بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه

نیروهای مسلح یمن

از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

نیروهای مسلح یمن
Remove ads

نیروهای مسلح یمن (انگلیسی: Republic of Yemen Armed Forces) مجموعه نیروهای مسلح جمهوری یمن است، که از ارتش یمن، نیروی دریایی یمن و نیروی هوایی یمن تشکیل می‌شود.

اطلاعات اجمالی نیروهای مسلح یمن, بنیان‌گذاری ...

از زمان آغاز جنگ داخلی فعلی در سال ۲۰۱۴، نیروهای مسلح تقسیم شده‌اند؛ در ابتدا بین وفاداران رئیس‌جمهور سابق علی عبدالله صالح و نیروهای طرفدار دولت یمن به ریاست رئیس‌جمهور عبدربه منصور هادی؛ از سال ۲۰۲۴، بین شورای رهبری ریاست جمهوری که به رسمیت شناخته شده بین‌المللی است و شورای عالی سیاسی به رهبری حوثی‌ها. طبق قانون اساسی، رئیس‌جمهور یمن به عنوان فرمانده کل قوا عمل می‌کند.

قبل از سال ۲۰۱۴، تعداد پرسنل نظامی در یمن نسبتاً زیاد بود؛ در مجموع، یمن پس از عربستان سعودی، دومین نیروی نظامی بزرگ در شبه جزیره عربستان را داشت. در سال ۲۰۱۲، کل نیروهای فعال به شرح زیر تخمین زده شدند: ارتش، ۶۶۷۰۰ نفر؛ نیروی دریایی، ۷۰۰۰ نفر؛ و نیروی هوایی، ۵۰۰۰ نفر. در سپتامبر ۲۰۰۷، دولت از بازگرداندن خدمت سربازی اجباری خبر داد. انتظار می‌رود بودجه دفاعی یمن، که در سال ۲۰۰۶ تقریباً ۴۰ درصد از کل بودجه دولت را تشکیل می‌داد، در کوتاه‌مدت همچنان بالا باقی بماند، زیرا طرح سربازگیری اجباری اجرا می‌شود و تهدیدات امنیتی داخلی همچنان رو به افزایش است.

Remove ads

تاریخچه

خلاصه
دیدگاه

سرآغاز

ریشه‌های ارتش مدرن یمن را می‌توان در اواخر قرن نوزدهم جستجو کرد، زمانی که ارتش عثمانی شروع به استخدام نیروهای قبیله‌ای برای ایجاد چهار گردان ژاندارمری و سه هنگ سواره نظام کردند. در سال ۱۹۰۶، ایتالیایی‌ها هزاران یمنی را استخدام کردند و قبل از اعزام آنها به لیبی برای مبارزه با شورش سنوسی در سال ۱۹۱۱، در سومالی‌لند ایتالیا به آنها آموزش نظامی دادند. با آگاهی از دستاوردهای هاشمی‌ها در جریان شورش اعراب، ترکیبی از این نیروها "که همگی پیوندهای محکمی با قبایل محلی مختلف داشتند" در طول جنگ جهانی اول علیه حکومت عثمانی در یمن قیام کردند. اگرچه این شورش به هیچ وجه به اندازه قیام توماس ادوارد لورنس "مشهور به لورنس عربستان" مشهور نبود، اما منجر به خروج ارتش عثمانی شد. پس از اعلام رسمی استقلال از عثمانی در سال ۱۹۱۸، پادشاهی متوکلی یمن تنها در سال ۱۹۲۶ به‌طور بین‌المللی به رسمیت شناخته شد. در آن زمان، یحیی حمیدالدین پادشاه متوکلی یمن کادری متشکل از ۳۰۰ افسر و سرباز عثمانی را برای آموزش ارتش خود نگه داشته بود که اگرچه همچنان حاصل نیروهای قبیله‌ای بود که چیزی بیش از یک نگهبان کاخ نبودند. این نیروها رسماً به شرح زیر سازماندهی شده بود:

  • گارد ویژه امامت: یک واحد ۵ هزار نفری از جنگجویان منتخب ویژه به نام «عُکفه» که کاملاً به شخص پادشاه وفادار بودند.
  • ارتش مناطق دورافتاده: نیرویی تا سقف ۵۰ هزار نفر سواره‌نظام و پیاده‌نظام متشکل از مردان قبایل زیدی که به مدت یک یا دو سال در ارتش خدمت می‌کردند، اما سلاح و آذوقه خود را به همراه داشتند.
  • نیروی زمینی: که در سال ۱۹۱۹ تأسیس شد، شامل چندین گروه از سربازان قبیله‌ای بود. هر قبیله شامل یک ملازم بود که در مورد رفتار، پاداش‌ها و جرایم اعضای قبیله خود گزارش می‌داد؛ اگر یکی از اعضای سربازان قبیله دزدی می‌کرد یا بدون اجازه آنجا را ترک می‌کرد، ملازم و رئیس قبیله خسارت را برای پادشاهه جبران می‌کرد.
  • ارتش دفاعی: که در سال ۱۹۳۶ تأسیس شد، این ارتش متشکل از تمام مردان توانمند از جمله یمنی‌های شهرنشین بود که قادر به حمل سلاح بودند و شش ماه آموزش نظامی دیده بودند. با توجه به اینکه تمام اعضای ارتش دفاعی به مدت ۱۰ سال پس از خدمت اجباری، آموزش‌های دوره‌ای می‌بینند، این ارتش به نوعی ارتش ذخیره تبدیل شده بود.

در اوایل دهه ۱۹۲۰، یک کارخانه مهمات‌سازی توسط یک یوگسلاویایی (یا آلمانی) و یک استرالیایی در صنعا ساخته شد. یحیی پادشاه متوکلی یمن پس از آنکه ارتش او در درگیری‌های نظامی با بریتانیا و در جنگ عربستان و یمن در سال ۱۹۳۴ عملکرد ناامیدکننده‌ای داشت، نیاز به نوسازی و گسترش نیروهای مسلح را احساس کرد و در نهایت شش تانک، ۲۰۰۰ تفنگ، چهار قبضه توپخانه ضدهوایی و مقداری تجهیزات ارتباطی از ایتالیا خریداری کرد، در حالی که عراق تفنگ‌ها و تجهیزات ارتباطی بیشتری فراهم کرد. ایتالیا همچنین یک مدرسه هوانوردی را در صنعا افتتاح کرد. در سال ۱۹۵۴، احمد بن یحیی همچنین همکاری نظامی با مصر برقرار کرد و قاهره در مجموع چهار توپ، شش مسلسل سنگین، ۱۲ مسلسل سبک و ۲۰ تفنگ را به صنعا اهدا کرد و چهار افسر ارتش مصر را به عنوان مستشار نظامی به یمن ارسال کرد.[۴]

نیروهای مسلح یمن شمالی

وقتی دولت جمهوری‌خواه در یک کودتا قدرت را به دست گرفت، بخش زیادی از ثبات و هرگونه حرفه‌ای‌گری باقی‌مانده در ارتش از بین رفت. دولت جدید مجبور شد ارتش جدیدی برای مبارزه با شورشیان سلطنت‌طلب ایجاد کند. اولین مراکز آموزشی و دفاتر استخدام در هر استان تأسیس شدند. مصری‌ها با خدمت به عنوان مشاور و دادن فرصت به افسران یمنی برای تحصیل در آکادمی‌های مصری، نقش قابل توجهی در روند ساخت یک ارتش ملی مدرن ایفا کردند. با کمک مصری‌ها، چهار تیپ کامل پیاده‌نظام تشکیل شد. این تیپ‌ها شامل تیپ انقلاب، تیپ نصر، تیپ توحید و تیپ العربه بودند. یکی از مشکلات ارتش جوان یمن، فقدان رهبری قوی بود. مشاوران مصری نیاز به تشکیل یک فرماندهی نظامی واحد داشتند، بنابراین نهادهای زیر تأسیس شدند:

  • مقام مدیریت ارتش
  • مقام لجستیک
  • مقام کل تسلیحات نظامی
  • اتاق عملیات جنگی به رهبری سروان عبداللطیف ضیف الله[۴]
Thumb
تانک‌های T-34-85 ساخت شوروی در رژه نظامی ارتش یمن شمالی، ۱۹۷۶

