پزشک و طبیعیدان آلمانی From Wikipedia, the free encyclopedia
انگلبرت کمپفر (به آلمانی: Engelbert Kaempfer) (زادروز ۱۶ سپتامبر ۱۶۵۱ – درگذشته ۲ نوامبر ۱۷۱۶) پزشک و طبیعیدان اهل آلمان بود که به واسطهٔ سفر جهانگردیاش به روسیه، ایران، هند، آسیای شرقی و ژاپن در بین سالهای ۱۶۸۳ تا ۱۶۹۳ مشهور است. او دربارهٔ این مسافرتها دو کتاب نیز نوشتهاست.[1] یکی از این کتابها با نام سفرنامه کمپفر توسط کیکاووس جهانداری به فارسی ترجمه شدهاست.[2]
انگلبرت کمپفر در ۱۶ سپتامبر ۱۶۵۱ در لمگو به دنیا آمد. پدرش یوهانس کمپفر از کشیشان این شهر بود. کمپفر پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در شهرهای لمگو، هاملن، لونبورگ و لوبک در هفده سالگی برای اولین بار به هلند سفر میکند و در دانتسیگ (گدانسک کنونی) پس از پایان تحصیلات دبیرستانی به دانشگاه میرود و به تحصیل فلسفه، تاریخ و زبانهای خارجی جدید و قدیم میپردازد. پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۶۷۴ در کراکوف به تحصیل ادامه میدهد و در سال ۱۶۷۶ در ورشو با محمد حسین باقر ایلچی، فرستاده دربار ایران در لهستان آشنا میشود.[3]
کمپفر چهار سال انتهایی دوران تحصیل خود را در سال ۱۶۸۱ در کونیگسبرگ در پروس به تحصیل طب و علوم طبیعی میپردازد و پس از آن به سوئد مهاجرت میکند. از اگوست ۱۶۸۲ در اوپسالا و استکهلم زندگی میکند و با حقوقدان معروف ساموئل فن پفندورف[4] آشنا میشود. در آن زمان کارل یازدهم[5] پادشاه سوئد در تدارک اعزام هیئتی به دربار شاه ایران برای ایجاد روابط تجاری و تشویق شاه ایران به مبارزه علیه ترکان عثمانی بود. بنا بر توصیه پفندورف، کمپفر به عنوان پزشک و منشی همراه هیئتی که ریاستش بر عهده لودویک فابریتیوس[6] بود، به دربار شاه سلیمان اعزام شد. فابریتیوس در زمینه تجاری مصمم بود ابریشم ایران را از مسیر روسیه به اروپا بیاورد و آن را در بازارهای اروپا عرضه کند.[7]
کمپفر در دهم ژوئن در مراسمی رسمی که برای تسلیم اعتبارنامه سفیر سوئد به تزار روسیه تشکیل شدهبود، شرکت کرد. این زمان مصادف بود با حکومت دو شاهزاده جوان روسی به نامهای ایوان[8] و پتر. هیئت نمایندگی پس از از آن پایتخت روسیه را ترک کرده و توسط کشتی از طریق رود ولگا به سوی دریای خزر روانه و در هفتم نوامبر ۱۶۸۳ به آستراخان وارد شدند.
کمپفر از ابتدای سفر خود به نوشتن سفرنامه خود به زبان آلمانی مشغول بود. این کتاب که به صورت سفرنامه تنظیم شدهاست، اکنون در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. سفیر سوئد و هیئت همراهش در هشتم نوامبر همان سال برای دیدار شاه ایران آستراخان را ترک کرد. در این سفر سفرای کشورهای روسیه و لهستان نیز این هیئت را همراهی میکردند. آنها در هفدهم دسامبر به شماخی، مرکز شروان که در آن زمان بخشی از خاک ایران بود رسیدند. یک ماه به انتظار اذن ورود از سوی دربار ایران در اصفهان بودند، سرانجام پس از آن که این اجازه صادر شد به سوی پایتخت حرکت کردند.
