زیبایی‌شناسی (به انگلیسی: Aesthetics) شاخه‌ای از فلسفه است که موضوع آن ماهیت زیبایی و سلیقه، همچنین فلسفه هنر (حوزهٔ فلسفهٔ خاص خود را دارد که از زیبایی‌شناسی بیرون می‌آید) است.[1] همچنین زیبایی‌شناسی قابلیتی است برای درکِ بهترِ ادراکات و همچنین پدیده‌های سخت مانند تندیس و پدیده‌های نرم مانند موسیقی که باعث تغییر در روحیه و نگرش فرد می‌شود.[2] اما خود همین تعریفِ زیبایی با گره خوردن به مفاهیم دیگری همچون حقیقت، عشق، زندگی، مرگ، خدا، انسان، گناه و معصیت و حتی موضوعاتی چون سیاست، فضا و غیره دامنهٔ گسترده‌ای پیدا کرده‌است. درواقع خود تعریفی که از زیبایی ارائه می‌شود می‌تواند دامنهٔ بحث را بسیار وسیع یا بسیار محدود کند. به علاوه برخی سعی کرده‌اند زیبایی را در یک موضوع عینی به‌خصوص جستجو کنند: مثلاً در انواع مختلف هنر، درانسان، اشیاء، طبیعت و چیزهای دیگر.[3] نخستین بار الکساندر گوتلیب بومگارتن در کتابی با عنوان Esthetique یا به فارسی زیبایی‌شناسی از این عبارت استفاده کرد.[4] اما پیشینه بحث در این مورد به اندازه تاریخ فلسفه است.[5]

Thumb
مردی که از نقاشی یک منظره لذت می‌برد. ماهیت چنین تجربه‌ای توسط زیبایی‌شناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

ماهیت جستارهای زیبایی‌شناسی

«زیبایی‌شناسی هرگونه بحث علمی و قابل‌پذیرش در میان دانشمندان دربارهٔ زیبایی است. زیبایی‌شناسی مشحون از مباحث استحسانی درجه‌اولی و درجه‌دومی است و این ایرادی ندارد. بحث‌هایی چون چیستی زیبایی، چگونگی و چرایی درک زیبایی، عصب‌ادراک‌شناسی زیبایی (نک: علوم ادراکی) و نیز تحلیل وجوه زیبایی یک موجود خاص مانند یک مخلوق از مخلوقات الهی (یک گل) یک اثر هنری یا یک ادراک زیبایی مانند عشق، اوج لذت جنسی و بهجت که در آن سنخ ادراکات زیبایی وجود دارد، همه و همه از مباحث زیبایی‌شناسی است».

چند نکته‌ی مهم:

  • تعبیر زیبایی‌شناسی درست و زیباشناسی غلط رایج و نادرست است. نباید آن را به کار برد.
  • گاه از احساس و ادراک زیبایی به زیبایی‌شناختی تعبیر می‌شود. این نادرست است. باید به‌جای آن از واژه «زیبایی» استفاده کرد؛ مثلاً «نگاه به این گل حس زیبایی را در ما برمی‌انگیزد» و نه «زیبایی‌شناختی». اما اگر بحث دربارهٔ تحلیل چرایی ادراک زیبایی است، باید از تعبیر زیبایی‌شناختی استفاده کرد؛ مثلاً «از نظر زیبایی‌شناختی دربارهٔ زیبایی این گل می‌توان گفت ادراکی ملایم با نفس را در ما موجب می‌شود و…».
  • زیبایی‌شناسی شامل مباحث استدلالی و ریاضیاتی هم می‌شود؛ اما به‌دلیل سنخ موضوع از استحسان‌ها حرفه‌ای سرشار است؛ زیرا این استحسانات در نگاه درجه‌دومی قوام کافی را دارند. استحسان درجه‌دومی (حرفه‌ای) یعنی تعلیل و تحلیل روان‌شناختی، فیزیولوژیک و فرهنگی اجتماعی زیبایی.[6]

هدف زیبایی‌شناسی

هدف زیبایی‌شناسی توضیح چیستی زیبایی و نحوهٔ درک ما از آن و نیز تحلیل سطوح و گونه‌های آن است. هم‌چنین شاید توصیه برای زیباسازی هم بتواند جز مباحث آن قلمداد شود (هنجاری).[2] در فرهنگ اصطلاحات فنی و نقادانه فلسفی، زیبایی‌شناسی به دو معنا تعریف شده‌ است:

