آخرین ولیعهد ایران (۱۳۴۶–۱۳۵۷) From Wikipedia, the free encyclopedia
رضا پهلوی (زادهٔ ۹ آبان ۱۳۳۹)، فعال سیاسی و فرزند ارشد آخرین پادشاه ایران، محمدرضا پهلوی و آخرین شهبانو ایران، فرح پهلوی است که از ۴ آبان ۱۳۴۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ واپسین ولیعهد سلطنت مشروطه ایران بود و با عنوان رسمی «والاحضرت همایون ولایتعهد» خطاب میشد.
رضا پهلوی | |
---|---|
ولیعهد سلطنت مشروطه ایران[1] | |
دوران | آبان ۱۳۴۶ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ |
پس از | محمدرضا پهلوی |
پیش از | لغو سمت |
زاده | ۹ آبان ۱۳۳۹ (۶۴ سال) تهران، ایران |
همسر | یاسمین اعتماد امینی |
فرزند(ان) | نور پهلوی ایمان پهلوی فرح پهلوی |
حزب | شورای ملی ایران (۱۳۹۲–۱۳۹۶)[2] |
دودمان | پهلوی |
پدر | محمدرضا پهلوی |
مادر | فرح پهلوی |
پیشه | |
محل تحصیل | کالج ویلیامز دانشگاه آمریکایی قاهره دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (بیای) |
وبگاه | |
امضاء | |
عناوین شاهزاده رضا پهلوی | |
---|---|
عنوان مرجع | والاحضرت شاهزاده رضا پهلوی |
عنوان گفتاری | شاهزاده رضا پهلوی |
عنوان دیگر | در زمان ولیعهدی: والاحضرت همایون ولایتعهد |
او در حالی که هفت سال داشت به ولیعهدی ایران رسید و وارث بلافصل پادشاهی ایران شد؛ اما در پی وقوع انقلاب ۱۳۵۷ به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد. از آن پس او به عنوان فعال سیاسی و یکی از مخالفان برجسته نظام جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود.[5] رضا پهلوی هدف اصلی فعالیتهای سیاسی خود را رسیدن ایران به یک مردمسالاری سکولار پارلمانی، حقوق بشر، جدایی دین از حکومت، حق مردم برای تعیین شکل نظام سیاسی از طریق یک انتخابات آزاد و حفظ تمامیت ارضی اعلام کرده است.[6][7]
رضا پهلوی فرزند ارشد آخرین پادشاه ایران، محمدرضا پهلوی و آخرین شهبانو ایران، فرح پهلوی است. او نخستین فرزند پسر محمدرضا پهلوی و مطابق قانون اساسی مشروطه، ولیعهد ایران بود.[8][9][10] او برادر بزرگتر فرحناز، علیرضا و لیلا و برادر کوچکتر و ناتنی شهناز است.
از آنجایی که شاه ایران، در پی دو ازدواج قبلیاش، نتوانسته بود فرزند پسر داشته باشد، تولد رضا پهلوی برای شاهنشاهی ایران اتفاق بسیار مهمی تلقی میشد و دولت وقت سالروز تولد او را در دوره پهلوی گرامی میداشت؛ زیرا مطابق قانون اساسی مشروطه فرزند ذکور به عنوان ولیعهد، تداوم دهنده سلطنت محسوب میشد.[11][12]
رضا پهلوی در حالی که شش سال داشت که به کاخ اختصاصی خود راه یافت.[13] کاخ وی، بنای قدیمی و کوچک کوشک احمدشاهی واقع در مجموعه نیاوران بود که پیش از نقل مکان رضا پهلوی کاملاً بازسازی شد.[14] در آن جا وی تحت نظر یک معلم فرانسوی به نام مادمازل ژوئل فوبه و چند آجودان قرار گرفت.[15][16][17]
یک سال بعد و در سن ۷ سالگی، محمدرضا پهلوی تاج ولیعهدی را بر سر او نهاد. با این کار، او رسماً بر اساس قانون اساسی مشروطه ولیعهد ایران شد. مراسم تاجگذاری در کاخ گلستان برگزار شد.[18][19]
هنگامی که رضا پهلوی به سیزده سالگی رسید، محمدرضا پهلوی شخصاً پرواز را به او آموخت.[20]
در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۶ رضا پهلوی، در محل پایگاه چهارم شکاری دزفول، نخستین پرواز انفرادی خود را با جنگندهٔ اف-۵ انجام داد.[21]
پهلوی در ۱۷ سالگی برای تحصیلات نظامی ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.[22] او دورهٔ پیشرفتهٔ خلبانی جتهای جنگنده را در پایگاه نیروی هوایی ریس در لاباک، تگزاس گذراند.[23][24][25] در جریان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، رضا پهلوی ۱۸ سال داشت و به تازگی موفق به اخذ دیپلم متوسطه شده بود و در حال انجام دوره آموزشی پرواز با جنگندهٔ اف-۱۶ در ایالات متحده بود. با وقوع انقلاب، رضا پهلوی دیگر نتوانست به ایران بازگردد.[26]
پهلوی در سپتامبر ۱۹۷۹/شهریور ۱۳۵۸ تحصیلات دانشگاهی خود را با ورود به کالج ویلیامز واقع در ویلیامزتاون، ماساچوست، آمریکا آغاز کرد. خانواده او نیز در همین منطقه غرب ماساچوست و جنوب ورمانت ساکن شدند و شروع به تحصیل کردند.[27] در این زمان پدرش در تبعید و بیمار بود. پهلوی در زمان وفات پدرش همراه او بود و او در تحصیلاتش وقفه انداخت تا تصمیمات سیاسی بگیرد. پس از درگذشت محمدرضا پهلوی،[28] در سال ۱۹۸۰ رضا پهلوی از کالج ویلیامز ترک تحصیل کرد،[29] و در دانشگاه آمریکایی قاهره به عنوان دانشجوی علوم سیاسی ثبت نام کرد، اما حضور او در دانشگاه نامنظم بود.[30] او به تنهایی به مراکش نقل مکان کرد و بهطور مکاتبهای[28] در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در آمریکا، به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۸۵ مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی دریافت کرد.[31][32]