بازسازی یمن شمالی پس از جنگ داخلی بسیار مشکل‌ساز بود. این کشور که به شدت در اثر سال‌ها جنگ آسیب دیده بود، اقتصادش رو به زوال بود. ارتش تا ۵۰ درصد از بودجه ملی را مصرف می‌کرد که در مجموع تنها حدود ۹ میلیون پوند بود که برای آن شرایط به طرز ناامیدکننده‌ای ناکافی بود. سیستم لجستیکی ارتش که توسط دولت کنترل می‌شد، نه تنها به اعتماد صنعا به وفاداری فرماندهان محلی وابسته بود، بلکه در معرض فساد و رشوه‌خواری نیز قرار داشت. شوروی که در طول محاصره صنعا با تمام وجود کمک می‌کرد، در تهیه قطعات یدکی و تجهیزات پشتیبانی بیش از پیش بی‌میل شده بود. مسکو همکاری با حزب کمونیست یمن شمالی را ترجیح می‌داد، دولتی که از نظر ایدئولوژیکی به اتحاد جماهیر شوروی نزدیک‌تر بود و بنابراین انگیزه کمی برای حمایت از شمالی‌های مشکل‌ساز داشت. دیری نپایید که عدم حمایت شوروی به‌طور جدی بر توانایی رزمی ارتش یمن شمالی تأثیر گذاشت. همچنین تأثیرات منفی بر روحیه ارتش به‌طور کلی گذاشت و باعث ایجاد شکاف بین پرسنل سنی و زیدی شد. در تلاش برای بهبود اوضاع، فرمانده کل نیروهای مسلح یمن شمالی، سرهنگ حسن العامری، برای درخواست کمک نظامی به پراگ سفر کرد. چکسلواکی مانند اغلب موارد قبل تمام این درخواست‌ها را رد کرد زیرا مطمئن بودند که یمن نمی‌تواند هزینه آن را بپردازد. در عوض، مقامات پراگ سلاح‌های قدیمی از جمله تفنگ‌های قدیمی، مسلسل‌های سبک، موشک‌های ضد زره و یونیفرم ارائه دادند. هنوز مشخص نیست که آیا العامری این پیشنهاد را پذیرفته بود یا نه!

Thumb
رژه سربازان یمن شمالی، ۱۹۷۶

تا ژانویه ۱۹۷۱، اختلافات در میان نیروهای مسلح ۳۰ هزار نفری یمن شمالی به سطحی رسید که العامری مجبور شد چند صد افسر ارتش با پیشینه سنی را اخراج کند، ظاهراً به این دلیل که آنها با تصمیم دولت برای نزدیکی با عربستان سعودی مخالف بودند. بعداً در همان سال، افسران راست‌گرا شروع به توطئه برای تحمیل یک رژیم نظامی کردند، در حالی که ده‌ها افسر چپ‌گرا دستگیر و به توطئه با حمایت احتمالی شوروی و عراق متهم شدند. عامری از ترس کودتای دیگر ارتش را مجدداً سازماندهی کرد تا کنترل واحدهای رزمی توسط فرماندهان سپاه برای پیاده‌نظام، زرهی و توپخانه صرف نظر از منطقه جغرافیایی مسئولیت آنها اعمال شود. او همچنین نیروی ذخیره عمومی را به فرماندهی سرهنگ ابراهیم الحمدی و گارد جمهوری ایجاد کرد که هر دو شامل حدود ۷ هزار سرباز وفادار به دولت بودند. با این وجود، مشکلات مربوط به پرسنل همچنان ادامه داشت. در ژانویه ۱۹۷۱، توطئه‌ای (که ظاهراً توسط مستشاران شوروی سازماندهی شده بود) کشف شد که طی آن چندین خلبان قصد داشتند با هواپیماهای خود به عدن فرار کنند. در تلاش دیگری برای بهبود اوضاع، رئیس‌جمهور ایریانی در دسامبر ۱۹۷۱ از مسکو بازدید کرد و درخواست کمک نظامی اضافی، از جمله تحویل جنگنده بمب افکن‌های میگ-۱۷، کرد. با این حال، شوروی از کمک کرد. تنها بهبودی که نیروی هوایی یمن شمالی در این دوره تجربه کرد، گسترش پایگاه هوایی الدیلمی بود که در همان سال انجام شد.[۴]

نیروهای مسلح یمن جنوبی

ریشه‌های ارتش یمن جنوبی را می‌توان به جنگ جهانی اول، زمانی که اولین گردان یمنی متشکل از اعراب محلی برای مقابله با نیروهای عثمانی که عدن را تهدید می‌کردند تشکیل شد، ردیابی کرد. این واحد در سال ۱۹۲۵ منحل شد اما سه سال بعد با نام نیروهای تحت الحمایه عدن (APL) تحت کنترل نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا تجدید سازمان یافت. بین سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹، نیروهای تحت الحمایه برای محافظت از فرودگاه‌ها و سایر پایگاه‌ها و همچنین برای وظایف پادگانی در جزایر پریم و کاماران خدمت می‌کرد. این نیروها در طول جنگ جهانی دوم با افزودن یک واحد ضدهوایی که در سال ۱۹۴۰ موفق به سرنگونی یک بمب‌افکن ایتالیایی بر فراز عدن شد، تقویت شد. در سال ۱۹۵۷، APL سازماندهی مجدد شد و تحت کنترل ارتش بریتانیا قرار گرفت. چهار سال بعد، تحت کنترل فدراسیون عربستان جنوبی قرار گرفت و رسماً به FRA تغییر نام داد. تا سال ۱۹۶۴، این واحد شامل پنج گردان پیاده‌نظام، یک اسکادران زرهی و یک اسکادران پیام‌رسانی بود. در ژوئن ۱۹۶۷، با اضافه شدن چهار گردان از گارد فدرال (گارد ملی) که در ساختار موجود آن ادغام شدند و تشکیل دهمین گردان، این ارتش تقویت شد. یک سال بعد، سه گردان از لژیون بدوی حضرمی (یک نیروی امنیتی داخلی در منطقه تحت الحمایه عدن) در ارتش آزاد فدرال ادغام شدند. بریتانیا این واحدها را برای جنگ کوهستانی و عملیات با پشتیبانی بالگرد، و برخی حتی برای عملیات امنیت داخلی شهری، آموزش دادند؛ بنابراین، هنگامی که بریتانیایی‌ها در نوامبر ۱۹۶۷ با عجله در مورد انتقال قدرت به جبهه آزادیبخش ملی (NLF) به عنوان نیروی سیاسی غالب در ارتش آزاد مذاکره کردند، دولت جدید توانست دوباره به یک ارتش آموزش دیده و سازمان یافته، هرچند کوچک، دست یابد.

