Remove ads
بارگاه امام هشتم شیعیان From Wikipedia, the free encyclopedia
حرمِ امام رضا یا حرم رضوی آرامگاه علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان دوازده امامی است. این مکان که در مرکز شهر مشهد در خراسان رضوی، ایران واقع شده، نزد شیعیان امامی بهعنوان «حرم» و مکانی مقدس گرامی داشته میشود. این زیارتگاه سالانه بازدیدکنندگان زیادی دارد. این آرامگاه، تنها مقبره یک امام شیعه در کشور ایران است.
حرم امام رضا | |
---|---|
نام | حرم امام رضا |
کشور | ایران |
استان | خراسان رضوی |
شهرستان | مشهد |
اطلاعات اثر | |
نام محلی | حرم مطهر رضوی |
نوع بنا | آرامگاه و زیارتگاه شیعه، مسجد نزد مسلمانان |
کاربری | مسجد و زیارتگاه |
دیرینگی | آثار بهجامانده از دورهٔ سلجوقی |
دورهٔ ساخت اثر | از دورهٔ سامانیان |
مالک فعلی اثر | آستان قدس رضوی |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۱۴۰ |
تاریخ ثبت ملی | ۱۵ دی ۱۳۱۰ |
اطلاعات بازدید | |
آدرس |
دیرینگی قدیمیترین بخشهای این حرم به سال ۶۱۰ ه.ق (دههٔ ۱۲۳۰ م) میرسد. از دورهٔ تیموریان همزمان با نوسازی بسیاری از بناهای کهن خراسان در توس، هرات و نیشابور، به این مکان نیز توجه ویژهای شد. بسیاری از ساختمانهای این حرم از دورهٔ صفویان بهویژه روزگار شاه تهماسب یکم بهجا ماندهاست. وسعت حرم در طول این بازسازیها از ۱۲ هزار مترمربع به مساحت کنونی آن در حدود یک میلیون متر مربع رسیدهاست که آن را تبدیل به یکی از بزرگترین اماکن مذهبی جهان کردهاست. این بنا در دورههای مختلف حکومت در ایران، مورد توجه شاهان قرار گرفتهاست و بارها توسط دودمانهای حکومتی مختلف، بازسازی و توسعه یافتهاست. از تاریخچه حرم تا پیش از دوره سامانیان اطلاع اندکی در دست است و تنها به داشتن بقعهای مشهور به بقعه هارونیه که علی بن موسی الرضا در آن دفن شدهاست اشاره شدهاست.
حرم امام رضا مجموعهای است با کانونِ آرامگاهِ علی بن موسی الرضا که دیگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، کتابخانهها و موزهها را دربر میگیرد. نقطه مرکزی حرم که محل دفن علی بن موسی الرضاست، به روضه منوره مشهور است و فضایی چهارگوش با طول و عرض تقریبی ۱۰ متر است. در گرداگرد این فضا، رواقها، مساجد و صحنهایی هستند که هر کدام مربوط به دوره تاریخی مشخصی هستند. قدیمیترین و نزدیکترین بنای متصل به روضه منوره، مسجد بالاسر است. مسجد گوهرشاد که اولین مسجد جامع مشهد نیز بود در فضای حرم قرار گرفتهاست. در فضای روضه منوره، یک ضریح موجود است که از جنس نقره و طلا است. وجود ایوانها، رواقها و مدرسهها در گرداگرد حرم، به وسعت این حرم افزودهاست. هماکنون ۲۱ رواق، چهار ایوان، چهار مدرسه، دو سقاخانه، ۹ صحن و شش بست در حرم گزارش شدهاست. علاوه بر موارد یادشده، مقبرههای بسیاری نیز در حرم وجود دارند.
از مراکز وابسته به حرم میتوان به آستان قدس رضوی اشاره کرد که مدیریت و اداره حرم را عهدهدار است. ریاست این نهاد بر عهده متولیان است که در دورههای مختلف حکومتی، با شرایط و ویژگیهای مختلفی وضع میشدند. علاوه بر بناهای زیارتگاهی حرم امام رضا، کتابخانه، موزه، دارالشفاء، مهمانسرا، نقارهخانه و چند بنای دیگر نیز به این حرم متعلق است.
