بالاترین سوالات
زمانبندی
چت
دیدگاه
ربع نیشابور
یکی از ربعهای خراسان از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
Remove ads
رَبْعِ نِیشابور (نیشابور بزرگ[۱][۲]، خراسان غربی[۳][۴][۵][۶][۷] یا خراسان باختری[۸][۹][۱۰])؛ یکی از چهار بخش[۱۱] و بخش غربی خراسان بزرگ،[۱۲] که با تطبیق بر جغرافیای امروز، مجموعه خراسان کنونی که در مرزهای سیاسی ایران معاصر وجود دارد (استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) را در بر میگیرد.[۱۳] ربع نیشابور، در عرف جغرافیانویسان و گذشتهنگاران قدیم، ناحیهای است که در جنوب، از نزدیک کاشمر (ترشیز پیشین) امروز، آغاز میشود، تا دامنه کوههای هزارمسجد در شمال، در حدود (خبوشان یا قوچان کنونی) میگسترد و از خاور، در حدود (تون-فردوس کنونی) و طبس، تا مرز گرگان را در باختر، فرا میگیرد.[۱۴]
Remove ads
Remove ads
ربع نیشابور: خراسان غربی
خلاصه
دیدگاه
منطقه ربع نیشابور که در غربیترین بخش خراسان بزرگ گسترده شده[۱۵] میراثدار ساتراپی پارت باستان دوران اشکانی و پیش از آن؛ و همان استان ابرشهر (نیشابور) یا «هَمَکاَپَرشَتْر» ساسانی در دوران باستان است[۱۶] و این منطقه را در تناظر با موقعیت ربع بلخ -که شرق خراسان بزرگ را فرا میگیرد- ناحیه نیشابور، رَبع غربی خراسان یا خراسان غربی میخوانند.[۱۷] بلخ در شرق خراسان بزرگ، از مسیر جادهای به طول حدود ۱۱۵۰ کیلومتری و با گذر از شبرغان، میمنه، هرات، تایباد و فریمان به مرکز کهن بخش غربی خراسان، نیشابور میرسد.[۱۸] بُست، بیهق، گویان (جوین)، جاجرم، ارغیان، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رُخ، زوزن، بوزجان، طوس، نسا و ابیورد ولایتها یا شهرستانهای عمده خراسان غربی[۱۹] یا ربع نیشابورند.[۲۰] در دوره معاصر تاریخ ایران گستره ربع نیشابور با نام خراسان غربی شناساست چنانکه احمد وفیق پاشا، سیاستمدار امپراتوری عثمانی و فرهنگنگار سرشناس ترک، در فرهنگنامه ترکی «لهجه عثمانی» که به سال ۱۲۹۳ق/۱۲۵۵ش/۱۸۷۶م در استانبول به چاپ رسیده است، نام خراسان غربی را در اشاره به عرصه سرزمینی همپوشان با خراسان کنونی ایران (ربع نیشابور قدیم) به کار برده و نیشابور را یکی از مدخلهای لهجه عثمانی قرار داده و این شهر را مرکز یا کرسی خراسان غربی معرفی نموده است.[۲۱] از دیگر تاریخنگاران، ایرانشناسان و نویسندگان سرشناس معاصر که در آثار خود، جاینام خراسان غربی را همپوشان با گستره جغرافیای تاریخی و فرهنگی ربع نیشابور به کار بردهاند میتوان به پرودس اکتور شروو (ایرانشناس برجسته آمریکایی -نروژی)[۲۲] هاینتس گائوبه (ایرانشناس آلمانی)[۲۳] علینقی منزوی (مورخ و کتابشناس ایرانی)[۲۴] عبدالحسین زرینکوب (تاریخنگار و نویسنده برجسته ایرانی)[۲۵] رسول جعفریان (پژوهشگر تاریخ اسلام و ایران)،[۲۶] محمدابراهیم فیومی (پژوهشگر مصری فلسفه و فِرَق اسلامی)[۲۷] محمدجعفر یاحقی (پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات فارسی)[۲۸] لویی ماسینیون (تاریخنگار شرقشناس و اسلامشناس فرانسوی)[۲۹] رنه گروسه (تاریخنگار برجسته فرانسوی)[۳۰] و … را نام برد.