Thumb
علی ناصر محمد به همراه صالح مصلح قاسم، وزیر دفاع، در حال بازدید از واحدهای شرکت‌کننده در رژه نظامی در یمن جنوبی

در ژوئن ۱۹۶۹، یک جناح رادیکال مارکسیستی از جبهه آزادی‌بخش ملی در عدن به قدرت رسید و در ۱ دسامبر ۱۹۷۰، این کشور به جمهوری دموکراتیک خلق یمن تغییر نام داد. نیروهای مسلح نیز بالتبع به نیروهای مسلح جمهوری دموکراتیک خلق یمن تغییر نام داد. متعاقباً، تمام احزاب سیاسی در جبهه آزادی‌بخش ملی (که به جبهه متحد ملی تغییر نام داد) ادغام یا ممنوع شدند، در حالی که دولت روابط بسیار نزدیکی با مسکو برقرار کرد. اتحاد جماهیر شوروی نیز که امیدوار بود تا از طریق یمن بتواند تحولات دریای سرخ، دریای عرب و شاخ آفریقا را کنترل و تحت تأثیر قرار دهد و همچنین ظرفیت خود را برای نظارت بر فعالیت‌های ایالات متحده و متحدانش در خاورمیانه افزایش دهد و حضور نظامی خود را تقویت کند، از این فرصت استفاده کرد. مسکو در حالی که رسماً با هر دو دولت در صنعا و عدن دوست بود، متعاقباً وظیفه کمک به تقویت نظامی یمن جنوبی را بر عهده گرفت. در جمهوری دموکراتیک خلق یمن، این روند با سرعت بیشتری نسبت به یمن شمالی پیش رفت. این نیروها که نه تنها به دلیل آموزش بهتری که نیروهای مسلح محلی قبلاً از بریتانیا دریافت کرده بودند، بلکه به این دلیل که جبهه متحد ملی از نظر ایدئولوژیکی با قبیله‌گرایی مخالف بود و تمام تلاش خود را برای ریشه‌کن کردن آن انجام می‌داد بر همتای شمالی خود برتری داشت. این برتری با ورود مشاوران شوروی در سال ۱۹۶۸ بیشتر تقویت شد. با قوی‌تر شدن روابط با مسکو، یک گروه مستشار نظامی بسیار بزرگتر (که مقر آن در عدن و تحت فرماندهی یک سرلشکر بود) در اوایل سال ۱۹۶۹ تأسیس شد. یک سرهنگ شوروی فرماندهی نیروی هوایی را بر عهده گرفت و دیگری فرماندهی نیروهای زمینی را بر عهده گرفت. دومی نیروهای موجود را به شش تیپ از هر کدام سه گردان (مستقر در عدن، بیحان، القصاب، مکیرس، العند، العبر و مکلا)، یک گردان ارتباطات، گردان آموزشی، آکادمی نظامی، واحد پلیس نظامی و چندین واحد پشتیبانی جزئی سازماندهی مجدد و گسترش داد. علاوه بر این، شوروی در توسعه یک سیستم اطلاعاتی مؤثر مبتنی بر منابع انسانی و فنی و ایجاد یک سیستم لجستیک مؤثر که قادر به پشتیبانی از عملیات سیار باشد، نقش مهمی ایفا کردند و همچنین آموزش‌های پیشرفته، از جمله برای عملیات ضد شورش (COIN) را ارائه دادند.[۴]

