لغتشناس و نویسندهٔ انگلستانی From Wikipedia, the free encyclopedia
جان رونالد رول تالکین (انگلیسی: John Ronald Reuel Tolkien؛ ۳ ژانویهٔ ۱۸۹۲ – ۲ سپتامبر ۱۹۷۳) مؤلف، دانشگاهی، لغتشناس و شاعر انگلیسی بود. عمدهٔ شهرت او بابت نوشتن آثار فانتزی حماسی هابیت و ارباب حلقهها است. او در سال ۱۹۷۲ نشان فرمانده والا مقام امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد.
جی. آر. آر. تالکین | |
---|---|
نام هنگام تولد | جان رونالد رول تالکین |
زادهٔ | ۳ ژانویهٔ ۱۸۹۲ |
درگذشت | ۲ سپتامبر ۱۹۷۳ (۸۱ سال) |
شهروندی | بریتانیا |
محل تحصیل | کالج اکستر، آکسفورد |
پیشهها |
|
سبک | |
همسر | ادیث برت (ا. ۱۹۱۶–۱۹۷۱) |
فرزندان | |
خویشاوندان | خانواده تالکین |
پیشینه نظامی | |
وفاداری | پادشاهی متحد |
شاخه | نیروی زمینی بریتانیا |
سالها | ۱۹۱۵–۱۹۲۰ |
درجه | ستوان |
یگان | تفنگداران لانکاشر |
نبردها |
|
تالکین از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۵، استاد و فلوی کالج پمبروک در دانشگاه آکسفورد بود.[1] او علاوه بر کتابهای یادشده، که معروفتر و شناختهشدهتر هستند آثار داستانی دیگری به نامهای ماجراهای تام بامبادیل، راه پیوسته تا آن سو میرود و فرزندان هورین را نیز تألیف کرده که عمدتاً پس از مرگش منتشر شدند. این کتابها در مورد موضوعهایی هستند که آنها را رشتهافسانه مینامند و در اصل اسطورهشناسی برای گذشته دور دنیای تالکین است. در سالهای ۱۹۵۱ و ۱۹۵۵، تالکین اصطلاح رشتهافسانه را برای بخش بزرگتری از این نوشتهها به کار برد.
او علاقه فراوانی به ساختن زبانهای علمی یا فراساخته داشت. او شاید تنها کسی باشد که ۱۵ زبان ساخته است؛ با این حال توصیهٔ او به کسانی که علاقهمند به زبان بینالمللی هستند این است که: «از اسپرانتو پشتیبانی کنید».[2] در حالی که بسیاری از نویسندگان دیگر آثار فانتزی را قبل از تالکین منتشر کرده بودند، موفقیت گستردهٔ هابیت و ارباب حلقهها مستقیماً به احیای این ژانر منجر شد. این امر باعث شده است که تالکین بهعنوان «پدر» ادبیات فانتزی مدرن — یا بهطور دقیقتر، خیالپردازی حماسی شناخته شود.[3][4]
خانواده تالکین از شهر اسلاوسکوی نزدیک کونیگسبرگ در پروس شرقی برخاستهاند و نام خانوادگی تالکین از قرن ۱۶ میلادی در آن شهر گواهی شدهاست. خط خانوادگی تالکین با میشل تالکین که تقریباً در سال ۱۶۲۰ میلادی در کروزبرگ متولد شدهاست شروع میشود. پسر میشل کریستیانوس تالکین (۱۷۴۶–۱۶۶۳) یک آسیابان ثروتمند در کروزبرگ بودهاست. پسر او کریستین تالکین (۱۷۹۱–۱۷۰۶) از کروزبرگ به گدانسک نقل مکان کرد. دو پسر او دنیل گاتلیب تالکین (۱۸۱۴–۱۷۴۷) و جان بنجامین تالکین (۱۸۱۹–۱۷۵۲) در سالهای ۱۷۷۰ به لندن مهاجرت کردند و به نیاکان انگلیسی خانواده تبدیل شدند. این خانواده نخستین بار در سال ۱۷۷۷ در بایگانیهای انگلیسی ظاهر شدهاست. در سال ۱۷۹۲ جان بنجامین تالکین و ویلیام گرول تولیدی اردلی نورتون در لندن را صاحب شدند و و از آن پس تحت نام گرول و تالکین مشغول به فروش ساعت شدند. دنیل گاتلیب در سال ۱۷۹۴ شهروندی انگلیسی را بهدستآورد اما بهنظر میرسد که بنجامین هرگز شهروند انگلیسی نشدهاست. جان بنجامین تالکین که در سال ۱۸۱۹ فوت کرد پدر پدربزرگ دوم جی.آر.آر. تالکین است.[5]