کمپفر منطقه نفتخیز باکو را از نزدیک مشاهده نمود و شرح مفصلی دربارهٔ وضع جغرافیایی و اقتصادی منطقه ای که آن را (میدان آتشهای ابدی ) میخواند نوشت.[9]
هیئت سوئد در چهارده ژانویه ۱۶۸۴ شماخی را ترک کرد، پس از گذراندن یک ماه به رشت و بعد از آن به قزوین رسیدند و پس از توقفی کوتاه قزوین را ترک کرده و بعد از گذشتن از ساوه، قم، کاشان و نطنز بالاخره در ۲۹ مارس ۱۶۸۴، یک هفته پس از نوروز ۱۰۹۶ هجری به اصفهان وارد شدند. [10]
آنها همزمان با مرگ شاه عباس دوم و به تخت نشستن شاه سلیمان (شاه صفی دوم) وارد ایران شدند. از این رو توضیحی از ایران زمان سابق و شرحی از انتخاب و سلطنت شاه جدید ارائه دادهاست.[11] مدت اقامت او در اصفهان بیست ماه بود و در این مدت به بازدید از نقاط مختلف شهر و تماس با طبقات مختلف مردم پرداخت و از مشاهداتش یادداشت برداشت. اسامی کوهها و ارتفاعات را ضبط نمود و اسامی بناهای مهم از جمله مدارس، کاروانسراها و… را ذکر کرد. او در این مدت توانست بخش اول کتابی را که دربارهٔ گیاهان ایران نوشته بود تکمیل کند.[12] از جمله یادداشتهای کمپفر شرح کامل مشاغل و مناسب و سلسله مراتب اداری کارمندان و کارکنان درباری و کشوری ایران در قرن هفده میلادی است.
کمپفر برای کسب اطلاعات دست اول نیاز به تماس مستقیم با مردم داشت. به همین دلیل از بدو ورود به اصفهان مشغول فراگرفتن دو زبان فارسی و ترکی شد. کسی که بیش از همه به او در این امر یاری رساند کشیشی بنام رافائل دومان (به فرانسوی: Raphael du Mans) بود که ۳۸ سال از اقامتش در اصفهان میگذشت. رافائل برای کمک به کمپفر یک کتاب دستور زبان ترکی و کتابی دربارهٔ ایران نوشت .
کمپفر به واسطه آشنایی به زبان و فرهنگ ایرانیان، اعتبار و محبوبیت خاصی میان مردم و درباریان پیدا کرد. آنچنان که شاه سلیمان از او در مذاکره با نمایندگان اروپایی به عنوان مترجم دربار بهره میجست.
پس از گذشت بیست ماه از توقف در اصفهان، کمپفر از وجود یک اسکادران کشتی هلندی در خلیج فارس اطلاع یافت. از خدمت در سفارت سوئد کنارهگیری کرد و در دسامبر ۱۶۸۴ با شخصی به نام فان هویفل (به هلندی: Van Heuvel) که رئیس شرکت هلندی و مقیم اصفهان بود قرارداد بست تا به عنوان پزشک کشتی هلندی به سفرهای تحقیقاتی خود به سوی هندوستان ادامه دهد.
تا پس از گذشت یک سال از امضای قرار داد، کمپفر همچنان در اصفهان بود، سرانجام در ۲۱ نوامبر ۱۶۸۵ از راه تخت جمشید و شیراز به سمت خلیج فارس حرکت کرد. کمپفر در این مسیر از شهر باستانی دارابگرد دیدن کرد و یادداشتهایی در مورد نقش برجسته داراب که موضوع آن پیروزی شاپور اول بر امپراتوری روم میباشد برداشت. کمپفر در ۱۷۱۲ میلادی در لمگو، نتیجه تحقیقات و مشاهدات خود در دارابگرد را در کتابی با عنوان آسیای شگفتانگیز (به لاتین: Amonitates extoticae) منتشر نمود.
همچنین نخستین تصاویر نقاشیشده از کعبه زرتشت در سفرنامههایی که توسط جهانگردان اروپایی قرن هفدهم از جمله کمپفر نوشته شده، به دست ما رسیدهاست.[13][14] کمپفر بود که برای اولین بار فرض آتشکده و آتشگاه بودن این بنا مطرح کرد و پس از وی جیمز موریه و رابرت کر پورتر در اوایل سدهٔ نوزدهم این دیدگاه را قوت بخشیدند.[15]
کمپفر حین عبور از تخت جمشید قسمتی از کتیبههای آن را رونویسی کرد.[16] پس از توماس هاید که برای اولین بار از اصطلاح خط میخی، علیرغم تردید در این که این نشانهها یک سیستم خطی هستند، برای این گونه خط استفاده کرده بود،[17] این انگلبرت کمپفر بود که در سال ۱۷۱۲ این اصطلاح را بهطور جدی به کار برد.[18] کمپفر در سفرنامهاش اطلاعات بیشتری دربارهٔ این محوطه باستانی میدهد.
هر چند کمپفر مایل بود هر چه سریعتر به هندوستان برسد، اما بنا بر دستور روسای هلندی خود مجبور بود در نواحی گرم جزیره هرمز و بندرعباس بماند. او در نوشتههای خود از این توقف اجباری شکایت بسیار کردهاست. توقف کمپفر در این محل از ۲۸ دسامبر ۱۶۸۵ تا ۳۰ ژوئن ۱۶۸۸ به طول انجامید.
