Remove ads
یکی از آتشان مقدس کیش زرتشتی، از گونه آتش بهرام From Wikipedia, the free encyclopedia
بُرزینمِهر یا آذَرِ بُرزینمِهر؛ نام یکی از آتشهای مقدس کیش زرتشتی است که از گونه آتش بهرام[۱] و یکی از سه آتشکده بزرگ ایران پیش از اسلام بوده[۲] و بر روی کوه ریوند خراسان[۳] و در نزدیکی دریاچه سووَر[۴][۵][۶] بُرزینمِهر: آتشِ خاصِ واستریوشان (= کشاورزانِ) ایرانزمین، در دوره ساسانیان و دورانهای پیش از آنان، در کنار دو آتشکده اساطیری-تاریخی دیگر: آذر گُشنَسپ (= آتشِ شاهان و رزمیان) و آذر فرنبغ (= آتشِ روحانیان) از جایگاه و احترام ویژهای برخوردار بودهاست.[۷]
نام این سه آتشکده، با واژه آذر (= آتش) آغاز شدهاست. آذر در آیین مزدیسنا (کیش زرتشت)، نام ایزد نگهبان آتش است و آتش، نشانه آشکار حضور اهورامزدا است که از آسمان، فرود آمده و ضد دیوان و ستمگران میجنگد.[۱۲] این ایزد، در کتاب اوستا، با عنوان «پسر اهورامزدا» خطاب شده، که نشاندهنده بلندی جایگاه او در کیش زرتشت است.[۱۳] آذر (آتش)، پیامبر (یا پیک) میان مردم و اهورامزداست و مقدس شمرده میشود؛ آتش مقدس، در روندی طولانی و دشوار، تطهیر میگردد؛ چنانکه شانزده آتش از منابع مختلف، گردآوری شده و آنگاه ۱۱۲۸ بار آن را تطهیر میکنند و این فرایند، یک سال طول میکشد و آتش بهرام، پدید میآید. بر پایه باورهای اساطیری ایران؛ در جهان، پنج گونه آتش مینوی مقدس وجود دارد. برزینمهر، گشنسب و فرنبغ، از گونه آتش مقدس سپِنیشت میباشند که برای ساختن آن: یکهزار آتش، از جاهای گوناگون، فراهم گردیده و در جریان مراسمی دشوار، آتشی یگانه پدید آمده و سرانجام آتش بلندسود (که مینوی آتشهاست) از نزد اهورامزدا پایین آمده در آن جای گرفته و روانِ آتش میگردد.[۱۴] آتش را در ظرفی به نام آتشدان (یا آفرینگان) نگهداری مینمایند که در میان ساختمان آتشکده جای میگیرد. آتشکده، مکان مقدس و نیایشگاه زرتشتیان است.[۱۵] روایت است که اهورامزدا، خود، سه آتش برزینمهر، فرنبغ و گشنسب را به صورت آتش بهرام نشانید. این سه آتش، از ایزد بهرام و سروش، پشتیبانی و یاری میگیرند.[۱۶]
آذرِ بُرزینمِهر [āzar borzīn- mehr][۱۷]؛ در فارسی میانه: ādur Ī burzēn mihr[۱۸][۱۹] یا آتور بورگینمیتر[۲۰] ātur burzēn-mitr[۲۱] یا آتور بورژین میتر[۲۲] خوانده میشود. بُرزینمِهر به معنی مهر بلندپایه[۲۳][۲۴]؛ و آذر برزینمهر = آتشِ مهرِ بلندپایگاه،[۲۵] در بر گیرنده سه جزء است:
ارتباط و پیوند نام این آتش (برزینمهر) و کشاورزان (دهقانان، برزیگران) شایان توجه است؛ اگر صفت معروف مهر، دارای چراگاههای فراخ، را در پیش نگاه داشته باشیم. از این دو امر؛ اهمیت مهر به عنوان ایزد طبقه تولیدکنندگان و کشاورزان روشن میشود.[۳۷] نام این آتشکده، از پیشینه دیرین آن حکایت میکند؛ برخی از ایرانشناسان بر این باورند که احتمالاً چنین نامی در عصر میترایی، دوران پیش از زرتشت، وجود داشتهاست.[۳۸]
آذربُرزینمِهر، در متون مختلف؛ به گونهها، نامها و تعابیر دیگری همچون: آذر مهر، آذر سودیمهر، آذر پُرسود،[۳۹] آذر برزین و آذر مهربرزین[۴۰] آمده؛ همچنین در ادبیات پارسی، واژه «برزین» به تنهایی، به جای آذر برزینمهر به کار رفتهاست. برزین، همچنین نام چند تن از بزرگان ایران، از جمله: نام پدر جهن در زمان فریدون، نام پسر گشتاسب، نام پدر بهزاد، نام سردار انوشروان؛ و همچنین مهربرزین نام پسر فرهاد یا خراد در زمان بهرام گور[۴۱] و برزمهر، نام یکی از دبیران روزگار اردشیر پاپکان[۴۲] و نام موبدان موبد زمان انوشیروان[۴۳] بودهاست.