بر اساس ریسزارد دردزینسکی (هنرمند و زبانشناس لهستانی)، نام تالکین ریشه پروسی سفلی دارد و احتمالاً بهمعنی «پسر/فرزند تالک» است. تالکین بهاشتباه اعتقاد داشت که نام خانوادگیش از واژه آلمانی tollkühn بهمعنی بیپروا مشتق شدهاست؛ بنابراین وقتی خودش را در کتاب کاغذهای باشگاه ایده وارد کرد از نام ادبی rashbold (عجول/بیاحتیاط + جسور) استفاده کرد. اما دردزینسکی نشان دادهاست که این یک باور غلط است. گرچه جی.آر.آر. تالکین میدانست که خانوادهاش برخاسته از آلمان هستند، دانش محدودی از تاریخچه خانوادهاش داشت چونکه از خانواده پدریش که در جوانی مُرد جدا بود.[5]
جان رونالد روئل تالکین در ۳ ژانویه ۱۸۹۲ در شهر بلومفونتن در ایالت آزاد اورنج (مدتی ضمیمه امپراتوری بریتانیا شد و الان تحت عنوان ایالت آزاد (استان) در جمهوری آفریقای جنوبی است) متولد شد. پدرش آرتور روئل تالکین (۱۸۹۶–۱۸۵۷) یک مدیر بانک انگلیسی و مادرش میبل سفیلد (۱۹۰۴–۱۸۷۰) بود. پدر و مادر جی.آر.آر. تالکین انگلستان را ترک کرده بودند چون آرتور که کارمند بانک بریتانیا بود به ریاست دفتر بلومفونتین این بانک ارتقاء مقام پیدا کرده بود. تالکین یک برادر کوچکتر به نام هیلاری آرتور روئل تالکین داشت که در ۱۷ فوریه ۱۸۹۴ متولد شده بود.[6]
تالکین وقتی کودک بود بهوسیله یک عنکبوت بابون گزیده شد و برخی اعتقاد دارند که این حادثه در داستانهای او اثر گذاشتهاست. اما تالکین گفتهاست که هیچ خاطرهای از آن اتفاق ندارد و بهعنوان یک انسان بالغ نفرتی از عنکبوتها ندارد. یکی دیگر از اتفاقات ثبتشده دوران کودکی تالکین این است که یکی از خدمتکاران جوان خانواده او را یک شب به مزرعه خودش برد و او یک شب را در آنجا گذراند.[7]
وقتی که تالکین سه ساله بود به همراه مادر و برادرش برای یک ملاقات طولانی خانوادگی به انگلستان رفت. اما پدرش به دلیل تب روماتیسمی در آفریقای جنوبی از دنیا رفت.[8] این حادثه باعث شد که خانواده منبع درآمد خود را از دست بدهد و به همین دلیل مادرش به کینگز هیث در بیرمنگام رفت تا با پدر و مادر خودش زندگی کنند. بهزودی آنها در سال ۱۸۹۶ به دهکده سیرهول در ووسترشر (امروزه در هال گرین قرار دارد) نقل مکان کردند که بعدها ضمیمه بیرمنگام شد. تالکین از گشت و گذار در آسیاب سیرهول، منطقه طبیعی حفاظتشده موزلی باگ و تپههای کلنت، لیکی و مالورن و شهرها و روستاهای اطراف مانند برومزگرو، آلکستر، الوچرچ لذت میبرد و این مناطق بعدها الهامبخش مناظری در داستانهایش شدند. او همچنین به مزرعه خالهاش جین که بگ اند نام داشت میرفت و او از این اسم در داستانش استفاده کرد.[9]
