«خود معلم بایدمحبوب بشودتا آن درس محبوب بشود، معلم وقتی عاشق شدمحبوب میشود، معلم باید انیت ونفس خودش رابگذاردبیرون دروبیایددرکلاس باچهره گشاده وشیرین به امیداینکه من این فرشته هاراکه سپردنددست من، من دلشان راخوش کنم وبه آنهاعلم ومعرفت وچراغ راه بدهم، این مهمترین توفیق برای معلم است، برعکس آنچه که گفتند معلم باید هیبت وجذبه داشته باشد، جذبه معلم عشق اوست، هیبت مال وقتی است که آدم حاکمیت بردلها ندارد، هیبت میگیردبرخودش، اما وقتی آدم عاشق شد شکوه عشق جایگزین آن جذبه وهیبت میشودوطیف فضای محبت همه را آرام میکندودرآن فضای مناسب برای تعلیم وتعلم قرارمی گیردچون تعلیم وتعلم جذبه وجاذبهاست واگریک خللی ایجادبشوددراین رابطه بین معلم وشاگرداین جریان معرفت اصلاً صورت نمیگیردآنچنان که اگرشماکدورتی ازکسی دردلتان باشدحرفهای اورابرمبنای اینکه چه جوابی خواهم دادمی شنوید، واصلا ارتباط تعلیم وتعلم بعدازصاف شدن فضای محبت وفضای عاطفی بین معلم وشاگردصورت میپذیرد.»