آرامگاه کوروش بزرگ
اثر ثبتشده در فهرست آثار ملی ایران From Wikipedia, the free encyclopedia
اثر ثبتشده در فهرست آثار ملی ایران From Wikipedia, the free encyclopedia
آرامگاه کورش بزرگ مقبره کوروش دوم هخامنشی است، با بنایی بیپیرایه و معماری منحصربهفرد، که در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخهای پاسارگاد قرار دارد.[۲] این بنا از همه سوی دشت مرغاب پیداست، بهویژه اگر از سمت جنوب غربی از راه باستانی گذر کنیم و از تنگه بلاغی وارد دشت شویم، نخستین چیزی که جلب توجه میکند آرامگاه کوروش است.[۳] این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاست.[۴]
آرامگاه کوروش بزرگ | |
---|---|
نام | آرامگاه کوروش بزرگ |
کشور | ایران |
استان | فارس |
شهرستان | پاسارگاد |
بخش | پاسارگاد |
اطلاعات اثر | |
نامهای قدیمی | مسجد مادر سلیمان، مشهد مادر سلیمان، مشهد ام نبی |
نوع بنا | ساختمان هرمی شکل از جنس سنگ آهک |
سالهای مرمت | بار اول در سال ۱۳۵۰ خورشیدی و بار دوم بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ خورشیدی |
کاربری | آرامگاه |
دیرینگی | ساخته شده قبل از سال ۵۲۹ پیش از میلاد مسیح |
دورهٔ ساخت اثر | هخامنشی |
بانی اثر | کوروش بزرگ |
مالک فعلی اثر | سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۱۹ |
تاریخ ثبت ملی | ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ خورشیدی[۱] |
اطلاعات بازدید | |
آدرس | |
آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمدهاست.[۵] از قدیمیترین توصیفهای مربوط به آرامگاه کوروش میتوان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشیاش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شدهاست:[۶] قسمتهای پایینی آرامگاه از سنگهایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل میدادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد بهسختی میتوانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایههایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستیندار و سایر لباسهای بابلی روی آن قرار داشتند. شلوارها و جامههای مادی در اتاق یافت میشد، بعضی تیره و بعضی به رنگهای دیگر بودند. گردنبند، شمشیر، گوشوارههای سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند.
در سال ۵۲۹ پیش از میلاد، کوروش به قبایل سکاها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد. وی را در این مقبره دفن کردند.[۷]
آرامگاه کوروش در گوشهٔ جنوبیِ محوطهای جا دارد که زمانی بوستان شاهیِ پاسارگاد بودهاست و از سنگهای آهکیِ سفیدی که به زردی متمایل است و احتمالاً از معدن سیوند تأمین شدهاست، بنا شدهاست. ساختمان آرامگاه ۲۵۰۰ سال در برابر عوامل مخرب طبیعی و غیرطبیعی پایداری کردهاست و هنوز در دشت پاسارگاد پابرجاست. قاعده یا زیربنای اصلی آن سکویی است سنگی که طرح آن یک مربعمستطیل به طول ۱۳٫۳۵ متر و عرض ۱۲٫۳۰ متر میسازد. این ساختمان از دو قسمتِ کاملاً متمایز تشکیل شدهاست؛ یک سکوی سنگی ششپلهای، و یک اتاق با سقف شیروانی بر فراز پلهٔ ششم.[۹]
