Remove ads
یک امپراتوری قدرتمند در شبهجزیره کره و منچوری (۳۷ پ.م–۶۶۸) From Wikipedia, the free encyclopedia
امپراتوری گوگوریو (۳۷ ق.م~۶۶۸ پ.م) که بعدها به گوریو نیز معروف شد، یک امپراتوری کرهای[۲][۳][۴][۵] بود که در شمال و مرکز شبهجزیره کره و بخشهای جنوبی و مرکزی منچوری قرار داشت. گوگوریو به همراه باکجه و شیلا در دوران سه پادشاهی کره برقرار بود. بنیانگذار این امپراتوری باستانی جومونگ نام داشت. گوگوریو در اوج قدرت خود، کنترل بیشتر شبه جزیره کره، بخشهای بزرگی از منچوری و بخشهایی از مغولستان شرقی و مغولستان داخلی و همچنین روسیه کنونی را در اختیار داشت.[۶][۷][۸][۹]
امپراتوری گوگوریو 고구려(高句麗) گوگوریو | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۳۷ ق.م.–۶۶۸ میلادی | |||||||||||||
گوگوریو در سال ۴۷۶ میلادی. | |||||||||||||
پایتخت | جولبون (۳۷ ق.م. – ۳ م) گونگنهسونگ (۳ م. – ۴۲۷ م) پیونگیانگ سونگ (۴۲۷ م. – ۶۶۸ م) | ||||||||||||
زبان(های) رایج | گوگوریویی | ||||||||||||
دین(ها) | آئین بودایی، شمنباوری | ||||||||||||
حکومت | امپراتوری | ||||||||||||
شاه، تهوانگ | |||||||||||||
• ۳۷–۱۹ ق. م | جومونگ | ||||||||||||
• ۳۹۱–۴۱۳ م | گوانگگهتو بزرگ | ||||||||||||
• ۴۱۳–۴۹۱ م | جانگسو | ||||||||||||
• ۵۹۰–۶۱۸ م | یونگیانگ | ||||||||||||
• ۶۴۲–۶۶۸ م | بوجانگ | ||||||||||||
دوره تاریخی | تاریخ باستان | ||||||||||||
• تأسیس | ۳۷ ق.م. | ||||||||||||
• ساخت بنای یادبود گوگوریو در چونجو | قرن 5 میلادی | ||||||||||||
• ساخت بنای یادبود پادشاه گوانگگهتو بزرگ | 414 میلادی | ||||||||||||
• نبرد سالسو | ژوئیه 612 میلادی | ||||||||||||
• انقلاب مکجیری | 642 میلادی | ||||||||||||
10 اوت - 18 سپتامپر 645 میلادی | |||||||||||||
• نبرد ساسو | 662 میلادی | ||||||||||||
• سقوط پیونگیانگ | ۶۶۸ میلادی | ||||||||||||
جمعیت | |||||||||||||
• قرن هفتم[۱] | تقریباً ۳٫۵۰۰٫۰۰۰ (۶۹۷٫۰۰۰ خانوار) | ||||||||||||
| |||||||||||||
امروز بخشی از | کره شمالی کره جنوبی چین مغولستان روسیه |
سه پادشاهی |
---|
۱- پادشاهی شیلا ۵۷ پ.م. — ۹۳۵ م. |
سامگوک ساگی که متنی برجای مانده از قرن ۱۲ در گوریو میباشد،مدعی تاسیس گوگوریو در سال 37 قبل ازمیلاد است،اما امروزه تاریخ تاسیس این سلسله مورد تردید قرار گرفته، چرا که شواهد باستان شناسی نشان دهنده آن است که گوگوریو قبل از شیلا تاسیس شده،و چهار چیز این موضوع را تقویت می کند:
گوگوریو تا زمان شکست از اتحاد شیلا و تانگ در سال ۶۶۸ که به دلیل آشفتگی طولانی مدت و درگیری داخلی که بعد از مرگ یون گهسومون حادث شده بود، یک امپراتوری قدرتمند و یکی از بزرگترین قدرتهای شرق آسیا بود. بعد از سقوط آن، قلمرو گوگوریو بین شیلای متحد و سلسله چینی تانگ تقسیم شد. بازماندگان گوگوریو بعد از مدتی سلسلههای: بالهه، گوگوریو جدید و گوریو را تأسیس کردند.
نام گوریو که شکل مختصر شدهٔ گوگوریو میباشد، به عنوان نام رسمی در قرن پنجم میلادی اتخاذ شد[۲۴] و به عنوان ریشه نام لاتین korea شناخته میشود.
در تک پژوهشهای جغرافیایی کتاب هان، واژه گوگوریو (هانجا: 高句驪) برای اولین بار در سال ۱۱۳ به عنوان یک منطقه تحت نظر فرمانداری زوانتو ذکر شدهاست. [۲۵] مورخ آمریکایی کریستوفر بکویث پیشنهاد دیگری را ارائه میدهد که قوم گوگوریو ابتدا در لیائوژی یا اطراف آن (لیائونینگ غربی و بخشهایی از مغولستان داخلی) قرار داشتند و بعداً به سمت شرق مهاجرت کردند که به روایت دیگری در کتاب هان اشاره کرد.
[ نیاز به نقل از ] قبایل اولیه گوگوریو که نام رسمی از آنها گرفته شدهاست در نزدیکی یا در منطقه تحت کنترل فرمانداری زوانتو قرار داشتند. همچنین به نظر میرسد که رهبران قبیلهای آن لقب فرمانروایی مارکی را در منطقه اسمی گائوگولی/گوگوریو داشتهاند.[۲۶]
[ نیازمند منبع کامل ] فروپاشی اولین فرمانداری زوانتو در سال ۷۵ قبل از میلاد بهطور کلی به اقدامات نظامی بومیان گوگوریو نسبت داده میشود.[۲۷][۲۸] در کتاب قدیمی تانگ (۹۴۵)، ثبت شدهاست که امپراتور تایزونگ به تاریخ گوگوریو حدود ۹۰۰ سال اشاره میکند. به گفته سامگوک ساگی قرن دوازدهم و سامگوک یوسا قرن سیزدهم، شاهزادهای از پادشاهی بویو به نام جومونگ پس از جنگ قدرت با دیگر شاهزادگان دربار گریخت[۲۹][نیازمند یادکرد دقیق] و گوگوریو را در سال ۳۷ قبل از میلاد در منطقهای به نام جولبون بویو، که معمولاً در حوضه رودخانه آمنوک/یالو و هون میانی قرار دارد، تأسیس کرد. در سال ۷۵ قبل از میلاد، گروهی از مردم یهمک که احتمالاً از گوگوریو سرچشمه میگیرند، به فرماندهی زوانتوی چین در غرب یالو حمله کردند. [۳۰][نیازمند یادکرد دقیق] [ نیازمند منبع کامل ] اولین باری که گوگوریو به عنوان گروهی مرتبط با قبایل یمائک ذکر شدهاست، به کتاب هان شو بر میگردد که در آن از یک شورش گوگوریو در سال ۱۲ قبل از میلاد نام برده شده که در خلال آن آنها از تأثیر چینیها در زوانتو رها شدند. [۳۱][نیازمند یادکرد دقیق]
طبق کتاب ۳۷ سامگوک ساگی، گوگوریو از شمال چین باستان سرچشمه گرفت، سپس به تدریج به سمت شرق به سمت رود تهدونگ حرکت کرد.[۳۲] اعتقاد بر این است که در زمان تأسیس، قوم گوگوریو ترکیبی از مردم بویو ومردم یمائک هستند، زیرا رهبری بویو ممکن است از پادشاهی خود فرار کرده و با روسای یمائک موجود ادغام شده باشد. [۳۳] سوابق سه پادشاهی، در بخش با عنوان «حکایت بربرهای شرقی»، بهطور ضمنی اشاره کرد که بویو و مردم یمائک از نظر قومی با هم مرتبط بودند و به زبان مشابهی صحبت میکردند.
مردم چین نیز در گوگوریو بودند.[ نیاز به نقل از ] کتاب ۲۸ سامگوک ساگی بیان کرد که "بسیاری از مردم چین به دلیل هرج و مرج جنگ توسط دودمان چین و امپراتوری هان به شرق گریختند".[۳۴] بعدها سلسله هان چهار فرمانداری را تأسیس کرد و در سال ۱۲ بعد از میلاد گوگوریو اولین حمله خود را به فرمانداری زوانتو انجام داد.[۳۵] جمعیتفرمانداری زوانتو حدود ۲۲۱۸۴۵ نفر بود و در سال ۲ پس از میلاد در سه شهرستان (گائوگولی، شانگیتای و ژیگایما) فرماندهی زوانتو زندگی میکردند.[۳۶] بعداً، گوگوریو به تدریج تمام چهار فرمانداری هان را در طول توسعه آن ضمیمه کرد.[۳۷]
گوگوریو و بکجه هر دو اسطورههای تأسیسی مشترک داشتند و از بویو سرچشمه گرفتند.
