From Wikipedia, the free encyclopedia
در بین گروههای مختلفی ازاقلیتهای ایرانی از لباسهای محلی مختلفی استفاده میشود و این گوناگونی درحدی میباشد که ممکن است به عنوان مثال یک گروه از مردمان ایرانی خودشان دارای چندین نوع گوناگونی از لباسهای مخصوص به خویش باشد.
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
یکی از جاذبههای فرهنگی استان اردبیل همین لباس محلی است که در زمان گذشته میپوشیدند. متأسفانه امروزه دیگر افراد بسیار کمی وجود دارند که از لباس محلی استفاده کنند. البته در بین مردان نیز رواج دارد اما در بین زنان از مد افتادهاست و فقط در مراسمهای خاص لباس محلی خود را میپوشند. مردان اردبیل لباس آنچنان خاصی ندارند و تنها کت و شلوار و کلاهی که در سر دارند معروف است. که کلاه آنان نیز شبیه به کلاههای استان گیلان است.
زنان نیز روسری یا شال بزرگ گلداری به سر میکنند که به گردن خود دور میزنند و در بالای پیشانی میبندند. پیراهن آنان نیز بلند است و بیشتر از رنگهای شاد استفاده میکنند. لباس آنان نیز بیشتر شبیه زنان بختیاری یا گیلانی است. در ضمن زنان شاهسون جلیقههایی نیز بر تن میکنند که بدون آستین هستند.
استان بوشهر دارای لباس سنتی خاصی نیست و لباسهای متنوع زیادی در آن دیده میشود اما پوشش مردم استان در نواحی کوهستانی نسبت به نواحی جلگه ای کمی متفاوت است. این تفاوتها در مدل، شکل لباس، رنگ و جنس پارچهها دیده میشود.
در گذشته و در مناطق های قوم فارس استان بوشهر، بانوان از پیراهن بلند دورچین با چادر رنگی، مقنعهٔ نازک مشکی به اسم《مینا》که زنان قوم های فارس و لر بر سر تن و شلوار بلند پارچهای استفاده میکردهاند.[1] در مناطق کوهستانی که بیشتر عشایر قشقایی ساکن بودهاند لباس بانوان شامل کلاهک، آرخالق، تنبان و پاپوش میشود.[2] در مناطقی که اقوام عرب ساکن هستند، پوشش مردم شبیه به اهالی استان هرمزگان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.
از لباسهای سنتی و مشهور استان بوشهر میتوان به «لنگوته» که بیشتر دریانوردان میپوشند، «ناس» که شامل کت و شلوار و کفش و جوراب کاملاً سفید یا کرم بوده و بیشتر تجار میپوشیدهاند و «قبا» که بیشتر توسط افراد متشخص استفاده میشده، اشاره کرد.[3]
لباس اصیل مردم اصفهان در حدود ۳۰۰ سال قبل، لباس نخی سفید یا شیری بودهاست که به صورت دستباف تهیه میشدهاست.
لباس اصیل زنان اصفهان شامل یک دامن مخمل قرمز کوتاه رنگ با چینهای زیاد که توسط دکمه بسته میشده و یک پیراهن گلدوزی شیری رنگ بودهاست.
زنان جوان یک شلوار نخی سفید رنگ و زنان مسن شلوار مشکی میپوشیدند و برای حجاب، چارقد گلدوزی شده شیری رنگی استفاده میکردند که با سنجاق دور سر بسته میشدهاست.
لباس مردان نیز از یک شلوار مشکی گشاد، پیراهن سفید یقه ساده، دکمه دوبل با آستینهای گشاد، یک جلیقه کوتاه مشکی و یک کلاه نمدی تشکیل میشدهاست. لباس مردان در زمستان یک قبای بلند ساده بر روی لباس اصلی بوده که با شال ابریشمی دور کمر بسته میشدهاست.[4]
لباس محلی زنان ابیانه نطنز عبارت است از:
چارقد، پارچه مربع شکل به ابعاد ۵/۱ متر که به شکل سه گوش روی سر قرار میگیرد.
پیراهن بلند در طرحها و رنگهای مختلف که با کار دست گلدوزی شده و با یراقهای از جنس نقره تزئین شدهاست و همچنین یقه و چاکهای زیبا از پارچههای گلدار زیبایی این لباس را دوچندان نمودهاست.
شلوار یا شلیطه که جامهای پر چین است که از کمر تا سر زانو را میپوشاند که با یراقهای از جنس نقره تزئین میشود.
در هوای سرد زمستانی علاوه بر این لباسها بر روی پیراهن آرخالق یا نیم تنه که از پارچهای از جنس مخمل تهیه شده پوشیده میشود که به نام کرتی شناخته میشود.
همینطور در زمستان بر روی چارقد، چادر شبی از جنس ابریشم (کج) پوشیده میشود که بافت آن به صورت شطرنجی و با رنگهای زیبا طراحی شدهاست.
گیوه زنانه محلی یا در زمستان کفش (چموش) استفاده میشود.