ارتفاع کلیِ بنا اندکی بیش از ۱۱ متر است. سکوی اول — که پلهٔ اول را تشکیل میدهد — ۱۶۵ سانتیمتر ارتفاع دارد، اما حدود ۶۰ سانتیمتر آن در اصل نتراشیده و پنهان بودهاست؛ یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتیمتر ارتفاع داشتهاست. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعدهٔ اتاق آرامگاه را تشکیل میدهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.[۱۰]
اتاق آرامگاه دارای ۳٫۱۷ متر طول، ۲٫۱۱ متر عرض، و ۲٫۱۱ متر ارتفاع است. دیوارش ستبر است و تا ۱٫۵ متر ضخامت دارد و از چهار ردیف سنگِ نیکتراشیده درست شدهاست. ردیفهای اول و دوم بلندتر از ردیف سوم و چهارماند و در ضلع شمال غربی ظاهراً دری دولنگه که بهصورت کشویی باز میشد، وجود میداشت که اینک از بین رفتهاست. مدخل کنونی ۷۸ سانتیمتر پهنا و ۱۴۰ سانتیمتر بلندی دارد و آستانهٔ آن نیز عمیق است. در هر یک از دو گوشهٔ آستانهٔ کوچک، یک فرورفتگی برای پاشنهٔ درها درست کردهاند و شیارهایی افقی به عمق ۱۶ سانتیمتر در یک سمت و ده سانتیمتر در سمتی دیگر، تا دو لنگه در هنگام بازشدن در آنها راه یابند و جای گیرند.[۱۱]
در پیشانی اتاق آرامگاه، یعنی در مثلث بالای درگاه، یک گل بسیار آراسته نقش کرده بودند که امروز تنها نیمی از آن، آن هم به صورت بسیار ضعیف، باقی ماندهاست. مسافری اروپایی به نام یوهان آلبرشت فون ماندلسلو در سال ۱۶۳۸ میلادی این گل را دیدهاست و تصویر آن را نیز در نقشی که از آرامگاه کوروش کشیده، آوردهاست، ولی تا مدتها این نقش از یاد رفته بود یا به صورت دیگری تعبیر میشد، تا آنکه دیوید استروناخ در سال ۱۹۶۴ میلادی آن را بازیافت و توصیف و تفسیر کرد. گل مورد بحث ۱۲ پَرِ اصلی میداشت که خارج از محوطهٔ آن ۲۴ پَرِ دیگر و بیرون از اینها ۲۴ پَرِ نوکدارِ دیگر آورده بودند.[۱۲] این نقش به تصویر خورشید میماند و با توجه به اینکه ایرانیان نام کوروش را با خورشید تطابق داده بودند، این گل خورشیدی نماد و مظهر شخص کوروش و نمودار مقام روحانی او نزد ایرانیان بودهاست.[۱۳]
سقف آرامگاه از درون صاف و ساده است، ولی از بیرون شیروانیشکل است و شیب دوطرفهٔ ان به شکل عدد هشت است. این سقف از دو سنگ گرانپیکر ساخته شدهاست که بر روی آن یک سنگ هرمی به قاعدهٔ ۶٫۲۵ متر در ۳ متر و به کلفتی نیم متر قرار گرفتهاست و بر روی آن، سنگ بالای سقف جای میداشت، که اکنون موجود نیست. گمان میرود که طبق سنت هخامنشی، برای سبک شدن و بهتر جابهجا کردن سنگهای گران، داخل سقف را گود کردهاند.[۱۴] فرصتالدوله شیرازی به وجود فضای خالیِ میان سقف درون و سقف شیببامی بیرون پی بردهبود و آن را محل دفن مرده دانسته بود:[۱۵]
سقف آن [آرامگاه] از طرف بیرون شیببامی است، ولی از درون مسطح است؛ لهذا از پشت این سقف مسطح اندرون تا زیر مقعر سقف بیرون مجوف [= خالی] است به شکل مثلث، و آنجا محل دفن مرده بوده و در زمانهای گذشته پشت بام را سوراخ کرده و سنگهایش را شکستهاند. بعضی از اهالی که از آنجا بالا رفته، آن دخمه را دیدهاند، مذکور بودند که در آن تابوت از سنگ نهادهاند و مرده در آن تابوت بوده. اکنون جسد هَباءِ منثور است [مثل غبارِ پراکنده است].
