Remove ads
پژوهشگر ادبیات پارسی From Wikipedia, the free encyclopedia
سیدمحمّد دبیرسیاقی (زاده: ۴ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی،[۲] قزوین، درگذشته: ۱۶ مهر ۱۳۹۷ خورشیدی، قزوین)[۳] پژوهشگر، نویسنده، شاعر، آموزگار ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی بود. وی در مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی مشغول بکار بوده و مصحح بسیاری از متنهای کهن زبان فارسی است.[۴][۵][۶] دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و چاپ کردهاست[۷][۸] که از میان آنها میتوان شاهنامه فردوسی، دیوان منوچهری دامغانی، نزهةالقلوب، فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه و تصحیح لغت فرس اسدی طوسی و سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی را نام برد.[۹] او میان سالهای ۱۳۲۶ (خورشیدی) تا ۱۳۳۴ (خورشیدی) در گردآوری فرهنگ لغت با علیاکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی - تا ۱۳۵۹ (خورشیدی) که کار این اثر به پایان رسید - پی گرفته شد.[۱۰] کار بزرگی که دبیرسیاقی در دست داشت، نوشته لغتنامه فارسی است که تاکنون برخی از مجلدهای آن چاپ شدهاست.
استاد سید محمد دبیرسیاقی | |
---|---|
زادهٔ | ۴ اسفند ۱۲۹۸ محلهٔ گلبن قزوین |
درگذشت | ۱۶ مهر ۱۳۹۷ (۹۹ سال)[۱] |
آرامگاه | قزوین، آرامستان بهشت حسینی |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دکتری زبان و ادبیات فارسی |
محل تحصیل | دانشگاه تهران |
پیشه(ها) | پژوهشگر ادبی و تاریخی، شاعر، استاد دانشگاه |
سالهای فعالیت | اواسط دههٔ ۱۳۲۰-۱۳۹۷ |
آثار برجسته | استاد دانشگاه، پژوهنده و مصحح متون کهن پارسی |
والدین | مادر:دختر میرزاآقاخان مستوفی، فرزند میرزا ابوالقاسم ملاباشی و پدر: سید باقر، فرزند سید سیاق دبیرسیاقی |
جوایز | جایزه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در سال ۱۳۷۰ |
محمد دبیرسیاقی در محلهٔ گلبن قزوین بهدنیا آمد. پدرش سیدباقر فرزند سیدسیاق از خوشنویسان سرشناس دوران خود و مادرش، دختر میرزا آقاخان مستوفی فرزند میرزا ابوالقاسم ملاباشی از مجتهدان دوره ناصری بود.[۱۱]
محمد دبیرسیاقی پس از دوره ابتدایی، دوره اول متوسطه را در دبیرستان شاهپور (امید) قزوین به پایان رساند.[۱۲] وی پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۱۸ وارد دانشگاه تهران شد. ایشان در سال ۱۳۲۴ دکترای ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۲۵ (خورشیدی) به عضویت انجمن بینالمللی ایرانشناسی درآمد و سالها به تدریس در دانشگاه تهران و مدتی نیز به تدریس در دانشگاههای چین و مصر پرداخت.[۱۳] دبیرسیاقی تا هنگام بازنشستگی در سال ۱۳۵۳ (خورشیدی) کارمند وزارت دارایی بود.
در نواری صوتی از علیاکبر دهخدا، از سیاقی بهعنوان جوانی کوشا در تنظیم لغتنامه یاد کردهاست. دبیرسیاقی از ۱۳۵۷ (خورشیدی) تا هنگام مرگ عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود.
محمد دبیرسیاقی همچنین تا پایان عمر در زادگاه خود، قزوین، به پژوهش و آموزش زبان پارسی ادامه داد و در دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین به آموزش زبان فارسی به دانشجویان اشتغال داشت.
وی در ۱۶ مهر ۱۳۹۷ درگذشت و پیکرش در آرامستان بهشت حسینی قزوین به خاک سپرده شد.