نکته قابل توجه اینکه پارچههای لباس زنانه از رنگهای روشن و گل و بوتههای رنگین و درشت انتخاب میشود که از آسمان شفاف و زیبائیهای طبیعی منطقه الهام گرفتهاست.
لباس مردان لر بختیاری شامل کلاه نمدی، چوقا، شال و شلوار گشاد سیاه رنگ معروف به (دبیت) و کفشی به نام گیوه است و لباس زنان لر بختیاری شامل لَچَک، زیرلچک، مینا، بندسوزن، دستمال، پیراهن، شلوار قِری و کفش است.[5]
پوشاک خراسانی به انواع لباسهای محلی اهالی خراسان گفته میشود. پوشاک اصلی و غالب مردم در منطقه جنوب خراسان شباهتهایی با پوشاک در افغانستان به ویژه غرب افغانستان(ولایت هرات) دارد. آمیزشی از قومها و قبیلههای گوناگون در جغرافیای خراسان بزرگ بیشتر در شهرهای نسبتاً کوچک، روستاها و خیمههای عشایری سکونت دارند. در خراسان نوع پوشش همراه با نوعی منزلت اجتماعی است.[6]
پوشاک کرد خراسانی به انواع لباسهای محلی اهالی شمال خراسان گفته میشود. نواحی که از کلانشهر مشهد گرفته تا دشت گرگان شامل شهرهای مشهد، چناران، کلات، درگز، قوچان، فاروج، شیروان، بجنورد، اسفراین و مانه و سملقان میشود. مردم کرد خراسان، لباس محلی مخصوص به خود را بر تن میکنند. لباس محلی زنان و دختران کرد خراسان شامل یاشار یا چارقد، کراس، شلوار، دامن، جلیقه میشود. برخی لباسها در میان مردان و زنان مشترک است که ازجمله آنها میتوان به چاوک، کولته، چلپی و یلک اشاره کرد. چاوک لباسی شبیه به مانتو است که از ابریشم قرمز تهیه میشود. کوتله چیزی شبیه کت است و چلپی هم نوعی لباس سوزندوزی شدهاست. یلک نوعی لباس است که با زیورآلات و سکه تزیین میشود و جنس آنهم از ابریشم است. دون و اچمک لباس خاص مردان است، دون لباسی از جنس ابریشم قرمز با راهراههای مشکی و سوزندوزی شدهاست و اچمک نوعی لباس دارای دو بخش درونی و بیرونی است که رنگ این بخشها متفاوت است. مردان کرد خراسان چاروق به پا میکنند که از چرم طبیعی تهیه میشود.[7]
عربهای خوزستان که در شهرهای مرکز و غرب و جنوب و جنوب شرقی خوزستان هستند از دشداشه استفاده میکنند، لباس مردانه بلند و راحتی که عربها معمولاً با چفیه بینالنهرینی (شماغ) و عقال و عبای عربی (بشت) میپوشند. دشداشههای گوناگون تفاوت جزئی دارند، مثلاً عربهای ایران و عراق دشداشهٔ یقهدار میپوشند.
لباس محلی زنان عرب این استان شامل چادر عبا، ثوب (توری بلند که روی چادر عبا میپوشند)، زیرجامه و شیله (نوعی روسری) است. مردان نیز از دشداشه (پیراهن سفید و گشاد و بلند)، چفیه و اعگال (نوعی عرقچین) استفاده میکنند.[8]
بختیاری های خوزستان نیز پوشاکی همانند دیگر لرهای بختیاری دارند.[9]
لباس اصیل آذربایجانی نشاندهندهٔ وضعیت تأهل و سن میباشد که رقص آذربایجانی با لباس آذربایجانی به اجرا درمیآید. از قرن بیستم به بعد، لباس آذربایجانی در شهرها کاربرد خود را از دست داده و حالت مدرنیته به خود گرفتهاست؛ ولی عموماً در مناطق عشایری و روستایی و مناطقی که اهالی آذربایجانی سکونت دارند، به مانند سابق کارکرد خود را حفظ کردهاست.
در آغاز قرن بیستم مردها پیراهن بی یقه سفید، شلوار گشاد سیاه که دم پایشان جمع شده بود، قبایی که جلویش با کمربند بسته میشد، و کلاه کوتاه و گرد نمدی میپوشیدند. بعضی مردها نیز ژاکتهای پوستی و جلیقههای نمدی میپوشیدند. پاپوششان نیز مانند همه ایران گیوه (ملکی) بود. برای جشنها، شکار و جنگ مردها عبای نازکی به نام چوقا بویراحمد یا چقه زناره میپوشیدند. بستن قطار فشنگ نیز مایه مباهات بود.
لباس زنان بویراحمدی با رنگارنگی و تنوعش شناخته میشود. زنها دامن چند لایه (شلیته، تنبان)، تونیکی با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه میپوشند. بر روی کلاههای کوچکشان (لچک) نیز تور روسری مانندی (چارقد یا همان گلونی) میپوشند. زنهای بویراحمدی، پیشانی بند ابریشمی ای نیز دور سرشان (روی چارقد) میپیچیدند. جواهرات (گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نیز وابستگی و ثروت خانوادگی را مینمایاند.