Remove ads
پیشینه تاریخی
خلاصه
دیدگاه
دوران باستان
این ناحیه یا بخشی از آن، در دوران پیش از اسلام ابرشهر نام داشت و یکی از مناطق ایرانزمین در دوران هخامشیان، سلوکیان و اشکانیان بوده است.[۳۱] در دوره پارتیان (اشکانیان)، ناحیه رِیوَند نیشابور یکی از نیایشگاهها و زیارتگاههای مشهور ایران باستان بهشمار میآمد و آتشکده آذربرزین مهر که در نزد پارتها احترام بخصوصی داشت، در کوه رِیوَند جای داشت و وجود این آتشکده، زائران بیشماری را در سرتاسر دوره پارتی به این منطقه میکشانید.[۳۲] ابرشهر، در طی دوران اشکانی، رونقی فراوان یافت؛ چنانکه در پایان عهد اشکانیان و آغاز روزگار ساسانیان، منطقهای شناخته شده بود.[۳۳]

در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور بهشمار میآمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم میشد و این بخشها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ.[۳۴] از دوره ساسانیان است که این ناحیه، برگرفته از نام شاپور ساسانی، نام نیوشاپوهر (نیشاپور، نیشابور) گرفته و به عنوان کرسی ولایت ابرشهر[۳۵] دوره رونق روزافزون خود را آغاز نمود. طبری، ابرشهر (نیشابور) را در کنار مرو، بلخ، گرگان، سیستان و خوارزم، جزو متصرفات اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانیان آورده و در کتیبهٔ شاپور در کعبه زرتشت، نام ابرشهر، نیز در حدود مرزهای ایرانشهر و از باجگذاران ساسانی ذکر شده است. ابرشهر در این زمان، یکی از استانهای وسیع مملکت محسوب میشد[۳۳] و ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک، بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام (جام) و زاوه، رستاکهای مهم آن بودند.[۳۶] مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود.[۳۷] در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب «شاه» داشتند و نیشابور یکی از ولایتهای ۲۶گانه در ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده میشد.[۳۸]
دوران اسلامی

گستره پهناور خراسان، در دوره اسلامی، به چهار بخش (یا ربَع) تقسیم میشد که شهرهای مهم این منطقه، مرکز یا کرسی هر یک از بخشهای چهارگانه بودند. نیشابور، در تقسیمات جغرافیایی خراسان بزرگ همواره به عنوان یک ربع بزرگ، از اهمیت زیادی برخوردار بود.[۳۹] و مرکز این ربع، شهر نیشابور؛ تنها شهر عمده خراسان است که تاکنون در قلمرو ایران کنونی باقی مانده است.[۴۰] در اوایل دوره اسلامی و در دوره امویان، در زمان امارت زیاد بن ابیه، وی با الگوگیری از روش ساسانیان در اداره خراسان، آن منطقه را به چهار بخش، تقسیم نمود؛ مرو، نیشابور، فاراب و هرات، و هر منطقه را به یکی از سردارانش سپرد.[۴۱] احمد بلاذری (قرن۲و۳ قمری)، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع (بخش) دانسته و میگوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان (دو مرو) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است.[۴۲]
گفتنی است که «ایرانشهر» و «ابرشهر»، نامهای دیگر «نیشابور» میباشند.[۴۳] ابن فقیه (قرن ۳ هـ. ق) نیز به نقل از بلاذری، جغرافیای ربع ایرانشهر (نیشابور) را چنین تبیین کرده است: خراسان، چهار بخش دارد. بخش اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور، قهستان، طبسین، هرات، بوشنج، بادغیس و طوس -که اسم توس، تابران است- میباشد.[۴۴]
Remove ads