میبل به دو فرزندش در خانه درس میداد. رونالد که در خانواده هم شناختهشده بود دانشآموز مشتاقی بود. مادرش به او مقادیر زیادی گیاهشناسی آموزش داد و لذت مشاهده و لمس کردن گیاهان را در او برانگیخت. تالکین جوان دوست داشت مناظر و درختان را نقاشی کند اما درسهای مرتبط با زبان را بیشتر از همه دوست داشت و مادرش مقدمات لاتین را خیلی زود به او آموزش داد.[10]
تالکین در چهار سالگی میتوانست بخواند و پس از آن زمان در نوشتن هم روان بود. مادرش به او اجازه میداد که کتابهای زیادی را بخواند. او جزیره گنج و نینواز هاملین را دوست نداشت و گمان داشت که آلیس در سرزمین عجایب نوشته لوئیس کارول «سرگرمکننده ولی آشفتهکننده» است. او داستانهای دربارهٔ سرخپوستان ایالات متحده آمریکا و کارهای فانتزی جرج مکدونالد را دوست داشت.[11] همچنین، کتابهای پریان نوشته اندرو لنگ برای او مهم بودند و اثر آنها بر برخی نوشتههای او قابل مشاهده است.[12]
میبل تالکین در سال ۱۹۰۰ در کلیسای کاتولیک پذیرفته شد که موجب اعتراض شدید خانواده باپتیست او شد[13] و تمام کمکهای مالی به او قطع شد. در سال ۱۹۰۴ وقتی جی.آر.آر. تالکین ۱۲ ساله بود مادرش از دیابت حاد درگذشت. در این زمان آنها در یک منزل اجارهای در ردنال بودند. مادر تالکین در زمان مرگ ۳۴ ساله بود که تقریباً حداکثر زمانی است که یک بیمار مبتلا به دیابت نوع ۱ بدون درمان زنده میماند (انسولین دو دهه بعد در سال ۱۹۲۱ کشف شد).
تالکین پس از مرگ مادرش در ناحیه اجباستون در بیرمنگام بزرگ شد و به مدرسه شاه ادوارد در بیرمنگام و سپس به مدرسه سنت فیلیپ رفت. او در سال ۱۹۰۳ برنده یک بورسیه تحصیلی شد و به مدرسه شاه ادوارد برگشت.[15]
تالکین در اوایل جوانی برای نخستین بار با یک زبان فراساخته به نام آنیمالیک (انگلیسی: Animalic) که ساخته عموزادههایش ماری و مارجوری اینسلدون بود برخورد کرد. در آن زمان تالکین مشغول به مطالعه زبانهای لاتین و انگلیسی باستان بود. علاقه آنها به آنیمالیک خیلی زود از بین رفت. اما ماری و بقیه (از جمله خود تالکین) زبان جدید و پیچیدهتری به نام نوبوش (انگلیسی: Nevbosh) اختراع کردند. پس از آن، تالکین زبان دیگری را به نام نافارین (انگلیسی: Naffarin) ساخت.[16]
در اوت سال ۱۹۱۴ بریتانیا وارد جنگ جهانی اول شد. تالکین از سال ۱۹۱۵ تا سال ۱۹۲۰ با درجه ستوان دوم در خدمت ارتش بریتانیا بود.[17][18]
تالکین چهار فرزند داشت: جان فرانسیس روئل تالکین (۱۷ نوامبر ۱۹۱۷–۲۲ ژانویه ۲۰۰۳)، مایکل هیلاری روئل تالکین (۲۲ اکتبر ۱۹۲۰–۲۷ فوریه ۱۹۸۴)، کریستفر جان روئل تالکین (۲۱ نوامبر ۱۹۲۴–۱۶ ژانویه ۲۰۲۰) و پریسیلا ماری آن روئل تالکین (۱۸ ژوئن ۱۹۲۹–۲۸ فوریه ۲۰۲۲).[19] تالکین توجه زیادی به فرزندانش داشت و نامههای مصوری از طرف بابا نوئل برای آنها ارسال میکرد.[20]
تالکین ۲۱ ماه پس از فوت همسرش، در ۲ سپتامبر ۱۹۷۳ از زخم معده و عفونت قفسه سینه در سن ۸۱ سالگی فوت کرد.[21]
