ادراک بصری طول موج نور From Wikipedia, the free encyclopedia
رنگ خواص ادراک بصری است، که از طیف نور تعاملیافته با سلولهای گیرنور چشم ناشی میشود. عدم برابری شدت نور دریافتی در سه نوع سلول دریافتکننده نور رنگی قرمز، سبز و آبی در چشم باعث به وجود آمدن مفهوم رنگ در مغز میشود. اگر یک یا چند ناحیه از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب یا عبور داده شود، ماده رنگی خوانده میشود.
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
رنگ به هر مایع، شبیه مایع یا هر ترکیب صمغ مانندی که موقع اعمال شدن، لایه نازکی را جهت پوشاندن جسمی جامد ایجاد کند، میگویند. رنگهای اصلی سنتی شامل زرد، قرمز و آبی هستند. این سه رنگ با ترکیب هیچ رنگی درست نمیشوند. رنگهای مکمل عبارتند از:
از رنگ برای محافظت از خوردگی، نگهداری، دکوراسیون یا جهت اضافه کردن هرگونه قابلیت بر روی یک سطح که توسط رنگدانه پوشانده میگردد، استفاده میشود. مثالهایی از محافظت عبارتند از: پوشاندن سطح فلزات برای کند کردن خوردگی، یا رنگ کردن خانه جهت محافظت از آن در برابر عناصر خارجی (آب، خاک و…).
مثالی از دکوراسیون داخلی، رنگ کردن اتاقی برای آمادهسازی آن، جهت جشن میباشد. استفادههای دیگری که از رنگ میشود، شامل برگرداندن رنگی خاص از روی سطح یا استفاده بر روی سطوح علیه حرارت یا موازات با استفادهٔ حرارتی از آن سطح در کاربردهای مختلف است. مثال کاربردی دیگری در این زمینه، برای تشخیص دادن علایم صنعتی یا هشدارها، یا علامتگذاری لولهها در صنعت یا در زمینهٔ کاربردهای نظامی میباشد. رنگ را برای هر جسمی میتوان استفاده کرد، برای مثال در هنر، پوششهای صنعتی، علایم جادهای یا در لنگرگاهها جهت جلوگیری از خوردگی توسط آبها.
رنگ یک محصول نیمه تمام شدهاست، بدین معنی که بعد از استفاده توسط کاربر است که به مرحله پایانی خود که ایجاد یک پوشش مناسب است میرسد. از رنگ همچنین همراه با مخلوط کردن لعاب، برای پوششهای پیشرفته و صیقلیسازی سطوح سرامیک و چینی و غیره نیز میتوان استفاده کرد.
نقاشیهای پیدا شده در غارها که توسط رنگهای بهدست آمده از اُخرا، و اکسیدهای هماتیت و مگنتیت کشیده شدهاند به ۴۰۰۰۰ سال قبل و به دوران انسانهای هموساپینس بازمیگردد. نقاشیهای کهن در درنادای مصر که برای سالیان متمادی بدون حفاظ و در معرض هوا بودهاست، یک پدیده درخشان اثر برلینسی میباشد که هنوز هم به همان روشنی ۲۰۰۰ سال قبل است. مصریها رنگهایشان را با مادهای صمغ مانند، ترکیب میکردند و هر یک را به صورت جداگانه بر روی سطح اعمال میکردند بدون اینکه ذرهای با هم مخلوط کردند. آنها از ۶ رنگ استفاده میکردند: سفید، سیاه، قرمز، آبی، زرد و سبز.
تاریخچه پیدایش رنگ به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی و تجربیات انسان از اهمیت بسزایی برخوردار است. پیدایش تاریخچه رنگ بازتابی از تاریخ انسانی است که از زمان های باستانی گسترش یافته و در طول دوران های مختلف تکامل یافته است. در ابتدا، انسان از منابع طبیعی مثل سنگ ها، خاک و گیاهان برای استخراج رنگ استفاده میکرد. این تجربههای اولیه به تدریج به تولید رنگهای مصنوعی منجر شد و فناوری رنگ به سطحی پیشرفتهتر رسید. از آن زمان تا به امروز، رنگ به عنوان یک ابزار اصلی در هنر، صنعت، علم و حتی روانشناسی شناخته شده است و نقش مهمی در زندگی روزمره و فرهنگ انسانها دارد.