لباس زنان و مردان بلوچ قدمتی بسیار دیرینه دارد. لباس بلوچها بر گرفته از لباس پارتها[11] و اشکانیان است بهخصوص شلوار مردان بلوچ[12] همانند شلوار اشکانیان بسیار گشاد است اما در نزدیک دمپا یا پاچه تنگ میشود و با چرخشی سبب چینهایی در آن میشود.[13][14][15]
سوزن دوزی بلوچی یا بلوچی دوزی که بر روی لباس زنانه بلوچی استفاده میشود در برخی از منابع زمان شروع این هنر ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش از اسلام و شواهد موجود حاکی ازآن است که این شیوه دوخت از اوایل اسلام در میان قوم بلوچ رایج بوده است.[16]
پوشش مردان بلوچ از چند بخش تشکیل شده است: پاگ یا دستار(دستمال سر)، کلاه سوپی (عرقچین)، چکن دوز، لنگ، کرو، پاجامک (شلوار بلوچی)، سرینبند (کمربندی برای شلوار) و کوش (کفش چرمی).[17]مردان بلوچ لباسی به نام جامه یا جامک که معمولاً به رنگ سفید پرچین است میپوشند. از دو بخش تشکیل شده است؛ یکی لباس بالاتنه و دیگری دامن گشاد تا زانو. شلوار (شالوار) تقریباً ۲٫۲ متر عرض دارد.[18][19]
اصلیترین عنصر لباس بلوچی زنانه سوزندوزی و اصلیترین عنصر سوزندوزی، طرحها و نقوشی هستند که روی پارچه دوخته میشوند. این طرحها شامل نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی بوده و از میان آنها نقوش هندسی متنوعتر از سایر طرحها است و به وفور در سوزندوزیهای این منطقه یافت میشوند.[20]
لباس زنانه بلوچی شامل پنج بخش مختلف است. این لباس معمولاً همراه با جواهرات مختلفی مانند گوشواره، پاجامک(شلوار)، مهنا(سرپوش )،سریگ(نوعی روسری)،سینهرویز و دستبند و… که آنها دارای طرحهای خاص بومی منطقه هستند، پوشیده میشود.
سواس و پوزار، همان «پاافزار» کفشی که با برگ خرمای وحشی میبافند. سواس را از برگ درختچه خودرو بیابانی به نام داز یا از پورگ که برگش بهتر و با دوام تر است میبافند.[21]
بلوچها کفشهایی به نام چوات (کفش سنتی) نیز میپوشند که در بلوچستان یک صنعت خانگی بزرگ محلی محسوب میشود.[22][23]
ترکمنهای ایران در استان گلستان و بخشی در خراسان شمالی، در دشت ترکمن صحرا، سکونت دارند. آنان به دامداری، کشاورزی، پرورش اسب، بافتن قالیچه، و تولید ابریشم اشتغال دارند. پوشاک بانوان ترکمنی عبارت است از کلاهکی بزرگ و استوانه ای شکل، پیراهنی بلند و ساده ای که اغلب به رنگ زرشکی، بنفش، و قرمز است، شلواری که دمپای آن تنگ و از پارچه ای مرغوب است و میان ساق آن گشاد و از کرباس سفید است، قبایی بلند از جنس ابریشم که روی یقه، مچ، و حاشیههای دیگر آن را سوزن دوزی میکنند، روسری ترکمن و چارقد به اندازة یک چادر با طول و عرض ۱۵۰*۱۵۰ سانت که لبههای آن ریش دار است و از جنس پشم یا ابریشم است، جوراب پشمی، کفشی از چرم خام.[24]
در قرن نوزدهم، مردان عادی ایل شلوارهای دمپا گشاد (تنبان)، پیرهنهای بی یقه (قیناق)، عبایی بلند (آرخالق) که با شال محکمش میکردند و قبای نمدی گرم (کپنک) میپوشیدند. ایشان کلاه نمدی سیاه گردی (برک) نیز بر سر میگذاشتند. تفنگ، چاقو، خنجر، شمشیر و چماق نیز از مهمترین قسمتهای آراستگی مردان بهشمار میآمد. در حالی که در شهرها خاصان قشقایی به ویژه عالی مقاماتشان لباسی شبیه به خاصان قاجاری میپوشیدند: پیرهن بی یقه، عبای بلند و کلاه پوستی بلند و دواری که گاه سرش تخت بود.
در آغاز قرن بیستم مردها پیراهن بی یقه سفید، شلوار گشاد سیاه که دم پایشان جمع شده بود، قبایی که جلویش با کمربند بسته میشد، و کلاه کوتاه و گرد نمدی میپوشیدند. بعضی مردها نیز ژاکتهای پوستی و جلیقههای نمدی میپوشیدند. پاپوششان نیز مانند همه ایران گیوه (ملکی) بود. برای جشنها، شکار و جنگ مردها عبای نازکی به نام چقه میپوشیدند. بستن قطار فشنگ نیز مایه مباهات بود. مردهای طوایف گوناگون قشقایی بر اساس کمربند و شیوه بستن قطار فشنگشان قابل تشخیص بودند.