علی بن موسی الرّضا (به عربی: عَلیُّ بْنُ موسَی الرِّضا؛ زادهٔ ۱۱ ذیقعدهٔ ۱۴۸ هجری قمری / ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی – درگذشتهٔ آخر صفر ۲۰۳ هجری قمری / ۵ سپتامبر ۸۱۸ میلادی)، فرزندِ موسی بن جعفر و نجمه خاتون و از نسل محمد، پیامبر اسلام، است. او امام هشتم شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش محمد تقی است.[۱] بیهم دائو میگوید بهنظر میرسد که همهٔ منابع، موافق هستند که وی از نظر سیاسی ساکت و علاقهمند به تعلیم دینی بودهاست.[۲] برنارد لوئیس میگوید علی بن موسی در بخشِ بزرگی از زندگیاش، نقشی سیاسی نداشت، اما بهخاطر علم و تقوایش معروف بود.[۳] علی بن موسی الرّضا تا سال ۱۷۹ ه.ق که پدرش، موسَی بنِ جَعفَر، در مدینه میزیست، در همراهیَش بهسر میبُرد. پس از دستگیری و انتقالِ موسی کاظم به عراق توسط هارون، اموال و دستورهای پدر به وی میرسید و رسیدگی به امور شیعیان و پرداخت طلب، به وکالت از پدرش توسط وی انجام میشد. او در دوران امامتش در عهد هارون، در صریا زندگی میکرد.[۴] دوران پنج سالهٔ خلافتِ امین به جنگ میان امین و مأمون گذشت. علی بن موسی الرّضا خویش را از این درگیری برکنار داشت. این دوران، آرامشی نسبی برای فعالیتهای علی بن موسی الرّضا بهوجود آورد و وی فرصت گسترش تعالیم خویش را یافت.[۵] با مرگِ امین و بهحکومت رسیدنِ مأمون، خلیفه با بحرانهای فراوانی مواجه شد.[۶] مأمون تصمیم گرفت با منصوب کردنِ او به جانشینیاش، حمایتِ گروههای مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.[۷] بهگفتهٔ جعفر مرتضی عاملی، مورخ شیعه، مأمون و مشاورانش برای آرام کردن علویان در خراسان و سایر سرزمینهای اسلامی، به فکر انتصاب یکی از علویان به مقامِ ولایتعهدی افتادند. از بین آنها، علی بن موسی الرضا بهجهت منزلت و اعتبار و نیز عدم شرکت در قیام علیه حکومت، بهترین گزینه بود.[۸]
بر همین اساس، در سال ۲۰۰ ه. ق، مأمون برای علی بن موسی الرّضا دعوتنامهای جهت آمدن به مرو نوشت و رَجاءِ بنِ اَبیضَحّاک، دایی فضل بن سهل و غلامی بهنام فِرناس یا یاسر را فرستاد تا همراه او در این سفر باشند.[۹] از سوی دیگر، شیخ صدوق، محدث شیعه، چنین گزارش میکند که مأمون در نامهنگاریهای متعدد، از علی بن موسی درخواستِ عزیمت به مرو را میکرد و علی بن موسی این درخواست را با بهانهها و دلایل گوناگون رد مینمود. این امتناع سبب شد تا مأمون بهاجبار علی بن موسی را به مرو بیاورد.[۱۰] بهگزارشی که صدوق، محدث شیعه، در عیون اخبارَ الرّضا نقل میکند، پس از رسیدن علی بن موسی الرضا به مرو، مأمون در ابتدا پیشنهاد کرد تا از خلافت بهنفع خلافت علی بن موسی کنارهگیری کند.[۱۱][۱۲] علی بن موسی در ردِّ ادعای مأمون به او گفت: «اگر خلافت متعلق به توست، پس حق نداری ردایی که خداوند تنت کرده، از تن بیرون بیاوری و به دیگری ببخشی؛ اما اگر خلافت متعلق به تو نیست، اجازه نداری چیزی که متعلق به تو نیست را به من ببخشی.»[۱۳] پس از آن، مأمون پیشنهاد ولایتعهدی را داد، اما علی بن موسی الرّضا از پذیرش این پیشنهاد سرباز میزد.[۱۴][۱۵] علی بن موسی نزدیک به دو ماه در برابر پیشنهادِ ولایتعهدی مقاومت کرد و در نهایت با اکراه، آن را پذیرفت،[۱۶] بهشرط اینکه هیچ فعالیت حکومتی رسمی انجام ندهد.[۱۷] منابع بعدیِ امامیه مانند عیون اخبار الرّضا، تأکید میکنند که علی بن موسی ولایتعهدی را تنها بدین دلیل که به مرگ تهدید شده بود، پذیرفت.[۱۸] اولین موج مخالفتها در انتصاب علی بن موسی، از جانب برخی از سران کاخ مأمون گزارش شدهاست. طبق آنچه صدوق نقل میکند، دلیل این افراد، کینه شخصی از علی بن موسی بودهاست.[۱۹] تصمیمِ شگفتآورِ ولایتعهدیِ علی بن موسی الرّضا که از سوی خلیفه گرفته شد، بیدرنگ مخالفتِ شدیدِ گروههای مخالف بهویژه عباسیان را برانگیخت و این مخالفت حتی در خراسان بزرگ — که زیر نفوذِ وزیر ایرانیتبار، فضل بن سهل بود — دیده میشد.[۲۰] فشارهای حزبِ مخالف خلیفه در بغداد، او را از این تصمیم پشیمان کرد. نگرانی آنان بهخاطر بیرون آوردنِ امپراتوری اسلامی از دست عباسیان توسط علویان و ایرانیها بود.[۲۱] اعضاء این حزب مخالف در بغداد بیعتِ خود با مأمون را شکستند و عمویش ابراهیم بن مَهدی (د. ۲۲۴ ه.ق/۸۳۹ م) را بهعنوانِ خلیفه در ۲۸ ذیحَجّهٔ ۲۰۱ ه.