فلسفه حقوق
From Wikipedia, the free encyclopedia
فلسفه حقوق شاخهای از فلسفه است که ماهیت حقوق و ارتباط حقوق با دیگر نظامهای هنجاری بهخصوص فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی را مورد مطالعه قرار میدهد.[1] از جمله سوالاتی که در فلسفه حقوق پرسیده میشود این است که «حق چیست؟»، «انسانها از چه حقوقی برخوردارند؟»، «معیار اعتبار حقوقی چیست؟»، «قوانین چگونه وضع شدهاند و چرا باید از آنها اطاعت کرد؟» و «چه ارتباطی میان حقوق و اخلاق برقرار است؟». دو عبارت «فلسفه حقوق» و «ژوریسپرودنس» (Jurisprudence) اغلب به یک معنا به کار میروند.
فلسفه حقوق را میتوان به دو دستهبندی اصلی «فلسفه حقوق تحلیلی» و «فلسفه حقوق هنجاری» تقسیم کرد.[2] در فلسفه حقوق تحلیلی، تلاش بر آن است که با شناسایی ویژگیهای اساسی حقوق، مشخص شود که چه چیزی حقوق هست و چه چیزی حقوق نیست. فلسفه حقوق هنجاری در مورد هنجارهای غیرحقوقی که حقوق را میسازند و هنجارهای حقوقی که به وسیله حقوق ایجاد میشوند و به اعمال انسان جهت میدهند تحقیق میکند.[2]
فلسفه حقوق قدمتی به اندازه خود حقوق دارد و از وقتی که قواعد حقوقی به منزله اموری مقدس و لازمالاجرا درآمدند، بحث در مورد فلسفه و مبنای ارزش این قواعد، تبیین ماهیت قانون و معرفی ویژگیهای مختلف نظامهای حقوقی آغاز شد. اختلاف نظر در این زمینه باعث ایجاد مکاتب مختلفی شدهاست، همچون نظریه حقوق طبیعی و نظریات تحققی (پوزیتویستی) که دو مکتب کلاسیک فلسفه حقوق هستند. پیروان حقوق طبیعی معتقدند حقوق و قوانین، برگرفته از عقل و طبیعت است و اعتبار آن ناشی از همین است اما در مکاتب تحققی که خود به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند اعتبار قوانین ناشی از اراده قانونگذاری است که آنها را وضع کرده و چیزی به نام حقوق طبیعی وجود ندارد.