«از دید طول زندگی، چون روز چهارم اسفند ماه یکهزار و دویست و نود و هشت (خورشیدی) متولد شدهام، امروز که چهارم اسفند هزار و سیصد و نود و یک (خورشیدی) است، درست که به نود و دومین سال عمر پا نهادهام و بیشک از اینکه چندگاه دیگر خواهم زیست، ناآگاهم، خدای تعالی داند و بس. عرض عمر حساب دیگری نیز دارد؛ بدین شرح:
۶۲ سال با پدر که در ۱۳۶۰ درگذشت، ۷۶ سال با مادر که در ۱۳۷۴ دار فانی را وداع گفت: تا امروز ۶۴ سال با همسر و ۶۰ سال با فرزندان. ۹ سال در مدرسه امید (شاهپور بعدی) قزوین با معلمانی سراپا اخلاص و شوق تعلیم دادن و مدیری با شخصیت چون غلامرضا شمس فرزند شمسالعلما عبدالرب آبادی از نویسندگان نامه دانشوران، برای گذراندن دوره ابتدایی و ۳ سال اول متوسطه؛ یک سال در خدمت فرهنگ قزوین به تدریس حساب در دبستان پهلوی و دبستان ۱۵ بهمن و اداره دفتر دبیرستان پهلوی.
و سالی در دانشکده حقوق برای کسب فیض و پنج سال در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (دوره سه سال ه لیسانس و دو سال ه دکترای زبان و ادبیات فارسی) با بهرهمندی از محضر استادانی چون احمد بهمنیار، سید کاظم عصار، بدیعالزمان فروزانفر، ملک الشعرای بهار، لطفعلی صورتگر، فاضل تونی (محمدحسین فاضل تونی)، علی اصغر حکمت شیرازی، محمدتقی مدرس رضوی، سیدمحمد تدین، محمدباقر هوشیار، غلامعلی رعدی آذر خشی، علیاکبر سیاسی، ابراهیم پورداوود، محمد مقدم، ولیالله خان نصر، جلالی، و حسین خطیبی نوری.
مدت ۹ سال با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و ۱۱ سال با محمد معین در لغتنامه دهخدا و در انجمن ایرانشناسی.
۴۲ سال با سید جعفر شهیدی در لغتنامه دهخدا برای اتمام تألیف و طبع لغتنامه دهخدا و تألیف لغتنامه فارسی که بنیانگذار آن بودم با یاری همکاران ارجمند در هر دو تألیف.
مدت ۳۴ سال در خدمت دولت (وزارت دارایی، ادارات کل مالیاتهای غیرمستقیم و مالیاتهای مستقیم و شورای عالی مالیاتی).
و مجموعاً ۴۵ سال تدریس در مدرسه عالی ادبیات که حکمت بنیاد نهاد و یزدانفر اداره میکرد و در مدرسه عالی حسابداری و آموزشگاه عالی وزارت دارایی و دانشکده علوم ارتباطات و نیز دو بار دانشگاه پکن چین و دو بار دانشگاه عین الشمس مصر و دانشگاه بینالمللی قزوین و دانشگاه ملی شهید بهشتی تهران.
و نیز بیش از ۷۰ سال صرف تصحیح و طبع و نشر متون منظوم و منثور نزدیک به ۹۰ اثر در رشتههای گوناگون ادبی، علمی، تاریخی، لغوی، جغرافیایی و دستور زبان و کتب درسی و سفرنامهها که بسیاری از آنها به دفعات تجدید طبع شدهاند.
از سال ۱۳۲۵ تا سال درگذشت ابراهیم پورداوود ۱۳۴۸ (خورشیدی) سِمَت دبیری انجمن ایرانشناسی (انجمن بینالمللی ایرانشناسی) را داشتهام.
و نیز عضویت هیئت علمی انجمن آثار ملی (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) را از ۱۳۵۶ (خورشیدی) تا سال ۱۳۸۹ (خورشیدی).
چند سال نیز جزو هیئت تحریریه علمی مجله پیام نور در دانشگاه پیام نور در تهران و دو سال مدیریت مجله «نشریه مالیات» وزارت دارایی را عهدهدار بودهام؛ قوانین و مقررات مصوب مالیاتی مورد عمل از سال ۱۲۹۶ (خورشیدی) تا سال ۱۳۴۴ (خورشیدی) را گردآوری کرده و به طبع رساندهام و بیش از هشتاد مقاله در مسائل گوناگون نوشتهام که در مجلات مهم کشور به چاپ رسیدهاند و نمونه همه را برای طبع جداگانه آماده ساختهام.
شرح احوال و آثار برخی رجال علمی و ادبی را برای نشر در دائرةالمعارفهایی که در داخل یا خارج کشور طبع و نشر میشوند تهیه و تقدیم آنان کردهام. سخنرانیها در تهران و مشهد و کرمان و قزوین و نیز در کشورهای آلمان و آمریکا و هند و چین به مناسبات مختلف ایراد نمودهام. سفرها با خانواده در ایران و نیز در اروپا و ترکیه و هند و کشور چین تنها یا با همسر و فرزندان داشتهام و ساعات بسیار با فرزندان صرف بررسی دروس و راهنمایی آنان کردهام.
