سیبویه
زبانشناس ایرانی / From Wikipedia, the free encyclopedia
ابوبشر عمرو بن عثمان بن قنبر سیبَوَیه (۱۴۰ هـ / ۷۶۰ م-۱۸۰ هـ / ۷۹۶ م) معروف به سیبَوَیه شیرازی از دانشمندان ایرانی صرف و نحو زبان عربی و پیشوای مکتب نحوی بصره بود که آرامگاهی در شهر شیراز و آرامگاهی نیز در سیراف از توابع بوشهر به وی منسوب است.[4] معنی نام او «منسوب به سیب» است. بسیاری از نامهای ایرانی پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی به پسوند نسبی -ویه ختم میشد همچون: «دادویه»، «زادویه» و غیره. تورک و به تبع آنها غربیان نام سیبویه را به صورت سیبَوَیه (Sibawayh) یا سیبِوَیْهْ تلفظ میکنند.
این مقاله ممکن است برای مطابقت با استانداردهای کیفی ویکیپدیا نیازمند بازنویسی باشد. |
Sibawayh سیبویه | |
---|---|
زادهٔ | ۷۶۰.م بیضا ، فارس، [1] |
درگذشت | ۷۹۶.م شیراز، استان فارس[2] |
دوره | فلسفه قرون وسطی و فلسفه اسلامی |
حیطه | ایران بزرگ |
علایق اصلی | زبان فارسی و زبان عربی |
تأثیرگرفته از
| |
تأثیرگذار بر
| |
قافیه در ادب فارسی تلفظ واژگان کهن را برای مدتهای طولانی حفظ می کند، اما تنها برخی واژگان این اقبال را مییابند تا قافیه قرار گیرند. خوشبختانه نام سیبویه یک بار قافيه قرار گرفته که هم بتوان به آن استناد کرد و هم بتوان به راحتی تلفظ آن را به یاد سپرد:
گفت حق است این ولی ای سیبویه / اِتَّقِ شَرَّ مَنْ اَحْسَنتَ اِلَیْه. مولوی.
فیروزآبادی مؤلف قاموس دربارهٔ معنای نام او میگوید: سیبویه یعنی بوی سیب.[5] بنا به نقل زرکلی، سیبویه در سال ۱۴۸ ه. در یکی از دهکدههای شیراز بخش بیضا به دنیا آمدهاست، سپس به بصره رفته و از همراهان حلقه درس خلیل بن احمد شده و در آنجا کتاب مشهور خود را در صرف و نحو، تصنیف کردهاست. او اولین کتاب کامل درباره زبان عربی و قواعد آن را نوشته است که اسم آن "الکتاب" است. آنگاه به بغداد عزیمت کرده و پس از مناظره ناراحتکنندهای با کسائی، به اهواز آمده و در آنجا به سال ۱۸۰ ه. وفات یافتهاست.[4]
علت ناراحت کنندگی مناظره این بود که عالم منتسب به حاکمیت بغداد، کسائی، معروف بود به کسی که از شاذ (یا شاذه) برای بیان مطالب علمی استفاده می کرد. شاذ همان گونه های نادر و استثنائات و نامعمول است که بر کل ساختار یک زبان حاکم نیست و تنها در موارد خاصی استفاده می شود. سپس وی و همراهانش به سیبویه که عالمی گرانقدر یاد شده است بی ادبی ها کردند و حاکمیت نیز از آنها حمایت می کرد. این مساله به قدری برای وی سنگین بود که ترک دیار عرب کرد و از سنگینی آن ظلم جان باخت. گفته شده است که حاکمین آن زمان به دلیل نیاز به سوء استفاده از برداشت از متن دین جهت منافع شخصی به علمای اهل شاذه علاقه نشان می دادند و آنها را گرامی می داشتند که سیبویه نیز در آن مناظره اسیر یکی از همین شاذه ها بر سر کلمه "اذا" شد که کسائی استدلال بر گویشهای نارایج عرب می کرد که برای سیبویه شناخته شده نبود و او هرچند به تاکید عالمان این موضوع جواب آن ها را صحیح داد ولی آنها یا نمیفهمیدند یا آمده بودند تا نفهمند و شک ایجاد کنند.
کنیههای وی را ابوبِشر، ابوعثمان و ابوالحسن ذکر کردهاند که کنیه نخست، مشهورتر است.
منابع کهن وی را از موالی بنیحارث بن کعب و آل ربیع بن زیاد حارثی دانستهاند.[6]
سیبویه اصالتاً ایرانی بود و در سال ۷۶۰ میلادی در بیضا(فارس) متولد شد[1] و در بصره نشو و نما کرد. پس از آن که در نحو استادی بیهمتا شد به نزد یحیی بن خالد برمکی به بغداد رفت.
وی علاوه بر اینکه از خلیل درس میگرفت نزد استادان دیگری مانند: عیسی بن عمر و یونس به شاگردی نشست و لغت را هم از ابو خطاب اخفش فرا گرفت. آنگاه به تألیف کتابی در نحو پرداخت که ابن ندیم دربارهٔ آن مینویسد: نه پیش از وی کسی مانند آن را تألیف نموده و نه بعد از او کسی تألیف خواهد کرد.[7]