پس از خروج از ایران، کمپفر به هندوستان، جاوه و پس از آن ژاپن میرود و در اواخر سال ۱۶۹۴ به آلمان بازمیگردد. کمپفر در ژاپن هم تحقیقات جالبی انجام داده و از مشاهدات خود گزارشهای مفصلی نوشتهاست. بسیاری او را در زمره ژاپنشناسان متقدم جای دادهاند.
کمپفر امیدوار بود پس از بازگشت به آلمان دستنوشتههای خود دربارهٔ سفرهای مشرقزمین به چاپ برساند اما به دلیل مشکلات متعددی سالها موفق به انجام آن نشد تا سرانجام در سال ۱۷۱۲ توانست پس از هفده سال سفرنامهاش را چاپ کند و چهار سال پس از انتشار سفرنامهاش در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۷۱۶ در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
کمپفر سفرنامه خود را که به زبان آلمانی نوشته بود، به زبان ادبی لاتین برگرداند و مطالبی از دلاواله، تاورنیه و شاردن به آن افزود. او در مقدمه این کتاب نوشتهاست:
«نوشتههای من، کار یک نویسنده پشتمیزنشین و فانتزینویس نیست، بلکه من آنچه را مینویسم که یا تازگی دارد یا آن که پیشینیان آنها را بهطور کامل ننوشتهاند، به عنوان یک مسافر محقق راه دیگری برای من غیر از دقت کامل در آنچه میدیدم و برای ما تازگی داشت موجود نبود.»
سفرنامه کمپفر پس از گذشت هفده سال از مراجعت کمپفر به میهنش در ۱۷۱۲ در شهر لمگو در نهصد صفحه به چاپ رسید. این کتاب شامل پنج جلد است. جلد اول و چهارم آن به تمامی و بخشهای زیادی از جلد دوم و سوم این کتاب مختص به ایران است. کمپفر در جلد دوم این کتاب مطالب جالبی دربارهٔ نواحی مازندران و باکو آوردهاست که در آن زمان برای مردم دنیا کاملاً تازگی داشت. در این جلد راجع به تخت جمشید، شاهان هخامنشی و آرامگاه سعدی، حافظ و منار شاخ گوزن اصفهان مطالبی نوشته شدهاست. او در کتاب سوم تلاش کردهاست در مورد عقاید مردم ایران و تجربیات آنها در علم پزشکی اطلاعاتی به خواننده بدهد.
کمیابی و کلمات سخت لاتین سفرنامه کمپفر باعث شد این کتاب پرارزش سالها در کتابخانهها بدون استفاده مانده، کمکم از یاد برود. تا کارل مایر لمگو (به آلمانی: Karl Meier - Lemgo) با صحبت دربارهٔ کمپفر و ترجمه بخشهایی از سفرنامه، باعث معرفی این ایرانشناس معروف آلمانی شد. از آنجا که کمپفر در این اثر خود اغلب اصطلاحات ایرانی را به خط فارسی یادداشت کردهبود و خواندن آن برای کسانی که به خط و زبان فارسی آشنایی نداشتند به سختی ممکن بود، کارل مایر لمگو تنها توانست هشتاد صفحه از جلد اول کتاب را به زبان آلمانی ترجمه و منتشر کند.
سرانجام پروفسور والتر هینتس که در سالهای ۱۹۳۶–۱۹۳۵ در دانشگاه برلین مشغول تدریس بود، کتاب کمپفر را به عنوان ماده درسی برای رشته ایرانشناسی انتخاب و به ترجمه آن به آلمانی اقدام کرد. او تا بهار سال ۱۹۳۸ با همراهی عده بیشماری از همکارانش در دانشگاه گوتینگن روی ترجمه خام کار کرد و موفق به ترجمه کتاب به زبان آلمانی ساده و روان شد. در سفرنامه کمپفر به اصطلاحات اداری و قوانین ایران در عهد صفویه برمیخوریم که به دو زبان فارسی و ترکی نوشته شدهاند. به همین دلیل برگرداندن این اصطلاحات به زبان آلمانی کار ساده ای نبودهاست.
بخشهایی از سفرنامه انگلبرت کمپفر که راجع به ایران بود در سال ۱۳۵۰ خورشیدی با عنوان «در بارگاه شاهنشاه ایران» از روی ترجمه آلمانی دکتر والتر هینتس به زبان فارسی منتشر شد. کمپفر در این کتاب به روشنی به تشریح دربار صفوی در دوره شاه سلیمان پرداخته و روند انحطاط آن را خاطرنشان میسازد. کتاب از شانزده فصل تشکیل شده. منابع مؤلف در تهیه کتاب، منابع ایرانی از جمله مهماندار سفارت بوده، او از کتاب و نوشتههای سایر سفرا و سیاحان دیگر نیز بهره بردهاست. قسمت اول کتاب دربارهٔ اوضاع و احوال ایران در عهد مؤلف است و در جای جای آن اصطلاحات فارسی به کار برده، آن را به خط فارسی نوشته و شرح داده. قسمت دوم کتاب اختصاص به حوادث تاریخی و شرح اوضاع طبیعی ایران است.
