پیمانهای بودنِ ذهنمدولار بودن ذهن ایدهای است که میگوید، ذهنِ انسان برخلافِ تصورِ رایج، یک سیستمِ کاملاً یکپارچه نیست، بلکه مجموعهای است از بخشهایی مجزا و جدا از هم که با نامِ پیمانه شناخته میشوند و ارتباطِ بینِ این پیمانهها با یکدیگر، با محدودیتهایی مواجه است، محدودیتهایی بیشتر از آن چیزی که در نگاهِ اول ممکن است به نظر آید. ایدهٔ ذهنِ پیمانهای نخستین بار در سالِ ۱۹۸۳ توسطِ جری فودور و تحتِ تاثیرِ ایدههایِ نوآم چامسکی مطرح شد و تأثیر بسیار ژرفی در علوم شناختی دورانِ معاصر داشتهاست.[1][2]
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است.
ساختار ذهن
ذهنِ انسان از دستگاههایِ شناختیِ مختلفی تشکیل شدهاست. بعضی از این دستگاهها، وظیفهٔ پردازشِ اطلاعاتِ بیرونی را برعهده دارند؛ مثلاً دستگاهِ بینایی یکی از این دستگاهها است که با توجه به طولِ موجهایی که از محیطِ اطراف به آن رسیده، نقاشیِ رویِ دیوار را تشخیص میدهد یا دستگاهِ شنوایی، دستگاهی دیگر است که با توجه به نوعِ نوسانهایِ هوایِ رسیده به گوش، صداها را تشخیص میدهد.
برخی دیگر از این دستگاهها، در سطحی انتزاعیتر عمل میکنند؛ مثلاً دستگاهِ زبان، وظیفهٔ این را برعهده دارد که صداهایی را که دستگاهِ شنوایی تشخیص داده، از لحاظِ گرامری و معنایی بررسی کند و در نهایت معنایِ جملهای را که به فرد گفته شده، از دلِ آن استخراج کند. برخی از این دستگاههایِ شناختیِ تشکیلِ یک پیمانهٔ فودوری را میدهند و برخی از آنها تشکیلِ پیمانهٔ فودوری نمیدهند.[3][4]
ویژگیهای پیمانهها
دستگاههایی که تشکیل پیمانه میدهند، باید این نه ویژگی یا بیشترِ آنها را داشته باشند:
پوشینگی: یک دستگاهِ شناختی را در صورتی پوشینه ای مینامیم که در حینِ پردازشِ ورودیها، نتواند به اطلاعاتی که بیرون از آن دستگاه ذخیره شدهاند، دسترسی داشته باشد؛ تمامِ چیزی که در دسترسِ یک سیستمِ پوشینه ای است، از یک طرف اطلاعاتی است که ورودیها دارند و از طرفِ دیگر، اطلاعاتی است که در درونِ خودِ آن سیستم (به عنوانِ مثال در داخلِ یک دیتابیسِ اختصاصی) ذخیره شدهاند. به عنوانِ مثال، فرایندِ ادراک را در نظر بگیرید که در طیِ آن از دادههایِ سنسوری و حسی به نتیجههایِ ادراکی میرسیم. ادراک یکی از پیمانههایِ موجود در ذهن ما است. به عنوانِ شاهدی برایِ پوشینگی آن، میتوان به خطایِ دید اشاره کرد. حتی زمانی که صراحتاً میدانیم که خطایِ دید اتفاق افتادهاست، باز هم نمیتوانیم که از دیده شدنِ مجددِ آن خطا جلوگیری کنیم؛ مثلاً در نمونهیِ معروفِ آن، خطایِ مولر-لایر که تصویرِ آن در مقابل دیده میشود، طولِ خطها با هم برابر است، اما ما به اشتباه یکی را بزرگتر از دیگری میبینیم. حتی اگر با خط-کش خطها را اندازه بگیریم و به دقت بدانیم که دو خط اندازهیِ یکسانی دارند، باز هم نمیتوانیم بر خطایِ دید غلبه کنیم و همچنان با نگاه کردنِ به آنها، خطِ بالایی را بزرگتر میبینیم. علت این است که پیمانهیِ ادراکی، در حینِ پردازشِ دادهها، به اطلاعاتی که خارج از این پیمانه است (مثلاً به دادههایِ حافظه) دسترسی ندارد و در نتیجه، همان نتیجهای را که از ابتدا اندازهگیری میکردهاند، همچنان اندازهگیری میکنند.
