کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی From Wikipedia, the free encyclopedia
کشورهای پساشوروی (انگلیسی: Post-Soviet states) همچنین مشهور به اتحاد شوروی سابق (انگلیسی: former Soviet Union (اختصاری FSU))[۱] یا جماهیر شوروی سابق (انگلیسی: former Soviet Republics)؛ ۱۵ کشور مستقل بودند که در دسامبر ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پساز فروپاشی، بیرون آمدند. همچنین روسیه که به عنوان کشور جایگزین اتحاد شوروی شناخته شد. در ۱۱ مارس ۱۹۹۰، لیتوانی نخستین کشوری بود که اعلام استقلال کرد و در پی آن استونی و لتونی در ماه اوت ۱۹۹۱. هر سه کشور بالتیک بازگشت و تداوم کشورهای اصلی که پیش از پیوستن شان به اتحاد شوروی وجود داشتند را اعلام کردند.[۲][۳] در پی آن ۱۲ جمهوری باقیمانده نیز کنارهگیری کردند.[۲] ۱۲ کشور از ۱۵ کشور (یعنی به استثنای کشورهای دریای بالتیک) در ابتدا کشورهای مستقل همسود یا CIS را تشکیل داده و بیشترشان به سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) پیوستند، در حالی که کشورهای بالتیک روی عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو متمرکز شدند.
۱۵ کشور پس از شوروی بهطور کلی به پنج گروه زیر تقسیم شدند که هر گروه ویژگیها و داراییهای مشترکی دارند، نه فقط عوامل جغرافیایی و فرهنگی بلکه در تاریخچه و سرگذشتی که در روابط با روسیه داشتهاند. علاوه بر اینها تعدادی کشور در واقع مستقل هستند که اعلام خودمختاری کرده و از ملیت پیشین خودشان جدا شدهاند اما به صورت بینالمللی کشورهای به رسمیت شناخته شدهای نیستند (مراجعه شود به درگیریهای جدایی خواهی).
اروپای مرکزی شرقی |
|
|
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نتیجهای بود که در برابر زمینه رکود کلی و حتی پسروی اقتصادی[نکته ۱] رخ داد. همانطور که گاسپلن (کمیته برنامهریزی شوروی سابق) چرخه تولید را در خطوط تولید سراسر اساسآر (جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی) تنظیم کرده بود از کار افتاد، همراه آن ارتباطات اقتصادی بین-جمهوریای نیز شکستند که حتی بهسمت رکود اقتصادی جدیتری در اقتصادهای پساز شوروی میرفت.
بیشتر کشورهای شوروی سابق طی ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ شروع به گذار به اقتصاد بازاری کردند و فعالیتهایی را برای بازسازی سیستمهای اقتصادی خود انجام دادند که هر یک نتایج متفاوتی داشت. با افت ۴۰ درصدی تولید ناخالص داخلی(GDP) بین ۱۹۹۰ و ۱۹۹۵، این فرایند شیب گذار نزولی جدی را آغاز کرد.[۴] این شیب نزولی GDP از رکود بزرگ ایالات متحده بین ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۴ به میزان ۲۷ درصد شدید تر بود.