آثار کمپفر همیشه مورد توجه جدی ژاپنشناسان و متخصصان ادبیات و فرهنگ آلمانی دوره باروک قرار داشتهاست. پس از ویرایش جدید آثار کمپفر کتابهای «شرح ژاپن» (به انگلیسی: Heutiges Japan) در دو جلد و نامههای کمپفر در یک جلد در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شدهاست. مجموعه مکاتبات کمپفر مشتمل بر ۱۸۲ نامه است. در این میان پنجاه نامه به زمانی اختصاص دارد که کمپفر ساکن اصفهان بوده یا در بندرعباس اقامت داشته. این نامهها اغلب از طرف کمپفر نوشته شدهاند و معلوم نیست که به مقصد نیز رسیدهاند یا نه. بعضی از این نامهها هم خطاب به کمپفر نوشته شدهاند. برای مثال در میان این مکاتبات به نامه شخصی به اسم داوود خان به تاریخ جمادیالاول ۱۰۹۷ قمری برمیخوریم که موضوعش اهدای یک نسخه «شیرازنامه» به کمپفر است. چند طرح مکاتبه رسمی به شاه سلیمان هم در میان این نامهها پیدا میشود که به لاتین نوشته شدهاند.[20]
کمپفر هنگام اقامت در ایران و ژاپن نقاشیهای دقیقی کشیده بود تا در انتشار کتب خود از آنها استفاده کند. برای چاپ این نقاشیها ناچار بود آنها رو بر روی لوحههای مسی کلیشه نماید که تهیه آن مستلزم وقت زیادی بود. به همین دلیل یادداشتهای او سالها گوشهای تلنبار شده و رو به نابودی میرفت. او در نامهای که خطاب به یکی از دوستانش به این موضوع اشاره میکند که مدت دو سال است چاپ کتابش به دلیل مشکل تهیه کلیشه به تأخیر افتاده و هنوز نتیجه آن معلوم نیست.[21]
سوای نقاشیهایی که از خود کمپفر به یادگار ماندهاست، در بعضی موارد او دستنوشتههایش را با نقاشیهای دقیقی تکمیل کردهاست که نگارگران ایرانی میکشیدند. از آن جمله میتوان به کارهایی که نگارگر ایرانی، جانی پسر بهرام ملقب به فرنگیساز کشیدهاست، اشاره کرد.[22] نقاشیهای جانی فرنگیساز در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
انگلبرت کمپفر سه تصویر از شخصیتهای تاریخی ایران به یادگار گذاشتهاست. تصویری از امیر تیمور، شمایلی از شیخ صفیالدین اردبیلی و تصویری از شاه سلیمان صفوی.
کمپفر دربارهٔ شاه سلیمان مینویسد:
هیکل و رفتار او نجیبانه است، سلیمان دارای قد متوسط، استخوانبندی ظریفی است. در کودکی صورت گردی داشته، اما اکنون چهرهاش باریک و لاغر شدهاست. پوست پریدهرنگ او بسیار ظریف و روشن است. پیشانی بلند او باز به نظر میرسد، سلیمان از مادر چرکسی خود چشمهای درشتی به ارث برده که با آنها با حرارت و دوستانه نگاه میکند. بینیاش ظریف، لبانی پر، ابروانی کم پشت اما صاف و یک ریش رنگکرده نوکتیز دارد. آهسته صحبت میکند اما دارای صدایی مردانه است. او سر را همیشه بالا نگاه داشته و با وقار راه میرود، آهسته اسب میراند و اغلب حین اسبسواری به اطراف نگاه کرده و مردم را از نظر میگذراند.[23]
کمپفر علاوه بر نقاشی، در طول سفرهایش در ایران نقشههای پیمایششده و طرحهایی از باغهای اصفهان و دیگر شهرهای ایران تهیه کرد که ما را با باغچههای تکتک باغهایی که امروزه به کلی از بین رفتهاند آشنا میکند. در میان این نقشهها به دورنمای مشهوری با عنوان (به انگلیسی: Planographia sidiregia) برمیخوریم که دولتخانه اصفهان را به تصویر کشیدهاست. این دورنما که اکنون در کتابخانهٔ بریتانیا محفوظ است از قدیمیترین نقشههایی است که از دولتخانهٔ اصفهان به دست آمدهاست.[24]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.