از ۱۳۰۷ که رضاشاه پوشیدن لباسهای محلی را ممنوع کرد تا ۱۳۲۰ که مجبور به استعفا شد، مردان قشقایی از پوشیدن قبا، کمربند و کلاهشان منع شدند. ایشان مانند تمامی مردم ایران (به جز روحانیون) مجبور به پوشیدن لباسهای غربی شدند. پس از ۱۳۲۰ قشقاییها به پوشیدن لباسهای گذشتهشان روی آوردند با این تفاوت که آرخالق به لباس مهمانی تبدیل شد و چوقا ورافتاد. در همین زمان ناصرخان قشقایی که از زندان رضاشاه گریخته بود و در پی ایفای نقش مؤثری در مقام ایلخانی ایل قشقایی بود، کلاهی جدید (ناصرخانی) به قشقاییها عرضه کرد این کلاه بر گرفته از کلاه دو لبه ترکان سلجوقی که در رنگهای نخودی، مازویی و خاکستری، از نمد ساخته میشد. این کلاه به سرعت توسط مردان قشقایی پذیرفته شد و به سمبلی از قدرت، خودمختاری ایل و هویت قشقاییها بدل شد.
لباس زنان قشقایی که کپی از لباس زنان لر کهگیلویه و بویراحمد است با رنگارنگی و تنوعش شناخته میشود. زنها دامن چند لایه (شلیته، تنبان)، تونیک (قیناق) با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه (ارخالق) میپوشند. بر روی کلاههای کوچکشان (کلاقچه) نیز تور روسری مانندی (چارقد) میپوشند. زنهای قشقایی، پیشانی بند ابریشمی ای (یاقلق، قالاق) نیز دور سرشان (روی چارقد) میپیچند. جواهرات (گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نیز وابستگی و ثروت خانوادگی را مینمایاند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولاً با لباس، پیشانی بند و رنگهای لباسشان شناخته میشوند. زنان قشقایی هیچگاه صورتشان را نمیپوشانند. در قرن اخیر تا انقلاب ۱۳۵۷ معمولاً گاهی که به شهرها میرفتند همانند زنان شهرنشین ایران چادر بر سر میکردند. زنان قشقایی لباسشان را خود از پارچههایی که از شهرها و فروشندههای دورهگرد میخرند میدوزند. ایشان کفشهای دستساز معمول در ایران را به پا میکنند. زنان خاصان قشقایی نیز همان لباس زنان عادی قشقایی را میپوشند. آنهایی نیز که از ۱۹۰۵ به شهرها آمدهاند لباس زنان طبقه بالای شهری را میپوشند.
این پوشش به عنوان پوشش سنتی زنان و مردان عشایر قشقایی ماه سال ۱۳۹۵ به شماره ۹۲۳ در لیست آثار فرهنگی ملی به ثبت رسید.[25][26][27][28]
پوشاک مردان و زنان کرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هر یک از این اجزا، بسته به فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مریوان و… متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفشهای خارجی و سایر محصولات داخلی به کردستان، بیشتر پارچهها و نیز پایافزار مورد نیاز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشد.
لباسهای کردی از قسمتهای متفاوتی تشکیل میشود که هر قسمت کاربردی بجا دارد. اغلب مردان کرد شلوارهای گشاد به نام «پاتول» میپوشند. نیم تنههای مختلفی به نامهای «چوخه» و «ملکی» به تن میکنند. بر سرخود پارچه ای به نام «دستار» میپیچند یا کلاهی به نام «پیچ وکولاو» با نقش و نگارهایی زیبا بر سر میگذارند.
پوشش زنان کرد نیز بسیار پوشیده و نشانگر فرهنگ اصیل آنها میباشد. زنان غالباً شلوارهای گشاد از جنس حریر بر پا میکنند که به آن «جافی» میگویند. شالی به کمر میبندند و نیم تنه ای به نام «کلنجه» بر تن میکنند. روسری بلندی به نام «کلکه» یا کلاهی به نام «کلاو» بر سر میگذارند. از روسری زنان این منطقه معمولاً پولکهایی آویزان است که رنگهای مختلفی دارند. از ویژگیهای چشم گیر لباسهای کرد زبانان، استفاده از رنگهای شاد و جذاب آنها میتوان نام برد.
چوخه: نیمتنهای پنبهای یا پشمی است که در ناحیه سقز، بانه و مریوان به آن «که وا» میگویند و در سنندج آن را «چوخه» مینامند.
پانتول: شلواری گشاد با دمپای تنگ است که «رانک» نیز نامیده میشود.
ملکی: نیمتنهای بدون یقه است که از پایین نیمتنه تا بالا به وسیله دکمه بسته میشود.
لفکه سورانی: پیراهنی با آستین فراخ و بلند و زبانهای مثلث شکل در انتهای آستین است که در حال عادی دور مچ یا بازو میپیچند.
