From Wikipedia, the free encyclopedia
نقش برجستههای شاپور یکم، به مجموعه نقش برجستههایی گفته میشود که در زمان شاپور یکم، شاهنشاه ساسانی و به دلایل مختلف از جمله شکست امپراتوری روم، ساخته شدهاند. در زمان شاپور اول سه امپراتور روم به ایران تاخت آوردند. نخستین آنها گوردیانوس جوان[یادداشت 1] بود که در سال ۲۴۲ میلادی کشته شد. دیگری فیلیپ عرب[یادداشت 2] بود که در برابر شاپور ناچار به تسلیم شد و پذیرفت که سالیانه به ساسانیان برای حملات پیدرپیای که به آنجا نموده و خساراتی که وارد کرده بود، باج بپردازد.[یادداشت 3] در پایان والرین بود که در سال ۲۶۰ میلادی با ۷۰ هزار سرباز و سناتور رومی اسیر ساسانیان شد.[1] در همین راستا شاپور دستور داد تا سنگتراشان سنگنگارههای متعدد و باشکوهی را با دقت و هنرمندی خیرهکننده در گذرگاههای اصلی و شاهراههای عبور و مرور قشون و مردم کندهکاری نموده و با ظرافت رویدادهای مهم تاریخی دوران حکومت قدرتمند خویش را بر دل صخرههای محکم کوه حک نمایند، تا مردم آن دوران از این فتوحات و دستاوردهای ساسانیان آگاه شده و از آن پند بگیرند.[2]
در چهار کیلومتری جنوب داراب در دامنه کوهی به نام «پهنا»، نقشبرجستهای از دوران ساسانیان وجود دارد. در این نقش، شاپور یکم سوار بر اسب در میان سنگنگاره به گونه تمامرخ دیده میشود و سه امپراتور رومی در جلوی او قرار دارند. این نگاره در بالای چشمه آب و برکهای پر از نی قرار دارد. این نگاره ۹٫۱۰ در ۵٫۴۰ متر است. در این نگاره شاپور تاجی شبیه تاج پدرش اردشیر اول بر سر دارد.[3] دست چپ شاپور بر سر والرین است و در دست راستش چیزی مسطح و چهارگوش دارد. اسب به زیبایی تمام توسط هنرمند حجاری شدهاست. زیر پای اسب گوردیان سوم افتادهاست، که در سن ۱۹ سالگی در میشه[یادداشت 4] در کرانه فرات کشته شد. در این نگاره نیز به اقتضای سن کم او بدون ریش است. پشت سر شاپور ۱۸ شخص بلندپایه ایرانی ایستادهاند. سمت راست شاه یعنی مقابل او، رومیها هستند که با نگرانی به شاپور نگاه میکنند. قیصر دیگری به سوی شاپور میشتابد و دستهای خود را ملتمسانه به سوی شاپور دراز کرده، فیلیپ عرب است که پس از مرگ گوردیان، صلح را به مبلغ نیم میلیون دینار از شاپور خریداری کرد.[4]
نقش برجسته دارابگرد از جمله بحثبرانگیزترین نقوش برجسته دوره ساسانی بهشمار میآید که دارای چندین نظریه است:
این سنگ نگاره با ۹٫۲۰ متر پهنا و ۵٫۵۰ متر بلندی به شدت آسیب دیدهاست. دو اتفاق مهم زمان شاپور یعنی آیین دیهیمستانی[یادداشت 8] او از اهورامزدا و جریان پیروزی او بر امپراتور روم را در هم بافتهاست.[11] در این نقشه برجسته شاپور یکم (راست) در حال گرفتن دیهم شاهی از اهورامزدا (چپ) است. در زیر پای اسب شاپور جسد گوردیان سوم، و در زیر پای اسب اهورامزدا جسد اهریمن مشاهده میشود. شخصی زانو زده به حالت ملتمسانه جلوی شاپور نقش بستهاست که فیلیپ عرب، امپراتور روم بوده که درخواست صلح از شاپور را دارد. این نقشبرجسته به مرور زمان آسیبهای فراوانی دیدهاست.[12]
در زیر سم اسب اهورامزدا، اهریمن قرار دارد و در زیر سم اسب شاپور به گفته مک درموت، گوردیان سوم. گوردیان جوان در آن هنگام تازه ۱۹ ساله بود. هماهنگ با این سن، در همه نگارههای شاپور که جسد گوردیان به زیر پای اسب شاهنشاه افتادهاست، بدون ریش به تصویر کشیده شده. گوردیان در این نقش برجسته به زحمت قابل شناسایی است زیرا آسیبهای بسیاری دیدهاست.[13]
اما دربارهٔ فرد زانو زده دو نظریه وجود دارد:
سنگنگاره دیگری به پهنای ۱۲٫۴۰ متر و ارتفاع ۴٫۶۹ متر در بیشاپور از شاپور به یادگار ماندهاست. در این نگاره شاپور سوار بر اسب است. جسد گوردیان، با نوار برگ غار در پیرامون سر، زیر پاهای اسب افتادهاست. شاپور با دست راست والرین را گرفتهاست[15] و امپراتور با توجه به سنت دربار ایران، دستها را در آستین پنهان کردهاست. فلیپ عرب نیز ملتمسانه جلو شاپور زانو زده و باز هم مسلح است و شمشیر رومی خود را از حمایل بازوی چپ آویختهاست و شنل شالمانند و موّاج خود را بر دوش دارد.[16] یافتن سبب رفتار متفاوت شاپور با والرین و فیلیپ آسان است. فلیپ عرب در سال ۲۴۴ میلادی با پرداخت غرامت به شاپور با او پیمان صلح بست، اما والرین در حال نبرد با او دستگیر شد. نفری که درست پشت سر والرین ایستادهاست و ساعد و مچ دست چپش را با خونسردی به دسته شمشیر تکیه دادهاست، به سه دلیل باید هرمزد اردشیر ولیعهد شاپور بوده باشد. ریش او درباری است، دست راست را به نشانه احترام بلند نکردهاست و سوم اینکه نوار ویژه فرمانروایی در پشت گردن او مواج است. نفر سمت راست که هیئتی فاخر هر دو دست را به نشانه احترام بلند کردهاست، نیز میتواند شاپور بیدخش[یادداشت 9] باشد. همان کسی که در نگاره داراب با ارابه جنگی، امپراطوران اسیر را به حضور شاه آورده بود. با این تفاوت که در اینجا از ارابه خبری نیست. فرشتهٔ شناوری نیز در بالای سر شاپور در حال دادن دیهیم شاهی[یادداشت 10] به اوست. به گمان در طرح مجلسهای جانبی پیرامون این نگاره بزرگ از طرح نگارههایی که به صورت ردیفهایی مطبق در پلکان آپادانا در تخت جمشید آمدهاند استفاده شدهاست.[یادداشت 11] در دو سوی نگارهٔ شاپور با مهمانان اسیر، مجلسهایی نیز در چهار ردیف مطبق کنده شدهاست، که در آنها بلندپایگان ساسانی، اسیران رومی و حاملان[17] غنیمتهای جنگی، هر یک بهطور جداگانه به نمایش درآمدهاند.[18]
این سنگنگاره با ۱۱ متر طول و ۴٫۲۰ متر ارتفاع، در کرانه سمت راست رودخانه در بیشاپور قرار دارد. گوردیان سوم در زیر اسب شاپور به چشم میخورد. در اینجا هنرمند سنگتراش دستهای گوردیان را به صورتی طبیعی آکنده از بدبختی به نمایش گذاشتهاست.[19] در این سنگنگاره، فیلیپ عرب به زانو درآمده، ملتمسانهتر دیده میشود و والرین، دست در دست ایستاده کنار شاپور (که به احتمال زیاد در اسارت ساسانیان درگذشت) تعجبآور است. زیرا در این سنگنگاره فیلیپ عرب به پرداخت باج تحمیل شده به حالت زانوزده نقش بسته ولی والرین که به اسارت درآمده ایستادهاست، که احتمالاً شاپور از به نقش بستن والرین به حالت زانوزده خودداری کردهاست.[20] ولیعهد هرمزد اردشیر و شاپور بیدخش نایبالسلطنه شاپور در کنار هم قرار دارند و بیدخش در حالی که دست چپ خود را بر شمشیر دارد با دست راست خود حلقه پیروزی را به شاپور تقدیم میکند. این صحنه را میتوان یکی از کارهای هنری بسیار موفق دوره ساسانی بهشمار آورد. این نگاره که ساختار و هنجار هنری سرزنده متفاوتی دارد و یکی از پرچهرهترین و پرکارترین نگارههای دوره ساسانی است، آسیب فراوانی از گذشت زمان دیدهاست.[21]
سنگنگاره پیروزی شاپور بر امپراتوران روم، در سه کیلومتری شمال تخت جمشید و در دهمتری شرق آرامگاه داریوش بزرگ قرار گرفته و حدود ۱۱ متر طول و ۵ متر عرض دارد. این سنگنگاره صحنهٔ اسارت والرین و درخواست صلح فیلیپ عرب را نشان میدهد که به دستور شاپور اول در حدود سال ۲۶۲ میلادی تراشیده شدهاست.[22] این نقش سهبرابر اندازهٔ طبیعی است و از حیث دقت در جزئیات و ظریفکاری یکی از بهترین نقشهای دورهٔ ساسانی است و مشخص است که از روی طبیعت ساخته شده؛ زیرا حتی لباس والرین درست مطابق جامههای رومیهای آن زمان است.[23]