رنگدانه :دانههای جامد ریزی هستند که در رنگ جهت توزیع رنگ، زبری، غلظت رنگ و… با یکدیگر متحد میگردند؛ ولی بعضی از رنگها یه جای ترکیبات معمول رنگدانه، از رنگهای دانهای میکرونیزه استفاده میکنند. رنگدانهها به دو دسته طبیعی و شیمیایی تقسیمبندی میگردند. رنگدانههای طبیعی شامل خاک رس، کلسیم کربنات، سیلیکا، تالک و میکا میباشد. رنگدانههای شیمیایی حاوی مولکولهای مهندسی یعنی، خاک رس تکلیس شده، رسوبهای شیمیایی کلسیم کربنات و سیلیکاهای مصنوعی میباشد. رنگدانههای مخفی، در کدرسازی رنگ و محافظت از لایه رنگ از اشعه ماوراءبنفش به کار میآید. انواع رنگدانههای مخفی از این قرار است: تیتانیوم دیاکسید، فتالوی آبی، و اکسید آهن قرمز. پرکنندهها نوعی مخصوص از رنگدانهها هستند که برای حجم دادن به لایه رنگ، پشتیبانی از ساختار رنگ و حجم دادن به خود رنگ، مورد مصرف قرار میگیرند. پرکنندهها معمولاً حاوی مواد بیاثر ارزان قیمتی مانند آرد کوهی، تالک، آهک، باریت، خاک رس، کربنات کلسیم و… میباشند. بعضی از رنگدانهها سمی میباشند مانند سرب که در رنگهای سربی به کار رفتهاست یا در رزبن پایه رنگ روغن موجود است.
صنعت رنگسازی، شروع به جایگزینی رنگدانههای سرب با رنگدانههای کم خطر تر تیتانیوم دیاکسید، از سال ۱۹۷۸ نمودهاست. تیتانیوم دیاکسیدی که امروزه در رنگسازی استفاده میگردد، به دلایل مختلفی توسط سیلیکن یا آلومینیوم اکسید پوشانده میگردد.
چسب یا ناقل: چسب معمولاً به ناقلی گفته میشود که ترکیب شکل دهنده اصلی فیلم (لایه نازک رنگ) میباشد. تنها مادهای که حتماً باید در رنگ حاضر باشد، همین مادهاست. حضور سایر ترکیبات در رنگ، اختیاری است. چسبها حاوی زرینهای طبیعی یا شیمیایی اند مانند اکریلیک، پلی اورتان، پلی استر، رزین ملامین، اپوکسی و آلکید رنگ لاتکس، محلولی کلوئیدی بر پایه آب است که از ذرات پلیمری میکرونیزه تشکیل شدهاست. معنی کلمه لاتکس، یعنی حلّال در آب.
این روزها که بحث حفاظت از محیط زیست نیز مطرح است، شرکتهای تولیدکننده رنگ، از استفاده از مواد آلی فرّار در تولیدات شان، محدود شدهاند. دلیل این امر، که توسط سازمان محیط زیست اعلام گشتهاست، صدمه زدن بعضی از این ترکیبات به لایه ازون و در نتیجه، افزایش میزان پرتو فرابنفش میباشد. حلالهایی که در مرحله اول از رنگ تبخیر میگردد، باعث تخریب لایه ازون میگردد و هر لیتر حلال نفتی ۱۰۰۰لیتر هوا را آلوده میکند.
بحث حلال یا تینر در رنگ، جداگانه مطرح میگردد: حلالها:هدف اصلی از استفاده از حلالها، تنظیم کردن رقّت و فرّاریت و وسیکوزیته رنگ است. حلال، فرّار است و در فیلم (لایه نازک رنگ) باقی نمیماند. حلال، همچنین نرخ جریان تابع لزجت و کاربرد سایر ترکیبات و نیز پایداری رنگ را در حالت سیال، کنترل میکند.
آب، بهترین نوع حلال برای رنگهای آب-محور میباشد که در چند دهه اخیر گسترش یافته و بخاطر ویژگیهای منحصر بفرد آن روز به روز استفاده از آن بیشتر میشود به شکلی که رنگهای روغنی پایه آلکیدی در اروپا و آمریکا محدود شدهاست. رنگهای حلال-محور، که گاهی نیز رنگهای روغنی نامیده میشوند، میتوانند تعداد کثیری از حلالها را در خود جای دهند که شامل ترکیبات آروماتیک، آلیفاتیک، الکلها و کتونها و رزینهای سبک رقیقکننده خواهند بود. چنین حلالهایی در مواقعی استفاده میگردند که رنگهای روغن-محور و ضدآب مورد نیاز است.
مواد افزودنی:کنار ست تشکیل دهنده اصلی رنگ که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، رنگ میتواند حاوی مواردی بسیار وسیع از مواد افزودنی باشد که به مقدار بسیار کمی به رنگ افزوده میگردد و در کمال تعجب، اثر بسیار زیادی بر روی خواص رنگ میگذارد. مثالهایی از این موارد، موادی هستند که ضدکف، معلقکننده، غلظت دهنده و کشش سطحی رنگ را تنظیم میکنند، جاری شدن رنگ را بهبود میبخشند، ظاهر پایانی را تصحیح میکنند، تری و خیسی لبه رنگ را بالا میبرند، پایداری رنگدانه را بهبود میبخشند، خواص ضدّ یخ زدگی ایجاد میکنند، مقدار کفکنندگی و پوستهپذیری رنگ را کنترل میکند.