Thumb
سرباز یمن جنوبی در رژه، دهه ۱۹۸۰

جنگ داخلی یمن شمالی

Thumb
نبردها در جریان جنگ داخلی یمن شمالی

جنگ داخلی یمن شمالی در سال ۱۹۶۲ آغاز شد و در سال ۱۹۷۰ پایان یافت. این جنگ بین نیروهای جمهوری‌خواه عرب یمن شمالی و نیروهای طرفدار پادشاهی متوکلی یمن درگرفت. سلطنت‌طلبان از حمایت عربستان سعودی و اردن برخوردار بودند، در حالی که جمهوری‌خواهان از حمایت مصر و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بودند و از حدود ۵۵ هزار سرباز مصری نیز استفاده می‌کردند. در مقابل سلطنت‌طلبان از قبایل محلی استفاده می‌کردند.[۵]

فرماندهی سلطنت‌طلبان را محمد البدر (پسر و جانشین احمد بن یحیی) پادشاه متوکلی یمن بر عهده داشت. در مقابل فرماندهان جمهوری‌خواهان را جمال عبدالناصر و عبدالحکیم عامر از مصر و عبدالله السلال از جمهوری عربی یمن تشکیل می‌دادند. در طول این درگیری، بیش از ۵۰ هزار نفر از نیروهای مصر در یمن گرفتار شدند که این امر در طول جنگ شش روزه ۱۹۶۷ با اسرائیل به ضرر مصر تمام شد. پس از شروع جنگ شش روزه نیروهای مصری برای پیوستن به جنگ از یمن عقب‌نشینی کردند. جنگ داخلی با پیروزی نیروهای جمهوری‌خواه به پایان رسید و منجر به تبدیل پادشاهی متوکلی یمن به جمهوری عربی یمن شد. در طول این درگیری بیش از ۱۰۰ هزار نفر از هر دو طرف کشته شدند.[۶]

استفاده از تسلیحات شیمیایی در جنگ داخلی یمن شمالی

اولین حمله در ۸ ژوئن ۱۹۶۳ علیه کاوما، روستایی با حدود ۱۰۰ نفر جمعیت در شمال یمن رخ داد که منجر به کشته شدن حدود هفت نفر و آسیب دیدن چشم‌ها و ریه‌های بیست و پنج نفر دیگر شد. این حادثه به عنوان یک حادثه آزمایشی در نظر گرفته می‌شود و بمب‌ها به عنوان «ساخته شده توسط خود مصری‌ها، آماتوری و نسبتاً بی‌اثر» توصیف شدند. مقامات مصری اظهار داشتند که حوادث گزارش شده احتمالاً ناشی از ناپالم و نه تسلیحات شیمیایی بوده است. گلدا مایر، وزیر امور خارجه وقت اسرائیل، در مصاحبه‌ای اظهار داشت که ناصر در استفاده از گاز علیه اسرائیل نیز تردید نخواهد کرد.[۷]

در طول سال ۱۹۶۴ هیچ گزارشی از تسلیحات شیمیایی وجود نداشت و تنها تعداد کمی در سال ۱۹۶۵ گزارش شد. این گزارش‌ها در اواخر سال ۱۹۶۶ بیشتر شد. در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۶، پانزده بمب شیمیایی دو نفر را کشت و سی و پنج نفر را زخمی کرد. در ۵ ژانویه ۱۹۶۷، بزرگ‌ترین حمله علیه روستای کیتاف رخ داد که باعث ۲۷۰ نفر تلفات، از جمله ۱۴۰ کشته‌شد. هدف حمله ممکن است شاهزاده حسن بن یحیی بوده باشد که ستاد خود را در همان نزدیکی مستقر کرده بود. دولت مصر استفاده از گاز سمی را انکار کرد و ادعا کرد که بریتانیا و ایالات متحده از این گزارش‌ها به عنوان جنگ روانی علیه مصر استفاده می‌کنند. مصر در ۱۲ فوریه ۱۹۶۷، اعلام کرد که از تحقیقات سازمان ملل استقبال می‌کند. در ۱ مارس، دبیرکل وقت سازمان ملل او تانت گفت که او برای رسیدگی به این موضوع «قدرتی» ندارد.[۸]

در ۱۰ مه، روستاهای دوقلوی گهر و قذافه در وادی حیران، جایی که شاهزاده محمد بن محسن فرماندهی آن را بر عهده داشت، مورد بمباران شیمیایی قرار گرفتند و حداقل ۷۵ نفر کشته شدند. صلیب سرخ در جریان قرار گرفت و در ۲ ژوئن، بیانیه‌ای در ژنو صادر کرد و نگرانی خود را ابراز نمود. مؤسسه پزشکی قانونی در دانشگاه برن، بر اساس گزارش صلیب سرخ، بیانیه‌ای صادر کرد مبنی بر اینکه گاز احتمالاً از مشتقات هالوژن - فسژن، گاز خردل، لوئیزیت، کلرید یا سیانوژن بروماید - بوده است.[۷]

