نظریه کنترل
شاخهای از مهندسی و ریاضیات که به رفتار سیستمهای دینامیکی با ورودیها و نحوه اصلاح رفتار آنها با بازخورد میپردازد / From Wikipedia, the free encyclopedia
نظریه کنترل شاخهای میانرشتهای از علوم مهندسی و ریاضیات است که به رفتار سیستمهای دینامیکی دارای ورودی میپردازد. ورودی اعمال شده به یک سامانه، فرمان یا مرجع نامیده میشود. هنگامی که قرار است یک یا چند خروجی سامانه، مرجع خاصی را در بازه زمان دنبال کنند، یک کنترلکننده (جبران ساز افزوده شده به سامانه اولیه)، ورودی سامانه را به گونهای دستکاری میکند تا تغییرات مناسب در خروجی سامانه پدید آیند و رفتار سامانه به رفتار مطلوب کاربر نزدیک و نزدیک تر گردد. معمولاً هدف تئوری کنترل یافتن جوابهای مناسبی برای اجرای جبرانسازی بهینه رفتار سامانه توسط کنترلکننده میباشد، به گونهای که موجب پایداری سامانه و آرامش خروجی یا خروجیهای آن حول یک نقطه کار و عدم نوسان خروجیها حول این نقطه گردد. در بیشتر مواقع، یک دسته معادلات دیفرانسیل رابطه بین ورودیها و خروجیهای یک سامانه را تعریف میکنند. اگر این دسته معادلات، معادلاتی دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت باشند، میتوان با محاسبه تبدیل لاپلاس آنها یک تابع تبدیل که توصیفکننده رابطه بین ورودی و خروجیهای سامانه است، را بدست آورد. اگر دسته معادلات دیفرانسیل غیرخطی باشند ولی جواب معینی داشته باشند میتوان با خطیسازی آنها حول یک نقطه کار و مجدداً محاسبه تبدیل لاپلاس، تابع تبدیل سامانه را بدست آورد. تابع تبدیل که تابع سیستم یا تابع شبکه نیز نامیده میشود، توصیف ریاضی رابطه بین ورودی و خروجی یک جواب خطی تغییرناپذیر با زمان دسته معادلات دیفرانسیل بیانکننده یک سامانه میباشد. یکی از روشهای بیان و درک یک سامانه کنترلی نمایش آن با استفاده از نمودار بلوکی است که در آن رابطه بین ورودیها و خروجیها و همچنین توابع تبدیل به صورت دیداری بیان میشود.
![Thumb image](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/64/Feedback_loop_with_descriptions-Persian.svg/320px-Feedback_loop_with_descriptions-Persian.svg.png)
ابزار و روشهای کنترلی که ابتدا از مهندسی و ریاضیات بدست آمدند، بهمرور کاربردهای نوینی در عرصههای پیچیدهتر مانند علوم اجتماعی و در زمینههایی ازآن نظیر روانشناسی و جامعهشناسی هم پیدا کردهاند.