اولین ذکر جومونگ در لوح سنگی گوآنگ گائتو قرن چهارم است. جومونگ رونویسی کره ای مدرن از هانجا朱蒙جومونگ ،鄒牟چومو، یا仲牟جونگمو است.
استل بیان میکند که جومونگ اولین پادشاه و اجداد گوگوریو بود و او پسر شاهزاده بویئو و دختر هابیک (کرهای: 하백; هانجا: 河伯) خدای رودخانه آمنوک یا به تعبیری جایگزین خدای خورشید هابک (کرهای: 해밝 :).[۳۸] سامگوک ساگی و سامگوک یوسا جزئیات بیشتری را نقاشی میکنند و مادر جومونگ را یوهوا (کرهای: 유화; هانجا: 柳花).[۳۹]/>[۴۰][۴۱] گفته میشود که پدر بیولوژیکی جومونگ مردی به نام هائه موسو (کرهای: 해모수; هانجا: 解慕漱) که به عنوان «مردی قوی» و «شاهزاده بهشتی» توصیف شدهاست.[۴۲] خدای رودخانه یوهوا را به سمت رودخانه اوبال (کرهای: 우발수; هانجا: 優渤水) به دلیل حاملگی اش، جایی که با گوموا آشنا شد و صیغه شد. جومونگ به خاطر مهارتهای استثنایی اش در تیراندازی با کمان شناخته شده بود. در نهایت، پسران گوموا به او حسادت کردند و جومونگ مجبور شد بویوی شرقی را ترک کند.[۴۳] منابع استل و منابع کرهای در مورد اینکه بویو جومونگ از کجا آمدهاست، اختلاف نظر دارند. استل میگوید که او از بویو آمدهاست و سامگوک یوسا و سامگوک ساگی میگویند که او از بویو شرقی آمدهاست. جومونگ سرانجام به جولبون رسید و در آنجا با سوسانو دختر حاکم آن ازدواج کرد. او متعاقباً خود پادشاه شد و گوگوریو را با گروه کوچکی از پیروانش از کشور زادگاهش تأسیس کرد.
یک روایت سنتی از بخش «سالنامههای باکجه» در حکیمان سامگوک میگوید که سوسونو دختر یون تابال، یکی از چهرههای با نفوذ ثروتمند در جولبون[۴۴] با جومونگ ازدواج کرده بود. با این حال، همان منبع رسماً میگوید که پادشاه جولبون دخترش را به جومونگ که با پیروانش از بویو شرقی فرار کرده بود، داد. او به شوهرش، جومونگ، در تأسیس دولت جدید، گوگوریو حمایت مالی کرد.[۴۵] پس از اینکه یوری، پسر جومونگ و همسر اولش، بانو یه سویا، از دانگ بویو آمد و جانشین جومونگ شد، گوگوریو را ترک کرد و دو پسرش بیریو و اونجو را به جنوب برد تا پادشاهی خود را تأسیس کنند، آن پادشاهی بکجه بود.
نام خانوادگی جومونگ «هه» (کرهای: 해; هانجا: 解) نام حاکمان بویو بود. به گفته سامگوک یوسا، جومونگ نام خانوادگی خود را به «گو» (کرهای: 고; هانجا: 高) تغییر داد.[۴۶][۴۷][۴۸]
گوگوریو از گروهی از قبایل مختلف مردم یهمک به یک ایالت اولیه توسعه یافت و به سرعت قدرت خود را از حوزه اصلی کنترل خود در زهکشی رودخانه هون گسترش داد. در زمان تهجو در سال ۵۳ پ. م، پنج قبیله محلی به پنج ناحیه تحت حکومت مرکزی سازماندهی مجدد شدند. روابط خارجی و ارتش تحت کنترل شاه بود. گسترش اولیه ممکن است به بهترین وجه توسط اکولوژی توضیح داده شود. گوگوریو قلمروهایی را در مناطق مرکزی و جنوبی منچوری و شمال کره که هر دو بسیار کوهستانی هستند و فاقد زمینهای قابل کشت هستند، تحت کنترل داشت. پس از تمرکز، گوگوریو ممکن است قادر به مهار منابع کافی از منطقه برای تغذیه جمعیت آن نباشد و در نتیجه، به دنبال گرایشهای دامداری تاریخی، به دنبال حمله به جوامع همسایه و بهرهبرداری برای زمین و منابع خود باشد. فعالیتهای نظامی تهاجمی نیز ممکن است به توسعه کمک کرده باشد و به گوگوریو اجازه دهد تا از همسایگان قبیلهای خود خراج بگیرد و از نظر سیاسی و اقتصادی بر آنها تسلط داشته باشد.[۴۹]
تهجو قبایل اوکجو در شمال شرقی کره فعلی و همچنین دونگ یه و سایر قبایل در جنوب شرقی منچوری و کره شمالی را فتح کرد. از افزایش منابع و نیروی انسانی که این قبایل تحت سلطه در اختیار او قرار دادند، تائجو رهبری گوگوریو را در حمله به فرماندهی هان لیلانگ و زوانتو در کره و شبه جزیره لیائودونگ رهبری کرد و کاملاً از آنها مستقل شد.[۵۰]
عموماً تهجو به قبایل تصرف شده اجازه میداد تا خانسالاران خود را حفظ کنند ولی آنها را ملزم میکرد تا به فرماندارانی که مرتبط با نسل سلطنتی گوگوریو بودند گزارش دهند. قبایل تحت سلطه گوگوریو از دادن خراجهای سنگین معاف میشدند. پادشاه تهجو و جانشینان وی این منابع افزایش یافته را به ادامه توسعهٔ گوگوریو در جهات شمال و غرب مرتبط کردند. قوانین جدید اشراف و رعایا را تحت نظم درآورد و به موازات آن جذب نمودن روسای قبایل در اشرافیت مرکزی نیز ادامه یافت. جانشینی سلطنتی نیز از روش برادر به برادر به شیوهٔ پدر به پسر تغییر یافت و به این ترتیب دربار سلطنتی ثبات یافت.[۵۱]
پادشاهی در حال گسترش گوگوریو به زودی با فرماندهی لیائودونگ در غرب خود وارد تماس نظامی مستقیم شد. در همین زمان، جنگسالار چینی گونگسون کانگ با جدا کردن نیمه جنوبی از فرماندهی لیلانگ، فرماندهی دایفانگ را تأسیس کرد. بالگی، برادر پادشاه سانسانگ، به تانگ فرار کرد و از تانگ برای کمک به او برای گرفتن تاج و تخت گوگوریو کمک خواست. اگرچه گوگوریو اولین حمله را شکست داد و بالگی را کشت،[۵۲] در سال ۲۰۹، تانگ دوباره به گوگوریو حمله کرد، بخشی از قلمرو آن را تصرف کرد و گوگوریو را تضعیف کرد.[۵۳] فشار از جانب لیائودونگ، گوگوریو را مجبور کرد که پایتخت خود را در دره رودخانه هون به دره رودخانه یالو در نزدیکی هواندو منتقل کند.[۵۴]
در آشفتگیهای بعد از سقوط سلسله هان، فرمانداریهای سابق هان از کنترل رهایی یافتند و توسط جنگسالاران مستقل و مختلف حکمرانی شدند. گوگوریو که با این فرمانداریهایی که توسط جنگسالاران خشن هدایت میشدند احاطه شده بود، اقدام به بهبود روابط با سلسله به تازگی ایجاد شدهٔ سائو وی در چین نمود و در سال ۲۲۰ به ان کشور خراج فرستاد. در سال ۲۳۸، گوگوریو به منظور نابود کردن فرمانداری لیائودونگ وارد یک اتحاد رسمی با وی شد.[ نیازمند منبع ]
زمانی که لیائودونگ سرانجام به دست سائو وی تصرف شد، همکاری بین گوگوریو و وی از بین رفت و گوگوریو به مرزهای غربی لیائودونگ حمله کرد. این موضوع باعث تحریک وی و ضد حمله آن در سال ۲۴۴ شد. بدین ترتیب گوگوریو در سال ۲۴۲ جنگهای گوگوریو – وی را آغاز کرد و سعی نمود تا با گرفتن یک دژ چینی دسترسی چینیها را از قلمروهای خود در کره قطع کند. اما کشور وی با حمله و شکست گوگوریو پاسخ این اقدام را داد. پایتخت در هواندو در سال ۲۴۴ توسط نیروهای وی نابود شد. گفته میشود که پادشاه دونگچون به همراه ارتش نابود شدهاش برای مدتی به سرزمین اوکجو در شرق فرار کرد. وی مجدداً در سال ۲۵۹ حمله نمود ولی در یانگمِنگ گوک شکست خورد. بر اساس سامگوک ساگی، پادشاه جونگچون ۵٫۰۰۰ سواره نظام سرآمد را جمعآوری کرده و سربازان مهاجم وی را شکست داد و هشت هزار نفر از نیروهای دشمن را سر برید.