  1. هر آن چه به زیبایی مرتبط است و منش زیبایی را تعریف می‌کند.
  2. علمی که موضوعش داوری و ارائه حکم باشد دربارهٔ تفاوت میان زیبا و زشت.[7]

معنای زیبایی

Thumb
نگاره‌ای از سوفیا لورن به سال ۱۹۵۹. سوفیا لورن، بازیگر ایتالیایی برندهٔ جایزه اسکار و ستارهٔ سینمای ایتالیا و سال‌های طلایی هالیوود است. بسیاری از او به عنوان تجسم «زیبایی ایتالیایی» یاد می‌کنند.
او در اوج دوران جوانی دارای جلوه‌ای با اندام ظریف و کشیده، کمر باریک با انحناها و برجستگی‌های چشمگیر با گام‌های خوش‌خرام؛ چشمان درشت، نگاه گیرا و عمیق، ابروهای کمانی، لبان برجسته و دهان وسوسه‌انگیز با عشوه‌ها و خنده‌ها و ناز و غمزه‌های زنانه بود.[8]

فیلسوفان و هنرمندان از ابتدای تاریخ بر سر زیبایی اختلاف نظر داشتند به صورتی که افلاطون زیبایی را هماهنگی اجزا با کل می‌دانست و آن را به دو نوع زیبایی طبیعت و موجودات زنده و زیبایی هندسه، خط و دایره تقسیم می‌کرد. او معتقد بود که زیبایی طبیعی نسبی است، در حالی که زیبایی هندسی یا آنچه به دست بشر ساخته می‌شود مطلق است و آنچه در نظریه افلاطون، زیبایی هندسی نامیده شده را لوکوربوزیه زیبایی مهندسی نامیده‌است. هگل بر اساس نظریات افلاطون، قائل به دو نوع زیبایی طبیعی و هنری بود. در هر حال تصدیق یقینی برای وجود خارجی زیبایی بسیار مشکل است.[9]

نظریات افلاطون در مورد زیبایی‌شناسی را می‌توان در متنهای ضیافت، تیمائوس و فایدون از او پیدا کرد. او به‌طور کلی استدلال می‌کند که اگر ما به یک چیز زیبای منفرد عشق بورزیم، در آن راستا باید همه چیزهای زیبا را دوست داشته باشیم، زیرا همه چیزهای زیبا در آن شکل زیبای منفرد و جهان شمول، نقش دارند.[10] ارسطو می‌گفت ابعاد برجسته زیبایی عبارتند از «نظم، تقارن و تعیین» که این‌ها را بیش از همه، دانش‌های ریاضی نشان می‌دهند و اثبات می‌کنند. مشخص است که این تعریف، تعریفی متکی و مبتنی بر عقل است. در مقابل افراد و متفکران دیگری هستند که معتقدند بار و وزن عقل در اثر هنری آنچنان که ارسطو بیان می‌کند نیست. این نکته در مورد معیارهای دیگر چون زیبایی و الهام و مهارت و استادی و شبیه‌سازی و بازنمایی طبیعت وجود دارند.[11]

از قرن هیجدهم به بعد، مفهوم زیبایی بیشتر جنبه روانشناسی به خود گرفت و در ارتباط با ادراک دیده شد. از آنجایی که عوامل روانی و اجتماعی بر ادراکات انسان اثرات مهمی بر جای می‌گذارند، در احساس او از زیبایی نیز مؤثرند.

ارزش زیبایی شناختی یک فضا هنگامی قابل ادراک می‌شود که بتواند خود را به عنوان یک موجود مستقل از ذهن برای ناظر مطرح کرده و ذهن او را به فعالیت وادارد به تعبیری زیبایی با نام پریسا معنای دیگری پیدا کرده‌است و از پریسا برای سمبل زیبایی یاد می‌شود.