[۵][نیازمند یادکرد دقیق] تنظیم مجدد مالی و دارایی عمومی در ارتباط با اصول اقتصاد بازار به شکل چشمگیری مخارج اختصاصی سلامت، تحصیل و دیگر برنامههای اجتماعی را کاهش داد که موجب فقر شدید شد.[۶] صدمههای اقتصادی همراه با خصوصیسازی عمده، باعث مرگ و میر حدود ۱ میلیون کارگر سالخورده در سراسر بلوک شوروی سابق در دهه ۱۹۹۰ شد.[۷][۸]
شیب گذار آغازین نهایتاً با تأثیر افزایشی بازسازی بازار و با تغییر نرخ GDP منفی به رشد مثبت کنترل شد، و پس از ۱۹۹۵، اقتصاد در کشورهای پس از شوروی شروع به بازیابی و احیا کرد.[۹][عدم مطابقت با منبع] فقط در مولداوی، اوکراین، گرجستان، قزاقستان و تاجیکستان سطح GDP به میزان قابل توجهی پایینتر از سطح ۱۹۹۱ بود. احیا در روسیه به صورت حاشیهای بود و GDP در ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ فقط اندکی بالاتر از سطح ۱۹۹۱ بود. این توانست به عنوان شکست کاپیتالیسم برای بهبود استاندارد زندگی در روسیه برداشت شود، و ترکیب آن با پیامدهای بحران مالی ۱۹۹۸ روسیه باعث رویکرد مجدد ولادیمیر پوتین به سیاستهای مداخلهگرایانه شد.[نیازمند منبع]
تغییر تولید ناخالص داخلی (GDP) در قیمتهای ثابت، ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۷:[۱۰]
کشور | ۱۹۹۱* | ۱۹۹۶ | ۲۰۰۱ | ۲۰۰۶ | ۲۰۱۱ | سال برگشت** |
---|---|---|---|---|---|---|
کشورهای اروپای شرقی | ||||||
روسیه | ۱۰۰ | ۶۳٫۱ | ۷۴٫۵ | ۱۰۳٫۳ | ۱۱۸٫۳ | ۱۹۹۷ |
اوکراین | ۱۰۰ | ۴۷٫۲ | ۵۱٫۸ | ۷۳٫۷ | ۷۵٫۹ | ۲۰۰۰ |
بلاروس | ۱۰۰ | ۶۷٫۹ | ۹۴٫۰ | ۱۴۱٫۵ | ۱۹۲٫۵ | ۱۹۹۶ |
مولداوی | ۱۰۰ | ۴۵٫۲ | ۴۵٫۰ | ۶۲٫۵ | ۷۴٫۵ | ۱۹۹۷ |
کشورهای بالتیک | ||||||
استونی | ۱۰۰ | ? | ? | ? | ? | ? |
لتونی | ۱۰۰ | ۶۷٫۸ | ۹۲٫۹ | ۱۴۳٫۱ | ۱۳۰٫۱ | ۱۹۹۳ |
لیتوانی | ۱۰۰ | ۶۴٫۶ | ۸۱٫۵ | ۱۱۹٫۸ | ۱۲۳٫۹ | ۱۹۹۵ |
آسیای مرکزی | ||||||
قزاقستان | ۱۰۰ | ۶۹٫۳ | ۸۸٫۵ | ۱۴۱٫۴ | ۱۸۵٫۷ | ۱۹۹۶ |
قرقیزستان | ۱۰۰ | ۵۸٫۹ | ۷۶٫۱ | ۸۹٫۶ | ۱۱۴٫۴ | ۱۹۹۶ |
تاجیکستان | ۱۰۰ | ۳۴٫۱ | ۴۵٫۲ | ۵۶٫۰ | ۹۸٫۱ | ۱۹۹۷ |
ترکمنستان | ۱۰۰ | ۶۸٫۴ | ۱۰۷٫۷ | ۲۱۵٫۵ | ۳۵۱٫۸ | ۱۹۹۸ |
ازبکستان | ۱۰۰ | ۸۲٫۹ | ۱۰۲٫۶ | ۱۳۷٫۵ | ۲۰۸٫۴ | ۱۹۹۶ |
قفقاز جنوبی | ||||||
ارمنستان | ۱۰۰ | ۶۳٫۳ | ۸۴٫۲ | ۱۵۴٫۷ | ۱۷۲٫۵ | ۱۹۹۴ |
آذربایجان | ۱۰۰ | ۴۲٫۷ | ۶۵٫۲ | ۱۵۰٫۲ | ۲۴۱٫۱ | ۱۹۹۶ |
گرجستان | ۱۰۰ | ۳۹٫۸ | ۴۹٫۸ | ۷۴٫۱ | ۹۳٫۲ | ۱۹۹۵ |
* اقتصاد بیشتر جمهوریهای شوروی در ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۰ شروع به رکود کردند، از این رو شاخصهای ۱۹۹۱ با حداکثرهای پیش از تغییر جفت نمیشوند.