در عرض تنها هفتاد سال، گوگوریو پایتختش هواندو را بازسازی کرد و مجدداً شروع به تهاجم به فرمانداریهای لیائودونگ، لیلانگ و زوانتو کرد. زمانی که گوگوریو قلمرو خود را به شبه جزیره لیائودونگ رساند، آخرین فرمانداری چینی در لیلانگ توسط پادشاه میچون مغلوب شده و در سال ۳۱۳ جذب گوگوریو شد. با این کار باقی مانده بخشهای شمالی شبه جزیره کره به تصرف درآمد.[۵۵] این فتوحات موجب پایان حکومت چینیها بر مناطق شمالی شبه جزیره کره شد که به مدت ۴۰۰ سال ادامه داشت. از آن زمان به بعد تا قرن هفتم میلادی، اولویت رقابت بر سر کنترل قلمرو شبهجزیره توسط سه پادشاهی کره انجام میگرفت.
گوگوریو در دوران حکومت گگوگوون در قرن چهارم با ناکامیها و شکستهای بزرگی روبرو شد. در اوایل قرن چهارم، قوم ژیانبی که از مغولهای عشایری بودند، شمال چین را تصرف کردند. در زمستان سال ۳۴۲، ژیانبیهای سلسلهٔ یان سابق که توسط قبیله مورونگ هدایت میشدند، حمله نموده و پایتخت گوگوریو در هواندو را نابود کردند، ۵۰ هزار مرد و زن گوگوریو را برای استفاده به عنوان نیروی کار برده به اسارت گرفتند، ملکه مادر و ملکه را به عنوان زندانی گرفته و گگوگوون را مجبور نمودند تا برای مدتی فرار کند. همچنین ژیانبی در سال ۳۴۶ بویو را نابود کرد و مهاجرت پناهندگان بویو به گوگوریو را تسریع کرد.[۵۶] در سال ۳۷۱، گونچوگو، گگوگوون را در نبرد چی یانگ کشت و پیونگیانگ، یکی از بزرگترین شهرهای گوگوریو را غارت کرد.[۵۷]
سوسوریم که جانشین گگوگوون شد، نهادهای کشور را تغییر داد تا آن را از یک بحران بزرگ نجات دهد. سوسوریم با روی آوردن به ثبات داخلی و اتحاد قبایل مختلف تسخیر شده، قوانین جدیدی را اعلام کرد، بودیسم را به عنوان دین دولتی در سال ۳۷۲ پذیرفت و یک مؤسسه آموزشی ملی به نام تائههاک (کرهای: 태학; هانجا: 太學) را ایجاد کرد.
با توجه به شکستهایی که گوگوریو از ژیانبی و بکجه متحمل شده بود، سوسوریم اصلاحات نظامی را با هدف جلوگیری از چنین شکستهایی در آینده ایجاد کرد.[۵۸][۵۹] ترتیبات داخلی سوسوریم زمینه را برای گسترش گوآنگگائتو فراهم کرد.[۶۰] جانشین او و پدر گوانگگهتو بزرگ، گگوگیانگ، به هویان، ایالت جانشین یان سابق، در سال ۳۸۵ و بکجه در سال ۳۸۶ حمله کرد[۶۱][۶۲] گوگوریو از ارتش خود برای محافظت و استثمار از مردم نیمه کوچ نشین استفاده کرد که به عنوان رعیت، سرباز پیاده یا برده خدمت میکردند، مانند مردم اوکجه در انتهای شمال شرقی شبه جزیره کره، و مردم مالگال در منچوری، که بعدها تبدیل به مردم جورجی شدند.
گوگوریو دوران طلایی خود را در دوران گوانگگهتو بزرگ و پسرش جانگسو تجربه کرد. در این دوران، قلمروهای گوگوریو شامل سه چهارم شبهجزیره کره، از جمله سئول کنونی، تقریباً تمام منچوری، و بخشهایی از مغولستان داخلی و روسیه کنونی بود. شواهد باستانشناسی وجود دارد که بر اساس اکتشافات ویرانههای قلعه گوگوریو در مغولستان، حداکثر گستره گوگوریو در مغولستان کنونی حتی بیشتر از آن به سمت غرب قرار دارد.[۶۳]
[ منبع نامعتبر؟ ][۶۴][۶۵] گوانگگهتو بزرگ امپراتوری بسیار قدرتمند بود که به دلیل گسترش سریع نظامی خود در قلمرو به یاد میآید.[۵۹] او نام عصر خود را یونگناک به معنی شادمانی داخلی گذاشت و با این کار بهطور قاطعانهای تأکید کرد گوگوریو اعتبار مشابهی با سلسلههای چینی دارد. گوانگگهتو بزرگ در طول لشکرکشیهای خود ۶۴ شهر محصور شده و ۱۴۰۰ روستا را فتح کرد.[۶۰][۶۶][۶۷][۶۸] در غرب، او قبایل همسایه خیتان را نابود کرد و بعداً به هویان حمله کرد و کل شبهجزیره لیائودونگ را فتح کرد.[۶۰][۶۶] در شمال و شرق، او بسیاری از بویو را ضمیمه کرد و سوشنها را که اجداد تونگوسی، یورچنها و منچوها بودند، فتح کرد. و در جنوب، او بکجه را شکست داد و تحت سلطه خود درآورد، به انحلال گایا کمک کرد و شیلا را پس از دفاع از آن در برابر ائتلافی از بکجه، گایا و ژاپن، تحت سلطه خود درآورد. گوانگگهتو بزرگ یک اتحاد تقریبی در شبهجزیره کره به دست آورد[۶۶][۶۹] و به کنترل بلامنازع بیشتر منچوری و بیش از دو سوم شبهجزیره کره دست یافت.[۶۶] کارهای گوانگگهتو بزرگ بر روی سنگ بنای بزرگی که پسرش جانگسو در جیان امروزی در مرز بین چین و کره شمالی برپا کرده بود، ثبت شد.
جانگسو (۴۱۳–۴۹۱) در سال ۴۱۳ به سلطنت رسید و در سال ۴۲۷ پایتخت را به پیونگیانگ که منطقه ای مناسب تر برای رشد به صورت یک پایتخت کلانشهری بود، منتقل کرد. این موضوع سبب رسیدن گوگوریو به سطحی بالا از موفقیتهای اقتصادی و فرهنگی شد. جانگسو مانند پدرش به گسترش سرزمینی گوگوریو به منچوری ادامه داد و به رودخانه سونگهوا در شمال رسید. او به خیتانها حمله کرد و سپس با متحدانش روران به دیدویو واقع در شرق مغولستان حمله کرد. جانگسو نیز مانند پدرش به اتحاد سه پادشاهی کره دست یافت.[۶۶] او بکجه و شیلا را شکست داد و از هر دو قلمرو زیادی به دست آورد.[۶۶] علاوه بر این، سلطنت طولانی جانگسو شاهد تکمیل ترتیبات سیاسی، اقتصادی و سایر نهادهای گوگوریو بود.[۶۰] جانگسو به مدت ۷۹ سال تا سن ۹۸ سالگی، طولانیترین سلطنت در تاریخ شرق آسیا، بر گوگوریو حکومت کرد.[ منبع خود منتشر شده ] در طول سلطنت مونجامیونگ، گوگوریو بویو را بهطور کامل ضمیمه کرد، که نشاندهنده دورترین گسترش گوگوریو در شمال است، در حالی که به نفوذ قوی خود بر پادشاهی شیلا و بکجه و قبایل ووجی و خیتان ادامه داد؛ گرچه اکثر مورخان دو کره بر امپراطوری بودن گوگوریو اتفاق نظر دارند اما واقعیت این است که گوگوریو در اکثر طول حیات خود نه آنقدر ضعیف بود که مثل تمام پادشاهی های کره پادشاهی باشد و نه آنقدر قدرتمند بود که آنرا امپراطوری بدانیم، گوگوریو همیشه یک قدرت منطقهای بود؛ البته در طول حیات گوانگتو و پسرش جانگسو و میراث این دو از این کشور در زمامداری خود بهویژه دوران شکوهمند جانگسو از این کشور یک ابرقدرت ساختند و عنوان امپراطوری لایق و بجای این عصر میباشد، آن حجم از اقتدار و شکوفایی هرگز در طول تاریخ کره دیده نشد.