انواع دیگر از مواد افزودنی شامل کاتالیستها، حجم دهندهها (با پرکنندهها اشتباه گرفته نشوند)، پایدارکنندهها، امولسیون سازها، زمینهسازها، پیش بَرهای مواد افزودنی، پایدارکنندههای ضد اشعه ماوراءبنفش، عوامل کدرکننده و بایوسایدها (جهت مقابله با رشد باکتریها) میباشند.
خاصیت ذرهای و موجی نور که یک پدیدهٔ فیزیکی الکترومغناطیسی است و در نتیجهٔ برخورد نور به سطح اشیاء و باز تاب ویژهٔ طول موجی این تابش نور و شدت آن، توسط چشم احساس و پردازش شده، و به عنوان مفهوم رنگ آن در ذهن شناخته میشود. تجزیهٔ نور سفید توسط یک منشور نیز یک خاصیت فیزیکی است که با این عمل هفت رنگ طیف بهدست میآید: شامل بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز است؛ بنابراین رنگها ناشی از امواج نور هستند و چشم انسان قادر است رنگهایی را که طول موج آنها بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ نانومتر است ببیند. (نانومتر واحدی است برای اندازهگیری امواج که معادل یک میلیونوم میلیمتر است). در قرن هفدهم میلادی نیوتن موفق شد با تجزیه نور سفید طیف رنگها را به دست آورد. او کشف نمود که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه بهطور جداگانهای با شبکهٔ چشم انسان برخورد کند احساس یک رنگ مجزا را به وجود خواهد آورد و اختلاط این اشعهها بر روی شبکهٔ چشم، رنگ سفید را محسوس میسازد.
رنگهای بنیادین یا اصلی، رنگهای قرمز، زرد و آبی هستند که به آنها رنگهای اولیه نیز میگویند. رنگهای دیگر «فرعی» نامیده میشوند. برای مثال در رنگهای رنگینکمان، نارنجی، سبز و بنفش فرعی هستند. از ترکیب رنگهای فرعی نمیتوان رنگهای اصلی را به وجود آورد ولی از ترکیب رنگهای اصلی رنگهای فرعی به دست میآید.
هر چه رنگها سادهتر باشند هارمونی آنها واضح تر است. آزمایشها و تجربیات متفاوت نشان میدهد که افراد نسبت به هماهنگی یا عدم هماهنگی رنگها نقطه نظرهای متفاوتی دارند. اغلب در نظر مردم رنگهای هماهنگ آنهایی هستند که از یک خانواده باشند، یا در عین تنوع با جلوه یکسانی خودنمایی کنند، یا رنگهایی که بدون تضاد در مجاور هم قرار بگیرند. بهطور کلی عنوان هارمونی یا عدم هارمونی فقط در رابطه با احساس انسان است که به صورت مطلوب بودن یا نبودن و جذاب بودن یا نبودن مطرح میگردد. تمام اینها از یک ارزیابی مشخصی است. هارمونی یعنی تعادل و توازن بین قدرتهای رنگی؛ مثلاً اگر ما برای مدتی به یک مربع قرمز خیره شویم و سپس چشم را ببندیم یک پس تصویر که به صورت مربع سبز رنگ است در نظرمان ظاهر میشود و بر عکس اگر به مربع سبز رنگ نگاه کنیم بعد از مدتی که چشم بسته شود. مربع قرمز رنگ در چشم ظاهر میشود. در چشم انسان همیشه رنگهای مکمل رنگ نخستین ظاهر میشود. این عکسالعمل فیزیکی نسبت به رنگها جست وجویی برای ایجاد توازن و تعادل است. رنگهای مکمل یکی از پایهها و اصول هارمونی هستند.[1]
رنگها دارای مشخصهای بنام سردی یا گرمی هستند. رنگی که ما میبینیم، حاصل طول موج نور منعکس شده از رنگ است. طیفهای قابل دیدن بین فروسرخ (در انتهای طرف گرم) و فرابنفش (در انتهای طرف سرد) قرار دارند.
رنگهای گرم نیمه قرمز چرخه رنگها به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که شامل زرد- سبز و قرمز-بنفش میباشد.
نکته: بنفش نقشی دوگانه دارد در کنار رنگهای گرم خاصیت گرمی و در کنار رنگهای سرد خصلت سرد دارد. بهطور کلی میتوان رنگهای اصلی را «زرد = متناسب با شکل مثلث --- قرمز = متناسب با شکل مربع --- آبی = متناسب با شکل دایره» دانست و در کنار آن سه رنگ دیگر «نارنجی - سبز - بنفش» را در گروه رنگهای مکمل طبقهبندی کرد.