کتاب | سال انتشار |
---|---|
هابیت | ۱۹۳۷ |
یاران حلقه | ۱۹۵۴ |
دو برج | ۱۹۵۴ |
بازگشت پادشاه | ۱۹۵۵ |
ماجراهای تام بامبادیل | ۱۹۶۴ |
درخت و برگ | ۱۹۶۴ |
کتاب | سال انتشار | ||
---|---|---|---|
سیلماریلیون | ۱۹۷۷ | ||
داستانهای ناتمام | ۱۹۸۰ | ||
تاریخ سرزمین میانه | داستانهای فراموش شده (قسمت اول) | ۱۹۸۳–۱۹۸۴ | |
داستانهای فراموش شده (قسمت دوم) | ۱۹۸۴ | ||
سرودههای بلریاند | ۱۹۸۵ | ||
شکلدادن سرزمین میانه | ۱۹۸۶ | ||
راه گمشده و دیگر نوشتهها | ۱۹۸۷ | ||
تاریخچه ارباب حلقهها | بازگشت سایه | ۱۹۸۸–۱۹۸۹ | |
خیانت آیزنگارد | ۱۹۸۹ | ||
جنگ حلقه | ۱۹۹۰ | ||
سائورون شکست خورد | ۱۹۹۲ | ||
سیلماریلیون متأخر | حلقه مورگوت | ۱۹۹۳ | |
نبرد گوهرها | ۱۹۹۴ | ||
مردم سرزمین میانه | ۱۹۹۶ | ||
فرزندان هورین | ۲۰۰۷ | ||
برن و لوثین | ۲۰۱۷ | ||
سقوط گاندولین | ۲۰۱۸ |
این حماسهٔ عظیم جی.آر.آر. تالکین، «ارباب حلقهها»، که به اشتباه «تریلوژی» یا سهگانه خوانده میشود؛ توسط ناشران برای صرفهجویی و راحتی تبدیل به ۳ جلد شد و هر جلد ۲ کتابش را در بر میگرفت. در طی سالها این سه جلد، یاران حلقه (۱۹۵۴)، دو برج (۱۹۵۵)، و بازگشت شاه (۱۹۵۵) هم به صورت تکی چاپ شدند و هم یک جلد کامل، و بیش از ۵۰ میلیون کپی از آنها به فروش رفته و به ۲۵ زبان ترجمه شدهاست؛ و در لیست برترین کتابهای جهان بیبیسی، ارباب حلقهها به عنوان برترین کتاب سدهٔ بیستم انتخاب شدهاست. در روزگاران پیشین، اِلفهای صنعتگر «حلقههای قدرت» را ساختند، و سائورون شاه تاریکی، همزمان «حلقهٔ یگانه» را ساخت، و قدرت خودش را در آن دمید تا بتواند بر بقیهٔ حلقهها حکومت کند. اما در طی جنگ «آخرین اتحاد اِلفها–آدمیان» در برابر سپاه سائورون، سائورون شکست خورد و حلقه به پسر پادشاه آدمیان رسید. او به جای نابود کردن حلقه آن را برای خودش نگه داشت و بعدها کشته شد، و حلقه بهدست موجودی به نام گالوم افتاد …. از آن سو سائورون همواره به دنبال حلقه بود، تا جسم و اقتدارش را بازیابد، اما حلقه گم شده بود. پس از گذر مدت بسیاری به صورت اتفاقی حلقه به دست یک «هابیت» رسید: «بیلبو بگینز». در برج سیاه «موردور»، قدرت سائورون هر دم افزایش مییافت. اما او به حلقهٔ یگانه نیاز داشت تا آن را کامل کند. در تولد صد و یازده سالگی بیلبو، وی ناپدید شد و برای برادرزادهٔ جوانش فرودو، حلقهٔ قدرت را باقی گذاشت، و سفری خطرناک را آغاز کرد، چرا که پس از رفتن او همه چیز عوض شد و سائورون جای حلقه را فهمید. فرودو میبایست سرزمین میانه را درنوردد و به اعماق سایههای موردور سفر کند و با انداختن حلقه به آتش شکافهای هلاکت آن را نابود سازد.
«ارباب حلقهها» ماجرای سفر بزرگ فرودو و یاران حلقه است؛ گندالف جادوگر، سام، مری و پیپین هابیت، گیملی دورف، لگولاس الف، بورومیر اهل گاندور، و آراگون پسر آراتون (پادشاه آدمیان).