رضا پهلوی به عنوان یکی از رهبران اصلی اپوزیسیون ایران شناخته میشود.[6][33][34][35][36][37] رضا پهلوی، مهمترین هدف از فعالیتهای سیاسی خود را «برپایی نظامی سکولار و مردمسالار در ایران» میداند.[38] او همواره به عنوان یک شهروند ایرانی در خارج از کشور به مبارزه سیاسی برای حقوق بشر و دموکراسی در ایران و تلاش برای اتحاد بین ایرانیان داخل و خارج از کشور پرداخته است.[39]
رضا پهلوی، فعالیتهای سیاسی خود را بلافاصله پس از مرگ پدرش در مرداد ۱۳۵۹ آغاز کرد.[28] او در آغاز جنگ ایران و عراق طی نامهای به نیروی هوایی ایران، پیشنهاد کرده بود تا به عنوان خلبان جنگنده در جنگ ایران و عراق شرکت کند، که مقامات وقت ایران این تقاضا را بیپاسخ گذاشتند.[40]
او در ۹ آبان ۱۳۵۹ / ۳۱ اکتبر ۱۹۸۰، بیست ساله شد و قادر شد بنا بر قانون اساسی مشروطه نسبت به سلطنت در ایران ادعا کند. او که در آن زمان دانشجوی دانشگاه آمریکایی قاهره بود، در مراسمی در قصر قبه در قاهره خود را شاه ایران اعلام کرد و عنوان رضا شاه دوم را برای خود اختیار کرد. یک قرآن در برابر او و پرچم شاهنشاهی ایران پشت او قرار داشت، و او در یک سخنرانی ده دقیقهای حکومت خمینی را کابوسی خواند که باید اطمینان داشت همچون «بقیه در تاریخ ما گذر خواهد کرد» و از ایرانیانی که توسط جوخههای آتش خمینی و نیز در جنگ ایران و عراق کشته شدند به عنوان «شهید» تجلیل کرد.[41]
او در ماه مارس همان سال بیانیه ای برای سال نو ایرانی صادر کرد و از همه مخالفان حکومت ایران خواست که پشت سر او متحد شوند و «مقاومت ملی» به راه بیاندازند. اما با برکناری ابوالحسن بنیصدر و ترور دهها تن از مقامات از جمله محمد بهشتی رئیسجمهور در ژوئن، سکوت اختیار کرد و هیچ واکنشی نشان نداد.[42] در طول سال ۱۹۸۱، او در قصر قبه ماند و روابط نزدیکی با گروههای طرفدار سلطنت برقرار کرد و در عین حال با مخالفت سایر گروههای مخالف، از جمله مخالفان جناح چپ، مواجه شد.[42] در ماه اوت، پهلوی اعلام کرد که مخفیانه برای سرنگونی حکومت ایران برنامهریزی کرده است و اظهار داشت: «تاکنون حاضر نبودم از وجود برنامههای هماهنگ برای اینکه نمیخواهم جان تعدادی از بهترین فرزندانمان را به خطر بیندازم، رونمایی کنم. بسیاری از اقدامات ما برای شما ناشناخته بوده است، اما میخواهم به شما اطمینان دهم که اقدامات لازم برای نجات ایران به بهترین نحو انجام میشود.»[43] انور سادات رئیسجمهور مصر یک ایستگاه رادیویی در اختیار او قرار داده بود.[44]
یک سال بعد[45]پهلوی سپس مدتی به رباط، مراکش نقل مکان کرد.[46] پادشاه مراکش یکی از قصرهای خود در آنجا را در اختیار او و گروه کوچکی از خادمان و نظامیان قرار داد[44] و او در آنجا در حال ریختن طرحی ناممکن برای بازگشت به قدرت در تهران بود.[47] در این زمان حمله عراق به ایران ایرانیان را پشت خمینی متحد کرده بود و اپوزیسیون دچار چنددستگی بود و از حمایت چندانی در تهران برخوردار نبود، بازگشت پهلوی به قدرت نامحتمل به نظر میرسید.[44]
در فوریه ۱۹۸۲، یاکوف نیمرودی تاجر و مأمور اطلاعاتی اسرائیلی در برنامه پانورامای بیبیسی ظاهر شد، از اهمیت استراتژیک ایران گفت، شاه را ستود و آشکارا غرب را به سرنگونی خمینی و اعاده سلطنت به ایران فراخواند. پهلوی چند روز بعد به او زنگ زد و او را به مراکش دعوت کرد.[44] نیمرودی و آدولف شویمر در تابستان ۱۹۸۲ به رباط رفتند و ظرف سه روز گفتگو با پهلوی و سپهبد سعید رضوانی طرح کودتایی برای به قدرت رساندن پهلوی در ایران ریخته شد.[48] به نوشته دنیل راویو و یوسی ملمن، پهلوی و همراهانش به آنها گفتند حمایت مالی برای خرید تسلیحات و پرداخت حقوق یک نیروی مزدبگیر تنها چیزی است که برای سرنگونی آیت اللهها لازم است. نیمرودی و شویمر بهطور جدی نسبت به موفقیت چنین طرحی اعتقاد داشتند و به همراه دو ژنرال سابق ایرانی از جمله رضوانی در سپتامبر ۱۹۸۲[44] با عجله به اسرائیل بازگشتند تا با آریل شارون وزیر دفاع دربارهٔ آن سخن بگویند.