تجربه زیبایی شناختی

تجربه زیبا شناختی تجربه‌ای خوشایند و مطلوب است که به زندگی ارزش و معنا می‌بخشد. این تجربه مبتنی بر تعمقی نشأت گرفته از درون موجود زنده است که سبب می‌شود او محیطش را بهتر درک کند؛ تجربه‌ای که در بین همه مردم و در هر زمانی مستلزم تمرکز بر برخی از جنبه‌های محیط اطراف و شاید درون است.[نیازمند منبع]

قوانین عام زیبایی‌شناسی

Thumb
هم‌نشینیِ رنگ‌ها

بیرکهوف معتقد است چیزی زیباست که با کمترین علامات ممکن، بیشترین نظم ممکن را عرضه کند؛ اما زیبایی تنها از طریق نظم و قاعده به دست نمی‌آید، بلکه بعضاً نتیجه دو صفت متضاد است که هر دو به یک اندازه ضروری هستند.
هنر موفق، هنری است که مکالمه‌ای دوجانبه با ذهن به وجود آورد، چالش‌های ذهنی به وجود آورد و بازتاب‌هایی ایجاد کند. این رابطه معمولاً از تجزیه و تحلیل ناکامل نیروهای مؤثر، حاصل می‌شود. ترکیبی که کاملاً هماهنگ و وحدت یافته باشد، ترکیبی خسته‌کننده خواهد بود. هنرمند موفق کسی است که احساس نظم و وابستگی را القا کند و در همان حال چیزهای غیرمنتظره را در اثر خود وارد سازد.[نیازمند منبع]

ادراک زیبایی بر اساس تئوری اطلاعات

بنا بر این نظریه، اطلاعات زیبا شناختی عواطف انسان را مخاطب قرار می‌دهند. بر این اساس یک پیام، زمانی زیبایی را القا می‌کند که اطلاعاتی کافی داشته باشد و میزان بداعت، یعنی محتوای زیباشناختی آن، از حداکثر دریافت ذهن بیشتر باشد. در این صورت گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره است و بدین ترتیب ذهن اجباراً خود را معطوف به سطوح بالاتر ادراکی می‌کند. در واقع ارضای حس زیباشناختی، زمانی به دست می‌آید که ذهن در مجموعه‌ای از تحریکات ظاهراً غیر منظم و مغشوش، موفق به کشف یک نظم نسبی گردد.
پیام‌های پیچیده را نمی‌توان به صورت مستقیم درک کرد. در این حالت باید با روش تشکیل یادواره‌ها مقدار اطلاعات را کم کرد. تئوری گشتالت اصول تقرب، تشابه، انسداد، استمرار و هم جهتی به عنوان عوامل خارجی و اصول آشنایی و آمادگی ذهنی را به عنوان عوامل مؤثر بر تشکیل یادواره‌ها و ادراک زیبایی فرمی معرفی می‌کند.[نیازمند منبع]

معیارهای اصلی زیبایی در معماری

  1. فرم و صورت: فرم یکی از معیارهای اصلی زیبایی است که در دو گروه فرم‌های با قاعده و فرم‌های بی‌قاعده قرار می‌گیرد:
    1. فرم با قاعده←تابع قوانین هندسی
    2. فرم بی‌قاعده ←فاقد ساختار مشخص و غیرقابل پیش‌بینی
  2. رنگ: تأثیرات رنگ بر ناظرین تابع ۳عامل است مکانی که در آن رنگ بکار رفته،فرهنگ و عوامل اجتماعی و روانی
  3. علایم و نمادها: محتوای معنوی یک نماد را می‌توان در معماری به شکلهای مختلف بیان کرد؛ توجه به رنگ‌ها، توجه به نوع مصالح در ساختار بنا؛ نورپردازی
  4. تزیین: یک رکن مهم در معماری که بیشتر بعد ظاهری دارد تا معنایی و شاید اصلاً از بعد معنایی برخوردار نباشند و تأکید بر فرم است.[نیازمند منبع]

مسائل مهم زیبایی‌شناسی

آیا هنر قابل تعریف است؟

ما در عصری زندگی می‌کنیم که امیدمان را برای ارائه تعریفی جامع و مانع از هر چیزی از دست داده‌ایم. همان‌طور که ارائه تعریفی از انسان، جهان، معرفت، حقیقت، صداقت و فضیلت سخت است، تعریف هنر نیز بسیار دشوار است. به تعبیر دیگر هر تعریفی که ما از حوزه‌ای چون هنر یا معرفت صورت می‌دهیم، صرفاً تلاشی است برای نزدیک شدن به مشخصه‌ها و کیفیات این حوزه. گویی هنر چونان قله‌ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش می‌کند، کمتر به کشف و شهود آن دست می‌یابد و حیرانی و شیدایی‌اش بیشتر می‌شود. فیلسوفان هنر همواره در صدد بوده‌اند معیاری ارائه کنند که با آن هنر شناخته شود. ممکن است گفته شود گوهرِ هنر تازگی یا بدیع بودن است؛ تولستوی بیش از دیگران در معنای هنر به تأمل و دقت نظر پرداخته و نظریه‌ای نسبتاً دقیق در این باره ارائه نموده‌است. از نظر وی، «هنر فعالیت انسانی است که فرد آگاهانه و به یاری نمادهای عینی، احساسات تجربه شده خود را به دیگران انتقال می‌دهد، به طوری که آن‌ها نیز آن احساسات را تجربه نموده و از مسیر حسی و خیالی که هنرمند از آن گذشته می‌گذرند».[12]