ق/۱۷ ژوئیهٔ ۸۱۷ م منصوب کردند.[۲۲] با رسیدن خبر عزل مأمون به مرو، علی بن موسی الرّضا پیشنهادِ عزل خویش از ولایتعهدی را به مأمون داد، اما در مقابل مأمون تصمیم گرفت به بغداد برگردد و از حقش دفاع کند.[۲۳] در دوم شَعبانِ سال ۲۰۲ ه. ق، شش ماه پس از استعفای فضل بن سهل از وزارت، هنگامی که مأمون بههمراه ولیعهد و دربار، قصدِ غرب کرده بود، فضل در سرخس توسط چند تن از فرماندهان سپاه با ضربات چاقو در حمام کشته شد.[۲۴][۲۵] بهگزارش قرشی، دو روز بعد وقتی کاروان مأمون به توس رسید، علی بن موسی بیمار شد و درگذشت.[۲۶] به گزارش بیهم دائو، بیشتر منابع نزدیک به واقعه — از جمله منابع امامیه — از دلایل طبیعی به عنوان علت درگذشت علی بن موسی یاد کردهاند و در گزارشهایی که به قتل وی دلالت دارند، اشارهای مبنی بر دست داشتن مأمون در آن نکردهاند. اما در اکثر منابع امامیه از قرن چهارم هجری به بعد و به تبع آنها، منابع اهل سنت، نظریه به قتل رسیدن علی بن موسی الرضا به دستور مأمون و بر اثر مسمومیت مطرح شد.[۲۷]
قَبرانِ فِی طوسٍ خیرُ النّاسِ کلّهم و قبرٌ شَرُّهم هذا مِنَ العِبَر ما ینفَعُ الرِّجسُ من قُربِ الزَّکیِّ و لا علَی الزَّکیِّ بقُربِ الرِّجسِ مِن ضرر ترجمه:
در طوس دو قبر قرار دارد، قبر بهترین مردم و قبر بدترین آنان؛ این است از عبرتهای روزگار، نه ناپاک از نزدیکی به فرد پاک سودی میبرد و نه شخص پاک از نزدیکی به شخص ناپاک ضرری. (شعر دعبل خزاعی شاعر عرب معاصر علی بن موسی الرضا)
بنابر معتبرترین گزارشها، درگذشت علی بن موسی در آخرین روزِ صفر سال ۲۰۳ ه.ق اتفاق افتادهاست. تاریخهای دیگری در همان محدودهٔ ماه صفر برای این واقعه ذکر شدهاست.[۲۸] علی بن موسی درحالیکه در سناباد — محل دفن هارون — متوقف شده بود، در حومهٔ نوغان در طوس درگذشت.[۲۹] خلیفه از گروهی از علویان و خویشاوندان علی بن موسی الرّضا از جمله عمویش، محمد بن جعفر، درخواست کرد تا پیکر علی بن موسی را بررسی و تأیید کنند که او به مرگ طبیعی درگذشته است و دستور داد که پیکرش در کنار قبر پدرِ خویش، هارون، در منزل حُمَیْد بن قَحْطَبهٔ طایی در سَناباد در نزدیکیِ نوغان به خاک سپرده شود. مأمون غم و اندوهِ بسیاری از خود نشان داد و بنابر گزارشها بدون عَمامه در مراسمِ تشییع پیکر حاضر شد و بهمدت سه روز در آنجا به عزاداری پرداخت. بااینحال بسیاری از منابع، او را متهم به دست داشتن در مسمومیتِ علی بن موسی الرّضا دانستهاند.[۳۰][۳۱] پیکر رضا را در سمت بالاسرِ قبرِ هارون دفن کردند. بهگزارش شیخ صدوق، محدث شیعه، علی بن موسی الرّضا در سفر بازگشتش از مرو، هنگام ورود به سناباد و بر سر قبر هارون، به هَرثَمَة بن اَعیَن خبر دفن شدنش در بالاسرِ هارون را داد. سپس از نیت مأمون برای دفن پیکرش در کنار هارون پرده برداشت و به هرثمه اطمینان داد که پایینِ پا و پشت سرِ هارون بهخاطر سختی، زمین شکافته نمیشود و مأمون مجبور است که او را در بالاسرِ هارون دفن کند. بنابر روایت دیگری از شیخ صدوق، در عیون اخبار الرّضا، بهنقل از هرثمه، بعد از آنکه وی مسموم شد، فرزندش، محمد بن علی، — که پیش از آن در مدینه بود — بهصورتِ معجزهگونهای به خراسان آمد و پدرش را پیش از تغسیل و تکفین مأمون، غسل و کفن نمود.[۳۲] مأمون بهمدت یک روز، درگذشت علی بن موسی الرّضا را از مردم مخفی کرد و در روز بعد، پس از اطلاع مردم از درگذشت علی بن موسی الرّضا و اجتماع و اعتراضشان، از محمد بن جعفر خواست تا مردم را پراکنده کند. سپس دستور داد تا شبانه او را دفن نمایند.[۳۳]
بنا بر گزارشی از طبری و یاقوت به نقل از تقی بینش در نخستین کنگرهٔ ایرانشناسی، در سناباد عمارتی ییلاقی وجود داشت و افرادی از رجال دولتی آن زمان مانند جنید بن عبدالرحمن و حُمَید بن ابیغانم طایی در آن اقامت داشتند. در برخی از منابع تاریخی این عمارت را دارِ حُمَید بن قَحْطَبَه گفتهاند و آن را مِلک شخصی وی دانستهاند.[۳۴] تقی بینش همچنین احتمال میدهد که بنای اصلی در دورهٔ جنید بن عبدالرحمن — که از سال ۱۱۱ تا ۱۱۶ ه.ق فرمانروای خراسان از جانب هشام بود و اغلب در نیشابور یا طوس اقامت داشت — ساخته شدهباشد و دیگران آن را توسعه داده باشند.[۳۵] ساختمان حرم در باغ حمید که یک ارگ حکومتی بوده قرار داشت و مالکیت آن در اختیار حمید بن قحطبه نبود، اما چون وی آخرین فردی بود که در این باغ سکونت داشته، این باغ به نام وی مشهور گردیدهاست. محمد بن جریر طبری مینویسد: «این باغ و بنای باشکوه آن از ابتدا متعلق به حمید بن ابیغانم طائی بوده و هارون را در این بنا بهخاک سپردهاند.» بنابراین بهنظر میرسد بهواسطهٔ تشابه اسمی، بهنام حمید بن قحطبه مشهور گردیدهاست.[۳۶]