[47] آنها در بازگشت دوستشان عدنان خاشقجی، تاجر عربستان سعودی را در جریان گذاشتند.[44] پس از یک رشته تماسهای بینالمللی گروه بزرگتری از طرح ریزان با حضور افرادی چون جعفر نمیری، رئیسجمهور سودان، شارون، نمرودی و شویمر، در تفریگاه خاشقجی در کنیا گرد هم آمدند. خاشقجی اعلام کرد ملک فهد پادشاه عربستان سعودی موافقت کرده تا ۸۰۰ میلیون دلار و در صورت لزوم تا یک میلیارد دلار پشتیبانی مالی را فراهم کند. قرار بود اسرائیل سلاحها را که نه تنها تفنگ و گلوله بلکه تانک، هواپیمای جنگی و موشک بود را مهیا کند و این زرادخانه در سودان ساخته شود. قرار بود رضا پهلوی و ژنرالهای در تبعیدش این تسلیحات را دریافت کنند و کودتایی علیه خمینی انجام دهند. موساد از این جلسه کنار گذاشته شده بود، ولی تحلیلگران آن نسبت به این پروژه ایرانی-سودانی دغدغههای جدی داشتند. موساد معتقد بود رضا پهلوی و ژنرالهای بی قدرتش مردانی هستد که دوران آنها به سر آمده. از نظر آنان یک حمله زمینی در مقیاس کوچک به ایران، که در آن زمان داشت ارتش عظیم عراق را پس میزد، به احتمال زیاد موفق نمیبود. اسحاق شامیر، وزیر وقت امور خارجه و از کهنه کاران موساد نیز نسبت به شرکای عرب اعتمادی نداشت. اسحاق خوفی اداره کننده وقت موساد این را ایده بدی برای اسرائیل و موساد دانست. او یکی از جاسوسان ارشد اسرائیل را برای دیدار با پهلوی به مراکش فرستاد، که به پهلوی گفت «من از سوی بالاترین حلقهها در اسرائیل اجازه دارم به شما بگویم اسرائیلیهایی که با شما دیدار کردند نماینده مجاز ما نیستند. آنها فقط شما را به دردسر میاندازند. لطفاً در آینده مستقیماً با ما هماهنگ کنید، گرچه این برنامه سودان به نفع ما نیست.» بدین ترتیب این برنامه با شکست رو به رو شد. به موازات این طرح برنامه پنتاگون و وزارت امور خارجه آمریکا نیز با کارشکنی سیا به شکست انجامید.[47] پس از استعفای شارون پس از کشتار صبرا و شتیلا، مقامات بعدی اسرائیل نسبت به آن بی علاقه بودند: به گفته ساموئل سگف، این طرح ابتدائاً مورد تأیید سیا و کابینه اسرائیل بود، اما پس از این که مناخیم بگین در سال ۱۹۸۳ استعفا داد و رهبری جدید «به این فکر افتاد که اسرائیل نباید درگیر ماجراجویی جدیدی شود»، این طرح کنار گذاشته شد.[48] پهلوی در رباط با مأموران اطلاعاتی آمریکا ارتباط مستمر داشت.[44] : ۱۲۳ او در رباط با کیسی دیدار کرد و آنچه او «همکاری متقابل اطلاعاتی …برای منافع متقابل» خواند بین آنان آغاز شد.[49] : ۲۷۲–۲۷۵
پس از مراکش او به پاریس، و نهایتاً در سال ۱۹۸۴ به حومه واشینگتن دی سی در شمال ویرجینیای آمریکا عزیمت کرد.[46] به نوشته کنت تیمرمن، کیسی و مایکل دیور قائم مقام رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید در ژانویه ۱۹۸۳ در باشگاه چوی چیس در بیرون واشینگتن دی سی با رضا پهلوی بیست و دو ساله دیدار کردند. او از ضعف حکومت اسلامی، بحران اقتصادی فزاینده، و فرصتی که این مسئله برای برقراری دوباره سلطنت فراهم میکرد صحبت کرد. این برنامهها خیالی بود و او در آن زمان حمایتی در ایران نداشت. پهلوی پیشنهاد کرد سیا به او در چارچوب نقشه ای برای بازگرداندن او به قدرت برای تأمین بودجه شبکه ای از مأموران اطلاعاتی سابق ایرانی برای جمعآوری اطلاعات درون ایران کمک کند. کیسی و دولت آمریکا با وجود عدم محبوبیت پهلوی در ایران در آن زمان پذیرفتند برای حمایت از تلاشهای پهلوی به او ماهیانه مبلغی پرداخت کنند.[50] به نوشته تیمرمن شهریار آهی که در آن زمان به کیسی نزدیک بود سعی داشت رضا پهلوی را به یک رهبر شجاع مقاومت تبدیل کند که در این تلاش ناکام ماند.[51] پهلوی پول گرفتن از سیا را انکار کرد ولی به گفته مشاورش این مقرری گاه تا ۱۵۰٬۰۰۰ دلار در ماه هم میرسیده.[49]: ۲۷۴ او در سال ۱۹۸۵ به مشاور نزدیک آن زمانش، احمدعلی مسعود انصاری، مأموریت داد ۹ جریب فرنگی زمین در گریت فالز، ویرجینیا در حومه ده مایلی واشینگتن، دی سی بخرد. او در آنجا عمارتی ۳٫۲ میلیون دلاری بنا کرد که قصر در تبعید او شد. او در سال ۱۹۸۷ به این خانه بین مکلین و گریت فالز نقل مکان کرد. دلیل نقل مکان او به این محل سیاسی بود؛ تا او به لانگلی، مقر سیا که از آن در آن زمان ماهیانه مقرری دریافت میکرد نزدیک باشد. تصویر بزرگ او با نوشته «امید دموکراسی در ایران» بر دیوار بخش ایران لنگلی قرار داشت.