برزینمهر همچون فرنبغ و گشنسب و دیگر آتشان بزرگ، از نوع آتشان بهرام است که مهمترین و مقدسترین گونه آتشها در دین زرتشتی بهشمار میآیند. آتش بهرام، نگهبان همه آتشهای جهان است.[۴۴] تنِ (جسمِ) برزینمهر، فرنبغ و گشنسب؛ از آتش مادی است و روان آنها از فَرّه است که از خدایان برآمدهاست.[۴۵] این آتش، جزء سه امشاسپند برگفتار (بهمن، اردیبهشت و برزینمهر) است که به تجلی مادی بر گشتاسپ و انجمن بارگاهیان آشکار شدند.[۴۶][۴۷] این سه آذر مینوی و سپس، دیگر آتشان، برای از میان بردن دروغ و نگهبانی از آفریدگان، آفریده شدهاند.[۴۸] اورمزد (اهورامزدا) در آغاز آفرینش، همه زمین را برای پاسبانی به آذرفرنبغِ تکاور، آذرگشنسبِ ورجاوند و آذربرزینمهرِ پُرسود که همانند آسرون (روحانی)، ارتشتار (سپاهی) و واستریوس (کشاورز) ند سپرد و آنکه کشاورز است، آذربرزینمهر او را یارتر است.[۴۹]
تفسیر پهلوی آتش نیایش، کار برزینمهر را واستریوشی (کشاورزی) بازشناخته و گفتهاست: کشاورزان، با یاوری این آتش، در کار کشاورزی، داناتر، تخشاتر و پاکیزهتر هستند.[۵۰] برزینمهر، آتش محبوب اشکانیان (پارتیان) بود و به عنوان پرستشگاه و زیارتگاه مورد توجه حکومت و مردم آن دوران، از احترام و ارجمندی ویژهای برخوردار بود.[۵۱] در دوران ساسانیان؛ این آتشکده به همراه دو آتشکده بزرگ دیگر، زیارتگاه خاص و عام؛[۵۲] و آذربرزینمهر، آتشکده ویژه طبقه واستریوشان (کشاورزان) بودهاست.[۵۳] سرانجام اینکه، بر پایه باورهای دینی زرتشتی؛ در هزاره اوشیدَر، پَشوتَن با کمک آتشان فرنبغ، گشنسب و برزینمهر به بتکده بزرگِ اهریمنِ گناهکار دست یافته و آن را نابود خواهند کرد.[۵۴]
اوستا کهنترین نوشتار ایرانیان و کتاب کیش زرتشت است.[۵۵] در زامیادیشت از دفتر یشتهایِ کتاب اوستا از کوه رئونت (یا ریوند)، که بر اساس گفتار متن پهلوی بندهش؛ در بالای آن، آذربرزینمهر بر پای گردیده، یاد شدهاست.[۵۶] همچنین در بند نهم (روز نهم= آذر روزِ) دو سیروزه کوچک و بزرگ، و در بند ششم آتش بهرام نیایش از پنج نیایش دفتر خردهاوستا (یکی از بخشهای اوستا)، از این کوه در کنار چند آذر، ایزد، دریاچه و کوه مقدس دیگر یاد شده و بر آنان، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین خواندهاست.[۵۷] گمانی نیست که یادکرد نام ریوند در نیایشها و دعاهای خردهاوستا، به این خاطر است که آتشکده آذر برزینمهر در آنجا بوده.[۵۸] اما در پازند بند بیستم آتش بهرام نیایش، از آذر برزینمهر یا آدر برژینمهر در کنار آذر گُشنسپ و آذر فَرنبَغ و دیگر آتشان (آتشها، آذرها) که به دادگاه نشانده شدهاند (در پرستشگاهها برقرار گردیدهاند) نام برده، و بر افزایش بزرگی و فَرّ آنها دعا شدهاست.[۵۹][۶۰]