** سالی که رکود GDP به صعود آن تغییر کرد.
فهرست تولید ناخالص داخلی کنونی (رقمها بر اساس دلار ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ طبق اطلاعاتنامه جهان[۱۱][۱۲][۱۳])
کشور | مقدار اسمی[نکته ۲]میلیون | سرانه اسمی | برابری قدرت خرید(PPP)میلیون | سرانه PPP | |
---|---|---|---|---|---|
۱ | ارمنستان | ۱۰٬۴۴۰ | ۳٬۴۰۰ | ۲۰٬۶۱۰ | ۶٬۳۰۰ |
۲ | آذربایجان | ۷۶٬۰۱۰ | ۷٬۹۰۰ | ۱۰۰٬۴۰۰ | ۱۰٬۸۰۰ |
۳ | بلاروس | ۶۹٬۲۴۰ | ۷٬۵۰۰ | ۱۵۰٬۴۰۰ | ۱۶٬۱۰۰ |
۴ | استونی | ۲۴٬۲۸۰ | ۱۸٬۳۰۰ | ۲۹٬۹۴۰ | ۲۲٬۴۰۰ |
۵ | گرجستان | ۱۵٬۹۵۰ | ۳٬۲۰۰ | ۲۷٬۳۰۰ | ۶٬۱۰۰ |
۶ | قزاقستان | ۲۲۴٬۹۰۰ | ۱۲٬۷۰۰ | ۲۴۳٬۶۰۰ | ۱۴٬۱۰۰ |
۷ | قرقیزستان | ۷٬۲۳۴ | ۱٬۳۰۰ | ۱۴٬۳۰۰ | ۲٬۵۰۰ |
۸ | لتونی | ۳۰٬۳۸۰ | ۱۵٬۴۰۰ | ۳۸٬۸۷۰ | ۱۹٬۱۰۰ |
۹ | لیتوانی | ۴۶٬۷۱۰ | ۱۵٬۳۰۰ | ۶۷٬۴۳۰ | ۲۲٬۶۰۰ |
۱۰ | مولداوی | ۷٬۸۸۰ | ۲٬۲۰۰ | ۱۲٬۶۸۰ | ۳٬۶۰۰ |
۱۱ | روسیه | ۲٬۱۱۳٬۰۰۰ | ۱۴٬۶۰۰ | ۲٬۵۵۳٬۰۰۰ | ۱۸٬۱۰۰ |
۱۲ | تاجیکستان | ۸٬۵۳۷ | ۱٬۰۰۰ | ۱۹٬۰۰۰ | ۲٬۳۰۰ |
۱۳ | ترکمنستان | ۴۰٬۵۶۰ | ۷٬۹۰۰ | ۵۵٬۱۶۰ | ۹٬۷۰۰ |
۱۴ | اوکراین | ۱۷۵٬۵۰۰ | ۳٬۸۰۰ | ۳۳۷٬۴۰۰ | ۷٬۴۰۰ |
۱۵ | ازبکستان | ۵۵٬۱۸۰ | ۱٬۹۰۰ | ۱۱۲٬۶۰۰ | ۳٬۸۰۰ |
کشورهای پساز شوروی براساس امتیاز شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۳).