سیا در ساعت ۹ شب ۵ سپتامبر سال ۱۹۸۶ سیگنالهای تلویزیونی ایران را مسدود کرد و یک سخنرانی یازده دقیقهای از رضا پهلوی را که در آن زمان در شمال ویرجینیا ساکن بود[50][49] : ۲۷۲–۲۷۵ از دو شبکه تلویزیون ایران برای گیرندهها در ایران پخش کرد. او در این سخنرانی وعده داد: «من باز خواهم گشت.» مشخص نیست پهلوی از این که این عملیات توسط سیا انجام شده مطلع بوده باشد.[52] در همان زمان الیور نورث در حال مذاکرات تبادل اسلحه با ایران در چارچوب پروژه ایران-کنترا بود و این عملیات خشم مذاکرهکنندگان ایرانی را برانگیخت.[49] : ۲۷۲–۲۷۵ تبعیدیان ایرانی برای سیا چندان قابل استفاده از آب در نیامدند، و مسئولین سیا با سوء ظن قابل توجهی به آنان مینگریستند.[50] : ۷۷ خانه او در ویرجینیا تبدیل به پایگاهی سیاسی شد که پهلوی و انصاری در آن افراد را به حضور میپذیرفتند و همچون یک دادگاه در اختلافات تبعیدیان مقیم واشینگتن میانجیگری میکردند. آنها کنشگران سیاسی، مأموران مخفی، و کنشگران ضد شورش از سراسر جهان را برای کمک به او برای رسیدن به پادشاهی به خدمت میگرفتند.[49]: ۲۷۸ هزینه ماهیانه پهلوی و همراهانش در دهه ۱۹۸۰ بالغ بر ۲۰۰٬۰۰۰ دلار در ماه تخمین زده شده است.[45] در ۱ اردیبهشت ۱۳۶۵، پهلوی فاش کرد که اخیراً دولت در تبعید را با هدف برقراری مجدد سلطنت مشروطه در ایران تشکیل داده است.[53]
با شروع درگیریهای حقوقی پهلوی و مباشرش احمدعلی مسعود انصاری در اوایل دهه نود میلادی پهلوی در وضعیت مالی خود تجدیدنظر کرد. او عمارت خود در گریت فالز را به قیمت ۳ میلیون دلار فروخت و به منطقه پتوومک، مریلند نقل مکان کرد. او همچنین بادیگاردهای خود را مرخص کرد.[45]
در راستای رویدادهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، رضا پهلوی از جامعهٔ جهانی خواست تا «از جنبش نافرمانی مدنی مردم ایران» در مقابل حکومت مذهبی این کشور پشتیبانی کنند.[54] در فروردین ماه ۱۳۹۲ او ائتلاف شورای ملی ایران را بنیانگذاری و سپس رهبری کرد اما در شهریور ۱۳۹۶ رسماً از سِمت خود به عنوان رهبر شورای ملی کنارهگیری کرد.[55]
رضا پهلوی در آذرماه ۱۳۹۰، خواهان محاکمه علی خامنهای، به اتهام ارتکاب «نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت» در دیوان بینالمللی کیفری شد. رضا پهلوی، در خردادماه ۱۳۹۱ در سفر به هلند در دیدار با لوئیسمورنواوکامپو، دادستان دادگاه بینالمللی لاهه شکایت خود را از رهبر جمهوری اسلامی ایران به اتهام «جنایت علیه بشریت» به دادگاه بینالمللی کیفری تسلیم کرد.[56][57]
در تاریخ ۳ دی ۱۳۹۸، از اروپاییان خواست تا به جای تجارت با حکومت ایران، پرونده کشتهشدن بیش از ۱۵۰۰ تظاهرکننده در اعتراضات سراسری آبانماه ۱۳۹۸ را به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع دهند.[58]
پهلوی با اذعان به اینکه دیوان بینالمللی کیفری راساً نمیتواند به این شکایت بپردازد بیان کرد که:[59]
در اصل رسمیت دادن به این شکایت نامه بود بر مبنای یک اصل پانزدهم در پروتکل دادگاه کیفری بینالمللی که یک شماره رسمی به پرونده تعلق میگیرد به عنوان این که این شکایت ثبت و ضبط خواهد شد. منتها همانطور که قبلاً این موضوع را به هم میهنانم توضیح دادم، از آن جایی که ایران اصولاً اساسنامه رم را امضا نکرده است، بدین ترتیب نمیتوانیم به خود این دادگاه بهطور مستقیم شاکی شویم.
پهلوی در سال ۱۳۹۷، پروژه ققنوس را که ابتکار او آغاز شده در واشینگتن آمریکا معرفی کرد. مدیر این پروژه، آن را یک اندیشکده علمی و هدف آن را ارائه برنامههایی برای مسایل بنیادین ایران اعلام کرد.[60][61] این پروژه کنفرانسهایی را برگزار کرده است.[62]
رضا پهلوی در ضرورت تحریم انتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۹۹–۱۳۹۸) گفت: «رای دادن و شرکت کردن در انتخابات به معنای تبرئه حکومت ایران از همه جنایتهایی است که انجام داده، آن هم وقتی به تازگی ۱۵۰۰ نفر از معترضان را در اعتراضات آبانماه کشته است». وی افزود «با تحریم انتخابات به دنیا پیام میدهیم که این خیمهشب بازی جمهوری اسلامی است».[63] در آن دوره، با ۴۲٫۵٪، کمترین میزان مشارکت مردم در یازده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رقم خورد.[64]
رضا پهلوی در تاریخ ۷ مهر ۱۳۹۹ (۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰) در پیامی ویدیویی با عنوان «پیمان نوین» از همه نیروهای سیاسی دموکراسیخواه خواست تا با کنار گذاشتن اختلافات برای گذار از جمهوری اسلامی متحد شوند.[65][66] او گفت «انگیزهٔ من رسیدن به قدرت سیاسی نیست، بلکه تلاش برای برقراری سیستمی است که در آن، قدرت هرگز در انحصار یک فرد یا یک گروه نباشد».[67]
رضا پهلوی از همه مخالفان حکومت خواست اعتصابها و اعتراضها و نافرمانیهای مدنی را در نقاط مختلف کشور به هم پیوند بزنند، در واحدهای کار و محلات، حلقههای کوچک اعتراض شکل دهند و نافرمانی مدنی را در هر شکل تبلیغ کنند.[68][69]