گوگوریو در قرن ششم به اوج خود رسید. با این حال، پس از این، روند کاهشی پیوسته آغاز شد. آنجانگ ترور شد و برادرش آنوون جانشین او شد، که در دوران حکومتش جناحبندی اشرافی افزایش یافت. شکاف سیاسی عمیقتر شد زیرا دو جناح از شاهزادگان مختلف برای جانشینی دفاع کردند تا اینکه سرانجام یانگوون هشت ساله تاج گذاری کرد. اما جنگ قدرت هرگز بهطور قطعی حل نشد، زیرا قضات و حکام محلی خائن دارای ارتش خصوصی خودشان را به عنوان حکام بالفعل مناطق تحت کنترلشان منصوب کرده بودند، اعمال آنان عمدتاً فساد همه جانبه برای تجمیع ثروت ملی بود و از آن نیز برای گسترده ساختن و تقویت ارتشهای خصوصی استفاده میکردند و هم حاکمیت را تحت فشار و سیطره قرار میدادند و هم مخالفان همهی اقشار را سرکوب میساختند، بهمرور تنها دو عنصر قدرت در گوگوریو شکل گرفت که بر پادشاه کنترل کامل نیز داشتند و آن هم نظامیان و اشراف بودند که در میانهی قرن ششم درگیری گستردهای مخصوصا با نبود پادشاه میان تمامی عناصر حکومتی رخ داد همچنین بویو و قبایل حاشیهای نیز شروع به سرکشی نمودند و کار به یک جنگ داخلی خانمانسوز کشیده شد و هرج و مرج سرتاسر کشور را برای سالها درگرفت.
با بهرهگیری از مبارزات داخلی گوگوریو، گروهی عشایری به نام توچوئه که از گوکترکها بودند در دهه ۵۵۰ به قلعههای شمالی گوگوریو حمله کردند و برخی از سرزمینهای شمالی گوگوریو را فتح نموده و ضربات کاری بر پیکر گوگوریو وارد ساختند، ارتش نیز که دیگر شکل منسجمی نداشت توانایی مقابله با دشمنان خارجی را نداشت. با تضعیف بیشتر گوگوریو و با ادامه جنگ داخلی بین اربابان فئودال بر سر جانشینی سلطنتی، بکجه و شیلا برای حمله به گوگوریو از جنوب در سال ۵۵۱ متحد شدند آنان نه تنها توانستند از سیطرهی گوگوریو که در سلطنت جانگسو و گوانگتو ریشه داشت دربیایند بلکه توانستند زمینهایی را تصرف سازند، پس از جنگی سخت بین گوگوریو و بکجه درحوالی سئول امروزی در قلعه هانسئونگ (منطقهای وافر از گوگوریو که بعدها بمدت پانصدسال پایتخت چوسان شد و امروز نیز پایتخت کره جنوبیاست) ارتش گوگوریو به علل مذکور عقب نشینی کرد ، بکجه که بدون کمک شیلا پیروز شده بود تلفات بسیار زیادی داده بود، شیلا عامدانه کمک نکرد و شهر را که ده ها هزار کشته بر سرش داده بودند با کمترین تلفات از قوای کم بکجه به تصرف خود درآورد و به عبارتی پیمان شکنی کرد و در جنگ متعاقب آن بکجهی ضعیف را درهم کوبید این امر قدرت بکجه را نیز شدیداً به تحلیل برد و زمینه ساز قدرت گیری شیلا شد (داستان و حکایتی معروف از تاریخ سه پادشاهی).[ [۷۰] ][۷۱]
در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، گوگوریو اغلب با سلسلههای سوئی و تانگ چین درگیر درگیری نظامی بود. روابط آن با باکجه و شیلا پیچیده و متناوب بین اتحاد و دشمنی بود. همسایه آنها در شمال غربی، ترکهای شرقی بود که متحد اسمی گوگوریو بودند.
همانطور که گفته شد در سال ۵۵۱ پس از میلاد، بکجه و شیلا برای حمله به گوگوریو و فتح دره رودخانه هان، یک منطقه استراتژیک مهم در نزدیکی مرکز شبه جزیره و یک منطقه کشاورزی بسیار غنی، با یکدیگر متحد شدند که درنهایت شیلا بر منطقه تسلط یافت.
جنگ در وسط شبهجزیره کره، پیامدهای بسیار مهمی داشت. این امر عملاً بکجه را به ضعیفترین بازیگر شبه جزیره کره تبدیل کرد و به شیلا یک منبع مهم و منطقه غنی از جمعیت را به عنوان پایگاهی برای توسعه داد. درمقابل، این جنگ باعث شد گوگوریو این منطقه تجاری و پرجمعیت را از دست داده و بخشی از قوایش را بجای چین صرف جنوب سازد. همچنین به شیلا دسترسی مستقیم به دریای زرد داد و تجارت مستقیم و دسترسی دیپلماتیک را به سلسلههای چینی باز کرد و پذیرش فرهنگ چینی توسط شیلا را تسریع کرد؛ بنابراین، شیلا میتوانست کمتر به گوگوریو برای عناصر تمدن تکیه کند و میتوانست فرهنگ و فناوری را مستقیماً از چین دریافت کند. این شیب فزاینده شیلا به چین منجر به اتحادی شد که برای گوگوریو در اواخر قرن هفتم فاجعهبار بود.
در اواخر قرن ششم، چین پس از قرنها تحت اتحاد مجدد دودمان سویی درآمد و یکپارچه شد. این امر با هشدار در گوگوریو مواجه شد و پیونگوون با افزایش تدارکات نظامی و آموزش نیروهای بیشتر، آمادهسازی برای جنگ آینده را آغاز کرد، عناصر قدرت نیز با درایت شاه پس از دههها ستیز برای حفظ کشور متحد شدند.[۷۲] سویی به مراتب بزرگتر و قویتر از گوگوریو بود، گوگوریو با سلسله حملاتی مناطق جنوبی و دره رود هان را از شیلا پس گرفت بنابراین مرز جنوبی گوگوریو امن بود. در ابتدا اما، گوگوریو سعی کرد با دادن خراج به سویی، همانطور که پادشاهیهای کره تحت سیستم خراجی چین انجام داده بودند، سویی را راضی کند. با این حال، گوگوریو به اصرار بر رابطه برابر با سویی ادامه داد، چیزی که سویی قبول نداشته و آنان را بعنوان حاکم زیردست میخواست متعاقباً با حفظ عنوان «تهوانگ» (امپراتور به زبان کرهای) شرق و حملات مداوم آن به قلمرو سویی، دیوان سویی را به شدت خشمگین کرد. علاوه بر این، شیلا و بکجه که هر دو در معرض حملات و تهدید گوگوریو بودند، از سویی برای مقابله با گوگوریو درخواست کمک کردند زیرا هر سه پادشاهی کره میخواستند سرزمینهای دیگران را برای حکومت بر شبهجزیره تصرف کنند و این دو تلاش کردند برای دستیابی به این اهداف، لطف سویی را جلب کنند.
تهاجمات گوگوریو و تلاشهای آن برای برابر کردن روابط با دودمان سویی در تضاد بود و تنشها را افزایش داد. در سال ۵۹۸، گوگوریو یک حمله پیشگیرانه به لیائوژی چین انجام داد که منجر به نبرد لینوگوان و تسلط نسبی بر ایالت همجوار لیائودونگ شد، این امر موجب شد امپراطور ون دستور حمله زمینی و دریایی گستردهای با صدهاهزارنفر را بدهد که همگی به شکست منجر شد، در دریا کل قوای سویی با ترکیبی از حملات نیروی دریایی گوگوریو و طوفان غرق شد و امپراطوری سویی نه تنها کل ناوگان خود بلکه بخش قابل توجهی از ناوگان حمل و نقل با کاربرد عمدتاً تجاری را نیز از دست داد و کشور مختل شد. در زمین نیز پس از ماه ها زد و خورد بهعلت ناتوانی در غلبه بر ارتش گوگوریو در نبرد مستقیم و غیرمستقیم و بیماری های گسترده با تلفاتی سنگین عقب نشینی کردند.[۷۳] پس از این وقایع امپراطور ون بنیانگذار سویی با گوگوریو صلح کرد و از خواستههای خود دست کشیده، دستور داد دیگر بنیان جنگی با آن گذارده نشود و به عبارتی «اسم آنرا نشنود» که جملهای معروف در نوشتههای مورخان و غیرمورخان آن دوره از او در باب گوگوریوست.