این قسمت میانتهی که فرصت شیرازی از آن یاد میکند، عبارت است از یک گودی به طول ۴٫۷۵ متر که حدود یک متر عرض دارد و ۸۵ سانتیمتر عمق. برای اینکه درازیِ این گودی استقامتِ سقف را متزلزل نکند، آن را دوتکهای ساختهاند.[۱۶] ولی این نظر که فضای خالی محل قرار گرفتن تابوت یا حتی دو تابوت (با توجه به تقسیم فضای میانتهی به دو) بودهاست، در گذشته طرفدارانی داشتهاست.[۱۷]
کف اتاقِ آرامگاه از دو تختهسنگ سترگ تشکیل شدهاست. طبق گزارش جرج کرزن (۱۸۹۲م) تختهسنگ بزرگتر از حفرههای بزرگی که در آن کنده شده بود آسیب دیده بود. احتمالاً برای اینکه معلوم شود زیرش چیست.[۱۸]
بنای آرامگاه بدون ملاط ساخته شده بود، ولی بستهای فلزیِ دُمچلچلهای، سنگهای آن را به هم متصل میکرد که تقریباً همهٔ آنها را کنده و برده بودند و گودیهای ناخوشایندی به جای گذارده بودند که به استقامت بنا آسیب میرساند. تیمی تحت سرپرستی علیرضا شاپور شهبازی، تا آنجایی که میشد این گودیها را با تکهسنگهایی که از معدن سیوند آورده بودند، تعمیر کرد.[۱۹]
کسانی که در قرن نوزدهم از آرامگاه بازدید کردهاند و مشاهداتشان را ثبت کردهاند، سخن از ستونهای دورِ آرامگاه کوروش راندهاند.[۲۰] لیک در حال حاضر اثری از این ستونها و سایر بناهای اطراف آرامگاه نماندهاست. برای نمونه، فرانتس هاینریش وایسباخ، محقق و خاورشناس آلمانی، که در اواخر قرن نوزدهم میلادی از پاسارگاد بازدید کرده و شرحی از بناهای موجود در پاسارگاد نوشتهاست، توصیفی به شرح زیر از ستونهای دورِ آرامگاه کوروش دادهاست:[۲۱]
سه طرف آرامگاه را ۲۲ ستون احاطه کردهاند. اثراتی از دیواری دولایه که ستونها را احاطه کردهاست دیده میشود. طول هر یک از ردیف ستونهایی که مقابل هم قرار گرفتهاند ۳۰ متر و طول ردیف ستونهایی که به این دو ردیف عمود است ۳۲ متر است. طول دو ردیف مقابل هم از دیوار داخلی ۳۵ متر و طول بخش دیگر از دیوار داخلی ۴۲ متر است. در اینکه دیوار خارجی از ابتدا وجود داشتهاست، شک و تردید هست. دیوار خارجی دیوار عظیمی است که باقیماندههایی از یک دروازه بدان تکیه کردهاست.
چند دهه پیش از وایسباخ، کِر پورتر که در سال ۱۸۱۸م از آرامگاه دیدن کرده بود، دیدههای خود را از وضعیت ستونها چنین بیان کردهاست:[۲۲]
یک منطقهٔ وسیع که محدودهٔ آن به وسیلهٔ پایهٔ ۲۴ ستونِ گِرد مشخص شدهاست، ساختمان [آرامگاه] را به مانند یک مربع در میان گرفتهاست. قطر هر ستون ۳ پا و ۳ اینچ [تقریباًّ ۹۹ سانتیمتر] است. هر ضلع مربع توسط ۶ ستون کامل میشود که فاصلهٔ هر ستون از ستون کناریاش ۱۴ پا [تقریباً ۴٬۲۷ متر] است. ۱۷ ستون هنوز ایستاده هستند، ولی دور و برشان انباشته از آشغال است، و خامدستانه توسط دیواری گِلی به هم وصل شدهاند.
دربارهٔ منشأ سبک معماریِ بنا نظرات متفاوتی ابراز شدهاست. طیف این نظرات گسترده است و شامل منشأ یونانیِ آسیای صغیر، میانرودی، مصری، عیلامی، و ایرانیِ اصیل میشود. بهرام فرهوشی دربارهٔ پوشش خرپشتهای روی آرامگاه کوروش نوشتهاست که گورهای آریائیانی که نخستین بار به سیلک آمدهاند نیز به همین ترتیب پوشانده شدهاست، و این میرسانَد که هنوز نخستین پادشاهان هخامنشی آرامگاههای خود را بنابر رسم قدیم و بهطوریکه در نواحی بارانخیز شمال ایرانزمین معمول بوده، میساختند.[۲۳]
آریان، استرابون و پلوتارک به تفصیل از مقبرهٔ کوروش سخن راندهاند. آریان نوشتهاست که روی آرامگاه کوروش نوشتهای به خط میخی پارسی باستان وجود داشت به این مضمون:[۲۴]
ای انسان، من کوروش پسر کمبوجیه هستم که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه و بر من رشک مبر.