الف. استخدام در اداره فرهنگ قزوین به مدت یک سال تحصیلی مهر ۱۳۱۷ تا پایان شهریور ۱۳۱۸ با ماهی ۱۵ تومان حقوق، برای تدریس حساب در سال ششم دبستان پهلوی، دبستان ۱۵ بهمن و اداره دفتر دبیرستان پهلوی.
ب. استخدام در وزارت دارایی به عنوان کارمند آموزشی، با ماهی صد تومان حقوق و اشتغال در اداره کل مالیاتهای غیرمستقیم از سال ۱۳۱۹ تا سال ۱۳۲۷ (خورشیدی) در خدماتی چون مأمور وصول مالیات در شعبه راهآهن، معاون دایره قوانین و رئیس دفتر اداره و سپس انتقال به اداره کل مالیاتهای مستقیم، از سال ۱۳۲۷ (خورشیدی) تا سال ۱۳۵۳ (خورشیدی) در خدماتی چون ریاست دفتر اداره کل مالیاتهای مستقیم، عضویت کمیسیونهای مالیاتی بدوی و نیز تجدیدنظر، ریاست اداره قوانین پیشکاری دارایی تهران و عضویت شورای عالی مالیاتی و عضویت کمیسیون ناظر بر انتصابات وزارتخانه، بازرس مخصوص مدیریت کل در نظارت بر اعمال مأموران وصول مالیات و اعزام به انگلستان بر پایه تصویبنامه هیئت دولت برای مطالعه در امور مالیاتی از فروردین تا پایان شهریور ۱۳۴۰.
ج. عضویت انجمن ایرانشناسی (انجمن بینالمللی ایرانشناسی) به مدیریت ابراهیم پورداود؛ با عنوان دبیر انجمن از سال ۱۳۲۵ تا سال درگذشت پورداود در سال ۱۳۴۸ و شرکت در تألیف آییننامه و کتاب جشن سده از سلسله انتشارات انجمن.
د. اشتغال در لغتنامه دهخدا از خرداد ۱۳۲۶ به مدت ۹ سال، با خود دبیرسیاقی و طبع حروف «ظ»، «ض»، «ل» و قسمتی از حروف «پ»، نظارت بر کارهای همکاران تا پایان یافتن تألیف لغتنامه و طبع و نشر آن در سال ۱۳۵۹.
ه. تهیه مقدمات تألیف لغتنامه فارسی با استخراج لغات از متون منظوم و منثور طبع شده در سالهای اخیر، به یاری دو تن از دستیاران و نظرخواهی از استادان ادب فارسی و تنظیم قواعد نود و دوگانه، برای تألیف آن لغتنامه و آغاز طبع آن بلافاصله پس از اتمام طبع لغتنامه دهخدا، در نیمه دوم سال ۱۳۵۹ و طبع شدن حرف «آ» و قسمتی از حرف «الف» به بعد تا سال ۱۳۸۸ (خورشیدی) به قطع رحلی و نیز در قطع وزیری و رقعی.
و. عضویت هیئت علمی انجمن آثار ملی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۸۹.
ز. مدیریت مجله «نشریه مالیات» به مدت دو سال که اداره قوانین وزارت دارایی عهدهدار طبع و نشر آن بود.
ج. عضویت در هیئت تحریریهٔ مجله «پیک نور» (علوم انسانی) در دانشگاه پیام نور تهران، سال اول بهار ۱۳۸۳ تا سال هفتم بهار ۱۳۸۸ که مجله دایر بود.
ط. تدریس دستور زبان و متون فارسی در دانشگاه ملّی (دانشگاه شهید بهشتی)
ی. تدریس دستور زبان و متون فارسی در پژوهشکده فرهنگ ایران (بنیاد فرهنگ ایران)
ک. تدریس دستور زبان و متون فارسی در دانشگاه تهران
ل. تدریس شاهنامه در دانشگاه بینالملل قزوین (دانشکده ادبیات) (دانشگاه بینالمللی امام خمینی)
م. تدریس در آموزشگاه عالی وزارت دارایی دستور زبان و متون فارسی به مدت ۵ سال از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ (خورشیدی) و قانون مالیات بر درآمد در آبادان و خرمشهر فروردین ۱۳۴۶ (خورشیدی)
ن. تدریس در بخش فارسی دانشگاه پکن به دعوت آن دانشگاه به مدت چهار ماه. فارسی و دستور به دانشجویان چینی و دانشجویان تاجیک فارسیخوان (فروردین تا تیر ۱۳۶۴ (خورشیدی)
س. تدریس در بخش فارسی (قسم اللغه الفارسی) دانشکده ادبیات دانشگاه عین الشمس مصر (کلمهْالآداب، جامعه عین شمس) دو نوبت، هر کدام به مدت یک ماه و سخنرانی در «جامع ازهر» (دانشگاه الازهر) و دانشگاه «فؤاد اول» قاهره، دربارهٔ مسائل مختلف ادبی و تاریخ ادبیات ایران و غیره.