پیش از دفن علی بن موسی الرّضا در سناباد، نام این منطقه «قُبّهٔ هارونی» بودهاست.[۳۷] مشهور است که مأمون بر قبر پدرش، گنبدی را ساخته بود. اکنون نیز دیوار چینی قدیمی حرم، که بنای آن منسوب به مأمون است، وجود دارد و بنای فعلی بر روی همان ساخته شدهاست.[۳۸][۳۹] بعد از دفن علی بن موسی الرضا، نام این منطقه به مشهد علیالرضا و به اختصار مشهد مبدل شد. این منطقه بعدها و پس از تخریب شهر طوس، جایگزین این شهر شد تا جایی که دیگر شهر طوس احیا نشد.[۴۰] اسم این شهر را ابن حوقل «المشهد»، یاقوت حمویی «مشهدالرضا» و حمدالله مستوفی «مشهد مقدس» عنوان دادهاند.[۴۱] در کتاب تلخیص الآثار آمدهاست که چون منطقه سناباد شیعه نشین بود و هارون در آنجا دفن شده بود، مأمون علی بن موسی الرضا را در آنجا دفن کرد تا در طی فعالیتهای عمرانی شیعیان بر روی مقبره امامشان، بارگاه هارون نیز توسعه و احیاء گردد.[۴۲]
پس از دفن علی بن موسی، آبادانی آنجا شتاب گرفت و سامانیان اقدام به ساخت بناهایی در آنجا کردند.[۴۳] در دورهٔ غَزنَویان، ساختمان و قُبّهٔ جدیدی بر آن مقبره ساخته شد[۴۴] و این ساخت و سازها تا دورهٔ صَفَویان ادامه داشت و در حکومت صفویان به اوج خود رسید. توسعهٔ آرامگاه در عصر افشاریان با طلاکاری ایوان صحن ادامه داشت. در دورهٔ قاجاریان، ضریح جدیدی برای بقعه ساخته شد. در دوران سلطنت پهلوی، بیشتر تلاشها معطوف به بازسازی، ترمیم و تغییر کاربریهای بخشهای مختلف حرم شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرحهای مختلفی در توسعهٔ حرم اجرا شد و بیشترین حجم توسعه مربوط به این دوران بودهاست.[۴۵]
حرم امام رضا که به حریم رضوی نیز شناخته میشود، به جهت دفن علی بن موسی الرضا برای شیعیان و همینطور اهل سنت؛ به عنوان یک زیارتگاه و کانون معنوی حائز اهمیت بودهاست. در اینباره شواهد تاریخی چندان زیادی مربوط به قبل از دوره صفویه وجود ندارد. از آنجا که حضور علی بن موسی الرضا در منطقه شرق اسلامی، تأثیر شگرفی به نفع علویان و بر ضد عباسیان داشت، موجب گسترش معارف شیعه در منطقه نیز شد. بعد از قتل علی بن موسی الرضا نیز تبلیغ تعالیم وی، به راویان و شاگردان وی محول شد و مزار او، کانون معنوی برای شیعیان و پس از اندکی اهل سنت شد. شاعرانی همچون دعبل نیز از همان ابتدا به این آرامگاه توجه داشتند و در اشعار خود به آن اشاره یا به زیارت او دعوت میکردند. نقل کرامتهایی توسط شیخ صدوق در باب ۶۹ از کتاب عیون اخبارالرضا، نشاندهنده تبدیل شدن این مکان به قطبی معنوی در همان ابتدا است. در اینباره از ناطق بالحق در کتاب الافادة فی تاریخ الائمه السادة آمدهاست که رونق مزار علی بن موسی الرضا با وجود اینکه در کنار هارون الرشید مدفون است و شیعیان هر اثری از آثار مخالفان را نابود میکردند؛ شایان توجه است. او زائران را از میان عوام و سلاطین شیعه و سنی گزارش میکند. از بزرگان اهل سنت که به زیارت علی بن موسی الرضا رفته یا به آن اهتمام داشتند میتوان به ابوبکر ابن خزیمه، ابوعلی ثقفی، ابن حبان، محمد بن علی بن سهل ماسرجسی، ابوالحسین بن ابیبکر فقیه و حاکم نیشابوری اشاره کرد.[۴۶] این مکان امروزه به عنوان بزرگترین بقاع از بقاع متبرکه در ایران میباشد.[۴۷]
از این منطقه و بنا تا پیش از دوره سامانیان اطلاعاتی در دست نیست و گمانه زنی میشود که پیش از اسلام در این منطقه، آتشکدهای وجود داشتهاست که گنبدی بر فراز آن بودهاست.[۴۸] بنابر گزارش ابن شهرآشوب، امیر فائقالخاصه که که از امرای خراسان بود، بنایی را بر این مزار ساخت.[۴۹][۵۰] آوردهاند که در قرن چهارم، تعداد شیعیان در اطراف حرم امام رضا به قدری زیاد بود که وقتی اهل سنت قصد کردند تا بر روی قبر هارون، صندوقچهای قرار بدهند، ابوالعلاء صاعد بن محمد بن استوائی، نیشابوری (م ۴۳۱ ه.ق) از این کار برای جلوگیری از اختلاف و نزاع، جلوگیری کرد. همین امر سبب شد تا وی مورد بازخواست خلفای عباسی نیز قرار بگیرد.[۵۱] از توسعه این بنا در دوران پیش از دیلمیان خبر چندانی گزارش نشدهاست و تنها به رونق داشتن زیارت این مرقد پرداخته شدهاست.[۵۲]