مجموعه فیلم ارباب حلقهها شامل یاران حلقه (۲۰۰۱)، دو برج (۲۰۰۲) و بازگشت پادشاه (۲۰۰۳) به کارگردانی پیتر جکسون از روی کتابهای ارباب حلقهها ساخته شدهاند.
تالکین اصلاً انتظار نداشت که داستانهایش محبوبیت کسب کنند. اما در سال ۱۹۳۶ کاملاً اتفاقی کتاب هابیت که چند سال قبل برای فرزندانش نوشته بود توجه سوزان دگنال که کارمند انتشارات جورج آلن و آنوین در لندن بود را جلب کرد. او تالکین را ترغیب کرد تا کتاب را برای نشر ارسال کند.[21] کتاب یک سال بعد منتشر شد و بزرگسالان و کودکان را بهخود جلب کرد. کتاب آنقدر محبوب شد که انتشارات از تالکین خواستند که ادامهای بر آن بنویسد. کتاب یک سال پس از انتشار در بریتانیا در در آمریکا نیز منتشر شد.
تالکین در نامهای به ویستن هیو آودن در سال ۱۹۵۵ میگوید که کارش بر روی هابیت را از اوایل سالهای ۱۹۳۰ وقتی که مشغول تصحیح برگههای امتحانی بوده شروع کردهاست. او یک برگه سفید میبیند و بر روی آن این کلمات را مینویسد: «در سوراخی داخل زمین، یک هابیت زندگی میکرد.» نزدیک به اواخر ۱۹۳۲ داستان را تمام میکند و نوشته را به چند تن از دوستانش از جمله سی. اس. لوئیس و یکی از دانشجویان خودش به نام الین گریفث قرض میدهد. در سال ۱۹۳۶ سوزان دگنال در آکسفورد به دیدن الین گریفث میرود یا نوشته را از او قرض میگیرد یا اینکه الین گریفث به او پیشنهاد میکند که کتاب را از تالکین قرض کند. در هر حال دگنال تحت تأثیر کتاب قرار میگیرد و آن را به استنلی آنوین نشان میدهد و او نیز کتاب را به پسر ۱۰ سالهاش رینیر میدهد. نظرات مساعد رینیر تصمیم انتشارات جورج آلن و آنوین برای انتشار کتاب را قطعی میکند.[22]
کتاب هابیت تبدیل به یکی از پرفروشترین کتابهای سدهٔ بیستم شد و تاکنون به بیش از ۲۵ زبان زندهٔ دنیا برگردانده شدهاست. «بیلبو بگینز» توسط گندالف جادوگر و سیزده دورف به سردستگی تورین سپر بلوط نوهٔ ترور پادشاهِ زیر کوه وادار میشود که زندگی بیدردسر و راحتش را در خانهٔ هابیتیاش ترک کند و به آنها برای بازپسگیری قلمرو اِرِبور (آخرین حکومت بزرگ دورفها) از چنگال اژدها اسماگ، که حدود شصت سال بود که بر روی گنجینهٔ عظیم اربور خوابیده بود کمک کند، در حقیقت آنها بیلبو را برای دزدیدن گوهر پادشاهی، «آرکنستون» از دست اسماگ میخواستند، حال در این راه ماجراهای بسیاری رخ میدهد.
مجموعه فیلم هابیت شامل یک سفر غیرمنتظره (۲۰۱۲)، برهوت اسماگ (۲۰۱۳) و نبرد پنج سپاه (۲۰۱۴) به کارگردانی پیتر جکسون از روی کتابهای هابیت ساخته شدهاند.
این رمان ماجراهای پیش از ارباب حلقهها و هابیت را مطرح کرده و به داستانهایی دربارهٔ چگونگی آفرینش جهان و ورود اینوها به آن را روایت میکند. همچنین شکلگیری قدرتهای بزرگ جهان که یکی از آنها قدرت تاریکی بود اشاره میشود و اینکه مورگوت چگونه دست به ظلم و ستم میزند. همچنین ماجرای پیدایش اِلفها، آدمیان و موجودات دیگر را روایت میکند.