در منابع جغرافیایی
خلاصه
دیدگاه
قرن سوم هجری
ابن خردادبه (۲۱۱–۳۰۰هـ. ق)؛ زام، باخرز، جوین، و بیهق را از توابع نیشابور دانسته است.[۴۵] احمد یعقوبی (وفات: ۲۹۲هـ. ق) میگوید: نیشابور، شهری بزرگ با کورهها (= ناحیهها و شهرها) ی بسیار است، از آبادیهای نیشابورند: طبسین، قهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر (نیشابور)، جام، باخرز، توس، شهر توس بزرگ (که به آن نوقان گفته میشود)، زوزن و اسفراین.[۴۶] احمد بلاذری (وفات: ۲۷۹هـ. ق) در بخش «فتوح خراسان» کتاب تاریخ خود، در آنجا که به فتح شهرها و نواحی خراسان، در دهه چهارم سده اول هجری، به دست سپاه مسلمانان، به سرکردگی عبدالله بن عامر کریز سخن میگوید؛ سرگذشت فتح زام (جام)، باخرز، جوین، بیهق، بشت (پشت)، اشبند (اسفند)، رخ، زاوه، خواف، اسبرائن (اسفراین) و ارغیان را از رستاقهای نیشابور را روایت میکند و سپس مینویسد: «ابن عامر … ثم أتی أبرشهر و هی مدینة نیسابور» عبدالله بن عامر، به ابرشهر آمد و آن شهر نیشابور است.[۴۷]

قرن چهارم و پنجم هجری
محمد مقدسی (قرن ۴هـ. ق) جغرافیای ربع نیشابور را چنین توصیف کرده است: اسم قصبه (=شهر اصلی) آنها ایرانشهر (= یکی از نامهای نیشابور) است. چهار بخش، دوازده رستاق (= ولایت، شهرستان) و سه خزانه و قصر و دار دارد. بخشهای قصبه نیشابور عبارتاند از شامات، ریوند، مازل و بشتفروش. ولایتهای آن عبارتاند از بشت، بیهق، کویان، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ. زوزن، دار آن و بوزجان قصر آن و توس و نسا و ابیود، خزانههای ایرانشهر (=نیشابور) هستند؛ و این ولایتها که از آنها یاد کردیم غیر از خزانههایشان، شش هزار دیه مانند عمواس دارند با یکصد و بیست منبر.[۴۸] ابوعبدالله حاکم (قرن ۴ و ۵هـ. ق)، دربارهٔ ولایتهای نیشابور میگوید: ذکر ولایات کی از نواحی و اقطار خراسان، به نیشابور، نسبت دادندی و اشراف و اکابر آن را نشابوری خواندندی و آن دوازده ولایت است طول و عرض، یعنی آن از سی فرسخ و بیست و پنج کمتر نباشد. به هر یکی از آن قری و قنوات و باغات و عمارات. او در ادامه؛ بیهق، جوین، اسفراین، خبوشان (استوا)، ارغیان، پُشت، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام و باخرز، و جاجرم را در شمار ولایات نیشابور نام میبرد.[۴۹]
قرن ششم و هفتم هجری
در نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق شریف ادریسی (وفات: ۵۶۰هـ. ق)، «الانساب» ابوسعد عبدالکریم سمعانی (وفات: ۵۶۲هـ. ق)، «معجمالبدان» یاقوت حموی (وفات: ۶۲۶هـ. ق)، «الباب فی تهذیبالانساب» ابن اثیر (۵۵۵–۶۳۰ هـ. ق) و … به حدود و ولایتهای نیشابور (=خراسان غربی) اشاره شده است.[۵۰]
قرن هشتم تا دهم هجری
ابوالفداء (وفات: ۷۳۲هـ. ق)؛ بیهق، خبوشان، جام، طرثیث (ترشیز)، استوا، باخرز، بشت، اسفراین، طوس و جوین را از اعمال نیشابور یاد کرده[۵۱] و محمد بروسوی (وفات: ۹۹۷هـ. ق) نیز جوین، استوا، بیهق، اسفراین، بخرز (باخرز)، بُشت، جام، خبوشان، خواف، طوس را از نواحی نیشابور دانسته است.[۵۲]
Remove ads
تقسیمات جغرافیایی ربع نیشابور
خلاصه
دیدگاه
تقسیمات شهرستان مرکزی
شهر نیشابور یا ابرشهر، قصبه یا شهرستان مرکز ربع نیشابور، خود به چهار بخش یا ربع تقسیم میشده که ریوند، مازل، شامات (یا تکآب) و بشتفروش نام داشتهاند. ربعهای نیشابور، از مرکز شهر (مسجد جامع)، در جهت صحرا و کوه، به چهار طرف کشیده شده بودند؛ آن قسمت از هر ربع که پیوسته به شهر بود محله؛ و آنچه در صحرا و کوه و بیرون از شهر بود «ربع» نامیده میشد[۵۳]