عصر دیلیمیان به جهت به روی کار آمدن حاکمانی شیعی، رونقی را در ساختمان این بنا سبب شد.[۵۳] در زمان عضدالدوله دیلمی بقعه تعمیر، و به پارهای از تزئینات آراسته شد و اطراف کاخ حُمید بن قحطبه خانههای مسکونی افزوده شد و توسعه یافت و دژ مستحکمی آن را محافظت میکرد.[۵۴] در این روزگار زیارت حرم امام رضا رواج بیشتری از پیش گرفت.[۵۵]
در سده چهارم هجری قمری، سبکتکین غزنوی، حرم امام رضا را تخریب کرد و زیارت آن را ممنوع اعلام کرد.[۵۶][۵۷][۵۸] محمود غزنوی، قبه را که بهدست پدرش تخریب شدهبود، از نو ساخت و بنایی زیبا بر روی آن برپاکرد.[۵۹] با این وجود روایاتی تاریخی گواه آن است که حرم توسط سبکتکین خراب نشدهاست و پسرش محمود غزنوی تنها به بازسازی حرم مشغول شدهاست.[۶۰] در تاریخ بیهقی آمدهاست: «سوری در آن (بقعه) زیارتهای بسیاری فرمود و منارهای کرد و دیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد.» چند تن دیگر از امیران غزنوی نیز به مرمت و تکمیل بقعه پرداختند و به آبادانی مشهد مشغول شدند. در این خصوص ابوالحسن عراقی معروف به دبیر که از رجال و دبیران دربار غزنوی بود در سال ۴۲۵ ه.ق ضمن مرمت بقعه، اولین بنا را به آن افزود که این بنا به مسجد بالاسر معروف است.[۶۱] در حوادث قرن پنجم آوردهاند که حرم بار دیگر به دست فاتحان ترک تخریب و در قرن ششم مجدد تجدید بنا شد.[۶۲]
سلجوقیان در قرنهای ششم و هفتم تعمیرات و خدمات زیادی در آنچه امروز روضهٔ منوره نامیده میشود انجام دادند. از جمله امیر عمادالدوله — که مقرب پادشاهان سلجوقی بود — در سال ۵۱۵ ه. ق، حرم را تعمیر کرد و ترکان زمرد ملک، دختر خواهرزادهٔ سلطان سنجر، در سدهٔ ششم ه.ق ازارهٔ گنبدخانهٔ حرم را با کاشیهای ممتاز زرینفام — که به کاشی سنجری معروف است — مزین کرد که این کاشیها تاکنون در حرم موجودند.[۶۳] متن این کتیبهها جابهجا شده و تاریخ دقیق ساختاش روشن نیست؛ با اینحال برخی آن را مربوط به سال ۵۱۲ یا ۵۵۷ ه.ق دانستهاند.[۶۴] این کاشیها به دوران علاءالدین محمد خوارزمشاه به سال ۶۱۲ مرمت شدند. این کتیبهها اکنون با قابهای بزرگ شیشهای محافظت میشوند. در همین دورانها، شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی پس از مرمت بنا، گنبدی را نیز بر آن ساخت.[۶۵] در همین دوره اولین سنگ قبر باقیمانده بر روی قبر قرار گرفت. در سال ۵۴۸ ه.ق ترکان غز به مشهد و طوس حمله کردند و در طی آن عالمان شهر را کشته و شهر را به آتش کشیدند. در همین حمله به حرم نیز آسیبهایی وارد شد که بعدها توسط سلطان سنجر مرمت شد.[۶۶]
به عقیده برخی از کارشناسان، در عصر خوارزمشاهیان بازسازی در حرم امام رضا صورت گرفت و مقدار زیادی از کاشیهای زرین فام و سنجری، متعلق به این دوران است.[۶۷] دو کتیبه مربوط به دوران خوارزمشاهیان بر دیوار شمالی گنبدخانه به نام «صفهٔ شاهطهماسبی» جای دارند.[۶۸] علاوه بر این در ضلع شمالی رواق دارالحفاظ، کتیبهای با کاشی ممتاز مربوط به همین دوره وجود دارد. دو محراب از کاشی یکپارچه نیز — که در گذشته درون حرم نصب شدهبودند و اکنون در موزه جای دارند — از کارهای هنری همین دوران است.[۶۹] محراب جنوبغربی و درِ طلای جنوبی گنبدخانه نیز متعلق به ۶۱۲ ه.ق است.[۷۰]
در دوران حیات ابن بطوطه (۷۰۳–۷۷۹ ه.ق)، حرم دارای قندیلهای نقره، پردههای ابریشمی و فرشهای گوناگون بودهاست و هنوز قبر هارون باقی بودهاست. بر روی قبر هارون نیز شمعدان میگذاشتند تا با آنها شناخته شود.[۷۱] بهگزارش ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ ه.ق مغولها به طوس حمله کردند و این شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهد شدند و آنجا را هم خراب کردند. عطاردی در تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد که مغولها مردم مشهد را به قتل رساندند، به حرم رضوی خسارتهایی زدند و اموال و اثاثیهٔ آن را غارت کردند، اما به بنای اصلی صدمه نزدند. همچنین عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشای از خرابی حرم به دست مغولها چیزی نگفتهاست و فضل بن روزبهان خنجی نیز در مهماننامهٔ بخارا — که حملهٔ مغولها را به طوس و مشهد را شرح داده — بیان میکند که مغولان این حرم را خراب نکردند، زیرا کتیبههای سال ۶۱۲ ه.