با این حال پسرش بعنوان دومین و آخرین امپراطور سوئی راه وی را ادامه نداد و با کانالزنی و بسیج همه جانبه برای فتح گوگوریو آماده شد؛ اولین کارزار سویی علیه گوگوریو در سال ۶۱۲ بود که در آن سویی، طبق تاریخچه سلسله سوئی و دو سامگوک و کتب تاریخ کهن و نوی تانگ، ۳۰ لشکر، حدود ۱٬۱۳۳٬۸۰۰ سرباز رزمی آموزش دیده و مجرب را بسیج ساخته و ۲ میلیون نیروی شبه نظامی،تدارکاتی و سیاه لشگری، پنجهزار ادوات محاصره (عمدتاً منجنیق) و پنجاه هزار سواره نظام خبره نیز روانه گوگوریو کرد؛ طول این ارتش هنگام راهپیمایی به ۴۰۰ کیلومتر میرسید. او برای ماهها تمامی دژهای گوگوریو را تحت محاصره درآورد اما هیچ یک سقوط نکردند و حتی یک قلعه نیز به تصرف درنیامد؛ در امتداد خط استحکامات گوگوریو در رودخانه لیائو، یک یگان متشکل از ۹ ارتش لشکر زرهپوش و نخبه، حدود ۳۰۵۰۰۰ سرباز، خطوط دفاعی اصلی را دور زدند و به سمت پایتخت گوگوریو در پیونگیانگ حرکت کردند تا به نیروهای دریایی سویی با ۱۲۰ هزار که دارای نیروهای تدارکاتی و ابزار محاصره بودند، برسند.[۷۴]
با این حال، گوگوریو توانست نیمی از کل نیروی دریایی سویی را طی یک کمین در حوالی پیونگیانگ شکست دهد بنابراین هنگامی که ارتش ۹ لشکر سویی سرانجام به پیونگیانگ رسیدند، آذوقه لازم برای یک محاصره طولانی را نداشتند. نیروهای سویی عقبنشینی کردند، اما ژنرال اولجی موندوک با فریب دادن سویی به کمین در رود سالسو، نیروهای گوگوریو را به پیروزی رساند. در نبرد سالسو، سربازان گوگوریو آب را از سدی رها کردند که ارتش سویی را شکافت و راه فرار آنها را قطع کرد. گفته میشود که از ۳۰۵٫۰۰۰ سرباز اصلی ۹ لشکر سویی، تنها ۲٫۷۰۰ نفر به سوی چین فرار کردند؛ امپراطور یانگگوانگ پس از مشاهده نابودی بهترین لشگران خود و ناتوانی در دستیابی به حتی یک سکونتگاه توسط ارتشهای رده پایین تر که تحت فرماندهی شخص خود بودند دستور به عقب نشینی داد.
نبرد ۶۱۳ بعنوان سومین یورش نیز ناموفق بود اما بخاطر شورش سراسری در چین بخاطر قحطی و فشار سهمگین ناشی از جنگ، سال ۶۱۳ نیز با شورش ژنرال سویی یانگ ژوانگان علیه امپراتور یانگ پایان یافت، پس از سرکوب شورش وی در ۶۱۴ دوباره حمله کرد برای بار سوم، او توانست یک قلعه و خط اولیه استحکامات را فتح کند اما بخاطر شورشی مجدد و گستردهتر مجبور شد به چین بازگردد. امپراتور یانگ در حین جنگ داخلی حمله دیگری به گوگوریو برنامهریزی کرد، اما به دلیل وخامت اوضاع داخلی سویی هرگز نتوانست آن را انجام دهد. سویی به دلیل شورش علیه حکومت امپراتور یانگ و تلاشهای ناموفق او برای تسخیر گوگوریو ضعیف شد. آنها نمیتوانستند بیشتر حمله کنند زیرا استانهای واقع در قلب سویی پشتیبانی لجستیکی ارسال نمیکردند. شکستهای فاجعهبار سویی عامل اصلی فروپاشی آن و جنگ داخلی خونین متعاقب آن بشمار میآید.[۷۵]
در زمستان سال ۶۴۲، پادشاه یونگنیو نسبت به یون گهسومون، یکی از اشراف بزرگ گوگوریو، نگرانی داشت و با دیگر مقامات برای کشتن او توطئه کرد. با این حال، یون گهسومون خبر توطئه را دریافت کرد و پادشاه یونگنیو و ۱۰۰ مقام را کشت و کودتا را آغاز کرد. او برادرزاده یونگنیو، گو جانگ، را به عنوان پادشاه بوجانگ به تخت سلطنت نشاند، در حالی که کنترل واقعی گوگوریو را به عنوان تهمانگنیجی (جنرالیسیمو: به کره ای: 대막리지؛ هانجا: 大莫離支، موقعیتی معادل یک وزیر و منصب دوگانه مدرن در دست داشت). یون گهسومون در آغاز حکومت خود موضع آشتیجویانهای در قبال تانگ چین اتخاذ کرد. به عنوان مثال، او از تائوئیسم به بهای بودیسم حمایت کرد و به همین منظور در سال ۶۴۳، فرستادگانی را به دربار تانگ فرستاد و از حکیمان تائوئیست درخواست کرد که هشت نفر از آنها را به گوگوریو مهاجرت کنند. برخی از مورخان این کار را تلاشی برای آرام کردن تانگ و خرید زمان برای آماده شدن برای تهاجم تانگ میدانند که یون با توجه به جاهطلبیهایش برای ضمیمه کردن شیلا اجتناب ناپذیر بود.
با این حال، یون گهسومون موضعی تحریک آمیز فزاینده در برابر پادشاهی شیلا و تانگ چین اتخاذ کرد. به زودی، گوگوریو با بکجه اتحاد برقرار کرد و به شیلا حمله کرد، دایا سونگ (هپچون امروزی) و حدود ۴۰ قلعه مرزی توسط اتحاد گوگوریو-بکجه فتح شد.[۸۰] از اوایل قرن هفتم، شیلا هم توسط بکجه و گوگوریو که هنوز بهطور رسمی متحد نشده بودند، مجبور به دفاع شده بود، اما هر دو میخواستند قدرت شیلا را در دره هان از بین ببرند. در طول سلطنت پادشاه جینپیونگ، قلعههای متعددی به دست گوگوریو از دست رفت و حملات مداوم تلفاتی بر شیلا و مردم آن وارد کرد.[۸۱] در طول سلطنت جین پیونگ، شیلا درخواستهای مکرر به چین برای حمله به گوگوریو کرد.[۸۱] اگرچه این تهاجمات در نهایت ناموفق بود، در سال ۶۴۳، بار دیگر تحت فشار اتحاد گوگوریو-باکجه، جانشین جین پیونگ، ملکه سوندوک، از تانگ درخواست کمک نظامی کرد. اگرچه تایزونگ در ابتدا پیشنهادهای شیلا برای پرداخت خراج و درخواستهایش برای اتحاد را به دلیل زن بودن سوندوک رد کرده بود، اما بعداً به دلیل برنامههای ستیزهجویانه و سیاست خصمانه فزاینده گوگوریو نسبت به شیلا و تانگ، این پیشنهاد را پذیرفت. در سال ۶۴۴، تانگ آمادهسازی برای یک لشکرکشی بزرگ علیه گوگوریو را آغاز کرد.
در سال ۶۴۵، امپراتور تایزونگ، که جاهطلبی شخصی برای شکست گوگوریو داشت و مصمم بود در جایی که امپراتور یانگ شکست خورده بود، موفق شود، شخصاً حمله به گوگوریو را رهبری کرد. ارتش تانگ تعدادی از قلعههای گوگوریو، از جمله قلعه مهم یودونگ/لیادونگ (遼東城، در لیائوانگ امروزی، لیائونینگ) را تصرف کرد. در طول اولین لشکرکشی خود علیه گوگوریو، تایزونگ به طرز معروفی سخاوتمندانه به ساکنان شکست خورده قلعههای متعدد گوگوریو نشان داد و به سربازانش اجازه غارت و به بردگی گرفتن ساکنان را نداد و هنگامی که با اعتراض فرماندهان و سربازان خود مواجه شد، با پول خود به آنها پاداش داد. شهر آنسی (در هایچنگ امروزی، لیائونینگ)، که آخرین قلعه ای بود که شبهجزیره لیائودونگ را از کارهای دفاعی مهم پاک میکرد و به سرعت تحت محاصره قرار گرفت. در ابتدا، تایزونگ و نیروهایش به پیشرفت بزرگی دست یافتند، زمانی که نیروهای از نظر عددی پایینتر او یک نیروی امدادی گوگوریو را در نبرد کوه جوپیل در هم شکستند. شکست گوگوریو در کوه ژوپیل پیامدهای مهمی داشت، زیرا نیروهای تانگ بیش از ۲۰٫۰۰۰ سرباز گوگوریو را کشتند و ۳۶٫۸۰۰ نفر دیگر را اسیر کردند، که ذخایر نیروی انسانی گوگوریو را برای بقیه درگیری فلج کرد. با این حال، دفاع سرسختانه توسط ژنرال فرمانده دژ آنشی (که نامش بحثبرانگیز است اما بهطور سنتی اعتقاد بر این است که یانگ مانچون است) نیروهای تانگ را مهار کرد و در اواخر پاییز، با نزدیک شدن سریع زمستان و پایان یافتن منابع او، نیروهای تانگ تحت فرماندهی شاهزاده لی دائوزونگ در آخرین تلاش برای تصرف شهر تلاش کرد تا بارویی بسازد، اما زمانی که نیروهای گوگوریو موفق شدند کنترل آن را به دست بگیرند، ناکام ماند. پس از آن، تایزونگ تصمیم گرفت در مواجهه با نیروهای تقویتی گوگوریو، بدتر شدن شرایط آب و هوایی و وضعیت دشوار عرضه، عقبنشینی کند. این کارزار برای چینیهای تانگ ناموفق بود،[۸۲] پس از یک محاصره طولانی که بیش از ۶۰ روز به طول انجامید، نتوانستند قلعه آنسی را تصرف کنند. امپراتور تایزونگ بار دیگر در سالهای ۶۴۷ و ۶۴۸ به گوگوریو حمله کرد، اما هر دو بار شکست خورد.