ربع ریوند که در ناحیه میان طوس و بیهق و بشت (ترشیز) قرار داشت به شهری به همین نام (= شهر ریوند) منسوب بود. ربع شامات، که از مسجد جامع بود تا حدود بشت، به سمت کمارتفاع دشت نیشابور بوده و چون آب کاریزها به سمت آن روان بوده، تکاب نیز نامیده شده است. ربع مازل که از روستاهای آن میتوان به بشتقان (فوشنجان) و فرخک اشاره نمود، دارای نهرهای پرآب و ریواس بسیار معروف بوده. ربع بشتفروش، وسیعترین و آبادترین ربع نیشابور بوده، زردآلو و انگور آن معروف، و روستاهای خرق (خرو) و بشتفروش در این ربع قرار داشتهاند.[۵۴][۵۵]
ربعهای قصبه (شهرستان) نیشابور قدیم، بر پایه آگاهیهای یادشده در کتاب تاریخ الحاکم و کتاب جغرافیای مَقدِسی:
شهرستانهای ربع نیشابور
متون جغرافیایی و تاریخی قدیم، با اختلاف کم و بیش، ۱۲ ولایت (شهرستان) را جزء ولایتهای ربع نیشابور نام بردهاند. در اینجا، روایتهای دو منبع شناخته شده در حوزه جغرافیای تاریخی خراسان و ایران، آمده است:
روایت تاریخ نیشابور الحاکم
کتاب «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیشابوری، مهمترین منبع جغرافیای تاریخی نیشابور کهن بهشمار میآید. نویسنده، دوازده ولایت (شهرستان)، در زمره ولایتهایی که آنها را به نیشابور نسبت میدهند و بزرگان آن ولایتها را نیشابوری میخوانند، برشمرده است:[۵۶]

روایت احسنالتقاسیم مقدسی
محمد مقدسی، تقسیمات جغرافیای ربع نیشابور را در قالب دوازده رستاق (= ولایت، شهرستان) و سه خزانه و قصر و دار تبیین مینماید. او بشت، بیهق، کویان، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ را در دسته ولایتهای تابعه نیشابور و زوزن را دار آن و بوزجان را قصر آن و توس و نسا و ابیود را خزانههای نیشابور میداند.[۵۷]
ولایتهای دوازدهگانه ربع نیشابور؛ در جغرافیای احسنالتقاسیم مَقدِسی:
ولایتهای خزانه، دار و قصر ربع نیشابور؛ در جغرافیای احسنالتقاسیم مَقدِسی:
Remove ads
چهره علمی و فرهنگی ربع نیشابور
ربع نیشابور به مرکزیت شهر نیشابور، از کانونهای علمی برجسته جهان اسلام است که محا فعالیت و تکاپوی علمی و فرهنگی شاعران، ادیبان، فقیهان، مورخان، فیلسوفان، پزشکان، منجّمان، ریاضیدانان و محدّثان مشهوری بوده؛ و بهطور خاص، در شمار حوزههای عمده علوم حدیث سدههای نخستین اسلامی است که محل گرهمایی شمار فراوانی از فقیهان، عالمان و بزرگان حدیث بوده است.[۵۸]
جدال پیرامون واحد تقسیمات کشوری پیشنهادی به نام «خراسان غربی»
استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی تا سال ۱۳۸۳ یک استان واحد به نام استان خراسان بودند. در منابع تاریخی خراسان غربی واژهای برای اشاره به کلیه محدوده تاریخی بخش غربی خراسان بزرگ (یا همان ربع نیشابور) با مرکزیت نیشابور میباشد.[۵۹][۶][۶۰][۶۱] یکی از طرحهای پیشنهادی سیاسی و استانی با نام پیشنهادی استان خراسان غربی یا استان سربداران به مرکزیت سبزوار سبب ایجاد بحث و جدلهای سیاسی در استان خراسان رضوی، پیرامون کاربرد اصطلاح جغرافیایی دارای درونمایه و وزن تاریخی و فرهنگی خراسان غربی گردیده است.
Remove ads
پانوشتها
فهرست منابع
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
Wikiwand - on
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Remove ads