حملات شیمیایی پس از جنگ شش روزه به مدت سه هفته متوقف شد، اما در ماه ژوئیه علیه تمام بخش‌های تحت کنترل سلطنت‌طلبان از سر گرفته شد. تخمین تلفات متفاوت است و یک فرض، که محافظه‌کارانه تلقی می‌شود، این است که تسلیحات شیمیایی خردل و فسژن باعث تقریباً ۱۵۰۰ کشته و ۱۵۰۰ زخمی شده‌اند.[۷]

جنگ داخلی یمن ۱۹۹۴

Thumb
نیروهای جدایی‌طلب جنوب در حال استفاده از تانک تی-۵۵ در طول جنگ داخلی

در طول جنگ داخلی یمن در سال ۱۹۹۴، تقریباً تمام نبردهای اصلی علیرغم حملات هوایی و موشکی علیه شهرها و تأسیسات اصلی در شمال، در بخش جنوبی کشور رخ داد. جنوبی‌ها از کشورهای همسایه درخواست حمایت کردند و میلیاردها دلار تجهیزات و کمک مالی، عمدتاً از عربستان سعودی، "که در طول جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، زمانی که یمن از صدام حسین حمایت می‌کرد، احساس خطر می‌کرد" دریافت کردند. ایالات متحده بارها خواستار آتش‌بس و بازگشت به میز مذاکره شد. تلاش‌های مختلف، از جمله تلاش‌های فرستاده ویژه سازمان ملل، برای برقراری آتش‌بس ناموفق بود.[۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]

Thumb
مواضع توپخانه‌ای نیروهای دولتی یمن

رهبران جنوب در ۲۱ مه ۱۹۹۴ جدایی و تأسیس جمهوری دموکراتیک یمن (DRY) را اعلام کردند، اما DRY توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته نشد. هواداران علی ناصر محمد به عملیات نظامی علیه جدایی‌طلبان کمک زیادی کردند و عدن در ۷ ژوئیه ۱۹۹۴ تصرف شد. مقاومت‌های دیگر به سرعت در هم شکست و هزاران نفر از رهبران و پرسنل نظامی جنوب به تبعید رفتند.[۱۱][۱۳]

انقلاب یمن ۲۰۱۱

Thumb
سربازان لشکر اول زرهی صنعا، ۲۲ مه ۲۰۱۱

در مارس ۲۰۱۱، یک ماه پس از آغاز قیام علیه حکومت رئیس‌جمهور صالح، سرلشکر علی محسن الاحمر، فرمانده لشکر اول زرهی، به معترضان پیوست و صدها سرباز و چندین تانک را برای محافظت از شهروندان معترض به کار گرفت. تانک‌های رقیب لشکر اول زرهی و گارد جمهوری در صنعا با یکدیگر روبرو شدند.[۱۴]

تیپ ۱۱۹ ارتش یمن که به مخالفان پیوسته بود، عملیاتی مشترک با تیپ‌های ۳۱ و ۲۰۱ که هنوز به صالح وفادار بودند، آغاز کرد و در ۱۰ سپتامبر شهر زنجبار را از دست شبه‌نظامیان اسلام‌گرا که از هرج و مرج در کشور برای گسترش نفوذ خود سوءاستفاده کرده بودند، بازپس گرفت.[۱۴]

در ۱۷ سپتامبر، حداقل یک سرباز شورشی در درگیری با نیروهای وفادار در صنعا در نزدیکی میدان مرکزی شهر، در حالی که سعی داشت از اردوگاه معترضان در برابر نیروهای امنیتی محافظت کند، کشته شد. پس از آنکه قبایل ضد دولتی در ۲۰ سپتامبر یک پایگاه ارتش وفادار در شمال صنعا را تصرف کردند و ۳۰ سرباز را به اسارت گرفتند، دولت با حملات هوایی پاسخ داد که منجر به کشته شدن تا ۸۰ غیرنظامی شد.[۱۵]