ع. جلسات هفتگی روزهای چهارشنبه از ساعت ۷ تا ساعت ۱۰ متشکل از استادان دانشگاه و ادیبان و مدیران برخی مطبوعات از بانوان و آقایان و قرائت شاهنامه به مدت ۵ سال و منظومه ویس و رامین و کلیات شاه داعیالله و بوستان سعدی و تاریخ بیهقی و چهار مقاله نظامی عروضی تا آغاز تابستان سال ۱۳۹۰ (خورشیدی).
ث. سخنرانیهای متعدد دربارهٔ مسائل و مباحث ادبی و لغوی و تاریخی در دانشگاه کلن آلمان و دانشگاه دهلی و نیویورک و تهران و قزوین.
ص. تدریس دستور زبان و متن فارسی در مدرسه عالی حسابداری تهران (مؤسسه عالی حسابداری)
ق. تدریس دستور زبان و متون فارسی در مدرسه عالی ادبیات و زبان خارجه
ر. تدریس دستور زبان و متون فارسی در دانشکده علوم ارتباطات
ش. همکاری با مجله «دانشنامه ایران و اسلام» در تهیه مطالبی دقیق و فشرده برای عناوینی که در زمینههای مختلف از حروف «آ» و «الف» و «ب» مراجعه میشد.
ت. همکاری با دائرهْالمعارف ایرانیکا (انسیکلوپدیا ایرانیکا) (دانشنامه ایرانیکا) که تحت نظر احسان یارشاطر، در نیویورک به زبان انگلیسی چاپ میشود، در تهیه مطالبی دقیق و جامع در زمینههای مختلف از حروف A و B که توسط دانشمندی انگلیسی به زبان انگلیسی برگردانده میشد.
ث. متون منظوم و منثور تصحیح شده طبق فهرستی که به دنبال خواهد آمد.
خ. مقالات نوشته شده در زمینههای گوناگون ادبی و تاریخی و علمی طبق فهرستی.
ه. فهرست آثاری که تصحیح یا تألیف یا ترجمه کرده و به چاپ رساندهام».
علی دهباشی در پایان سخنانش به جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار اشاره کرد که در سال ۱۳۷۰ به دبیرسیاقی اهدا شد.[۱۴]
پینوشت - در این متن که ظاهراً خودنوشته دبیرسیاقی است، زادروز را ۱۲۹۲ ذکر کردهاند که با ذکر ۹۲ سال گی خود در سال ۱۳۹۱ بنظر میرسد در نقل نوشته دبیرسیاقی در منبع مورد نظر اشتباه شده باشد.
عصر سه شنبه، بیست و هشتم دی ۱۳۹۵ دویست و هفتاد و هفتمین شب از مجموعه جلسات مجلهٔ مجله بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینهٔ پژوهشی ایرج افشار، کتابفروشی آینده و دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به نام شب دکتر سید محمد دبیر سیاقی مراسمی برگزار شد. متن پیام دبیرسیاقی به این نشست به قرار زیر بود:
حد سخندانی فردوسی و شاهکار وی شاهنامه را ابن یمین فریومدی چه نیکو وصف کردهاست. در این دو بیت:
سکهای کاندر سخن فردوسی طوسی نشاند | تا نپنداری که کس در عرصهٔ فرسی نشاند | |
اول از بالای کرسی بر زمین آمد سخن | او سخن را باز بالا برد و بر کرسی نشاند |
و استاد طوس خود جامع و کامل چنین آغاز سخن کردهاست:
به نام خداوند جان و خرد | کز این برتر اندیشه بر نگذرد | |
اول از بالای کرسی بر زمین آمد سخن | او سخن را باز بالا برد و بر کرسی نشاند |
با نام آفریدگار جهان آغاز نظم کردهاست که خود بهترین سر آغاز ست. از جان یاد کردهاست که آدمی چیزی عزیزتر از آن ندارد.
