هنر نوگرا و معاصر ایران
From Wikipedia, the free encyclopedia
هنرهای نوگرا آثاری هستند که از نیمه دوم سده ۱۹ میلادی به این سوی و در پی شکل گرفتن جریانهای هنری نوآور در اروپا و ایالات متحده پدید آمدند. این آثار و مکتبهای فکری مرتبط با آنها باعث ایجاد دگرگونیهایی در هنرهای تجسمی ایران از دهه ۱۹۴۰ میلادی به بعد شدند که دامنه تأثیراتش به هنرهای نمایشی هم کشیده شد. تمرکز اصلی این نوشتار — مطابق سنت رایج در منابعِ تاریخ هنر — بر هنرهای تجسمی و گرایشهای نوینِ برآمده از آنهاست.
ریشههای نوگرایی در هنر ایران را میتوان در برخورد جامعه ایرانی و روشنفکرانش با اندیشههای اروپایی و نیز آشنا شدن با تکنیکها و ابزارهای جدیدی چون رنگ روغن و دوربین عکاسی یافت. سفرهای شاهان قاجار به اروپا و ورود تحصیلکردگان فرنگ به کشور، زمینه آشنایی ایرانیان با سبکهای نوین هنری و گذار از سبکهای سنتی نگارگری ایرانی و خطاطی را فراهم آوردند. کمالالملک نخستین مکتب هنری به سبک هنر واقع گرای غربی (Realism) را برای ایران به ارمغان آورد؛ اگرچه جایگاه هنری وی در کشور باعث شد تا برای سالیان بسیار، ایرانیان از پیگیری مکتبهای اروپایی نوینی چون امپرسیونیسم بازمانند.
اما مهمترین تحول در نوگرایی هنری در ایران را میتوان پیامد تغییرات اجتماعی شکل گرفته در کشور در نتیجه اقدامات رضاشاه پهلوی دانست. سالهای پس از دهه ۱۹۴۰، نوگرایی به لایههای سیاسی–اجتماعی ایران نفوذ کرده بود و هنرکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران مکانی برای آموزش آکادمیک هنر، از جمله مکتبهای غربی، بود. به عنوان نخستین مؤسسه از نوع خود در ایران، هنرکده هنرهای زیبا، هنرمندان ایرانی را به پیروی کردن از سبکهای هنری نوین در پدیدآوردن کارهای خود تشویق میکرد.[1] در این دوره بسیاری از آثار ادبی و هنری پدید آمده در اروپا به جامعه ایران معرفی شدند و روشنفکران ایرانی دربارهٔ آنها به بحث مینشستند.
در میان سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، در دوران پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی، هنر نوین در ایران رشد قابل توجهی به خود دید و بسیاری از هنرمندان نامی معاصر ایران در آن دوره رشد کردند. مکتبهای هنری جدیدی، همچون سقاخانه، که در جستجوی روشی بدیع و ایرانی بودند برپا خاستند و تأثیری بنیادین بر هنر ایران در دهههای پیش رو گذاشتند. افزایش درآمدهای دولتی و راهاندازی دوسالانههای تهران نیز باعث شکلگیری دورانی پررونق برای بازار هنر در کشور شدند و حکومت و وابستگان به آن از جمله خریداران مهم هنر معاصر شدند. راهاندازی موزه هنرهای معاصر تهران با پشتیبانی و نظارت فرح پهلوی، ملکهٔ ایران در دورهٔ محمدرضاشاه پهلوی، نه تنها نقشی مهم در آشنا شدن هنرمندان ایرانی با سبکهای هنری نیویورک داشت، بلکه ایران را مالک یکی از بزرگترین مجموعههای هنری غربی در جهان کرد.
وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و در پی آن جنگ ایران و عراق، دورهای از رکود در بازار هنر نوگرا و حاکم شدن فضای سانسور را به همراه داشت. بسیاری از سبکهای هنری غربی در این دوره منحط شمرده شدند و تعدادی از هنرمندان نوگرای ایرانی ناچار به ترک وطن گشتند. با این حال دیوارنگاری، هنر انقلابی و عکاسی رشد چشمگیری پیدا کردند و آثار هنری شاخصی در فضای مذهبی و جنگی کشور شکل گرفتند. فضای بازتر سیاسی برآمده از انتخابات ۲ خرداد باعث رونق دوباره هنر نوگرا در کشور و باز شدن بازار آن به جهان شد. در همین هنگام، نسلی از ترک وطن کردههای ایرانی به ارائه آثاری شاخص در جهان پرداختند و توجه پژوهشگران اجتماعی و تاریخدانان هنر به سیر تحول هنر معاصر در ایران بیش از پیش شد.