این نوشته با اختلاف بسیار کمی توسط استرابون و پلوتارک نیز نقل شدهاست.[۲۵] اگرچه تحقیقات جدید درستی وجود چنین نوشتهای در آرامگاه کوروش را زیر سؤال بردهاست اما ساختار ساده و بدون تزئین بنا مضمون همین نوشته را منتقل میکند.[۲۶]
داندامایف معتقد است که جملهٔ «بر من رشک مبر» بهوضوح دلالت دارد بر اینکه کتیبهٔ مزبور از آرامگاه کوروش اخذ نشدهاست، بلکه مولود افکار و خیالات واهی و بیاساس یونانیان است. به گفتهٔ وی در هیچیک از کتیبههای هخامنشیان نظیر چنین مطلبی دیده نمیشود ولی از طرف دیگر «رشک میبرم» غالباً بر سنگ آرامگاههای یونانی دیده میشود. وانگهی به نظر داندامایف اصلاً این عبارات مخالف تصور پارسیان قرن ششم (پیش از میلاد) دربارهٔ ناپایداری و عدم ثبات عظمت و بزرگی زمین است، درحالیکه مؤلفان یونانی برای این مطلب اهمیت خاصی قائلاند.[۲۷]
استرابون متن کتیبهٔ دیگری در آرامگاه کوروش را به نقل از اُنِسیکْریت آوردهاست: «اینجا آرامگاه من کوروش شاهنشاه است».[۲۸] در روایت انسیکریت این کتیبه به دو زبان فارسی [باستان] و یونانی ولی هر دو به خط فارسی آمده بود. داندامایف مضمون و اسلوب این کتیبه را که خالی از نظرات فلسفی یونانیان است به آنِ کتیبههای سایر پادشاهان هخامنشی نزدیک میداند؛ ولی در وجودش — بدان نحو که توصیف شدهاست — تردید میکند. چه به عقیدهٔ وی به خط میخی نمیتوان زبان یونانی را نوشت. به علاوه، او انسیکریت را با توجه به روایتهایش از عجایب هند، نظیر داستان اسب آبی و مارهایی به طول ۴ متر، راوی موثقی نمیداند.[۲۹] داندامایف در نهایت نتیجه میگیرد که از آنجایی که اغلب مؤلفان یونانی دربارهٔ کتیبههای منقوش بر روی مقبره کوروش مطالبی نگاشتهاند، بر روی آرامگاه کوروش در پاسارگاد در واقع کتیبههایی وجود داشتهاست؛ ولی این کتیبهها اولاً مضمونشان نوع دیگری بودهاست و در ثانی امکان دارد که آنها در زمان کوروش تهیه نشده باشند، بلکه بعد از مرگ وی در دوران شاهنشاهی داریوش تدوین یافته باشند، زیرا معمولاً کتیبههای سنگهای آرامگاه پس از مرگ تنظیم میگردد.[۳۰]
آرامگاه کوروش که به احتمال زیاد پیش از مرگ وی و به فرمان خودش ساخته شدهاست،[۳۱] در همه دوره هخامنشی مقدس بهشمار میرفت و به خوبی از آن نگهداری میکردند. به گفتهٔ آریان، در زمان شاهنشاهی کمبوجیه، مغانی که وظیفه نگهداری از آرامگاه کوروش را داشتند، سهمیهای به شرح یک گوسپند و مقدار معینی شراب و خوراکی در روز و یک اسب در ماه جهت قربانی کردن برای کوروش بزرگ، از شاهنشاه دریافت میکردند.[۳۲] در حمله اسکندر مقدونی یکی از مقدونیها در این آرامگاه را شکسته و اشیا آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانده بود.[۳۳] اسکندر دستور داد آرامگاه کوروش را مرمت کنند. هکل و یاردلی با اشاره به مرمت آرامگاه و نقل قولی از پلوتارک مبنی بر مجازات عاملان تعارض به آرامگاه مینویسند که هدف اسکندر از این کار علاقهٔ شخصی او به کوروش و حرکتی خیراندیشانه/سیاسی بود تا بتواند خود را جانشین مشروع کوروش و هخامنشیان معرفی کند.[۳۴] از وضعیت آرامگاه در دورههای اشکانی و ساسانی اطلاع چندانی در دست نیست.
