گروهی از شیعیان دوازده امامی From Wikipedia, the free encyclopedia
شیخیه یا شیخیگری نام فرقه ای از شیعیان دوازده امامی است که در اوائل قرن ۱۹ میلادی توسط احمد بن زین الدین احسائی بنیانگذاری شد.[1] پس از احمد احسائی بهترتیب شاگردش سید کاظم رشتی و سپس محمدکریمخان کرمانی جانشین شدند. بعد از محمد کریم، شیخیه به دو دسته عمدهٔ کرمانیه و باقریه تقسیم شد. علی محمد باب در هنگام حضور در کربلا از شاگردان سید کاظم رشتی بود. بهطور کلی مکتب شیخیه سعی بر اجرای احکام دین از طریق قرآن و امامان دارد.[2]
معروفترین کتب شیخیه عبارتند از: شرح الزیارة الجامعة الکبیرة - شرح العرشیة -ابواب الایمان - عالم ذر- در جواب باب - ارشاد العوام- دقائق العلاج-شرح المشاعر - شرح آیة الکرسی - دلیل المتحیرین -ارشاد العوام - الفطرة السلیمة - طریق النجاة - فصل الخطاب - الکتاب المبین - کفایة المسائل - مصباح السالکین - ینابیع الحکمة - صواعق البرهان - زینبیة - اسرار الشهادة - اجتهاد و تقلید - فهرست - اجتناب - التقلید - دوستی دوستان.[3]
سیدکاظم رشتی متولد ۱۲۱۲ق جانشین احمد احسایی است. سیدکاظم رشتی (سیدکاظم بن قاسم حسینی رشتي گیلانی حائری (کربلایی) اجدادش از سادات حسینی مدینه بودهاند. او در رشت متولد شد. در جوانی به یزد رفت و از مریدان و شاگردان احمد احسایی گردید. سیدکاظم رشتی مقیم کربلا گردید و تا پایان عمر در این شهر به ترویج و تدریس مکتب شیخیه پرداخت. گفته میشود او بالغ بر یکصدو پنجاه جلد کتاب و رساله در تبیین و تفسیر مکتب شیخیه و آرای احمد احسایی نگاشتهاست.
محمدکریم خان کرمانی سومین مقتدای سلسله شیخیه که بعد از سید کاظم رشتی رهبری و پیشوایی این مکتب را بر عهده گرفت؛ بنابراین او سومین رهبر شیخیه محسوب میشود.[4][5][1]
بعد از سید کاظم رشتی برخی از شاگردان وی محمدکریمخان کرمانی را جانشین وی دانستند. از او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب و رساله به جا ماندهاست که بیشتر مباحث آن در خصوص حکمت الهی شیعی است. محمد کریم خان فرزند ابراهیم خان ظهیر الدوله والی کرمان است که پسر عمو و داماد فتحعلی شاه قاجار بود.
شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن محمدکریمخان، «کریمخانیه» نیز گفتهاند. از ویژگیهای این سلسله احترام و ادب خاص به اهل بیت پیامبر اسلام و همچنین در رفتارهای فردی شان با خود و دیگران میباشد.
پس از محمد کریم خان کرمانی، دو پسر وی به نامهای محمد خان کرمانی و سپس زینالعابدین خان کرمانی جانشین پدر شده و به پیشوائی شیخیه رسیدند. پس از آنها ابوالقاسم خان ابراهیمی (۱۳۱۴–۱۳۹۰ ه.ق) فرزند زین العابدین خان به پیشوائی رسید. پس از او فرزندش عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول انقلاب ایران بدست گروهی به نام الفتح کرمان ترور شد (۱۳۵۸ ه.ش) و بعد از وی پیشوایی بر عهده سید علی موسوی در بصره قرار گرفت که در سال ۱۴۳۶ قمری درگذشت. طرفداران این فرقه در حال حاضر بیشتر در شهرهای کرمان، تهران، خرمشهر، تبریز، بناب، زنوز، مشهد، شیراز، بصره و کربلا زندگی میکنند.
«باقریه» پیروان میرزا محمد باقر شریف طباطبایی بودند. او نخست نماینده محمد کریم خان کرمانی در نایین و همدان بود. اما پس از فوت استادش با جانشین او به مخالفت برخاست و از شیخیه کرمان جدا شده.
