و «دراز خاکبرسرِ خسته» است.[24]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.