علمی که از خطای ثانوی ذهنی جلوگیری میکند From Wikipedia, the free encyclopedia
مُغالِطِه یا مَغلَطِه یا سَفسَطِه، آوردن دلیل اشتباه یا غیرمجاز برای استدلال است[1] که از نظر علم منطق به یکی از دلایل زیر نادرست باشد:
مغالطه جزئی از برهان است که بهطور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کلِ برهان را نامعتبر میسازد. مغالطه ممکن است برای وارونه کردنِ حقیقت(ها) به کار رود.
مغالطهگر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیدهاست و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجهگیریهای دیگری هم به کار گیرد. خلاصهٔ تعریف مغالطه – که از واژه عربی غلط مشتق شدهاست – استدلالی است که در آن فساد معنوی وجود داشته باشد، و تفاوت مغلطهگر با سفسطهگر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف میشود و دومی دانسته و برپایهٔ اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با مقصود خود میگراید.
واژه سفسطه (Sophisme)، ارتباط ریشهای با سوفسطائی (Sophistēs) دارد که خود، از ریشه سوفوس (Sophos)، مشتق شدهاست که در زبان یونانی، به معنی خرَد، دانایی و فرزانگی است.
سوفسطائی-که معرّب سوفیست است (کسی است که با دانش و خرد و فرزانگی سر و کار دارد)-از نظر لغوی، همان معنی را میدهد که از واژه فیلسوف اراده میشود یعنی کسی که به مباحث عقلی میپردازد و تفلسف (Philosophize، فلسفه ورزی) میکند. اینکه امروزه سوفسطائی یا سوفیست بودن را با فیلسوف بودن یکی نمیدانند علتی تاریخی دارد؛ اینان از شهری به شهر دیگر میرفتند و جوانان را دور خود جمع کرده و در ازای حقالزَّحمه به تدریس میپرداختند. سوفسطائیان خطابت و جدل و دیگر فنونی را که برای موفقیتهای اجتماعی و سیاسی لازم بود، به شاگردانشان میآموختند.
اما بهتدریج، بر اثر افراط برخی از این آموزگاران، این واژه معنای دیگری پیدا کرد. آنها به حقانیت و صدق و کذب ادعا کاری نداشتند؛ بلکه تنها میخواستند به شاگردانشان آموزش دهند که چطور باید در مناظرهها به هر صورت ممکن، حریف را مغلوب کرد بدون آنکه لزوماً حق با آنها باشد.
در استدلالهای منطقی مغالطهها ساختاری یا ناساختاری میباشند. از آن جایی که درستی یک استدلال قیاسی به شکل آن بستگی دارد، مغالطهٔ ساختاری استدلال قیاسیای است که شکل باطلی دارد در حالی که یک مغالطهٔ ناساختاری هر استدلال نادرستی است که کاستی و عیب آن در شکل استدلال نیست و با نگاه کردن به محتویات آنها میتوان آنها را شناسایی کرد.
از زمان ارسطو مغالطههای بیقاعده بهطور کلی بسته به منشأ مغالطه در دستههای گوناگونی طبقهبندی میشوند. رایجترین اشکال مغالطه در سخنرانیهای سیاسی آشکار میشود.
تشخیص مغالطه در استدلالهای حقیقی ممکن است مشکل باشد؛ زیرا این استدلالها غالباً در ساختارهای خود از الگوهای بدیع و فصیحی استفاده میکنند که اتصالات منطقی در بین اظهارات آنها مبهم و نامفهوم میشود. همچنین ممکن است مغالطهها از ضعف احساسی یا عقلانی طرف بحث بهره ببرند. داشتن توانمندی تشخیص مغالطههای منطقی در استدلالها، احتمال وقوع چنین امری را کاهش میدهد.
نظریهٔ مناظره معبر متفاوتی را برای فهم و طبقهبندی مغالطهها فراهم کردهاست. از این معبر یک استدلال هم چون قراردادی انفعالی میان افرادی که برای حلکردن یک ناسازگاری تلاش میکنند، نگریسته میشود. قرارداد براساس قوانین خاص فعل و انفعالات تنظیم شدهاست و تخطی از این قوانین مغالطهها هستند. بسیاری از مغالطههایی که در زیر آمدهاند در صورتی که به آنها از این منظر بنگریم، بهتر فهمیده خواهند شد.
چند گونه از مغالطات رایج:
نمونه ۱: ماست از شیر است؛ شیر برای اسهال مضر است؛ پس ماست برای اسهال مضر است.
نمونه ۲:فردی استدلال میکند:
او در این استدلال ادعا میکند که ثابت کردهاست که پنیر خوشمزهاست. این استدلال خاص به شکل قیاس مطلق است. هر استدلالی باید هم فرض مقدم داشته باشد و هم نتیجهگیری. در این نمونه ما نیاز داریم که فرضهای مقدم (فرضهایی که استدلالکننده انتظار دارد مخاطبش درستی آنها را بپذیرد) را مشخص کنیم. فرض نخست تقریباً بنا به تعریف درست است: پنیر یک مادهٔ غذایی قابل خوردن توسط انسان است. فرض دوم بنا به معنایش کمتر روشن است: از آن جایی که این برهان (منطق) شامل هیچ سوری نیست، میتوان هر یک از معانی زیر را از آن برداشت نمود:
در همهٔ حالات بالا به جز حالت اول فرض مقدم دوم برقرار نمیگردد. گوینده، ممکن است فرض کرده باشد که مخاطبش معتقد است که همهٔ غذاها خوشمزهاند، اگر مخاطب، چنین عقیدهای داشته باشد آنگاه استدلال گوینده، درست است؛ در این مثال باید مخاطب فرض شخص گوینده را تصدیق نماید؛ هر چند احتمال اینکه مخاطب معتقد باشد که برخی از غذاها بدمزهاند، بیشتر است. در این حالت نسبت به ابتدای امر برای گوینده، پیشرفتی حاصل نشدهاست؛ چرا که اکنون او باید ثابت کند که پنیر یک غذای خوشمزه و مقبول در سراسر جهان است که در حقیقت، شکل تغییر یافتهای از همان قضیهٔ اولیه است. بنا به نوع دیدگاه مخاطب، ممکن است که گوینده، مرتکب مغالطهٔ مصادره به مطلوب شده باشد.
رویدادهایی از نوع الف که همیشه با رویدادهایی از نوع ب همراه هستند؛ پس رویداد نوع الف، علت رویداد نوع ب است. برای نمونه شخصی بگوید در تابستان آمار قتل زیاد میشود و همچنین آمار مصرف بستنی افزایش میابد، در نتیجه بهعلت افزایش مصرف بستنی است که قتل افزایش میابد دچار مغالطه همبستگی شدهاست، زیرا هر دوی این پدیدهها تحت تأثیر افزایش دما به وجود میآیند و هر دو محصول افزایش دما هستند. این خطای استدلالی مغالطه «همبستگی» نام دارد و معمولاً به خاطر همزمان بودن دو پدیده رخ میدهد.[2]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.