او همچنین در بخش دیگری از این پیام نیروهای ارتش را خطاب قرار داد و گفت در شرایطی که حکومت جمهوری اسلامی در حال فروش منابع کشور و شلیککردن مستقیم به روی شهروندان بیگناه است، وظیفه آنها دفاع از مردم است.[70] شاهزاده خطاب به «بدنه بسیج و سپاه» گفت انتخاب کنید که «طرف مردم میایستید یا با حکومت» خواهید ماند.[71][72]
در سپتامبر ۲۰۲۲ در پی درگذشت مهسا امینی، اعتراضات گستردهای در سراسر ایران شروع شد و راهپیماییهای عظیمی علیه حکومت ایران در شهرهای گوناگون جهان برگزار شد. پهلوی در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲ در یک کنفرانس خبری در واشینگتن دی سی خواستار تشکیل یک «دولت موقت تکثرگرا» و «ایجاد صندوقهایی برای پشتیبانی از اعتراضات و اعتصابات و تأمین آزادی ارتباطات» شد.[73][74] در ژانویه ۲۰۲۳، ژانویه هشتگ #من_وکالت_میدهم در حمایت از پهلوی «برای رهبری جنبش» در توئیتر ترند شد و افرادی چون از جمله علی کریمی، حمید فرخنژاد، احمد باطبی، پرستو صالحی و احسان کرمی به آن پیوستند.[75]
پنج ماه پس از اعتراض مستمر، در ۱۰ فوریه ۲۰۲۳ هشت تن از چهرههای گوناگون مخالفان حکومت ایران از جمله رضا پهلوی، در کنار شیرین عبادی، علی کریمی، گلشیفته فراهانی، عبدالله مهتدی، نازنین بنیادی، حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد در دانشگاه جرجتاون در واشینگتن دی سی آمریکا در تدارک برای اتحاد[76] گرد هم آمدند و پهلوی به عنوان رهبر ظاهری این جمع بود. پیام این بود که سلطنت طلبان، چپگرایان، راست گرایان و مذهبیها و سکولارها کنار هم قرار گرفتهاند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و چیزی نو به جای آن بگذارند.[77] از این افراد شش تن (به جز فراهانی و کریمی) در ۱۰ مارس آن سال منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران را منتشر کردند.[78] «انزوایِ جهانیِ جمهوری اسلامی» برای ایجاد تغییر در ایران، «ایجاد فشار بینالمللی بر جمهوری اسلامی برای لغو حکم اعدام و آزاد کردن بی قید و شرط و فوری تمام زندانیان سیاسی»، «رایزنی با دولتهای دموکراتیک برای اخراج سفرای جمهوری اسلامی و اخراج وابستگانِ جمهوری اسلامی» از جمله خواستههای این منشور بود و نویسندگان آن گفته بودند در قدمهای بعد بر عدالت انتقالی، تشکیل شورای انتقال قدرت و راهکارهای انتقال قدرت به حکومتی دموکراتیک، ملی و سکولار تمرکز خواهند کرد.[76] از چند ساعت پس از انتشار این منشور، هواداران پهلوی آن را در رسانههای اجتماعی مورد انتقاداتی چون عدم استفاده از واژه ملت ایران قرار دادند.[79] موضوع خودمختاری منطقهای نیز محل تنش شد، پهلوی و هوادارانش عمیقاً نسبت به پیشنهاد هرگونه تمرکززدایی به نفع اقلیتهای قومی ایران نظیر کردها ضدیت داشتند.[80] پهلوی سعی کرد کاندیداهایی را به منشور اضافه کند که بر سر آنها اجماعی با دیگر امضا کنندگان به دست نیامد.[81] در اول اردبیهشت (۲۲ آوریل) اسماعیلیون در حمله لفظی شدیدالحنی که پهلوی را هدف قرار میداد،[80] اعلام کرد در اعتراض به سعی گروههای فشار بر تحمیل مواضع خود به جمع از بیرون، از گروه همبستگی کنارهگیری میکند.[82] بنیادی، مهتدی، عبادی و علینژاد نیز در ۶ اردیبهشت / ۲۶ آوریل ادامه کار در چارچوب این گروه را سخت خواندند.[83] اعلام سفر پهلوی به اسرائیل به تنهایی مؤید پایان این همبستگی بود.[84] در اولین سالمرگ مهسا امینی، پهلوی بر تعهد خود بر وحدت اصرار ورزید و ایرانیان را به وحدت و «شروع موج جدیدی از انقلاب ملی ما» فراخواند.[80]
رضا پهلوی در آوریل ۲۰۲۳ به همراه همسرش یاسمین پهلوی، به اسرائیل سفر کرد و در فرودگاه مورد استقبال مقامات اسرائیلی قرار گرفت. او در این سفر با مقامات ارشد اسرائیلی از جمله بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و اسحاق هرتسوگ رئیسجمهور و با شماری از اسرائیلیهای ایرانیتبار دیدار کرد و در مراسم سالانه یادبود هولوکاست شرکت کرد. دولت اسرائیل در بیانیه ای، شاهزاده رضا پهلوی را «ارشدترین شخصیت ایرانی که تاکنون دیدار عمومی از اسرائیل داشته» خواند.[85] پهلوی ابراز امیدواری کرد ایران و اسرائیل در صورت تغییر رژیم در ایران مشابه دوره پدرش دوباره «شرکای استراتژیک» شوند.[86] پهلوی در این سفر از یک تأسیسات نمکزدایی از آب و باغهای بهایی حیفا دیدار کرد.[87] او سفر خود را فرصتی برای آوردن «پیام دوستی از مردم ایران» خواند. طرفداران پهلوی دیدار او را تاریخی خواندند و آن را گواهی بر این دانستند که اسرائیل «انقلاب ملی» در ایران را به رسمیت شناخته و شاهزاده رضا پهلوی را «تنها رهبر» آن میداند. برخی ایرانیان او را بابت سکوت در خصوص وضعیت فلسطینیان و بازدید از کشوری که تهدید به حمله نظامی به ایران کرده مورد انتقاد قرار دادند.[88]