دسترسیناپذیری: یک سیستمِ شناختی را دسترسیناپذیر میگوییم اگر مرحلههایِ میانیِ پردازشِ آن، در اختیارِ آگاهی قرار نگیرد. به عبارتِ دیگر، ما تنها به «خروجی» و «ورودیِ» دستگاه آگاهی داشته باشیم، اما از اتفاقهایی که در این بین روی میدهد، خبردار نشویم؛ مثلاً در موردِ پیمانهیِ زبانی، زمانی که یک جمله را میشنویم، محاسبههایِ مختلفی (آکوستیکی، گرامری، واژهشناختی و…) رویِ آن جمله اتفاق میافتد، اما ما تنها از مرحلهیِ نهاییِ محاسبه که معنایِ جمله است خبردار میشویم و نه بیشتر. هر چند برایِ فهمیدنِ معنایِ جمله، بررسیِ ساختارِ گرامریِ آن جمله ضروری است و به عبارتی ما گرامرِ جمله را نیز تحلیل کردهایم تا معنایِ آن را بفهمیم، اما در نهایت چیزی که مستقیماً درک میکنیم، معنایِ جمله است و تا زمانی که از ما خواسته نشود و به آن فکر نکنیم، از گرامر آگاهی نمییابیم.
اجباری بودن: اجباری بودن دربارهیِ سیستمهایِ شناختی به این معنا است که این سیستمها، به صورتِ غیرارادی (automatic) شروع به کار میکنند و چه بخواهید و چه نه تا زمانی که نتیجهیِ نهایی حاصل شود به محاسبه ادامه میدهند. به عنوانِ مثال، اگر کسی در اطرافِ شما در حالِ حرف زدن باشد، هر چهقدر هم که تلاش کنید، باز هم نمیتوانید گفتههایِ او را به صورتِ «آواهایِ صرفاً صوتی» بشنوید، بلکه حتماً آنها را به صورتِ «جملههایِ زبانی» میشنوید. (پیمانهیِ زبانی)
سرعت: سرعت احتمالاً کماهمیتترین ویژگیِ پیمانهها است. اما در عمل، بیشتر فعالیتهایی که پیمانههایِ ذهن انجام میدهند در سرعتِ بسیار بالا صورت میگیرد. برایِ آنکه عملکرد یک پیمانه سریع باشد، باید زمانِ محاسبهیِ آن، کمتر از ۰٫۵ ثانیه به طول بینجامد.
کمعمقی: محاسبهها عمومی و برایِ سیستم کمهزینه باشند.
انزواجویی: انزواجوییِ یک دستگاهِ شناختی به این معنا است که آن دستگاه ممکن است که آسیب ببیند یا کاملاً ناتوان شود، بدونِ آنکه به عملکردِ دیگر دستگاههایِ شناختی، آسیبی وارد شود.
موضعی بودن: یا به عبارتِ دقیقتر تقسیمبندی وظایف مغز ویژگیِ کاملاً مرتبطی است که بیان میکند هر پیمانهٔ شناختی، به بخشِ خاصی از مغز مرتبط است یا هر بخش از مغز، وظیفهٔ رسیدگی به یک مسئولیتِ خاص و یک پیمانهٔ خاص را دارد.
محدودیتِ دامنه: ویژگیِ هشتم پیمانههایِ فودوری، محدودیت در دامنه است به این معنا که ورودیهایی که یک دستگاهِ شناختیِ ماژولار میگیرد، ورودیهایی محدود هستند و این سیستم تنها قادر به پردازشِ دستهای مشخص از اطلاعات است؛ مثلاً ماژولِ بینایی تنها به دادههایِ نوری و ماژولِ شنوایی تنها به دادههایِ آکوستیکی و صوتی میپردازد. حتی تخصصیتر از این، ماژولِ بینایی خود به بخشهایی چون بخشِ تشخیصِ رنگ، بخشِ تشخیصِ شکلِ فضایی، بخشِ تشخیصِ جمله، بخشِ تشخیصِ چهره و… تقسیم میشود.
درونی بودن: درونی بودن آخرین ویژگیِ ماژولها در طبقهبندیِ فودور است. شاید بهتر باشد که درونی بودن را با یک مثال، معرفی کنیم. تمامِ کودکان در تمامِ دنیا صرف نظر از نوعِ آموزش و نوعِ فرهنگِ جامعه، روندِ خاصی را در یادگیریِ زبان طی میکنند: در ۱۲ ماهگی نخستین واژههایِ تکی را به زبان میآورند، ۱۸ ماهگی صحبت کردنِ تلگرافی و در ۲۴ ماهگی گرامرهایِ پیچیده را میآموزند. به عبارتی، ماژولِ زبان، صرفِ نظر از نوعِ آموزش و توسطِ استعدادِ درونیِ خودِ سیستم معین میشود. محیط تنها میتواند به بارور شدن یا نشدنِ این استعداد کمک کند نه بیشتر.
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید.
Hergenhahn, B. R., 1934-2007. (2009). An introduction to the history of psychology (6thed.). Australia: Wadsworth Cengage Learning. ISBN978-0-495-50621-8. OCLC234363300.{{cite book}}: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link)
Wikiwand in your browser!
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.