![cover image](https://wikiwandv2-19431.kxcdn.com/_next/image?url=https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a7/Saint_Justin_Martyr_by_Theophanes_the_Cretan.jpg/640px-Saint_Justin_Martyr_by_Theophanes_the_Cretan.jpg&w=640&q=50)
ژوستین شهید
فیلسوف در یونان باستان / From Wikipedia, the free encyclopedia
ژوستین شهید (به فرانسوی: Justin de Naplouse) فیلسوف و مدافع دینی (اپولوجیست) مسیحی بود. وی پیشتاز تفسیر نظریه کلمه در قرن دوم میلادی بود و به همراه چند نفر از شاگردانش جانباخت. ژوستین از طرف کلیساهای کاتولیک، انگلیکن، ارتودکس شرقی و ارتدوکسی مشرقی به عنوان قدیس شناخته میشود.[4]
ژوستین شهید | |
---|---|
![]() شمایل قرن پانزدهمی ژوستین شهید اثر تئوفان کرتی | |
عالم الهیات، مدافع مذهب و شهید | |
زادهٔ | ۱۰۰ میلادی[1] نابلس، سوریه فلسطین، امپراتوری روم |
درگذشتۀ | ۱۶۵ میلادی رم، ایتالیای رومی، امپراتوری روم |
تکریمشده در | کلیسای کاتولیک کلیسای ارتدکس شرقی کلیسای ارتدکس مشرقی عشای انگلیکان لوتریانیسم |
قدیسشدن | Pre-Congregation for the Causes of Saints |
بزرگداشت | ۱ ژوئن (کلیسای کاتولیک،کلیسای ارتدکس شرقی، عشای انگلیکان) ۱۴ آوریل (تقویم رومی ۱۸۸۲–۱۹۶۹) |
قدیس حامی | فیلسوفان[2] |
تأثیرپذیرفته از | ارسطو، امپدوکلس، هراکلیتوس، موسونيوس روفوس،[3] افلاطون، فیثاغورس، سقراط |
تأثیرگذار بر | تقریباً تمام فلسفهٔ مسیحی و الهیات کاتولیک بعدی. |
آثار مهم | First Apology of Justin Martyr |
ژوستین از یک خانواده یونانی بود و در اوایل قرن دوم میلادی در نابلس فلسطین چشم به جهان گشود. او در فلسفهٔ یونان بهدنبال حقیقت بود و نخست پیرو فلسفه رواقی شد. اما بهتدریج از اینکه در شناخت خدا پیشرفت چندانی نداشت، و نیز از اینکه فیلسوف یونانی حتی این امر را ضروری نمیدید، سرخورده شد. سپس پیرو فلسفه ارسطویی شد که او ژوستین را برای حق تدریس تحت فشار گذاشت و ژوستین نیز او را ترک کرد،[5] با این باور که او اصلاً فیلسوف نبودهاست. سپس بر آن شد که پیرویِ یکی از شاگردانِ پیتاگوراس را بکند ولی او از ژوستین انتظار داشت پیش از فراگیریِ فلسفه، موسیقی، نجوم و هندسه بیاموزد. اما ژوستینِ ناشکیبا نزد نوافلاطونیِ مشهوری رفت. او «هرروز پیشرفتهای چشمگیری داشت» اما متکبرانه پیشرفت خود را دست بالا میگرفت و انتظار داشت «بلافاصله به موضوع خدا» بپردازد. او در این زمان کنار دریا با پیرمردی روبهرو شد که توجه او را به عهدِعتیق و مسیح جلب کرد (ژوستین به این موضوع نیز اشاره میکند که چقدر از رشادتِ مسیحیان در رویارویی با شهادت تأثیر یافته بود). بدینسان ژوستین مسیحی شد و بر این باور بود که مسیحیت «تنها فلسفهٔ مطمئن و مفید است». او شرح مسیحی شدنش را با این گفتار به پایان میبرد که «به همین دلیل من یک فیلسوفم». از آن زمان به بعد ژوستین جامهٔ فیلسوفی بهتن کرد. او صرفاً مسیحیای نبود که در پی ایجاد ارتباط بین مسیحیت و فلسفهٔ یونان باشد بلکه یونانیِ منورشدهای بود که باور داشت در مسیحیت عالیترین عناصر فلسفه، خصوصاً فلسفهٔ افلاطونی، مُحَقَق گشته و به کمال رسیدهاست.