با اینکه از سرگذشت و حیات تاریخی بُرزینمهر در سدههای هجری، کمتر نشانی میتوان یافت اما در شعر و ادب فارسی به حیات خود ادامه داده، و نقش و نشان برزینمهر در کیش زرتشت (به ویژه ماجرای دینپذیرفتن گشتاسب) و در تاریخ و جغرافیای تاریخی ایران قدیم؛ یکی از عمدهترین محورهای پدیداری آن در ادبیات فارسی است:
پس، آزاده گشتاسب برشد به گاه؛ | فرستاد، هر سو به کشور، سپاه. | |
پراگند، گرد جهان، موبدان؛ | به آیین، نهاد آذرِ گنبدان: | |
نخست آذر مهر برزین نهاد؛ | به کشور، نگر تا چه آیین نهاد! | |
یکی سرو آزاد بود، از بهشت؛ | به پیش در آذر اندر، بکشت | |
نسبتش بر آن زاد سرو سهی؛ | که پذرفت گشتاسب دین بهی | |
فرستاد هر سو به کشور پیام؛ | که چون سرو کشمر به گیتی کدام | |
زمینو فرستاد زی من خدای؛ | مرا گفت از اینجا به مینو برآی | |
کنون هر که این پند من بشنوید؛ | پیاده سوی سرو کشمر روید |
ای دریغا شهر نیشابور و آن ریوند پاک | کاذر برزین فروزان گشت از رستای او | |
ای دریغا خطه کشمر که دست زردهشت | کشته سروی ایزدی در خاک مینوسای او |
در باورهای اساطیری ایرانی، آذر (آتشِ) برزینمهر با امشاسپند اردیبهشت، دارای ارتباط ویژهای است؛ اردیبهشت، تنها امشاسپندی است که با آتش در ارتباط است؛ او در نقش فرشته آتش، نماد و نشانگر پاکی و طهارت است. ایزد مهر، ایزدی است که با آتش ارتباط دارد. مهر دارای دشتهای فراخ است و کیفیات و صفات بسیار او، معرف ارتباط آن با آتشکده کشاورزان بوده که همان آتشکده آذر برزینمهر است.[۱۰۱] با این پیشینه؛ برزینمهر در ادبیات فارسی در جایگاه نمادی از «نهایت فروزندگی» کاربردهای فراوانی یافتهاست:[۱۰۲]
شب تار، جوینده کین منم؛ | همان آتشِ تیزِ بُرزین منم |
در دل و دیده من سال و ماه | آذر برزین بود و رود گنگ |
کسیکه آتش برزین ندیده بود، بِدید | رخش چون آتش و زلفش دمیده ریحانش |
گرد گلشن ز فروغ لاله | گویی آتشکده برزین است |
غم در جگر زد آتش برزین مرا و من | از آب دیده دجله به برزن برآورم |
نام نویسنده | دیدگاه | منبع |
---|---|---|
اوشیدری، جهانگیر | کوه ریوند در نیشابور خراسان است و آتشکده مشهور آذر برزینمهر در آنجاست | دانشنامه مزدیسنا[۱۶۵] |
بحرانیان، حمیده | کوه ریوند در نیشابور خراسان است و آتشکده مشهور آذر برزینمهر در آن قرار دارد | واژهنامه اعلام جغرافیایی باستانی[۱۶۶] |