شاپور بر اسب بسیار زیبایی سوار است و تاج کروی بزرگی که به صورت بسیار برجسته کندهکاری شدهاست، بر سر دارد که در سکههای او هم دیده میشود و نوارهایی از پشت سرش آویزان است و نیز بالاپوشی در پشت سر او هست و شلوار گشادی بر تن دارد. نوارهای شاهی از کفشهای شاپور آویخته و چین و شکن لباسش بسیار دلپذیر نموده شدهاست. شمشیر راست و بلند شاپور در نیام است و وی دست چپ را بر دسته آن نهاده، و دست راست را دراز کرده،[24] مچ در آستین نهفته یک رومی بر پای ایستاده را گرفتهاست.[25] در پشت سر شاپور کرتیر[یادداشت 12] ایستادهاست. احتمالاً تصویر او در زمان بهرام دوم در حدود سال ۲۸۰ میلادی به نگاره شاپور اضافه شدهاست. سنگنگاره و نبشته را به دستور کرتیر موبد موبدان کندهاند. در این نگاره وی انگشت سبابهٔ دست راست را به نشانهٔ ستایش به سوی شاپور دراز کردهاست و حالت احترام به خود گرفته، در پایینتنهٔ کرتیر، سنگنوشتهای به خط و زبان فارسی میانه کندهاند که بسیار آسیب دیدهاست.[26]
اسب شاپور زین و برگ آراسته دارد و دُمش گره خورده و نوار بلند و پرچین و شکنی از آن آویختهاست.[27] اسب اندازهای تقریباً طبیعی دارد و پای راست را خم کرده و حالت درنگ به خود گرفتهاست. پیش روی اسب، مردی در جامهٔ رومی زانوی چپ را بر زمین نهادهاست و زانوی راست را خم ساخته و دستها را به حالت التماس به جانب شاهنشاه دراز کردهاست؛ این شخص میانسال است و ریش کوتاه و مجعدی دارد و جامهاش ردای امپراتوری رومی (توگا)[یادداشت 13] میباشد و بر سرش تاجی از برگ درخت غار دارد، که امپراطوران بر سر مینهادند و مشابه دیهیم امپراتوری است. او شمشیر نیامشدهای[یادداشت 14] به کمر آویخته که دستهاش حالت صلیب دارد.[28] کنار این رومی زانوزده، یکنفر دیگر رو به شاهنشاه ایستاده که بیریش است. اما دیهیمی از برگ غار بر سر دارد و نوار کوچکی پشت سرش افشان شده و شمشیری از کمر آویختهاست و دستش در آستین سر دوخته مخفی گردیده و مچ چپش را شاپور گرفتهاست. هر دوی این افراد، رومی هستند و از ردای امپراتوری و تاج برگ غار آنها پیداست که امپراتور میباشند.[29]
ولی در مورد هویت آنها بحث بسیار شدهاست. تا سال ۱۹۵۴ همه میگفتند آنکه زانو زده، والرین است که از شاه امان میخواهد و آنکه ایستاده، کردیاس نامی از اهالی سوریهاست که گفتهاند شاپور او را به امپراتوری انتخاب کرد.[30]
اما در آن سال مکدرموت این فرضیه را رد کرد و گیرشمن و برخی دیگر نیز با وی همآواز شدند. مکدرموت متوجه شد که کردیاس اصلاً در تاریخ جنگهای شاپور که خودش بر کعبه زرتشت نقد کردهاست نیامده و هیچ سکهای از او در دست نیست و چنین شخصی در تاریخ روم به امپراتوری شناخته نمیباشد. زمان روی دادن درگیری میان شاپور و والرین محل اختلاف است و تاریخدانان به سال ۲۵۸، ۲۵۹ و حتی ۲۶۰ میلادی اشاره کردهاند.[31] از سوی دیگر، شاپور در شرح جنگهایش از سه امپراتور رومی نام میبرد: گردیان جوان که کشته شد، فیلیپ عرب که به درخواست صلح آمده و پانصد هزار سکهٔ زرین باج داد و والرین که گرفتار شده و در نقوش شاپور هم سه امپراتور را نمودهاند؛ امپراتوری جوان که زیر پای اسب شاپور به خاک افتاده (در دارابگرد و بیشاپور) و بنابراین گردیان است؛ امپراطوریکه مچ دستش را شاپور گرفته و بنا بر رسم کهن، گرفتن مچ دست علامت اسارت بوده همان والرین میباشد.[32]
چیزی که استدلال مکدرموت را تأیید میکرد این بود که سکههای والرین او را بیریش نشان میدهد و فرد ایستاده که شاپور مچش را گرفته (اسیرش کرده) نیز بیریش است، در حالی که سکههای فیلیپ عرب او را با ریش کوتاه و مجعدی مینمایند و آنکه در پیش شاپور زانو زده نیز درست همین نوع ریش را دارد. افزون بر آن، گردن والرین روی سکهها بسیار ستبر است و فرد ایستاده از کنار اسب شاه نیز گردن ستبر دارد.[33] نظریه مک درمونت توسط والتر هینتس، ژان گاژه، هوبرتوس فون گال و مانفرد راین، رد شدهاست. آنها قیصر زانو زده را والرین و قیصر ایستاده را فیلیپ عرب میدانند. در رد نظر مکدرموت این دلایل آورده شدهاست:[34]
یوحنا مالالاس مورخ بیزانسی حتی میگوید که والرین ریشی انبوه داشتهاست. به این ترتیب همان گونه که از پیش معمول بود برای این که قیصر ملتمس در نگارههای شاپور را والرین بخوانیم، مانعی نیست.[37]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.