شاپور بختیار
چهلمین نخستوزیر ایران (۱۶ دی–۲۲ بهمن ۱۳۵۷) / From Wikipedia, the free encyclopedia
شاپور بختیار (۴ تیر ۱۲۹۳ – ۱۵ مرداد ۱۳۷۰)[2] سیاستمدار سوسیال دموکرات[3][4]ایرانی بود که از ۱۵ دی تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بهعنوان چهلمین نخستوزیر ایران فعالیت کرد. او دبیرکل سابق حزب ایران،[5] عضو اخراجشده جبهه ملی ایران[6] و بنیانگذار نهضت مقاومت ملی ایران بود.[7]
شاپور بختیار | |
---|---|
چهلمین نخستوزیر ایران | |
دوره مسئولیت ۱۶ دی ۱۳۵۷ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷[lower-alpha 1] | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
پس از | غلامرضا ازهاری |
پیش از | مهدی بازرگان |
وزیر کشور | |
دوره مسئولیت ۲۶ دی ۱۳۵۷ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ | |
نخستوزیر | خودش |
پس از | عباس قرهباغی |
پیش از | احمد صدر حاجسیدجوادی |
معاون وزارت کار | |
دوره مسئولیت ۱ ژوئیه ۱۹۵۲ – ۹ آوریل ۱۹۵۳ | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
نخستوزیر | محمد مصدق |
عضو شورای سلطنت | |
دوره مسئولیت ۲۳ دی ۱۳۵۷ – ۲ بهمن ۱۳۵۷ | |
گمارنده | محمدرضا پهلوی |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۴ تیر ۱۲۹۳ شهرکرد، ایران[1] |
درگذشته | ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ (۷۷ سال) سورن، فرانسه |
آرامگاه | گورستان مونپارناس، پاریس |
حزب سیاسی |
|
دیگر عضویتهای سیاسی | جبهه ملی ایران (۱۹۴۹–۱۹۷۹) |
همسر(ان) | مدلین شهین |
فرزندان | ۵ |
محل تحصیل | دانشگاه سوربن |
امضا | |
خدمات نظامی | |
وفاداری | فرانسه |
خدمت/شاخه | نیروی زمینی فرانسه |
سالهای خدمت | ۱۹۴۰–۱۹۴۱ |
یگان | 30th Artillerie Regiment |
جنگها/عملیات | جنگ جهانی دوم |
وی از منتقدان محمدرضا پهلوی بود و پس از سقوط محمد مصدق، به همراه مهدی بازرگان و سید رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را تشکیل داد.[8] پس از آن نیز چندین بار به زندان افتاد. بختیار در ۱۵ دی ۱۳۵۷ با محمدرضا پهلوی بر سر نخستوزیری به توافق رسید.[9] پس از پذیرش نخستوزیری، در جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران، اخراج بختیار به دلیل عدم رعایت انضباط سازمانی، زیرپا گذاشتن مصوبات قبلی شورای مرکزی (مبنی بر غیرقانونیبودن سلطنت پهلوی) [10] و عدم کسب اجازه از شورای مرکزی جبهه ملی برای ریاست دولت،[11] به رأی گذاشته شد و با رأی اکثریت قاطع اعضا، بختیار از جبهه ملی اخراج شد.[12][13] حکومت بختیار نخستین دولت مخالف نحوهٔ حکومت شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد بود.[14] او در زمان نخستوزیری، در میان مردم از حمایت بسیار کمی برخوردار بود.[15]
پس از پذیرش نخستوزیری از سوی بختیار، عباس امیرانتظام به عنوان واسطه بین وی و انقلابیون به نمایندگی از مهدی بازرگان قرار بود با روحالله خمینی دیداری کند و از وی تاییدیهای مبنی بر ادامه نخستوزیری دریافت کند اما این امر با وجود تأیید اولیه خمینی و نگارش تفاهم شده اولیه با مخالفت روحانیونی مانند حسینعلی منتظری و صادق خلخالی ناکام ماند.[16][17] او فرودگاه را برای ورود خمینی باز کرد و خمینی در همان روز در بهشت زهرا گفت که «توی دهن این دولت [بختیار] میزنم.» با این حال، بختیار شروع به مذاکره با آنها کرد. سپس در ۲۰ بهمن اعلام کرد تغییر رژیم به جمهوری ممکن است[18] و امرای ارتش در جلسه صبح ۲۲ بهمن اعلام کردند در بین دو جمهوری بیطرف باقی میمانند و دولت او سقوط کرد.[19] داریوش همایون معتقد است علت رویگردانی ارتش شاهنشاهی ایران از بختیار را باید در کارهای خود او جستجو کرد، ارتش دید خود بختیار سخنان خمینی را منهای انقلاب اسلامیش، میگوید و تا جمهوری و نخست وزیری خمینی حاضر است پیش برود، بنابراین ارتش با یک حساب ساده موازنه نیروها و خودش به اندیشه کنار آمدن با آخوندها افتاد.اقدام دیگر بختیار که بر ارتش تاثیر بدی گذاشت دستگیر کردن سپهبد عزیزاله کمال (رئیس شهربانی در ۱۳۳۱) در سن هشتاد سالگی به انتقام همکاری نکردنش با دکتر مصدق بود که در آن اوضاع نتیجه ای جز ترساندن ارتشیها نداشت.[20] بختیار شش ماه در ایران مخفیانه زندگی کرد و در تیر ۱۳۵۸ به فرانسه رفت.
بختیار در فرانسه در قالب نهضت مقاومت ملی ایران (که نامش تأثیر پذیرفته بود از سازمان نهضت مقاومت ملی که پس از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل شد و بختیار در آن حضور داشت) به فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخت.[9] او هدف یک ترور ناموفق در تابستان ۱۳۵۹ توسط گروهی به رهبری انیس نقاش قرار گرفت. دومین ترور در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ منجر به قتل وی در پاریس شد.[21] طبق اظهارات انیس نقاش، هر دو سوءقصد به دستور مقامات جمهوری اسلامی ایران و با استخدام تروریستهایی حرفهای طرحریزی شده بودند.[22] این عملیات بلافاصله پس از ترور عبدالرحمن برومند انجام شد.