توسعه انسانی بسیار بالا:
توسعه انسانی بالا:
توسعه انسانی متوسط:
تعدادی از سازمانهای منطقهای و بلوکهای همکار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رشد کردند. این تنها سازمانهایی است که اساساً (یا کاملاً) متشکل از کشورهای پساشوروی لیست شده در این بخش هستند، سازمانهایی که عضویتهای گستردهتر دارند مورد بحث قرار نگرفتهاند. ۱۵ کشور پساشوروی به مشارکتشان با بلوکهای منطقهای تقسیم میشوند:
CIS شامل یازده جمهوری شوروی سابق است که در وضعیت عضویت شان متفاوت هستند. از دسامبر ۲۰۱۰، ۹ کشور قرارداد CIS را تأیید کردند و اعضای کامل CIS هستند (ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، مولداوی، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان) و ترکمنستان عضو وابسته، و اوکراین کشور بنیانگذار و مشارکتکننده اما به صورت قانونی عضو نیست، و گرجستان که در سال ۲۰۰۹ این گروه را ترک کرد. در ۲۰۱۴، اوکراین ریاست CIS را رد کرد و از عضویت در این سازمان بیرون آمد.[۱۹]
در ۱۹۹۴، کشورهای CIS با ساخت یک منطقه تجارت آزاد موافقت کردند، اما توافقات هرگز امضاء نشد. در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۱ ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، مولداوی، روسیه، تاجیکستان و اوکراین یک توافقنامه تجارت آزاد را امضاء کردند.[۲۰] ازبکستان در سال ۲۰۱۳ به منطقه تجارت آزاد پیوست.[۲۱]
EURASEC که پیشتر اتحاد گمرکی CIS بود، توسط روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان بنیانگذاری شد. اوکراین و مولداوی موضع ناظر را در این مجمع داشتند، گرچه اوکراین اعلام کرد که مایل نیست که کشوری با عضویت کامل باشد. به دلیل مرزهای مشترکی که مولداوی با تمام اعضای این مجمع داشت، عضویت کامل برای مولداوی که از عضویت کامل محروم ماندهاست یک پیش نیاز بود. ازبکستان در اکتبر ۲۰۰۵ زمانی که فرایند پیوستن سازمان همکاری آسیای مرکزی و مجمع اقتصادی اوراسیا شروع شد و در ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ به هم پیوست، برای عضویت اقدام کرد.[۲۲] و سپس عضویت ازبکستان در سال ۲۰۰۸ معلق شد.[۲۳]
در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۴ پس از نشست شورای بینایالتی (بین کشورهای منطقه) EAEC، توافقنامهای بر سر پایان (منحل کردن) مجمع اقتصادی اوراسیا در مینسک امضاء شد. مجمع اقتصادی اوراسیا در یکم ژانویه ۲۰۱۵ در راستای اتحاد اقتصادی اوراسیا(EAEU یا EEU) منحل شد.[۲۴]
روسیه، بلاروس و قزاقستان یک اتحاد گمرکی ایجاد کردند که در ژوئیه ۲۰۱۰ اجرایی شد. اوکراین، قزاقستان و تاجیکستان در آن زمان مایل به پیوستن بودند.[۲۵][۲۶] روسیه مشتاق بود که ارمنستان، مولداوی و اوکراین به جای اتحادیه اروپا به این اتحادیه بپیوندند، و کشور مولداویایی جدا شدهٔ ترانسنیستریا از این موضوع حمایت کرد. در سال ۲۰۱۳، قرقیزستان و ارمنستان طرحهای عضویت را اعلام کردند اما تقسیم بر سر بحران اوکراین پس از انصراف اوکراین از عضویت در مشارکت شرقی اتحادیه اروپا (EaP) به نفع این اتحادیه، نهایتاً به انقلاب ۲۰۱۴ اوکراین ختم شد. در سال ۲۰۱۴، رایدهندگان منطقه خودمختار مولداویایی گاگائوزیا روابط نزدیک با اتحادیه اروپا را به نفع این اتحادیه رد کردند.[۲۷]