در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت میدانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشتهاست، نسبت میدادند. بههمین جهت آرامگاه کوروش بزرگ را هم از بناهای سلیمان میشمردند و آن را به مادر او منسوب میکردند و «مشهد مادر سلیمان» میخواندند. در دوران اتابکان فارس به دست سعد بن زنگی در سال ۶۲۰ یا ۶۲۱ق با استفاده از ستونها و سنگهای کاخهای پاسارگاد، مسجد جامعی در پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر سنگ درون اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال ۱۳۵۰ خورشیدی به هنگام جشنهای دوهزار و پانصد ساله سنگها به کاخها منتقل شدند.[۳۵]
در آثار کلاسیک فارسی، اشاره به این بنا موجز، ناچیز و پراکندهاست. فارسنامهٔ ابن بلخی (۵۱۰ق ~ ۱۱۱۶م) از کهنترین آثار فارسیاست که به این بنا اشاره کردهاست:[۳۶]
مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کردهاند خانهٔ بچهار سو هیچکس در آن خانه نتواند نگریدن کی گویند کی طلسمی ساختهاند کی هر کی در آن نگرد کور شود اما کسی را ندیدهام کی این آزمایش کند.
دو سده و اندی پس از آن حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب همین مطلب را که از ابن بلخی گرفتهاست — و خود بدین موضوع به تلویح اشاره کردهاست — ذیل همان مرغزار کالان آوردهاست.[۳۷]
یان استرایس جهانگرد هلندی که در قرن هفدهم میلادی (۱۶۷۲م ~ ۱۰۸۲ق) از پاسارگاد بازدید کردهاست، از مشهد مادر سلیمان به عنوان زیارتگاه نام میبرد و میگوید که مخصوص زنان میبود و «مومنههایی… سه بار قبر را به پیشانی میساییدند و همان تعداد بار میبوسیدند، ذکر کوتاهی زیر لب میگفتند… و میرفتند.»[۳۸]
نخستین شخصی که دریافت مشهد مادر سلیمان همان آرامگاه کوروش است که نویسندگان اروپای باستان از آن نام بردهاند، رابرت کرپورتر جهانگرد و دیپلمات انگلیسی بود که در سال ۱۸۱۸ میلادی (~ ۱۲۳۳ق) از پاسارگاد دیدن کرده بود.[۳۹] البته موریه در سال ۱۸۰۹ (~ ۱۲۲۳ق) این احتمال را پیش کشیده بودند که بنای مذکور آرامگاه کوروش باشد. لیک خود آن را رد کرده بود.[۴۰] جرج کرزن، کر پورتر را نخستین انگلیسیای دانستهاست که بنای کوروش را باز شناخت و احتمال دادهاست که نخستین بازشناسنده گروتفند آلمانی بوده باشد.[۴۱] گروتفند پس از بررسی سفرنامه موریه احتمال قوی داد که دشت مرغاب همان پاسارگاد است و بعد از بازدید از محل با مقایسه مشخصات محل با حقایق تاریخی و گزارشهای تاریخنگاران باستانی، به این موضوع و اینکه بنایی که بین افراد محلی به مشهد مادر سلیمان شهرت پیدا کردهاست، همان آرامگاه کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشیان است، یقین پیدا کرد.[۴۲] پاسکال کوست نیز در تصویری که از این آرامگاه در سال ۱۸۴۰ منتشر کرده، آن را آرامگاه منتسب به کورش نامیدهاست. با این حال در دههٔ پایانی قرن نوزدهم هنوز یکیبودن بنا و آرامگاه کوروش نزد بسیاری از دانشوران اروپایی مقبول نبود. برخی مخالفان محل پاسارگاد را جایی جز مرغاب میدانستند؛ مثلاً دارابگرد. بسیاری از مخالفان صاحب قبر را مؤنث میدانستند؛ البته نه مادر سلیمان پیغمبر بلکه مثلاً بانویی هخامنشی.[۴۳] وایسباخ آرامگاه کوروش را نه بنای مورد بحث در این نوشتار، بلکه بنایی موسوم به زندان سلیمان در پاسارگاد میدانست،[۴۴] که البته با یافتههای باستانشناسی امروز احتمال فراوان میرود که آرامگاه کمبوجیه باشد. در ویراست ۱۰ دانشنامهٔ بریتانیکا (۱۹۰۲م) نوشته شدهاست: «آرامگاه مرغاب نمیتواند از آنِ کوروش باشد، چنانکه غالباً گمان میرود.» و محل پاسارگاد نزدیک دارابگرد دانسته شدهاست.[۴۵] لیک در ویراست ۱۱ همان دانشنامه (۱۹۱۱م) دیگر محل پاسارگاد مرغاب دانسته شدهاست و آرامگاه از آنِ کوروش.[۴۶]