تصرف یمن توسط حوثی‌ها

Thumb
تظاهرات حوثی‌ها در صنعا

در طول انقلاب ۲۰۱۱، جمعیت زیادی از حوثی‌ها در اعتراضات شرکت کردند. وقتی قیام مسلحانه آغاز شد، حوثی‌ها از این فرصت برای تصرف شمال یمن استفاده کردند. وقتی علی عبدالله صالح جای خود را به عبدربه منصور هادی به عنوان رئیس‌جمهور داد، قرار بود هادی به مدت دو سال رئیس‌جمهور شود. حوثی‌ها همچنین در کنفرانس گفتگوی ملی که با میانجیگری سازمان ملل و شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد، شرکت کردند تا دوره ریاست جمهوری هادی را ۱ سال افزایش دهند و به او اجازه دهند اصلاحات گسترده‌ای را در تمام مقامات غیرنظامی، اقتصادی و نظامی اعمال کند. این کار برای پاکسازی تمام مقامات از وفاداران صالح بود. اما کنفرانس گفتگوی ملی همچنین به هادی اجازه داد تا یمن را به یک سیستم فدرال شش منطقه‌ای تبدیل کند. حوثی‌ها حمایت خود را از سیستم منطقه‌ای فدرال قطع کردند. پس از تصمیم هادی برای افزایش قیمت سوخت و حذف یارانه‌های مختلف، حوثی‌ها پیشروی به سمت تمام استان‌های یمن را برای تکمیل تصرف یمن آغاز کردند. حجه و عمران اولین اهداف بودند و پس از آن شهر دماج با اکثریت سنی را محاصره کردند. پس از وقایع مصر، عربستان سعودی مجبور شد اخوان المسلمین را یک سازمان تروریستی اعلام کند و در نتیجه حمایت خود را از حزب اصلاح در یمن قطع کند. این امر به حوثی‌ها اجازه داد تا تیپ زرهی ۳۱۰ در عمران را تصرف کنند و فرمانده آن را اعدام و یک حوثی را جایگزین او کنند. پس از این، حوثی‌ها به سمت صنعا پیشروی کردند و خود را با کنگره عمومی خلق (GPC) وفادار به صالح متحد کردند. از آنجایی که نیروهای ویژه یمن و گارد جمهوری به GPC وفادار بودند، این امر به حوثی‌ها اجازه داد تا چندین پایگاه آنها را در صنعا تصرف کنند. این اولین حضور حوثی‌ها در صنعا بود. در نتیجه، نیروی هوایی یمن (YAF) حملات هوایی سنگینی را به ستون‌های نیروهای حوثی در خارج از صنعا انجام داد. این امر باعث تلفات زیادی برای آنها شد اما مانع پیشرفت آنها نشد. حوثی‌ها پیشروی کردند و فرماندهی عالی ارتش یمن را تصرف کردند. هادی وحشت کرد زیرا مجتمع ریاست جمهوری توسط حوثی‌ها محاصره شده بود. سرانجام، جنگ با امضای توافق صلح و مشارکت بین حوثی‌ها و هادی پایان یافت. این شامل جایگزینی کل کابینه هادی نیز می‌شد. حوثی‌ها این را فرصتی برای ردیابی و دستگیری متحدان حزب اصلاح در صنعا دیدند. آنها همچنین سعی کردند کنترل خود را بر کل ارتش یمن اعمال کنند، اما وقتی افسران از اطاعت آنها امتناع کردند، آنها را با افراد مورد علاقه خود جایگزین کرده و با این کار، حتی نیروی هوایی ناآرام یمن را نیز به دست گرفتند. پس از این، عناصر باقی مانده از شبه نظامیان حزب اصلاح، گارد ریاست جمهوری و بقایای واحدهای نظامی وفادار به هادی تصمیم به جنگ گرفتند. خشونت در پایتخت زمانی به اوج خود رسید که حوثی‌ها آخرین تلاش خود برای تصاحب قدرت را آغاز کردند، زمانی که گارد ریاست جمهوری را از محوطه ریاست جمهوری بیرون راندند و اردوگاه بلاد الروس، پایگاه اصلی گروه MBG (گروه موشکی) و همچنین پایگاه هوایی الدیلمی و ساختمان وزارت دفاع در صنعا را تصرف کردند.[۱۶][۱۷]

مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی در یمن

Remove ads

سازمان

خلاصه
دیدگاه
Thumb
سربازان یمنی، اوت ۲۰۱۱

ارتش یمن به نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و گارد ریاست جمهوری تقسیم می‌شود.

ارتش در قالب هشت تیپ زرهی، ۱۶ تیپ پیاده، شش تیپ مکانیزه، دو تیپ کماندویی هوابرد، یک تیپ موشک زمین به زمین، سه تیپ توپخانه، یک نیروی گارد مرکزی، یک تیپ نیروی ویژه و شش تیپ پدافند هوایی سازماندهی شده است که شامل چهار گردان توپخانه ضدهوایی و یک گردان موشک زمین به هوا است.[۱۸]صالح که خود از طریق کودتا به قدرت رسیده است، در انتخاب فرماندهانی که وفاداری‌شان توسط پیوندهای قبیله‌ای تضمین شده باشد، بسیار محتاط بوده است. اعضای قبیله سنحان صالح، تمام مناطق نظامی و اکثر پست‌های امنیتی بالا را کنترل می‌کنند و فرماندهان از روابط خونی یا نزدیکی با صالح برخوردارند. فرماندهان مستقیماً به رئیس‌جمهور گزارش می‌دهند، خارج از مجاری عادی وزارت دفاع و بدون مجوز قانون اساسی! آنها تقریباً در هر جنبه‌ای از حکومت منطقه‌ای، مرجع نهایی هستند. در عمل، آنها مانند شیوخ قبایل و فرمانداران ارشد رفتار می‌کنند و مدارس جدید، پروژه‌های آب و پول را تقسیم می‌کنند. با وجود تلاش‌های دوره‌ای برای ادغام واحدهای نظامی، فرماندهان عمدتاً از قبایل منطقه‌ای نیرو جذب می‌کنند.