پس از واقعه قتل و غارت شیخیه همدان در ماه رمضان ۱۳۱۵ هجری قمری، به جهت حفظ جان خود از همدان به تهران جهت عرض حال به حاکم زمان هجرت نمود ولی به دلیل نیافتن جواب دلخواه از حاکم کشور به جندق رفت. او سالیان متمادی در جندق سکنی گزید و از نائین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان و مشهد و تهران مقلدینی یافت.
شیخیه آذربایجان پیرو میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقةالاسلامیه» نیز گویند. پس از میرزا شفیع، پسرش میرزا موسی و بعد از وی میرزا علی معروف به ثقةالاسلام دوم و پس از وی برادرش میرزا محمد به ریاست این طایفه رسید.
طایفه دیگر شیخیه «حجتالاسلامی» هستند که پیرو میرزا محمد مامقانی هستند.
طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند ملاباقر اسکوئی میباشند. وی از شاگردان سید کاظم رشتی بود که پس از فوت ایشان دعوی جانشینی او را کرد، عمده مقلدین ایشان در کویت زندگی میکنند و پیشوای ایشان آقا رسول احقاقی است.[6]
عقاید شیخیه در اصول و فروع دین و همه احکام شرع برگرفته قرآن و سنت محمد و اخبار و احادیث ائمه شیعه است، و بهطور خلاصه شیخیه شیعیانی هستند که در جزئی و کلی سعی در تبعیت امامان داشته و جز گفته آنها اعتماد نمینمایند و در بیان فضائل محمد و آل محمد نیز سعی داشته و میگویند که نباید تصور شود که معارف اسلام منحصر به همین احکام ظاهری عبادات و معاملات است، و آن عده را که فقط به همین ظاهر اسلام اکتفا کردهاند مقصر میدانند؛ و همچنین معتقدند که عقاید آن عده از صوفی مذهبان که دین را صرفاً امور باطنی میدانند و ظواهر عبادات را ترک کردهاند ناقص است و انسان را به ترقی و تعالی که مقصود از آفرینش اوست نمیرساند، بلکه دین حق آن است که همه ظواهر را بپذیریم و به آنها عمل نمائیم در عین اینکه سعی میکنیم اصل و باطن و حقایق آن مطالب را هم بقدر استعداد فراگیریم و به هر صورت این مطلب مسلم است که عقاید شیخیه همان عقاید شیعه جعفری دوازده امامی است.[7]
شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل توحید، نبوت، امامت و تولی و تبری یا به عبارت دیگر معرفت مجتهد جامعالشرایط میدانند[8]
مخالفان ایشان معتقدند شیخیه دربارهٔ مقام ائمه راه غلو پیمودهاند و برای آنها مقام خدایی قائل شدهاند زیرا قبر را قبله قرار میدهند در حالی که این مطلب از جهت احترام به ائمه و استناد به احادیث واقع شدهاست. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه» و خود را «پشتسری» میخوانند. البته شیخیه برای عقاید خود نسبت به امامان به زیارات رسیده از اهل بیت خصوصاً زیارت جامعه کبیره استناد میکنند.[1] همچنین از دیگر عقاید مکتب شیخیه این است که امام زمان با همین لباس ظاهری در میان مردم زندگی میکنند و میخورند و میآشامند و اما از نظرها غایب هستند.
بابیان و سپس بهائیان، شیخیه را جد روحانی نهضت خود می دانند که راه را برای باب و بهاء آماده کرده است و بدین ترتیب شیخیه هدف غایی را انجام داده و دیگر موضوعیت ندارد.[10] به گفته موجان مومن و پیتر اسمیت، بیش از نیمی از «برجستهترین» گروندگان به بابی در چهار سال اول دعوت باب، شیخی بودند.[11] رکن رابع یعنی نیابت امام زمان که از عقاید شیخیه است مستمسک سید علی محمد شیرازی برای ادعای بابیت شد. سید علیمحمد شاگرد سید کاظم رشتی دومین رهبر شیخی بود.[12]
یکی دیگر از شباهت های کلیدی بین شیخیه و بابیت و بهائیت، تأکید مشترک آنها بر درک نمادین و تمثیلی از متن دینی است.[13]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.