در همان دوران و پیش از فرارسیدن قرن ۲۰ میلادی، فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم، در زیر نگارهای که خود از آرامگاه کوروش نقاشی کردهاست، نوشتهاست:[۴۷]
یکی از مورخین میگوید چون برخی جمشید را سلیمان میدانند شاید مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باین اسم خوانده شده اما در یکی از تواریخ اروپا مرقومست که سلیمان ابی جعفر برادر هارون الرشید شهر پسارگیدی را تحویل داشته وقتی از جانب خلیفه به حکومت آنجا رفته، مادرش که همراه بوده در آن سرزمین درگذشته و بخاک مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سلیمان گردیده و بطول زمان گمان نمودهاند سلیمان نبی است پس مشهد امالنبی نیز گفتهاند و الله اعلم. این بلوک از شهرهای بزرگ ایران و اولین بناست که نهاده شده…
حسن حسینی فسایی در فارسنامهٔ ناصری (۱۳۱۰ق ~ ۱۸۹۳م) نظری مشابه مطرح میکند. با این تفصیل که چون عجم جمشید و سلیمان را یکی میدانستهاند قبر مادر جمشید را قبر مادر سلیمان خواندهاند.[۴۸] با آنکه هم فرصتالدولهٔ شیرازی و هم میرزا حسن حسینی فسایی با شاهان هخامنشی آشنا بودهاند، این بنا را متعلق به کسی از این شاهان ندانستهاند.
در سالهای آغازین قرن بیستم هنوز عامهٔ مردم ایران آرامگاه را مشهد مادر سلیمان میدانستند. مؤمنات به زیارتش میرفتند و حاجت میطلبیدند. الیوت کروشی ویلیامز دولتمرد انگلیسی که در اوایل قرن بیستم به ایران سفر کرده بود در سفرنامهای که نوشتهاست (۱۹۰۷م) با لحن خاص انگلیسیان میگوید: «به نظر میآید ایرانی افسانه را به تاریخ و خرافات را به هر دو ترجیح میدهد. از این رو امروز آرامگاه کوروش در سرزمین خودش با نام 'تخت مادر سلیمان' شناخته میشود». وی پس از انتقاداتی که شامل بیاعتنایی ایرانیان به تاریخ و بیاطلاعی ایشان از آن میشود میگوید: «چنین است که آرامگاه کوروش به طرزی مبهم نصیب 'مادر سلیمان' میشود و قوّتهای فراطبیعی به این موجود الوهی که گمان میرود در قبر خفتهاست نسبت داده میشود.» مسافر انگلیسی در ادامه شرح میدهد که دختران و مخدرات که مشکلات عشقی یا کمبودهای عاطفی و جز آن میدارند پیشکشهایی که شامل قوطیهای حلبی میشود به درون آرامگاه میآورند و به ریسمانی که در گوشهٔ اندرونی بسته شدهاست میآویزند. ویلیامز با نظر به کیفیت نازل هدایا نتیجه میگیرد که اعتقاد زوار یا غایت مطلوبشان ارزش چندانی نمیدارد. او مشاهداتش از این نمونهٔ «بیاعتنایی طنزآمیز زمان به خواستههای مردان بزرگ» را چنین به پایان میبرد: «کتیبهها از بین رفتهاست و آرامگاه، که از صاحبان اصلیاش بازگرفته شدهاست، به مزاری برای پیشکشهای دونِ مردمی نادان به موجودی موهوم، فرو کاسته شدهاست. چون در انبوه دخیلهای بستهشده و حلبیجات نگریستم با خود اندیشیدم که آیا کوروش خبر دارد و آیا اهمیت میدهد؟»[۴۹]
اروپاییان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، همواره با احترام از مقبره یاد کردهاند، مثلاً پرسی سایکس مورخ و ژنرال انگلیسی در مورد آن گفتهاست:[۵۰]
من دوبار از این آرامگاه بازدید کردهام؛ و هر بار احساس کردهام که دیدن اصلِ مقبرهٔ کوروش «شاه جهان، شاه بزرگ» چه افتخار بزرگی برایم بودهاست. وانگهی شک دارم که هیچ بنایی باشد که بهلحاظ اهمیت تاریخی برای ما آریاییها، از آرامگاه بنیانگذار شاهنشاهی ایران، که ۲۴۴۰ سال پیش در اینجا دفن شدهاست، درگذرد.