در ۱ ژانویه ۲۰۱۲، روسیه، قزاقستان، و بلاروس یک «فضای اقتصادی تک» را تأسیس کردند که تأثیر عملکرد یک بازار تک کالا، خدمات، سرمایه و کارگر و تأسیس صنایع منسجم، ترابری، انرژی و سیاستهای کشاورزی را تضمین کند.[۲۸][۲۹] توافقنامه شامل یک طرح برای ائتلاف بعدی و تأسیس کمیسیون اقتصادی اوراسیا(EEC) بود (طراحی شده براساس کمیسیون اروپا).[۳۰] کمیسیون اقتصادی اوراسیا به عنوان آژانس مرتبکننده و تنظیمکننده اتحاد گمرکی اوراسیا فعالیت میکند، یعنی فضای اقتصادی تک و اتحاد اقتصادی اوراسیا.[۲۸]
اتحاد اقتصادی اوراسیا یک اتحاد اقتصادی بین کشورهای شوروی سابق است. این پیمان با هدف تأسیس EEU که در ۲۹ ماه مه ۲۰۱۴ به دست رهبران بلاروس، قزاقستان و روسیه امضاء شد و در یک ژانویه ۲۰۱۵ اجرایی شد است.[۳۱] پیماننامهها برای ورود ارمنستان و قرقیزستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا به ترتیب در ۹ اکتبر و ۲۳ دسامبر ۲۰۱۴ امضاء شدند. قرارداد ورود ارمنستان در ۲ ژانویه ۲۰۱۵ اجرا شد.[۳۲] گرچه قرقیزستان تا ماه مه ۲۰۱۵ طول کشید،[۳۳] ولی آن طور که تأیید شدهاست قرقیزستان از روز تأسیس EEU به عنوان یک کشور موافق مشارکت خواهد داشت.[۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]
هفت کشور عضو CIS، یعنی روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ارمنستان، همکاری نظامی خودشان را با تأسیس سازمان پیمان امنیت جمعی(CSTO) تقویت کردهاند. این انبساطی از پیمان امنیت جمعی پیشین(CST) است. ازبکستان (در کنار گرجستان و آذربایجان) که در سال ۱۹۹۹ از CST بیرون آمد، به گوام پیوست. در ۲۰۰۵ از گوام بیرون آمد و در ۲۰۰۶ به CSTO پیوست. در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۲، ازبکستان عضویتش در CSTO را معلق کرد.[۳۹]
سه کشور شوروی سابق عضو ناتو هستند: استونی، لتونی، و لیتوانی. در گرجستان که هم نظر عمومی و هم دولت حاکم مایل به عضویت در ناتو هستند، از سال ۲۰۰۵ در برنامه مذاکرات تنگاتنگ با ناتو میباشند. در اکراین پس از پیروزی انتخابات ۲۰۱۰ ویکتور یانوکویچ و انقلاب نارنجی، دولت بهطور رسمی اعلام بیطرفی کرد و دیگر در پی عضویت در ناتو نیست.
چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی گروه گوام را تأسیس کردند که به نظر بهطور کلی تمایل به مخالفت با تسلط روسیه در منطقه دارد. بهطور ویژه، این چهار ملت در هیچیک از سازمانهای منطقهای که پس از فروپاشی اتحاد شوروی روی کار آمدند شرکت نکردند (به استثنای CIS).
این اتحاد پیش از آنکه در ۸ دسامبر ۱۹۹۹ محکم شود در اصل در ۲ آوریل ۱۹۹۶ تحت نام روسیه و بلاروس همسود شکل گرفت. این اتحاد توسط رئیسجمهور بلاروس پایهریزی شد، الکساندر لوکاشنکو. به صورت تئوری، اتحاد روسیه و بلاروس در کنار معرفی روبل روسیه به عنوان واحد پولی مشترک بیشتر به ائتلاف میل دارد تا حوزه فقط همکاری.
این سازمان در اصل در ۱۹۸۵ توسط ایران، ترکیه و پاکستان شکل گرفت اما در ۱۹۹۲ این سازمان رشد کرد و شامل افغانستان و شش کشور عمدتاً مسلمان جماهیر شوروی سابق نیز شد یعنی: آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان.