فیانور بزرگترین اِلف زمانه در هنر و معرفت و کسی بود که سیلماریلها را ساخت، جواهرات مقدس؛ و آنها را با پرتو دو درخت والینور آکند: دو درختی که بعدها میوه و شکوفهشان خورشید و ماه شد. اما ملکور، نخستین فرمانروای تاریکی، آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعهای از تراژدیهای مختلف اتفاق افتاد. محور اصلی «سیلماریلیون» حول این سه سیلماریل میگردد، و نیز داستاهای بسیار دیگری نیز دربردارد: «آینولینداله: افسانهٔ خلقت»، «والاکوئنتا: درباب ماهیت قدرتهای خدایی»، «آکالابت: زوال مردمان نومهٔ نور» و «از حلقههای قدرت و عصر سوم: که با ارباب حلقهها در ارتباط است».
تالکین بیشتر عمرش را بر روی داستانها و افسانههایی سپری کرد که بعدها «سیلماریلیون» را تشکیل دادند و نیز او این مجموعهٔ عظیم داستانهایش را بهترین کارهایش خواندهاست. از سال ۱۹۱۷ این داستانها شروع شدند، پیش از آنکه حتی هابیت آغاز شود. وقایع شگفتانگیز دنیای خلق شده تالکین، نقشی بزرگ در شکلگیری کتابهای «هابیت» و «ارباب حلقهها» داشت. با این حال، این داستانها تا سال ۱۹۷۷ (چهار سال پس از مرگ تالکین) منتشر نشدند. تا آنکه پسر او «کریستوفر» نوشتههای پراکنده پدر را جمعآوری کرد و کتابی منظم از آنها تهیه نمود. چیزی که بیش از همه حماسهٔ «ارباب حلقههای» تالکین را عظمت بخشیده، عمق بخشیدن به داستان با گوشهٔ چشمی به تاریخچهٔ سرزمین میانه است. «سیلماریلیون» به گذشتهٔ این دنیا میرود، به دورهٔ اول! و این تاریخچه را باز میکند و تاریخ دقیق این دنیای عظیم را بازگو مینماید. «سیلماریلیون» به ما داستانهای روزگاران پیشین، دورهٔ اول، داستان ساخت آردا، دنیا و قدرتهایی میگوید که آن را ساختند. داستان نبرد خیر و شر در سرزمین میانه و جنگ با لُرد سیاه «مورگوت»، کسی که سارون تنها یکی از خدمتکارانش بود. داستان آمدن اِلفها ساخته شدن جواهرات مقدسشان، سیلماریلها، که مورگوت آنها را دزدید و به دنبال آن مجموعهای از تراژدیهای مختلف اتفاق افتاد و مرگ و نیستی، خیانت، پیروزی، امید و یاس، به همراه داشت. از تراژدی عاشقانه برن و لوتین، داستان فرزندان نفرین شده هورین، خیانت مائگلین و سقوط شهر صخرههای پنهان، گوندولین. سیلماریلیون داستان آمدن آدمیان را بازمیگوید و رزمهایشان را و اینکه چگونه سرنوشت آدمیان و الفها به هم گره خورد و نومه نوریها را خلق کرد. نتیجهٔ این داستانها، هم در لحن و هم در سبک نگارشی، بسیار متفاوت از «هابیت» یا «ارباب حلقهها» است، تا حدی که برخی از طرفداران تالکین آن را سخت مییابند، اما کسانی که به درکی عمیق از آن دست یابند میدانند که ارزش آن بسیار فراتر از «ارباب حلقهها» است، چرا که بستری است برای خلق آن.
سهگانهٔ ارباب حلقهها در ایران، نخستینبار توسط رضا علیزاده ترجمه و در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات روزنه به چاپ رسید. اثر دیگر این نویسنده، هابیت، در ایران با پنج ترجمه به چاپ رسیدهاست.
قابل توجه است که داستانهای تالکین بسیار تحت تأثیر حماسه بئوولف بودهاست که با توجه به علاقهٔ ویژهٔ او به آثار ادبی کهن و مطالعات او پیرامون این اثر، قابل توجیه است. در سهگانهٔ ارباب حلقهها، اشارات زیادی به این اثر دیده میشود. بخش دزدیدن جام در داستان هابیت نیز، نمونهٔ خیالپردازی همین داستان در بئوولف است.
کتابهای ترجمه شده به زبان فارسی از این نویسنده عبارتاند از:
به گفتهٔ کتاب ارباب حلقهها تالکین ۱۱ سال برای نگارش ارباب حلقهها تلاش کردهاست.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.