رضا پهلوی در واکنش به اعتراضات سیستان و بلوچستان در بیانیهای نوشت: «سوختبری انتخاب هممیهنان بلوچ مظلوم ما در سیستان و بلوچستان نیست، این جمهوری اسلامی است که مردم محروم استانهای مرزی ایران را به کارهای خطرناکی چون سوختبری و کولبری وادار کرده و خود نیز آنها را به گلوله میبندد.»[89][90] وی همچنین در بیانیهٔ جداگانهای اختلال و قطع اینترنت در استان سیستان و بلوچستان را حربهٔ حکومت برای مخفیکردن جنایاتش خواند.[91]
رضا پهلوی در پیامی به تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۰ (۲۲ آذر ۱۳۹۹) ضمن تسلیت به خانوادهٔ روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز او را «بیگناه و قربانی رژیم خونریز» دانست و هدف از ربایش و اعدام او را ارعاب دیگر کسانی در درون رژیم دانست که از آن جدا شده یا میخواهند جدا شوند.[92][93]
رضا پهلوی در یادداشتی به تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۳ شهریور ۱۳۹۹) که در روزنامهٔ وال استریت ژورنال منتشر شد، نوشت: «رژیم با اعدام نوید افکاری یک پیام دقیق به مردم ایران داد: اگر اعتراض کنید، صرفنظر از آنکه چه کسی هستید، شما را میکشیم.» او در ادامه مقاله نوشت: «در ازای هر نوید افکاری که رژیم میگیرد، دهها ایرانی دیگر به تلاش برای آزادی و دموکراسی میپیوندند. وقتی که مردم ایران دوباره به خیابانها آمدند تا خواستار پایان جمهوری اسلامی شوند-که قطعاً همینطور هم خواهد شد- جهان آزاد باید در کنار آنها بایستد.»[94][95]
رضا پهلوی در تاریخ ۱۷ تیر ۱۳۹۹ «برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین» را «ننگین» و «بیاعتبار» توصیف کرد و نتیجهٔ امضاء این سند را «تاراج منابع طبیعی ایران و پذیرش ارتش بیگانه» در خاک کشور دانست.[96][97][98] شاهزاده تأکید کرد: «قرارداد ۲۵ساله با چین، قراردادی از موضع ضعف و خیانتی انکارناپذیر به منافع ملی ایران است.»[99][100]
رضا پهلوی در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۹۹ در واکنش به قتل رومینا اشرفی به دست پدرش، با انتشار پیامی نوشت: «این جنایت با پشتوانهٔ قوانین واپسگرایانهٔ رژیم حاکم بر ایران انجام گرفته است. قوانینی که از خشونت خانگی و قتل ناموسی تا کودکآزاری و کودکهمسری را مجاز میشمارد یا تسهیل میکند، متعلق به قرن بیستویکم نیست. راه چاره، بازگشت به قوانین عرفی است.»[101]
رضا پهلوی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ در واکنش به سانحه شناور پشتیبان کنارک به که منجر به مرگ ۱۹ ملوان شد، با انتشار پیامی نوشت: «در چند ماه اخیر، نیروهای مسلح رژیم دو فاجعه را یکی در آسمان و دیگری در دریا رقم زدهاند که منجر به جانباختن ۱۷۶ سرنشین هواپیمای اوکراینی، و دستکم ۱۹ نفر از پرسنل نیروی دریایی ارتش در آبهای ساحلی چابهار شده است.» شاهزاده رضا پهلوی در ادامه پیام خود اضافه کرد: «علت وقوع این فجایع از یکسو، و پنهانکاری و دروغگویی دربارهٔ آنها از سوی دیگر، نمایانگر عمق بیکفایتی و بیمسئولیتی رژیم حاکم بر میهنمان است.»[102]
رضا پهلوی در مورد کشتهشدن سلیمانی در مصاحبه با روزنامه آلمانی «دی وِلت» گفت که کشته شدن سلیمانی مانند پایان «دارث ویدر» بود! او رویدادهای اخیر پس از کشته شدن سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکا را فرصت بزرگی برای ایران ارزیابی کرد و کشته شدن او را یک تسلای خاطر برای ایرانیان دانست.[103]
رضا پهلوی در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۸ و در واکنش به انهدام هواپیمای اوکراینی از سوی پدافند موشکی سپاه پاسداران، سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را «مسئول مستقیم» این فاجعه خواند.[104]
رضا پهلوی پس از پذیرفتن مسئولیت انفجارهای کرمان از سوی گروه داعش گفت که «داعش و جمهوری اسلامی دو روی سکه تروریسم بنیادگرایانهٔ اسلامی هستند». او خاطر نشان کرد که «جمهوری اسلامی حتی برای حامیانش نیز ماشین مرگ و فلاکت است» و «راه حل روشن است: پایین کشیدن این رژیم شیطانی؛ بازگرداندن قطار ایران به ریل ترقی و تمدن؛ و تأمین امنیت و آزادی برای همه ایرانیان در سایه حکومت قانون».[105]
در پی سانحه سقوط بالگرد ورزقان که به مرگ سید ابراهیم رئیسی منجر شد، رضا پهلوی در بیانیهای با اشاره به شادمانی «ملت ایران و بهویژه خانوادههای قربانیان جمهوری اسلامی» گفت: «شاید تنها افسوسشان این است که او سقوط جمهوری اسلامی را ندید و برای جرم و جنایتهایش محاکمه نشد.»[106]
««اغلب به من میگفتند که در مبارزه برای میهنم راه به جایی نمیبرم. چون نه تشکیلات و نهادهای یک دولت را دارم و بهیقین نه بودجه کافی و نه ارتشی. اما اکنون من چنین ارتشی دارم؛ هممیهنان فوقالعاده شجاعم.»
شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانی بنیاد ریچارد نیکسون، به تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی.[107]
رضا پهلوی معتقد است که سیاستهای خارجی نظام جمهوری اسلامی، مسئول «انزوای فعلی ایران» است.[108]
پهلوی معتقد است که حکومت دوره پدرش را نمیتوان حکومت توتالیتر دانست و ایرادی که به حکومت در آن دوره وارد میداند نبود فضای آزاد سیاسی است،[109] در عین حال میگوید که منتقد سرکوبها و محدودیتهای سیاسی در دوران سلطنت پدرش است.[110]
رضا پهلوی گفته مخالف هرگونه مداخله و حمله نظامی کشورهای خارجی به ایران است[111] ولی مخالفان نیاز به حمایت خارجی دارند.[112]
او همواره تأکید دارد که «مسئلهٔ اصلی رژیم جمهوری اسلامی است و مادام که این نظام بر سر کار است، مردم ایران فرصت پیشرفت و آزادی را نخواهند یافت».[54] رضا پهلوی معتقد به تغییر حکومت ایران از طریق رأی مردم و همهپرسی است[113] و به عقیده وی انتخاب محتوای نظام آینده کشور و نهایتاً شکلش باید به دست مردم ایران و نمایندگان منتخب مردم ایران باشد.[114] او اهداف اصلی خود را رسیدن ایران به یک مردمسالاری سکولار پارلمانی و قانون اساسی منطبق بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام کرده است.[6] رضا پهلوی گفته اگر قرار به انتخاب باشد بین جمهوری سکولار و یک سلطنت موروثی، جمهوری را انتخاب میکند،[115] اما در صورت انتخاب سلطنت، خواهان یافتن راهی برای انتخابی شدن سلطنت به جای موروثی بودن آن خواهد بود.[116][117][118]
او با اشاره به نسل جدید اصلاحطلبان گفته است: «آنهایی که هنوز بهدنبال تغییر رفتار این رژیم واپسگرا و جنایتکار هستند، همچون پیشینیانشان آب در هاون میکوبند.»[119]
در اعتراضات دی ۱۳۹۶ ایران شعارهایی همچون «ای شاه ایران برگرد به ایران»، «شاه برگرد شاه برگرد شاه برگرد»، «رضاشاه روحت شاد»، «شاهنشاه روحت شاد»، «رضا، رضا پهلوی»، «رضا شاه معذرت معذرت»، «ولیعهد کجایی به داد ما بیایی»، «ایران که شاه نداره حساب و کتاب نداره»، در میان معترضان در شهرهای مختلف به طرفداری از دودمان پهلوی سر داده شد، که تحلیلها نشان میدهند محبوبیت خاندان پهلوی و متعاقب آن رضا پهلوی در میان ایرانیان داخل کشور و به ویژه نسل جدید افزایش داشته است.[120][121]
پس از آنکه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در اولین واکنش به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران، آنها را از جمله به خانوادهٔ پهلوی نسبت داد،[122] سخنگوی سپاه پاسداران نیز مدعی شد که نسل جوان ایران در مورد دودمان پهلوی «دچار شک و چالش جدی شده است».[123] معترضان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران در شعارهایشان خواستار بازگشت رضا پهلوی به ایران و سقوط جمهوری اسلامی شده بودند.[124]
در سال ۱۹۸۹, واشینگتن پست گزارش کرد پهلوی در مورد منبع درآمدش پاسخ داد که در هفت سال قبل از آن مورد حمایت مالی «خانواده و دوستان» قرار داشته است.[134] در سال ۲۰۱۷, او به آسوشیتد پرس گفت که از سال ۱۹۷۹ «شغل جانبیای» نداشته و منشأ پول او خانوادهاش و «ایرانیان بسیاری بوده که از جنبش پشتیبانی کردهاند.»[135] بنا بر گزارشی در دسامبر ۲۰۱۸ از پلیتیکو، «تصور میرود او عمدتاً با آنچه از ثروت خانوادهاش باقی مانده زندگی میکند، و تنها کار تمام وقت او ابراز نظر دربارهٔ ایران است.».[136]
در سال ۱۹۹۰, پهلوی و احمدعلی مسعود انصاری، از دستیاران و مشاوران مالی نزدیکش، شکایاتی را علیه یکدیگر طرح کردند.[137] انصاری که دوست کودکی پهلوی بود و شخصیتی پدرگونه برای او داشت، مشاور ارشد و مدیر مالی او بود.[49] : ۲۷۶ انصاری به او گفته بود «اگر نمیتوانی یک امپراتوری سیاسی داشته باشی، من به تو یک امپراتوری اقتصادی میدهم.» ساختار پیچیده امور مالی پهلوی باعث گیج شدن و دلسرد شدن پهلوی نسبت به انصاری شد. سرمایهگذاریهای بی ملاحظه در سرمایهگذاری قراردادهای آتی در بحرانهای اقتصادی سال ۱۹۸۷ یکی از بزرگترین زیانها را به آنها وارد کرد.[49]: ۲۸۱ در پی بحران اقتصادی ۱۹۸۷ پس از این که پهلوی روایتهای ضد و نقیضی در خصوص داراییهایش شنید شخصاً در سال ۱۹۸۹ به سوئیس رفت و مشاهده کرد در صندوق امانات او در بانک کردیت سوییس اثری از پولها و املاکش نیست، و انصاری را از سمتش برکنار کرد. پهلوی انصاری را به اختلاس مبلغ ۲۴ میلیون دلار متهم کرد در حالی که انصاری مدعی حق حبس ۱٫۷ میلیون دلاری علیه پهلوی شد.[45] در جریان دادرسی، وکیل پهلوی به دادگاه گفت «پهلوی به دلیل الزامات ناشی از مسئولیتهای سیاسیش و بی تجربگی در مسایل مالی، مجبور بود برای مدیریت منابع مالیش بهطور کامل به انصاری اعتماد کند. در طول سالیان هیچکس به هیچ وجه جای انصاری به عنوان معتمد پهلوی را نگرفت. متقابلاً، هیچکس به اندازه انصاری در اعتماد پهلوی خیانت نکرد» و انصاری را به جاسوسی" برای نظام جمهوری اسلامی ایران متهم کرد.