یکی از نخستین پرسش‌ها در زیبایی‌شناسی آن است که چرا زیبا، زیبا می‌نماید؟ یا به عبارت دیگر، هنر و اثر هنری چیست؟[13] در پاسخ چند تعریف محتمل مطرح شده‌اند:

  • نظریه صورت معنادار: هنر مجموعهٔ آثاری است که دارای نسبت معینی میان اجزای خود هستند؛ که بر اساس آن در میان منتقدان حساس، احساس زیبایی‌شناسانه برمی‌انگیزند. راجر فرای و کلایو بل از بانیان این نظریه در آغاز قرن بیستم هستند.[14]
  • نظریه ایدئالیستی: هنر مجموعه ایده‌ها یا احساسات ذهن هنرمند است، که به صورت جرح و تعدیل شده به افراد دیگر منتقل می‌گردند.[15]
  • نظریه نهادی: هنر مجموعه آثاری انسان‌ساخت است که از جانب اهالی هنر، شأن هنری یافته‌اند.[16]
  • تعریف دانشنامه بریتانیکا: هنر به‌کارگیری مهارت‌های عملی و تصورات ذهنی در خلق اشیا یا محیط‌هایی زیباست، که با دیگران می‌توانند به اشتراک گذاشته شوند.
  • تعریف دانشنامۀ ویکی‌پدیای انگلیسی: هنر مجموعه آثار یا فرایندهای انسان‌ساختی است که تعمداً عناصری نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات یا هوش انسانی به کار می‌گیرد.
  • تعریف فرهنگنامۀ سخن: هنر هر نوع فعالیت غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشت‌های شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیبایی‌شناختی است.[17]

لازم است ذکر شود که تمامی این تعاریف با انتقاداتی رو به رو بوده‌اند.

فلسفه نقد هنری

بخش دیگری از مباحثات فلسفی دربارهٔ هنرها متوجه روش‌ها و توجیهات اقسام مطالبی بوده که دربارهٔ هنر می‌نویسند؛ مثلاً اینکه مقاصد یا نیات اظهار شدۀ هنرمند تا چه حد در تفسیر انتقادی اثر هنری، ارتباط و مناسبت دارد.[18]

ارزش آثار هنری

یکی از مسائل مهمی که در باب ارزش آثار هنری طرح می‌شود، تغییرات پیش آمده در اجرای آثار تاریخی است. مسئله مطرح شده این است که آیا در اجراهای موسیقی باید اصالت تاریخی و نزدیکی به نسخۀ اصلی را مورد نظر قرار داد یا خیر؟[19]

مسئله مهم دیگر در بحث ارزش آثار هنری، این است که آیا ارزش هنری تابلویی اصل از ارزش هنری بدل و کپی کاملی از آن بیشتر است و چگونه؟[20]

جایگاه فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی در فلسفه معاصر

زیبایی‌شناسی از رشته‌های سنتی فلسفه بوده، و به‌ویژه در سده‌های هفدهم و هجدهم میلادی بسیار پررونق بوده‌است.[21] بسیاری از فیلسوفان معاصر هم‌نظر هستند که زیبایی امری ذهنی و انتقال‌ناپذیر است.[22] کسی راه ساختن ترانه‌های موسیقی درست یا اشعار کامل را نمی‌شناسد؛ و گرایش شدیدی به جانب این عقیده هست که دوست داشتن، دلیل و برهان نمی‌خواهد.[22]

این رشته در ایران: دانشگاه هنر تهران (ارشد و دکتری)، دانشگاه علامه طباطبایی (ارشد ودکتری)، دانشگاه ادیان و مذاهب (ارشد فلسفه هنر و دکتری حکمت هنرهای دینی) ارائه می‌شود.

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

برای مطالعه بیشتر

Wikiwand in your browser!

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.

Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.

Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.