این مجمع در دسامبر ۲۰۰۵ در تحریک اساسی اوکراین و گرجستان شکل گرفت و شامل شش کشور شوروی سابق میشد (اکراین، گرجستان، مولداوی و سه کشور بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی) و سه کشور دیگر از اروپای مرکزی و شرقی(اسلوونی، رومانی و جمهوری مقدونیه). انجمن دریای سیاه(BSF) یک سازمان تقریباً مرتبط است.
درست شبیه گوام، این انجمن ظاهراً بهطور کلی به مقابله با نفوذ روسیه در منطقه تمایل دارد. این تنها انجمن بینالمللی متمرکز در فضای پس از شوروی ست که کشورهای بالتیک نیز در آن مشارکت میکنند. بعلاوه، سه عضو دیگر عضو گوام نیز هستند.
این سازمان متشکل از چین و پنج کشور پس از شوروی است، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان. این سازمان در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد گرچه سازمان پیش از آن، گروهبندی پنج شانگهای از ۱۹۹۶ وجود داشت. این سازمان دربارهٔ مسائل امنیتی فعالیت میکند.ایران در سال ۲۰۲۱ بعنوان عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد.
دربارهٔ وضعیت آزادی سیاسی در جماهیر شوروی سابق، گزارش سال ۲۰۱۵ خانه آزادی موارد زیر را فهرست کرد:[۴۰][۴۱]
به شکل مشابه، شاخص آزادی مطبوعات جهانی نشر شده توسط گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۱۵، موارد زیر را برای آزادی مطبوعات فهرست کرد:[۴۲]
همچنین متذکر شدهاست که کشورهای پساشوروی متعدد فرماندهی و رهبر خود را از زمان استقلال شان تغییر ندادهاند، همچون نورسلطان نظربایف در قزاقستان و اسلام کریموف در ازبکستان. همه اینها در اصل دورههای محدودتری داشتند اما از طریق حکم یا رفراندوم دوره برر سر قدرت بودن خودشان را طولانی کردند (همینطور رئیسجمهورها الکساندر لوکاشنکو بلاروس، امامعلی رحمان تاجیکستان و دیمیتری مدودف روسیه).[۴۳] همچنین عسکر آکایو در قرقیزستان از زمان استقلال آن کشور رئیسجمهور بود تا اینکه در نتیجه انقلاب تولیپ ۲۰۰۵ قرقیزستان مجبور به استعفاء شد. صفرمراد نیازف در ترکمنستان از زمان استقلال آن کشور تا زمان مرگ او در سال ۲۰۰۶ فرمانروایی کرد و یک کیش شخصیت برای خودش ساخت.
مسئله پادشاهی سلسلهای موروثی عنصر دیگری تأثیرگذار بر برخی از کشورهای پساشوروی شدهاست. حیدر علیاف، پس از ساخت یک کیش شخصیتی گسترده و درازمدت مخصوص خودش ریاست جمهوری آذربایجان را به پسرش محول کرد، یعنی الهام علیاف. نظریهها دربارهٔ فرزندان رهبران دیگر در آسیای مرکزی برای حاکمیت موروثی به شکل روشن و آشکارا در جریان است. مشارکت پسر و دختر آکایو در انتخابات ۲۰۰۵ مجلس قرقیزستان نگرانیها دربارهٔ حاکمیت موروثی به کار رفته در قرقیزستان را بسیار افزایش داد، و ممکن است باعث جوی ضد آکایو شود که به براندازی او بینجامد.
