پیامبر پس از عیسی From Wikipedia, the free encyclopedia
جرجیس،[6] سنت جورج (به انگلیسی: Saint George)، یا گئورگ، مطابق منابع مسیحی سربازی از ارتش امپراتوری روم در سدههای سوم و چهارم میلادی بود که به دلیل دست نکشیدن از ایمان خود به مسیحیت کشته شد. جرجیس در مسیحیت قدیس محسوب میشود.
جرجیس | |
---|---|
شهید، پشتیبان انگلستان | |
زادهٔ | کاپادوکیه (ترکیهٔ امروزی) |
درگذشتۀ | ۲۳ آوریل ۳۰۳ لیدا، سوریه فلسطین (امروزه لد، اسرائیل[1][2] |
تکریمشده در | |
بارگاه اصلی |
|
بزرگداشت |
|
نمادها | یک جنگجوی صلیبی در جوشن یا زرهٔ صفحهای، اغلب یک نیزهٔ بلند که صلیب بر سر آن است حمل میکند، سوار بر اسب سفید، اغلب در حال کشتن اژدها. در شرق یونانی و غرب لاتین او را با صلیب سنت جورج که روی زره، یا سپر یا پرچم او نقش بستهاست، نشان میدهند. |
قدیس حامی | کارگران کشاورزی، کشاورزان، کارگران مزرعه؛ سربازان؛ کمانداران؛ زرهپوشان؛ سوارکاران، سوارهنظام، زینسازان؛ شوالیهگری؛ ماموریتهای حفظ صلح؛ بیماریهای پوستی، جذام، سیفلیس؛ گوسفند، چوپانان، پیشاهنگی، انگلستان، گرجستان، کاتالونیا |
او در منابع اسلامی پیامبر محسوب میشود. ابن بابویه و قطب راوندی از ابنعباس روایت کردهاند، که حقتعالی، جرجیس را پیامبر گردانید و او را به سوی پادشاهی که در شام بود (به نام داذانه) فرستاد. در جهان مسیحیت افسانههایی چون کشتن اژدها به او نسبت داده شدهاست. همچنین او را حامی بعضی شهرها و کشورهای مسیحی دانستهاند. مطابق روایتی[7] متعلق به سده ششم میلادی، اصل وی از لُد در فلسطین بودهاست.
در منابع اسلامی آمدهاست: جرجیس معرب گریگر (جرج) است. تولد جرجیس به سال ۳۱۵ میلادی در روم در خانوادهای اصیل و موحد بودهاست. پدرش اناک بن خسرو (از اشراف اشکانی) ساکن فلسطین (از توابع ایران آنروز در زمان ملوک الطوایفی) بوده و از طرف حکومت مرکزی ایران ۱۴ سال بر شمال غرب ایران حکمرانی داشتهاست. جرجیس در ۱۶ سالگی به پیامبری میرسد. جرجیس از پیامبران دوره فترت پس از عیسی نبی بودهاست نه رسول و مبلغ دین عیسی و با واسطه از شاگردان حواریون بودهاست. ظهور وی در ارمنستان به سال ۳۲۹ میلادی بودهاست. وی نبی بوده در روزگار داذانه ملک موصل (اقلیمی بین شام و عراق و خراسان [نیشابور] و آذربایجان) که بتی بنام افلون داشتند. تیرداد، برادر جرجیس، بتپرست و دشمن وی بوده و پس از پدر به حکومت میرسد. جرجیس برای تسهیل تبلیغ و دستگیری فقرا تجارت و مسافرت میکردهاست. آخرین محل اقامت و تبلیغ جرجیس در شام بوده که در آنجا کشته و دفن شدهاست.
دربارهٔ واژه جرجیس در منابع لغوی عربی مطلبی نیامده و لغتنویسان به همین توضیح اکتفا کردهاند که نام پیامبری بودهاست اما، با توجه به منشأ قصه و نوع ترکیب واژه، به نظر میرسد مُعرَّبِ جورج باشد. در قرآن نیز ذکری از جرجیس به میان نیامده؛ اما، در تفاسیر و تواریخ، از پیامبران دوره فترت پس از عیسی شمرده شدهاست.
