فیلسوف و ادیب فرانسوی From Wikipedia, the free encyclopedia
کلود آدرین هلوسیوس (به انگلیسی: Claude Adrien Helvétius) فیلسوف و ادیب فرانسوی است.[1][2]
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. (نوامبر ۲۰۱۵) |
کلود آدرین هلوسیوس | |
---|---|
زادهٔ | ۲۶ ژانویهٔ ۱۷۱۵ |
درگذشت | ۲۶ دسامبر ۱۷۷۱ (۵۶ سال) |
دوره | عصر روشنگری |
حیطه | فلسفه غرب |
مکتب | فایدهگرایی • ماتریالیسم فرانسوی |
علایق اصلی | فلسفه اخلاق • فلسفه سیاسی |
تأثیرگرفته از | |
تأثیرگذار بر |
کلود آدرین هلوسیوس در پاریس فرانسه از یک خانواده از پزشک با نام خانوادگی اصلی شوایتزر (به معنی " سوئیس "؛ Latinized به عنوان Helvétius) به دنیا آمد. پدر بزرگ او یوهان فردریش شوایتزر به خاطر استفاده از گیاه اپیکا برای درمان معروف بود و پدرش پزشک اول به ماریا لیزینسکا، ملکه فرانسه بود. کلود آدرین ابتدا برای آموزش حرفه امور مالی نزد به دایی خود در کان تعلیم یافت. او اوقات فراغت خود را با شعر سرودن پر میکرد. او در سن بیست و سه سالگی، به درخواست ملکه، به یک پست جمعآوری مالیات کشاورزان با درآمد ۱۰۰٬۰۰۰ کرون در سال منصوب شد. سپس او به کمک ثروت و سخاوت خود شروع کرد به نهایت لذت بردن از زندگی. او هرقدر که بزرگتر میشد، به دنبال پیشرفت بیشتر بود، او از موفقیت پییر لویس موپرتیوس به عنوان یک ریاضیدان، از ولتر به عنوان یک شاعر و از مونتسکیو به عنوان یک فیلسوف تقلید میکرد. همسر او، آنه کاترین دو لیگنیویل، با نام رسمی خانم هلوسیوس، صاحب یک تالار هنری با آثار چهرههای برجسته روشنگر بیش از پنج دهه اخیر بود.
در سال ۱۷۵۸، هلوسیوس شاهکار فلسفی خود، با نام " روح " (در ذهن) را منتشر کرد. آموزههای الحادی، فایده گرا و برابری خواهانه آن اعتراض عمومی را برانگیخت و هلوسیوس را مجبور کرد چند بار در آن تجدید نظر کند.
پس از ده سال، زمانی که او ثروتی به اندازه کافی جمعآوری کرد، از پست خود بهطور کلی بازنشسته شد و به املاک خود حومه شهر پاریس رفت جایی که او ثروت خود را در کمکرسانی به فقرا، حمایت از بخش کشاورزی و توسعه صنایع به کار برد. این کار او تحسین بسیاری از فلاسفه را برانگیخت.
خانواده هلوسیوس " شاتو د وور " و خانه خود در پاریس در محله " رو سنت آن " زندگی میکردند.
در سال ۱۷۶۴، هلوسیوس به انگلستان سفر کرده بود، و سال بعد، به دعوت فردریک دوم، به برلین رفت، که آنجا پادشاه او را مورد توجه بسیار قرار داد. او سپس به املاک خود در حومه شهر پاریس بازگشت و باقی عمر خود را به مسالمتآمیز گذراند.
این کار فوراً باعث جلب توجه و تحریک مخالفان توانمند تری، به خصوص ولیعهد لویی پسر ارشد پادشاه فرانسه، لویی شانزدهم شد. دانشگاه سوربن این کتاب را محکوم کرد، در حالی که کشیشها دادگاه را متقاعد میکردند که این کتاب پر از آموزههای خطرناک است. این کتاب به الحاد و بدعت متهم شد و کلیسا و دولت آن را محکوم کردند و به آتش کشیدند. هلوسیوس وحشت زده در برابر طوفان اعتراضات مطرح شده، در سه کتاب بهطور جزئی در آن تجدید نظر کرد. درحالی که او در برابر اعتراضات خود را پاک دین میخواند، کتاب او در پاریس در ملأ عام به آتش کشیده شد.
این امر اثرات منفی بر بقیه فیلسوفان، به ویژه، دنیس دیدرو، و دائرةالمعارف بزرگ او داشت. مقامات مذهبی، به ویژه یسوعیان و پاپ جدید شروع به ترساندن از گسترش بیخدایی کردند و خواستار سرکوب سریع و سخت ' تفکرات مدرن ' شدند. کتاب " روح " در این میان به قربانی تبدیل شد.
این تبلیغ بزرگ علیه این کتاب تقریباً به همه زبانهای اروپایی ترجمه شد. ولتر گفت که این کتاب را فاقد اصالت میداند. روسو اعلام کرد که خیرخواهی بسیار نویسنده باعث دروغگویی او شده است. گریم فکر میکرد که تمام ایدهها در این کتاب از دیدرو گرفته شده. مادام دو دفاند احساس میکرد هلوسیوس مانند یک طوفان برخاست که علناً فکر مخفی همه را گفت. بانو گرافینی ادعا کرد که همه چیزهای خوب در این کتاب از فرهنگسرای او برداشته شده است.
فلسفه هلوسیوس متعلق به مکتب خودپرستی:
این دیدگاه او تا حد زیادی هابزی بود - این عقیده که انسان یک سیستم است که با ترکیبی مناسب از پاداش و مجازات قابل کنترل است و اهداف حکومت حداکثر سعادت است.
طبق نظر هلوسیوس " همه انسانها استعدادهای برابر دارند. او ذهن انسان را به عنوان یک تخته سنگ سفید در نظر گرفته، اما آزاد، نه تنها آزاد از ایدههای ذاتی بلکه آزاد از امیال ذاتی طبیعی و گرایشها. قوانین فیزیولوژیکی اکثراً فاکتورهایی از عوامل محیطی در شخصیت انسانها و قابلیتهای آنهاست. هر گونه نابرابری آشکار که همه انسانها آن را درک میکنند مستقل از سازمانهای طبیعی است، و عامل آنها میل برای شناخت نابرابر است. این تمایل از رنجها شکوفا میشود، که همه انسانها معمولاً آن را با درجه برابر درک میکنند؛ بنابراین ما همه چیز را مدیون آموزش هستیم. بنا براین مهندسی اجتماعی یک عمل اجباری از طرف تواناییهای طبیعی انسان است.
از آنجا که همه انسانها استعدادهای طبیعی یکسانی دارند، هلوسیوس همچنین عقیده داشت که، همه انسانها توانایی مشابهی برای یادگیری دارند؛ بنابراین، آموزش و پرورش از روشهای اصلاح جامعه است.
هلوسیوس در ۲۶ دسامبر ۱۷۷۱ (میلادی) درگذشت.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.