مشکلات اقتصادی، سیاسی، ملی، نظامی و اجتماعی عوامل جدایی خواهی در فضای شوروی سابق بودهاند. در بسیار از موارد، مشکلات به دلیل فاکتورهایی همچون تقسیمبندیهای نژادی موجود پیش از شوروی بودند که در سقوط اتحاد شکوفا شدند.[۴۴] قلمروها و درگیریهای نظامی ناشی از آن تا کنون به شرح زیر است:
جنگهای داخلی ای که به حرکتهای جدایی خواهانه مرتبط نبودند نیز دو بار در منطقه رخ دادهاست:
از سال ۲۰۰۳ در برخی از کشورهای پساشوروی، پس از برخی انتخابات بحثبرانگیز، تعدادی انقلابهای رنگین (عمدتاً صلح آمیز) رخ دادهاست، همراه با اعتراضات مردمی ای که جبهه مخالف پیشین را به قدرت میرساند.
جامعه روسیزبان قابل توجهی در بیشتر کشورهای پساشوروی هست که موقعیت سیاسی شان به عنوان اقلیت نژادی از کشور تا کشور متفاوت است.[۵۸] در حالی که بلاروس، قزاقستان و قرقیزستان بعلاوه روسیه، زبان روسی را به عنوان زبان رسمی حفظ کردهاند، اما این زبان در دیگر کشورها موقعیت خود را پس از فروپاشی شوروی از دست دادهاست. در همه کشورهای عضو CIS این زبان موقعیت نیمه رسمی دارد زیرا زبان رسمی کار در این سازمان است اما در کشورهای بالتیک به هیچ عنوان زبان رسمی شناخته نشدهاست. گرجستان، از زمان استقلالش از CIS در سال ۲۰۰۹، دولت به صورت انحصاری به زبان گرجی اداره میکند.
در حالی که سیستم شوروی محدودیتهای سختی برای زندگی مذهبی قرار داد، سنتها خود را همچنان حفظ کردند. بعد از فروپاشی، حرکتهای اسلامی در کنار حرکتهای سکولار و نژادی نمایان گشتند. ویتالی ناومکین اینگونه ارزیابی کرد که: «در طول زمان تغییر، اسلام به عنوان سمبل یگانگی خدمت کرد، نیرویی برای تحرک و بسیج، و فشاری برای دموکراسی. این یکی از اندک مصیبتهای اجتماعی ست که کلیسا خود را در آن حفظ کرد و عامل آن نبود. اما (حتی) اگر از لحاظ سیاسی موفق باشد، با چالشهای اقتصادی فراتر از درکش مواجه خواهد شد.»
کشورهای آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان)، در کنار آذربایجان به استثنای مهاجرنشینان روسی و دیگر اقلیتهای اروپایی شان، مسلمان هستند. کشورهای بالتیک به صورت تاریخی مسیحی غربی هستند (کاتولیک رومی و پروتستان) که لایه دیگری از جهتگیری غربی را به آن کشورهای میافزاید، گرچه بیشتر چیزی که جامعه پروتستان را تشکیل میداد الان بیدین است. مذهب غالب در کشورهای بازمانده از شوروی سابق (ارمنستان، بلاروس، گرجستان، مولداوی، روسیه و اوکراین) مسیحی ارتدکس است. در بیشتر کشورها، مذهب گرایی پس از جمع شدن شوروی افزایش یافتهاست.
حتی از زمان جمع شدن شوروی تعداد خاصی از مردم برای دوره شوروی و ارزشهای آن ابراز اشتیاق میکنند. سطح نوستالژی در سراسر جماهیر سابق متفاوت است. برای مثال، گروه خاصی ممکن است تجربه شوروی و پس از آن را در زندگی شان ترکیب کنند.[نیازمند شفافسازی][۵۹]
طبق رایگیری ژوئیه ۲۰۱۲ در اوکراین توسط گروه جامعهشناسی ریتینگ(RATING) اوکراین، ۴۲ درصد از شرکت کنندگان از ساختار ایالتی متحد اوکراین، روسیه و بلاروس حمایت کردند، پیش از ۲۰۱۲ این میزان ۴۸ درصد بود.[۶۰]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.