سیاستهای هویتی
From Wikipedia, the free encyclopedia
سیاست هویتی (به انگلیسی: Identity politics) رهیافت و تحلیلی سیاسی است که بر اولویتبندی مردم بر اساس دغدغههای عمدتاً مرتبط با هویت مشخص نژادی، مذهبی، قومی، جنسی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر اشکال هویتی آنها و تشکیل اتحادهای سیاسی انحصاری با دیگران در این گروهها، به جای درگیر شدن در سیاست عمومی و سنتی تر حزبی مبتنی شدهاست.[1] افرادی که گونهٔ مشخص خودشان از سیاست هویتی را اولویت بندی میکنند، ممکن است منافع گروه خودشان را بدون در نظر گرفتن منافع گروههای سیاسی متنوع بزرگتر ترویج کنند.[2]
اصطلاح سیاست هویتی در کاربرد آکادمیک در ارجاع به دامنهٔ گستردهای از فعالیتهای سیاسی و تحلیلهای نظری به کار میرود که در تجربیات بیعدالتی به اشتراک گذاشته شده توسط گروههای اجتماعی مختلف ریشه دارد. معمولاً در این کاربرد منظور از سیاست هویتی، ادعای آزادی سیاسی و خودفرمانی برای گروههای حاشیه ای، از اخلال فهم طبیعت متمایز هر گروهِ منفعت و مشخصات چالشبرانگیز تحمیل شدهٔ خارجی، به جای سازماندهی منحصراً حول نظامهای اعتقادی یا وابستگیهای حزبی است.[3] هویت همچون «ابزاری برای چهارچوب بندی دعاوی سیاسی، ترویج ایدئولوژیهای سیاسی، یا برانگیختن و جهتدهی به کنش سیاسی و اجتماعی، معمولاً در کانتکست بزرگتر نابرابری یا بی عدالتی و به منظور اظهار تعلق و تمایز گروه و کسب قدرت و بازشناسی» به کار میرود.[4]
اصطلاح سیاست هویتی از دهههای ۱۹۶۰ یا ۱۹۷۰ به اشکال مختلفی استفاده شدهاست، اما در برخی مواقع در معناهایی عمیقاً متفاوت به وسیلهٔ جماعتهای مختلفی به کار رفتهاست.[5] این اصطلاح با ظهور جنبشهای اجتماعی همچون جنبش فمینیستی، جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده، جنبش ال.جی.بی.تی. کیو، و همچنین جنبشهای ناسیونالیستی و پسااستعماری رواج یافتهاست.[6]
مثالهای مختلف از سیاست هویتی مبتنی بر سن، مذهب، طبقهٔ اجتماعی، حرفه، فرهنگ، زبان، معلولیت، تحصیلات، نژاد یا قومیت، جنس، هویت جنسیتی، اشتغال، گرایش جنسی، سکونت شهری یا روستایی، و وضعیت پیشکسوتی وجود دارد.