در سال ۱۳۵۰ خورشیدی به مناسبت ۲۵۰۰امین سالگرد شاهنشاهی ایران، جشنهای مفصلی برگزار شد که مراسم گشایش آن با سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در برابر آرامگاه کوروش بزرگ شکل گرفت. وی در این سخنرانی دربارهٔ کوروش و آرامگاهش چنین گفت:[۵۱]
در این لحظه پرشکوه تاریخ ایران، من و همه ایرانیان، همه فرزندان این شاهنشاهی کهن که دوهزار و پانصد سال پیش به دست تو بنیاد نهاده شد، در برابر آرامگاه تو سر ستایش فرود میآوریم و خاطره فراموش نشدنی تو را پاس میداریم. همه ما در این هنگام که ایران نو با افتخارات کهن پیمانی تازه میبندد، تورا به نام قهرمان جاودان تاریخ ایران، به نام بنیانگذار کهنسالترین شاهنشاهی جهان، به نام آزادیبخش بزرگ تاریخ، به نام فرزند شایسته بشریت، درود میفرستیم.
در ۳۰ اسفند ۱۳۹۱ و در لحظه تحویل سال ۱۳۹۲ درحالیکه جمعیت زیادی در اطراف آرامگاه کوروش حضور داشتند، فردی ناشناس یک نارنجک دستی (ترقه) به دیواره پشت آرامگاه پرتاب کرد که لکهٔ سیاهی بر روی بنای آرامگاه بهجای گذاشت. شخص مجرم در این ماجرا شناسایی نشد.[۵۲][۵۳][۵۴][۵۵]
این آرامگاه دو بار، یکی در سال ۱۳۵۰ خورشیدی و بار دوم بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ خورشیدی مرمت و بازسازی شدهاست. بار اول عملیات مرمت به سرپرستی علی سامی (رئیس وقت مؤسسه باستانشناسی تخت جمشید) انجام شد و از ملات سیمان نیز جهت بازسازی بام آرامگاه استفاده شده بود.[۵۶] بازسازیهای انجام گرفته در سال ۱۳۵۰ بیشتر به منظور آمادهسازی آرامگاه کوروش جهت برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران بود.[۵۷]
در بار دوم به گزارش خبرگزاری مهر، عدهای از کارشناسان میراث فرهنگی ادعا نمودهاند که در جریان بازسازی سقف آرامگاه آسیب جدی دیدهاست. به ادعای یکی از این کارشناسان، مرمتگر این بنا مرمتگری را بهطور تجربی آموختهاست و در این زمینه تحصیلات علمی و دانشگاهی ندارد و پس از رفتن گروه متخصص ایتالیایی از تخت جمشید مسئولیت مرمت آرامگاه کوروش را بر عهده گرفتهاست. این کارشناس مدعی شدهاست که این مرمتگر در طول مرمت اشتباهاتی انجام داده که بیشترین آن مربوط به تخریب سقف آرامگاه است. یکی دیگر از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی نیز به خبرنگار مهر گفتهاست:[۵۸]
اگر عملیات مرمت سقف آرامگاه بر اساس شیوههای درست علمی صورت میگرفت باید دست کم این امر ۲ سال دیگر به پایان میرسید. این در حالی است که این امر یکماهه انجام شده و قسمتهایی از سنگ تاریخی مقبره با قدمت ۲۵۰۰ سال برداشته شده و سنگی جدید جایگزین آن شدهاست و این موضوع برای یک اثر تاریخی حکم مرگ را دارد.