شال: که به آن «پشتون» و «پشتینه» نیز میگویند، پارچهای است به طول تقریباً ۳ تا ۱۰ متر که بر روی لباس در ناحیه کمر بسته میشود.
دستار: یا «کلاغه» که به آن «دشلمه»، «مندلی»، «رشتی»، و «سروین» (سربند) نیز میگویند و مردان به جای کلاه از آن استفاده میکنند.
فرنجی: یا «فرهجی» که ویژه مردان ناحیه اورامانات است و از نمد ساخته و آماده میشود.
کله بال: نوعی از نمد پوششی است که چوپانان در مناطق چرای گله در صحرا استفاده میکنند.
پیچ و کولاو: کلاه محلی کردها را که معمولاً زنان کرد آن را با دقت و ظرافت خاصی و با نقش و نگارهایی بر جایی مانده از فرهنگ اصیل کردی میبافند معمولاً به رنگهایی سیاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت بافته میشود و در دست مصرفکنندگان قرار میگیرد البته بنا به گفته پیشینیان و به اعتقاد آنها مرد نباید سرش لخت باشد.
پیچ: دستمالی است سیاه و سفید که با گذاشتن کلاه روی سر به دور کلاه پیچانده میشود و در قسمت پشت سر در درون دستمال قرار داده میشود تا شل نشود البته برادران بارزانی پیچ و کولاو شالشان به رنگ قرمز میباشد. البته اعراب نیز از این شال چه سیاه و سفید و چه قرمز رنگ برای پوشش خود استفاده میکنند.
کلاش: پاپوشی است به رنگ سفید که با ظرافت کامل توسط برادران هورامانی ساخته میشود که از بدبو شدن پا جلوگیری میکند و پا را خنک نگه میدارد از خصوصیات آن فصلی بودن آن است و نمیتوان از آن در فصل زمستان ویا فصول باران زا استفاده کرد.
جافی: شلواری همانند شلوار مردان است. این شلوار را زنان کرد، به ویژه زنان روستایی، هنگام کار میپوشند. در سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر به پا میکنند.
کُلُنجِه: نیمتنهای است که روی پیراهن بلند میپوشند و رد اورامان آن را «سوخمه» مینامند و از پارچهزری یا مخمل دوخته میشود.
شال: از پارچهای زیبا بر روی لباس در ناحیه کمر بسته میشود.
کلاو: یا کلاه که از جنس مقوا و به شکل استوانهای کوتاه است که آن را با پولکهایی رنگین به صورت بسیار زیبایی تزیین میکنند.
کُلکه: روسری یا دستاری است که به جای کلاه مورد استفاده زنان قرار میگیرد کلکه دارای رشته بلندی از ابریشم سیاه و سفید با ملیلهدوزی است.
آثار باستانی به دست آمده در سراسر سرزمین گیلان، سوابق زندگی در این منطقه را به بیش از چهار هزار سال میرساند. پوشاک مردم گیلان در گذشتههای دور نیز از میان این اشیای به دست آمده قابل شناسایی است.
طرح چهره یک بانوی گیلک که بر روی یک جام پوسیده مفرغی به دست آمدهاست، نشان میدهد که زنان گیلان روسری بزرگی بر سر میگذاشتند و با پیشانی بندی که از روی پیشانی عبور میکرد و در پشت سر گره میخورد، روسری را روی سر نگاه میداشتند.
این جام مفرغی که از مارلیک به دست آمدهاست، به بیش از سه هزار سال پیش بازمیگردد. همین تصویر نشان میدهد که بقیه روسری روی دوش و سینه قرار میگرفت و دنباله آن دوباره از زیر چانه به طرف بالا کشیده و در کنار گوش به پیشانی بند متصل میشد.
در مجسمهای طلایی که از مارلیک به دست آمدهاست، یقه ایستاده بر گردن مجسمه را در زیر دو حلقه زینتی میتوان مشاهده کرد. دو نشان متقارن و نیز آویزی با زنجیر بر سینه مجسمه به چشم میخورد. موی سر تزیین شدهاست و حالتی شکوهمند دارد.
همین طرحهای قلم زنی روی آثار مفرغی، پوشاک مردان باستانی گیلان را نیز ارائه مینماید؛ کلاهی از جنس پارچه ضخیم یا نمد، پیراهن آستین کوتاه با دامن کوتاه با کمربندی پهن که بر کمر مرد بسته شدهاست.
در غرب گیلان زنان تالش معمولاً روسریهای پهن و سفید را با پوشش بیشتری به کار میبرند.
ردپای پوشاک مردم گیلان از گذشتههای دور تا سالهای معاصر به سختی ممکن است و تنها کلاه نمدی و چوموش را میتوان بر جای مانده از آن دوران دانست. بومیان گیلان زمین، کت پشمین خشن بافتی به نام «چوخا» دارند، شلوار آنها معمولی و پشمی است که لیفهای یا میان ساق است و کلاه نمدی و چوموش مکمل لباس آنهاست.
پیراهن مردان بیشتر به رنگ قرمز تند یا کمی روشنتر و بدون یقه است. آستین پیراهن راسته و بدون مچ و پیراهن دارای چاک در قسمت راست سینه است. معمولاً اندازه پیراهن بلند نیست. پارچه شلوار مردان گیلک غالباً توسط زنان بافته میشود.
