پادشاهی کیکاووس
From Wikipedia, the free encyclopedia
«پادشاهی کیکاوس» یازدهمین داستانِ پادشاهان و دومین پادشاهی کیان در شاهنامهٔ فردوسی است که دورانِ صدوبیستسالهٔ پادشاهیِ کیکاوس را داستان میکند.
پادشاهی کیکاوس | |
---|---|
زبان | فارسی |
قالب | مثنوی |
از کتاب | شاهنامه |
پدیدآورنده | فردوسی |
سال آفرینش | سدهٔ چهارم و پنجم هجری قمری |
گونه (ژانر) | حماسه |
سبک | خراسانی |
شمار ابیات | برپایهٔ ویرایش خالقی مطلق |
وزن | متقارب مثمن محذوف: فعولن فعولن فعولن فعول |
فضا | ایران کیانی |
در شاهنامه کیکاوس فرزند کیقباد دانسته شدهاست و پس از او به پادشاهی میرسد. کیکاوس پس از آنکه فریب دیوان را میخورد، با وجود مخالفتهای پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آنجا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک میخواهد. دیوسپید جادو کرده چشمان کیکاوس و همراهانش را تیره و نابینا میسازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده میشود. کیکاوس در این هنگام به یاد پندهای زال و بزرگان ایران میافتد و به رستم پیغام میفرستد که او را یاری نماید. زال هم رستم را برای یاری روانهٔ مازندران میکند. رستم پس از آزمایشها و نبردهای شگفتانگیز از هفت منزل - که به هفتخان رستم معروف است - میگذرد و بر دیو سپید پیروز میگردد. کیکاوس و همراهانش توسط رستم از چنگ دیو سپید نجات مییابند و علاج بینایی کیکاوس قطرهای از خون جگر دیو سپید بود که رستم آن را دریده و در چشمان کیکاوس چکاند تا نور و روشنی به چشمش بازگشت.
داستان رستم و سهراب و داستان سیاوخش نیز به دوران پادشاهی کیکاوس تعلق دارد. او یکصد و بیست سال سلطنت کرد و پس از او کیخسرو به پادشاهی رسید.