سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
گروه چریکی مارکسیستی / From Wikipedia, the free encyclopedia
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سازمانی سیاسی و نظامی مارکسیستی بود که در سال ۱۳۵۰ با شعار و هدف مبارزه جهانی و نهایی با امپریالیسم از اتحاد دو گروه چپ زیرزمینی شکل گرفت. از آنجا که این گروه شاه را آلت دست امپریالیسم تصور میکردند، شعارهای اصلی سازمان «مرگ بر امپریالیسم و سگهای زنجیریش» و «سرنگونی شاه و حامیان امپریالیستش» بود.[1] بیژن جزنی از نظریهپردازان سازمان بر این نظر بود که اصلاحات ارضی انجام گرفته توسط شاه، اختلاف طبقاتی را کاهش داده است و شرایط انقلابی وجود ندارد.[2] از این رو، سازمان چریکهای فدایی خلق با اعتقاد به مشی چریکی، به چندین عملیات مسلحانه و ترور[3] جهت شعلهور ساختن انقلاب در ایران دست زد. این سازمان با جنبشهای دیگر نظیر فلسطینیها در ارتباط بود و از کشورهایی مانند لیبی کمک مالی دریافت میکرد.[4] برخی اعضای سازمان در کنار چریکهای مارکسیست در شورش ظفار برای سرنگونی سلطان قابوس جنگیدند و کشتهشدند.[5]
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران | |
---|---|
بنیانگذاران | غفور حسنپور، مسعود احمدزاده، امیر پرویز پویان، بیژن جزنی، عباس سورکی، علیاکبر صفایی فراهانی، عباس مفتاحی، محمد صفاری آشتیانی و حمید اشرف، حسن ضیاظریفی، بیژن هیرمن پور |
بنیانگذاری | ۱۳۵۰ |
پسین | سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اقلیت) سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) چریکهای فدایی خلق ایران |
روزنامه | کار |
مرام سیاسی | مارکسیسم-لنینیسم |
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از مهمترین و تأثیرگذارترین گروههای مسلح در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود، این سازمان انقلابی اگرچه در رسیدن به هدف ناکام ماند و بسیاری از اعضای خود را از دست داد، تأثیر زیادی در برخی روشنفکران تندرو ایرانی هم نسل خود گذاشت. فدائیان پس از شکلگیری توانستند چندین عملیات و ترور مهم و پر سر و صدا مانند حمله به پاسگاه سیاهکل، انفجار دکلهای برق، انفجار برخی مراکز پلیس، ترور سرلشکر فرسیو رئیس دادرسی ارتش، ترور محمدصادق فاتح یزدی به عنوان یکی از بزرگترین کارخانهداران ایران، حمله و سرقت از بانکهای حکومت پهلوی و بمبگذاری در دفاتر شرکتهای نفتی آمریکایی انجام دهند.[6][7][8][9] سرقتها به هدف تأمین مالی گروه و تحت عنوان «مصادره اموال بورژوازی به نفع خلق» صورت میگرفت.[10] شیوه برخورد این سازمان بر اساس مشی فکری آن عملیات مسلحانه بود که باعث تلفات زیادی در میان خودشان و نیروی مقابل میشد. حمید اشرف از اعضای برجسته گروه توانسته بود در عملیاتهای مختلف از دست نیرویهای انتظامی با استفاده از نارنجک و مسلسل بگریزد. او تنها در یک روز توانسته بود مجموعاً ۸–۹ نفر از افسر گشت و پاسبان تا رئیس کلانتری را در نقاط مختلف به قتل برساند.[11] با وجود برخورد سنگین از سوی حکومت وقت، فداییان خلق با به حرکت درآمدن موج انقلاب سال ۱۳۵۷ و آزادی زندانیان سیاسی، در موقعیت بهتری قرار گرفته و به جذب نیروهای جدید به ویژه در بین جوانان و انبارکردن سلاح پرداختند و در ۲۰–۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ (تقریباً در هشتمین سالگرد واقعه سیاهکل)، هنگام پایان کار حکومت پهلوی، آخرین تیرهای خلاص خود را به سوی حکومت شلیک کردند.[12][13]
این سازمان در زمان انقلاب از مدافعان روحالله خمینی بود.[14][15] در میان سازمانهای گوناگون مارکسیستی پس از انقلاب، فداییان به صورت بزرگترین آنها ظاهر شد. آنها در بهمن و اسفند ۵۷ متهم به تلاشهای ناموفق برای حمله و اشغال سفارت آمریکا شدند.[16] در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ به عنوان بزرگترین سازمان منتقد حکومت جدید (جمهوری اسلامی) محسوب میشد و بیش از نیم میلیون هوادار قابل اعتماد داشت.[17] با اینحال در این سالها به دلیل وجود دو دیدگاه متفاوت در این سازمان در نحوه برخورد با جمهوری اسلامی، انشعابی در آن روی داد و اکثریت اعضا و هواداران، سیاست حمایت از «جناح مترقی» جمهوری اسلامی را که سیاست حزب توده ایران بود، پذیرفتند. جناح مذکور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) نام گرفت و جناح مقابل که به اقلیت معروف شد، به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی روی آورد. در اوایل سال ۱۳۶۲ و تغییر فضای سیاسی و رویکرد جمهوری اسلامی، سازمان اکثریت نیز مانند دیگر احزاب، غیرقانونی اعلام و سرکوب شد.[18][19]
کتاب ماهی سیاه کوچولو، مدتها نقش مانیفست و بیانه غیررسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد.[20][21] این گروه ابتدا دلبستگی شدیدی به مائوتسه چین داشت و پس از آن نیز اعضای آن اتحادهای شوروی و چین را کشورهای پیشرو میدانستند[22] و بیژن جزنی شعار «سرنگون باد شاه و حامیان امپریالیستش» را به عنوان شعار حزب انتخاب کرد.[1] با گذر زمان و برجسته شدن نقش حمید اشرف، روشهای استالینیستی این گروه تثبیت و پر رنگتر شده و در مواردی سازمان چندین نفر از اعضا را که میخواستند از زندگی مخفی دست بردارند یا از سازمان خارج شوند، اعدام کردند.[23] همچنین تأثیر زیادی در شکلگیری سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک گروه چریکی مارکسیستی و مسلح داشتند.[24]
مازیار بهروز استاد دانشگاه و تاریخنگار احزاب چپ در ایران، فعالیتهای انجام شده فدائیان خلق را نه «تروریسم» به معنای سیاسی، بلکه «عمل تروریستی» میداند.[3]