گویشی از زبان لری From Wikipedia, the free encyclopedia
لری نهاوندی یکی از سه گویش لری ثلالی و از زیر شاخههای لری شمالی است.[3]مردم نهاوند است. این گویش به عنوان گویش نهاوندی از زبان لری در میراث فرهنگی ملی ناملموس کشور به ثبت رسید،[4][5]یک بررسی از گویش قدیمی بخش مرکزی نهاوند ادعا میکند گویش گذشته نهاوند گویشی مستقل است و ربطی به لری کنونی در نهاوند ندارد.[6] اتنولوگ[2] گویش لری موجود در نهاوند را گویشی از لری شمالی، و ایرانیکا منطقه نهاوند را سرزمین پارسیانی که به لری شمالی سخن میگویند میداند.[7]همچنین درباره زبان لری در استان همدان مینویسد که این زبان دست کم از نهاوند به سمت جنوب گسترش دارد.[8]رودییگر اشمیت نیز این گویش را به پارسی میانه نزدیک میداند.[9]به باور منیر عبدل ملکیان گویش نهاوندی به راحتی برای فارسی زبانان قابل فهم نیست.[10]با این وجود برخی گویش نهاوندی را گونه ای از زبانهای کهن میدانند[11] که به مرور زمان دامنهاش کمتر و از گستردگیاش کاسته شده است. همین امر نیز، موجب شده که برخی افراد این گویش را از شعبههای زبان یا لهجة لری بدانند.این گویش با فارسی معیار از دید واجگاه و چگونگی تولید واج یکسان است.[12]
لری نهاوندی | |
---|---|
زبان بومی در | ایران استان همدان |
منطقه | شهرستان نهاوند |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | lrc |
بخشی از یک داستان به گویش نهاوندی:[13]
در یه بیاوُنی گرگ گُسنه ایِ پیِ شکار بی که دوتا بُز دی که دارن واهم مِجَینَن.
رفت لاشو، گفد: مه خیلی گسنَمَه مخوام شمانه بَخورِم.
بُزا گفتِن هر جَین و دعوایی یه منجی کو مخوا تو اول منجی کنه ایما باش بعد هر دومون بخور. گرگ قَوول کد. بزا گرگ نان مینجا رفتِن اُو دیر وِ دِو آمان وا شاخ کُفتِن وِ گرگ، گرگ بیچاره اُ وسط تیلیقِس. وقتی آما حال دی بُزا رفتن و خوشه تنا وا حال زار وریسا افتا را، رفت و رفت و رفت تا وِ شُتِر پیری رَسِس، وِ شتر گفت: سِکو، مه منجی کنی بلد نیسم، خیلیم گسنه مه، مخام تونه بخورم. شتر گفت:
عِیوی نره، فقط پدر خدا بیامرزم یه خطی وصیت نامه کف پام نوشته اول اونه وِرَم بخو اوخت منه بَخور، شتر کف پاشه بردبالا، گرگ آما وصیت نامه بخونه که شتر وا لقه اُنَه پِرت کِد ته دره، گرگ خینی و مالی وا چه بد بختی اَ ته دره دِرآما، رفت و رفت و رفت تا وِ گوسبنی رَسِس که اَ گَله جا مونِسِی ...
برگردان فارسی:
در یک بیابانی گرگ گرسنه ای پی شکار بود که دو تا بز دید که دارند باهم مجنگند.
رفت بینشان گفت:من خیلی گرسنه ام میخواهم شمارا بخورم.
بزها گفتند هر جنگ و دعوایی یک میانجی کن میخواهد تو اول میانجی کنه ما باش بعد هر دویمان را بخور.گرگ قبول کرد.بزها گرگ را گذاشتن وسط و رفتن عقب و با دو آمدند و با شاخ کوبیدن به گرگ و گرگ بیچاره آن وسط له شد.وقتی به هوش آمد دید بزها رفتند و خودش تنها با حال زار مونده به راه افتاد ، رفت و رفت و رفت تا به شتر پیری رسید ، به شتر گفت:ببین ، من میانجی کنی بلد نیستم خیلی هم گرسنمه میخواهم تورو بخورم.شتر گفت:
عیبی نداره ، فقط پدر خدابیامرزم یک خط وصیت نامه کف پام نوشته اول اونو برام بخون آن وقت من را بخور.شتر کف پایش را برد بالا گرگ آمد وصیت نامه را بخواند که شتر او را با لگد پرت کرد ته دره.گرگ خونیین و مالین با بدبختی از ته دره درآمد.رفت و رفت و رفت تا به گوسفندی که از گله جا مانده بود رسید....
در زیر یک لالایی به گویش نهاوندی آورده شده است:[14]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.