امپراتور تایزونگ تهاجم دیگری را در سال ۶۴۹ آماده کرد، اما در تابستان درگذشت، احتمالاً به دلیل بیماری که در طول لشکرکشیهای کره ای خود به آن مبتلا شد. پسرش امپراتور گائوزونگ به مبارزات خود ادامه داد. به پیشنهاد کیم چونچو، اتحاد سیلا-تانگ ابتدا بکجه را در سال ۶۶۰ فتح کرد تا اتحاد گوگوریو–بکجه را از بین ببرد و سپس تمام توجه خود را به گوگوریو معطوف کرد. با این حال، امپراتور گائوزونگ نیز نتوانست گوگوریو را به رهبری یون گهسومون شکست دهد.[۸۳] یکی از برجستهترین پیروزیهای یون گهسومون در سال ۶۶۲ در نبرد ساسو (蛇水) به دست آمد، جایی که او نیروهای تانگ را نابود کرد و ژنرال مهاجم پانگ شیائوتای (龐孝泰) و هر ۱۳ پسرش را کشت.[۸۴] بنابراین، تا زمانی که یون گهسومون زنده بود، تانگ نتوانست گوگوریو را شکست دهد.
در تابستان ۶۶۶، یون گهسومون به علت طبیعی درگذشت و گوگوریو به دلیل جنگ جانشینی بین پسران و برادر کوچکترش دچار هرج و مرج شد و ضعیف شد. او در ابتدا به عنوان تهمانگنیجی، بالاترین مقامی که به تازگی در دوره حکومت یون گهسومون به دست آمده بود، توسط بزرگترین پسرش یون نامسنگ جانشین شد. از آنجایی که یون نامسانگ متعاقباً گشتی را در قلمرو گوگوریو انجام داد، شایعاتی هم مبنی بر اینکه یون نامسنگ قصد دارد برادران کوچکترش یون نامگئچون و یون نمسان را که مسئولیت آنها را در پیونگیانگ گذاشته بود را بکشد و اینکه یون نامگون و یون را به قتل رساند، منتشر شد. نمسان قصد داشت علیه یون نامسنگ شورش کند. هنگامی که یون نامسنگ متعاقباً مقامات نزدیک خود را به پیونگیانگ فرستاد تا تلاش کنند تا در مورد وضعیت جاسوسی کنند، یون نامگون آنها را دستگیر کرد و خود را تهمانگنیجی اعلام کرد و به برادرش حمله کرد. یون نامسنگ پسرش چئون هئون سونگ (泉獻誠) را فرستاد، زیرا یون نامسنگ نام خانوادگی خود را از یون (淵) به چون (泉) تغییر داد. امپراتور گائوزونگ این را یک فرصت دید و ارتشی را برای حمله و نابودی گوگوریو فرستاد. در میانه مبارزات قدرت گوگوریو بین جانشینان یون گهسومون، برادر کوچکترش، یون جونگتو، به طرف شیلا رفت.[۸۵]
در سال ۶۶۷، ارتش چین از رودخانه لیائو عبور کرد و قلعه شین/شین (新城، در فوشون مدرن، لیائونینگ) را تصرف کرد. نیروهای تانگ پس از آن با ضدحملههای یون نامگون مقابله کردند و با یون نامسنگ فراری پیوستند و هر گونه کمک ممکن را از آن دریافت کردند، اگرچه در ابتدا به دلیل مقاومت قادر به عبور از رودخانه یالو نبودند. در بهار ۶۶۸، لی جی توجه خود را به شهرهای شمالی گوگوریو معطوف کرد و شهر مهم بویو (扶餘، در نونگان امروزی، جیلین) را تصرف کرد. در پاییز ۶۶۸، او از رودخانه یالو عبور کرد و پیونگیانگ را در هماهنگی با ارتش شیلا تحت محاصره قرار داد.
یون نمسان و بوجانگ تسلیم شدند و در حالی که یون نامگون به مقاومت خود در داخل شهر ادامه داد، ژنرال او، راهب بودایی شین سونگ (信誠) علیه او روی آورد و شهر را به نیروهای تانگ تسلیم کرد. یون نامگون سعی کرد خودکشی کند، اما دستگیر شد و تحت درمان قرار گرفت. این پایان گوگوریو بود و تانگ گوگوریو را به قلمرو خود ضمیمه کرد و ژنرال شو رنگویی در ابتدا به عنوان محافظ کل، مسئولیت قلمرو سابق گوگوریو را بر عهده گرفت. اختلافات خشونتآمیز ناشی از مرگ یون گهسومون دلیل اصلی پیروزی تانگ و شیلا بود. اتحاد با شیلا نیز به لطف توانایی حمله به گوگوریو از جهتهای مخالف و کمکهای نظامی و لجستیکی شیلا بسیار ارزشمند بود.[۸۶] تانگ پس از سقوط گوگوریو، حفاظت آندونگ را در سرزمینهای سابق گوگوریو تأسیس کرد. [۸۷] [۸۸]
با این حال، مقاومت زیادی در برابر حکومت تانگ وجود داشت (که شیلا به آن دامن زد، که از اینکه تانگ به آن گوگوریو یا قلمرو بکجه نداد) ناراضی بود، و در سال ۶۶۹، به دنبال دستور امپراتور گائوزونگ، بخشی از مردم گوگوریو مجبور به نقل مکان به منطقه شدند. منطقه ای بین رودخانه یانگ تسه و رودخانه هوآی، و همچنین مناطق جنوب کوههای کینلینگ و غرب چانگان، تنها ساکنان قدیمی و ضعیف را در سرزمین اصلی باقی میگذارد. بیش از ۲۰۰٫۰۰۰ زندانی از گوگوریو توسط نیروهای تانگ گرفته و به چانگان فرستاده شدند. برخی از افراد وارد خدمت دولت تانگ شدند، مانند گو ساگی و پسرش گائو شیانژی (به زبان کره ای گو سونجی)، ژنرال مشهوری که در نبرد تالاس فرماندهی نیروهای تانگ را بر عهده داشت.
بنابراین شیلا بیشتر شبه جزیره کره را در سال ۶۶۸ متحد کرد، اما اتکای پادشاهی به سلسله تانگ چین بهای خود را داشت. تانگ برای آرام کردن شرق، تحت حاکمیت ژو رنگوی، محافظ عمومی ایجاد کرد، اما با مشکلات فزاینده ای بر ساکنان سابق گوگوریو و همچنین مقاومت شیلا در برابر باقی ماندن حضور تانگ در شبه جزیره کره مواجه شد. شیلا مجبور شد به زور در برابر تحمیل حکومت چین بر کل شبه جزیره مقاومت کند که منجر به جنگ شیلا–تانگ شد، اما قدرت خود آنها فراتر از رود تهدونگ گسترش نیافته بود. [ نیاز به نقل از ] اگرچه نیروهای تانگ از مناطق جنوب رودخانه تادونگ اخراج شدند، شیلا نتوانست قلمروهای سابق گوگوریو در شمال رود تهدونگ را که اکنون تحت سلطه تانگ بود، به دست آورد.
پس از سقوط گوگوریو در سال ۶۶۸، بسیاری از مردم گوگوریو با شروع جنبشهای احیای گوگوریو علیه تانگ و شیلا شورش کردند. از جمله ژئوم موجام، دائه جونگ سانگ و چندین ژنرال معروف بودند. سلسله تانگ تلاش کرد اما نتوانست چندین فرماندهی را برای حکومت بر منطقه ایجاد کند.