ذکر خِرَد که دستگیر آدمی در دوجهان است کرده و تأیید آن فرمودهاست:
خرد رهنمای و خرد رهگشای | خرد دست گیرد به هر دو سرای |
و سرانجام به اندیشه رسیدهاست که حاصل وجود آدمی است و مولوی در همین باره است که فرموده:
ای برادر تو همان اندیشهای | مابقی خود استخوان و ریشهای |
این بنده اگر توفیق چند نوبت طبع شاهنامه را بر اساس چاپ کلکته توسط ترنر ماکان و چاپ بروخیم تهران یافتهام، و اگر کشفالابیاتی برای شاهکار استاد سخن تهیه و نوبتی در دو مجلد و نوبت دیگر در یک مجلد به طبع رساندهام و اگر مندرجات آن کتاب گرانقدر را برای آسانسازی و درک آن به نثر ساده در مجلدی تهیه کردهام که به دفعات طبع و نشر شدهاست و در شمار کتابهای درسی قرار گرفته و اگر تمام شاهنامه را به قصد آسانسازی مراجعه در ۲۶ جزوه همراه برگردان مطالب به نثر با برخی توضیحات لغوی ذیل صفحات تهیه و به طبع رساندهام که به دفعات چاپ شدهاست؛ و اگر طی مقالاتی برخی نکتههای تازه و درخور نقل به رشتهٔ تحریر درآوردهام این همه دِینی بودهاست که به مناسبت استفاده از کار استاد سخن به او داشتهام و مکلف به ادای دِین خود بودهام و خدای متعال را شاکرم که توفیق ادای دین عنایت فرمود.
همه کس میداند که اگر کسی وامی از صاحب مکنتی بستاند تا با آن مشکلات مادی زندگی خود را برطرف سازد یا با آن وام کسب و کاری به راه اندازد و سودی ببرد آن پرداخت وام و بری ساختن ذِمّه از گردن را کار فوقالعادهای درخور ستایش و تکریم نباید به حساب آورد؛ لذا آنچه این بنده دربارهٔ شاهنامه و جزوههای بیست و ششگانه و برگردان شاهنامه از نظم به نثر ساده کردهام یا کتابی با عنوان «زندگینامهٔ فردوسی و سرگذشت شاهنامه» تهیه کرده و به چاپ رساندهام یا مقالاتی در مجلات وقت، مرتبط با شاهنامه نوشتهام همه در حکم ادای دِین بودهاست و بس.
شاهنامه را دیگر دانشی مردان به دفعات در کلکته و بمبئی و تهران و تبریز و فرانسه و آلمان و شوروی به چاپ رسانده و نشر کردهاند و نسخهٔ مصور ارزشمند مشهور آن را نیز. پیداست که کار همه عالمان و ناشران و مصححان درخور تکریم و ستایش است که هم از آن جمله در زمینهٔ ادای دِین به استاد سخن فردوسی به مناسبت بهرهگیری از حاصل سی و پنج سال ه کار وی به چند تحقیق که طی مقالاتی در مجلههای وقت طبع و نشر کردهام اشارت میکنم:
مقالاتی دربارهٔ «آفرین» جز در معنی متداول آن که مرادف احسنت است و آن جملههایی ستایشآمیز دعاگونه و ثناگونه است نام بردهام. حال و کار و کردار و رفتار نیک بزرگان در شاهنامه نمونهها دربارهٔ فرمانروایان و ناموران دارد و موردی نیز دربارهٔ میش و غرمی است که رستم درمانده از تشنگی و فرسودگی از گرما را به چشمه آب رهنمون میگردد و آسوده میسازد:
برآن غرم بر آفرین کرد چند | که از چرخ گردان مبادت گزند | |
گیاه در و دشت تو سبز باد | مبادا ز تو بر دل یوز، یاد | |
به تو هرکه یازد به تیر و کمان | شکستهکمان باد و تیرهروان | |
که زنده شد از تو تن پیلتن | وگرنه پُراندیشه بود از کفن | |
زبانش چو پردخته شد زآفرین | ز رخش تکاور جدا کرد زین |
و نیز مقالاتی دربارهٔ مصرع: پدید آمد از فرّ او کان زر که اشارت به پدید آمدن معدن زری دارد به شکل درختی بر اثر زلزله و فروریختن کوهی در مشرق سیستان به روزگار سلطنت سلطان محمود غزنوی و تا روزگار سلطنت سلطان مسعود غزنوی مورد بهرهبرداری بود و سپس بر اثر زلزله دیگر و فروریختن کوه ناپدید گشت و شرح آن در تاریخ گزیده حمدالله مستوفی آمدهاست.