نیمه آبی چرخه رنگ به عنوان رنگهای سرد شناخته شده که شامل آبی - سبز و آبی - بنفش میباشد.
تمام پدیدههای طبیعت از امواج یا ارتعاشات ساخته شدهاند. صوت هم مانند نور و حرارت پدیده ایست برخاسته از ارتعاشاتی میان ۳۲ درجه تا ۷۳۰۰۰ درجه. همینطور است امواج حرارتی (که عالمان فیزیک به آن ارتعاشات حرارتی گفتهاند) این ارتعاشات ۱۳۴ تریلیون تخمین زده شدهاست. همچنین است ارتعاشات نوری که از ۴۸۳ تریلیون آغاز میشود و به ۷۰۸ تریلیون ختم میگردد.[2]
اعداد ذیل درجات ارتعاشات هفت رنگ رنگین کمان را که به گام رنگها موسوم است نشان میدهد.
جان داشتن و تفکر موسیقایی، تحرک و پیوستگی لحن برگزیده شده به منظور تجسم اندیشه، همآهنگی اختیار شده برای تقویت و القاء اندیشه، و وزنهای گونه گون، سازنده رنگ در یک اثر موسیقی هستند. رنگ، به موسیقی سهمی عطا میکند که موسیقی دان به وسیله آن قادر خواهد شد صحنهای، یا فضایی را که مورد نظرش است تجسم بدهد. با تجزیه نور توسط منشور، آن دسته از اشعهها که طول موج کوتاهی دارند به رنگ آبی بنفش دیده میشوند و آن دسته از اشعههای نو که بلندترین طول موج را دارند به رنگ قرمز دیده میشوند. دستهای دیگر از طیف حاصل که دارای طول موج متوسط هستند به رنگ سبز دیده میشوند؛ بنابراین سه رنگ اصلی نور:قرمز با طول موج بلند، سبز با طول موج متوسط و بنفش با طول موج کوتاه، وقتی با یکدیگر ترکیب میشوند نور سفید حاصل میشود.[3]
معانی و ارتباطاتی که با رنگها همراه هستند، میتوانند نقش مهمی در آثار هنری از جمله ادبیات ایفا کنند.[4][5][6]
رنگها به چندین روش متفاوت هستند، از جمله طیف رنگی (سایههای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش و غیره)، اشباع، و روشنایی. برخی کلمات مرتبط با رنگ از نام شیئی با آن رنگ منشأ میگیرند، مانند ""نارنجی"" یا ""سالمونی""، در حالی که برخی دیگر انتزاعی هستند، مانند ""قرمز"".
در مطالعهای در سال ۱۹۶۹ به نام «اسامی اصلی رنگها: جهانی بودن و تکامل آنها» برنت برلین و پل کی الگوهایی را در نامگذاری رنگهای «اصلی» توضیح میدهند (مانند «قرمز»، اما نه «قرمز-نارنجی»، «قرمز تیره» یا «قرمز خونین» که به عنوان «سایههای» قرمز شناخته میشوند).
هر رنگی ارتباطات فرهنگی بسیاری را برمیانگیزد، مانند رنگهای ملی (به طور کلی در مقالات مربوط به رنگهای خاص و نمادگرایی رنگی توصیف شده). حوزه روانشناسی رنگ تلاش میکند تا تأثیر رنگ بر احساسات و فعالیت انسان را تعیین کند.[7][8] رنگدرمانی شکلی از طب جایگزین است که به سنتهای مختلف شرقی اختصاص داده میشود. رنگها در کشورهای مختلف و فرهنگهای مختلف ارتباطات متفاوتی را ایجاد میکنند.
رنگ سیاه در فرهنگ چینی نماد آب است. چینهای باستانی رنگ سیاه را رنگ اصلی میدانستند.[9] امروزه در فرهنگ چینی، سیاه با شر و اندوه مرتبط است.
ثابت شده است که رنگهای مختلف بر تواناییهای شناختی تأثیر میگذارند. به عنوان مثال، محققان دانشگاه لینز در اتریش نشان دادهاند که رنگ قرمز تواناییهای شناختی مردان را به طور قابل توجهی کاهش میدهد. ترکیب رنگ قرمز و زرد میتواند احساس گرسنگی ایجاد کند که برخی از صاحبان رستورانهای زنجیرهای از آن سود میبرند.
رنگ همچنین نقش مهمی در توسعه حافظه ایفا میکند. عکسی سیاه و سفید اندکی کمتر از عکس رنگی در حافظه باقی میماند. تحقیقات نشان میدهند که پوشیدن رنگهای روشن شما را برای افرادی که ملاقات میکنید به یادماندنیتر میکند.[10][11]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.