برونر، سی (C. Brunner) | نزدیک نیشابور، بر پشته ریوند (احتمالاً کوههای بینالود کنونی) | ایرانیکا[۱۶۷] |
بهار، مهرداد | کوه ریوند در خراسان؛ و برزینمهر بر آن بوده. کوههای شمالی نیشابور، ریوند خوانده میشود | بندهش[۱۶۸] |
بهزادی، رقیه | در سرزمین خراسان، در ابرشهر (نیشابور)، بالای کوه ریوند جای داشت | بندهش هندی[۱۶۹] |
بویس، مری (Mary Boyce) | در کوه ریوند، احتمالاً رشتهای از کوههای نیشابور خراسان، یعنی در خود پارت، جای داشت | زردشتیان[۱۷۰] |
پورداود، ابراهیم | پایگاهش بالای کوه ریوند است در ابرشهر (نیشابور) | یسنا[۱۷۱] |
تفضلی، احمد | در کوه ریوند نیشابور قرار داشتهاست | دانشنامه ایران[۱۷۲] |
دوستخواه، جلیل | در کوه ریوند خراسان (در نزدیکی نیشابور) جای داشته | اوستا[۱۷۳] |
دوشن-گیمن، ژاک | آتش آنان (کشاورزان ایران) در کوه ریوند در شمال غربی نیشابور بود | Symbols and Values in Zoroastrianism[۱۷۴] |
جنیدی، فریدون | در کوه ریوند نیشابور، زبانه میکشیدهاست | پایتختهای ایران[۱۷۵] |
چوکسی، جمشید (Jamsheed K. Choksy) | در کوهی به نام ریوند، در شمال غربی نیشابورِ پارت (= خراسان، در دورانهای بعد) زبانه میکشیدهاست | Encyclopedia of Religion[۱۷۶] |
راشد محصل، محمدتقی | در کوه ریوند در حدود نیشابور بودهاست | گزیدههای زادسپرم[۱۷۷] |
رجبی، پرویز | در نزدیکی نیشابور بر فراز کوه ریوند قرار داشتهاست | آذر و آذرگان[۱۷۸] |
شهزادی، رستم | جای آن در ریوندکوه حدود نیشاپور خراسان بوده | واژهنامه پازند[۱۷۹] |
فرهوشی، بهرام | این آتشکده در خراسان و پایگاه آن بر بالای کوه ریوند در ابرشهر یا نیشاپور بوده | فرهنگ زبان پهلوی[۱۸۰] |
قلیزاده، خسرو | در کوه ریوند در شمال غربی نیشابور جای داشتهاست | فرهنگ اساطیر ایرانی[۱۸۱] |
کریستنسن، آرتور | در میان کوههای ریون (= ریوند) در شمال غربی نیشابور شعله میکشیدهاست | THE CAMBRIDGE ANCIENT HISTORY[۱۸۲] |
کزازی، جلالالدین | آتش کشاورزان بودهاست و در آتشکدهای در کوه ریوند، کوهی در خراسان، و در نزدیکی نیشابور، همیشه فروزان. | نامه باستان[۱۸۳] |
لانگلوا، و (Charles-Victor Langlois) | در مشرق مملکت، در کوههای ریوند شمالی غربی نیشابور واقع بود | ایران در زمان ساسانیان[۱۸۴] |
هوفمان، جی (G.Hffmann) | در مشرق مملکت، در کوههای ریوند شمالی غربی نیشابور واقع بود | ایران در زمان ساسانیان[۱۸۵] |
هینلز، جان راسل (John R. Hinnells) | در کوه ریوند در شمال غربی نیشابور قرار گرفته بود | Persian Mythology[۱۸۶] |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.