از سپتامبر ۲۰۰۵، سرتیپ علی محسن الاحمر، فرمانده منطقه شمال شرقی، قدرتمندترین فرد دد بین این نخبگان نظامی است. فرمانده منطقه شرقی، سرتیپ محمد علی محسن است. منطقه شرقی شامل استان‌های حضرموت و المهره است. علی فرج فرمانده منطقه مرکزی است که شامل الجوف، مأرب، البیضاء و شبوه می‌شود، در حالی که عبدالعزیز الثابت فرمانده جنوب است که کنترل عدن، تعز، لحج، الضالع و ابین را بر عهده دارد. در نهایت، سرتیپ عوض بن فرید فرماندهی منطقه مرکزی، از جمله پایتخت، صنعا را بر عهده دارد. به استثنای علی محسن، همه این فرماندهی‌ها در معرض تغییر یا جابجایی دوره‌ای هستند.

نیروی هوایی شامل یک نیروی پدافند هوایی است.[۱۸] یمن همچنین قبلاً سفارش سیستم‌های پدافند هوایی تور را داده بود که بسیار پیشرفته‌تر از سیستم‌های پدافند هوایی پیشین خود بود.

در سال ۲۰۰۱، شورای دفاع ملی یمن خدمت سربازی اجباری دو ساله موجود را لغو کرد و در عوض به داوطلبان برای پر کردن پست‌های نظامی و امنیتی تکیه کرد. در سال ۲۰۰۷، دولت یمن اعلام کرد که برای مقابله با بیکاری، خدمت سربازی اجباری را دوباره برقرار خواهد کرد. انتظار می‌رفت تقریباً ۷۰۰۰۰ نیروی جدید به ارتش بپیوندند.

رؤسای ستاد کل
احمد علی الاشولآوریل ۲۰۰۶دسامبر ۲۰۱۴
حسین خیراندسامبر ۲۰۱۴۵ آوریل ۲۰۱۵
محمد علی المقدسی۴ مه ۲۰۱۵۵ سپتامبر ۲۰۱۷
سرتیپ طاهر علی العقیلی۵ سپتامبر ۲۰۱۷[۱۹]۸ نوامبر ۲۰۱۸[۲۰]
عبدالله سالم النخعی۸ نوامبر ۲۰۱۸۲۸ فوریه ۲۰۲۰[۲۱][۲۲]
صغیر بن عزیز۲۸ فوریه ۲۰۲۰[۲۱]اکنون
Remove ads

بودجه

هزینه‌های نظامی یمن از نظر تاریخی یکی از سه هزینه بزرگ دولت بوده است. بودجه دفاعی از ۵۴۰ میلیون دلار آمریکا در سال ۲۰۰۱ به حدود ۲ تا ۲٫۱ میلیارد دلار آمریکا در سال ۲۰۰۶ افزایش یافت که تا سال ۲۰۱۲ به ۳٫۵ میلیارد دلار رسیده بود. طبق گفته دولت ایالات متحده، بودجه نظامی یمن در سال ۲۰۰۶ حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی آن را تشکیل می‌دهد.[۲۳]

نیروهای شبه‌نظامی

در سال ۲۰۰۹، نیروی شبه‌نظامی یمن حدود ۷۱ هزار نیرو داشت. تقریباً ۵۰ هزار نفر از آنها سازمان امنیت مرکزی وزارت کشور را تشکیل می‌دادند؛ آنها به طیف وسیعی از سلاح‌های پیاده‌نظام و نفربرهای زرهی مجهز بودند. ۲۰ هزار نفر از آنها نیروهای مسلح قبایل بودند. یمن در حال ایجاد یک گارد ساحلی کوچک تحت نظر وزارت کشور بود و تکنسین‌های نظامی دریایی را برای پایگاه‌های عدن و مکلا آموزش می‌داد.[۲۴]

نیروی زمینی

نیروی هوایی

نیروی دریایی

منابع

پیوند به بیرون

Loading related searches...

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.

Remove ads