ق که قبل از این حمله نصب شده بوده هنوز برجاست.[۷۲] با این وجود پطروشفسکی تأیید میکند که حرم در سال ۶۱۸ به دست مغولان تخریب شد. بعدها اولجایتو که مذهب شیعه پذیرفته بود، این حرم را بنا کرد.[۷۳] در نهایت، فرسودگیها و احیاناً خرابیها و خسارات واردشده به حرم در دورهٔ حکومت ایلخانیان بازسازی شد.[۷۴] دو کتیبهٔ در ضلع شمالی گنبدخانه نیز، متعلق به سالهای ۷۱۲ و ۷۶۰ ه.ق هستند.[۷۵] بنابر گزارشی که ابن بطوطه در سال ۷۳۴ ه. ق، پس از یک سده از واقعه هجوم مغول به حرم امام رضا گزارشگر آن است؛ حرم امام رضا عمارتی زیبا با کاشیکاریها و ضریح نقرهای تصویر شدهاست و اثری از خرابی وجود ندارد. این احتمال داده شدهاست که این عمارت به تصویر کشیده شده، از ساختههای سلطان محمد خدابنده بوده باشد. همچنین گنبد حرم نیز از ساختههای اوست.[۷۶] بر همین اساس گنبد حال حاضر را مربوط به این دوره دانستهاند. ابنیه این دوره را مسجد بالاسر، یک مدرسه و چند بنای کوچک متصل به ضلع شمالی حرم دانستهاند.[۷۷]
در دوران حکومت شاهرخ تیموری، آثار ارزندهای در حرم و اطراف آن احداث شد. از این میان میتوان به دو رواق دارالحفاظ و دارالسیاده و همینطور مسجد گوهرشاد اشاره کرد که به سال ۸۲۱ و با نظارت قوامالدین شیرازی، از معماران بزرگ وقت تأسیس شدند.[۷۸] این مسجد، نخستین مسجد جامع شهر بود.[۷۹] مدرسهٔ پریزاد، مدرسهٔ دو در و مدرسهٔ سابق بالاسر — که به ضلع غربی دارالسیاده وصل بود اما اکنون جز رواق دارالولایه قرار دارد — از دیگر بناهای ساخته شده در این دوران است.[۸۰] کارشناس با توجه به یافتن قبر ابوالقاسم بابرین بایسنغر بن شاهرخ در زیر گنبد مدرسه سابق بالاسر، ساخت این مدرسه را به وی نسبت دادهاند. این سه مدرسه، بهطور همزمان ساخته شدهاند.[۸۱] دارالحفاظ که مابین حرم و مسجد گوهرشاد بود و بنای تحویلخانه یا خزانه که در مشرق دارالحفاظ قرار داشت نیز به این دوره منسوب است. بنای صحن عتیق که صحن تیموری نام داشت و همینطور ایوان طلا نیز در این دوره پی ریزی شد که در عصر صفویان تکمیل شد.[۸۲] در همین دوره یک پنجره فولاد به دستور گوهرشاد ساخته میشود که قدیمیترین پنجره فولاد حرم است که اکنون در موزه آستان قدس نگهداری میشود.[۸۳]
من مَیامِنَ مِنَنِ الله سبحانُهَ الَّذی زیَّنَ السَّماءَ الدّنیا بزینةِ الکواکبِ و رصَّعِ هذهِ القُبابَ العُلی بدُررِ الثَّواقِب الدُراری أنِ استَسَعد السلطانَ الاَعدَلَ الاعَظمَ و الخاقانَ الاضخمَ الاَکرَمَ أشرَفَ ملوکِ الارض حَسَباً و نسبت و أکرمَهُم خلقاً و ادباً مروج مذَهب أجدادِهِ الائمةِ المعصومین مُحیی مراسم آبائِهِ الطیبینَ الطاهرین السلطانُ ابن السلطان شاه سلیمان الموسوی الصفوی بهادرخان بتذهیبِ هذهِ القبَّةِ العِدسیِّةِ الملَکوتیةِ و تزیینها و تَشرَّفَ بتجدیدها و تحسینِها اذ تطرَّق الانکسارُ و سَقَطَتِ بنیانُها الذَّهبیةِ الَّتی کانت تشرَّقَ کالشَّمس فی رابعة النَّهار بسبب حدوثِ الزّلزلةِ العظیمهِ فی هذه البَلدَةِ الکریمهِ الطیبهِ بسنَةِ أرَبعَ و ثمانینَ و ألفٍ و کان هذه التَّجدیدُ الجدیدُ بسنةِ ستَّ و ثمانینَ و ألفٍ. کَتَبَهُ محمدرضا امامی.
با رسمیتیافتن مذهب تشیع در این دوران، بناها و آثار زیادی به حرم افزوده شد. شاه تهماسب یکم علاوه بر اهدای نخستین ضریح، به بازسازی و تذهیب گنبد و طلاکاری گلدستهٔ کنار گنبد فرمان داد.[۸۵] گنبد طلاکاری شده در عصر سلطان محمد و منارههای طلاکاری شده در روزگار غزنویان، در دوران شاه تهماسب به مرمت نیاز داشتند و به دستور شاه مرمت صورت پذیرفت و بر گرد مشهد حصاری کشیده شد.[۸۶]
در سال ۹۹۷ ه.ق و مصادف با دومین سال سلطنت شاه عباس بزرگ، مشهد مورد هجوم ازبکها قرار گرفت و در پی مقاومت مردم مشهد، عبیداللهخان ازبک دستور قتلعام مردم مشهد را صادر کرد. مردمی که به حرم نیز پناهنده بودند در پی این حمله کشته شدند. سال بعد نیز عبدالمؤمنخان مجدد به مشهد حمله کرد و تمام سادات، عالمان و خادمانی که به حرم پناهنده بودند قتلعام کرد و جوی خون در حرم جاری کرد. پس از آن عبدالمؤمنخان دستور غارت حرم را داد و زنان و کودکان در حرم را به اسارت گرفت. در پی این حمله بود که شاه عباس به سال ۱۰۱۰ ه.