یک شال نیز برای پیچیدن روی کمر استفاده میشود که از پارچه دست بافت و با نقوش هندسی و رنگین است. این شال بیشتر در جشنها و عروسیها به کار میرود. کلاه مردان نمدی و از پارچه زمخت بافت پشمی است. گالشان (دامداران کوهستانی) کلاهی پوستی دارند و علاوه بر آن از شولا یعنی بالاپوش نمدی و نیمه بلند استفاده میکنند.[29][30]
استان چهار فصل گیلان علاوه بر زیباییهای طبیعی، از جلوه ای خاص در پوشاک مردان، زنان و کودکان برخوردار است که با بهرهگیری از رنگهای طبیعی و زیبا در کمال یک رنگی، رنگین کمانی از لطافت و زیبایی را با خود به همراه دارند. لباسهای سنتی و محلی استان گیلان در سایزبندیهای مردانه، زنانه و بچه گانه از جمله جذابیتهای بومی و محلی استان گیلان است که زنان و مردان گیلانی هنوز هم به پوشاک سنتی و محلی خود پایبند هستند و از آنها در بیشتر اوقات و به خصوص در جشنها و مجالس عروسی استفاده میکنند.
لباس محلی استان گیلان به واسطه تنوع رنگ و نوع پوشش، یکی از بهترین لباسهای سنتی و محلی ایران است و باید به عنوان یک هویت ملی حفظ شود. بررسی پوشاک و لباسهای محلی هر منطقه ای اطلاعاتی در مورد سیر تحولات تاریخی، اعتقادی، اجتماعی و پیشرفت صنعت به ویژه صنعت نساجی و پارچه بافی آن منطقه در اختیار ما قرار میدهد، همچنین لباسهای محلی برگرفته از آداب و رسوم هر منطقه ای میباشد که با توجه به شرایط موجود در آن منطقه میتواند متفاوت باشد.
لباس محلی گیلان در کنار لباس قاسمآبادی توانستهاست در جشنوارههای بینالمللی مختلف مد و لباس، جوایز بسیار ارزنده ای را از آن خود کنند و پوشش استان گیلان را به بهترین شکل ممکن رواج دهند. لباس قاسمآبادی شامل یک روسری زیرین به نام مندیل است که به جای آن از کلاه نیز استفاده میشود و با تعداد زیادی سکه در قسمت پیشانی تزیین میشود، جلیقه این لباس به مانند جلیقههای دیگر بوده با فرق این که با سکه تزئین شدهاست. پیراهن لباس قاسمآبادی تفاوت خاصی با پیراهنهای نقاط مختلف گیلان دارد. دامن آن نیز از پارچه ساده یا گل دار که روی آن با فرم استانداردی نواردوزی شده تشکیل میشود.
لباسی که گالشها هنوز هم از آن استفاده میکنند عبارتست از، شلوار پشمی، جلیقه پشمی، کلاه و شولا که همه پشمی هستند و برای زندگی در شرایط آب و هوایی سرد کوهستان مناسب است.
شال: پارچه بلند و سفیدی است به عرض ۶۰ تا۹۰ سانتیمتر و به طول ۶ تا ۹ متر و از جنس چلوار، که آن را چند دور به کمر میپیچند و علاوه بر آن در مواقع ضروری ازآن به عنوان کفن یا پیچاندن جای زخم یا طناب نیز استفاده میشود.
ستره: قبای مخصوصی است که اندازه آن تا زیر زانو بوده، بیشتر در مواقع رسمی از آن استفاده میشود و از قدیمیترین نوع پوشاک ایران است. کلاه نمدی: کلاه گرد بدون لبهای است که از نمد ساخته شدهاست.
کپنک (فرجی): یک نوع قبای پشمی محکم است که معمولاً مورد استفاده چوپانان است. در مواقع جنگ از آن به عنوان لباس رزم استفاده میشود، زیرا ترکیب بسیار فشردهای درساخت آن به کار رفتهاست.
گیوه: نوعی کفش دستساز محلی است که کف آن چرم یا پلاستیک ضخیم و محکمی است که رویه آن به وسیله نخ تابیده بافته میشود.
چوغا: نوعی بالا پوش مردانه است که بیشتر در منطقه بختیاری لرستان و چهارمحال بختیاری مورد استفاده قرار میگیرد. جنس چوغا از پشم گوسفند است و معمولاً توسط زنان بختیاری بافته میشود.
جومه: نوعی پیراهن زنان لرستان که به صورت آزاد، بلند و بدون یقه است.
کلنجه: بالاپوش یراقدوزی شدهای است که در بسیاری از موارد رویه جلوی آن را سکهدوزی و تزیین میکنند.
تره و گل ونی: تره پارچه ابریشمی مخصوصی است که زنان لر به سر میبندند و به لری آن را ساوه میگویند. تره را در حالت عادی میبندند و برای شرکت در مراسم و جشن و سرور، نوعی از آن را به نام گل ونی که رنگین است روی تره میبندند.