در سال ۶۷۷، تانگ بوجانگ را به عنوان "پادشاه چوسون " منصوب کرد و او را به عنوان مسئول فرماندهی لیائودانگ در حفاظت عمومی برای آرام کردن شرق به عهده گرفت. با این حال، بوجانگ در تلاش برای احیای گوگوریو، سازماندهی پناهندگان گوگوریو و متحد شدن با قبایل موهه، به شورش علیه تانگ ادامه داد. او سرانجام در سال ۶۸۱ به سیچوان تبعید شد و سال بعد درگذشت.
حفاظت عمومی برای آرام کردن شرق توسط دولت تانگ برای حکومت و کنترل بر قلمروهای سابق گوگوریو سقوط کرده برقرار شد. ابتدا تحت کنترل ژنرال تانگ خوئه رنگوی قرار گرفت، اما بعداً بوجانگ به دلیل پاسخهای منفی مردم گوگوریو جایگزین شد. بوجانگ به دلیل کمک به جنبشهای احیای گوگوریو به تبعید فرستاده شد، اما فرزندان او جانشین او شدند. نوادگان بوجانگ در همان دوران شورش آن لوشان و شورش لی ژنجی (به کره ای یی جونگ-گی) در شاندونگ از تانگ اعلام استقلال کردند.[۸۹][۹۰] حفاظت عمومی برای آرام کردن شرق به " گوگوریو کوچک " تغییر نام داد تا اینکه در زمان سلطنت سئون در بالهه جذب شد.
گئوم موجام و آنسونگ برای مدت کوتاهی در قلعه هان (한성، 漢城، در شهرستان چاریونگ امروزی، استان هوانگهه جنوبی) برخاستند، اما وقتی آنسونگ تسلیم شیلا شد، شکست خوردند. گو آنسونگ دستور ترور ژئوم موجام را صادر کرد و به سیلا پناهنده شد و در آنجا مقدار کمی زمین به او داده شد تا بر آن حکومت کند. در آنجا، آنسونگ ایالت بودوک (보덕، 報德) را تأسیس کرد، شورشی را برانگیخت، که به سرعت توسط پادشاه شینمون سرکوب شد. سپس آنسونگ مجبور شد در پایتخت شیلا اقامت کند، عروس شیلا به او داده شد و مجبور شد نام خانوادگی سلطنتی «کیم» را انتخاب کند.
ته جونگسانگ و پسرش تهجویونگ، ژنرال سابق گوگوریو یا رئیس مالگال، پس از سقوط آن در سال ۶۶۸، بیشتر سرزمین شمالی گوگوریو را پس گرفتند و پادشاهی جین (진, 震) را تأسیس کردند که به بالهه تغییر نام داد. بعد از ۷۱۳ در جنوب بالهه، شیلا شبه جزیره کره را در جنوب رود تهدونگ کنترل کرد و منچوری (شمال شرقی چین امروزی) توسط بالهه فتح شد. بالهه خود را (به ویژه در مکاتبات دیپلماتیک با ژاپن) جانشین گوگوریو میدانست.
در سال ۹۰۱، ژنرال گونگ یه علیه شیلای متحد شورش کرد و بعداً گوگوریو جدید (در سال ۹۱۱ به تهبونگ تغییر نام داد) را تأسیس کرد که خود را جانشین گوگوریو میدانست. بعدها گوگوریو در مناطق شمالی از جمله سونگاک (کهسونگ امروزی) که پایگاه پناهندگان گوگوریو بود، سرچشمه گرفت.[۹۱] بعدها پایتخت اصلی گوگوریو در سونگاک، زادگاه وانگ گئون، یک ژنرال برجسته تحت فرماندهی گونگ یه، تأسیس شد. وانگ گئون از نوادگان گوگوریو بود و اصل و نسب خود را به یک قبیله نجیب گوگوریو میرساند. در سال ۹۱۸، وانگ گئون گونگ یه را سرنگون کرد و گوریو را به عنوان جانشین گوگوریو تأسیس کرد و ادعای منچوری را به عنوان میراث واقعی گوریو کرد. وانگ گئون در سال ۹۳۶ سه پادشاهی پسین را متحد کرد و گوریو تا سال ۱۳۹۲ بر شبه جزیره کره حکومت کرد.
در قرن دهم، بالهایی سقوط کرد و بسیاری از طبقه حاکم آن و آخرین ولیعهد دای گوانگ هیون به گوریو گریختند. پناهندگان بالهایی به گرمی مورد استقبال قرار گرفتند و توسط وانگ گئون در خانواده حاکم گنجانده شدند، که یک خویشاوندی خانوادگی قوی با بالهایی احساس کرد،[۹۲] بنابراین دو کشور جانشین گوگوریو را متحد کرد.
پادشاهان گوگوریو از عنوان تهوانگ («بزرگترین پادشاه») استفاده میکردند.
# | پرتره | نام(های) شخصی | دوران زندگانی (میلادی) | نام(های) پسامرگ | دوران پادشاهی (میلادی) | توضیحات | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسی | هانگول/هانجا | فارسی | هانگول/هانجا | نسبت با پادشاه پیشین | پایتخت | ||||
۱ | گو جومونگ گو چومو گو سانگهه |
고주몽 (高朱蒙) 고추모 (高鄒牟) 고상해 (高象解) |
۵۸ ق.م~۱۹ ق.م | چومو سونگ دونگمیونگ دونگمیونگ سونگ | 추모성왕 (鄒牟聖王) 동명왕 (東明王) 동명성왕 (東明聖王) |
۱۹ ق.م~۳۷ میلادی | بنیانگذار گوگوریو | جولبونسونگ | |
۲ | هه یوری هه یوریو هه نوری |
해유리 (解琉璃) 해유류 (解孺留) 해누리 (解類利) |
۳۸ ق.م~۱۸ میلادی | یوری یوریمیونگ | 유리왕 (琉璃王) 유리명왕 (琉璃明王) |
۱۹ ق.م~۱۸ میلادی | پسر دونگمیونگ | جولبونسونگ از ۳ میلادی گونگنهسونگ | |
۳ | هه موهیول | 해무휼 (解無恤) | ۴~۴۴ | تموشین ته ههجوریو | 대무신왕 (大武神王) 대해주류왕 (大解朱留王) |
۱۸~۴۴ | پسر یوریمیونگ | گونگنهسونگ | |
۴ | هه سکجو | 해색주 (解色朱) | ۱۵~۴۸ | مینجانگ | 민중왕 (閔中王) | ۴۴~۴۸ | پسر یوریمیونگ | گونگنهسونگ | |
۵ | هه وو هه ئهرو هه مانگنه |
해우 (解憂) 해애루 (解愛婁) 해막래 (解莫來) |
۳۰~۵۳ | موبون | 모본왕 (慕本王) | ۴۸~۵۳ | پسر تموشین | گونگنهسونگ | |
۶ | گو گونگ گو اوسو |
고궁 (高宮) 고어수 (高於漱) |
۴۷~۱۴۶ | تائجو گوکجو | 태조[대]왕 (太祖[大]王) 국조왕 (國祖王) |
۵۳~۱۴۶ | نوه یوریمیونگ | گونگنهسونگ | |
۷ | گو سوسونگ | 고수성 (高遂成) | ۷۱~۱۶۵ | چادائه | 차대왕 (次大王) | ۱۴۶~۱۶۵ | برادر تائجو | گونگنهسونگ | |
۸ | گو بکگو | 고백고 (高伯固) 고백구 (高伯句) |
۸۹~۱۷۹ | شیندائه | 신대왕 (新大王) | ۱۶۵~۱۷۹ | برادر تائجو و چادائه | گونگنهسونگ | |
۹ | گو ناممو | 고남무 (高男武) | ؟~۱۹۷ | گگوگچون گوکیانگ | 고국천왕 (故國川王) 국양왕 (國襄王) |
۱۷۹~۱۹۷ | پسر شیندائه | گونگنهسونگ | |
۱۰ | گو یونوو گو لیمو |
고연우 (高延優) 고이이모 (高伊夷謨) |
؟~۲۲۷ | سانسانگ | 산상왕 (山上王) | ۱۹۷~۲۲۷ | پسر شیندائه | گونگنهسونگ | |
۱۱ | گو وویگو گو ویگونگ گو گیوچه |
고우위거 (高憂位居) 고위궁 (高位宮) 고교체 (高郊彘) |
