سنکای جوان
From Wikipedia, the free encyclopedia
لوکیوس سِنِکا «Lucius Annaeus Seneca» (که به سنکای جوان و سنکای رواقی مشهور بود)، (۴ پیش از میلاد تا ۶۵ میلادی) اهل رم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار، نمایشنامه نویس،[2] معلم و مشاور پرقدرت و بانفوذ نرون بود و در او به خصوص در سالهای اول سلطنتش نفوذی بسیار قوی ای همراه بوروس و اگریپینا داشت که فوقالعاده عظیم بود، به خصوص در سال اول از سلطنت نرون مادر وی نفوذی ویرانگر حتی در مقابل سنکا و بوروس بر روی نرون داشت در اخر همگی یک به یک مجبور شدند به اتهام همدستی در توطئه قتل امپراتور خودکشی کنند (هر چند اگریپینا با شمشیر به قتل رسید.)، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت.[3]
سنکای جوان | |
---|---|
زادهٔ | c. ۴ BC کوردوبا (اسپانیا)، هیسپانیا |
درگذشت | AD ۶۵ (۶۸−۶۹ سال) رم |
ملیت | روم باستان |
دیگر نامها | Seneca the Younger, Seneca |
دوره | فلسفه دوران باستان |
حیطه | فلسفه غربی |
مکتب | رواقیگری |
تأثیرگرفته از | |
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا[4]
- سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان بود.
او معتقد بود که طبیعت معیاری است که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسانها را قبول داشت.[5]
- سنکا (نقل قول):
انسان تکلیفی اخلاقی دارد، امّا این تکلیفی است در قبال جامعه بزرگ بشری نه صرفاً در قبال شهروندان کشور خود. دولت بازتاب طبیعت شر انسان است.[6]
و این تفکر رواقی در آثارش بخصوص زنان تراخیس بهخوبی مشهود است.[7]