شلیته یا چرخی شلوار: دامن پرچین و کوتاهی است از جنس پارچه ابریشمی و کتانهای ظریف یک رنگ که معمولاً دورادور لبه پایین آن را با نوار سیاه رنگی تزیین میکردند و به آن سیاهیک میگویند. در تندیسهای به دست آمده از دورهٔ اشکانیان مجسمه زنی با شلیتهای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شلیته هنگام جشنها و برای رقصهای محلی استفاده میشود.
تمبان تنگه تمبان یا پشمبال: نوعی شلوار با الگوی ساده به رنگ تیره معمولاً از جنس پارچهٔ سنتی کرباس یا از جنس پارچههای تهیه شده از بازار به نام دبیت حاج اکبری است. در چین کمر تمبان به جای کش، نوار بلند کتانی یا کج استفاده میشود.
نیم ساق: نیم ساق هم نوعی شلوار تنگ به رنگهای سبز، سفید یا سرخ از جنس ابریشم یا مخمل است که آن را معمولاً دختران و زنان جوان در زیر پیراهن میپوشند.
جومه: پیراهن و دامن یک سره از شانه تا زیر زانو است جنس این پیراهن معمولاً کتان یا چیت است.
نیم تنه: این جلیقه به شکل جلیقههای مردانه با یقه هفت یا گرد و جلو باز است و چند دکمه میخورد. قسمت جلویی آن از پارچه پشمی و پشت آن آستری است. گاه جلیقه را از جنس مخمل سرخ یا زرد و آراسته به سکه و پولهای قدیمی تزیین میکنند در محل هزار جریب به این جلیقه سیمپوش میگویند.
کلیجه: کتی بلند و معمولاً از جنس مخمل رنگی همراه با یراق دوزی و سکههای عراقی و رضاشاهی است که در زمستان استفاده میشود. این کت آستین ساده بلند دارد. نوع دیگر آن با آستینی که تا روی آرنج میرسید به نام چکبن شناخته میشد.
چادر شو: چادر شب مربع شکلی را سه گوش کرده دور کمر در پشت گره میزنند. هنگام عروسی سر و چهره عروس را با آن میپوشانند. جنس چادر شب در خانوادههای اعیان از ابریشم است و مردم عادی چادر شبهایی از جنس کج (ابریشم درجه ۳) یا مخلوطی از ابریشم و کج استفاده میکنند.
چارقد: روسری چهارگوش با رنگ روشن و گل دار از جنس وال، ململ، چیت یا ابریشم است. از رنگ روشن چارقد همراه با آرایههای نقرهای به نام سرچنگک در محل شقیقهها، در جشنها استفاده میشود.
مندل: سربندی است از جنس کتان که آن را سه گوشه و روی چارقد استفاده میکنند مندل بیشتر هنگام کشاورزی و کارهای روزمره استفاده میشود.
سراقوچ: نوعی کلاه زنانه است از پارچه نخی یا الگویی مشابه کلاه نوزاد که برای نگهداری گیسوان بافته شده به کار میرود. لبه این کلاه را چین کش میکنند.
گیس بند: بند نازکی است که آن را با رشتههای تابیده شده از نخ برن که معمولاً سفید رنگ است تهیه میکنند. از گیس بند برای بستن گیسوان بافته شدهاستفاده میشود.
جوراب: جنس آن از پشم است و در رنگهای تیره بافته میشود.
کوش: در گویش محلی به کفش میگویند، جنس آن از چرم دباغی شده و به رنگهای قهوهای و مشکی بود.
گالش: بیشتر دررفتوآمدهای روزانه استفاده میشود و از جنس لاستیک سیاه و کف آن قرمز رنگ است.
چاروق: کفش مشترک مردان وزنان است جنس این کفش از چرم گاو و گاومیش یا نمد است که کمی بزرگتر از پا و لبه آن چین کش است.
پاتوئه: شال بلند ابریشمی است که دور پا پیچیده میشود و با کمک ریسمانهای بلندی آن میبندند پاتوئه پاپوش گرمی است و در روزهای سرد بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
قلدون یا گلوبند: شامل میرکا، گبری چشم بلبلی، کهربا، عقیق، یسر و یشم که به صورت اشکال هندسی و نامنظم تراشیده میشد.
نیم تنه: این جلیقه به شکل جلیقههای مردانه با یقه هفت یا گرد و جلو باز است و چند دکمه میخورد.
جرب: جوراب ویژه چوپانها بود. انواع کران تری از آن نیز با عنوانهای رنگ رشت و آق بانو وجود داشت نوع دیگر آن را گردن جرب میگفتند؛ و بافت ساده و یک رنگ داشت.
کوش: مردم نواحی کوهستانی گیوه به پا میکردند. گروهی نیز گیوه کرمانشاهی که از نخ ابریشمی با الیاف زیبا و کف چرم یا کائوچو بود، میپوشیدند. صندلهای با کف نازک از چوب افرا یا ملیچ را چوکوش میگفتند.