دربارهٔ مصراع: ز یاقوت سرخ است چرخ کبود که اشارت به آفریده شدن آسمان و زمین دارد و شرح آن در کتاب مرصادالعباد نجمالدین دایه آمدهاست و برگردان آن به فارسی را ذیل همین مصراع پاورقی شاهنامه نقل کردهام.
نیز اشارت فردوسی به درگذشت همسر خود در مصراع دوم بیت ذیل:
نخسبد روان چون که بالا بچفت | تو تنها ممان چون که همراه رفت |
تهیهٔ کشف الابیات برای شاهنامه نیز چنانکه اشارت رفت خدمتی است که تقدیم به آستان آن که گفت: جهان کردهام از سخن چون بهشت کردهام.
مقالاتی نیز دربارهٔ فردوسی و شاهنامه به مناسبتهای مختلف چون جشنهای طوس و نیز مجالس بزرگداشت فردوسی در ایران و کشورهای دیگر که برپا میشدهاست تهیه کردهام که در مجلاتی چون سخن، یغما، آینده و جز اینها با عناوین مختلف به طبع رسیدهاست.
به موردی با عنوان کنج که در مجلهٔ یغما درج شدهاست اشارت و با شرح بیت متضمن آن کلمه و نیز شرح بیت دیگر که دربردارندهٔ پنج فعل به نشانهٔ پنج جمله است ختم مقال میکنم و عذرخواه تصدیع و متشکر از ابراز حوصله و شکیب حضار گرامی کِی گردم.
آغاز داستان رستم و سهراب در شاهنامه این بیت است:
اگر تند بادی برآید ز کنج | به خاک افکند نارسیده ترنج | |
نخسبد روان چون که بالا بچفت | تو تنها ممان چون که همراه رفت |
معمولاً کلمهٔ آخر مصراع اول را کُنج با ضم حرف کاف میخواندهاند و در پایان مصراع دوم نیز کلمهٔ ترنج با ضم دوم یعنی تُرُنج تلفظ میکردهاند.
بند مصراع اول را اگر تند بادی برآید ز کَنج (بافاصله میان برآید ز کنج) و مصراع دوم: به خاک افکند نارسیده تُرُنج ضبط کردهام. کلمهٔ کَنج با فتح حرف کاف مترادف کلمهٔ کنگ به معنی بلندی و توسعه با توجه به معنی لغت کنگ نبات به معنی شاخه نبات است و کلمهٔ آخر مصراع دوم هم ترنج با فتح حرف را و در نتیجه بیت را چنین شرح نموده و به بیت افزودهام:
ستمکار خوانیمش ار دادگر | هنرمند گوئیمش ار بی هنر |
اگر تند بادی بوزد و از شاخه درخت، ترنج نارس و کالی را بکند و بر زمین بافکند آیا آن باد را ستمکاره باید دانست یا دادگر خواند؟ هنرمند باید گفت یا بی هنر باید خطاب کرد؟
اما شرح بیتی در نهایت سادگی و روانی، دربردارندهٔ پنج فعل به نشانهٔ پنج جمله نشاندهندهٔ هنر استاد سخن:
در خوان پنجم، رستم به کشتزاری میرسد لگام از سر رخش برمیدارد و او را برای چرا رها میسازد و خود سپر زیر سر مینهد و به خواب میرود و دشتبان مزرعه آنجا میآید اسب را در کِشت مشغول چرا و سوارش را خفته میبنید و با چوبدست خود بر پای رستم میکوبد که:
چرا اسب در کشت بگذاشتی؟ | همه رنج نابرده برداشتی؟ |
و جهان پهلوان:
ورا دید، برجست یاوه نگفت | دو گوشش بکند و همانجا بخفت |
روان حکیم بزرگوار شاد باد![۱۴]
محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۸۶، در مصاحبه با خبرنگار ادبی خبرگزاری فارس دربارهٔ شاهنامه به کوشش جلال خالقی مطلق، سخنانی را بیان میکند که شرح مختصر آن در زیر میآید.