ق پیاده به قصد زیارت حرم امام رضا به مشهد آمد و دستور بازسازی حرم را صادر کرد. بر اساس کتیبه نصب شده در حرم، این بازسازی به سال ۱۰۱۶ به پایان رسید. در عهد شاه عباس بنای صحن عتیق کامل شد. در این دوره، رواقهای دارالفیض و توحیدخانه و رواق گنبد حاتمخانی و گنبد اللهوردیخان و رواق شیخ بهاءالدین به حوزهٔ حرم افزوده شد.[۸۷] بر سر در ایوان طلای صحن عتیق نام سلطان حسین بایقرا نقش بستهاست که مربوط به اواخر قرن نهم قمری بودهاست و توانستهاست تا با کمک وزیرش امیر علیشیر نوایی، نیمی از صحن عتیق را پیش ببرد.[۸۸] شاه عباس همچنین شماری از قرآنهای خطی منسوب به امامان شیعه را به آستان قدس هدیه کرد و املاکی را وقف این آستان نمود. شاه عباس دوم نیز صحن عتیق را تعمیر و کاشیکاری کرد. در دوران او و به دستورش گنبد را مجدد طلاکاری کردند.[۸۹] احداث ایوان شمالی و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن، ایجاد رواق توحیدخانه و نیز گنبد اللهورودیخان از دیگر دستورهای شاه عباس بود که به سرانجام رسید. به فرمان شاه، از این پس پیشوند «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام کسانی که به مشهد میآمدند اضافه کردند.[۹۰]
در سال ۱۰۸۴ ه.ق و در زمان شاه سلیمان، در پی زمینلرزهای، گنبد حرم آسیب دید و شماری از خشتهای طلایی آن کنده شد. پس از این واقعه و به فرمان شاه، گنبد بازسازی گردید و کتیبهای بر آن افزوده شد که این رخداد را حکایت مینماید.[۹۱] این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده میشود.[۹۲] شاه سلیمان گنبد مطهر را، که بر اثر زلزلهٔ ۱۰۸۴ ق / ۱۶۷۳ م شکاف برداشته بود، بهتصریح کتیبهای که بر آن نصب شدهاست، مرمت کرد و چند مدرسه ساخت. دو بنای مهم آستان قدس — رواق اللهوردیخان و رواق حاتمخانی — از ساختههای اللهوردیخان و حاتمبیگ اردوبادی، از امیران بزرگ صفوی است. ایوانی هم که در ضلع غربیِ دارالضیافه قرار دارد، از بناهای اللهوردیخان است.[۹۳] به گزارش منابع، علاوه بر گنبد حرم، گنبد مسجد گوهرشاد و سه مدرسه پریزاد، دودر، بالاسر و پایینسر نیز در این زلزله آسیب دیدند که با دستور شاه سلیمان تعمیر شدند. در تعمیرات این دوره، دارالسیاده و گنبد حرم به سال ۱۰۸۶، مسجد گوهرشاد به سال ۱۰۸۴ تا ۱۰۸۹ و مدرسه پریزاد به همراه مدرسه بالاسر به سال ۱۰۹۱ بازسازی شدند. دو مدرسه دودر و پائینپا نیز به ترتیب در سالهای ۱۰۸۸ و ۱۰۸۷ بازسازیشان تکمیل شد.[۹۴]
در دوره افشاریه ایوان صحن تیموری که در دورهٔ سلطان حسین بایقرا ساخته و توسط شاه عباس یکم توسعه یافتهبود، بهفرمان نادرشاه طلاکاری شد.[۹۵] همچنین دیوار حرم رنگآمیزی دوباره شد و گلدستهٔ شمالی صحن انقلاب بر فراز ایوان عباسی — که توسط شاه عباس توسعه یافته بود — ساخته و همراه با ایوان جنوبی صحن عباسی طلاکاری شد.[۹۶] همچنین در همان سال، به دستور نادرشاه سنگاب یک پارچهای از جنس مرمر، از هرات به مشهد آورده شد، و پس از آن شخصی به نام اسماعیل خان بر روی آن یک پوشش هشت ضلعی به همراه گنبد ساخت و طلاکاری کرد.[۹۷] پس از نادرشاه، توسط برخی از سلاطین افشاری، به این بنا تعرضهایی صورت گرفت. به سال ۱۱۸۳ ه.ق شاهرخ فرزند رضاقلی میرزا که نواده نادر بود بر خراسان حکومت میکرد و پس از آنکه در سال ۱۱۹۰ ه.ق در پرداخت حقوق درمانده شد؛ دستور داد تا طلاهای حرم را استخراج و از آنها مخارج سپاه را پرداخت کرد. نادرمیرزا نیز به اموال اوقافی حرم تعرضهایی کرده بود. میرزا مهدی مجتهد که تولیت وقت آستان بود به وی در این خصوص اعتراضهایی کرد که سرانجام به کشته شدن میرزا مهدی منتهی شد.[۹۸]
در عهد فتحعلی شاه رواق دارالضیافه و سومین ضریح حرم احداث شدند. بنای صحن آزادی (صحن نو) نیز در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدین شاه ساخته، و ایوان غربی آن طلاکاری شد. همچنین احداث رواق دارالسعاده در محوطهٔ بین صحن آزادی و رواق گنبد حاتمخانی در سال ۱۲۵۱ ه.ق و بنای مدرسهٔ علینقی میرزا — که بعداً به رواق دارالذکر تغییر یافت — در این دوره انجام شد.[۹۹] احداث دارالسعاده به سال ۱۲۵۱ انجام شد.