شاعر و نویسندۀ پارسیگوی تاجیکتبار بخارایی (ازبکستانی) From Wikipedia, the free encyclopedia
پِیرو سُلِیمانی (به فارسی تاجیکی: Пайрав Сулаймонӣ) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی تاجیکتبار بخارایی اهل ازبکستان کنونی بود[1].
بیان دلتنگی از حکومت جهل و تعصب، و ستایش عشق و دوستی از درونمایههای اصلی شعر پیرو است.[2] در سال ۱۳۰۴ پیرو مضامین نومیدانه را کنار گذاشت و به ستایش جامعۀ نوین تاجیکان و برپایی جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان بر پایۀ سوسیالیسم پرداخت.
پیرو سلیمانی، شاعر و نویسندۀ تاجیکتبار ازبکستانی اهل شهر بخارا و یکی از شاعران ابتدای سدهٔ بیستم میلادی در ۲۶ فروردین ۱۲۷۸ در بخارا به دنیا آمد. پدر و مادر او اهل مطالعه بودند. کودکی و نوجوانی او بیشتر در بخارا و مرو سپری شد و همراه با پدر به کشورهای دیگر، بهویژه روسیه، سفر کرد.
پیرو در آموزشگاه علوم طبیعی شهر کاگان آموزش دید.
هنگامی که انقلاب بخارا (۱۲۹۹خ/۱۹۲۰م) به دنبال انقلاب روسیه (۱۹۱۷) رخ داد، پیرو خشنودی خود را در قالب مستزادی با عنوان «به مناسبت انقلاب بخارا» ابراز داشت و «آزادی جمهوری شایان» را به مردم تبریک گفت. غیر از اشعار اجتماعی در ۱۲۹۹خ / ۱۹۲۰م، مضمون اشعاری که پیرو در ۱۳۰۰خ / ۱۹۲۱م تا ۱۳۰۳خ / ۱۹۲۴م سروده و اکنون در دست است، همه عاشقانه هستند پیرو در ۱۳۰۳ به مشهد رفت و حدود هشت ماه در آنجا اقامت کرد.
پیرو آثار منثوری نیز دارد، مانند داستان کوتاهِ گلاندام و رمان ناتمام عشق دختر چنگیز. او آثار ادیبان روس را نیز به فارسی تاجیکی برگردانده از جمله، از گوگول (مفتش)، فرمانف (بلوا)، سرافیموویچ (سیل آهنین)، و دو شعر از الکساندر ژاروف. او در تألیف کتب درسی نیز شرکت داشتهاست. آثار پیرو به طور کامل گردآوری و چاپ نشدهاست. او با روزنامه و مجلههای تاجیکی سمرقند و دوشنبه و تاشکند همکاری مداوم داشت.
پیرو در ۱۹ خرداد ۱۳۱۲ به بیماری حصبه درگذشت. وی در شاه زنده به خاک سپرده شد.
(۱) پیرو سلیمانی شعر زیر را در سال ۱۹۲۹ (در بخارا) به فلاکتزدگان زلزله ایران بخشیده است که یادآور همدلی دیرین همزبانان تاجیک است[3]:
یک طرف ریگها نموده هجوم | یک طرف پایمال باد سموم | |
زین همه خوفناک و دهشتناک | زلزله…آه، ظالمِ بیباک! | |
اوست مالک رقاب خوف و خطر، | اوست جلّاد قتل نوع بشر… | |
مختصر هر زمان به هر کنجی | یک بلایی، مصیبتی، رنجی | |
خبر دلخراش پر هیجان | میرسد از ممالک ایران | |
که در آن سرزمین کوهستان | روی داده مصیبتی چندان | |
به طبیعت جنون اثر کرده | سنگ و خاکِ سیه به سر کرده | |
لرزه بر کوه و دشت افکنده | بیخ و بنیادِ خلق، برکنده | |
روز روشن سیاه و تار شده | ده و قشلاقها مزار شده | |
این یکی را پسر شده مفقود | وان دگر را پدر به خاک غنود | |
همه آلوده مصیبت و درد | از همه دل بلند، ناله سرد | |
چون طبیعت نهاده رسم ستیز | تو به امداد دیگران برخیز |
احتمال دارد که مقصود زمینلرزه ۱۳۰۸ بجنورد باشد.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.