[45] انصاری این اتهامات را رد و پهلوی را متهم کرد با حیف و میل پولش را بر باد داده است، و اظهار داشت که وفادارانه دستورهایی را اجرا کرده که پهلوی از آنها مطلع بوده است.[45] انصاری برای پرداخت پول وکلایش از جمهوری اسلامی پول دریافت کرد و در تلویزیون ایران ظاهر شد. اسناد پرداختهای آنها که در جریان دادگاه ارائه شد نشان داد زندگی آنها از آغاز تا چه میزان با کار سیاسی درآمیخته بوده: خرید شرکتهای نفتی و سرمایه گذاری در قراردادهای آتی ارز و املاک و استفاده از عواید آن برای خرید همپیمانان برای خود.[49] : ۲۸۱ دادگاه از انصاری خواست حساب کاملی از نحوه مدیریت پولش ارائه دهد، ولی او متهم کرد که اسناد برای پیشگیری از مصادره آنها از بین برده شدهاند. در سال ۱۹۹۶، دادگاه حکم کرد که انصاری باید ۷٫۳ میلیون دلار به خانواده پهلوی پس بدهد و او را ۲ میلیون دلار دیگر هم جریمه کرد.[45]
رضا پهلوی همسرش یاسمین اعتماد امینی را نخستین بار در فرودگاه واشینگتن دی.سی. ملاقات کرد. این دو رابطه خود را بین سوییس (که پهلوی در آن زمان آنجا زندگی میکرد) و کالیفرنیا (محل زندگی اعتماد امینی) برقرار کردند و یک سال بعد در روز ۲۲ خرداد ۱۳۶۵ (ژوئیه ۱۹۸۶) ازدواج کردند. پهلوی هنگام ازدواج ۲۵ ساله و اعتماد امینی ۱۷ ساله و در حال فارغالتحصیلی از دبیرستان بود.[138] این دو صاحب سه دختر به نامهای نور (م. ۱۴ فروردین ۱۳۷۱)، ایمان (م. ۲۱ شهریور ۱۳۷۲) و فرح (م. ۲۷ دی ۱۳۸۲) هستند[139] و در نزدیکی واشینگتن، دی.سی. زندگی میکنند.[140]
رضا پهلوی در سال ۲۰۰۴ به عنوان پدرخوانده غیررسمی شاهدخت لوئیز، نوه آلبرت دوم پادشاه وقت بلژیک و فرزند شاهزاده لوئیز بلژیک اعلام شد.[141] جمهوری اسلامی ایران از این تصمیم خانواده سلطنتی بلژیک انتقاد کرد. شاهزاده رضا پهلوی و شهبانو فرح در مراسمهای رسمی تشییعجنازه مثل انور سادات و ریچارد نیکسون یا مراسمهای ازدواج خانوادههای سلطنتی جهان مثل اسپانیا و موناکو حضور داشتهاند که گاهی اعتراض جمهوری اسلامی ایران را برانگیخته است.[142]
رضا پهلوی به عکاسی علاقمند است. او در مصاحبهای در فروردین ۱۳۹۱ گفت: «اگر زندگی دوباره داشتم، شاید کارگردان سینما میشدم.»[143]
پهلوی علاقه شدیدی به بازی و تماشای فوتبال داشت. او هوادار تیم باشگاه فوتبال استقلال تهران بود، که در آن زمان تاج نام داشت و حمایت او حتی از تلویزیون ملی ایران پخش میشد. این باشگاه در رژههای سالانه به مناسبت تولد او شرکت میکرد که این باشگاه را به دولت نزدیک میکرد.[144]
در سال ۱۹۸۱، یونایتدپرس اینترنشنال گزارش کرد که پهلوی برای تماشای تنیس در باشگاه نخبگان الجزیرة در قاهره حضور مییافت و گاهی در باشگاههای شبانه در هتلهای نزدیک نیل دیده میشد.[145]
پهلوی پس از نقل مکان به آمریکا، به سرمایهگذاری در املاک و مستغلات در شمال ویرجینیا پرداخت. اولین سرمایهگذاری او و مشاورانش در سال ۱۹۸۲ خرید زمین در تایسونز کورنر بود که یک مجتمع مسکونی در آن با طراحی کامران دیبا، پسرعموی مادرش، ساخت.[49]: ۲۷۷
رضا پهلوی، در مصاحبهای که در روز جمعه ۵ تیر ماه ۱۳۸۸ با خبرنگار نیویورک تایمز، دِبورا سولومون انجام داد، در پاسخ این پرسش که «دین شما چیست؟» گفت:
این مسئلهای خصوصی است اما اگر بر پاسخ من اصرار میورزید، باید بگویم که البته من بر پایه آموزش و اعتقادی راسخ، «مسلمان شیعه» هستم. در واقع خود را انسانی با ایمان و دیندار میدانم.[146]
در تاریخ ۱۸ فوریه ۲۰۱۳، مصاحبه تلویزیون مرکزی چین با رضا پهلوی با واکنش حکومت جمهوری اسلامی روبرو شد.[147] سفارت ایران در پکن، طی بیانیهای شدیداللحن، آن را «بیسابقه، معنا دار و دارای تبعات» و «مداخله آشکار در امور داخلی ایران» خواند.[148] در مصاحبه با این شبکه، رضا پهلوی از «انتخابات آزاد» سخنگفته و خواستار تغییر «سیاستهای قدرتهای جهان در قبال حکومت جمهوری اسلامی» شدهبود.[149]
وی تا به حال سه کتاب نوشته است.
رضا پهلوی در سال ۲۰۰۲ که کتاب نسیم دگرگونی: آینده دموکراسی در ایران و به زبان انگلیسی را منتشر کرد زبان جدیدی برای پیکار سیاسی برگزیده بود: او از تغییر، انتخاب، و حقوق مدنی سخن میگفت.[49] : ۲۸۴ او در این کتاب دیدگاههای خود را در زمینه حمایت از جنبشهای «ناآرامیهای مدنی و قیامهای بدون خشونت» مطرح کرد که این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. زبان او دیگربه جای مهمانیهای پرسروصدا، املاک و کنش مخفی با «ساعت انتخاب» ای که مردم برای دموکراسی و آزادی داشتند در پیوند بود.[49]: ۲۸۴
سایر کتابهای وی بیانیه میثاق با مردم[150] و آزادی برای هممیهنانم نام دارند که هر دو به فارسی نیز برگردانده شدهاند.[151] همچنین در سال ۲۰۰۹ میلادی، کتابی از رضا پهلوی به نام زمان انتخاب (فرانسوی: Iran: L'Heure du Choix, Denoël) به زبان فرانسه منتشر شد.[113]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.