منبع اصلی قصه جرجیس در متون تاریخی و حدیثی مسلمانان، وهْببن مُنَبِّهاست. گستردهترین روایت این قصه را از طریق ابن اسحاق نقل کردهاست. برطبق روایت طبری، جرجیس از بندگان صالح خداوند و اهل فلسطین بود. وی از جمله کسانی بود که بازماندگان حواریون مسیح را دیده و از آنان اخذ علم کرده و ایمان خود را پنهان داشته بودند. جرجیس شغل بازرگانی داشت و از این طریق به مستمندان کمک میکرد. وی در بذل مال بیدریغ بود، چندانکه گاهی خود تهیدست میشد و سپس به کسب و کار میپرداخت و مال به دست میآورد. در واقع، او برای صدقه دادن کار میکرد وگرنه فقر را بیشتر دوست میداشت. جرجیس، که از فرمانروایی مشرکان بر سرزمین خود احساس ناامنی کرده بود، تصمیم گرفت به نزد داذانه، پادشاه جبار موصل (احتمالاً دیوکلسین، امپراتور روم از ۲۸۴ تا ۳۰۵ میلادی)، برود. وی برای جلب رضایت داذانه، که مشرکان را در آن سرزمین بر او مسلط نکند، مال فراوان به همراه خود برد تا به او هدیه دهد، اما متوجه شد که داذانه بتپرست است و مردم را به سجده کردن بر بتی به نام اِفّلون وامیدارد؛ ازاینرو، مالی را که با خود برده بود، بین مردم تقسیم کرد و او را به ترک بتپرستی دعوت نمود. داذانه هم متقابلاً جرجیس را به بتپرستی خواند و بین آن دو مجادلهای درگرفت و سرانجام پادشاه، جرجیس را مخیر کرد که یا تن به شکنجه دهد یا در مقابل افّلون (بت) سجده کند. جرجیس سجده نکرد و از اینرو، چندبار شکنجه و سپس به حبس همراه با شکنجه محکوم شد، اما به کمک فرشتهای نجات یافت و نزد داذانه بازگشت و اینبار داذانه او را به شکلی وحشیانه به قتل رساند ولی جرجیس این بار، به امر خدا، زنده شد. بار بعدی داذانه دوباره او را به قتل رساند و جرجیس کشته شد. در این میان، همسر داذانه، با دیدن حالات جرجیس، ایمان آورد و به همین جرم به دستور داذانه به قتل رسید. در مجموع ۳۴٬۰۰۰ تن به جرجیس ایمان آوردند که همگی کشته شدند. جرجیس، پس از کشته شدن همسر داذانه، به درگاه خدا دعا کرد و برای خود رفع بلا و مرگ، و برای داذانه و قومش عذاب و نابودی درخواست کرد. خدا دعای او را اجابت کرد و بدین ترتیب، مرگ چهارم و ابدی نصیب جرجیس گردید. در مراحل حبس و شکنجه جرجیس، معجزات و کرامات چندی روی داد، از جمله زنده شدن گاو مرده، سبز شدن گیاهان خشکیده، زنده شدن مردگان و شفایافتن نابینا. در منابع پس از طبری، قصه جرجیس با تغییراتی در برخی جزئیات حوادث و تعبیرات، و گاهی بهطور خلاصه، نقل شدهاست. مقدسی از جمله کسانی است که این قصه را به اختصار آوردهاست. قصه جرجیس در پارهای از منابع حدیثی شیعه، نظیر قصصالانبیاء قطب راوندی، بحارالانوار مجلسی و النور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین جزایری آمدهاست که با نقل طبری و ثعلبی تفاوتهایی دارد. از جمله اینکه در نقل شیعی این روایت، تعبیر «بَعثَاللّه جرجیس الی ملِکٍ بالشام»[8] آمده که نشان میدهد وی را خدا برانگیختهاست. همچنین وقتی پادشاه از او میپرسد: «اهل کجایی؟» او میگوید: «رومیام ولی در فلسطین سکونت دارم» که این نکته در نقل اهل سنّت نیامدهاست. همچنین در نقل شیعی این قصه، جرجیس به چاه انداخته میشود ولی در نقل اهل سنّت، به درون مجسمه توخالی گاوی انداخته میشود. در قصصالانبیاء قطب راوندی، قدیمترین روایت موجودِ شیعی از این داستان، کل حدیث از ابنبابویه نقل شده، اما چون این قصه در هیچیک از کتابهای موجود ابنبابویه وجود ندارد، به نظر میرسد قطب راوندی قصه را از یکی از کتابهای ابنبابویه، که اینک در دسترس نیست، نقل کرده باشد و این کتاب ظاهراً کتابالنبوة ابنبابویهاست که خود او در برخی آثارش به آن اشاره کردهاست. احتمالاً مأخذ اصلی قطب راوندی در قصصالانبیاء همین کتابالنبوة ابنبابویه بودهاست. منبع اصلی ابنبابویه هم در نقل مطالبی از این دست، ظاهراً کتابالمبتداء ابانبن عثمان بَجَلی، مورخ معروف شیعی، است که در بسیاری از آثارش از او حدیث نقل کردهاست. در هر حال مجلسی، پس از ذکر قصه جرجیس، یادآور شده که این قصه در منابع تاریخی مفصّلتر آمده اما چون اعتمادی به سند آن نیست از ذکر آن خودداری کردهاست. در احادیث، جرجیس با عنوان «شهید»، و «سیدالشهدا» خوانده شدهاست. پارهای از ویژگیهای جرجیس، از جمله صبر و شکیبایی، تحمل انواع شکنجه و بتشکنی، با ویژگیهای مشابهی در شخصیت علی بن ابیطالب تطبیق داده شدهاست. در برخی از دعاها نیز به نام جرجیس اشاره شدهاست.[6][9]
در برخی اشعار فارسی از شخصیت جرجیس، به عنوان اُسوه پایداری که بارها مورد امتحان الهی قرار گرفته، یاد شدهاست. همچنین در یک مَثَلِ مشهور فارسی به جرجیس اشاره شدهاست.[6]
روباهی مرغی به دندان گرفت تا آن را بخورد. مرغ برای آخرین درخواست از او میخواهد که پیش از خوردن او نام یکی از پیامبران را به زبان آورد. روباه میدانست با آوردن نام دهانش باز میشود و مرغ را از کف میدهد، نام جرجیس را بر زبان میآورد تا هم به خواسته مرغ عمل کرده باشد و هم دهانش بسته بماند. بر این اساس مَثَلی به وجود آمد تحت این عنوان که فلانی بین این همه پیامبر جرجیس را انتخاب کردهاست و به زرنگی یک شخص در انجام یک عمل اشاره دارد.[10]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.