کاوه فرخ نیز در برنامه میزگردی که توسط تلویزیون بخش فارسی صدای آمریکا در تاریخ ۲۹ دسامبر ۲۰۰۸ با حضور حسن راهساز، سرپرست تیم مرمت آرامگاه کوروش بزرگ،[۵۹] برگزار شده بود، مدعی شد که عملیات مرمت طبق اصول باستانشناسی انجام نشدهاست و این عملیات به آرامگاه صدمه رساندهاست. وی خواستار شد که جهت روشن شدن موضوع تیمی از باستانشناسان مطرح ایرانی و خارجی مانند دیوید استروناخ، ریچارد فرای و دیگران از آرامگاه بازدید کارشناسی کنند، که مورد مخالفت راهساز به دلایل امنیتی قرار گرفت.[۶۰]
این در حالیست که دکتر محمد حسین طالبیان مدیر بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد در این باره مدعی شدهاست که عملیات مرمت این اثر تاریخی با مسئولیت یکی از استادان و کارشناسان مرمت سنگ برجسته کشور و همکاری مرمتگران بومی شهرستان پاسارگاد فارس صورت گرفته و گزارش آن را نیز به یونسکو ارسال کردهایم و اگر مشکلی در امر مرمت وجود داشت بهطور حتم یونسکو این موضوع را به ما اعلام میکرد، اما چنین نشدهاست. شهرام رهبر، تدوینگر طرح مرمت آرامگاه کوروش دربارهٔ دلیل شروع بازسازی آرامگاه در سال ۱۳۸۰ میگوید: دراواخر سال ۷۹ و اوایل سال ۸۰ نفوذ آب به سطوح دیواره و جاری شدن آن از سقف مشاهده شدهاست که به همین منظور در سال ۸۰ داربست فلزی چندمنظورهای برای زیر پاقراردادن با امکان باربری برپا شد. به گفتهٔ وی، در نیمه دوم سال ۸۰ مطالعات مربوط به حفاظت و مرمت آرامگاه آغاز شدهاست که شکسته و فاسدشدن ملاتهای سیمانی، رویش درختچهها، وجود ریشههای درخت انجیر وحشی، جابهجایی بلوکهای سنگی و وجود درزهای باز از جمله مهمترین مشکلات بام آرامگاه اعلام شدهاند.[۶۱]
به نظر میآید که بنایی شبیه آرامگاه کوروش چه در ایران و چه در خارج پیش از ساختش وجود نداشتهاست،[نیازمند منبع] اگرچه بعدها بناهایی شبیه آن ساخته شدهاست.[۶۲]
گور دختر واقع در بخش مرکزی شهرستان دشتستان در استان بوشهر یکی از آثار تاریخی دورهٔ هخامنشی در ایران است که بسیار شبیه به آرامگاه کوروش بزرگ است. شاپور شهبازی معتقد بود که این گور به کوروش کوچک تعلق دارد.[۶۳]
همچنین آرامگاهی با شباهت بینظیر به آرامگاه کوروش به نام تاش کوله یا مزار پارسی(pers mezari) در سارد وجود دارد که احتمالاً در دورانی که لیدی یکی از ساتراپهای شاهنشاهی هخامنشی بود، به تقلید از آرامگاه کوروش برای یکی از بزرگان پارسی یا لیدیایی ساخته شدهاست.[۶۴] این بنا در نزدیکی منطقۀ فوچا در ازمیر ترکیه قرار گرفتهاست و در بین افراد محلی به تاش کوله (به معنای برج سنگی) (به ترکی استانبولی: Taş Kule) معروف است. این بنا همانند آرامگاه کوروش بزرگ به شکل هرم است و برای ساخت آن از سنگ آهک استفاده شدهاست.[۶۵]
بنایی دیگری که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش دارد و در دوران هخامنشیان به صورت ناتمام ساخته شدهاست، به تخت گوهر یا تخت رستم معروف است و در شهرستان مرودشت استان فارس، در نزدیکی بناهای نقش رستم و نقش رجب واقع است.[۶۶]
همچنین آرامگاه فردوسی در توس یکی از شاخصترین بناهای مدرنی است، که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش دارد.[۶۷]
چند سالی است که در لحظه تحویل سال نو عدهای از ایرانیان برای برگزاری جشن نوروز و گرامیداشت یاد و خاطره کوروش بزرگ در آرامگاه وی گردهم جمع میشوند و به شادی و پایکوبی و گلباران آرامگاه بزرگ میپردازند.[۶۸] حضور گسترده جوانان در این مراسم در سال ۱۳۸۹ خورشیدی قابل توجه است.[۶۹] گستردن پرچم سه رنگ ایران و نهادن سبزه، هفت سین، نگاره اشو زرتشت، اوستا و خواندن گروهی سرود ای ایران، اوستاخوانی و شاهنامهخوانی از جمله برنامههای این جشن است.[۷۰]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.