۲۰۹~۲۴۸ | دونگچون دونگیانگ | 동천왕 (東川王) 동양왕 (東襄王) |
۲۲۷~۲۴۸ | پسر سانسانگ | گونگنهسونگ | |
۱۲ | گو یونبول | 고연불 (高然弗) | ۲۲۱~۲۷۰ | جونگچون جونگیانگ | 중천왕 (中川王) 중양왕 (中襄王) |
۲۴۸~۲۷۰ | پسر دونگچون | گونگنهسونگ | |
۱۳ | گو یانگنو گو یاگو |
고약로 (高藥盧) 고약우 (高若友) |
؟~۲۹۲ | سوچون سویانگ | 서천왕 (西川王) 서양왕 (西襄王) |
۲۷۰~۲۹۲ | پسر جونگچون | گونگنهسونگ | |
۱۴ | گو سانگبو گو ساپشیرو |
고상부 (高相夫) 고삽시루 (高歃矢婁) |
؟~۳۰۰ | بنگسانگ چیگال | 봉상왕 (烽上王) 치갈왕 (雉葛王) |
۲۹۲~۳۰۰ | پسر سوچون | گونگنهسونگ | |
۱۵ | گو اولبول گو اوبول |
고을불 (高乙弗) 고우불 (高憂弗) |
؟~۳۳۱ | میچون هویانگ | 미천왕 (美川王) 호양왕 (好壤王) |
۳۰۰~۳۳۱ | نوه سوچون | گونگنهسونگ | |
۱۶ | گو سایو گو یو گو سه |
고사유 (高斯由) 고유 (高劉) 고쇠 (高釗) |
؟~۳۷۱ | گگوگوون | 고국원왕 (故國原王) | ۳۳۱~۳۷۱ | پسر میچون | گونگنهسونگ | |
۱۷ | گو گوبو | 고구부 (高丘夫) | ؟~۳۸۴ | سوسوریم | 소수림왕 (小獸林王) | ۳۷۱~۳۸۴ | پسر گگوگوون | گونگنهسونگ | |
۱۸ | گو ایریون گو اوجیجی |
고이련 (高伊連) 고어지지 (高於只支) |
؟~۳۹۱ | گگوگیانگ | 고국양왕 (故國壤王) | ۳۸۴~۳۹۱ | پسر گگوگوون | گونگنهسونگ | |
۱۹ | گو دامدوک | 고담덕 (高談德) | ۳۷۴~۴۱۳ | گوانگگهتو بزرگ | 광개토왕 (廣開土王) | ۳۹۱~۴۱۳ | پسر گگوگیانگ | گونگنهسونگ | |
۲۰ | گو گوریون گو یون |
고거련 (高巨連) 고연 (高璉) |
۳۹۴~۴۹۱ | جانگسو | 장수왕 (長壽王) | ۴۱۳~۴۹۱ | پسر گوانگگهتو بزرگ | گونگنهسونگ از ۴۲۷ میلادی پیونگیانگ سونگ | |
۲۱ | گو ناوون گو اون |
고나운 (高羅雲) 고운 (高雲) |
؟~۵۱۹ | مونجامیونگ | 문자명왕 (文咨明王) | ۴۹۱~۵۱۹ | نوه جانگسو | پیونگیانگ سونگ | |
۲۲ | گو هونگآن گو آن |
고흥안 (高興安) 고안 (高安) |
؟~۵۳۱ | آنجانگ | 안장왕 (安藏王) | ۵۱۹~۵۳۱ | پسر مونجامیونگ | پیونگیانگ سونگ | |
۲۳ | گو بویون گو یون |
고보연 (高寶延) 고연 (高延) |
؟~۵۴۵ | آنوون | 안원왕 (安原王) | ۵۳۱~۵۴۵ | پسر مونجامیونگ | پیونگیانگ سونگ | |
۲۴ | گو پیونگسونگ | 고평성 (高平成) | ؟~۵۵۹ | یانگوون یانگگانگ | 양원왕 (陽原王) 양강왕 (陽崗王) |
۵۴۵~۵۵۹ | پسر آنوون | پیونگیانگ سونگ | |
۲۵ | گو یانگسونگ گو یانگ گو تانگ |
고양성 (高陽成) 고양 (高陽) 고탕 (高湯) |
؟~۵۹۰ | پیونگوون پیونگگانگ | 평원왕 (平原王) 평강왕(平岡王) |
۵۵۹~۵۹۰ | پسر یانگوون | پیونگیانگ سونگ | |
۲۶ | گو تهوون گو وون |
고태원 (高泰院) 고원 (高元) |
؟~۶۱۸ | یونگیانگ پیونگیانگ | 영양왕 (嬰陽王) 평양왕 (平陽王) |
۵۹۰~۶۱۸ | پسر پیونگوون | پیونگیانگ سونگ | |
۲۷ | گو گونمو گو مو گو سونگ |
고건무 (高建武) 고무 (高武) 고성 (高成) |
؟~۶۴۲ | یونگنیو | 영류왕 (榮留王) | ۶۱۸~۶۴۲ | پسر پیونگوون | پیونگیانگ سونگ | |
۲۸ | گو بوجانگ گو جانگ |
고보장 (高寶藏) 고장 (高藏) |
؟~۶۶۸ | ندارد | ندارد | ۶۴۲~۶۶۸ | برادرزاده یونگیانگ و یونگنیو | پیونگیانگ سونگ |
دودمان گو | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱ پادشاه دونگمیونگ 동명왕 پادشاه گوگوریو ۳۷ ق.م ~ ۱۹ ق.م | |||||||||||||||||||||||||||||||
پادشاهان هه | دودمان بویو | ||||||||||||||||||||||||||||||
۲ پادشاه یوریمیونگ 유리명왕 ۱۹ ق.م ~ ۱۸ میلادی | بیریو 비류 | اونجو 온조 پادشاه بکجه | |||||||||||||||||||||||||||||
پادشاهان گو | |||||||||||||||||||||||||||||||
۳ پادشاه تموشین 대무신왕 ۱۸ ~ ۴۴ میلادی | ۴ پادشاه مینجانگ 민중왕 ۴۴ ~ ۴۸ میلادی | گو جهسا 고재사 | پادشاهی بکجه | ||||||||||||||||||||||||||||
۵ پادشاه موبون 모본왕 ۴۸ ~ ۵۳ میلادی | ۶ پادشاه تهجو 턔조왕 ۵۳ ~ ۱۴۶میلادی | ۷ پادشاه چاده 차대왕 ۱۴۶ ~ ۱۶۵ میلادی | ۸ پادشاه شینده 신대왕 ۱۶۵ ~ ۱۷۹ میلادی | ||||||||||||||||||||||||||||
۱۰ پادشاه سانسانگ 산상왕 ۱۹۷ ~ ۲۲۷ میلادی | ۹ پادشاه گگوگچون 고국천왕 ۱۷۹ ~ ۱۹۷ میلادی | ||||||||||||||||||||||||||||||
۱۱ پادشاه دونگچون 동천왕 ۲۲۷ ~ ۲۴۸ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱۲ پادشاه جونگچون 중천왕 ۲۴۸ ~ ۲۷۰ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱۳ پادشاه سوچون 서천왕 ۲۷۰ ~ ۲۹۲ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱۴ پادشاه بنگسانگ 봉상왕 ۲۹۲ ~ ۳۰۰ میلادی | گو دولگو 고돌고 | ||||||||||||||||||||||||||||||
۱۵ پادشاه میچون 미천왕 ۳۰۰ ~ ۳۳۱ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱۶ پادشاه گگوگوون 고국원왕 ۳۳۱ ~ ۳۷۱ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۱۷ پادشاه سوسوریم 소수림왕 ۳۷۱ ~ ۳۸۴ میلادی | ۱۸ پادشاه گگوگیانگ 고국양왕 ۳۸۴ ~ ۳۹۱ میلادی | ||||||||||||||||||||||||||||||
۱۹ پادشاه گوانگگهتو بزرگ 광개토대왕 ۳۹۱ ~ ۴۱۲ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۲۰ پادشاه جانگسو 장수왕 ۴۱۲ ~ ۴۹۱ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
گو جودا 고조다 | |||||||||||||||||||||||||||||||
۲۱ پادشاه مونجامیونگ 문자명왕 ۴۹۱ ~ ۵۱۹ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۲۲ پادشاه آنجانگ 안장왕 ۵۱۹ ~ ۵۳۱ میلادی | ۲۳ پادشاه آنوون 안원왕 ۵۳۱ ~ ۵۴۵ میلادی | ||||||||||||||||||||||||||||||
۲۴ پادشاه یانگوون 양원왕 ۵۴۵ ~ ۵۵۹ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۲۵ پادشاه پیونگوون 평원왕 ۵۵۹ ~ ۵۹۰ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
۲۶ پادشاه یونگیانگ 영양왕 ۵۹۰ ~ ۶۱۸ میلادی | ۲۷ پادشاه یونگنیو 영류왕 ۶۱۸ ~ ۶۴۲ میلادی | گو تهیانگ 고대양 | |||||||||||||||||||||||||||||
۲۸ پادشاه بوجانگ 보장왕 ۶۴۲ ~ ۶۶۸ میلادی | |||||||||||||||||||||||||||||||
گو دوکمو 고덕무 | |||||||||||||||||||||||||||||||
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.