من اگرچه چهار پنج دفعه شاهنامه چاپ کردهام و جزوههایی از آن هنوز با لغت و معنی زیر چاپ است، ولی شاهنامهٔ من تصحیح با نسخههای متعدد نبوده. من اهمیت کار خالقی را با کار [دیوان] منوچهریِ خودم مقایسه میکنم. سال ۱۳۲۴، هنگامی دورهٔ دکترا را در دانشگاه تمام کردم، سه سال روی منوچهری کار کردم. ۲۷ نسخه و چندین متن که اشعار منوچهری در آنها بود جمعآوری کردم و در آن سه سال، شب و روز روی آن کار کردم تا آن را آماده کردم. این کتاب منوچهری سههزار بیت است و کار خالقیمطلق بر اساس دهها نسخه است. وقتی با منوچهری قیاس شود، خوب شاهنامه حدود ۴۸هزار بیت است؛ پس در حقیقت او ۱۷برابر من کار کردهاست؛ بنابراین، ارزش کار او ۱۷برابر کار منوچهری من است. یکی از کارهای ارزندهای که در تصحیح متون بعدها سرمشق قرار گرفت. وی افزود: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با جشنی که برای آن کتاب و خالقی گرفت زحمات او را تا حدی ادا کرده؛ ولی امیدوارم با کتاب او حق فردوسی هم ادا شده باشد. دبیرسیاقی ادامه داد: من معتقدم پژوهش روی شاهنامه کار یک نفر نیست. افرادی باید باشند که هم به علوم اسلامی آشنا باشند و هم شعرهای قبل از فردوسی را جمعآوری کرده باشند و نسخههایی را هم که قدیمی هستند و به زمان فردوسی نزدیک هستند جمع کنند تا یک جمعی با این خصوصیات شاهنامه را چاپ کنند. امیدوارم که یک چنین کتابی که از سوی خالقی مطلق منتشر شده پایه قرار بگیرد تا حق فردوسی آنچنانکه باید ادا شود. وی سپس دربارهٔ تعدد نسخ در این تصحیح و انتقاد برخی به این تصحیح که متنی دوگانه است، گفت: تصحیح دو جور است. کسانی امثال محمد قزوینی و مجتبی مینوی معتقد بودند که باید قدیمیترین نُسَخ را اصل قرار داد و بهتدریج نسخههای دیگر را با آن مقایسه کرد و در پاورقی آورد؛ ولی شاهنامه چون نسخهٔ اصل ندارد، بنابراین باید تلفیقی کار شود؛ مثل همان کاری که بنده در تصحیح دیوان منوچهری کردهام؛ و کسانی مثل دهخدا و بهار و دیگران که اهلیت این کار را داشتند آن را قبول کردند؛ بنابراین خالقی نمیتوانست یک نسخه را اصل قرار بدهد و بقیه را فرع، برای اینکه نسخه اصلی نداریم. این ایراد به کار خالقی مطلق وارد نیست. اما دربارهٔ نسخه فلورانس، یکی از استادان مبرز که به کتابخانه فلورانس رفته و آن نسخه را از نزدیک دیده، میگوید تاریخ آن متعلق به یکصد سال بعد از فردوسی است؛ ولی با این حال کسی نمیگوید که آن اصیل نیست. خالقی مطلق چندین سال در یک اتاق دربسته نشسته و این کار را انجام داده و باید حق زحمات او ادا شود؛ ولی حق فردوسی هم اینجا مطرح است که آیا ادا شد یا خیر؟ وی ادامه داد: برای ادا کردن حق فردوسی عدهای باید جمع شوند و روی آن کار بکنند. افرادی باید باشند که عربی خوب بدانند. ما یک کتابی داریم به نام خردنامه که در همان زمان ترجمهٔ بُنداری (بنداری اصفهانی) تألیف شده. این نویسنده آمده یک کلام حضرت علی را گرفته، بهعنوان کلمهٔ قصار و بعد از کلمات حکمای یونان، سقراط و ارسطو و افلاطون در برابر آن کلمه قصار جملاتی پیدا کرده. بعد از این، شعرهایی از فردوسی پیدا کرده متناسب با کلمات و جملات آن حکما و حضرت علی که ۲۵۰ بیت از شاهنامه را انتخاب کردهاست. دبیرسیاقی در پایان افزود: کار خالقی کار عظیمی است و میتواند برای تصحیح عالی شاهنامه به وسیلهٔ یک جمع پایه قرار گیرد.[۱۵][۱۶]
مجله بخارا شماره ۱۱۷ خود، فروردین/اردیبهشت ۱۳۹۶ را به محمد دبیرسیاقی اختصاص دادهاست. از جمله مطالب این دوماهنامه، چند مقاله از محمد دبیرسیاقی و مقاله هفتادمین سال آغاز همکاری دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی با سازمان لغتنامه دهخدا به قلم احسان اکبری است.[۱۷]
در سیزدهمین آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی از دو شخصیت نامدار، یعنی سید عبدالعزیز محقق طباطبایی یزدی و نیز سید محمد دبیرسیاقی، به عنوان نسخه پژوهان برگزیده، تجلیل شد. کتاب ارجنامه توسط سید فرشید سادات شریفی نوشته شدهاست. چاپ کتاب در دی ۱۳۹۲ توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انجام شدهاست.
محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۲۴ موفق به دریافت دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی شد و از دو سال پس از آن در امر تدوین لغتنامه با علامه دهخدا همکار گردید و همزمان به تدریس در مراکز آموزش عالی نیز اهتمام نمودند.
ایشان با عشق و مجاهدتی کمنظیر، تاکنون نزدیک به چهل اثر تألیفی و نود تصحیح و گردآوری و بیش از صد مقاله در موضوعات ادبی و لغوی و جز آن منتشر نمودهاند.[۱۸]
کتاب دبیر ادیب، یادنامه دبیرسیاقی به کوشش کمال حاج سیدجوادی نگاشته شدهاست و توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تهران، چاپ اول در سال ۱۳۷۵ منتشر شدهاست.[۱۹]
به گزارش خبرگزاری مهر، طی مراسمی در مرکز اسناد و کتابخانه ملی قزوین که با حضور جمعی از اصحاب فرهنگ استان برگزار شد، از سردیس سیدمحمد دبیرسیاقی، نویسنده، شاعر و استاد ادبیات فارسی پردهبرداری شد.
در این مراسم حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی حسینی رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی قزوین گزارشی از فعالیتها و اقدامات این مرکز بیان کرد و حضور محمد دبیرسیاقی را فرصتی مغتنم برای معرفی بهتر این مرکز و مایه دلگرمی همکاران خود دانست و از حضور سایر اندیشمندان در این مرکز استقبال کرد.
در ادامه این مراسم دبیرسیاقی نیز طی سخنانی بر اهمیت و توجه جدی به مسائل فرهنگی در استان قزوین تأکید کرده و حضور مرکز اسناد و کتابخانه ملی قزوین را برای این امر مغتنم دانست.
اضافه میشود جواد حضرتیها مشاور فرهنگی استاندار قزوین نیز در این مراسم حضور داشت.
سیدمحمد دبیرسیاقی مصحح متنهای کهن فارسی است و در بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه دهخدا همکاری داشت. وی همچنین از سال ۱۳۵۷ عضو انجمن آثار مفاخر فرهنگی ایران بودهاست و تاکنون نزدیک به هشتاد متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کردهاست.[۲۰]
کتابخانه دبیرسیاقی در شهر محمدیه (قزوین) قرار دارد. محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۷۳ با فروختن خانه شخصی خود در زعفرانیه تهران، به شهر میرعماد و دهخدا و عارف بازگشت و کتابخانهای در شهر محمدیه (۱۲ کیلومتری قزوین) بنیاد نهاد. اینک کتابخانه غنی و بینظیر ایشان، به روی پژوهشگران و جوانان و دانشگاهیان آغوش گشودهاست.[۲۱]
مسوول کتابخانه عمومی دبیرسیاقی شهر محمدیه، از معلمان و مربیان فعال در امر کتاب و کتابخوانی که نقشی مهم و اثرگذار در راستای جذب هرچه بیشتر مخاطبان به کتابخانه دارند، تقدیر کرد.
مهدی رشوند یادآور شد: معلمان و مربیان نقشی مهم و اثرگذار در افزایش فرهنگ و بصیرت افراد برعهده دارند و با همکاری و حمایت از کتابخانههای عمومی توانند موجب ارتقای مطالعهٔ مفید و دانش عمومیشوند که کتابخانه عمومی دبیرسیاقی شهر محمدیه این دستاورد ارزشمند را حفظ خواهد کرد.[۲۲]
در سال ۱۳۹۵ فیلم مستند «نادره کار» به کارگردانی «منوچهر مشیری» دربارهٔ وی ساخته شد.[۲۳]
آثار تصحیح شده دبیرسیاقی با عنوان به کوشش دبیرسیاقی منتشر شدهاست. برخی از تألیفها و تصحیحهای محمد دبیرسیاقی در زیر آمدهاست:
محمد دبیرسیاقی، احوال و آثار، پژوهش و نگارش مهدی مظفری ساوجی، انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، ١٤٠٢
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.