شیخی کوش: کفشی از چرم و به شکل نعلین که اغلب مورد استفاده روحانیون قرار میگرفت.
چوموشک یا چموشک: کفشی با کفی از چرم گاو و پاشنه نعل آهنی که تا مچ پا بود و در همه فصول استفاده میشد.
چاروق: سنتیترین کفش این ناحیه که معمولاً با پاتوئه استفاده میشود. جنس آن چرم و دارای بندهای بلند برای بستن دور پا است.
با توجه به اینکه هرمزگان، عرب زبان و فارسیزبان را درونش جای داده اما لباس محلی آن خاص و منحصر به فرد است لباسی که به گفته برخی محققین بی شباهت به لباسهای هندی و عربی نیست گرچه نمیتوان به صورت دقیق این گفتهها را تأیید کرد؛ زیرا آنچه این شباهت را نشان میدهد زری دوزی و مشابهت زیور آلات این منطقه با کشور هندوستان یا طرح لباس بندری با لباس مردم امارات است با توجه به این مسئله که قدمت لباس بندری از تاریخ به وجود آمدن امارات بیشتر است، گمان میرود رفتوآمد بازرگانان و تجار عرب و هندی و ایرانی به این مناطق باعث تأثیرپذیری از این فرهنگها شدهاست.[31]
پیراهن زنان هرمزگانی گاه بلند تا مچ پا و گاه تا زیر زانو میرسد که این مسئله از هر منطقه به منطقهای دیگر متفاوت است. موضوع حائز اهمیت در لباس زنان هرمزگان نوع پارچه و رنگ آن است که جنس پارچههایی که برای پیراهنهای زنانه انتخاب میشود به علت گرمای هوا معمولاً سبک و نازک است تا جریان هوا را به راحتی از میان آن عبور دهد همچنین در انتخاب رنگ لباس از رنگهایی مانند آبی، بنفش، صورتی و سبز بیشتر استفاده میشود.
چادر بندری یکی از زیباترین چادرها در سراسر کشور محسوب میشود. طرح، رنگ و نوع پارچه منحصر بفرد این چادرها زیبایی خاصی را برای آنها به وجود آوردهاست. بیشتر چادرها به رنگهای قهوهای خردلی ،خاکستری مایل به آبی است که اغلب آنها از کشورهای عربی، هند و پاکستان وارد ایران میشود.
شلوار بانوان در تمام نواحی استان هرمزگان شکل و آرایشی همانند دارد اما تزئینات دمپای شلوارها بسته به سلیقه محلی و نه شرایط آب و هوایی متفاوت است. شلوارهای هرمزگان دارای دمپای تنگ تا زانو است و در ناحیه کمر و پایین گشاد میشود و قسمت مچ پا به سمت داخل را به وسیلهٔ زیپ یا دکمه میبیندند. در پوشاک بانوان هرمزگان ملحقاتی وجود دارد که علاوه بر جنبه تزیینی جنبه کاربردی نیز دارد از مهمترین این ملحقات برقع است که نوعی حجاب نیز محسوب میشود و اغلب زنان ساحلنشین قشم، بندرلنگه، جاسک و بندرعباس از آن استفاده میکنند و در مناطقی مانند رودان، حاجیآباد و بستک دیده نمیشود.[32]
تنپوش مردان هرمزگان
برای مردها کپره، آف، لنگوته و سُواس با عنوان لباس محلی وجود دارد؛ ناخداها، ملوانان و صیادان نیز دو نوع پیراهن مخصوص مهمانی و کار داشتند، لباس مهمانی (پلوخوری) بهطور معمول از رنگ سفید و حریر یا ململ نازک درجه یک انتخاب میکردند و برای کار نیز پیراهن بلند بود و ملوانان در هنگام زمستان برای کارکردن از پارچههای کلفت رنگی و راه راه استفاده میکردند و در غرب و جزایر استان فرهنگ عربی و بومی (بندری) دیده میشود که مردان لباس عربی دشداشه یا همان کندوره همراه با چفیه و عقال یا به صورت دستار دیده میشود[33]
پوشاک مردم استان سمنان به نحوی با وضعیت آب و هوایی منطقه ارتباط دارد. امروزه مردم استان سمنان کمتر از لباسهای محلی استفاده کرده و لباسهای معمول روز که در همه مناطق ایران مورد استفاده است، در این خطّه از کشور نیز رواج دارد. لباسهای معمول اغلب زنان و مردان این استان همان کت و شلوار و پیراهن برای مردان و چادر، مانتو، شلوار و پیراهن برای زنان است.[34]
شامل سرپوش مردانه، تنپوش تابستانی مردانه، تنپوش زمستانی مردانه و پاپوش مردانه، کت چُقا، شلوار کمری، گیوه است.
شامل چارقد (که طرح و جنس و رنگ و اندازه آن در مناطق مختلف فرق میکند)، پیراهن کمر چیندار (که اصطلاحاً به آن شوی میگویند)، شلیته، تنبان، جلیقه، اُرسی، چادر محلی و پاپوش زنانه (که بسته به فصل گرم یا سرد متفاوت است).
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.