[۱۰۰] به گواه کتیبه منسوب بر سر در ایوان شاه عباسی (ایوان شمالی صحن عتیق) این ایوان در عصر محمد شاه مرمت شدهاست. همچنین در دوران تولیت عضدالملک به تاریخ ۱۲۷۶ ه. ق، توحیدخانه مبارکه نیز مرمت شدهاست. او در سال ۱۲۷۵ دستور داده بود تا بر روی نقاشیهای نفیس حرم و کاشیکاریهای قدیمی، آینهکاری صورت بگیرد. ناصرالدینشاه نیز دستور داد ازارهٔ دیوار، تا بالای ایوان ناصری، و سقف مقرنس آن را با خشتهای طلا بپوشانند. کمی بعد در دوران حکومت مظفرالدین شاه، دو صحن عتیق و جدید مرمت شدند. پس از آن و در پی وقایع انقلاب مشروطه در ایران، ارتش روسیه تزاری، به حرم امام رضا حمله برد و آن را گلولهباران کرد. در پی این حملات، گنبد و بخشهایی از حرم آسیب دید که با فعالیتهای حسین میرزا نیرالدوله و کمک نیکوکاران، خرابیهای تصحیح شد. این واقعه مربوط به سال ۱۳۳۰ ه.ق عنوان شدهاست.[۱۰۱] تعداد کشتگان این حمله را تا ۸۰۰ نفر نیز گزارش کردند، هرچند تعداد ۶۰–۷۰ نفر، قول مشهور است.[۱۰۲] پیش از آن نیز به سال ۱۲۳۶ محمد حسن خان سالار پس از اعلان استقلال در مشهد، دستور داد تا طلاهای حرم را جمع کرده، ذوب نمایند و به نامش سکه ضرب کنند. او حرم را غارت کرد و چندی بعد پس از سرکوب قیامش، به سال ۱۲۶۸ مجدد دربهای حرم با طلای ضخیم پوشش یافت.[۱۰۳]
در سال ۱۳۰۷ ه.ش در شبکه پیرامون فلکه حرم امام رضا، تغییرات اساسی صورت پذیرفت و فلکهای به شعاع ۱۸۰ متر از نوک گنبد و به پهنای ۳۰ سانتیمتر بر گرد حرم تأسیس شد. کمی بعد نیز ساختمانهای موزه، کتابخانه و تالار تشریفات[یادداشت ۱] نیز به این حرم اضافه شد. از وقایع رویداده در عصر رضاشاه پهلوی، ماجرای مسجد گوهرشاد بود که پس از حضور جمعی از معترضان به تصمیمات حکومتی در حرم و مسجد گوهرشاد، به سال ۱۳۱۴ ه.ش جمعی از معترضان از جانب نیروهای حکومتی مورد حمله قرار گرفتند و بر اثر تیراندازی صورت گرفته در مسجد گوهرشاد کشته شدند. این واقعه بر اساس گزارش بریتانیا، ۱۲۸ کشته، ۲۰۰ تا ۳۰۰ مجروح و ۸۰۰ بازداشتی داشت.[۱۰۴] بر اساس گزارش جمهوری اسلامی ایران، بین دو تا پنج هزار نفر کشته شدند و گزارشها از دستگیری ۱۵۰۰ نفر میدهد.[۱۰۵]
در زمان محمدرضا پهلوی طرح توسعهٔ حرم با نظارت عبدالعظیم ولیان، استاندار وقت استان خراسان و نایبالتولیهٔ آستان قدس رضوی به انجام رسید. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی خشتهای طلایی گنبد را — که شفافیت خود را از دست دادهبود — برداشتند و پس از رنگآمیزی مجدد با آب طلا، در جای خود قرار دادند.[۱۰۶] در این دوران، ضریح نیز مرمت شد. همچنین با توسعه حرم، سقف فرسوده مسجد بالاسر با سقفی جدید و بتنی جابجا شد و این سقف از نو کاشیکاری و تزئین شد. حرم از ضلع شمالی نیز گسترش یافت و به دارالشکر متصل شد. محراب قدیمی مسجد نیز به موزه منتقل شد. در طرح توسعه حرم در این دوران، ساختمانهای جدیدی به آستان اضافه شد و ساختمان موزه تأسیس شد. همچنین در فضای مشهد نیز تغییراتی همچون تعریض خیابانها رخ داد.[۱۰۷] همچنین در این طرح، فاصله بین ضریح و ضلع غربی حرم که تنگنایی به عرض ۸۵ سانت بود، چارهای اندیشیده شد و بر اساس آن، دیواره قدیمی حرم در سمت بالاسر که ضخامتی به مقیاس ۲٫۹۰ داشت و وزن گنبد بر روی آن قرار گرفته بود، تخریب شد و به جای آن پایههایی بتنی جایگزین شد. بر همین اساس قسمت بالاسر گسترش و فضای حرم توسعه یافت.[۱۰۸] در این دوره کاربری بناهای اطراف مجموعه که مربوط به سدههای اخیر بودند تغییر یافت و این بناها به صحنهای حرم تبدیل شدند. مسجد زنانه، مسجد ریاض، گنبد اپک میرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل کشیکخانهٔ خدام، و همچنین برخی مدرسهها، تیمچهها یا فضاهای خالی به صورت رواقهای دارالفیض، دارالشکر، دارالشرف، دارالسلام، دارالذکر، دارالعزه و دارالعباده درآمدند و ساخت صحن موزه (رواق کنونی امام خمینی) و تعویض صندوق عباسی به صندوق سنگی حاج حسین حجارباشی و نصب ضریح چهارم و نوسازی نقارهخانه نیز در این دوره رخ داد.[۱۰۹] رواقهای دارالزهد، دارالشرف و دارالسرور از بناهای ساخته شده در این دوران است.[۱۱۰] از وقایع ایام پایانی حکومت پهلوی، مسئله تیراندازی مأموران ساواک به چند فراری در آبان ۱۳۵۷ بود که بر اثر آن چند گلوله به توحیدخانه و دیوارههای کفشداری گنبد اللهوردیخان اصابت کرد. مأموران همچنین در حرم گاز اشکآور پرتاب کردند و سرآخر موفق به دستگیری فراریان نشدند. در نهایت استاندار خراسان در رادیو مشهد، از مردم عذرخواهی کرد و مردم نیز به نشانه اعتراض، راهپیمایی برگزار کردند.[۱۱۱]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.